بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[sepideh jan]

یکسال گذشت الان دو هفته است که من کلیر شدم ولی بدلیل خرابی نرم افزارها ارمنستان در صدور ویزا و از طرفی بخاطر عروسی برادر زاده ام 13 سپتامبر میرم برای گرفتن ویزام
این یکسال یکسال پر کار بود برای من کارهایی رو که در چند سال باید تموم میکردم سعی کردم تو این یکسال حداکثرش رو انجام بدم
و خوب تا اینجا همه چی خوب پیش رفته و بقیه شم امید به خدا خوب پیش خواهد رفت
از دیروز که رفلکشن این شعر رو برای نومزدنگش شیر کرده منم هی دارم گوش میدم این آهنگ رو آرزو میکنم هر چه زودتر همه صدر جدولی ها کلیر شن برن دنبال زندگانی شون بلکه این مهاجرسرا خالی شه و من کفش رو یه تی بکشم
امشب دلم می خواد تا فردا می بنوشم من
زیباترین جامه هایم را بپوشم من
با شوق بی حد باغچه هامون رو صفا دادم
امشب تا می شد گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها، آن بی وفایی ها
فردا تو می آیی ( 2 )
بعد از گسستن ها، آن دل شکستن ها
فردا تو می آیی
---
از خونه ی ما ناامیدی ها سفر کرده
گویا دعاهای من خسته اثر کرده
من لحظه ها را می شمارم تا رسد فردا
آن لحظه ی خوب در آغوشت کشیدن ها
بعد از جدایی ها، آن بی وفایی ها
فردا تو می آیی ( 2 )
بعد از گسستن ها، آن دل شکستن ها
فردا تو می آیی
---
امشب دلم می خواد تا فردا می بنوشم من
زیباترین جامه هایم را بپوشم من
با شوق بی حد باغچه هامون رو صفا دادم
امشب تا می شد گل توی گلدون ها جا دادم
بعد از جدایی ها، آن بی وفایی ها
فردا تو می آیی ( 2 )
بعد از گسستن ها، آن دل شکستن ها
فردا تو می آیی

فردا تو می آیی...