حالا من هم چهارتا تا سوال حسابی از ادمین می پرسم.
1- آیا تصمیم داری یک زمانی برای زندگی به ایران برگردی؟
بله هنوز هم روی این موضوع فکر میکنم، اما دوست دارم قوی و مفید برگردم
2- اگر شرایط ایران طوری بود که دوست داشتی برگردی ولی خانواده ات مخالفت کنند چکار خواهی کرد؟
از دیکتا......تور.ی به هر شکل بیزارم، گفتگو می کنیم، دلایل مخالف و موافق را پیش هم می چینیم، سبک و سنگین می کنیم و تصمیم گروهیمان هر چه باشد اجرا می کنیم.
3- با وجود اینکه خانواده ات در کنارت هستند آیا باز هم در امریکا احساس تنهایی می کنی؟ چرا؟
من دو سال اول مجرد بودم، تحمل غربت در کنار همسر خیلی راحت تر است اما با این حال باز هم اوقاتی پیش می آید که احساس تنهایی چیره می شود. البته شما ممکن است در ایران و در بین خانواده هم همین احساس را هر از گاهی پیدا کنید، اما گمان می کنم دوری از سرزمین مادری احتمال و شدت اینگونه حمله های احساسی را افزایش میدهد.
4- آیا خاک ایران در تو احساس تعلق بوجود می آورد؟ چقدر مردم ایران برایت مهم هستند؟ چرا؟
به نظرم مردم و به ویژه دوستان و آشنایان بیشتر از خاک احساس تعلق ایجاد می کنند، اما در سفر اخیرم به ایران بعد از 12 سال به زادگاهم سفر کوتاهی داشتم. در آن سفر انگار همه اجزای شهر با من حرف می زنند. حال عجیبی بود، احساس می کردم با تمام وجود به آنجا تعلق دارم هرچند که میدانستم دیگر قادر به زندگی در آن شهر کوچک نخواهم بود. ما مهاجرین مثل درختی هستیم که با ریشه و مقداری از خاک دور ریشه کنده شده و جای دیگری کاشته شده ایم. هر قدر هم که تلاش شود مقداری از ریشه ها در زمین اصلی باقی می ماند و جای برش ریشه ها هر چند جزئی گهگاه خودنمایی می کند. اگر این جابجایی چند بار ایجاد شود زخمها و ریشه های به جا مانده گسترده تر است.
1- آیا تصمیم داری یک زمانی برای زندگی به ایران برگردی؟
بله هنوز هم روی این موضوع فکر میکنم، اما دوست دارم قوی و مفید برگردم
2- اگر شرایط ایران طوری بود که دوست داشتی برگردی ولی خانواده ات مخالفت کنند چکار خواهی کرد؟
از دیکتا......تور.ی به هر شکل بیزارم، گفتگو می کنیم، دلایل مخالف و موافق را پیش هم می چینیم، سبک و سنگین می کنیم و تصمیم گروهیمان هر چه باشد اجرا می کنیم.
3- با وجود اینکه خانواده ات در کنارت هستند آیا باز هم در امریکا احساس تنهایی می کنی؟ چرا؟
من دو سال اول مجرد بودم، تحمل غربت در کنار همسر خیلی راحت تر است اما با این حال باز هم اوقاتی پیش می آید که احساس تنهایی چیره می شود. البته شما ممکن است در ایران و در بین خانواده هم همین احساس را هر از گاهی پیدا کنید، اما گمان می کنم دوری از سرزمین مادری احتمال و شدت اینگونه حمله های احساسی را افزایش میدهد.
4- آیا خاک ایران در تو احساس تعلق بوجود می آورد؟ چقدر مردم ایران برایت مهم هستند؟ چرا؟
به نظرم مردم و به ویژه دوستان و آشنایان بیشتر از خاک احساس تعلق ایجاد می کنند، اما در سفر اخیرم به ایران بعد از 12 سال به زادگاهم سفر کوتاهی داشتم. در آن سفر انگار همه اجزای شهر با من حرف می زنند. حال عجیبی بود، احساس می کردم با تمام وجود به آنجا تعلق دارم هرچند که میدانستم دیگر قادر به زندگی در آن شهر کوچک نخواهم بود. ما مهاجرین مثل درختی هستیم که با ریشه و مقداری از خاک دور ریشه کنده شده و جای دیگری کاشته شده ایم. هر قدر هم که تلاش شود مقداری از ریشه ها در زمین اصلی باقی می ماند و جای برش ریشه ها هر چند جزئی گهگاه خودنمایی می کند. اگر این جابجایی چند بار ایجاد شود زخمها و ریشه های به جا مانده گسترده تر است.
با آرزوی موفقیت برای شما