2012-08-09 ساعت 20:44
(2012-08-09 ساعت 18:00)j1970 نوشته:(2012-08-09 ساعت 17:53)tandoreh نوشته:چه لزومی داره بخواین توضیح بدین؟ اگه به دورو وریا باشه که میخوان تو تربیت بچه آدمم نقش داشته باشن.(2012-08-09 ساعت 16:52)skyramis نوشته:(2012-08-09 ساعت 16:08)sam11 نوشته: سلام gulu جان متشكرم كه ما را هم به ليست خود اضافه كرديد در اين شبهاي عزيز موفقيت و كلير شدن شما دوستان عزيزم را از خداوند منان كه تا اين مرحله به خواست خود ما را پيش بردندخواستارم و دوست عزيزmsi اصلا نگران نباشيد وقتي يكي كلير شده پس ديگري هم ميشود به نظر من ايميل هم نزنيد چون ممكنه كه پاسخي بدهند بدتر نگرانتان كنند.ما را هم دعا كنيد
دوستان از شما يك راهنمايي اساسي ميخواهم حقيقتش ما در مورد برنده شدنمان به كسي جز يكي دوتا از دوستانمان چيزي نگفتيم كه شامل خانواده خودم و همسرم ميشود و سفر به آنكارا هم تفريحي رفتيم اما حالا نميدانيم چگونه بازگو كنيم كه دلخوري پيش نيايداز ديشب تا الان كه كلير شديم بيشتر شوكه هستيم تا خوشحال چون هميشه براي كارهايمان سد بزرگي ايجاد ميكنند و از موفق شدنمان خيليها ناراحت ميشوند چيزي نگفتيم كه اگر خداي نكرده نشود مورد تمسخرشان قرار نگيريم البته اينها همه نشات گرفته از تنگ نظري و بي فرهنگي ميباشد.حالا نميدانيم بگويم يا نه و چگونه؟
دوست عزیز سلام
اول تبریک میگم بهت که کلیر شدی و دوم اینکه منهم مشکل شما را دارم و از قبل برنامه ریزی کردم برای انتهای بازی و اون اینکه خیلی راحت از همه خدا حافظی میکنم و میگم که برای مهاجرت دارم میرم امریکا و به کسی هم چرا و چطوریش را توضیح نمیدم نهایتا میگم که برای دامه تحصیل پذیرش گرفتم و بعدشم معلوم نیست برگردم
حالا شما میتونی یک طور دیگه این را مطرح کنی که باشرایط خودت همخوانی داشته باشه
در ضمن هرچه زودتر بگی بدتر هست بزار یک هفته یا کمتر که مانده بری بگو
هر حرفی هم خواستن بزنن چون رفتن خیلی نزدیک هست شوکه میشن و نمیزنن بعدشم رفتی که رفتی هرچی دل تنگشان میخواهد بگن ما که نیستم بخواهیم حرص بخوریم
سلام دوست عزیز.ضمن تبریک به شما میخواستم بگم اصلا نگران این موضوع نباشید و فقط کارهای مربوط به سفرتون رو انجام بدید.
چیزی که هیچوقت تمومی نداره حرف مردمه که من خیلی وقته دیگه براش اهمیتی قائل نیستم چون نه تنها هیچ کمکی بهم نکرده بلکه مانع پیشرفتم هم بوده.زندگی بدون حرف و حدیث اونجا را عشق است.
موفق باشید.
هیچکدوم از والدین ما خبر ندارن و قرار اینه من بعد از اینکه رفتم آنکارا ویزا رو گرفتم چند روزه بریم شهرشون من بگم که واسه یه کاری که پیش اومده دارم دو سه سالی میرم آمریکا و بعدشم خداحافظ!
به همین سادگی، البته دوستان صمیمی ما خبر دارن و البته جمع مهاجرسرایی :p
زیاد به این چیزا فکر نکنین و سخت هم نگیرین، مسائل و مشکلات واقعی ما جای دیگس
سلام
البته من فقط نگران پدر و مادرامون هستم ولی توبلاگ زیر یه مهاجر روزگار خودش رو نوشته وگفته که موقع رفتن روابطش رو چطور مدیریت کرده. البته باید تاریخ نوشته ها رو جستجو بفرمایید که گم نشید:
http://aznajafabad.blogsky.com
مصاحبه: 27 جون2012
کلیر: 7 اگست 2012
تعداد: 4 نفر
ویزا: 24 اگست 2012
ورود به امریکا: 16 سپتامبر 2012
گرین کارت: اوایل اکتبر 2012
کلیر: 7 اگست 2012
تعداد: 4 نفر
ویزا: 24 اگست 2012
ورود به امریکا: 16 سپتامبر 2012
گرین کارت: اوایل اکتبر 2012