کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
سلام به تمام دوستانی که در این خانواده بزرگ (مهاجرسرا) عضو هستند
سالیان سال بود زمانیکه دانشجوی دانشگاه تهران بودم برای لاتاری مدارک ارسال میکردم اون موقع ها با پست بود و من برای اینکه یه وقت پستی که از ایران فرستاده میشه خیلی مورد توجه نباشه میدادم فامیلهام در اونور برام ارسال میکردند سالهای آخر لیسانسم بود که دارم براتون میگم (۱۳۷۵-۱۳۷۶) و در عین حال مسیر زندگی طبیعی خودم را هم طی میکردم که فوق لیسانس ایمونولوژی قبول شدم مشغول درس و تحصیل شدم و دیگه آمریکا و لاتاری رو فراموش کردم منتها به خودم قول دادم که برای ادامه تحصیل در مقطع دکترا به هیچ وجه در ایران نمانم چون در انجام پایان نامه فوقم کمی تا قسمتی از نظر بودجه و مواد اذیت شدم خلاصه تا فوقم تموم شد اقدام کردم تا هرچه زودتر سربازیم رو برم و بتونم پاسپورت بگیرم در این حال تو مراکز آموزشی کنکوری کار میکردم و پس انداز تا برای رفتن مشکل مالی نداشته باشم سربازیم خدا رو شکر همین تهران بود و بعد از طی دوره آموزشی در ۰۱ به دانشگاه علوم پزشکی ارتش رفتم و اونجا در قسمت اداری-آموزشی دانشکده پزشکی مشغول کار و گذزاندن دوران خدمت شدم سرتون رو درد نیارم تا کارت پایان خدمتم رو گرفتم سریع پریدم پاسپورتم رو گرفتم به امید رفتن .......................
اما در این حین با یک انسان وارسته آشنا شدم که در مرکزشون مشغول به کار شدم کار در زمینه مورد علاقم با رضایت کامل شغلی (منظورم مالی نیست ها)محیط کار اصل کارم رو خیلی دوست داشتم و دارم و عاشقانه کارم رو دنبال کردم البته بعد از سربازیم یه دوبار دیگه این برای لاتاری مدارکم رو ارسال کردم که خوب نتیجه ای نداشت منم دیگه چسبیدم به زندگی فعلیم کار کار و کار و عاقبت تصمیم به ادامه تحصیل گرفتم الانم دانشجوی سال سوم دکترا در همان مرکز کاریم هستم و مشغول انجام پایان نامه........................
سال ۲۰۱۱ بودکه با کتاب راز آشنا شدم خوندمش خیلی برام جذاب بود آرزو و خواستم رو دوباره به یاد آوردم: شرکت در قرعه کشی لاتاری با کلی انرژی مثبت که میفرستم و حتما قبول میشم مدارکم رو ارسال کردم .........................
و اما نتایج که خوب خودتون میدونید (البته ناگفته نماند تا اعلان نتایج من هرروز ایمیلی را که قراره به من خبر قبولی رو بده تصور میکردم) در مرحله اول که چک کردم دیدم قبول نشدم باورم نشد ................................ و بعد دریافت یه ایمیل که اشتباه شده از تاریخ فلان دوباره در سایت کانفرمیشن نامبر خودتون رو چک کنید............................مطمین بودم که اسمم خواهد بود ............. و بود. دقیقا نیمه شعبان پارسال بود (۱۵ جولای) نتیجه رو دیدم زدم زیر گریه و رفتم امام زاده صالح نذرم رو ادا کردم کسی خونه نبود تنها بودم منم هم راحت گریه کردم و رفتم به هیچ کس هم هیچی نگفتم تا یه هفته بعدش به خانوادم و ریسم گفتم......................... در عرض تقریبا یک هفته مدارک رو به KCC ارسال کردم (۲۴ جولای ارسال کردم و ۲۸ جولای به آمریکا رسیده بود)
انتظار برای کارنت شدن و بعد تاریخ مصاحبه که در البته در این زمان کلیه مدارکم از دیپلم تا فوقم رو ترجمه هاش رو آماده کردم و بعدش ایمیل که برو سایت تاریخ مصاحبت رو چک کن ناگفته نماند که در مارچ کارنت شدم و مصاحبم شدم ۲۴ می .................... البته یک دو بار هم برای وضعیتم به KCC ایمیل زدم که گفتند مدارکت رسیده و باید منتظر کارنت شدن باشی و آدرس سایت رو برای چک کردن بهم دادن .................... دیگه بعد از عید امسال ۲۰ آپریل مدارک رو به سفارت در آنکارا ارسال کردم (راستی ارسال هم با DHL بود هر دو و هرکدوم رو ۷۶ هزار پیاده شدم). وقت دکتر رو هم شنبه ۱۹ می گرفتم و بلیط رفتم رو جمعه ۱۸ می با ترکیش رفتم به آنکارا مستقیم پرواز خوبی بود بعد از رسیدنم اتوبوس های هاواش رفتم به سمت شهر و بعدش با تاکسی رفتم هتلی که قبلا تو کیزیلای رزور کرده بودم Deniz Atlanta hotel رسیدم رفتم اتاق رو گرفتم (افتضاح بود) رفتم صبحانه خوردم و رفتم از هتل بیرون برای مکان یابی (سفارت و دکتر) در همین حال سر راه هتل الیت رو دیدم جاش بد نیست و نزدیکه رفتم اتاق گرفتم و اومدم یه شب جریمه رو به هتل اولی دادم و کوچ کردم به هتل الیت در خیابان Ongunlar Cd) بد نبود اتاقم راحت بود ۵ شب شد ۳۰۰ دلار صبحانه هم داشتم کامل بود انواع پنیر نون میوه زیتون ..... تخم مرغ سوسیس ..... ابمیوه چای و قهوه ................ دیگه اونجا تثبیت شدم www.elitotel.com.tr بعدش صبحا میومدم بیرون گردش در خیابان و مناطق دیدنی (موزه مراکز خرید و هر جایی که بشه رفت آنکامال آنیت کبیر برج آنکارا موزه دوران باستانشان مرکز خرید کیزیلای ......) بد نبود فرداش شنبه رفتم دکتر همون کارایی که همه میکنند عکس و نمونه خون ۴۷ دلار و بعدازظهرش دکتر که بهم واکسن آبله مرغان رو زد (با اینکه گرفته بودم) و کلا ۱۴۰ دلار اونجا پیاده شدم (یه خانم دکتر من رو معاینه کرد) منشی فرموند دوشنبه ساعت ۳ بعد ازظهر بیا جوابت رو بگیر منم رفتم سر موقع همه چی آماده بود و گرفتم گفت سی دی و برگه مال خودت پاکت رو باز نکن برو سفارت ........... تا حالا همه چی خوب بود دیگه از دوشنبه بعداظهر که جواب رو گرفتم تا ۵ شنبه صبح که مصاحبم باشه کاری نداشتم. تو هتل بودم یا تو خیابانهای اطرافش چرخ میزدم ............ تا اینکه ۵شنبه صبح صبحانه خوردم و ۷:۳۰ رفتم سفارت تو صف ایستادم (نفر دوم بودم) و با چند تا ایرانی هم کلام شدم ........ فقط اینکه نمیدونستم و با خودم لپ تاپ برده بودم مامور مربوطه گفت مگه سایت رو نخوندی گفتم راستش در این مورد چیزی ندیدم خلاصه گفتم اگه ایرادی نداره برم بزارم هتل بیام رفت به یه مامور دیگه گفت و اجازه داد که برم و سریع بیام منم یه تاکسی گرفتم رفتم هتل همانجا تاکسی رو نگه داشتم و باهاش برگشتم ۱۰ دقیقه طول کشید اومدم و دیگه تو صف واینستادم به ماموره گفتم و منو برد تو بازم دستگاه به کیفم گیر میداد یادم رفته بود موس را بردارم Cool خلاصه موس و موبایل رو ازم گرفتند و رفتم تو شدم نفر ۴ یا ۵ دیگه تو صف بودیم تا رسیدیم به اون خانومه که گفت اصل مدارک رو بده مدارک مالی رو هم خواست گفتم که قبلا فرستادم (بانک پارسیان فرستاده بودم) فقط گفتم با خودم فرم اسپانسر دارم الان بدم به شما یا موقع مصاحبه بدم به آفیسر که گفت بده به من پرسیدند که مصاحبت انگلیسی باشه یا فارسی منم گفتم فرقی نداره بنابراین مصاحبم انگلیسی شد و شمارم شد ۲۰۰. رفتم تو دیگه با چند تا ایرانی مشغول حرف زدن شدم یه دختر خانم دانشجو که با مامانش اومده بود البته مامانش دم در بود و خود دختر خانم کمی استرس داشت که ای وای اینو ندادم اونو ندادم کمی مشغول دلداری ایشون شدم یه پسر جون دیگه بود که اصلا حرف نمیزد یه زوج جوان ایرانی بودند که مصاحبش در حقیقت دیروز بود اما به دلیل اینکه مدارک رو ارسال نگرده بودند و با خودشون اورده بودند شده بودند امروز یه زوج جوان با ۲ دختر بچه که همین Montazer59 مهاجرسرا هستند و دو سه زوج میانسال دیگه هم بودند که فکر میکنم یکیشون همین Bahbah مهاجرسرا باشند البته چون منم آدم کم حرفی هستم کلا فقط با همان دختر خانم دانشجو که کنارم بود حرف میزدیم ولی همه ایرانیها یه جا جمع بودیم برام جالبه که همسر Bahbah فکرد کرده بود من ترکم میگفت دماغت مثل اینها کشیده است Big Grin ............. خلاصه دیگه منتظر بودیم دیگه اول انگشت نگاری (باجه ۷) بعدش پرداخت پول (۳۳۰ دلار)و بعدش اعلان برای مصاحبه به باجه ۵ : یه خانم جوان مو مشکی با خوشروی شروع به حرف زدن کرد بعد از قسم خوردن از نظر مالی ازم سوالی نپرسید از نظر کاری تزم و کارهایی که میکنم رو پرسید (من یک محقق هستم و در یک مرکزغیر دولتی تا نیمه دولتی کار میکنم) و بعد گفت که الان تزت چیه منم براش گفتم و گفتم که سال ۳ هستم پرسید که ادامه خواهی داد گفتم اگه بشه حتما پست داک خواهم گرفت و یکی دو ایالتی که استادای خوبی تو زمینه کاریم هستند براش نام بردم و گفتم که الته هنوز اقدامی نکردم بعدش از اینکه رسیدی آمریکا کجا میری پرسید من گفتم میرم پیش داییم (همون اسپانسرم) و بعدش میرم دنبال سرنوشت خودم بعدش از سربازیم پرسید که گفتم دانشگاه علوم پزشکی آجا بودم گفت چه کار میکردی منم گفتم فقط یه سری کار اداری البته در این بین یک بار میکروفونش رو قطع کرده بود و درحال تایپ بود پروندم رو میزش بود و برگه آبی هم بود (من اون موقع نمیدونستم که برگه آبی چیه) خلاصه گفت که مشکلی نداری یه سری کار اداری هست باید انجام بشه در ضمن یه ایمیل با یه سری سوال برات میاد که اونا رو جواب بده و برامون بفرست................ برگه آبی رو بهم داشت نشون میداد که اینجا تو این سایت یک ماه دیگه با این شماره چک کن که دید شمارم نوشته نشده با خودکار خودش نوشت (التبه بقیه موارد هم دستی نوشته شده بود ها) و گفت که ا یادشون رفته بنویسن و فرمودن به سلامت
منم برگه رو گرفتم اومدم به همون دختر خانم که باهاش حرف میزدم گفتم به من گفت مشکلی نداری برو به سلامت بعدش آقای Bahbah گفت ا مبارکه یه ضرب گرفتی (من این اصطلاحات رو نمیدونستم) و خانمشون گفت چه خوب که اف بی آی چک نخوردی ................ و ازم شیرینی خواستند گفتم که حالا بیاید بیرون .............. (من نمیدونستم که ممکنه همون روز ویزا بگیرم و فکر میکردم روال همین شکلیه که برا من طی شده بنابر این با خوشحالی اومدم هتل و به خونه هم خبر دادم که من ویزا گرفتم) بعدش رفتم ببینم میشه بلیطم رو عوض کنم چون فردا شب پرواز داشتم که نمی ارزید بنابراین برای خودم عشق و حال کردم البته در هتلم کیس گرین کارتی بود ولی نه لاتاری و روز آخری که داشتم میومدم یه خانم لاتاری اومده بود خلاصه با برگه آبی و با خوشحالی اومدم ایران یادم رفت بگم من ۵شنبه صبح مصاحبه داشتم جمعه شب برگشت جمعه بعدازظهر تو فرودگاه که چک کردم دیدم ایمیل ۱۰ سوالی رو برام فرستاده بودند و ازم خواسته بودند که به همراه سی وی براشون ارسال کنم منم دیگه گذاشتم بیام ایران جوابشون رو بدم ........
بعدش که اومدم داشتم برای فرم ۹ سوالی و اینکه چه جوری پاسخ بدم سرچ میکردم که با این سایت آشنا شدم و ۲۸ می بود که عضو مهاجرسرا شدم و تازه فهمیدم که ای بابا برگه آبی یعنی چی و میتونه استرس دار باشه Big Grin................ فرم رو به همراه سی وی فرستادم و دو بار پیگیری کردم با ایمیل سفارت و از طریق سایتشون اما جوابم رو ندادند بعدش اینکه خودشون در تاریخ ۶ جون جواب همون ارسال اولیم رو دادن که ایمیل شما دریافت شد و ما در حال بررسی وضعیت شما بر اساس اطلاعات ارسالیتان هستیم .
خلاصه دیگه معتاد این سایت مهاجرسرا شدم و هر روز که از سر کار میومدم خونه سایت رو بررسی میکردم اینجا بود که فهمیدم Montazer59 کی بوده Bahbahکیه اما نفهمیدم Pinky کی بوده در روز مصاحبه (شایدم همون دختر خانمی بوده که باهاش حرف میزدم!!!)Smile
خلاصه اینکه سایت مهاجرسرا رو هر روز میومدم و سایت سفارت رو جمعه ها اونم بعدازظهر چک میکردم البته از هفته دوم به بعد و بعضی وقتها هم سایت سفارت رو دوشنبه ها نگاه میکردم
امروز صبحم تو مهاجرسرا دیدم داره در مورد کلیرنس آمارگیری میشه(یه تاپیک با این موضوع باز شده) که با خودم گفتم میشه بعداظهر منم کلیر شده باشم و بتونم تو این آمارگیری شرکت کنم؟ Rolleyes بعد از خواب ظهر که بیدار شدم لپ تاپم رو باز کردم دیدم به به تو صفحه مهاجرسرا هستم و صفحه کلیرنس و جناب t.r لطف کردند و شماره های آپدیت شده رو گذاشتن منم شمارم رو دیدم ............Big Grin
دوباره خونه تنها بودم زدم زیر گریه بعد رفتم سایت سفارت Cool دوباره برگشتم مهاجرسرا امضا رو آپدیت کردم و زدم بیرون که برم نذرم رو ادا کنم دوباره رفتم امامزاده صالح جای شما خالیSmile ........................ (راستی ۵شنبه دیگه نیمه شعبانه بنابراین از روز دیدن قبولی در لاتاری تا جواب نهاییم تقریبا ۱ سال قمری طول کشیده Big Grin)
الانم که در خدمت شمام و اینو نوشتم و در حال برنامه ریزی (فکری) برای آیندم.
با آرزوی بهترین ها برای همه دوستان مهاجرسرایی
تو این یه ماه کلی مطلب اینجا یاد گرفتم و این یک ماه رو با این خانواده بزرگ زندگی کردم و سعی دارم که به نحو احسنت دینم رو ادا کنم Smile
2012AS3XXXX
کنسولگری: آنکارا
کارنت شدن: مارچ تاریخ مصاحبه: اواخر May
دریافت کلیرن: ۳۶ روز
تحویل پاس به سفارت: 18th July 2012
دریافت پاس و پوشه زرد رنگ: 20th July 2012 تاریخ ویزا و اعتبار: 19th July 2012 و ۴ ماه
جنسیت.سن و وضعیت تاهل: مذکر. ۳۵ و مجرد


پیام‌های این موضوع
سفرنامه من - توسط ARazmi - 2011-11-03 ساعت 16:26
RE: سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا - توسط shawn - 2012-06-29 ساعت 23:06



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان