کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی
سلام به همگی
این هم از سفرنامه‌ی من
شرایط کیس: 2013AS84xx، خانم مجرد، لیسانس، بی‌کار، ۲۳ساله
نتیجه: مصاحبه در ابوظبی، هفته‌ی دوم June2013، ویزای یک‌ضرب

۱. در تهران
۱.۱. تمکن و اسپانسر: من هم اسپانسر داشتم و هم ۶۰میلیون تمکن مالی از بانک پارسیان. برای گرفتن تمکن از پارسیان به شعبه‌ی ارزی‌شون در بلوار کشاورز رفتم. نمیخواد شماره بگیرید و منتظر بشید. وارد که شدید، مستقیم برید طبقه‌ی بالا، بپرسید تا راهنمایی‌تون کنند. یک خانمی اونجا بودند که یک ربعه نامه‌ی تمکن رو صادر میکنند و بهتون میدن. فقط حتما کارت ملی همراتون باشه. برای اینکه اسپل اسمتون هم درست بخوره، بهتره پاسپورت هم ببرید. یک نکته‌ی مهم اینکه بانک تمکن ِ میزان پولی که تا پایان روز کاری ِ روز قبل در حسابتان بوده رو میده، یعنی نمیشه همون صبح پول رو بریزید و ظهرش برید تمکن بگیرید، فرداش باید برید.
۲.۱. واکسیناسیون: قبلا هم گفتم، حتی اگه خونتون میدون پاستور هست در تهران، پیشنهاد میکنم برید به پاستور شعبه‌ی تجریش (میدان قدس) و با خانم دکتر طاهر‌نژاد مشاوره کنید. ایشون کاملاً لِم مدیکال هرکدوم از کشورهای امارات، ارمنستان و ترکیه رو میدونند و به‌خوبی راهنمایی‌تون میکنند. یک نکته‌ی خیلی مهم درباره‌ی گرفتن کارت زرد: این لینک رو بخونید حتما. این هم مهم هست که اگر ابوظبی هستید، حتما حتما حتما، آنفولانزا رو بزنید. خانم دکتر به من گفتند چون فصلش نیست، نمیخواد؛ ولی من خودم رفتم واسه محکم‌کاری اونم زدم و وارد کارت زرد کردند برام. بعد روز مدیکال، فهمیدم دکتر شوکلا برای کسانی که انفولانزا نزده بودند ایراد گرفته بود و براشون زده بود و در جوابِ اعتراض اونها، بهشون گفته بود «به این دلیل هست که تا برید امریکا، فصل سرما میرسه!
۳.۱. ترجمه: من از دارالترجمه‌ی رسمی شماره‌ی ۳۳، آقای مهدی بارانی (mehdi_barani2000@yahoo.com)، برای ترجمه‌ی مدارکم استفاده کردم: تهران، خ کارگر شمالی، بالاتر از مسجد امیر، شماره‌ی ۱۳۹۸، طبقه سوم، ۸۸۳۳۷۵۸۷. چون آشنای پدرم بودند، مبلغی از ما نگرفتند، بنابراین نمیدونم قیمت کارهاشون چطوره، ولی میدونم کیفیت کار بالا است. میتونید تماس بگیرید. هر روز هستند، تاجایی که میدونم. خودشون مهر وزارت امور خارجه هم میگیرن و در برگه‌ی قوه‌ی قضائیه پرینت میکنند ترجمه‌ها رو. من شناسنامه، کارت ملّی، عدم‌سوءپیشینه و مدارک تحصیلیم رو برای ترجمه به ایشون دادم‌. برای ترجمه‌ی مدارک لیسانس به بالا (چه مدرک اصل، چه ریز نمرات) ابتدا باید مدرک خود را با پرداخت مبلغی در امور دانشجویی وزارت علوم تأیید کنید و بعد دارالترجمه می‌تونه کار ترجمه رو شروع کنه. توضیحات بیشتر در اینجا.
۴.۱. مدارک تحصیلی: دیپلم و پیش من دست دانشگاه بود و وقتی اسمم دراومد، هنوز دانشجو بودم. بهمن۱۳۹۱ فارغ‌التحصیل شدم و کارهای فارغ‌التحصیلیم رو در بهار۱۳۹۲ انجام دادم. من دانشگاه تهران بودم. بچه‌های دانشگاه تهران، وقتی گواهی موقت رو گرفتید، باید برید اینجا درخواست بدید برای مدرک اصل. قبلش هم باید به آموزش کل در ۱۶آذر برید، بگید محاسبه کنند و مبلغ رو واریز کنید تا مدرک‌تون رو بخرید. من مدرکم رو خریدم و دقیقاً ۲هفته‌ی بعد، مدرک اصل لیسانسم رو همونجا تحویل گرفتم. بعدش هم از طریق همین سایت، درخواستِ «ریزنمرات لاتین» دادم و اون هم ۳روزه حاضر شد و رفتم تحویل گرفتم. یک نکته‌ی مهم اینکه، ریزنمرات لاتین هم رسمی داره هم غیررسمی. فقط کسانی که مدرکشان رو خرید باشند میتونند ریزنمرات لاتین رسمی را شخصا تحویل بگیرند. در غیراین‌صورت، ریزنمرات لاتین غیررسمی بهتون میدن و رسمی‌اش رو فقط به دانشگاه‌های مورد نظر با پست DHL به سفارش خودتون میفرستند. این نکته هم بگم که وقتی مدرک لیسانس رو خریدم، اصل دیپلم رو هم که دستشون بود، بهم پس دادند.
۵.۱. عدم سوءپیشینه: من اوایل که هنوز مهاجرسرا رو نمی‌شناختم، مدارک رو طبق سایتی که در نامه‌ی اول آدرسش رو داده حاضر میکردم، بنابراین فکر میکردم باید عدم‌سوءپیشینه هم داشته باشم و رفتم نزدیک‌ترین شعبه‌ی پلیس+۱۰ و درخواست دادم و ۱۰روزه اومد درخونه. بعد ترجمه‌اش هم کردم و دیگه چون این کار رو کرده بودم، اصل و ترجمه و کپی‌اش رو روز مصاحبه با خودم بردم ولی همون‌طور که میدونید، ازم نخواستند. اینم برای محکم‌کاری همرام برده بودم.
۶.۱. عکس ۵×۵: رفتم گالری روزنه (انتهای فاطمی، خ جمالزاده) و اونجا عکس رو گرفتم و ۲روز بعدش تحویل گرفتم. کیفیت عکس و شرایطش برای گرین کارت (باید بگید عکس برای گرین کارت میخوام) به‌درستی رعایت شده بود و مشکلی نبود.
۲. در امارات
۱.۲. پرواز: هواپیمایی ماهان؛ پول بلیت رفت‌و‌برگشت رو در تهران (آژانس هواپیمایی) پرداخت کردیم ولی برگشت رو open گذاشتیم چون نمیدونستیم کلیر میخورم یا نه و اگر نخورم تا کی باید بمونم. چهارشنبه وقتی از مصاحبه برگشتم، رفتیم که برگشت رو اوکی کنیم که نمایندگی ماهان در دوبی (آدرس و تلفن: خ آل‌مکتوم، میدان ساعت، روبه‌روی پارکینگ هتل کُنکُرد،) گفت شنبه و یکشنبه پُره و فقط با پولی که دادیم در تهران، میدونیم دوشنبه برگردیم ایران. ما هم پرواز دوشنبه رو گرفتیم که نکنه تا فرداش همین هم از دست بدیم و شنبه و یکشنبه هم کنسلی نباشه. ولی بالاخره برای شنبه ۱۰ ِ شب تونستیم پرواز بگیریم. ولی یک نکته‌ی مهم! من اینو نمیدونستم و ۹۰درهم در نهایت واسه تعویض دوباره‌ی پرواز مجبور شدم بدم. این رو بدونید که میتونید از اینجا به آژانسی که بلیت رو ازش تهیه کردید زنگ بزنید تا خودشون براتون پرواز بگیرن (بدون هزینه‌ی اضافی) و نیازی نیست حتما به نمایندگی ماهان در دوبی برید. گویا دست آژانس‌ها برای گرفتن بلیت بازتره. ولی اگر قبل از تماس با آژانس در ایران به نمایندگی ماهان رفته و بلیت رو اوکی کنید (دقیقا کاری که ما کردیم)، اطلاعات شما از روی سیستم آژانس هواپیمایی در ایران پاک میشه و اونا دیگه نمیتونند کمکی بهتون بکنند. پس، قبل از مراجعه به ماهان، با آژانسی که ازش بلیت رو خریدید، تماس بگیرید.
برای گرفتن حواله‌ی ارز مسافرتی هم این پُست رو بخونید حتماً.
پرواز رفت به دوبی، با ماهان، پرواز خوبی بود. حتی برای من که پارسال پرواز امارات رو هم تست کرده بودم، بهتر از امارات بود چون هم بلندشدن و نشستن هواپیما عالی بود، هم برای پذیرایی مدت بیشتری وقت بود (با آرامش غذامون رو میخوردیم؛ ولی در پرواز امارات خیلی زود پذیرایی رو جمع میکردند)، هم مهمان‌دارها خوب بودند.
پرواز برگشت به تهران، با همون هواپیمایی ماهان بود، ساعت ۱۰شب. البته به خوبیِ پرواز اول نبود. بلندشدن و نشستنِ هواپیما یه‌کوچولو استرس‌زا بود برام ولی الحمدلله مشکل بزرگی نبود و ما به سلامت در خاک ایران فرود اومدیم.
۲.۲. هتل: من از تهران، یک‌ماه‌ونیم جلوتر از وقت مصاحبه، در سایت www.booking.com هرروز پلاس بودم! و دنبال هتل‌های تخفیف‌خورده می‌گشتم. اول هتل صدف رو پیدا کردم که از همه ارزون‌تر بود و برای ۴شب، ۸۰۰درهم می‌گرفت. اون رو رزرو کردم. بعد، چند روز بعد، با هتل‌آپارتمان گُلدِن سندز ۵ آشنا شدم که تونستم یک اتاق دو تخته (سوئیت ۳۲متری) رو ۶۹۴درهم (بدون احتساب ۱۰٪ مالیات و ۱۰٪ سرویس) برای چهارشب رزرو کنم که این هتل در منطقه‌ی بردوبی که منطقه‌ی خوب دوبی هست قرار داره. یک‌سری توضیحات رو در مورد اتاقی که با مادرم در آن بودیم در این پُست در پاسخ به یکی از دوستان مهاجرسرا نوشته‌ام. درباره‌ی اینکه چرا هتل‌آپارتمان؟ باید بگم چون پارسال یک‌سفر به دوبی داشتم، یک‌سری تجربیاتی کسب کردم که توی این سفر که حیاتی‌تر بود برام، به دردم خورد. صبح روز مصاحبه، حدود ۴صبح باید بیدار بشید و نهایت ۵صبح راه بیفتید تا ۷صبح انشالله دم سفارت در ابوظبی باشید؛ بنابراین هرجوری حساب کنید، از صبحانه‌ی هتل جا می‌مونید. یعنی اگر صبحانه روی اتاق باشه، شما پولش رو دادید و استفاده‌ هم نکردید و گشنه‌و‌تشنه باید برید به سفارت. ولی ما ۴صبح بیدار شدیم، خیلی شیک‌و‌مجلسی چایی دم کردیم و یک‌صبحانه‌ی مختصر و مفید خوردیم و بعد که خانم ملیکا آمدند دنبالم، سرحال به‌سمت ابوظبی رفتم. برای روزهای قبل و بعد مصاحبه هم، ما فکر کردیم که بی‌خودی برای هر صبحانه به رستوران نریم (قیمت غذاهای رستوران‌ها خصوصاً سیتی‌سنتر متوسط رو‌به‌ گران بود این‌روزها که برای یکی‌دوبار خوب بود، ولی برای یک‌هفته خیلی گران تمام میشد) و بتونیم یک صبحانه‌ی مختصر و مفید در اتاق خودمون بخوریم که باب میل خودمون باشه. و برای جلوگیری از مخارج اضافی برای نهار و شام، غذای آماده‌ی چیکا (عدس‌پلو، خوراک لوبیا، سالاد مرغ، قیمه،...) تهیه کردیم از تهران و با خودمون آوردیم دبی و اینجا قابلمه، ماهیتابه، بشقاب، لیوان، قاشق چنگال، ماکروویو، گاز، یخچال و فریزر و خلاصه هرچیزی که لازم داشته باشید برای آشپزی، در اتاق بود. ما ۴روز رو با ذخائر غذایی‌مون طی کردیم و خیلی هم بهمون خوش گذشت؛ چون هم بی‌خودی پول به رستوران و فست‌فودی ندادیم، هم در آرامش در اتاق هتل غذاهای باب طبعمون رو به‌اندازه (نه زیاد نه کم) گرم کردیم و خوردیم، هم غذاها خیلی خوش‌مزه بودند، درست عین دست‌پخت یک خانم ایرانی. نان تافتون هم از ایران با خودمون آوردیم و تا روز آخر کافی‌مون بود. فقط آب با خودمون نیاوردیم و اینجا خریدیم چون کلی بار رو سنگین میکرد و احتمال داشت اضافه‌بار بخوریم! در ضمن، به‌غیر از مرکز خرید اسپینس که در ده‌دقیقه‌ای ِ هتل بود، یک سوپرمارکت خوب (که همه چی توش پیدا میشد) روبه‌روی هتل ما بود که آب رو اکثراً از آنجا می‌خریدیم تا فاصله‌ی کمی برای حمل آن باشد. این نکته را هم بگویم که هتل‌آپارتمان‌های گلدن سندز زیاد هستند؛ ما گلدن‌سندز شماره‌ی ۵ بودیم و همه‌چیزش هم باب طبع‌مون بود الحمدلله.
۳.۲. سیم‌کارت و تلفن: وقتی رسیدیم دوبی، در فرودگاه، بعد از مرحله‌ی check in پاسپورت‌ها، در سالن بعدی، باجه‌ی سیم‌کارت اتصالات هست. من اونجا یک سیم‌کارت فقط برای مکالمه خریدم (بدون اینترنت، چون در اتاق هتل وای‌فای رایگان موجود بود) که فک کنم ۲۰یا۲۵درهم شد و ۵۰درهم شارژش کردم که برای یک‌هفته‌ام (با توجه به اینکه دوبار هم با ایران تماس گرفتم) مناسب بود و کم نیومد. فقط اینکه خانمه گفت یک‌ساعته فعال میشه، مُفتی بیش نبود و تقریبا ۴-۵ساعتی طول کشید تا مثل آدم کار کنه!
اینجا تلفن به ایران خیلی گرونه! همون‌طور که وقتی هم از ایران به دوبی زنگ می‌زنید خیلی گرونه! بنابراین، اگر مثل من استرسی هستید که آیا ایرانسل و همراه اول اینجا کار میکنند یا نه، در فرودگاه سیم‌کارت بخرید. چون من خودم ایرانسل اعتباری هم آورده بودم که اصلا نمیتونستم باهاش تماس داخلی (در دوبی) برقرار کنم!
نحوه‌ی شماره‌گرفتن با سیم‌کارت‌های دوبی، به این صورت هست که اگر بخواهید با ایران تماس بگیرید، بسته به اینکه میخواهید به تلفن ثابت زنگ بزنید یا موبایل باید ۰۰۹۸۲۱ و یا ۰۰۹۸۹۱۲، ۰۰۹۸۹۳۵،... رو بگیرید در ابتدا و بعد شماره‌ی مورد نظر خود را. ولی برای گرفتن موبایل‌های خود دوبی، حتما باید ۰ قبل از شماره را بگیرید. بدون صفر اول شماره، تماس حاصل نمی‌شود! کد دوبی هم ۴ هست. یعنی اگر از ابوظبی بخواهید به تلفن ثابت در دوبی (مثلا اتاق هتل‌تان) زنگ بزنید، پیش از شماره‌ی هتل باید عدد ۴ را وارد کنید.
۴.۲. مدیکال: من عصر روزی که رسیدم دوبی، یعنی عصر یکشنبه، ساعت ۴ بعدازظهر، رفتم nmc که رسپشن گفتند دکتر نیست، میتونید آزمایش خون و ایکس‌ری و معاینات رو امروز انجام بدید و فردا بیاید برای وقت دکتر، و میتونید کلا برید و فردا بیاید که من ترجیح دادم حالا که این همه راه اومدم، بخشی از کارهام انجام بشه. خیلی راحت بود، زیاد هم معطل نشدم. اول رفتم خون دادم که به‌جرئت میگم تابه‌حال خون‌دادنم اینقدر راحت و بدون درد نبوده! فقط به‌خاطر اون بندی که بالای آرنج می‌بندند، در دستم فشردگی حس میکردم وگرنه اصلا سوزن یا دردش رو احساس نکردم. بعد رفتم ایکس‌ری که متأسفانه خانم پرستار نبود و اون آقا، اول از من پرسید که اشکالی نداره او انجام بده؟ چون خانم پرستار نیستند که من هم گفتم مشکلی نیست. یک لباس بلند بهتون میدن که باید لباس‌های خودتون رو درآورده و اون رو بپوشید (در اتاقکی) و بعد خودشون راهنمایی میکنند که چجوری بایستید و تا چه مدتی نفس‌تون رو حبس کنید تا عکس رو بگیرن. بعد هم با یک پرستار خیلی خوش‌اخلاق رفتم برای انجام معاینات و تمام. فرداش هم رفتم برای وقت پزشک. ساعت ۹ونیم رسیدم nmc و ساعت ۱۲ظهر رفتم در اتاق دکتر شوکلا! بس که مریض‌ها از روز قبل در نوبت بودند. این رو بگم. نگران خورده‌شدن حق‌ خود در nmc نباشید. من اول فکر میکردم این پرستارها من رو فراموش کردند و حواسشون نیست که من این‌همه وقته که منتظرم؛ ولی وقتی یک بار اعتراض کردم، دیدم نه، کاملاً حواسشون هست، حتی بدون اینکه اسمم رو بپرسن بهم گفتند ۳نفر جلوی شما هستند و بعد شما میرید داخل و درنهایت دقیقاً همین‌طور هم شد. ملاقات با پزشک یک ربع هم طول نکشید. دکتر شوکلا جدی هست ولی اصلاً بداخلاق نبود. فارسی بلده و از اون جهت خیالتون راحت باشه. اولِ کار ۳۰-۴۰تا بیماری رو اسم بُرد که اینا رو داری/داشتی یا نه؟ بیماری اعصاب، بیماری قلبی، اعتیاد، سل و...؟ و بعد گفت روی تخت دراز بکش. پرستار آمادتون میکنه، بعد دکتر آمد و شکم و گردن رو معاینه کرد. بعد پرستار پاراوان رو کشید و یک‌سری معاینات کرد و بلند گفت «نرمال» و تمام! روز قبل (یکشنبه عصر) رسپشن بهم گفته بود جواب آزمایش سه‌شنبه‌صبح حاضر میشه و من هم گفتم اوکی چون مصاحبه‌ام چهارشنبه بود و خیلی فرقی نداشت برام ولی روز دوشنبه که دکتر شوکلا معاینه‌ام کردند، آخر کار گفتند که اگر یک‌ساعت بمونی، همین امروز جواب رو بهت میدیم و من هم در nmc ماندم و نیم‌ساعت بعدش پرستار جواب‌ها رو بهم داد و من هم خوشحال برگشتم هتل. به این نکته هم توجه کنید.
۵.۲. خانم ملیکا: حقیقتِ حقیقت، من به‌شخصه و مادرم هیچ بدی‌ای از خانم ملیکا ندیدیم. ایشون کار خوب تحویل می‌دن و پولش رو هم میگیرن. زیاد هم نمیگیرن واقعا! مثلاً کاری که برای برادر من (بُردن پاسپورت به سفارت و فرستادن آن به ایران) انجام دادند، ۴۰۰-۵۰۰درهم گفتند که میگیرن و ما از آژانس‌های دیگه که پرسیده بودیم، همه خیلی گرون‌تر می‌گفتند. صبح روز مصاحبه، رأس ساعت ۵صبح دم هتل بودند. اول کار همه خوابالو بودیم و تا نزدیک‌های ابوظبی ماشین ساکت بود و همگی در چُرت. نزدیک ابوظبی، خانم ملیکا ضبط ماشینشون رو روشن کردند تا کم‌کم همه بیدار بشن و وقتی ۵دقیقه مونده بود که به سفارت امریکا برسیم، شروع کردند صحبت‌کردن درباره‌ی موارد مهمی که باید دم سفارت رعایت کنیم و توصیه‌های بسیار خوب و دلسوزانه‌ای کردند و گفتند که در صف چگونه قرار بگیریم که درنهایت همگی کارمان یک زمان تمام شود چون میخواستیم همه با هم برگردیم. (چون یک کیس ویزای ازدواجی و یک کیس گرین‌کارت مادر-فرزندی بودیم و بقیه، کیس لاتاری). به‌طور کلی، ایشون رو خانمی دلسوز، مطمئن و مدیر توصیف میکنم و روی این مطلب هم تأکید میکنم که اینها همگی تجربیات شخصی من هستند و قرار نیست حقیقت محض باشند.
برای کسانی که راه تماس با ایشون رو میخوان، شماره‌های خانم ملیکا رو اینجا گذاشتم:
شماره‌های خانم ملیکا
۶.۲. ترانسفر به ابوظبی: برای ترانسفر به ابوظبی، من از یک ماه قبل از مصاحبه از تهران با خانم ملیکا هماهنگ کرده بودم و با چند نفر از دوستان مهاجرسرا هم یک گروه شده بودیم و با ایشون صحبت کرده بودیم و از ما ۱۲۰درهم برای رفت‌و‌برگشت گرفتند. صبح ساعت ۵، جلو هتل آمدند و من رو سوار کردند. چون هتل ما در منطقه‌ی bur Dubai بود و نزدیک‌تر به راه ابوظبی، من آخرین نفر بودم که دنبالم آمدند. ۵ که از دم هتلِ ما حرکت کردیم، حدوداً یک ربع به هفت دم سفارت بودیم. شش‌هفت نفری جلو ما بودند ولی خداروشکر به‌موقع رسیدیم.
۷.۲. مصاحبه: همون‌طور که گفتم، یک‌ربع به هفت دم سفارت بودیم و روی نیمکت چوبی سمت چپ نشستیم منتظر تا در رو باز کنند مأمورها. نیمکت سمت چپ برای ویزاهای مهاجرتی است و نیمکت سمت راست برای ویزاهای غیرمهاجرتی و دانشجویی (که فکر کنم فقط مخصوص خود ِ ساکنین ابوظبی هست). ساعت ۷ونیم، در باز شد و یک مأمور حراست آمد و دونه‌دونه پاسپورت‌ها و برگه‌های مصاحبه (نامه‌ی دوم) رو با هم چک کرد. یک ربع بعدش، شروع کردند گروه گروه فرستادند داخل. اول کیف دستی‌تان، موبایل، خوراکی و این دست موارد را ازتون تحویل میگیرن و بهتون شماره میدن، مدارک و کیف و همه چیز رو از زیر دستگاه رد میکنند. بعد مدارک رو برمی‌دارید و جلوتر یک خانمی با دستگاه مخصوصی (دقت داشته باشید که بهتون دست نمی‌زنن!!!) بدن شما رو از سر تا پا چک میکنه و بعد میتونید وارد اتاق بعدی بشید. حواستون باشه که پول سفارت، یعنی همون ۳۳۰دلار رو توی پوشه‌ی مدارک‌تون بگذارید چون کیف‌های دستی مردانه و زنانه رو دم در ازتون تحویل می‌گیرن و بعد موقع پرداخت ۳۳۰دلار به صندوق، مجبور میشید مسیر داخلی سفارت رو تا دم در برگردید تا پول رو از کیف‌تون بردارید. وارد اتاق دوم که شدم، همه‌ی کسانی که جلوی من بودند در صف، به ترتیب روی یک نیمکت چوبی نشسته بودند. در هر اتاقی یک مأمور هست حداقل که شما رو هدایت میکنه و حواسش هست حق کسی ضایع نشه و همه سر جای خودشون بشینند به ترتیب. تا نشستم، چون به یک تعداد۱۰-۱۲نفری‌ای رسیده بود جمعیت اتاق، مأمور گفت بریم به سمت بیرون. از اتاق که بیرون رفتیم، محوطه‌ی باز سفارت بود. همون شمشادها و درخت‌های معروف. بعد وارد ساختما اصلی شدیم، یک مأمور دم در بهمون شماره داد. شماره‌ها روی کاغذ پرینت میشه و دوتاست که به هم چسبیده که موقع تحویل مدارک عموماً یکیش رو باید تحویل بدید که روی پروندتون می‌چسبونند. من شماره‌ی ۸ بودم. بعد نشستیم به ترتیب (اینجا هم یک خانمی مأمور این کار بود). بعد از ۵دقیقه که نشستیم، چراغ سالن سفارت روشن شد و چند دقیقه‌ی بعد، شماره‌‌ی ۱ رو صدا کردند برای تحویل مدارک و بعد شماره‌ی ۲ و... کار سفارت شروع شد. از اینجا یه بعد دیگه همه‌چیز به راحتی و روونی انجام میشه و همه فارسی حرف میزنند به‌غیر از باجه‌ی صندوق و باجه‌ی انگشت‌نگاری که درواقع نیازی هم نیست فارسی حرف بزنند، همه چی معلومه‌. اول صدا میکنند برای تحویل مدارک. خانمه گفت که اصل هیچ مدرکی رو نمیخواد به‌غیر از پاسپورت. از من این‌ها رو گرفت: پاسپورت، کپی صفحه‌ی اول پاسپورت (کپی از تمام صفحات رو بهم برگردوند)، کپی و ترجمه‌ی شناسنامه و کارت ملّی، کپی و ترجمه‌ی مدرک لیسانسم، مدارک اسپانسرشیپ رو اصلش رو ازم گرفت با‌اضافه‌ی مدرک تمکن مالی‌ام که از بانک پارسیان گرفته بودم، جواب تست مدیکال (فقط همون پاکت A4)، دو قطعه عکس ۵×۵ (شش قطعه دادم و بقیه‌اش رو به‌اضافه‌ی عکس‌هایی که همون اوایل برای کی‌سی‌سی پست کرده بودم، بهم برگردوند). ثبت نام CSC رو هم ازم نگرفت. بعد یک کاغذ کوچیک برداشت، روی آن یک‌چیزی رو علامت زد و نوشت و گذاشت لای پاسپورتم و گفت برو این مبلغ رو در باجه‌ی ۱ (که همون صندوق هست) پرداخت کن و بیا. گفتم پوشه‌ها و مدارکم همینجا بمونه اشکالی نداره؟ گفت نه. رفتم و زودی پرداخت کردم و برگشتم باجه‌ی خودم (یادم نیست شمارش چند بود). بعد گفت «خب کارِت این باجه تموم شد، باید بری انگشت‌نگاری. فکر کنم هنوز مسئولش نیومده، برو توی صف.» خیلی طول نکشید، ۲دقیقه بعدش باجه‌ی انگشت‌نگاری روشن شد و به‌ترتیب صف، انگشت‌نگاری شروع شد. مسئول باجه یک پسر جوان بسیار خوش‌اخلاق بود و با حوصله کار همه رو انجام می‌داد. انگشت‌نگاری هم تمام شد و من با یک کاغذ شماره‌ی ۸ کوچک در دست، منتظر مرحله‌ی پایانی، یعنی مصاحبه با آفیسر شدم. لحظات شیرینی بود. انتظار انتظار انتظار. حدودا یک ربعی منتظر نشستم تا عدد ۸ بالای باجه‌ی شماره‌ی ۷ آمد. بسم‌الله گفتم و رفتم دم باجه. آفیسر که یک آقای ۳۰-۴۰ساله به نظر می‌آمد، بهم گفت «لطفا تشریف بیارید در اتاق» و خودش هم از اون پشت حرکت کرد به سمت اتاق. من هم رفتم و با آرامش در رو پشت سرم بستم و نشستم:
- آفیسر: سلام
- من: سلام، صبح بخیر
- آفیسر: صبح بخیر به سفارت امریکا خوش آمدید.
- من: متشکرم
و مصاحبه آغاز شد.
ترتیب سؤال جواب‌ها یادم نمونده متأسفانه! ولی به‌طور کلی این‌ رو بگم که از تحصیلم (دوره‌ی لیسانس)، قبل از لیسانس (دیپلم و پیش)، اینکه کار کردم یا نه، اسپانسر باهام چه نسبتی دارند ازم پرسید. اصلاً نپرسید کجا میخوای بری؟ کدوم ایالت؟ چه کار میخوای بکنی؟ اونجا کسی رو داری یا نه؟ و اینها. سؤالاتش که تموم شد، شروع کرد تایپ‌کردن. ۲-۳دقیقه‌ای داشت تایپ می‌کرد و سکوت حکم‌فرما بود. بعد بهم گفت « خانم ِ... ویزای شما قبوله و دوشنبه می‌تونید از پُستی که ثبت نام کردید پاسپورت خود رو تحویل بگیرید.» به‌همین‌راحتی، تمام شد.
در مورد حجاب، همون‌طور که قبلا گفتم من محجبه هستم و قبلا فکر میکردم که این موضوع ممکنه اونجا برام امتیاز منفی حساب بشه، ولی این موضوع دقیقا،ً آخرین اولویت هیچ‌کس هم نبود و من هیچ تبعیض یا تفاوتی بین خودم و دیگران حس نکردم و همه با هم در حق‌مون برابر بودیم. گفتم این نکته رو اشاره کنم اینجا، برای دیگر دوستانی که محجبه هستند، بدونند که این مسئله کوچک‌ترین تأثیری در روند کارشون نداره.
۸.۲. مترو، اتوبوس و تاکسی در دوبی: من nmc رو با مترو رفتم و خیلی خیلی راحت بود؛ هم خنک هم سریع هم مرتب! آدم کیف می‌کرد. روز اول ۲۰درهم دادیم نفری و یک کارت نقره‌ای گرفتیم. اگر کارت طلایی بگیرید، میتونید در بخش وی‌آی‌پی مترو بشینید که خلوت‌تر و بهتر است. از اتوبوس استفاده نکردم ولی تاکسی‌ چرا. تاکسی‌های دوبی وقتی سوارشون میشید، از ۳درهم شروع میشن. حتی اگر فقط دو قدم شما رو ببرن و تاکسی‌متر مثلا ۵درهم بندازه، در نهایت ۱۰درهم باید بپردازید. زیر ۱۰درهم نمی‌گیرند. اینو گفتم بگم که اگر یک وقت با تاکسی جایی رفتید و مبلغش زیر ۱۰درهم شد ولی راننده گفت میشه ۱۰درهم، تعجب نکنید و فکر نکنید داره سرتونکلاه میذاره. قانونشونه!
۹.۲. دوبی‌گردی: روز آخر رو رفتیم یه کم بگردیم در دوبی! چون تا قبلش همش کار بود و کار بود و کار. با تور آقای کیوان رفتیم. ۱۴۰درهم نفری دادیم و از ۳بعدازظهر تا ۱۰شب دوبی رو گشتیم به‌اضافه‌ی اینکه شام هم با تور بود. هتل آتلانتیس، بازار ابن‌ بطوطه، مدینه‌ الجُمیرا، دوبی‌مال (آکواریوم و رقص فواره‌ها)، کاخ شیخ محمد و... در نهایت شام. خوب بود الحمدلله. اگر بخواین خودتون برید، هم بازار ابن بطوطه هم دوبی مال رو میتونید با مترو برید. ایستگاه هست به اسم خودشون. ولی چون راه‌ها دوره و در یک مسیر نیست. هر روز یک جا باید برید.

امیدوارم سفرنامه‌ام مورد استفاده قرار بگیره برای دوستان گُل مهاجرسرایی.
التماس دعا دارم ازتون انسان‌های خوب و شریف
هرکمک و مشورتی باشه، در خدمت هستم.
موفق باشید.
2013AS84xx, Abu Dhabi, w2 June, ویزای یک‌ضرب, مدارک مصاحبه, csc, سفرنامه‌ی من
مراحل آمدن Green Card


پیام‌های این موضوع
RE: سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی - توسط naarestan - 2013-06-17 ساعت 23:28
کمک - توسط ultra - 2013-06-26 ساعت 17:37



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان