2015-04-22 ساعت 10:57
(2015-04-22 ساعت 08:28)قصه گو نوشته: يه چيزي خيلي برام جالبه: تا توي ايران هستيم ، ميگيم اگه شده توي آمريكا زمين بشورم، ولي كار مي كنم، كار كه عار نيست. اما تا مي رسيم يادمون ميوفته كه توي ايران مهندس بوديم و دانشگاه رفته ايم و هر كاري رو قبول نمي كنيم. وقتي دنبال كار مي گشتم ، يه خانم ايراني بودن كه به مهاجرين در اين زمينه كمك مي كردند، بهم گفتن كارهايي رو كه به ساير مهاجرين پيشنهاد ميدن ، جرأت نمي كنن به ايراني ها بگن. كارهايي مثل نظافت در هتل. گفت همه مي خوان كار دفتري داشته باشن !!دوستی داشتم که همین عبارت شستن زمین و توالت رو میگفت ! اما 1 بار به عمرش دستشویی خونه ش رو هم نشسته بود و کسی میومد برای اینکاراش. بلا نسبت همگی ما ایرانیها حرف خوب میزنیم ولی 1 ساعت بعدش یادمون میره.دیدید بچه هامون رو مثلا چطوری تنبیه میکنیم ؟! " میییکشمت ! 2 روز از اتاق نمیای بیرون ! یا هزار تا تهدید دیگه ولی یکساعت بعد ....
يكي از ترس هاي ما هم ندانستن زبانه. خيلي ها از توي فروشگاه هايي مثل Ross زبانشون خوب شده. ميگفتن ما هم هيچي بلد نبوديم، اما كمكمون كردند و الان هم هر مشكلي داشته باشيم باز هم كمك مي كنند و تنها نيستيم.

به نکته درستی اشاره کردین. زبان 99 درصد چالش مهاجر ایرانیست برای کار کردن و متاسفنه اما از فروشگاه راس کسی زبان یاد نمیگیره از نظر من. بسیاری از ملل هستن اینجا که با 50 کلمه انگلیسی که بلدن صحبت میکنن و روزگار میگذره اما بعد از مدتی متوجه میشیم که این اون زبان دانستنی نیست که بدردخور باشه گرچه هیچ امریکیی هم اینو به روتون نمیاره و در ظاهر کمک هم میکنه اما هر دو میدونن که ارتقایی کاری در کار نیست
آنکس که نداند و بداند که نداند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند
لنگان خرک خویش به مقصد برساند