(2013-05-21 ساعت 19:21)sisily. نوشته: سلام . یه سوال خیلی مهم دارم و اگر کسی می دونه لطفا زود جواب بده . از من مدارک شناسنامه و سند ازدواج و خواستن اونم اصل با ترجمه رفتم پست که با دی اچ ال بقرستم گفتن اصل و با پست نمی ش بقرستم . کسی می دونه که باید چکار کنم .چه جوری بقرستم؟؟؟؟/کسی مدارکش و قرستاده ؟؟؟ یلدا جانپیغام دادم جواب ندادی فکر کنم تو بدونی . اخه من عجله دارم چون باید تا قردا پست کنم وگرنه می خورم به پنج شنه و جمعه . لطفا اگر اومدی من رو راهنمایی کن عزیزم
سلام عزیزم .من اصل نفرستادم .همش ترجمه بود.پست TNT چی اونو سر زدی.اگه گفت نمی شه بگو پس چه جوری باید اینو به دست همسرم برسونم .لازم داره.پست فرودگاه رو هم بپرس شاید اونچا انچام دهند.
(2013-05-21 ساعت 18:43)NedaE نوشته: بچها من هم بالاخره اپروو شدم. حالا باید چیکار کنم واسه وقت گرفتن از ارمنستان؟
رفتم توی سایت ارمنستان که کلا ببینم وقتش چطوریه.هیچ تاریخی available نیست یا من بلد نیست باید چیکار کنم.میشه یکی منو راهنمای کنه لطفا
به سلامتی عزیزم.من ارمنستان نبودم از آرین یا آنا جان بپرس یا پیغام بفرس کمک می کنن.چون آرین هم رفته بود ارمنستان یا تو تاپیک سفر به ارمنستان سوال کن اونجا بچه ها راهنمایی می کنن.موفق باشی

(2013-05-21 ساعت 14:36)kamela نوشته: یلدا جون من واقعا میفهمم چی میگی...ادم دوست داره تا وقتی خیلی جوونه و انرژی داره و میتونه خیلی کارا بکنه بره و جا بیفته..من و تو تقریبا هم سنیم و میفهممت...اره اینا عمر که داره میگذره و کااااش الان اونجا جا افتاده بودیم...اما عزیزم باور کن 3 یا 4 ماه دیر و زود اصلاااا مهم نیست..توکه همین روزا کلیر میشی و به امید خدا میری...ولی حالا 3 ماه اینور اونور باور کن مهم نیست..ادم چشم به هم میزنه 1ماه گذشته...دعا میکنم این دفعه که اپدیت شد بیای و با شادی خبر کلیرت رو بدی...ولی اشتباه میکنی که داری اینهمه غصه میخوری...کلر بشی ویزا رو میگیری و هیچ حرفی که توش نیست....پس واقعاااا بچست به پدر مادرت که اگه بری دلت برای همین روزات یک ذره میشه....به خدا من تنها چیزی که نگهم میداره اینه که هر روز دارم مادرم اینا رو میبینم و وقتی فکر میکنم 4 سال اقدام کردیم از اونطرف میگم فکر کن این 4 سال رو بیشترش رو اگه نبودم این روزای خوب رو نداشتم...فکرای خوب بکن تا بهت اسون بگذره و خوبی دنیا توی اینه که همه چیز میگذره
دوستم خیلی حاله بدی هست .من که همه وقتمو با خانوادم می گذرونم .آره می دونم دوری اونا یه درد بزرگتری برای من هست چون خیلی خیلی وابسته هستم .اما اگه همسرم اینجا بود صبر می کردم اما این جدایی برام روزهارو سخت کرده .بهش گفتم که 1 ماه بیاد پیشم باید ببینیم میشه یا .اون طوری دیگه ناراخت نیستم.

(2013-05-21 ساعت 13:16)shadzad نوشته: دوستایییی گلم مرسی از همتون، شبنم عزیزم، کاملیای ماه و دوس داشتنی، یلدای مهربونم، سیمی نازنینمممم، منم واسه همتون آرزوی شادی و هیجانای این شکلی دارم، چشم به هم بذارید میاد این روزا، یلدا جونم زود زود بازم از هیجان قلبت تند تند میزنه، سیمی و ارکیده و مونای عزیزم همتون یه ضربید، با انرژی برید و بترکونییید ما منتظریم تاپیکو به زودی منفجر کنیدااا :-*
علی جون نامزدم فردا داره میاد دیگه دارم ساعت شماری میکنم امروز روز آخر جداییه، باورم نمیشه، بار آخر که خدافظی کردیم یادمه اشکامو که پاک می کرد قول داد آخرین باری باشه که خدافظی میکنیم، خوشحالی الانمو نمیتونم توصیف کنم اصلن، امیدوارم همتون زودتر به این حس برسید و تا ابد کنار عشقتون شاد شاد باشید!! فکر نکنید پروسه ویزا ذوقو ازتون میگیره، بهتون قول میدم هر چقدرم طول بکشه وقتی تموم شه و به همسرتون برسید بی نهایتتتت ذوق میکنید، خستگی همش از تنتون میره، قوی باشید و امیدوار، همه اتفاقای خوب تو راهن بچه ها دیگه چیزی نمونده، فقط یادتون نره لحظه رو از دست ندین و ازش کنار خونواده استفاده کنید
شیما جونم .دقیقا می دونم چه حالی داری .فکر کنم الان دیگه باید فرودگاه باشی عزیزم.هم خودت هم همسرت خیلی عاطفی هستید وامیدوارم تا آخر عمر در کنار هم خوشبخت وشاد باشید.دوستم بی نهایت برات خوشحالم وخیلی خوشحال هستم که دیدمت چون یه دوست خوب پیدا کردم .که اونجا هم می تونم باهاش دردودل کنم .خیلی به همسرت سلام برسون وامیدوارم این روزهای آخر بهترین لحظات برات در ایران باشه.


خدایا فقط به تو پناه میارم خودت دستمو بگیر .آمین
