2013-01-19 ساعت 19:48
فکر میکنم این حس تقریبا تو همه خانمها باشه ، کم یا زیاد ، به هر حال از خانواده هامون جدا میشیم ، تو یه مملکت غریب داریم از یه زندگی جدید رو شروع میکنیم ، مثلا خانواده نامزدم اونجا هستن ولی من دور از خانواده ، تازه من اینجا همه چی داشتم 2 تا ماشین ، خونه ، کار ، حقوق کافی از همه مهمتر خانوادم ، ولی اونجا باید از صفر شروع کنیم ، نامزدم کار داره ولی برای شروع زندگی 2 نفره خیلی کافی نیست و حتی واسه خرید خونه مشکل داریم ، هزار تا فکر جور واجور تو ذهنم ، ترس از خیلی چیزا ، ولی راهیه که توش قدم گذاشتم ، کاریش نمیشه کرد ، توکل به خدا اول از همه ، بعد یه اراده قوی ، و دلداری دادن به خودم و همه شما دوستای خوبم ، ما موفق و خوشبخت میشیم ، از اینی که هستیم خوشبخت تر
یه روزی میشه بعد سالها تو این تاپیک دونه دون داستانای موفقیتتون رو میخونم
به امید اون روز که خیلی هم دور نیست
یه روزی میشه بعد سالها تو این تاپیک دونه دون داستانای موفقیتتون رو میخونم
به امید اون روز که خیلی هم دور نیست

نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...