سلام به دوستان عزیز
یه عالمه حرف تو سرمه ولی حوصله تایپ ندارم. فقط موضوعی تو ذهنمه که باید حتما بگم.
دزدی، کاریه که از روزی که بشر وجود داشته، همیشه بد و مذموم شناخته شده. همه مردم دنیا قبول دارند که این عمل، زشت و ناپسنده و کسی که این کار را میکنه باید مجازات بشه.
اما متاسفانه در هر جامعه ای تعریف این جرم متفاوته. هرچی که به سمت جوامع عقب مونده تر بریم، مجموعه کارهایی که دزدی محسوب میشه تحلیل میره.
مثالی بزنیم:
در ایران، دزدی یعنی یک نفر جنس و مال کس دیگری را بردارد و ببرد. این جنس باید حتما ماهیت فیزیکی داشته باشد و با چشم هم دیده شود!
حالا در مقابل در آمریکا ببینیم چه چیزهایی دزدی محسوب میشه که در ایران اصلا جزو حقوق ملته!: کپی کردن موزیک، نرم افزار، مطالب موجود در انواع رسانه ها و کتابها، اعلام عقاید یک فرد به نام خود، گرفتن امنیت مردم با بد رانندگی کردن و کلا غصب کردن هر چیزی که "حق" واقعی شخص نیست....
اما یک سری کلاههایی وجود داره که میشه گذاشت و تعدادی چشم بند هست که آدم نتونه ببینه داره چه کاری میکنه، مثلا میگه این یارو کافره منم مسلمونم پس حق دارم همه کاری باهاش بکنم. یا اینکه این مرتیکه پولش از پارو بالا میره حالا این کار ما که تکونش نمیده، یا اینکه این بابا راضیه که به من رشوه بده من کارشو راه بندازم پس از نظر شرعی مشکلی وجود نداره....
اما باز چیزهایی هست که اگر دقت کنیم دزدی به حساب میاد، اینکه حق شما را ندن، اینکه اجازه اظهار عقیده به شما ندن، اینکه به شما حقوق اولیه یک انسان را ندن، از ثروت ملی پشیزی به دست شما نرسه اینها همه دزدیه،
دزدیدن خوشی، خنده، هویت فرهنگی و تاریخی، آ.ز.ادی بیا..ن و پوشش و خوردنی و نوشیدنی رایجه. حتی میخوام بگم که یک قاتل در واقع جون شخص دیگری را می دزده.
حالا احتمالا از خودتون می پرسین این پیام چی شده داره مزخرف تحویل ما میده؟
راستش زمان ثبت نام لاتاری 2011 نزدیک داره میشه. میخوام یک نوع جدید دزدی را به شما معرفی کنم. این نظر منه. ممکنه هر کس دیگه ای بگه اینطور نیست، باز هم در این مورد باید به طرز فکر و نوع جامعه نگاه کرد. نظر شما هر چی میخواد باشه، این نظر منه. حتی میدونم بعضی از مدیرها هم با من د این مورد مخالفند. ولی آقا جان این نظر منه، دلم میخواد مطرحش کنم. قسمت گفتگوی آزاد هم هست.
گرفتن فرصت مهاجرت از یک هموطن یا هر انسان دیگه ای، دزدیه.
دزدیه آقا، به خدا این کار سرقته، بده، زشته و گناه داره.
هر کسی که بدون تصمیم برای مهاجرت، بدون اینکه به وضعیت خانوادگی، مالی و موقعیت اجتماعی خودش نگاه کنه، همینطوری واسه تفریح بره اسمشو ثبت نام کنه، بعد که نامه برنده شدنش اومد، بگه ما که اینجا جامون خوبه کجا بریم، یا بگه حالا که برنده شدم، می ترسم اونجا لولو منو بخوره و نمی رم، یا بگه من که پول ندارم پس اصلا چرا برم، این شخص دزدی کرده. اون کسی که بعدش بگه من که معاف نیستم و نمیتونم پاس بگیرم را که اصلا باید دار زد یا انداخت تو تیمارستان.
آره عزیزان من، این شخص فرصت یک نفر دیگه که در آرزوی مهاجرت میسوزه را دزدیده.
به خدا کسانی هستن که حاضرند گرین کارد آمریکا را به چند صد میلیون تومن بخرن.
کسانی هستن که به دلیل مشکلات مذ.هب.ی ، سیا...سی و اجتماعی دارن خودشون را به هر دری میزنن که فرار کنن.
کسانی هستن که حاضرند در دوبی، بلغارستان، ارمنستان، قبرس، ترکیه، آذربایجان، تاجیکستان، هند، مالزی، اوکراین و جمهوری دومینیکن و هزار کشور قزمیت دیگه تمام دارایی و سرمایه زندگیشونو به خطر بندازن تا بچه هاشون تو اون خراب شده زندگی نکنند.
اونوقت بارها و بارها و بارها میبینیم که میان میگن ما برنده شدیم ولی به این دلیل و اون دلیل و صد دلیل نمیتونیم بریم یا نمی خواهیم بریم.
آیا این افراد موقع پر کردن فرم لاتاری فکر میکردند تا سال دیگه همه این مشکلاتشون حل میشه، یا تصور میکردند ابوالفضل و حضرت عباس به دادشون میرسه؟
فرض کنید یارقلی آرزو داره در دانشگاه شهرش (مثلا دورقوزآباد) رشته "روانشناسی" بخونه. صبح تا شب درس میخونه و کنکور میده و با اختلاف بسیار کمی با آخرین قبولی، مردود میشه. از طرف دیگه آقا پیام میشینه فرم انتخاب رشته را پر میکنه، آخراش که خالیه هم برای اینکه یه خورده فرمش بد ترکیب شده اون رشته را اضافه میکنه. اتفاقا میبینه که ای بابا "روانشناسی دورقوزآباد" قبول شده. بعد بی خیال میشه و میگه ما که از همون اول هم نمیخواستیم این رشته را بخونیم چه برسه به اینکه یه شهر دیگه باشه!!!!
این آقا پیام قصه ما، فرصت یک آینده جدید و یک عمر جدید را از یارقلی دزدیده.
حالا هر کی هر چی میخواد بگه. ما گوشمون از فحش و بد و بیراه پره.
یه عالمه حرف تو سرمه ولی حوصله تایپ ندارم. فقط موضوعی تو ذهنمه که باید حتما بگم.
دزدی، کاریه که از روزی که بشر وجود داشته، همیشه بد و مذموم شناخته شده. همه مردم دنیا قبول دارند که این عمل، زشت و ناپسنده و کسی که این کار را میکنه باید مجازات بشه.
اما متاسفانه در هر جامعه ای تعریف این جرم متفاوته. هرچی که به سمت جوامع عقب مونده تر بریم، مجموعه کارهایی که دزدی محسوب میشه تحلیل میره.
مثالی بزنیم:
در ایران، دزدی یعنی یک نفر جنس و مال کس دیگری را بردارد و ببرد. این جنس باید حتما ماهیت فیزیکی داشته باشد و با چشم هم دیده شود!
حالا در مقابل در آمریکا ببینیم چه چیزهایی دزدی محسوب میشه که در ایران اصلا جزو حقوق ملته!: کپی کردن موزیک، نرم افزار، مطالب موجود در انواع رسانه ها و کتابها، اعلام عقاید یک فرد به نام خود، گرفتن امنیت مردم با بد رانندگی کردن و کلا غصب کردن هر چیزی که "حق" واقعی شخص نیست....
اما یک سری کلاههایی وجود داره که میشه گذاشت و تعدادی چشم بند هست که آدم نتونه ببینه داره چه کاری میکنه، مثلا میگه این یارو کافره منم مسلمونم پس حق دارم همه کاری باهاش بکنم. یا اینکه این مرتیکه پولش از پارو بالا میره حالا این کار ما که تکونش نمیده، یا اینکه این بابا راضیه که به من رشوه بده من کارشو راه بندازم پس از نظر شرعی مشکلی وجود نداره....
اما باز چیزهایی هست که اگر دقت کنیم دزدی به حساب میاد، اینکه حق شما را ندن، اینکه اجازه اظهار عقیده به شما ندن، اینکه به شما حقوق اولیه یک انسان را ندن، از ثروت ملی پشیزی به دست شما نرسه اینها همه دزدیه،
دزدیدن خوشی، خنده، هویت فرهنگی و تاریخی، آ.ز.ادی بیا..ن و پوشش و خوردنی و نوشیدنی رایجه. حتی میخوام بگم که یک قاتل در واقع جون شخص دیگری را می دزده.
حالا احتمالا از خودتون می پرسین این پیام چی شده داره مزخرف تحویل ما میده؟
راستش زمان ثبت نام لاتاری 2011 نزدیک داره میشه. میخوام یک نوع جدید دزدی را به شما معرفی کنم. این نظر منه. ممکنه هر کس دیگه ای بگه اینطور نیست، باز هم در این مورد باید به طرز فکر و نوع جامعه نگاه کرد. نظر شما هر چی میخواد باشه، این نظر منه. حتی میدونم بعضی از مدیرها هم با من د این مورد مخالفند. ولی آقا جان این نظر منه، دلم میخواد مطرحش کنم. قسمت گفتگوی آزاد هم هست.
گرفتن فرصت مهاجرت از یک هموطن یا هر انسان دیگه ای، دزدیه.
دزدیه آقا، به خدا این کار سرقته، بده، زشته و گناه داره.
هر کسی که بدون تصمیم برای مهاجرت، بدون اینکه به وضعیت خانوادگی، مالی و موقعیت اجتماعی خودش نگاه کنه، همینطوری واسه تفریح بره اسمشو ثبت نام کنه، بعد که نامه برنده شدنش اومد، بگه ما که اینجا جامون خوبه کجا بریم، یا بگه حالا که برنده شدم، می ترسم اونجا لولو منو بخوره و نمی رم، یا بگه من که پول ندارم پس اصلا چرا برم، این شخص دزدی کرده. اون کسی که بعدش بگه من که معاف نیستم و نمیتونم پاس بگیرم را که اصلا باید دار زد یا انداخت تو تیمارستان.
آره عزیزان من، این شخص فرصت یک نفر دیگه که در آرزوی مهاجرت میسوزه را دزدیده.
به خدا کسانی هستن که حاضرند گرین کارد آمریکا را به چند صد میلیون تومن بخرن.
کسانی هستن که به دلیل مشکلات مذ.هب.ی ، سیا...سی و اجتماعی دارن خودشون را به هر دری میزنن که فرار کنن.
کسانی هستن که حاضرند در دوبی، بلغارستان، ارمنستان، قبرس، ترکیه، آذربایجان، تاجیکستان، هند، مالزی، اوکراین و جمهوری دومینیکن و هزار کشور قزمیت دیگه تمام دارایی و سرمایه زندگیشونو به خطر بندازن تا بچه هاشون تو اون خراب شده زندگی نکنند.
اونوقت بارها و بارها و بارها میبینیم که میان میگن ما برنده شدیم ولی به این دلیل و اون دلیل و صد دلیل نمیتونیم بریم یا نمی خواهیم بریم.
آیا این افراد موقع پر کردن فرم لاتاری فکر میکردند تا سال دیگه همه این مشکلاتشون حل میشه، یا تصور میکردند ابوالفضل و حضرت عباس به دادشون میرسه؟
فرض کنید یارقلی آرزو داره در دانشگاه شهرش (مثلا دورقوزآباد) رشته "روانشناسی" بخونه. صبح تا شب درس میخونه و کنکور میده و با اختلاف بسیار کمی با آخرین قبولی، مردود میشه. از طرف دیگه آقا پیام میشینه فرم انتخاب رشته را پر میکنه، آخراش که خالیه هم برای اینکه یه خورده فرمش بد ترکیب شده اون رشته را اضافه میکنه. اتفاقا میبینه که ای بابا "روانشناسی دورقوزآباد" قبول شده. بعد بی خیال میشه و میگه ما که از همون اول هم نمیخواستیم این رشته را بخونیم چه برسه به اینکه یه شهر دیگه باشه!!!!
این آقا پیام قصه ما، فرصت یک آینده جدید و یک عمر جدید را از یارقلی دزدیده.
حالا هر کی هر چی میخواد بگه. ما گوشمون از فحش و بد و بیراه پره.