کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
صندلی داغ
ها پس بگو مبارکه دیگه از تنهایی در امد خوش بحالش که مثل ما نیست دیگه .
ولی اول خوشحالم و بعد ناراحت اولیش برای اینکه بلاخره این بچه گل هم دیگه ......دیگه ودومیش اینکه یکنفر از بین ما (مجرد ها) رفت و ما دیگه کمتر از او با خبر میشیم یا شاید هم خیلی خیلی کمتر تازه شاید هم دیگه اصلا ما رو هم فراموش کنه (ما زیاران چشم یاری داشتیم...) ایییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییییی
این نیز بگذرد .
مبارکش باشه ایشاله خوشبخت بشن
براى تو هيچ شهرى بهتر از شهر ديگر نيست،بهترين شهرها شهرى است كه تو را بپذيرد و در آن آسوده باشى
. امام علی(ع)حکمت434


پاسخ
تشکر کنندگان: kharidpassport ، Tomas
طبق هماهنگی ای که با بیات عزیز انجام شد ، ایشون بعنوان مجری این صندلی داغ قبول زحمت کردند و هر کسی که می خواد سوال بپرسه لطفاً مستقیما اینجا سوال نکنه و سوالاتش رو برای آیدی bayat_r ارسال کنه تا ایشون سوالا رو جمع بندی و ویرایش کنند و از مهمان صندلی بپرسند.

انتخاب مهمانان صندلی هم بعهده ی جناب بیات هست و قبل از اینکه از هر کسی سوال بخواند بپرسند باهاش هماهنگی خواهند کرد.

و به این شیوه تاپیک جلو خواهد رفت که جناب بیات سوالات رو می پرسند و مهمان صندلی هم اونها رو جواب میده.

هرگونه ارسال متفرقه ای که اینجا دیده بشه بدون شک به شیوه ی صدرائیلی باهاش برخورد میشه و کاربر خاطی هم می تونه تا سر حد محرومیت از سایت تنبیه بشه.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
(2012-10-31 ساعت 00:31)sadra_sepehr نوشته:  طبق هماهنگی ای که با بیات عزیز انجام شد ، ایشون بعنوان مجری این صندلی داغ قبول زحمت کردند و هر کسی که می خواد سوال بپرسه لطفاً مستقیما اینجا سوال نکنه و سوالاتش رو برای آیدی bayat_r ارسال کنه تا ایشون سوالا رو جمع بندی و ویرایش کنند و از مهمان صندلی بپرسند.

انتخاب مهمانان صندلی هم بعهده ی جناب بیات هست و قبل از اینکه از هر کسی سوال بخواند بپرسند باهاش هماهنگی خواهند کرد.

و به این شیوه تاپیک جلو خواهد رفت که جناب بیات سوالات رو می پرسند و مهمان صندلی هم اونها رو جواب میده.

هرگونه ارسال متفرقه ای که اینجا دیده بشه بدون شک به شیوه ی صدرائیلی باهاش برخورد میشه و کاربر خاطی هم می تونه تا سر حد محرومیت از سایت تنبیه بشه.

یعنی سوالا بعد از مشخص شدن مهمون باید برای بیات جان ارسال بشه دیگه، مگه نه؟
C.N:2103AS50xx People:4 Current:10th Jan2013 Interview:14th of March 2013 Administrative processing(3 people's Visa issued on 23th of July), Travel Literatureسفرنامه
پاسخ
تشکر کنندگان: مهتاب - 2251 ، Ali Sepehr ، امیر مهاجر ، bayat_r ، ASALI ، siralex ، r_ent ، Tomas
با سلام و درود به شما دوستان و کسب اجازه از همه دوستان و بزرگان جمع، پیش از هر چیز از برگزار کنندگان قبلی این برنامه تشکر میکنم و مختصر توضیحی در این باره می نگارم.

صندلی داغ به منظور آشنایی بیشتر با عزیزانی که اکثر بازدیدکنندگان سایت علاقه مند به شناخت بیشتر از آنان هستند فعالیت می کند و شاید از این مصاحبه ها تجربه و یا اطلاعات مفیدی هم برای ما وجود باشد که هم فال باشد و هم تماشا.
تا کنون برای شش نفر این پرسش و پاسخ برگزار شده به شرح زیر:
1-M!LAD
2-payam_prz
3-SERAVIN
4-Laili
5-rs232
6-ADMIN

که اکثراً از مدیران قدیم و جدید بوده اند، تعداد سئوال هایی که از هر یک از آنها شده تا 200 سئوال از ADMIN هم بوده است که به نظر بنده کمی بیش از حوصله یک پرسش و پاسخ است.

قبل از اجرای پرسش و پاسخ یقیناً با دوستانی که در این پرسش و پاسخ شرکت می کنند هماهنگی های لازم صورت می پذیرد و ایشان می توانند در صورت صلاحدید به برخی از سئوالات پاسخ ندهند ولی خواهش می کنم پاسخ های خود را با قلم رنگی بنویسند که خواندن آن و تمیز دادن آن از سئوال راحت تر باشد.
دوستان اگر پیشنهادی برای سئوالات عمومی و یا لیست میهمانان دارند در پیام خصوصی بفرمایند.

ارادتمند شما - بیات
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
پاسخ
بیات جان ، چرا داری دست ، دست می کنی پس برادر؟
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
تشکر کنندگان: Hediyeh ، امیر مهاجر ، ASALI ، 3pideh ، Tomas
(2012-11-04 ساعت 05:35)sadra_sepehr نوشته:  بیات جان ، چرا داری دست ، دست می کنی پس برادر؟

فکر کنم بیات مسافرته. یه پست تو تاپیک گفتگوی آزاد گذاشته بود.
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، Saeedv13 ، 3pideh ، bayat_r ، ASALI ، Tomas ، مانترا ، pooya.n ، kasrafo ، roeentan ، rouzbehdarvishi ، lilac ، zina s
سئوالات ابتدایی

معرفی میهمان:
شیرازیه و از برندگان لاتاری 2013 با رتبه حدود 8000. نتایج 2013 که اعلام شد جزء اولین کسانی بود که اطلاعات خوبی از مهاجرت داشت و خیلی به همه کمک کرد و خیلی پست می ذاشت ، سر تکون دادیم دیدیم 400، 500 تا پست گذاشته و خیلی زود هم مدیر شد و اسمش شد "کلانتر" و باعث افتخار 2013 ایها.
بعد از مدتی به خاطر مشغله کاری و زندگی! از مدیریت استعفاء داد و شد "امیر مهاجر" و همونطور محکم و راسخ پست ها رو جواب داد (اون هم جواب صحیح) و شیطونی هاش هم البته مجدداً شروع شد.

از خودت بگو:
1- امیرجان خودت را هرجور صلاح میدونی توی سه خط برای ما معرفی کن. خانواده ات،ظاهرت، باطنت، تحصیلاتت، شغلت، زندگیت....
2- از مهاجرت و تجربه هایی که تاحالا داشتی مختصری بگو؟ لاتاری چندمین اقدامت برای مهاجرته؟
3- چرا فکر میکنی بعد از مهاجرت میتونی فرد موفقی باشی؟(باید باشی)
4- به چه سایتی (غیر از مهاجرسرا و لاتاری) بیشتر سر میزنی؟
5- چی میخونی؟ آخریش چی بوده؟(کتاب)
6- چی گوش میدی؟(موسیقی)
7- چی می بینی؟(فیلم و سریال)
8- ترجیح میدی فیلم های چه کسی رو ببینی؟(هنرپیشه)
9- چه زبانهایی رو (به غیر از فارسی) بلدی؟ مدرکی هم داری؟
10- اگر ورزش می کنی، چه رشته ای؟
11- شخصیت ورزشی و تاریخی مورد علاقه ات ؟
12- اگر محدودیتی نداشته باشی دوست داری لباس چه رنگی بپوشی؟
13- اگر آشپز همونی که دوست داری باشه، چه غذایی رو می تونی 3 روز پشت سر هم بخوری؟
14- اگر مشکل مالی نداشته باشی، دوست داری اونور چه شغلی داشته باشی؟
15- بعد از ورود به امریکا، از کارت های لاتاری و بخت آزمایی خرید می کنی؟ برنده بشی با جایزه چه کاری می کنی؟
16- در جشن هالووین اولین سال حضور در امریکا چه لباسی می پوشید؟
17- اولین سفری که دوست داری بعد از گرفتن پاسپورت امریکایی برید کجاست؟

و اما عشق:
18- برای تو عشق منجر به ازدواج شد یا ازدواج منجر به عشق؟
19- جای عشق کجای زندگیته؟ اولویت چندمه برات؟
20- عاشق کی هستی به غیر از اقوام درجه یک؟
21- اگر قرار باشه بین عشق و مهاجرت یه روزی مجبور بشی یکیش رو انتخاب کنی....؟(یعنی اقوامت به غیر از پدر و مادر بگن نرو...)
22- شعر عاشقانه ای که روت خیلی تاثیر گذاشت رو بگو...
23- میدونستی عشق یعنی پیچکی که دور گل می پیچه و گل رو می خشکونه؟...

و اما: (این سئوال ها رو می تونی جواب ندی اما من باید بپرسم)
24- چرا یه دفعه از مدیریت رفتی کنار؟
25- چه حسی داری وقتی می بینی همه دارند میرن مصاحبه و تو شماره پروندت 8000 هست؟
26- یه جایی گفتی به خاطر تحصیلات همسر گرامیت باید یه مدتی اونجا تنها باشی، میتونی تحمل کنی؟سخت نیست؟
27- مدیریت توی مهاجرسرا یعنی.....
28- الان چند ساعت از روز رو تو مهاجرسرا می گذرونی؟
29- وقتی بری فکر میکنی چند روز یه بار به مهاجرسرا سربزنی؟

و در آخر:
30- چرا مهاجرت میکنی؟


در ضمن همه میهمانان 24 ساعت برای پاسخگویی وقت دارند....
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
پاسخ
دوستان و سروران گرامی،

سلام!

در ابتدا از شما بیات عزیز ممنونم که بنده رو انتخاب کردید. اونهم به عنوان اولین مهمان صندلی داغ!
گرچه نمیدونم حالا این مسأله به نفع من تموم میشه یا به ضررم. فکر میکنم بستگی به خودم داره و پاسخهایی که میدم!
دستکم شاید نشستن من روی این صندلی باعث بشه کمی از حرارتش برای مهمان بعدی کاسته بشه! Smile

از بابت معرفی پر از لطفتون هم سپاسگزارم. Smile

هیجان این صندلی داغ برای من بیشتر اینه که میدونم این پرسشها رو بچه‌های مهاجرسرا انتخاب کردند، ولی نمیدونم دقیقا چه کسی هر سؤالی رو پرسیده!
در هر صورت به روی چشم. تا جاییکه امکان داره سؤالات رو پاسخ میدم.

اجازه بدید قبل از هر چیز اصلاح کنم بنده ساکن تهران هستم. شیراز به دنیا آمدم و تا ۲۷ سالگی اونجا زندگی کردم.

و اما پاسخ‌های من:

۱- امیرجان خودت را هرجور صلاح میدونی توی سه خط برای ما معرفی کن. خانواده ات،ظاهرت، باطنت، تحصیلاتت، شغلت، زندگیت....

شیرازی اصیل. فرزند چهارم خانواده هستم. سه خواهر و یک برادر دارم. ۳۶ سال سن، ۱.۷۶ قد، سفید چهره و چشم و موی مشکی. کمی اضافه وزن. این از ظاهر. و اما باطن: تا جاییکه خودم رو شناختم توضیح میدم. واقع بین، دل نازک و احساساتی!!! رُک، راستگو، کم صحبت، ریز بین و نکته سنج، تا حدی وسواسی، کم حوصله! در عین حال اگر کاری رو بخوام انجام بدم به شدت پیگیر و شکیبا!!! لازمه یادآوری کنم این شکیبایی ثمرهٔ دوران خدمت سربازی بود. چون در طول خدمت از نظر روحی بسیار تحت فشار ما فوقم بودم ولی تحمل کردم. خیلیها میگن مهربان! تصور میکنم درست میگن. از تعریف کردن از خودم بیزارم. ولی در حال حاضر چاره‌ای هم ندارم. متنفر از آدمهای فخر فروش و خود بزرگ بین. بیزارم از خود بزرگ بینی، خود نمایی و بلوف زدن. به تمامی مذاهب و مقدساتِ آدمها احترام میگذارم ولی اینگونه مسائل رو کاملا شخصی میدونم و اگر کسی در این زمینه از من پرسشی کنه (در جهت قضاوت کردن من) یا نصیحتی بکنه شخصیت اون فرد نزد من بسیار تنزل پیدا میکنه. عاشق پیدا کردن دوستهای جدید و بیزار از دوستی با دوست نماها. برای دوستام از نظر عاطفی کم نمیذارم. سنگ صبور خیلی از رفقام هستم. رازدار دوستانم هستم. خیلی زود رنج هستم و زود دلخور میشم. این صفتم تا حد زیادی تعدیل شده، شاید به دلیل کهولت سن! Big Grin از بدگویی پشت سر دیگران بیزارم ولی درد و دل و گلگی پشت سر کسی رو با بدگویی از او و غیبت کردن یکی نمیدونم. اینو هم اضافه کنم که خودم فکر میکنم کودک درونم هنوز به شدت فعاله. ناخودآگاهم کمکم میکنه تخیلم خیلی قوی باشه. نمیدونم چطور ولی همهٔ اینها خیلی کمک میکنه که مشکلات رو زود فراموش کنم.
شرمنده از سه خط بیشتر شد. ولی اگر پر چونگی رو هم به صفات بالا اضافه کنید حتما عذرم موجه خواهد بود. Smile

۲- از مهاجرت و تجربه هایی که تاحالا داشتی مختصری بگو؟ لاتاری چندمین اقدامت برای مهاجرته؟

یک بار سال ۲۰۰۶ برای federal skilled worker کانادا اقدام کردم که پرونده‌ام هنوز رو هواست و با قانون جدید بودجه کانادا کنسل شده. این خبر رو که خوندم زندگی برام خیلی شکنجه شد. به زور نفس میکشیدم (به معنای واقعی) در اوج نا امیدی و درحالیکه تنها کمتر از یکماه از این خبر مخرب گذشته بود، اسم همسرم برای لاتاری دراومد.
چند اقدام دیگه هم برای کانادا داشتم که نافرجام موند. برای کشور دیگری اقدام نکردم.

۳- چرا فکر میکنی بعد از مهاجرت میتونی فرد موفقی باشی؟(باید باشی)

هیچکس از آینده خودش خبری نداره. من نیز! اما خوشبینم. چون در تخصصی که دارم مهارت دارم. من عاشق برنامه‌نویسی هستم. برنامه‌نویسی هرگز برام مشکل نبوده. پیچیده‌ترین الگوریتمها رو همیشه تونستم بنویسم و از پسش بر بیام. همین توانایی اعتماد به نفسی به من میده که تصور کنم اگر لازم بشه میتونم به سرعت به هر تکنولوژی تولید نرم‌افزار جدیدی هم که تا به حال کار نکردم مسلط بشم و کار کنم.
از طرفی کارهای یدی اونطرف رو از نزدیک شاهدش بودم. شاهد بودم که دوستم با مدرک فوق لیسانس توی سوپر مارکت کار میکرد و حتی آشغالها رو بیرون میبرد. و الان TA هست و ساعتی ۱۰۰ دلار بابت تدریس میگیره. میدونم حتی اگر لازم بشه میتونم این کارها رو هم انجام بدم و از درآمدش راضی باشم و خیلی زود به کار خودم دست پیدا کنم.

۴- به چه سایتی (غیر از مهاجرسرا و لاتاری) بیشتر سر میزنی؟

مهاجرسرا! Big Grin شوخی بود.
سایتهای خبری، بیشتر از همه B بی ۳۰. گاهی اوقات New Scientist. اگر بخواهیم سایتهای تخصصی رشته‌ام رو هم در نظر بگیریم بیشتر توی اونها در حال مطالعه و یادگیری و آپدیت کردن اطلاعاتم هستم.

۵- چی میخونی؟ آخریش چی بوده؟(کتاب)

چند سالیه که از خوندن کتابهای تخصصی فراری شدم. رو آوردم به چیزهایی که از خوندنشون بیشتر لذت میبرم. در حال حاضر در زمینه‌های فیزیک، اختر فیزیک، نجوم، قوانین نسبیت، بیولوژی، بیو انفورماتیک، علوم محیطی و علوم زمینی. کتابهایی هم در این زمینه‌ها تهیه کردم. حتی ژنتیک!! و شیمی که البته چیزی ازش نخوندم هنوز.

آخرین کتابی که میخوندم ولی هنوز تمامش نکردم: ‪The Good Earth (Introduction to Earth Science)

۶- چی گوش میدی؟(موسیقی)

همه نوع! اگر قشنگ باشه و به دل بشینه از پاپ و جاز و راک و هارد راک گرفته تا ایرانی و سنتی و اسپانیش و ...
خودم گیتار کلاسیک مینوازم و با موسیقی کلاسیک به طور متفاوتی ارتباط برقرار میکنم.

۷- چی می بینی؟(فیلم و سریال)

‫هیچی. اصلا وقتش رو پیدا نمیکنم. اما از سریالهایی مثل lost و prison break و تو این مایه‌ها خیلی خوشم میاد. آها! یه سریال یونانی از فار۳۰ وان پخش میشد به اسم رازهای پنهان. این سریال رو دنبال میکردم. از دیالوگهای توی سریال لذت میبردم. عاشق شخصیت قوی وکیلی توی این سریال بودم به اسم نورا. اتفاقا یه کاربر وکیل [اصلاح میکنم: کارشناس رسمی دادگستری (کارشناس هنر)] هم تو مهاجرسرا داریم که اسم کاربریش nora است! Smile

۸- ترجیح میدی فیلم های چه کسی رو ببینی؟(هنرپیشه)

ایرانی باشه: خسرو شکیبایی خدا بیامرز، پرویز پرستویی، علی نصیریان، گوهر خیراندیش، فاطمه معتمد آریا.
خارجی: خیلی هنر پیشه‌ها رو نمیشناسم ولی عاشق بازی نیکول کیدمن هستم.

۹- چه زبانهایی رو (به غیر از فارسی) بلدی؟ مدرکی هم داری؟

من عربیم خوب بود تو مدرسه. مثل همه شماها عربی بلدم.
انگلیسی رو خوب بلدم. تا لِوِل ۱۰ کانون زبان قدیم رو گذروندم. اما بیشتر فراگیری زبان انگلیسیم بعد از کانون بود!
دو ترم هم کانون زبان، فرانسه خوندم و تاپ هم شدم. کمی بلدم صحبت کنم. در حد خیلی ابتدایی. به دلیل مشغله‌های زندگی نتونستم ادامه بدم.

۱۰- اگر ورزش می کنی، چه رشته ای؟

در حال حاضر ورزش نمیکنم. تا قبل از قبولی دانشگاه کاراته، سبک شوتوکان. تا کمربند نارنجی رفتم. برای امتحان سبز آماده میشدم که برخورد با کلاسهای دانشگاه اجازه نداد با استادی که دوست داشتم ادامه بدم و کلا با این ورزش مورد علاقه‌ام خداحافظی کردم.

۱۱- شخصیت ورزشی و تاریخی مورد علاقه‌ات ؟

ورزشی: رسول خادم و احمد رضا عابدزاده.
تاریخی: کورش کبیر.

۱۲- اگر محدودیتی نداشته باشی دوست داری لباس چه رنگی بپوشی؟

بی رنگ! Big Grin
زرد، قرمز، سبز! ولی نه برای شلوار!

۱۳- اگر آشپز همونی که دوست داری باشه، چه غذایی رو می تونی ۳ روز پشت سر هم بخوری؟

دوتا برداشت از منظور شما دارم:
الف) آشپز همونیه که دستپختشو دوست دارم: قرمه سبزی
ب) آشپز کسیه که دوستش دارم ولی دستپختشو دوست ندارم! همممم... نون و پنیر و گردو!

۱۴- اگر مشکل مالی نداشته باشی، دوست داری اونور چه شغلی داشته باشی؟

توریست! اگر مشکل مالی نباشه ترجیح میدم همه جای دنیا رو بگردم و عکس بگیرم. ولی اگر دقیقا منظور شما شغل در آمد زا است ... مدیر و صاحب یک رستوران.

۱۵- بعد از ورود به آمریکا، از کارت های لاتاری و بخت آزمایی خرید می کنی؟ برنده بشی با جایزه چه کاری می کنی؟

نمیدونم! تصور نمیکنم. اما اگر این کارو بکنم و برنده بشم! بستگی به اندازه پولش داره. مثلا فرض کنیم چند میلیون دلار! خب بخشی از اون رو به نزدیکانم که مشکل مالی داشته باشند کمک میکنم. بخشی رو برای سرپرستی مالی یک یا چند کودک یتیم و اگر هم همسرم موافق باشه و آمادگی و توان تربیت فرزند رو به نحو احسن داشته باشیم، به فرزندی گرفتن یک یا دو کودک یتیم. ما بقی رو برای خودم در کاری سرمایه‌گذاری میکنم.

۱۶- در جشن هالووین اولین سال حضور در آمریکا چه لباسی می پوشید؟

بهش که فکر میکنم چیزی به ذهنم نمیرسه. شاید لباس صدرائیـــل!

۱۷- اولین سفری که دوست داری بعد از گرفتن پاسپورت آمریکایی برید کجاست؟

اگر تا اون موقع نرفته باشم، نیوزلند یا کانادا.

۱۸- برای تو عشق منجر به ازدواج شد یا ازدواج منجر به عشق؟

برای من پاسخ دادن به این سؤال هنوز زوده. اگر معنای عشق رو خوب درک کرده باشم، نیمه اول پرسش شما رو باید با «نه» پاسخ بدم. نیمه دوم هنوز برام مفهومی نداره، چون زندگی مشترکمون هنوز شروع نشده. هنوز با همسرم زیر یک سقف نرفتیم. ولی امیدوارم دومی برام واقع بشه.

۱۹- جای عشق کجای زندگیته؟ اولویت چندمه برات؟

داشتن عشق چیز بسیار با ارزشیه. اما تشخیص واقعی بودن عشق کار آسونی نیست. به همین دلیل خیلی بهش اولویت نمیدم و همه چیز رو فداش نمیکنم. البته معلوم نیست آدم تو شرایطی که فکر میکنه عشق رو بدست آورده دست به چه کارهایی بزنه و چه تصمیاتی بگیره! خودم رو از بقیه مستثنی نمیدونم.

۲۰- عاشق کی هستی به غیر از اقوام درجه یک؟

عاشق خدا که حضورش رو در زندگیم حس میکنم. نمیتونم ماهیتش رو توصیف کنم، اما گاهی حضورش رو به خوبی لمس میکنم.

۲۱- اگر قرار باشه بین عشق و مهاجرت یه روزی مجبور بشی یکیش رو انتخاب کنی....؟

میتونم حدس بزنم چه کسی این سؤال رو پرسیده! Big Grin
اگر به عشق واقعی دست پیدا کنم یا دستکم اینجور تصور کنم، معلوم نیست چه بکنم! اما همونطور که گفتم و با توجه به اینکه مهاجرت راهیه که انتخاب کردم و سالها از زندگیم به خاطرش دستخوش تغییر بوده، نمیتونم به تصور عشق ازش بگذرم. موضوع قیاس بین عشق و مهاجرت نیست. موضوع قیاس بین ماندن در این شرایط به بهانه داشتن عشق یا رفتن و رهایی یافتنه. شاید دیگه این عشق دوامی نداشته باشه. شاید زندگی در اینجا معنایی نداشته باشه که هیچ عشقی رو بشه توش تجربه کرد.

۲۲- شعر عاشقانه ای که روت خیلی تاثیر گذاشت رو بگو...

جوون که بودم شعر کوچه و شعر به تو می اندیشم از فریدون مشیری.
الان شعر اشتیاق از فریدون مشیری که البته اولین بار سالها پیش با اجرای زیبای ۳۰ما Bنا شنیدمش.

۲۳- میدونستی عشق یعنی پیچکی که دور گل می پیچه و گل رو می خشکونه؟...

بلــــــه! حالا پیچک من دور کدوم گل پیچیده؟! من زن داشته بیدم! (شوخی)

۲۴- چرا یه دفعه از مدیریت رفتی کنار؟

پاسخ دادن به این سؤال خیلی سخته. مجموعه‌ای از عوامل منو به این تصمیم واداشت. مدتی بود به استعفا فکر میکردم. ولی تو یه برهه‌ای از زمان که خیلی فشار روم بود تصمیم گرفتم و استعفا دادم.

بدیهای مدیر بودن برای من اینها بودند:

- من نوع ارتباط خاصی با بچه‌ها داشتم. دوستشون داشتم و خیلیها هم منو اونجوری که بودم دوست داشتند. با مدیر شدنم همه چیز طوری عوض شد که نه من دوست داشتم و نه خیلی از کاربرای مهاجرسرا.
- خودم رو پیش از مدیر بودن یه کاربر ۲۰۱۳ ای میدونستم و شاید به همین دلیل آبم با صدرا تو یه جوب نمیرفت. گاهی سر حرکات انقلابیش باهاش مخالف بودم و مخالفت من راه به جایی نمیبرد. حس خوبی نداشتم و ترجیح میدادم اصلا اسم مدیر روم نباشه. اینو به خودش هم گفتم، اما با آرایش و نگارشی متفاوت.
- مدیر که شدم یه خط قرمزهایی برام بوجود اومد که دوستشون نداشتم. مثلا آتیش روشن نکردن تو مهاجرسرا! Big Grin بر خلاف تصور خیلیها، حسادت یک کاربر بی نزاکت که خیلی به من فحاشی کرد، کوچکترین تأثیری در این تصمیمم نداشت. همونطور که به صدرا هم گفتم دنیای این کاربر خیلی کوچیکه و من به خاطرش حتی فکرمو مشغول نمیکنم.
- رنگ ارغوانی آی دیم که اصلا خوشم نمیومد ازش. نه به خاطر ارغوانی بودنش، به خاطر تفاوتش و شاخص بودنش. برای من مثل پوشیدن لباس خاص است در جمع مردمی که لباسهاشون خاص نیست. لباسی که بیانگر مقام تو باشه در هر زمینه‌ای. این لباسها رو باید به آتش کشید. البته شرایط خاص من این حس رو درونم پدید آورد. مثل ۲۰۱۳ ای بودن. وگرنه هیچ اشکالی در متفاوت بودن رنگ آی دی مدیران نمیبینم. برای خودم اما نمیپسندیدم. جون برام حکم اون لباس رو داشت.

اما اون چیزی که باعث شد تصمیم بر رفتن بگیرم هیچکدوم از دلایل بالا نبود. فشاری بود که به دلیل مشکلات شخصی، در اون زمان خاص تحمل میکردم.

۲۵- چه حسی داری وقتی می بینی همه دارند میرن مصاحبه و تو شماره پروندت ۸۰۰۰ هست؟

نمیدونم چرا این سؤال رو پرسیدین! مگه جوابش در عملکرد من در قبال بچه‌های سایت گویا نیست؟!
در هر صورت باید احساس واقعیم رو بگم. من هرگز قیاس اینچنینی نکردم. یعنی خودم رو با شخصی که کیس نامبرش پایینتر بوده مقایسه نکردم. اما بارها فکر کردم و میکنم که ای کاش کیس نامبرم پایین بود. گرچه این هرگز دلیل نمیشه به خاطرش خودم رو با دیگران در رقابت ببینم. من از مصاحبه رفتن بقیه هیجان زده میشم. از خوندن سفرنامه‌هاشون همینطور. از کلیر خوردنشون دلم میگیره و از ویزا گرفتنشون ذوق میکنم. مهم نیست که چندین ماه زود تر از من مصاحبه میشند. من اصولا موفقیت و پیشرفت کسی رو سد راه پیشرفت خودم نمیدونم.

۲۶- یه جایی گفتی به خاطر تحصیلات همسر گرامیت باید یه مدتی اونجا تنها باشی، میتونی تحمل کنی؟سخت نیست؟

همونطور که گفتم من الان هم با همسرم زندگی نمیکنم. حتی تو دو تا شهر مختلفیم.
بله میتونم تحمل کنم. مطمئنم اون هم میتونه.

۲۷- مدیریت توی مهاجرسرا یعنی.....

برای «هیچ!»، حسادت و دشمنی عده‌ای رو خریدن. هیچ که نه! کار و مسؤولیت و استرس!
فاصله گرفتن از کاربران عادی. تنگ تر شدن دایرهٔ آزادیهات تو فروم و در ازاش عقب کشیدن شماری از دوستات.

۲۸- الان چند ساعت از روز رو تو مهاجرسرا می گذرونی؟

الان نمیدونم. شاید دو ساعت. یا سه ساعت.
اما اون اوایل کار و زندگیمو ول کرده بودم. دربست اینجا بودم.
الان اغلب پیج مهاجرسرا بازه. از یه طرف کارامو میکنم. گاهی هم یه نیم نگاهی به اونجا دارم.
اینم بگم که تقریبا تمام وقتی رو که قبلا توی فیسبوک و خواندن ایمیلهای فورواردی میگذروندم، الان به مهاجرسرا اختصصاص دادم. طوریکه حتی دوستانی که چند سال بود با هم تماسی نداشتیم به من تلفن میکنند و میگن خوبی؟ کجایی؟ پیدات نیست؟ ایرانی؟

۲۹- وقتی بری فکر میکنی چند روز یه بار به مهاجرسرا سربزنی؟

اصلا نمیدونم! یک ماه اول شاید اصلا! بعدش هر روز، بعد از چند ماه کمتر. ولی بازم مطمئن نیستم.

و در آخر:
۳۰- چرا مهاجرت میکنی؟


چون خسته‌ام و از همه چیز وطنم بیزارم و عذاب میکشم.
پاسخ
امیر عزیز
از پاسخ های زیبا و کافی و حقیقیت ممنون....

دوستان عزیز
برای تشکر از میهمان کافیست دکمه تشکر را فشار دهید و از بروز احساساتتون بصورت کتبی خودداری کنید چون تعداد زیاد است و صفحات پر میشود از قدردانی و صدرای عزیز هم سریع دست به کار میشه و آدم دلش میگیره از پاک شدن احساساتش.
البته نظر خانم دکتر (شیما خانم) رو به عنوان مشتی نمونه خروار نگه می داریم....(با اجازه سردار سپه)

منتظر قسمت های بعدی مصاحبه با امیر عزیز باشید و سئوالات خودتون رو برام ارسال کنید....
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
پاسخ
سئوالات شخصیتی

31- فکر میکنی کدوم یک از اعضای بدنت از همه مهم تره؟
32- اگر به خاطر مملکتت قرار باشه با هواپیما بفرستنت یه عملیات، که تو یه پل رو خراب کنی که از طریق اون به کشورت قراره حمله کنن و درست تو اون لحظه یه مادر و فرزندش روی پل هستند و تو هم وقت نداری،شلیک میکنی؟
33- اگر به تو بگن 3 سال تحمل کن و نرو، ما قول می دیم 90 درصد شرایط اینجا رو مثل اونجا کنیم، باز هم می ری؟
34- گفتی خسته شدی، بیشتر با وضع اقتصادی مشکل داری، یا با وضع فرهنگی؟
35- اگر بری اونجا بهت بگن به جای 5 سال صبر برای شهروند شدن یکسال برای اونا بری سربازی،میری؟
36- چقدر شجاعت داری اشتباهت رو بپذیری؟در اون صورت معذرت هم میخوای؟
37- تا حالا دعوا کردی؟ برای چی ؟ تا حالا کتک خوردی؟
38- تا حالا سکوتت به ضرر کسی بوده؟
39- کی از ته دل خندیدی؟آخریش رو بگو؟
40- از دست دادن کی تا حالا بیشتر از همه ناراحتت کرده؟
41- دوست داشتی جای کی باشی؟
42- اگر قرار باشه 3 تا آرزو بگی که یکیش برآورده بشه، اون سه تا چیه اند؟
43- به نحسی 13 اعتقاد داری؟چه عددی برات نحسه و چه عددی خوش یمن؟
44- به فال و تفال و استخاره و طالع بینی و سنگ ماه تولد و..... اعتقاد داری؟
45- دوست داری چند تا بچه داشته باشی؟جنسیت شون چی باشه؟
46- دروازه قرآن یا بازار تجریش (جلو امامزاده صالح سبزی فروشا)؟
47- وقتی بری دلت برای چه مکانهایی تنگ میشه؟
48- فکر میکنی برسی اونجا یک ماه اول چطوری می گذره؟
49- تا حالا جایی گیر افتادی که چند ساعت نتونی نجات پیدا کنی؟ بازداشتی، حادثه ای؟

اولین چیزی که بعد از شنیدن این کلمات به ذهنت می رسه؟

50- مهاجرت
51- پرچم
52- خاک وطن
53- فصل
54- فرهنگ
55- تمدن چند هزار ساله
56- دوری از اقوام
57- بازگشت به ایران
58- کلیرنس
59- افسر مهاجرت
60- کاریابی
61- خواب
62- سربازی
63- حافظ
سفرنامه بعد از قبولی لاتاری

راهنمای اقدام برای سیتیزن شدن

تاریخ ورود و اخذ گرین کارت : June 2013
تاریخ اقدام برای سیتیزن شیپی: نوروز 97 (March 20)
تاریخ مصاحبه: 9 November
تاریخ سیتیزن شیپی:  November 15th Big Grin
پاسخ
۳۱- فکر میکنی کدوم یک از اعضای بدنت از همه مهم تره؟

استغفرالله! Big Grin فکر میکنم مغزم مهمتره، برای پرورش دادنش. اما برای محافظت به ترتیب قلب، کلیه، کبد.

۳۲- اگر به خاطر مملکتت قرار باشه با هواپیما بفرستنت یه عملیات، که تو یه پل رو خراب کنی که از طریق اون به کشورت قراره حمله کنن و درست تو اون لحظه یه مادر و فرزندش روی پل هستند و تو هم وقت نداری،شلیک میکنی؟

من رانندگی هواپیما بلد نیستم!
نه! شلیک نمیکنم! شاید خدا خواست و یه فرجی شد. ولی از کجا معلوم من پل رو بزنم دشمن یه راه دیگه پیدا نکنه؟!

۳۳- اگر به تو بگن ۳ سال تحمل کن و نرو، ما قول می دیم ۹۰ درصد شرایط اینجا رو مثل اونجا کنیم، باز هم می ری؟

نه، هرگز! این چیزا رویایی بیش نیست. باور نمیکنم.

۳۴- گفتی خسته شدی، بیشتر با وضع اقتصادی مشکل داری، یا با وضع فرهنگی؟

اول دومی. من حاضرم یه زندگی خیلی ساده و معمولی داشته باشم اما از چیزهایی که روحمو داره مثل خوره میخوره دور باشم.

۳۵- اگر بری اونجا بهت بگن به جای ۵ سال صبر برای شهروند شدن یکسال برای اونا بری سربازی،میری؟

هرگز. حتی اگه بگن در صورتیکه نری ۵ سالت میشه ۷ سال، بازهم نمیرم. اصولا آموزش دیدن برای کشتن رو نمیفهمم.

۳۶- چقدر شجاعت داری اشتباهت رو بپذیری؟در اون صورت معذرت هم میخوای؟

اشتباهم رو همیشه میپذیرم. بستگی داره. یه موقع میبینی اشتباهی هم نکردم اما صلاح میبینم که معذرت خواهی کنم. اما اگر اشتباهی هم بکنم و طرفم شایستگیش رو نداشته باشه، شاید عذرخواهی نکنم!

۳۷- تا حالا دعوا کردی؟ برای چی ؟ تا حالا کتک خوردی؟

بله! یه بار یکی زد به ماشینم فرار کرد. دور زد. پیاده شدم دویدم اونور خیابون و جلوشو گرفتم. بهم فحـش داد یه مشت زدم زیر چونه‌اش. آقای پلیس همون موقع منو دید! یه بارم یکی تو خیابون بهم حمله کرد (باز به دلیل رانندگی بد خودش) من هم زدم زیر گوشش عینکش غیب شد. ۱۰ دقیقه بعد پیدا شد. شیشه‌اش شکسته بود. یه بار دیگه هم تو مدرسه دعوام شد با یه بچه خلاف. بچه‌ها جدامون کردن. اینا همش بین سن ۱۵ بود تا ۲۲.
کتک خوردم. بد! بچه که بودم ۳ سال. پسر همسایمون که ۴ سالش بود منو تو ماشین باباش گیر انداخت و تا میخوردم منو زد. هر چی جیغ و داد و گریه میکردم صدام بیرون نمیرفت. از بس بد کتک خوردم صحنه کتک خوردنه یادم نرفته.

میبینید تمام این خشانت‌ها ریشه در کودکی داره! Big Grin

۳۸- تا حالا سکوتت به ضرر کسی بوده؟

اغلب سکوتم به ضرر خودم بوده. اما دهن باز کردن هم وضع رو بدتر میکرده. مثلا سکوت من و دروغ و چاپلوسی یه نارفیق، دوست خوب و البته ساده لوح من رو نسبت به من بدبین کرد.

۳۹- کی از ته دل خندیدی؟آخریش رو بگو؟

پریشب که روشا رو میخواستیم شوهر بدیم.

۴۰- از دست دادن کی تا حالا بیشتر از همه ناراحتت کرده؟

یه زمانی یه کسی رو از دست دادم (بدست نیاوردم) که اون موقع برام خیلی گرون تموم شد. ولی الان برام مهم نیست.
اما چیزی که همیشه ناراحتیش باقی میمونه برام مرگ مادربزرگمه.

۴۱- دوست داشتی جای کی باشی؟

جای هیچکس. چرا جای کسی باشم؟ نمیدونم ... شاید استیو جابز! البته زنده‌اش! Big Grin

۴۲- اگر قرار باشه ۳ تا آرزو بگی که یکیش برآورده بشه، اون سه تا چیه اند؟

مادرم جوون و سالم بشه. برم آمریکا. پولدار بشم! Smile

۴۳- به نحسی ۱۳ اعتقاد داری؟چه عددی برات نحسه و چه عددی خوش یمن؟

نه. لجم میگیره از این اعتقادات. عدد نحس و خوش یمن ندارم. ولی از ۵ خوشم میاد.

۴۴- به فال و تفال و استخاره و طالع بینی و سنگ ماه تولد و..... اعتقاد داری؟

اینایی که گفتی هیچکدوم. فقط یه چیزی: طالع بینی رو اعتقاد ندارما! اما یکی از نرم‌افزارهای طالع بینی روی آیپادم یه بار گفت تو این هفته زندگیت از این رو به اون رو میشه! منم که پرونده کانادام کنسل شده بود و غم دنیا رو دلم بود. همون هفته ۱ می ...
راستی به چشم زخم (انرژی منفی) از روی حسادت اعتقاد دارم. خیلی مقاومت کردم که بگم این خرافاته. ولی وقتی زیاد نمونه‌اش رو دیدم ترجیح دادم بیخودی خودمو ضایع نکنم.

۴۵- دوست داری چند تا بچه داشته باشی؟جنسیت شون چی باشه؟

دوتا. اولی دختر. دومی پسر.

۴۶- دروازه قرآن یا بازار تجریش (جلو امامزاده صالح سبزی فروشا)؟

من از دروازه قرآن خوشم نمیاد. تجریش هم زیاد نرفتم. ولی کلا دو چیز متفاوتند. دروازه قرآن تبدیل به یه جای تفریحی توریستی شده. اونجا بازار ماننده. نمیتونم مقایسه کنم.

۴۷- وقتی بری دلت برای چه مکانهایی تنگ میشه؟

هیچ جا. دلم برای اقیانوس آرام تنگ شده.

۴۸- فکر میکنی برسی اونجا یک ماه اول چطوری می گذره؟

هیجان. اضطراب، بلاتکلیفی. خرج! ناشی بازی! خوشحالی.

۴۹- تا حالا جایی گیر افتادی که چند ساعت نتونی نجات پیدا کنی؟ بازداشتی، حادثه ای؟

نه خدا رو شکر. ولی سویچ ماشینو گیر انداختم تا چند ساعت نتونسته بیاد بیرون!

اولین چیزی که بعد از شنیدن این کلمات به ذهنت می رسه؟

۵۰- مهاجرت

پیر شدم!

۵۱- پرچم

آمریکا!

۵۲- خاک وطن

عرق ملی. حالمو بهم میزنه. (از حضور عزیزانی که با بنده مخالفند بخشش میخوام، صندلی داغه دیگه. چه میشه کرد؟)

۵۳- فصل

پاییز. خزان.

۵۴- فرهنگ

بدبختی. ایران.

۵۵- تمدن چند هزار ساله

ایران. مصر.

۵۶- دوری از اقوام

سرنوشت من.

۵۷- بازگشت به ایران

ترس و دلهره، توأم با آب شدن قند در دل. Big Grin

۵۸- کلیرنس

3-پاه Sad

۵۹- افسر مهاجرت

عشق من. Smile

۶۰- کاریابی

بدبختی جدید، اما شیرین اگر تو آمریکا باشه.

۶۱- خواب

یه چیز مزاحم که نمیذاره کارمو بکنم.

۶۲- سربازی

سرنیزه! تحقیر. اجبار. سوء استفاده. نابود کردن ارزشها و از دست رفتن قوای جوانی و دانشی که طی سالها بدست آوردی.

۶۳- حافظ

آرامش، یگانه شاعر عاشق پیشه و اهل دل و مـ . ی خانه.
پاسخ
(2012-11-07 ساعت 22:49)امیر مهاجر نوشته:  ۴۲- اگر قرار باشه ۳ تا آرزو بگی که یکیش برآورده بشه، اون سه تا چیه اند؟

مادرم جوون و سالم بشه.

زیباترین آرزوی دنیا، امیدوارم خدا به همه مادرها سلامتی و طول عمر بده، بهترین نعمتی که خدا به من داد.
پاسخ
Toungue 
این صندلی داغ بیات هم که سری دومش ولرم بود. ذغال سنگش گویا تموم شده. همینجوری پیش بره میشه صندلی ماساژور!
سؤالات بعدی احتمالا ایناست:

سؤالات خفن:

۱- خوبی الان؟
۲- رنگ مورد علاقه‌ات چیه؟
۳- الان زیرپیرهنیت چه رنگیه؟
۴- الان در چه وضعیتی هستی؟ (نشسته، درازکش؟ ایستاده؟)
۵- خودت تو سه خط هر چی دوست داری بگو.
۶- کیو تو مهاجرسرا از همه بیشتر دوست داری؟
۷- از کی بدت میاد؟!
۸- دیروز ناهار چی خوردی؟
۹- باباتو بیشتر دوست داری یا مامانتو؟
۱۰- علم بهتر است یا ثروت؟
۱۱- اگر هوس چیز فیل کنی ترجیح میدی از بقالی سر کوچه بخری یا بری هایپر استار؟
۱۲- چقدر پول داری (اگه نخواستی نگو)
۱۳- مطمئنی از شماره این سؤال نمیترسی؟
۱۴- آخرین جمله‌ای که گفتی رو بدون سانسور بگو.
۱۵- جانم؟!
۱۶- مهدی رو بیشتر شوس داری یا افشینو.
۱۷- چندتا دوست دختر داشتی تا حالا (بعد از ازدواجم داشتی؟)
۱۸- اگه غول چراغ جادو رو ببینی فرار میکنی یا آرزو؟
۱۹- تا حالا شده خودتو خیس کنی؟ (فکر بد نکنیا)
۲۰- آدرس، شماره تلفن، شماره شناسنامه، آی دی فیسبوک همه رو بذار اینجا.
۲۱- به کی حسودی میکنی؟
۲۲- بگم؟! بگم؟!!!
۲۳- خودت حدس بزن این سؤاله چیه؟
۲۴- سرعت مک لارن یا زور شیر؟
۲۵- پسورد مهاجرسرات چیه؟ (اگه نمیخوای اینجا جواب ندی بفرست برای بیات، بیات هم میفرسته برای من)

Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
پاسخ
(2012-11-08 ساعت 14:35)امیر مهاجر نوشته:  این صندلی داغ بیات هم که سری دومش ولرم بود. ذغال سنگش گویا تموم شده. همینجوری پیش بره میشه صندلی ماساژور!
سؤالات بعدی احتمالا ایناست:
سؤالات خفن:
۶- کیو تو مهاجرسرا از همه بیشتر دوست داری؟
۱۰- علم بهتر است یا ثروت؟
۲۲- بگم؟! بگم؟!!!
۲۴- سرعت مک لارن یا زور شیر؟

امیر جان این 4تا سوال رو جواب بده برادر بقیه موارد حل شدست. Wink
پاسخ
(2012-11-08 ساعت 14:35)امیر مهاجر نوشته:  این صندلی داغ بیات هم که سری دومش ولرم بود. ذغال سنگش گویا تموم شده. همینجوری پیش بره میشه صندلی ماساژور!
سؤالات بعدی احتمالا ایناست:

سؤالات خفن:

۱- خوبی الان؟
...
۲۵- پسورد مهاجرسرات چیه؟ (اگه نمیخوای اینجا جواب ندی بفرست برای بیات، بیات هم میفرسته برای من)

Big GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig GrinBig Grin
همه رو جواب بدی ممنون می شیم .
کیس نامبر :2013AS000068XX---تاریخ کارنت شدن :11 مارچ ---تاریخ مصاحبه :2 می ---محل مصاحبه :آنکارا -کلیرنس :2 می -تاریخ کلیر شدن : 18 june-مقصد :دالاس



پاسخ




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان