2009-11-26 ساعت 20:42
با سلام و درود
قبل از هرچیز این توضیح ضروری است که بنده در نوشته ی قبلی ام(درس تاریخ) ضمن شوخی با آقا آرش، قصدم بر آن بود که از دوستان در مورد مطلوب بودن نوشته هایم، سوال پرسیده باشم و نظرات آنانرا خواسته باشم.
ولی ممکن است در نظر بعضی ها بد تعبیر شده باشد؛ که بدینوسیله ضمن پوزش از سوءتفاهم پیش آمده، به اطلاع میرساند که بنده اجازه ی قبلی آرش خان را، نسبت به ذکر جملات فرح انگیز ،در جهت تنوع بیشتر ، گرفته ام و دوستی با ایشان یکی از بزرگترین افتخارات بنده است.
همانطورکه میدانند، امروز پنج شنبه ی آخر ماه نوامبر و معروف به روز « شکرگذاری » است و همه جا تعطیل. جای همگی شما خالی بااطلاع و راهنمایی یکی از دوستان محلی مان(کریستی)، همراه با شوهر مصری اش (آحمد)،دیشب تا شهر کنزاس سیتی برای دیدن مراسم استقبال از کریسمس رفتیم.
مراسم در جوار دریاچه ای مصنوعی(Lake) و حدود ساعت 5/8 تا 9 شب طول کشید و صد البته سرما، اجازه ی خروج از ماشین را نمیداد. نکته ی جالب این مراسم ،همزمانی انفجار فشفشه های نورانی در دل آسمان ،( آتشبازی = Fire Work )با پخش موسیقی های زیبایی بود که از رادیو پخش میشد و البته که یک مهندسی و هماهنگی از پیش تنظیم شده ای در کار بود.
خلاصه اینکه بسیار دیدنی و شادی بخش بود و به جرات میتوانم بگویم که همزمان ، یاد و جای تک تک شما دوستان عزیز(حتی در آمریکا) را خالی کردم و بدینوسیله این حال خوبم را با شما به مشارکت می گذارم.
همانطور که قبلا ً هم گفته ام ، امشب همه ی اعضای خانواده ها، گردهم میایند و حتی بعضی ها در دو یا سه جا دعوت به حضور دارند و چه بسا با هماهنگی قبلی، ناهار را در یک محل و عصرانه را مکان دیگری و شام را در محل سوّم، صرف کنند و خلاصه، بخور بخوری است سخت.
امـــّّا فردا که به «جمعه ی سیاه» معروف است و هیچ ربطی به سیزده شهریور سال 1357 ایرانی ندارد، در اصل یک رسمی است که فروشگاههای بزرگ با رسیدن ایام کریسمس و خرید پیش از عیدشان انجام میدهند.
از آنجا که سیاست اقتصادی فروشگاههای اینجا براین است که فروش هرچه سریع اجناس؛ ولو به قیمت و سود کمتر بر آن ترجیح دارد که آنها را ماهها و یا یکسال انبار کنند تا فرصتی دوباره برای فروش بدست آید و همین سبب از مد و کیفیت افتادن اجناس میشود؛
فروشگاهها،تلاش میکنند که مغازه های خود را با فروش هرچه بیشتر اجناس، جهت جایگزینی مدل و انواع جدیدتر، خالی و آماده سازند، بهمین علّــت در این مدّت فروش قبل از سال نو، همه گونه تبلیغات و تخفیفات را برای جذب مشتری بیشتر اعمال میکنند.
اوج ماجرا دقیقا ً در روز پس از Thanksgiving است که اجناس مانده ی خود را با تخفیفی تا نصف و حتی یک سوّم قیمت اصلی، ارائه میکنند. از آنجا که استقبال در بعضی فروشگاهها بسیار شدید است ، نه تنها خود فروشگاهها با ارائه ی کوپن مخصوص از هجوم افراد جلوگیری میکنند، بلکه بعضی ها تمام شب را پشت در میمانند ، تا اوّل صف باشند.
دوستان فکر نکنند که شاید بیشتر اجناس مانده ، فاقد کیفیت لازم است، بلکه از بس دربین فروشگاهها،رقابت وجود دارد، با این ترفند قصد جذب مشتری بیشتر را برای آینده ی خود دارند و اگر شما شانس داشته باشید میتوانید حتی لوازم برقی خود را با بهترین قیمت ، در این جمعه ای که به ظاهر برای فروشندگان سیاهی برباد رفتن سرمایه شان است،تهیه کنید.
مییخشید که طولانی شد. ارادتمند همگی حمید میزوری
قبل از هرچیز این توضیح ضروری است که بنده در نوشته ی قبلی ام(درس تاریخ) ضمن شوخی با آقا آرش، قصدم بر آن بود که از دوستان در مورد مطلوب بودن نوشته هایم، سوال پرسیده باشم و نظرات آنانرا خواسته باشم.
ولی ممکن است در نظر بعضی ها بد تعبیر شده باشد؛ که بدینوسیله ضمن پوزش از سوءتفاهم پیش آمده، به اطلاع میرساند که بنده اجازه ی قبلی آرش خان را، نسبت به ذکر جملات فرح انگیز ،در جهت تنوع بیشتر ، گرفته ام و دوستی با ایشان یکی از بزرگترین افتخارات بنده است.
همانطورکه میدانند، امروز پنج شنبه ی آخر ماه نوامبر و معروف به روز « شکرگذاری » است و همه جا تعطیل. جای همگی شما خالی بااطلاع و راهنمایی یکی از دوستان محلی مان(کریستی)، همراه با شوهر مصری اش (آحمد)،دیشب تا شهر کنزاس سیتی برای دیدن مراسم استقبال از کریسمس رفتیم.
مراسم در جوار دریاچه ای مصنوعی(Lake) و حدود ساعت 5/8 تا 9 شب طول کشید و صد البته سرما، اجازه ی خروج از ماشین را نمیداد. نکته ی جالب این مراسم ،همزمانی انفجار فشفشه های نورانی در دل آسمان ،( آتشبازی = Fire Work )با پخش موسیقی های زیبایی بود که از رادیو پخش میشد و البته که یک مهندسی و هماهنگی از پیش تنظیم شده ای در کار بود.
خلاصه اینکه بسیار دیدنی و شادی بخش بود و به جرات میتوانم بگویم که همزمان ، یاد و جای تک تک شما دوستان عزیز(حتی در آمریکا) را خالی کردم و بدینوسیله این حال خوبم را با شما به مشارکت می گذارم.
همانطور که قبلا ً هم گفته ام ، امشب همه ی اعضای خانواده ها، گردهم میایند و حتی بعضی ها در دو یا سه جا دعوت به حضور دارند و چه بسا با هماهنگی قبلی، ناهار را در یک محل و عصرانه را مکان دیگری و شام را در محل سوّم، صرف کنند و خلاصه، بخور بخوری است سخت.
امـــّّا فردا که به «جمعه ی سیاه» معروف است و هیچ ربطی به سیزده شهریور سال 1357 ایرانی ندارد، در اصل یک رسمی است که فروشگاههای بزرگ با رسیدن ایام کریسمس و خرید پیش از عیدشان انجام میدهند.
از آنجا که سیاست اقتصادی فروشگاههای اینجا براین است که فروش هرچه سریع اجناس؛ ولو به قیمت و سود کمتر بر آن ترجیح دارد که آنها را ماهها و یا یکسال انبار کنند تا فرصتی دوباره برای فروش بدست آید و همین سبب از مد و کیفیت افتادن اجناس میشود؛
فروشگاهها،تلاش میکنند که مغازه های خود را با فروش هرچه بیشتر اجناس، جهت جایگزینی مدل و انواع جدیدتر، خالی و آماده سازند، بهمین علّــت در این مدّت فروش قبل از سال نو، همه گونه تبلیغات و تخفیفات را برای جذب مشتری بیشتر اعمال میکنند.
اوج ماجرا دقیقا ً در روز پس از Thanksgiving است که اجناس مانده ی خود را با تخفیفی تا نصف و حتی یک سوّم قیمت اصلی، ارائه میکنند. از آنجا که استقبال در بعضی فروشگاهها بسیار شدید است ، نه تنها خود فروشگاهها با ارائه ی کوپن مخصوص از هجوم افراد جلوگیری میکنند، بلکه بعضی ها تمام شب را پشت در میمانند ، تا اوّل صف باشند.
دوستان فکر نکنند که شاید بیشتر اجناس مانده ، فاقد کیفیت لازم است، بلکه از بس دربین فروشگاهها،رقابت وجود دارد، با این ترفند قصد جذب مشتری بیشتر را برای آینده ی خود دارند و اگر شما شانس داشته باشید میتوانید حتی لوازم برقی خود را با بهترین قیمت ، در این جمعه ای که به ظاهر برای فروشندگان سیاهی برباد رفتن سرمایه شان است،تهیه کنید.
مییخشید که طولانی شد. ارادتمند همگی حمید میزوری
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید