2012-11-23 ساعت 01:03
(آخرین تغییر در ارسال: 2012-11-23 ساعت 01:11 توسط 2013selectee.)
سلام.
امروز حدود ساعت 12 با NMC تمس گرفتم و گفتند که نتایج آمادست. من هم رفتم و گرفتم. نفری یک پاکت کوچک برای هر سه نفرمون، و نفری یک پاکت بزرگ برای من و همسرم که عکس قفسه سینه توشه.
سه تا کاغذ هم که مربوط به سابقه واکسنهامونه بهمون داد که نسخه اصلیش داخل پاکتهاست و مربوط به سفارت میشه. از اونجایی که اینجا هیچ واکسنی نخوردیم، به محض اینکه برسم تهران اسکن میکنم و میذارم تو سایت که دوستان ببینن به چه صورته.
بعد از اینکه از بیمارستان برگشتم به اتفاق خانواده رفتیم به دبی مال برای خرید که یک ماجرای ناجور واسمون پیش اومد که یک تجربه شد. اینجا مینویسم شاید بدرد دوستان بخوره.
حدود 3-4 ساعت تو دبی مال راه رفتیم و یه 2500 تایی پیاده شدم. آخر کار دو تا چمدون خریدیم و تمام خریدهامون رو تو چمدون کوچیکه گذاشتیم و اون رو هم گذاشتیم توی چمدون بزرگه (به قول معروف تمام تخم مرغها رو گذاشتیم توی یک سبد). بعد خسته و کوفته یه تاکسی گرفتیم به سمت رستوران قشقایی تا یک غذای وطنی بزنیم به بدن.
هنوز لقمه اول از گلوم پایین نرفته بود که همسرم گفت: سعیییییییییییییییییییییییییییییییییییییید!!! منم با حالت سکته پرسیدم چی شده؟ گفت چمدون کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هم که کلا آدم ریلکسی هستم گفتم که تو تاکسی جا موند!!! چرا حواست نبود؟!
خلاصه کلی فکر کردیم که چه کنیم. دیدیدم فعلا غذامونو بخوریم بعد یه گلی میگیریم به سرمون. خلاصه 160 درهم بابت یه پرس کوبیده و لقمه زعفرانی و چای و قلیون پیاده شدیم و مشغول فکر کردن در مورد قضیه شدیم.
از اونجایی که همون روز اول یک سیم کارت اتصالات خریدم، به 118 شون که در واقع 181ه زنگ زدم و شماره RTA (سازمان حمل و نقل عمومی دبی) رو گرفتم. نکته جالبش اینه که وقتی شماره رو داره براتون میخونه، شماره رو توی یک اس ام اس هم براتون میفرسته. یه بار تو تهران چیزی تو تامکسی جا گذاشتم. به تاکسیرانی زنگ زدم گفت شماره تاکسی رو داری؟ -نه (خدا وکیلی کسی هست که شماره تاکسی رو یه جا بنویسه؟ والا) -پس شماره تماستون رو بدید اگه راننده آورد تحویل داد باهاتون تماس میگیریم. و خلاص. رفتن که تماس بگیرن.
ما هم زیاد امیدوار نبودیم به قضیه. خلاصه به تاکسیرانی دبی زنگ زدیم، گفت شماره تاکسی رو دارید؟ -نه -از کجا تاکسی گرفتید؟ -دبی مال -تشریف ببرید دبی مال، به سکیوریتی بگید که از توی سی سی تی وی شماره تاکسی رو واستون در میارن! بعد به ما اطلاع بدید چمدون رو میاریم درب هتل -ایول دم شما گرم -کمک دیگه ای نیاز دارید؟ -قربون دایی، بای
برگشتیم دبی مال و از سکیوریتی جویا شدیم، گفتند برید لاست اند فاوند گزارش بدید. رفتم و شرح ماوقع رو واسشون گفتم. اونها هم مشخصات ظاهری (لباس و هیکل و ...) من و همسرم و پسرم رو گرفتند و گفتن بشینید. بعد به مامور سکیوریتی اومد گفت بیاید بریم جایی که سوار شدید. حدود یه ربع رفتیم تا رسیدیم به اون نقطه. اون هم به اتاق دوربینهاشون بیسیم زد که موقعیتش رو اوکی کنن. وقتی انجام شد خودش یه تاکسی واسم گرفت گفت فردا تا ظهر شماره تاکسی رو بهتون میدیم. یه تاکسی هم واسمون گرفت (چون یه صف 100-150 متری واسه تاکسی بود. اونم که حال و روز مارو دیده بود خواست بهمون حال بده). به همین راحتی.
یعنی فکر کنید تو مملکت خودمون یکی از این کارا بکنه. این پایان ماجرای امروز نبود. با تاکسی که داشتیم بر میگشتیم هتل وسطای راه بود که پسرم گفت بابا آقاهه تاکسیمترش گیر کرده (با اشاره به تاکسیمتر). بنده خدا راننده هم متوجه شدو دکمه Play تاکسیمتر رو فشار داد. به هتل که رسیدیم تاکسی متر 18 درهم نشون میداد. این در حالیه که کرایه تاکسی از دبی مال تا هتل ما در طول روز 35 درهم میشه، الان که شبه کرایش بیشتر هم میشه. دم در هتل به بنده خدا گفتم آقا ما چقدر بدیم. گفت 18 درهم. جااااااان؟ 18 درهم؟ -آره تاکسیمتر 18 درهم نشون میده. حالا هی از ما اصرار و از ایشون انکار. خلاصه یه 50 درهمی بهش دادم که هرچقدر دوست داره کم کنه، 32 درهم بهم برگردوند.
یعنی باز هم فکر کنید کدوم یکی از راننده تاکسیهای ما اینکار رو میکنن. خلاصه که امروز عجیب شرمنده این دوستان عرب شدیم.
ضمنا دوستانی که میان دبی هر وقت سوار تاکسی میشید موقع پیاده شدن از راننده تاکسی بیل بگیرید. توی اون بیل اسم و شماره تاکسی و شماره تماس راننده رو مینویسه. این نکته ایه که اپراتور RTA بهم گفت. داخل تمام تاکسیها جلوی دنده ماشینشون یه پرینتر کوچیک هست که بیل چاپ میکنه.
این بود انشای من.
پ.ن. 1: مصاحبه من روز یکشنبست. برای ترانسفر به ابوظبی با خانم ملیکا هماهنگ کردم گفت نفری 100 درهم. اگر مسافر دیگه ای هم پیدا کنه تخفیف میده. دوستان اگر کسی الان اینجاست برام پیام خصوصی بذاره که شماره موبایلم رو بهش بدم هماهنگ کنیم کرایه کمتر بدیم.
پ.ن. 2: دوستان مشهدی توی این شبهای عزیز من رو فراموش نکنید و یه قاشق از اون شله ها رو به نیت من بخورید. فقط بعدش حتما یه راینیتیدین هم بخورید چون من معدم داغونه ترش میکنم.
پ.ن 3: آقا از اونجاییکه اینجا هیچ حرکتی نمیشه زد، بس که گرونه (الیته سبزیهای ما زیادی ارزونه فکر مکنیم اینجا گرونه)، یکی از سرگرمیهای پسرم شده از خیابون رد شدن. از توی پیاده رو پامون رو که میذاریم تو خیابون ماشینا 5 متر اونورتر وای میستن فلاشر میزنن. ما هم خرامان خرامان از خیابون رد میشیم. این پسره ما یَک حالی میکنه. طفلکی نه که تو تهران باید لای ماشنا ویراژ بدیم فکر کرده همه جا همونطوره!
بدرود
امروز حدود ساعت 12 با NMC تمس گرفتم و گفتند که نتایج آمادست. من هم رفتم و گرفتم. نفری یک پاکت کوچک برای هر سه نفرمون، و نفری یک پاکت بزرگ برای من و همسرم که عکس قفسه سینه توشه.
سه تا کاغذ هم که مربوط به سابقه واکسنهامونه بهمون داد که نسخه اصلیش داخل پاکتهاست و مربوط به سفارت میشه. از اونجایی که اینجا هیچ واکسنی نخوردیم، به محض اینکه برسم تهران اسکن میکنم و میذارم تو سایت که دوستان ببینن به چه صورته.
بعد از اینکه از بیمارستان برگشتم به اتفاق خانواده رفتیم به دبی مال برای خرید که یک ماجرای ناجور واسمون پیش اومد که یک تجربه شد. اینجا مینویسم شاید بدرد دوستان بخوره.
حدود 3-4 ساعت تو دبی مال راه رفتیم و یه 2500 تایی پیاده شدم. آخر کار دو تا چمدون خریدیم و تمام خریدهامون رو تو چمدون کوچیکه گذاشتیم و اون رو هم گذاشتیم توی چمدون بزرگه (به قول معروف تمام تخم مرغها رو گذاشتیم توی یک سبد). بعد خسته و کوفته یه تاکسی گرفتیم به سمت رستوران قشقایی تا یک غذای وطنی بزنیم به بدن.
هنوز لقمه اول از گلوم پایین نرفته بود که همسرم گفت: سعیییییییییییییییییییییییییییییییییییییید!!! منم با حالت سکته پرسیدم چی شده؟ گفت چمدون کو؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ من هم که کلا آدم ریلکسی هستم گفتم که تو تاکسی جا موند!!! چرا حواست نبود؟!

از اونجایی که همون روز اول یک سیم کارت اتصالات خریدم، به 118 شون که در واقع 181ه زنگ زدم و شماره RTA (سازمان حمل و نقل عمومی دبی) رو گرفتم. نکته جالبش اینه که وقتی شماره رو داره براتون میخونه، شماره رو توی یک اس ام اس هم براتون میفرسته. یه بار تو تهران چیزی تو تامکسی جا گذاشتم. به تاکسیرانی زنگ زدم گفت شماره تاکسی رو داری؟ -نه (خدا وکیلی کسی هست که شماره تاکسی رو یه جا بنویسه؟ والا) -پس شماره تماستون رو بدید اگه راننده آورد تحویل داد باهاتون تماس میگیریم. و خلاص. رفتن که تماس بگیرن.
ما هم زیاد امیدوار نبودیم به قضیه. خلاصه به تاکسیرانی دبی زنگ زدیم، گفت شماره تاکسی رو دارید؟ -نه -از کجا تاکسی گرفتید؟ -دبی مال -تشریف ببرید دبی مال، به سکیوریتی بگید که از توی سی سی تی وی شماره تاکسی رو واستون در میارن! بعد به ما اطلاع بدید چمدون رو میاریم درب هتل -ایول دم شما گرم -کمک دیگه ای نیاز دارید؟ -قربون دایی، بای
برگشتیم دبی مال و از سکیوریتی جویا شدیم، گفتند برید لاست اند فاوند گزارش بدید. رفتم و شرح ماوقع رو واسشون گفتم. اونها هم مشخصات ظاهری (لباس و هیکل و ...) من و همسرم و پسرم رو گرفتند و گفتن بشینید. بعد به مامور سکیوریتی اومد گفت بیاید بریم جایی که سوار شدید. حدود یه ربع رفتیم تا رسیدیم به اون نقطه. اون هم به اتاق دوربینهاشون بیسیم زد که موقعیتش رو اوکی کنن. وقتی انجام شد خودش یه تاکسی واسم گرفت گفت فردا تا ظهر شماره تاکسی رو بهتون میدیم. یه تاکسی هم واسمون گرفت (چون یه صف 100-150 متری واسه تاکسی بود. اونم که حال و روز مارو دیده بود خواست بهمون حال بده). به همین راحتی.
یعنی فکر کنید تو مملکت خودمون یکی از این کارا بکنه. این پایان ماجرای امروز نبود. با تاکسی که داشتیم بر میگشتیم هتل وسطای راه بود که پسرم گفت بابا آقاهه تاکسیمترش گیر کرده (با اشاره به تاکسیمتر). بنده خدا راننده هم متوجه شدو دکمه Play تاکسیمتر رو فشار داد. به هتل که رسیدیم تاکسی متر 18 درهم نشون میداد. این در حالیه که کرایه تاکسی از دبی مال تا هتل ما در طول روز 35 درهم میشه، الان که شبه کرایش بیشتر هم میشه. دم در هتل به بنده خدا گفتم آقا ما چقدر بدیم. گفت 18 درهم. جااااااان؟ 18 درهم؟ -آره تاکسیمتر 18 درهم نشون میده. حالا هی از ما اصرار و از ایشون انکار. خلاصه یه 50 درهمی بهش دادم که هرچقدر دوست داره کم کنه، 32 درهم بهم برگردوند.
یعنی باز هم فکر کنید کدوم یکی از راننده تاکسیهای ما اینکار رو میکنن. خلاصه که امروز عجیب شرمنده این دوستان عرب شدیم.
ضمنا دوستانی که میان دبی هر وقت سوار تاکسی میشید موقع پیاده شدن از راننده تاکسی بیل بگیرید. توی اون بیل اسم و شماره تاکسی و شماره تماس راننده رو مینویسه. این نکته ایه که اپراتور RTA بهم گفت. داخل تمام تاکسیها جلوی دنده ماشینشون یه پرینتر کوچیک هست که بیل چاپ میکنه.
این بود انشای من.
پ.ن. 1: مصاحبه من روز یکشنبست. برای ترانسفر به ابوظبی با خانم ملیکا هماهنگ کردم گفت نفری 100 درهم. اگر مسافر دیگه ای هم پیدا کنه تخفیف میده. دوستان اگر کسی الان اینجاست برام پیام خصوصی بذاره که شماره موبایلم رو بهش بدم هماهنگ کنیم کرایه کمتر بدیم.
پ.ن. 2: دوستان مشهدی توی این شبهای عزیز من رو فراموش نکنید و یه قاشق از اون شله ها رو به نیت من بخورید. فقط بعدش حتما یه راینیتیدین هم بخورید چون من معدم داغونه ترش میکنم.
پ.ن 3: آقا از اونجاییکه اینجا هیچ حرکتی نمیشه زد، بس که گرونه (الیته سبزیهای ما زیادی ارزونه فکر مکنیم اینجا گرونه)، یکی از سرگرمیهای پسرم شده از خیابون رد شدن. از توی پیاده رو پامون رو که میذاریم تو خیابون ماشینا 5 متر اونورتر وای میستن فلاشر میزنن. ما هم خرامان خرامان از خیابون رد میشیم. این پسره ما یَک حالی میکنه. طفلکی نه که تو تهران باید لای ماشنا ویراژ بدیم فکر کرده همه جا همونطوره!
بدرود
کیس:2013AS11XX/سفارت:ابوظبی/مصاحبه:NOV2012/ویزا یکضرب/هزینه ها+بلیط واشنگتن: 9MT سه نفر/سفر: MAY2013