با سلام خدمت كليه دوستان مهاجرسرايي. حسب وظيفه و اداي دين به سايت وزن و پربار مهاجر سرا خود را ملزم مي دانم كه تجربيات خويش را در خصوص مصاحبه مطرح كنم .مواردي كه ذيلا به آن اشاره مي شود مربوط به سفرنامه اول اين بنده حقير سرتا پا تقصير به ممكلت دوست و برادر تركيه و شهر نه چندان ديدني آنكارا مي باشد كه با فعاليت هاي مديكال و مصاحبه در سفارت تزميج گشته است. 
پيشاپيش اين نكته را يادآور ميشم كه نوشتار زير با عنايت به اتفاقاتي است كه براي بنده رخ داده به رشته تحرير در آمده است و مسئوليت تسري به تصميمات ساير برندگان بر عهده بنده نمي باشد. دوم اينكه من سفرنامه هاي زيادي را مطالعه كرده ام و سعي نموده ام از تكرار مكررات خودداري كنم و صرفا در حد چند پارگراف ما وقع را تشريح نماييم.
القصه
بعد از اينكه نامه دوم به دستم رسيد و مشخص شد كه 20 اكتبر بايد به مصاحبه برم سريع رفتم و با آژانس سفر طلايي وارد مذاكره تنگاتنگي شدم و تور 7 روز وهتل بيوك آرشان با پرواز ايران اير رو رزرو كردم. و تا 13 اكتبر كه زمان پرواز بود با استرس و اظطراب صبر كردم. تا 13 اكتبر طبق راهنمايي هاي دوستان در خصوص گرفتن وقت از دكتر به سايت دكتر اونگان رفتم و براي 15 اكتبر وقت مديكال گرفتم. خلاصه 13 اكتبر با پرواز فوكر به سمت آنكارا حركت كرديم ( يا دآوري مي كنم برخلاف تصورات پرواز ايران اير به آنكار در مسير رفت و برگشت ايرباس نمي باشد). بعد از 2 ساعت و 45 دقيقه به فرودگاه اوزنقان رسيديم. فردي از تهران طراول به دنبال ما آمد و ما رو به هتل رسوند. 14 اكتبر زدم بيرون كه هم سفارت رو پيدا كنم و هم دكتر رو براي وقت مديكال فردا كه تقريبا بعد 40 دقيقه پياده روي مطب دكتر و سفارت رو پيدا كردم. و رفتم پيش منشي دكتر كه زمان دكتر رو كانفريم كنم. منشي دكتر گفت چرا همين الان كارات رو انجام نميدي. منم گفتم مشكلي ندارم و به اين ترتيب با چشم پوشي از وقت اينترنتي كه گرفته بودم پروسه مديكال شروع شد. 47 دلار بابت تست خون و عكس از سينه پرداخت كردم. بعد اظهر هم رفتم پيش دكتر براي معاينه و واكسن. بعد از اينكه 1 ساعتي توي مطب معطل شدم نوبت به من رسيد و رفتيم خدمت مقام شامخ خانم دكتر اونگان. ايشون هم يه سري سوال از ما پرسيد كه ما همش گفتم نه و كارت واكسن زرد رنگ رو گرفت و دو تا واكسن نثار ما كرد فكر مي كنم يكيش آنفولانزا بود و يكي ديگه ام ام آر نوبت دوم. ( آم آم آر رو تو ايران زده بودم) علي كل حال اومديم بيرون و 130 دلار ديگه داديم به منشي دكتر. برگشتم هتل. اين رو هم بگم كه از وقتي كه وارد آنكارا شدم هوا باروني بود و گرفته و سرد. خلاصه هوا بس ناجوامردانه سرد و باروني بود. فرداش ( 15 اكتبر) ساعت 3 هم رفتم جواب مديكال رو گرفتم. چشمتون روز بد نبينه از 15 اكتبر تا الان ( 24 اكتبر) درگير سرماخوردگي شديدي شدم كه در عمرم بي سابقه بود ( مادرم ميگه چشم خوردي ولي فكر كنم به خاطر واكسن آنفولانزا بود) به سبب سرماخوردگي از 15 اكتبر تا 19 اكتبر در هتل مشغول استراحت بودم و از پنجره اتاق خوردن قطره هاي بارون به شيشه رو تماشا مي كردم. غربت + سرماخوردگي + استرس مصاحبه داشت ديوونم ميكرد ولي خب به لطف دوستان ايراني كه در هتل پيدا كردم اين مدت سپري شد. روز 20 اكتبر به سفارت رفتم و بعد از اينكه 1 ساعت زير بارون تو صف بودم( به سبب بارندگي كارمند درب سفارت پارتي بازي مي كرد و ترك ها رو مي فرستاد داخل كه خداي ناكرده خيس نشن) نوبت به ما شد كه داخل بشيم و طبق روال ساير دوستان اول مدارك رو داديم بعد وارد سالني شديم كه تقريبا 80 تا صندلي داشت . شماره اي به ما مرحمت نمودند كه بار اول براي انگشت نگاري ، بار دوم براي پرداخت پول ( 819 دلار) و بار سوم براي مصاحبه از اون استفاده كرديم. و در نهايت آفيسر برگه آبي رنگ و سفيد رنگ را توامان به ما ارايه كرد و در عرض 1 دقيقه سفارت رو لبيك گفتيم . منم برگشتم هتل و جواب 9 سوالي را همراه با رزومه ايميل كردم. و آماده شديم براي چك اوت و انتظار سفر به ايران.
در خصوص مديكال و مصاحبه چند نكته كنكوري به ذهنم رسيد كه خدمتتان به اختصار عرض مي نمايم.
1- حتما قبل رفتن از طريق سايت دكتر اونگان وقت بگيرد.
2- به هيچ وجه استرس مصاحبه رو نداشته باشيد كه واقعا بي مورده و خيلي انرژي ازتون ميگيره.
3- وقتي به جلوي درب سفارت رسيديد در سمت راست بايستيد ( سمت باجه پليس )
4- اينكه شما برگه آبي رو بگيريد يا نگيريد در زمان مصاحبه مشخص نميشه . درست حدس زديد قبل از مصاحبه معين شده كه چه كساني اف بي آي چك مي خورن و چه كساني نه.
5- در روز مصاحبه من در جواب سوال هاي آفيسر كاملا صادق بودم بنابراين با اعتماد به نفس كامل جواب سوال هاي آفيسر رو دادم. از من در خصوص شغلم و مدرك تحصيلي و برنامه ام سوال پرسيد كه منم در كمال پررويي گفتم مي خوام برم دوره دكتري استنفورد رو آباد كنم.
6- آفيسرها كاملا باهوش و مجرب هستن و اگه خداي ناكرده در جواب سوال هاشون حقيقت رو نگيد متوجه ميشن كما اينكه نفر قبل از من به دليل عدم صداقت در مصاحبه همونجا ريجكت شد.
7- حتما از خودتون يه رزومه به زبان انگليسي همراه داشته باشيد.
سفرنامه اول من در اينجا به پايان رسيد . سعي كردم از تكرار مكررات بپرهيزم. به هر حال ما هم به جميع منتظران كليرينس پيوستيم تا خدا چه خواهد .
براي همه دوستاني كه براي مصاحبه تشريف خواهند برد از صميم قلب آرزوي موفقيت مي كنم و اميدوارم نوشتار من براشون مفيد بوده باشد.
پيشاپيش اين نكته را يادآور ميشم كه نوشتار زير با عنايت به اتفاقاتي است كه براي بنده رخ داده به رشته تحرير در آمده است و مسئوليت تسري به تصميمات ساير برندگان بر عهده بنده نمي باشد. دوم اينكه من سفرنامه هاي زيادي را مطالعه كرده ام و سعي نموده ام از تكرار مكررات خودداري كنم و صرفا در حد چند پارگراف ما وقع را تشريح نماييم.القصه
بعد از اينكه نامه دوم به دستم رسيد و مشخص شد كه 20 اكتبر بايد به مصاحبه برم سريع رفتم و با آژانس سفر طلايي وارد مذاكره تنگاتنگي شدم و تور 7 روز وهتل بيوك آرشان با پرواز ايران اير رو رزرو كردم. و تا 13 اكتبر كه زمان پرواز بود با استرس و اظطراب صبر كردم. تا 13 اكتبر طبق راهنمايي هاي دوستان در خصوص گرفتن وقت از دكتر به سايت دكتر اونگان رفتم و براي 15 اكتبر وقت مديكال گرفتم. خلاصه 13 اكتبر با پرواز فوكر به سمت آنكارا حركت كرديم ( يا دآوري مي كنم برخلاف تصورات پرواز ايران اير به آنكار در مسير رفت و برگشت ايرباس نمي باشد). بعد از 2 ساعت و 45 دقيقه به فرودگاه اوزنقان رسيديم. فردي از تهران طراول به دنبال ما آمد و ما رو به هتل رسوند. 14 اكتبر زدم بيرون كه هم سفارت رو پيدا كنم و هم دكتر رو براي وقت مديكال فردا كه تقريبا بعد 40 دقيقه پياده روي مطب دكتر و سفارت رو پيدا كردم. و رفتم پيش منشي دكتر كه زمان دكتر رو كانفريم كنم. منشي دكتر گفت چرا همين الان كارات رو انجام نميدي. منم گفتم مشكلي ندارم و به اين ترتيب با چشم پوشي از وقت اينترنتي كه گرفته بودم پروسه مديكال شروع شد. 47 دلار بابت تست خون و عكس از سينه پرداخت كردم. بعد اظهر هم رفتم پيش دكتر براي معاينه و واكسن. بعد از اينكه 1 ساعتي توي مطب معطل شدم نوبت به من رسيد و رفتيم خدمت مقام شامخ خانم دكتر اونگان. ايشون هم يه سري سوال از ما پرسيد كه ما همش گفتم نه و كارت واكسن زرد رنگ رو گرفت و دو تا واكسن نثار ما كرد فكر مي كنم يكيش آنفولانزا بود و يكي ديگه ام ام آر نوبت دوم. ( آم آم آر رو تو ايران زده بودم) علي كل حال اومديم بيرون و 130 دلار ديگه داديم به منشي دكتر. برگشتم هتل. اين رو هم بگم كه از وقتي كه وارد آنكارا شدم هوا باروني بود و گرفته و سرد. خلاصه هوا بس ناجوامردانه سرد و باروني بود. فرداش ( 15 اكتبر) ساعت 3 هم رفتم جواب مديكال رو گرفتم. چشمتون روز بد نبينه از 15 اكتبر تا الان ( 24 اكتبر) درگير سرماخوردگي شديدي شدم كه در عمرم بي سابقه بود ( مادرم ميگه چشم خوردي ولي فكر كنم به خاطر واكسن آنفولانزا بود) به سبب سرماخوردگي از 15 اكتبر تا 19 اكتبر در هتل مشغول استراحت بودم و از پنجره اتاق خوردن قطره هاي بارون به شيشه رو تماشا مي كردم. غربت + سرماخوردگي + استرس مصاحبه داشت ديوونم ميكرد ولي خب به لطف دوستان ايراني كه در هتل پيدا كردم اين مدت سپري شد. روز 20 اكتبر به سفارت رفتم و بعد از اينكه 1 ساعت زير بارون تو صف بودم( به سبب بارندگي كارمند درب سفارت پارتي بازي مي كرد و ترك ها رو مي فرستاد داخل كه خداي ناكرده خيس نشن) نوبت به ما شد كه داخل بشيم و طبق روال ساير دوستان اول مدارك رو داديم بعد وارد سالني شديم كه تقريبا 80 تا صندلي داشت . شماره اي به ما مرحمت نمودند كه بار اول براي انگشت نگاري ، بار دوم براي پرداخت پول ( 819 دلار) و بار سوم براي مصاحبه از اون استفاده كرديم. و در نهايت آفيسر برگه آبي رنگ و سفيد رنگ را توامان به ما ارايه كرد و در عرض 1 دقيقه سفارت رو لبيك گفتيم . منم برگشتم هتل و جواب 9 سوالي را همراه با رزومه ايميل كردم. و آماده شديم براي چك اوت و انتظار سفر به ايران.
در خصوص مديكال و مصاحبه چند نكته كنكوري به ذهنم رسيد كه خدمتتان به اختصار عرض مي نمايم.
1- حتما قبل رفتن از طريق سايت دكتر اونگان وقت بگيرد.
2- به هيچ وجه استرس مصاحبه رو نداشته باشيد كه واقعا بي مورده و خيلي انرژي ازتون ميگيره.
3- وقتي به جلوي درب سفارت رسيديد در سمت راست بايستيد ( سمت باجه پليس )
4- اينكه شما برگه آبي رو بگيريد يا نگيريد در زمان مصاحبه مشخص نميشه . درست حدس زديد قبل از مصاحبه معين شده كه چه كساني اف بي آي چك مي خورن و چه كساني نه.
5- در روز مصاحبه من در جواب سوال هاي آفيسر كاملا صادق بودم بنابراين با اعتماد به نفس كامل جواب سوال هاي آفيسر رو دادم. از من در خصوص شغلم و مدرك تحصيلي و برنامه ام سوال پرسيد كه منم در كمال پررويي گفتم مي خوام برم دوره دكتري استنفورد رو آباد كنم.
6- آفيسرها كاملا باهوش و مجرب هستن و اگه خداي ناكرده در جواب سوال هاشون حقيقت رو نگيد متوجه ميشن كما اينكه نفر قبل از من به دليل عدم صداقت در مصاحبه همونجا ريجكت شد.
7- حتما از خودتون يه رزومه به زبان انگليسي همراه داشته باشيد.
سفرنامه اول من در اينجا به پايان رسيد . سعي كردم از تكرار مكررات بپرهيزم. به هر حال ما هم به جميع منتظران كليرينس پيوستيم تا خدا چه خواهد .
براي همه دوستاني كه براي مصاحبه تشريف خواهند برد از صميم قلب آرزوي موفقيت مي كنم و اميدوارم نوشتار من براشون مفيد بوده باشد.
تاریخ ورود به امریکا: 8 اپریل
Standing Stones