2014-03-21 ساعت 13:42
(2013-06-08 ساعت 11:31)Rambod نوشته: پنجشنبه شد و رفتم سفارت، نسبت به سفارت تو آنكارا سرسبزتر و قشنگتر بود، احترام ميذاشتن، وقتى رفتم تو، نوبتم كه رسيد يه خانومى مو فرفرى فارسى ازم مداركو دونه دونه چك ميكرد ميگرفت، من يه مدركم كم بود كه مال اسپانسر بود، ترجمه پايان خدمتم خواست كه نداشتم و اصل كارتو داشتم دادم ولى كنسول بعدا چيزى نگفت كه بايد بدم، بعد تحويل مدارك و انگشت نگارى رفتم نشستم تا كنسول صدام كنه، وقتى صدا كرد بايد ميرفتم تو يه كابين، يه كم سوال پرسيد و گير داد كه خانومت اونجاست يا ايران و من گفتم بيشتر اونجا و مياد و ميره، بعد گفت سال گذشته جمعا چند ماه پيشت بود.
خلاصه گفت يه مدرك اسپانسرت كمه و سايتو چك كن و دوباره بيا و برگه ابى رو داد. حالا هم دارم براى برگشت اماده ميشم. اين چند روز چند جاى ايروانو گشتم باحال بود و شهر قشنگيه، خونه بگيرى بهتر از هتله. فقط صبحانه نداره همين، با يكى اشنا شدم خونه گرفته بود اونم چه خونه اى و تقريبا ارزونتر از هتل معموليه من. چه جاى خوبيم بود خونش، نزديك اپرا. تقريبا همه برگه ابى گرفتن تا جايى كه من ديدم، فقط دو نفر بودن كه يه ضرب بودن اونم يه زن و شوهر مسن، شايدم چند نفر ديگه هم بودن كه من نديدم و نفهميدم ولى همه اونايى كه من اشنا شده بودم و يا تو هتلمون بودن كه اكثرا هم لاتارى بودن با ابى راهيه ايرانن.
سلام
من بعد هفت ماه بالاخره ٢٤ ژانويه كلير شدم ولى متاسفانه به دلايلى اومدنمو به ارمنستان ٢ ماه عقب انداختم كه اين كارو به كسى توصيه نميكنم به دلايلى كه خواهم گفت. ١٧ مارچ دوشنبه با پرواز اسمان كه با بدبختى بليط گرفتم به خاطر اخر اسفند بودن، اومدم اينجا و سريع بعد از فرودگاه قبل از رفتن به هتل رفتم سفارت و پاس و مداركمو انداختم تو صندوقش( فقط يادتون باشه كه سيم كارت گرفته باشين ازتون شماره ميخوان كه بهتون زنگ بزنن) بعد اومدم هتل، فرداش يعنى سه شنبه زنگ زدن كه كنسول مدركى ثابت كنه خانومت اونجاست و قصد اقامت داره رو تاييد نكرده( عكس با روزنامه و قبض برق بنام همسرمو داده بودم) گفت حساب بانكى و يا مداركى كه خانومت اونجا دنبال كار گشته رو نشون بده بايد بيارى، منم سريع زنگ زدم ايران برام حساب و كارت بانك رو ايميل كردن و پرينت گرفتم و بردم باز انداختم تو صندوق، حساب بانكى كه كار نكرده بود اخه همسرم شش ماه يه دفعه ميره و مياد، دنبال كار هم نگشته بود، فرداش چهارشنبه باز همون خانومه كه فارسى بدون لهجه حرف ميزد زنگ زد كه باز كنسول تاييد نكرده، من قبلش يه مدرك بيمه اونجارو كه همون روز شانس من صادر و پست شده بود به ادرس خانواده خانومم تو امريكا،( بنام خانومم)برده بودم باز انداخته بودم تو صندوق سفارت، همونجا به اون خانومه گفتم كه يه مدرك بيمه جديد هم دادم و اون گفت كه هنوز صندوق رو باز نكردن و ميبينن و خبر ميدن، عصر باز خانومه زنگ زد و چندتا سوال از قبيل اينكه: برنامه سفرت به امريكا چيه و برى ميخاى چيكار كنى و كدوم ايالت ميرى و خانومت چيكار ميخواد بكنه و اينكه خانومت الان پيشته و من گفتم ايرانه، اونم هر چى جواب ميدادم هولد ميكرد و فكر كنم به كنسول ميگفت و باز سوال بعدى رو ميپرسيد، خودش يه نوع مصاحبه بود و در اخر گفت كه ويزات اماده شد زنگ ميزنيم. اگه اين مدرك اخريمو قبول نميكردن مجبور بودم برگردم و خانومم سريع بره امريكا و يه مدركى جور كنه و من دوباره بيارم و از اونجايى كه تا ١٧ اپريل بيشتر زمان نداشتم و تو اين تعطيلات عيد تا خانومم بليط امريكا ميگرفت و ميرفت و .......... فكر نميكنم ميرسيدم كه شانس اوردم، امروز جمعه اول فروردين، زنگ زدن بيا ويزات امادست و رفتم و بعد تحويل موبايل، رفتم داخل همون سالنى كه روز مصاحبه رفته بودم، اسممو كه خوندن رفتم جلو باجه و فكر ميكنم همون خانوم ايرانيه كه زنگ ميزد يه پاكت و پاسمو با ويزا دادو مداركى هم كه داده بودم بهشون رو پس داد. درسته امسال اولين سال تحويلى بود كه تنها تو هتل بودم ولى عيدى خوبى گرفتم چند ساعت قبل سال تحويل مدركمو قبول كردن و امروز اول فروردين ويزامو دادن، اميدوارم سال خوبى براى همتون باشه و تبريك ميگم.
چهارشنبه سورى رفتم همون جايى كه مجسمه مادر هستش ايرانيها برنامه اتيش بازى و موزيك داشتن با حال بود، بعد سال تحويل ميخواستم برم رستوران پروانا كه چند شب نخوابيده بودم، سر سال تحويل يه درينك زدم و رو تخت با لباس بيهوش خواب شده بودم و صبح بيدار شدم ديدم ساعت شش صبحه.

فردا هم شنبه پرواز برگشتم هستش. تا فردا من اينجا هستم دوستان اگه كسى كارى داشت كه از دستم اينجا بر بياد در خدمتم. بازم سال نو رو تبريك ميگم.