علت مقدس بودن هفت سین.
عدد 7 در بسیاری از مذاهب مقدس است. مثلا زرتشت زمین را دارای 7 بخش میدانست؛
آرامگاهِ کوروش بزرگ 7 پله دارد؛
از تجزیه نور خورشید 7 رنگ حاصل میشود؛
دوره کودکی 7 سال طول میکشد؛
عجایبِ هفتگانه؛
7 آتشکده زرتشت: آذرنوش، آذرمهر، آذرآبادگان، آذرتشت، آذرخرداد…..؛
7 پله ومرامِ اعتقادی برای رسیدن به عرفان زرتشتی وجود دارند: کلاغ، میهمان، سرباز، شیر، پارسی، خورشید، پیر(پدر)، که شیر وخورشید نمادِ پرچمِ ایرانیان شد.
به روایتِی هفت سین، نشانه هفت دانه گیاهی است که میتوان با آن سبزه نوروز را تهیه کرد: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و...؛
در زمانهای پارسیانِ کهن، مردم از هر هفت دانه، سبزه میپروراندند -10 روز قبل از نوروز- و ظروفِ آنرا بر سر درِ خانههای خود میگذاشتند و هر کدام بیشتر و بهتر سبز میشد، نشانه پر ثمریِ آن محصول برای کاشت در آن سال بود- سنت-.
در عیسویت آمده که عیسی 7 خوراکِ پسندیده داشت- نمک، سرکه، نان؛تره، ماهی، روغن، عسل=انگبین
در انجیلِ یوهنا آمده است که یوهنا 7 روح، 7 خورشید، 7 چهره، 7 گوسفندِ 7 شاخ و 7 سر و7 چشم را همراه با 7 فرشته در خواب دید؛
ادونتیست و بعضی دیگر فرقه های مسیحیت، 7 ژانویه را تولد اصلیِ عیسی میدانند؛
در مسیحیت 7 نوع نیایش، 7 گناه، 7 توبه، 7 اندوه و 7 شادی وجود دارد؛
در اسلام در مراسمِ حج، 7 دور خانه کعبه را میچرخند؛
معلقاتِ سبعه، 7 بتِ اصلی بر سر درِ خانه کعبه بودند؛
قرآن 7 بخش دارد: وعد، وعید، وعض، قصص، امر به معروف، نهی از منکر، ادنیه؛
7 عضو در سجده در وقتِ نماز بر زمین است؛
برای پاکیزه شدن اشاره به 7 بار آب کشیدن شده؛
اولین سوره قرآن 7 آیه دارد؛
اصحاب کهف 7 تن بودند؛
در بهشت 7 چشمه ونهر و در دوزخ 7 طبقه"عشکوب" است
که آخرینِ آن اسفل السافلین است؛
در قرآن آسمان را دارای 7 طبقه میداند؛برای مردگان شبِ هفت میگیرند...
و نهایتا اینکه در قرآن 7 بار سلام آمده: سلام به نوح، به ابراهیم، به موسی،
به هارون، به یاسین، به خالدین، به الحی فجر؛
پسر كوچكی، روزی هنگام راه رفتن در خیابان، سكهای یك سنتی پیدا كرد. او از پیدا كردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد كه او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به سمت پایین بگیرد و در جستجوی سكه های بیشتر باشد.
او در مدت زندگیش، 296 سكه 1 سنتی، 48 سكه 5 سنتی، 19 سكه10 سنتی، 16 سكه 25 سنتی، 2 سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده یك دلاری پیدا كرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت، او زیبایی دل انگیز
طلوع خورشید ، درخشش 31369رنگین كمان و منظره درختان ا فرا در
سرمای پاییز را از دست داد . او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ها در حا لی كه از شكلی به شكلی دیگر در میآمدند، ندید . پرندگان در حال پرواز، در خشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
در يک سحرگاه سرد ماه ژانويه، مردي وارد ايستگاه متروي واشينگتن دي سي شد و شروع به نواختن ويلون کرد.
اين مرد در عرض 10 دقيقه، شش قطعه ازبهترين قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترين ساعات صبح بود، هزاران نفر براي رفتن به سر کارهايشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقيقه گذشته بود که مرد ميانسالي متوجه نوازنده شد. از سرعت قدمهايش کاست و چند ثانيه اي توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
يک دقيقه بعد، ويلونزن اولين انعام خود را دريافت کرد. خانمي بي آنکه توقف کند يک اسکناس يک دلاري به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقيقه بعد، مردي در حاليکه گوش به موسيقي سپرده بود، به ديوار پشت سر تکيه داد، ولي ناگهان نگاهي به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،
کسي که بيش از همه به ويلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله اي بود که مادرش با عجله و کشان کشان به همراه مي برد. کودک يک لحظه ايستاد و به تماشاي ويلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشيد وکودک در حاليکه همچنان نگاهش به ويلون زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، اين صحنه، توسط چندين کودک ديگرنيز به همان ترتيب تکرار شد، و والدينشان بلا استثنا براي بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت 10 دقيقه اي که ويلون زن مي نواخت، تنها شش نفر، اندکي توقف کردند. بيست نفر انعام دادند، بي آنکه مکثي کرده باشند، و سي و دو دلار عايد ويلون زن شد. وقتيکه ويلون زن از نواختن دست کشيد و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسي متوجه شد. نه کسي تشويق کرد، ونه کسي او را شناخت.
هيچکس نميدانست که اين ويلون زن همان"جاشوا بل" يکي از بهترين موسيقي دانان جهان است، و نوازنده ي يکي از پيچيده ترين قطعات نوشته شده براي ويلون به ارزش سه ونيم ميليون دلار، ميباشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در يکي از تاتر هاي شهر بوستون، برنامه اي اجرا کرده بود که تمام بليط هايش پيش فروش شده بود، وقيمت متوسط هر بليط يکصد دلار بود.
اين يک داستان حقيقي است،نواختن جاشوا بل در ايستگاه مترو توسط واشينگتن پست ترتيب داده شده بود، وبخشي از تحقيقات اجتماعي براي سنجش توان شناسايي، سليقه و الوويت هاي مردم بود.
نتيجه: آيا ما در شرايط معمولي وساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زيبايي هستيم؟ لحظه اي براي قدرداني از آن توقف ميکنيم؟ آيا نبوغ وشگرد ها را در يک شرايط غير منتظره ميتوانيم شناسايي کنيم؟
يکي از نتايج ممکن اين آزمايش ميتواند اين باشد،
اگر ما لحظه اي فارغ نيستيم که توقف کنيم و به يکي از بهترين موسيقي دانان جهان که در حال نواختن يکي از بهترين قطعات نوشته شده براي ويلون است، گوش فرا دهيم ،چه چيز هاي ديگري را داريم از دست ميدهيم؟
عدد 7 در بسیاری از مذاهب مقدس است. مثلا زرتشت زمین را دارای 7 بخش میدانست؛
آرامگاهِ کوروش بزرگ 7 پله دارد؛
از تجزیه نور خورشید 7 رنگ حاصل میشود؛
دوره کودکی 7 سال طول میکشد؛
عجایبِ هفتگانه؛
7 آتشکده زرتشت: آذرنوش، آذرمهر، آذرآبادگان، آذرتشت، آذرخرداد…..؛
7 پله ومرامِ اعتقادی برای رسیدن به عرفان زرتشتی وجود دارند: کلاغ، میهمان، سرباز، شیر، پارسی، خورشید، پیر(پدر)، که شیر وخورشید نمادِ پرچمِ ایرانیان شد.
به روایتِی هفت سین، نشانه هفت دانه گیاهی است که میتوان با آن سبزه نوروز را تهیه کرد: جو، ماش، عدس، ارزن، لوبیا، نخود و...؛
در زمانهای پارسیانِ کهن، مردم از هر هفت دانه، سبزه میپروراندند -10 روز قبل از نوروز- و ظروفِ آنرا بر سر درِ خانههای خود میگذاشتند و هر کدام بیشتر و بهتر سبز میشد، نشانه پر ثمریِ آن محصول برای کاشت در آن سال بود- سنت-.
در عیسویت آمده که عیسی 7 خوراکِ پسندیده داشت- نمک، سرکه، نان؛تره، ماهی، روغن، عسل=انگبین
در انجیلِ یوهنا آمده است که یوهنا 7 روح، 7 خورشید، 7 چهره، 7 گوسفندِ 7 شاخ و 7 سر و7 چشم را همراه با 7 فرشته در خواب دید؛
ادونتیست و بعضی دیگر فرقه های مسیحیت، 7 ژانویه را تولد اصلیِ عیسی میدانند؛
در مسیحیت 7 نوع نیایش، 7 گناه، 7 توبه، 7 اندوه و 7 شادی وجود دارد؛
در اسلام در مراسمِ حج، 7 دور خانه کعبه را میچرخند؛
معلقاتِ سبعه، 7 بتِ اصلی بر سر درِ خانه کعبه بودند؛
قرآن 7 بخش دارد: وعد، وعید، وعض، قصص، امر به معروف، نهی از منکر، ادنیه؛
7 عضو در سجده در وقتِ نماز بر زمین است؛
برای پاکیزه شدن اشاره به 7 بار آب کشیدن شده؛
اولین سوره قرآن 7 آیه دارد؛
اصحاب کهف 7 تن بودند؛
در بهشت 7 چشمه ونهر و در دوزخ 7 طبقه"عشکوب" است
که آخرینِ آن اسفل السافلین است؛
در قرآن آسمان را دارای 7 طبقه میداند؛برای مردگان شبِ هفت میگیرند...
و نهایتا اینکه در قرآن 7 بار سلام آمده: سلام به نوح، به ابراهیم، به موسی،
به هارون، به یاسین، به خالدین، به الحی فجر؛
پسر كوچكی، روزی هنگام راه رفتن در خیابان، سكهای یك سنتی پیدا كرد. او از پیدا كردن این پول ، آن هم بدون هیچ زحمتی، خیلی ذوق زده شد. این تجربه باعث شد كه او بقیه روزها هم با چشمان باز سرش را به سمت پایین بگیرد و در جستجوی سكه های بیشتر باشد.
او در مدت زندگیش، 296 سكه 1 سنتی، 48 سكه 5 سنتی، 19 سكه10 سنتی، 16 سكه 25 سنتی، 2 سكه نیم دلاری و یك اسكناس مچاله شده یك دلاری پیدا كرد. یعنی در مجموع 13 دلار و 26 سنت.
در برابر به دست آوردن این 13 دلار و 26 سنت، او زیبایی دل انگیز
طلوع خورشید ، درخشش 31369رنگین كمان و منظره درختان ا فرا در
سرمای پاییز را از دست داد . او هیچ گاه حركت ابرهای سفید را بر فراز آسمان ها در حا لی كه از شكلی به شكلی دیگر در میآمدند، ندید . پرندگان در حال پرواز، در خشش خورشید و لبخند هزاران رهگذر، هرگز جزئی از خاطرات او نشد.
در يک سحرگاه سرد ماه ژانويه، مردي وارد ايستگاه متروي واشينگتن دي سي شد و شروع به نواختن ويلون کرد.
اين مرد در عرض 10 دقيقه، شش قطعه ازبهترين قطعات باخ را نواخت. از آنجا که شلوغ ترين ساعات صبح بود، هزاران نفر براي رفتن به سر کارهايشان به سمت مترو هجوم آورده بودند.
سه دقيقه گذشته بود که مرد ميانسالي متوجه نوازنده شد. از سرعت قدمهايش کاست و چند ثانيه اي توقف کرد، بعد با عجله به سمت مقصد خود براه افتاد.
يک دقيقه بعد، ويلونزن اولين انعام خود را دريافت کرد. خانمي بي آنکه توقف کند يک اسکناس يک دلاري به درون کاسه اش انداخت و با عجله براه خود ادامه داد.
چند دقيقه بعد، مردي در حاليکه گوش به موسيقي سپرده بود، به ديوار پشت سر تکيه داد، ولي ناگهان نگاهي به ساعت خود انداخت وبا عجله از صحنه دور شد،
کسي که بيش از همه به ويلون زن توجه نشان داد، کودک سه ساله اي بود که مادرش با عجله و کشان کشان به همراه مي برد. کودک يک لحظه ايستاد و به تماشاي ويلونزن پرداخت، مادر محکم تر کشيد وکودک در حاليکه همچنان نگاهش به ويلون زن بود، بهمراه مادر براه افتاد، اين صحنه، توسط چندين کودک ديگرنيز به همان ترتيب تکرار شد، و والدينشان بلا استثنا براي بردنشان به زور متوسل شدند.
در طول مدت 10 دقيقه اي که ويلون زن مي نواخت، تنها شش نفر، اندکي توقف کردند. بيست نفر انعام دادند، بي آنکه مکثي کرده باشند، و سي و دو دلار عايد ويلون زن شد. وقتيکه ويلون زن از نواختن دست کشيد و سکوت بر همه جا حاکم شد، نه کسي متوجه شد. نه کسي تشويق کرد، ونه کسي او را شناخت.
هيچکس نميدانست که اين ويلون زن همان"جاشوا بل" يکي از بهترين موسيقي دانان جهان است، و نوازنده ي يکي از پيچيده ترين قطعات نوشته شده براي ويلون به ارزش سه ونيم ميليون دلار، ميباشد.
جاشوا بل، دو روز قبل از نواختن در سالن مترو، در يکي از تاتر هاي شهر بوستون، برنامه اي اجرا کرده بود که تمام بليط هايش پيش فروش شده بود، وقيمت متوسط هر بليط يکصد دلار بود.
اين يک داستان حقيقي است،نواختن جاشوا بل در ايستگاه مترو توسط واشينگتن پست ترتيب داده شده بود، وبخشي از تحقيقات اجتماعي براي سنجش توان شناسايي، سليقه و الوويت هاي مردم بود.
نتيجه: آيا ما در شرايط معمولي وساعات نامناسب، قادر به مشاهده ودرک زيبايي هستيم؟ لحظه اي براي قدرداني از آن توقف ميکنيم؟ آيا نبوغ وشگرد ها را در يک شرايط غير منتظره ميتوانيم شناسايي کنيم؟
يکي از نتايج ممکن اين آزمايش ميتواند اين باشد،
اگر ما لحظه اي فارغ نيستيم که توقف کنيم و به يکي از بهترين موسيقي دانان جهان که در حال نواختن يکي از بهترين قطعات نوشته شده براي ويلون است، گوش فرا دهيم ،چه چيز هاي ديگري را داريم از دست ميدهيم؟
انتخاب های درست ماست که زمین و زمان را در ید قدرتمان قرار داده.