2016-05-30 ساعت 14:48
درود خدمت دوستان
سفرنامه و مصاحبهی ما در آنکارا
ما سهشنبه ۵ آپریل وقت مصاحبه داشتیم در آنکارا
من مدارک رو حدود ۲۰ روز قبل از مصاحبه از باجه پست DHL در دفتر پستی صادقیه در تهران به سفارت ارسال کردم، مسئول باجه گفت بعد از ۲۴ ساعت میتونم آنلاین چک کنم، من بعد از ۲ روز چک کردم دیدم رسیده دوبی، بعد از ۴ روز چک کردم دیدم رسیده سفارت، اما نکته با مزه مسیری بود که بستهی بیچاره رفته بود: تهران -> دوبی -> لایپزیک آلمان -> استانبول -> آنکارا!
چون بچهمون ۱۱ سالهشه وقت مدیکال رو برای جمعه ۱ آپریل گرفتیم (سایت اجازهی رزرو برای شنبه رو هم میداد ولی ریسک نکردیم) و پرواز به آنکارا هم روز پنجشنبه صبح ساعت ۷ انجام شد و ۸:۳۰ رسیدیم آنکارا.
هتلمون رو ریکسوز گرفتیم که نزدیک سفارت و مدیکال بود و نیاز به تاکسی گرفتن نداشتیم که گر چه هتل گرونی بود ولی بخاطر کسادیهای اخیر کلی تخفیف داده بودن رو قیمت اتاق و کیفیتشم خیلی خوب بود. من از تور استفاده نکردم و هتل رو سایت booking.com رزرو کردم و بلیطها رو هم از سایت هواپیمایی ماهان خریدم.
ما برای صرفهجویی صبح صبحانه رو در هتل مفصل میخوردیم و شام هم میرفتیم یکی از صدها رستورانی که اون اطراف بودن و قیمتهای ارزونی هم داشتن.
مدیکال:
روز جمعه صبح راه افتادیم سمت مطب و بعد ۱۵ دقیقه پیاده روی رسیدیم اونجا، مراحل عینن طبق تجربه سایر دوستان بود: برگه تعیین وقت، پاسپورتها و کارتهای زرد رو گرفتن و از ما عکس گرفتن (آزمایش آنتیبادی آبله مرغان رو قبول نکردن)، بعد منتظر نشستیم تا صدامون کردن واسه معاینه، تو اتاق عکسی روی دیوار نصب شده بود و نوشته بود که طبق عکس لباسها رو در بیاریم و روپوش مخصوص معابته رو تن کنیم که انجام دادم و خانم دکتر اومد و قد و وزن رو اندازه گرفت و رفت (در همین حین خانم و دخترم در اتاقی جداگانه معاینه میشدند) بعد دوباره آمد و گفت بخوابم روی تخت و پرسید سوالاتش رو به انگلیسی بپرسه یا فارسی بعد شروع کرد به نام بردن از بیماریهای مختلف که آیا گرفتم و دارم یا نه در همین حین هم بخشهای مختلف بدن رو با دست و گوشی پزشکی معاینه میکرد و بعد گفت نفش عمیق بکشم و معاینه کرد. بعد یه واکسن بهم زد و گفت تموم شد و لباس بپوشم و برم و رفت بیرون.
منم برگشتم تو اتاق انتظار و خانم و دخترم هم آمدند، بعد چند دقیقه منشی دکتر صدام کرد و ۴۶۰ دلار ازم گرفت و یه ورقه داد و گفت بریم طبقه بالا برای آزمایش خون و X-Ray قفسه سینه که این دو آزمایش هم فقط برای بزرگسالانه، رفتیم بالا و ورقه دادیم به منشی بالایی و منتظر نشستیم، بعد از چند دقیقه صدام کرد و ۹۵ دلار ازم گرفت و فرستادمون برای X-Ray و بعد از اون هم آزمایش خون. بعد گفت برگردیم طبقه پایین. اونجا هم منشی پاسپورتها رو پس داد و دوباره پرسید که مصاحبه برای ۵ آپریل هست و گفت ۴ آپریل ساعت ۱۵ بریم و جواب رو بگیریم، کل این مراحل حدود ۲ ساعت طول کشید.
جواب مدیکال:
دوشنبه ساعت ۱۵ رفتم جواب آزمایشها رو گرفتم و برگشتم هتل و مدارک رو دوباره بررسی و مرتب کردم برای فردا که روز مصاحبه باشه.
روز مصاحبه:
در راهنمای سفارت نوشته بود که هیچ چیزی با خودمون به سفارت نیاریم جز مدارک، حتی کمربند هم نباید بیاریم.
ما حتی مدارک رو داخل پوشه شفاف گذاشتیم که مشکلی نداشته باشه. صبح ساعت ۷ که درب رستوران باز شد ما اولین نفر رفتیم تو و سریع صبحانه رو خوردیم و رفتیم سمت سفارت، صبح روز قبل هم به صورت نامحسوس و قدم زنان رفته بودیم و محل صف بستن مردم دم سفارت رو شناسایی کرده بودیم، پس صاف رفتیم اونجا ته صف! ما حدود ۷:۲۰ دقیقه رسیدیم اونجا و هوا هم سرد بود (۸ درجه بالای صفر) که تازه نسبت به دیروز صبح ۴ درجه گرمتر شده بود. یه ۲۰ نفری جلوی ما بودن. نفر به نفر آدمها رو میفرستادن داخل حدود ۲۰ دقیقهای بیرون منتظر ماندیم تا نوبت ما برسه، در این حین نگهبانان دم درب صف رو کنترل میکردن و خانوادههایی که بچه کوچیک داشتن رو از صف خارج میکردن و سریع میفرستادن تو. هر نفر که میخواست داخل بشه رو اول ازش میخواستن از دور کتش رو باز کنه و نشون بده چیزی بهش وصل نیست بعد میرفتیم نزدیکشون و بازرسی بدنی میکردن و تو یه صف کوچیک دیگه دم درب ورودی منتظر میشدیم تا از گیت مغناطیسی هم عبور کنیم، اونجا کت و پالتوها رو از دستگاه X-Ray عبور میدادنو من چند تا قرص سرماخوردگی تو جیبم گذاشته بودم که اونا رو از من گرفتن و خانمم هم کمربند نازکی داشت که اونم ازش گرفتن و رفتیم تو. دم درب سالن انتظار خانمی به فارسی از ما پرسید که مصاحبه به فارسی یا انگلیسی که ما هم چون خانمم انگلیسیش ضعیف بود گفتیم فارسی و شماره ۴۰۹ رو به ما داد.
سالن هم حدود ۷۰-۸۰ نفری آدم توش بود و پر سر و صدا، یه قسمت هم اسباب بازی واسه سرگرم شدن بچهها گذاشته بودن.
یه یک ربعی نشستیم تا شمارمون رو رو تابلو اعلام کردن برای باجه ۱، اینجا یه پسر خیلی جوون که فارسی هم حرف میزد و به نظرم ایرانی/آمریکایی بود اصل مدارک رو از من گرفت و مدارک اضافهای که براشون فرستاده بودم رو پس داد!
چیزهایی که اضافه بود: کانتکت شیت و ترجمه کارتهای ملی.
یه یک ربع دیگه نشستیم دوباره با اعلام شماره برای باجه ۳ رفتم و ۹۹۰ دلار برای ۳ نفر مصاحبه شونده رو دادم. معلوم شد که باجه ۴ تا ۱۲ برای مصاحبههاس.
بعدش هی نشستیم و نشستیم و نشستیم! هر شمارهای اعلام میشد جز شماره ما! شمارهها هم قاطی پاتی اعلام میشد. شمارهها برحسب مورد کیس اعداد متفاوت بود (توریستی/دانشجویی/لاتاری و ...)، مشخصن شمارههای ۴۰۰ مال لاتاری بود و جالب اینکه ۴۰۹ که ما بودیم آخرین نفر در لیست لاتاری اون روز بود، یعنی ظاهرن در روز ۱۰ نفر برای لاتاری بیشتر مصاحبه نمیکنن.
اما اینکه میگم شمارهها قاطی اعلام میشد این بود که میدیدم شماره ۴۰۶ اعلام میشه، بعد ۴۰۴ بعد ۴۰۸ بعد ... خلاصه وضعی بود!
ما هم (به سفارش من) عین خیالمون نبود و نشستیم و سرگرم تماشای تلویزیون و خواندن مجله شدیم. آخر سر سالن خالی شد و فقط ما و یه خانواده ۴ نفره دیگه (با دو بچه کوچیک) از لاتاری موندیم و ۴-۵ تا ایرانی دیگه که همگی مسن بودن و اومده بودن ویزا بگیرن برن دیدن بچههاشون.
ساعت حدود ۱۲ شده بود و باجهها هم همه خالی بودن، مثل اینکه رفته بودن ناهار بخورن!
بعد چند دقیقه اون خانومه که شماره داد اومد و با دیدن ما کمی کف کرد و شمارههامون رو پرسید و رفت، بعد چند دقیقه شماره اون خانواده ۴ نفره روشن شد و اونا رفتن واسه مصاحبه. و ۱۰ دقیقه بعد اونا رفتن و شماره ما روشن شد و یا خدا گویان رفتیم پای باجه، افسر مصاحبه یه دختر خانم جوون ایرانی/آمریکایی و خیلی خوش برخورد بود. اول از همه ما اثر انگشت گرفت. بعد ازمون خواست قسم بخوریم که راست میگیم که من ازش خواستم قبلش مورد درجه سربازیم رو که اشتباه یه درجه پایینتر نوشته بودم اصلاح کنم که نگاه کرد و گفت مهم نیست و بعد قسممون داد.
بعد از من راجع به کار و محل خدمتم پرسید، بعد از خانمم راجع به محل کارش و پستش پرسید و بعد از دخترم چند تا سوال راجع به مدرسهش به زبان انگلیسی پرسید و باهاش خوش و بش کرد.
بعد هم برگهی سفیدی رو که از اول مصاحبه گذاشته بود لب پنجره باجه برداشت و داد به ما و گفت ما مشمول (Administrative Processing) AP شدیم و تا چند ماه دیگه جوابش میاد و طبق دستوری که تو برگه نوشته سایت رو هفتهای یکبار چک کنیم. ما هم با لبخند تشکر کردیم و اومدیم بیرون، موقع خروج هم قرصهای من و کمربند خانمم رو پس دادن و ما هم برگشتیم هتل.
نتیجه:
اونروز ما ۱۰ تا کیس لاتاری بودیم که فقط یه زن و شوهر و بچه کوچیکشون ویزای یه ضرب گرفتن که خانمه طفلی داشت از شوک وارده پس میافتاد! بقیهی موارد AP خوردیم.
اینجور که مشخصه همه کسایی که سربازی رفته باشن یا کارشون دولتی یا نیمه دولتی باشه حتمن AP میخورن.
ولی اصلن به این فکر نباشید که بخواید بخاطر یک ضرب گرفتن دروغ بگید. چون کافیه همون موقع یا در حین انجام مراحل AP این دروغ شما آشکار بشه، در این صورت بلافاصله شما رو Reject میکنن و خلاص، حتا مواردی بوده که ویزای یک ضرب دادن بعد چند روز ایمیل دادن که اون ویزا باطله و شما وارد پورسهی AP شدهاید.
بنابراین بهتره صادقانه راستش رو گفت و از خدا درخواست کرد که هر چه به خیر و صلاح ما بود رخ بده.
پیشنهادات:
- ما طبق راهنمایی دوستان بلیط برگشت رو ۳ روز بعد از مصاحبه گرفتیم که اگر یک ضرب شدیم فرصت صدور ویزا باشه، فکر میکردیم من که ۱۷ سال پیش سربازیم تموم شده و خانمم هم که ادارهش نیمه دولتی و غیرحساسه پس شاید یک ضرب بدن که البته اشتباه بود.
- در مدت زمان انتظار از بازدید از جاذبههای توریستی و تاریخی و کوچه پس کوچههای دیدنی آنکارا غافل نشید.
- ترکها مردم خوب و مهربانی هستند و ما از خیلی جهات شبیه هم هستیم، اونجا زیاد احساس غریبگی نخواهید داشت.
- حتمن وقتی رسیدید آنکارا برید و از یکی از نمایندگیهای Turkcell یا Vodaphone (یا یه اپراتور ترک دیگه هم بود نامش رو فراموش کردم) یه سیم کارت اعتباری با اینترنت ۲ یا ۴ گیگ بخرید (من خودم Turkcell خریدم و خیلی راضی بودم سرعت اینترنتش فوق العاده بود) چیزی حدود ۶۰-۷۰ لیره در میاد که عددی نیست. اما شما با استفاده از اینترنت و گوشی هوشمند خودتون و Google Map دیگه نیاز به آدرس پرسیدن از هیچ کس رو ندارید و هر جا بخواید میرید. در ضمن میتونید از سایت Google Translate برای ترجمه از انگلیسی به ترکی استفاده کنید و راحت منظورتون رو برسونید.
- مقبره آتاتورک و موزهش رو که تو همون مجموعه هست بازدید کنید و حتمن هم گل ببرید و سر مزارش قرار بدید چون واقعن آدم بزرگی بوده مثل رضـا شـاه خودمون.
- از آنکامال دیدن کنید و اگه اهل سینما هستید حتمن برید تو سالن IMAX 3D یه فیلم روز دنیا رو به صورت سه بعدی با تکنولوژی روز ببینید، فیلم به زبان اصلی هم نمایش میدن با زیر نویس ترکی که ما آخر شب سانس ۹ رو رفتیم و فیلم Super Man vs. Batman رو دیدیم که خیلی حال داد، بلیطش هم نفری ۲۴ لیره بود.
- حتمن به زیارت حضرت مولانا در قونیه برید، هر روزی برید خوبه غیر از روزهای شنبه و یکشنبه، چون این دو روز اونجا خیلی قیامته. ما چهارشنبه رفتیم که باز هم شلوغ بود ولی راحت میشد بازدید کرد.
برای رفتن به قونیه چند نکته مهم هست:
- با ماشین حدود ۳-۴ ساعت راهه و خسته کنندهست. ولی با قطار سریعالسیر حدود ۱:۴۵ دقیقه هست که خیلی راحته و اصلن خسته نمیشید، کیفیت قطارش هم در حد هواپیماهای ما هست و با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت هم میره.
- ما ساعت ۸:۱۵ رفتیم ایستگاه راهآهن (Ankara Gari که البته Gaare تلفظ میشه) ساعت رفت و برگشت مناسب ما ۹:۳۰ رفت و ۱۵:۳۰ برگشت بود.
- تو ایستگاه کسی انگلیسی بلد نیست پس حتمن ساعت رفتن و برگشت و مبدا و مقصد رو رو کاغذ بنویسید و نشون متصدی بلیط فروشی بدید. برای اطمینان حتمن روز قبل برید تو اینترنت و ساعات حرکت قطار از آنکارا به قونیه و برعکس رو بررسی کنید.
- برای خرید بلیط و سوار شدن به قطار حتمن باید پاسپورتهاتون رو همراه داشته باشید.
- موقع رفتن به قونیه در ساعت ۹:۳۰ قطار خلوته خلوته ولی برگشتنش در ساعت ۱۵:۳۰ خیلی شلوغ میشه و آدمهای کثیف و بوگندو هم سوار میشن. بنابراین بلیط رفت در این ساعت رو میتونید Economy بگیرید ولی برگشتش رو حتمن Business بگیرید که راحت باشید. قیمت بلیطش برای Economy هم نفری ۴۰ لیره بود که برای Business حدود ۲۰ لیره بیشتر میشد.
- قونیه شهر کهن و زیبایی هست و یه موزهی انسانشناسی خیلی جالب هم داره که توش تابوتهای و آثار بجا مونده از رومیها هست با قدمتهایی بیشتر از ۲ هزار سال که ما به دیدنش رفتیم و خیلی لذت بردیم چیزی که خیلی حال داد این بود که ما ۳ نفر تنها بازدید کنندگان این موزه بودیم. ما مسیر آرامگاه مولانا و این موزه رو پیاده رفتیم که ۱۵ دقیقه طول کشید. بافت شهر در اطراف مولانا قدیمی هست و خیلی شبیه ایرانه و آدم کلی کیف میکنه.
توصیه نهایی برای برنامهریزی سفر مصاحبه:
در طی این حدود ۲ ماهی که از مصاحبه میگذره و حضور در تاپیک «کلییرنس لاتاری ۲۰۱۶» و مطالعه «کلییرنس لاتاری ۲۰۱5» داشتم، به شما میگم که حتمن قبل از برنامهریزی برای سفر این دو تاپیک رو هم مطالعه کنید و اگر شرایط مشابه ما یا دوستان رو دارید ۹۹٪ احتمال دهید که AP خواهید خورد و بر اون مبنا برنامهریزی کنید تا هزینه اضافه نپردازید یا از کار و زندگیتان در ایران عقب نیافتید.
برای اطلاعات بیشتر و مفصلتر همراه با عکس و تفصیلات در همین تاپیک یکی از دوستان یک فایل PDF آماده کرده و گذاشته که بسیار عالی و با توضیحات کامل هست حتمن اون رو هم دانلود و مطالعه بفرمایید.
سفرنامه و مصاحبهی ما در آنکارا
ما سهشنبه ۵ آپریل وقت مصاحبه داشتیم در آنکارا
من مدارک رو حدود ۲۰ روز قبل از مصاحبه از باجه پست DHL در دفتر پستی صادقیه در تهران به سفارت ارسال کردم، مسئول باجه گفت بعد از ۲۴ ساعت میتونم آنلاین چک کنم، من بعد از ۲ روز چک کردم دیدم رسیده دوبی، بعد از ۴ روز چک کردم دیدم رسیده سفارت، اما نکته با مزه مسیری بود که بستهی بیچاره رفته بود: تهران -> دوبی -> لایپزیک آلمان -> استانبول -> آنکارا!
چون بچهمون ۱۱ سالهشه وقت مدیکال رو برای جمعه ۱ آپریل گرفتیم (سایت اجازهی رزرو برای شنبه رو هم میداد ولی ریسک نکردیم) و پرواز به آنکارا هم روز پنجشنبه صبح ساعت ۷ انجام شد و ۸:۳۰ رسیدیم آنکارا.
هتلمون رو ریکسوز گرفتیم که نزدیک سفارت و مدیکال بود و نیاز به تاکسی گرفتن نداشتیم که گر چه هتل گرونی بود ولی بخاطر کسادیهای اخیر کلی تخفیف داده بودن رو قیمت اتاق و کیفیتشم خیلی خوب بود. من از تور استفاده نکردم و هتل رو سایت booking.com رزرو کردم و بلیطها رو هم از سایت هواپیمایی ماهان خریدم.
ما برای صرفهجویی صبح صبحانه رو در هتل مفصل میخوردیم و شام هم میرفتیم یکی از صدها رستورانی که اون اطراف بودن و قیمتهای ارزونی هم داشتن.
مدیکال:
روز جمعه صبح راه افتادیم سمت مطب و بعد ۱۵ دقیقه پیاده روی رسیدیم اونجا، مراحل عینن طبق تجربه سایر دوستان بود: برگه تعیین وقت، پاسپورتها و کارتهای زرد رو گرفتن و از ما عکس گرفتن (آزمایش آنتیبادی آبله مرغان رو قبول نکردن)، بعد منتظر نشستیم تا صدامون کردن واسه معاینه، تو اتاق عکسی روی دیوار نصب شده بود و نوشته بود که طبق عکس لباسها رو در بیاریم و روپوش مخصوص معابته رو تن کنیم که انجام دادم و خانم دکتر اومد و قد و وزن رو اندازه گرفت و رفت (در همین حین خانم و دخترم در اتاقی جداگانه معاینه میشدند) بعد دوباره آمد و گفت بخوابم روی تخت و پرسید سوالاتش رو به انگلیسی بپرسه یا فارسی بعد شروع کرد به نام بردن از بیماریهای مختلف که آیا گرفتم و دارم یا نه در همین حین هم بخشهای مختلف بدن رو با دست و گوشی پزشکی معاینه میکرد و بعد گفت نفش عمیق بکشم و معاینه کرد. بعد یه واکسن بهم زد و گفت تموم شد و لباس بپوشم و برم و رفت بیرون.
منم برگشتم تو اتاق انتظار و خانم و دخترم هم آمدند، بعد چند دقیقه منشی دکتر صدام کرد و ۴۶۰ دلار ازم گرفت و یه ورقه داد و گفت بریم طبقه بالا برای آزمایش خون و X-Ray قفسه سینه که این دو آزمایش هم فقط برای بزرگسالانه، رفتیم بالا و ورقه دادیم به منشی بالایی و منتظر نشستیم، بعد از چند دقیقه صدام کرد و ۹۵ دلار ازم گرفت و فرستادمون برای X-Ray و بعد از اون هم آزمایش خون. بعد گفت برگردیم طبقه پایین. اونجا هم منشی پاسپورتها رو پس داد و دوباره پرسید که مصاحبه برای ۵ آپریل هست و گفت ۴ آپریل ساعت ۱۵ بریم و جواب رو بگیریم، کل این مراحل حدود ۲ ساعت طول کشید.
جواب مدیکال:
دوشنبه ساعت ۱۵ رفتم جواب آزمایشها رو گرفتم و برگشتم هتل و مدارک رو دوباره بررسی و مرتب کردم برای فردا که روز مصاحبه باشه.
روز مصاحبه:
در راهنمای سفارت نوشته بود که هیچ چیزی با خودمون به سفارت نیاریم جز مدارک، حتی کمربند هم نباید بیاریم.
ما حتی مدارک رو داخل پوشه شفاف گذاشتیم که مشکلی نداشته باشه. صبح ساعت ۷ که درب رستوران باز شد ما اولین نفر رفتیم تو و سریع صبحانه رو خوردیم و رفتیم سمت سفارت، صبح روز قبل هم به صورت نامحسوس و قدم زنان رفته بودیم و محل صف بستن مردم دم سفارت رو شناسایی کرده بودیم، پس صاف رفتیم اونجا ته صف! ما حدود ۷:۲۰ دقیقه رسیدیم اونجا و هوا هم سرد بود (۸ درجه بالای صفر) که تازه نسبت به دیروز صبح ۴ درجه گرمتر شده بود. یه ۲۰ نفری جلوی ما بودن. نفر به نفر آدمها رو میفرستادن داخل حدود ۲۰ دقیقهای بیرون منتظر ماندیم تا نوبت ما برسه، در این حین نگهبانان دم درب صف رو کنترل میکردن و خانوادههایی که بچه کوچیک داشتن رو از صف خارج میکردن و سریع میفرستادن تو. هر نفر که میخواست داخل بشه رو اول ازش میخواستن از دور کتش رو باز کنه و نشون بده چیزی بهش وصل نیست بعد میرفتیم نزدیکشون و بازرسی بدنی میکردن و تو یه صف کوچیک دیگه دم درب ورودی منتظر میشدیم تا از گیت مغناطیسی هم عبور کنیم، اونجا کت و پالتوها رو از دستگاه X-Ray عبور میدادنو من چند تا قرص سرماخوردگی تو جیبم گذاشته بودم که اونا رو از من گرفتن و خانمم هم کمربند نازکی داشت که اونم ازش گرفتن و رفتیم تو. دم درب سالن انتظار خانمی به فارسی از ما پرسید که مصاحبه به فارسی یا انگلیسی که ما هم چون خانمم انگلیسیش ضعیف بود گفتیم فارسی و شماره ۴۰۹ رو به ما داد.
سالن هم حدود ۷۰-۸۰ نفری آدم توش بود و پر سر و صدا، یه قسمت هم اسباب بازی واسه سرگرم شدن بچهها گذاشته بودن.
یه یک ربعی نشستیم تا شمارمون رو رو تابلو اعلام کردن برای باجه ۱، اینجا یه پسر خیلی جوون که فارسی هم حرف میزد و به نظرم ایرانی/آمریکایی بود اصل مدارک رو از من گرفت و مدارک اضافهای که براشون فرستاده بودم رو پس داد!
چیزهایی که اضافه بود: کانتکت شیت و ترجمه کارتهای ملی.
یه یک ربع دیگه نشستیم دوباره با اعلام شماره برای باجه ۳ رفتم و ۹۹۰ دلار برای ۳ نفر مصاحبه شونده رو دادم. معلوم شد که باجه ۴ تا ۱۲ برای مصاحبههاس.
بعدش هی نشستیم و نشستیم و نشستیم! هر شمارهای اعلام میشد جز شماره ما! شمارهها هم قاطی پاتی اعلام میشد. شمارهها برحسب مورد کیس اعداد متفاوت بود (توریستی/دانشجویی/لاتاری و ...)، مشخصن شمارههای ۴۰۰ مال لاتاری بود و جالب اینکه ۴۰۹ که ما بودیم آخرین نفر در لیست لاتاری اون روز بود، یعنی ظاهرن در روز ۱۰ نفر برای لاتاری بیشتر مصاحبه نمیکنن.
اما اینکه میگم شمارهها قاطی اعلام میشد این بود که میدیدم شماره ۴۰۶ اعلام میشه، بعد ۴۰۴ بعد ۴۰۸ بعد ... خلاصه وضعی بود!
ما هم (به سفارش من) عین خیالمون نبود و نشستیم و سرگرم تماشای تلویزیون و خواندن مجله شدیم. آخر سر سالن خالی شد و فقط ما و یه خانواده ۴ نفره دیگه (با دو بچه کوچیک) از لاتاری موندیم و ۴-۵ تا ایرانی دیگه که همگی مسن بودن و اومده بودن ویزا بگیرن برن دیدن بچههاشون.
ساعت حدود ۱۲ شده بود و باجهها هم همه خالی بودن، مثل اینکه رفته بودن ناهار بخورن!
بعد چند دقیقه اون خانومه که شماره داد اومد و با دیدن ما کمی کف کرد و شمارههامون رو پرسید و رفت، بعد چند دقیقه شماره اون خانواده ۴ نفره روشن شد و اونا رفتن واسه مصاحبه. و ۱۰ دقیقه بعد اونا رفتن و شماره ما روشن شد و یا خدا گویان رفتیم پای باجه، افسر مصاحبه یه دختر خانم جوون ایرانی/آمریکایی و خیلی خوش برخورد بود. اول از همه ما اثر انگشت گرفت. بعد ازمون خواست قسم بخوریم که راست میگیم که من ازش خواستم قبلش مورد درجه سربازیم رو که اشتباه یه درجه پایینتر نوشته بودم اصلاح کنم که نگاه کرد و گفت مهم نیست و بعد قسممون داد.
بعد از من راجع به کار و محل خدمتم پرسید، بعد از خانمم راجع به محل کارش و پستش پرسید و بعد از دخترم چند تا سوال راجع به مدرسهش به زبان انگلیسی پرسید و باهاش خوش و بش کرد.
بعد هم برگهی سفیدی رو که از اول مصاحبه گذاشته بود لب پنجره باجه برداشت و داد به ما و گفت ما مشمول (Administrative Processing) AP شدیم و تا چند ماه دیگه جوابش میاد و طبق دستوری که تو برگه نوشته سایت رو هفتهای یکبار چک کنیم. ما هم با لبخند تشکر کردیم و اومدیم بیرون، موقع خروج هم قرصهای من و کمربند خانمم رو پس دادن و ما هم برگشتیم هتل.
نتیجه:
اونروز ما ۱۰ تا کیس لاتاری بودیم که فقط یه زن و شوهر و بچه کوچیکشون ویزای یه ضرب گرفتن که خانمه طفلی داشت از شوک وارده پس میافتاد! بقیهی موارد AP خوردیم.
اینجور که مشخصه همه کسایی که سربازی رفته باشن یا کارشون دولتی یا نیمه دولتی باشه حتمن AP میخورن.
ولی اصلن به این فکر نباشید که بخواید بخاطر یک ضرب گرفتن دروغ بگید. چون کافیه همون موقع یا در حین انجام مراحل AP این دروغ شما آشکار بشه، در این صورت بلافاصله شما رو Reject میکنن و خلاص، حتا مواردی بوده که ویزای یک ضرب دادن بعد چند روز ایمیل دادن که اون ویزا باطله و شما وارد پورسهی AP شدهاید.
بنابراین بهتره صادقانه راستش رو گفت و از خدا درخواست کرد که هر چه به خیر و صلاح ما بود رخ بده.
پیشنهادات:
- ما طبق راهنمایی دوستان بلیط برگشت رو ۳ روز بعد از مصاحبه گرفتیم که اگر یک ضرب شدیم فرصت صدور ویزا باشه، فکر میکردیم من که ۱۷ سال پیش سربازیم تموم شده و خانمم هم که ادارهش نیمه دولتی و غیرحساسه پس شاید یک ضرب بدن که البته اشتباه بود.

- در مدت زمان انتظار از بازدید از جاذبههای توریستی و تاریخی و کوچه پس کوچههای دیدنی آنکارا غافل نشید.
- ترکها مردم خوب و مهربانی هستند و ما از خیلی جهات شبیه هم هستیم، اونجا زیاد احساس غریبگی نخواهید داشت.
- حتمن وقتی رسیدید آنکارا برید و از یکی از نمایندگیهای Turkcell یا Vodaphone (یا یه اپراتور ترک دیگه هم بود نامش رو فراموش کردم) یه سیم کارت اعتباری با اینترنت ۲ یا ۴ گیگ بخرید (من خودم Turkcell خریدم و خیلی راضی بودم سرعت اینترنتش فوق العاده بود) چیزی حدود ۶۰-۷۰ لیره در میاد که عددی نیست. اما شما با استفاده از اینترنت و گوشی هوشمند خودتون و Google Map دیگه نیاز به آدرس پرسیدن از هیچ کس رو ندارید و هر جا بخواید میرید. در ضمن میتونید از سایت Google Translate برای ترجمه از انگلیسی به ترکی استفاده کنید و راحت منظورتون رو برسونید.
- مقبره آتاتورک و موزهش رو که تو همون مجموعه هست بازدید کنید و حتمن هم گل ببرید و سر مزارش قرار بدید چون واقعن آدم بزرگی بوده مثل رضـا شـاه خودمون.
- از آنکامال دیدن کنید و اگه اهل سینما هستید حتمن برید تو سالن IMAX 3D یه فیلم روز دنیا رو به صورت سه بعدی با تکنولوژی روز ببینید، فیلم به زبان اصلی هم نمایش میدن با زیر نویس ترکی که ما آخر شب سانس ۹ رو رفتیم و فیلم Super Man vs. Batman رو دیدیم که خیلی حال داد، بلیطش هم نفری ۲۴ لیره بود.
- حتمن به زیارت حضرت مولانا در قونیه برید، هر روزی برید خوبه غیر از روزهای شنبه و یکشنبه، چون این دو روز اونجا خیلی قیامته. ما چهارشنبه رفتیم که باز هم شلوغ بود ولی راحت میشد بازدید کرد.
برای رفتن به قونیه چند نکته مهم هست:
- با ماشین حدود ۳-۴ ساعت راهه و خسته کنندهست. ولی با قطار سریعالسیر حدود ۱:۴۵ دقیقه هست که خیلی راحته و اصلن خسته نمیشید، کیفیت قطارش هم در حد هواپیماهای ما هست و با سرعت ۲۵۰ کیلومتر در ساعت هم میره.
- ما ساعت ۸:۱۵ رفتیم ایستگاه راهآهن (Ankara Gari که البته Gaare تلفظ میشه) ساعت رفت و برگشت مناسب ما ۹:۳۰ رفت و ۱۵:۳۰ برگشت بود.
- تو ایستگاه کسی انگلیسی بلد نیست پس حتمن ساعت رفتن و برگشت و مبدا و مقصد رو رو کاغذ بنویسید و نشون متصدی بلیط فروشی بدید. برای اطمینان حتمن روز قبل برید تو اینترنت و ساعات حرکت قطار از آنکارا به قونیه و برعکس رو بررسی کنید.
- برای خرید بلیط و سوار شدن به قطار حتمن باید پاسپورتهاتون رو همراه داشته باشید.
- موقع رفتن به قونیه در ساعت ۹:۳۰ قطار خلوته خلوته ولی برگشتنش در ساعت ۱۵:۳۰ خیلی شلوغ میشه و آدمهای کثیف و بوگندو هم سوار میشن. بنابراین بلیط رفت در این ساعت رو میتونید Economy بگیرید ولی برگشتش رو حتمن Business بگیرید که راحت باشید. قیمت بلیطش برای Economy هم نفری ۴۰ لیره بود که برای Business حدود ۲۰ لیره بیشتر میشد.
- قونیه شهر کهن و زیبایی هست و یه موزهی انسانشناسی خیلی جالب هم داره که توش تابوتهای و آثار بجا مونده از رومیها هست با قدمتهایی بیشتر از ۲ هزار سال که ما به دیدنش رفتیم و خیلی لذت بردیم چیزی که خیلی حال داد این بود که ما ۳ نفر تنها بازدید کنندگان این موزه بودیم. ما مسیر آرامگاه مولانا و این موزه رو پیاده رفتیم که ۱۵ دقیقه طول کشید. بافت شهر در اطراف مولانا قدیمی هست و خیلی شبیه ایرانه و آدم کلی کیف میکنه.
توصیه نهایی برای برنامهریزی سفر مصاحبه:
در طی این حدود ۲ ماهی که از مصاحبه میگذره و حضور در تاپیک «کلییرنس لاتاری ۲۰۱۶» و مطالعه «کلییرنس لاتاری ۲۰۱5» داشتم، به شما میگم که حتمن قبل از برنامهریزی برای سفر این دو تاپیک رو هم مطالعه کنید و اگر شرایط مشابه ما یا دوستان رو دارید ۹۹٪ احتمال دهید که AP خواهید خورد و بر اون مبنا برنامهریزی کنید تا هزینه اضافه نپردازید یا از کار و زندگیتان در ایران عقب نیافتید.
برای اطلاعات بیشتر و مفصلتر همراه با عکس و تفصیلات در همین تاپیک یکی از دوستان یک فایل PDF آماده کرده و گذاشته که بسیار عالی و با توضیحات کامل هست حتمن اون رو هم دانلود و مطالعه بفرمایید.
کيس نامبر: 2016AS51##
تعداد افراد: 3 نفر
سفارت: آنکارا
برنده: من، ارتش نیروی زمینی، دانشگاه آزاد + دورههای مهندسی نرمافزار، شغل برنامهنویس نرمافزار
همسر: کارمند شرکت نیمه دولتی غیرحساس و فوق لیسانس رشته ارتباطات
قبل از مصاحبه: رویت قبولی ۸ می، ارسال فرم ۲۶۰: ۱۰ و ۱۵ می، کارنت: ۹ فوریه، نامه دوم: ۲۷ فوریه
تاریخ مصاحبه: ۵ آوریل
وضعیت: AP برای من و همسر (برگ سفید)
آپدیتها: ۵ آوریل، ۷ آوریل، ۳ آگوست (من دو خطی شدم)، ۴ آگوست (خانمم دو خطی شد)، ۸ آگوست (هر دو آپدیت و or شدیم).
آپدیت بخاطر ایمیل: ۱۴ آوریل، ۱۲ و ۱۶ می، ۲۲ جون، ۲۷ جولای
کلیر: ۹ آگوست (شکر خدا)
ورود به آمریکا: ۱۶ سپتامبر ۲۰۱۶ (سن خوزه)