نامه دعوت به مصاحبه (نامه دوم)

[MOZHDEHHHHHH]

ميخوام تجربيات مصاحبه ام رو بگم چون هنوز سفرنامه من تموم نشده در واقع اميدوارم بعد گرفتن ويزا سفرنامه رو بنويسم!شاهنامه آخرش خوش است?
روند كارهاي قبل از سفر به ابوظبي رو همه ميدونن پس من فاكتور ميگيرم و ميرم از لحظه ي ورودم به امارات صحبت ميكنم:
قسمت اول:بعد از رسيدن به فرودگاه و زدن مهر خروج و اسكن چشم به باجه اتصلات رفتم و سيم كارت خريدم به مبلغ ١٠٠درهم!!گرون بود ولي خوب واجب بود خريدش!رفتن به مترو و خريدن كارت نوول نقره اي(به شدت اين كارت به درد ميخوره)
قسمت دوم:رفتن به مديكال و انجام مديكال در بيمارستاني روبروي ابوالهيل!هزينه مديكال ٩٥٠درهم شد و من يك واكسن آبله مرغان به مبلغ ٢٥٠ درهم نوش جان كردم!نكته ي خاصي نداره انجام مديكال همه چي رو روال و نظم و نگراني نداره
قسمت سوم:گرفتن جواب مديكال و رفتن به ابوظبي (من تصميم گرفتم روز قبل مصاحبه در ابوظبي باشم و چرن احتمال تك ضرب گرفتن ويزارو ميدادم كلا ٤شب در ابوظبي بودم كه به شدت از اين تصميم راضي ام و واقعا شهر خوبي بود و به نظرم از دبي هم بهتر بود)
قسمت چهارم و اصلي:روز مصاحبه ساعت ٧:١٥ صبح رسيدم سفارت و ديدم تقريبا ١٠-١٢ نفري جلوتر از من بودن به هر حال ساعت ٧:٤٥ شرطه ها ما رو به صف كردن بعد از ديدن نامه دوم و بعد به باجه نگهباني رفتيم و خانمي با تبلت مجددا نامه ي دوم مارو چك كرد و ما وارد خاك آمريكا شديم!!بعد از گذشتن از دستگاه هاي چك وارد سالني شديم و مجددا نشستيم و تقريبا ٥نفر به ٥ نفر از بين شمشادها گذشتيم و دوباره به سالن اصلي رسيديم كه مجددا پاسپورت ما رو چك كردن و ديگه وااااقعا وارد سالن انتظار مصاحبه نشستسم!!سفااارت به شدت شلووووغ بود و كيس ايراني ها با تاخير شروع شد ٣تا باجه كه مسئول تحويل مدارك بودن به راحتي فارسي صحبت ميكردن مدارك منو گرفت!اولش گفت هرچي داري بده منم از ديپلم تا ارشد رو تحويلش دادم كه يهو ديد مدرك زياده عصبي شد و گفت از اول دبستان همه رو دادي كه!!?فقط آخرين مدرك تحصيلي!منم آخرين مدرك تحصيلي و اصلش و شناسنامه و كارت ملي(انقضا نداشت) و تمكن مالي رو گرفت اصل تمام مدارك رو هم برداشت و بعد يه فيش داد رفتم باجه ٣٣٠دلار پرداخت كردم و بعد انگشت نگاري و نشستن روبروي اتاق ١٢ جهت مصاحبه!ولي ناگهان با اينكه دو نفر جلوتر از من بودن باجه ١٠ شماره من رو صدا كرد و من همونجا متوجه شدم دارم ميرم برگه سفيد بگيرم!!!چون آقا و خانمي قبل من هم چك امنيتي خوردن با اينكه آقا شغل فير حساس و خصوصي و معافيت داشتن!!خلاصه رفتم باجه ١٠ و گفت سلام انگشت چپ رو بزار روي دستگاه من گذاشتم.و گفت اين به منزله قسم محسوب ميشه و من گفتم بله!و بعد مشغول كامپيوترش شد!اصلا به من نگاه نميكرد بعدش پرسيد كسي رو داري كه من پاسخ دادم و بعد گفت اين اصل مداركت و روي برگه در حالي كه داشت هايلايت ميكرد گفت پرونده شما كامل فقط شامل مراحل اداري ميشين ٢-٣ماه ديگه چك كن سايت رو آماده بود بيا ويزا بگير!!!من عين منگ ها فقط به برگه نگاه ميكردم و اصلا نپرسيدم چرا آخه!!بعد از اينكه اومدم بيرون خودم رو سردنش كردم كه چرا هيچي نپرسيدي!!!ولي خوب بالاخره هرچي هم ميپرسيدم اونا كه نظرشون عوض نميشد!!!خلاصه همه ميگفتن استرست ميريزه بري داخل سفارت ولي براي من اينجور نبود و خيلي استرش داااشتم!!!اميدوارم زودتر كليير شم برام دعا كنيد.خوشحال ميشم اين تجربيات سودمند باشه براتون!ايشالله بعد اينكه كليير بشم يا نشم يه سفرنامه خوب براي بچه هاي سال هاي بعد مينويسم.چون هنوز سفر من ادامه داره!
يه نكته اونم اينكه مصاحبه ي من يك دقيقه هم نشد!به نظرم از قبل براي من تصميم گرفته شده بود كه چك امنيتي بخورم شايد به خاطر داشتن مدرك فوق ليسانس!به هرحال حكمت خدا بود كه اين جوري بشه و من راضي ام به حكت و خواست خدا

تشکر فراوان از سفرنامه ای که نوشتین. خیلی مفید بود. انشاالله هر چی زودتر کلییر میشید. لطفن ما رو در جریان کلییر شدنتون بزارید. راستی شما قبل از مصاحبه واسه دفتر پستی توی ابوظبی رجیستر کرده بودید؟