سفر به ترکیه برای مصاحبه: تور، هتل، بلیط و ...

[viper]

درود به همه بلاخره تاریخ رفتن من هم مشخص شد و شش روز قبل از مصاحبه با یکی از دوستان خوب مهاجرسرایی وارد انکارا شدیم پرواز دو ساعت و ربع با هواپیمایی ترکیش پرواز ما 5 صبح بود و چون از ساعت 1 صبح فرودگاه بودیم وقتی رسیدم خیلی خسته بودم چک این اتاق ساعت 2 بود اول اومدیم هتل چمدونها رو گذاشتیم تو لابی و پیاده به سمت دکتر راه افتادیم هتل ما سورملی بود و تا دکتر یه 45 دقیقه ای پیاده رفتیم ساعت 9 همه چی شروع شد و دو بار پول پرداخت کردیم یکبار برای ازمایش خون ر و یکبار هم برای واکسن در کل 190 دلار سهم من بود. تقریبا تا بعد از ظهر اونجا بودیم و بازهم پیاده به سمت هتل رفتیم. روز بعد ساعت 3 جواب گرفتیم که شامل یک سی دی یه برگه واکسن و یه پاکت دربسته بود حتما اسم رو پاکت رو چک کنید چون مال یکی از دوستان اشتباه شده بود و واقعا تو دردسر افتادن .. . روز مصاحبه ما ساعت 7 اونجا بودیم اولین نفرات... ساعت یک ربع به نه وارد شدیم و پس از گذشتن از ورودی یه خانم که مشخص بود ایرانی بودن تمام مدارک رو گرفت نوع زبان رو انتخاب کردیم و یک شمار به ما داد و وارد سالن انتظار شدیم. سه بار منو صدا کردن یکبار تصحیح مدارک. یکبار انگشت نگاری و یکبار پول 330 دلار. از اینجا به بعد صدا کردن برای مصاحبه واقعا رندوم بود مثلا دوست من قبل از 12 بود ،ولی وقتی من پول رو دادم یک کارت سفید به من دادن که روش نوشته بود ساعت 1ونیم بیام. من اول کمی موندم بعد بیخیال شدم و برگشتم هتل یه نوشیدنی خوردم دراز کشیدم و دوبار برگشتم ساعت 1 جلو سفارت بودم که گفتن کسایی که کارت دارن بیان تو من هم به همراه چند نفر وارد شدیم... بعد حالا بشین بشین بشین و سندرم زنگ به اوج خودش رسیده بود این سندرم زنگ و گردن رو کسایی که تجربه کردن میدونن عجب کوفتیه......
رو کارت بعضیا نوشته بود 1 با این حال من منتظر بودم اول اونا رو صدا کنن ولی ساعت سه و ربع بود که اولین نفر منو صدا کردن و رفتم برا مصاحبه دوستان از پشت سر بلند بلند میگفتن لبخند بزن لبخند بزن ...
افیسر یه خانم بود که معلوم بود امریکایی هستن از هر دری سخن گفتیم ولی محور روی خدمت و کار دولتی و موضوع پایان نامه بود خلاصه در اخر یه برگه آبی به من داد و گفت مشکل مدرک نداری و فقط باید برای طی مراحل اداری صبر کنی و از یک ماه دیگه سایت رو باید چک کنی.
خلاصه برگشتم هتل برگه رو گذاشتم تو صندوق و .... روز بعد برگشتیم البته اینبار اکثر مسافرها رو میشناختیم و کلی با هم گپ زدیم...