کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
... پس از صرف صبحانه راهی مطب دکتر شدیم، وقتم ساعت 9 بود اما طرفای 11 رسیدیم. منشی ها هم همه جا سعی میکردند انگلیسی صحبت کنند، البته اون منشی های مخصوص دکتر که طبقه چهارم هستند اندکی فارسی بلدند درحد چند کلمه ولی منشی های طبقه پنجم که آزمایشگاهه دوسه کلمه انگلیسی بلدند که یکی از مهم ترین هاش sit down e . خلاصه تو اتاق ها نشستیم و اندکی با ایرانی های عزیز که اکثرا عنق و کم حرفند اختلاط نمودیم و با یک زوج خیلی گرم گرفتیم و تازه آخر کار متوجه شدیم که این زوج افغان هستند و سه ساله در ترکیه زندگی می کنند و ازونجایی که جناب آقا در هرات مترجم قوای نظامی ایالات متحده بوده اومده دنبال کارهاش تا بهش ویزا بدن. خلاصه پولها پرداخت شد و خون بصورت دردناکی گرفته شد. درسالن آزمایشگاه Dozenهم با یک دختر خانم آشنا شدیم که برا هتل آپارتمانشون بازاریابی میکرد، قیمتهاش با توجه به کادر ایرانی و متراژ بالا و امکانات مناسب خوب بود.رفتیم اتاق خانم دکتر و اون روز و روز قبلش ایشون ویزیت می کردند، پس از مدتی معطلی ایشون اومد و من بهش گفتم اتاقتون منظره ی زیبایی داره ایشونم با لبخند تشکر کرد و سوالات مربوط به بیماری و عمل جراحی و خالکوبی رو پرسید که جواب من هم منفی بود. سپس به تخت راهنمایی شدم و گفت لباس رویی رو دربیار و بصورت نشسته معاینه شدم و با گوشی تنفس و قلب را چک کرد. بعد گفت بخوابم و قشنگ با دستش معاینه کرد که یه وقت غده ای، توده ای، یا چیز غیرمعمولی اون زیرمیرا نباشه. این معاینه شامل بخشی از نسج نرم زیر شکم هم میشه. اینم تموم شد و دکتر رفت تو اتاق شوهرش تا مریض بعدی رو اونجا ببینه. از سالن که دارید میرید داخل اتاق دکتر حواستون باشه که مثل من موقع برگشت سه تا در اشتباه باز نکنید.
چیز خاص دیگه ای نیست درمورد دکتر غیر ازینکه جواب مدیکال بعدازظهرهاست و خود شخص با گذرنامه باید بره.
درمورد رستورانها و غذاخوری ها بگم که دور و بر میدان کیزیلای kizilay(ماه طلایی) پر از غذاخوری و ساندویچی و بار قهوه خانه و چایخانه است. اگر نمیخواید پول اضافی خرج کنید رستورانهای گرون نرید، درسته کیفیت سرویسشون خیلی فرق میکنه اما قیمتهاشون هم بالاست. جاهای معمولی خیلی ارزونتره و بیشتر هم سیر میشید Smile چون نون بیشتر میدن. اینا برنجشون مثل ما نیست هم سفته هم کم هم تند.
روز مصاحبه هم پس از صرف صبحانه با تمانینه راهی سفارت شدیم. وقتم ساعت 8:30 بود ولی با تجربه ای که از دو روز قبل داشتم9:30 از هتل زدیم بیرون که 10 اونجا باشیم که صف مف تمام شده باشه. برف میامد و ما ساعت 10 که رسیدیم هنوز 18 نفر وایساده بودن که 40 دقیقه طول کشید تا برن داخل. داخل که رفتم سالن پر بود و بعد از من 4تا دختر ترک وارد شدن که ویزای تحصیلی میخواستند و دیگه کسی نیامد. شماره ام خوانده شد و رفتم سر باجه تحویل مدارک، خانمی بود که به سه زبان باهم صحبت کردیم تا بفهمیم چی میخوایم، آخرش فهمیدم میگه چرا رزومه کاری نیاوردی، گفتم نخواسته بودید، گفت ایمیل دادیم، گفتم نرسیده. هیچی نگفت و رفت. گفتم خدا این رزومه شتل نشه برامون،ایمیل رو قبل پرواز یعنی یکشنبه ظهر چک کرده بودم غافل ازینکه اینا سه شنبه ظهر یکروز پیش از مصاحبه فرستادند.خلاصه گذشت و دیگه کسی از ما رزومه نخواست. انگشت نگاری کردم که خیلی سریع انجام شد،برعکس یکی از بچه ها که میگفت یک ساعت ونیم انگشت نگاریش طول کشیده بعد هم پول و انتظار برای مصاحبه. سالن داشت خالی میشد و فقط 10-11 نفر ایرانی مانده بودند که اون ها هم سه زوج بودن و سه پسر و یک دختر. زوجها همه چک خوردند بدون اینکه یکیشون ویزا بگیره. دخترخانم دو دقیقه مصاحبه شد و ویزا گرفت. یکی از آقایون چک خورد و خیلی جالب بود وقتی افسر ازش پرسید کارش چیه گفت آزاد، ما که نشسته بودیم از خنده مردیم. یکی دیگه از پسرا رفت و نقص مدرک داشت، بهش گفتن کامل کردی برگرد. یک پسر دیگه مصاحبه اش خیلی طول کشید و سر دیپلم افسر بهش بدجور گیر داد سال، نوبت،ساعت، رشته، اسم خلاصه یک ربع داشت درمورد دیپلمش ازش میپرسید، بنده خدا زبان فارسیشم الکن بود و از،به،که،و،تا،را همه اینارو بهم میچسبوند بعد یه کلمه میگفت. آخر سرم به پسره گفت این دیپلم برا ما قابل قبول نیست و خداحافظ. پسره بنده خدا چند دقیقه قبل شمارشو بهم داد که آمریکا همو ببینیم، بعد اینجوری شد.البته تقصیر خودش بود چون بعد مصاحبه گفت دیپلمم جعلیه و پول دادم درستش کردن. خب همینم میشه دیگه. نوبت من شد و یک سلام گرم و بلند به افسر کردم و ایشونم بلند جواب داد و احوالپرسی کرد و گفت آخرین نفریااااا. سپس قسم و بعد گفت میخوام انگلیسی صحبت کنم، منم پذیرفتم و گفتم لازم شد منظورمو به فارسی میرسونم. اصل مدارک خواست، تحصیلات، کار، دوست دختر، چه کاری میخوای تو آمریکا انجام بدی، کجا میخوای بری و دست آخر هم خدمت که کجا بودی و چه میکردی، بعد گذرنامه دارد،برگ صورتی رو پر کرد و گفت بخاطر اینکه بفهمیم دقیقا تو خدمت چیکار میکردی این پروسه سه ماه دیگه طول میکشه، اون موقع سایت رو چک کن و البته تو این مدت هم هرازچندی یه سر بزن. درکل مصاحبه شادی بود و وسط مسطا شوخی میکردیم و می خندیدیم. منم اومدم بیرون و به سمت LC WAIKIKIحرکت نمودم که اندکی سوغاتی بگیریم که فصل indirim است.
راستی اون دختر ترکها هم ویزا نگرفتن و بدجور رفتن تو لک.


پیام‌های این موضوع
RE: سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا - توسط Abdorrezaa - 2015-02-13 ساعت 20:20



کاربران در حال بازدید این موضوع: