ارسالها: 407
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
39
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
درود.
فکر کنم اگر عنوان تاپیک عوض بشه به "معرفی فیلم های زیبا" یا یه همچین چیزایی بهتر باشه.
ممنون از همه.
ارسالها: 2,997
موضوعها: 167
تاریخ عضویت: Feb 2009
رتبه:
175
تشکر: 0
14 تشکر در 1 ارسال
2009-12-17 ساعت 22:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2009-12-17 ساعت 22:49 توسط Ali Sepehr.)
نام تاپیک به معرفی فیلم های زیبای مرتبط با مهاجرت و مهاجرین تغییر کرد.
ارسالها: 177
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
16
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
نمی دونم این تاپیک شامل کلیپ های فرهنگی هم میشه یا نه ، ولی این لینکی که در زیر گذاشتم تقریبا بیست تا کلیپ فرهنگی هست در مورد مسایل اخلاقی و اینکه چگونه شادتر زندگی کنیم :
http://thewaytohappiness.org/
شماره کیس:2010AS00007xxx
تاریخ دریافت نامه قبولی:یادم نیست!
کنسولگری:Abu Dhabi
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: JUNE-12- 2009
تاریخ کارنت شدن کیس: 2009 Sep
تاریخ مصاحبه: Feb 2010
تاریخ دریافت نامه دوم:دو هفته بعداز مصاحبه
تاریخ دریافت کلیرنس: 23 Sep -بیش از ۷ ماه!
تاریخ دریافت ویزا : ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۰
ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
فیلم برات و علی جی هم مربوط به آمریکا میشه خیلی جالبه ببینید .
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
فیلم ترمینال هم جالبه.که فکر میکنم همه دیده باشن.دیدنش برای افرادی که به فکر گرفتن پناهندگی هستن بد نیست
مهران کریمی ناصری متولد ۱۹۴۲ است. او درانگلیسی به Sir Alfred Mehran هم معروف است. او یک پناهنده ایرانی است که از تاریخ ۸ اوت ۱۹۸۸ تا اوت سال ۲۰۰۶ در ترمینال یک فرودگاه شارل دوگل پاریس زندگی میکرد.
مهران کریمی ناصری فرزند پزشکی انگلیسی و پرستاری ایرانی است. او، پس از تحصیل در انگلستان و بازگشت به ایران، در سال ۱۹۷۷ توسط رژیم شاه دستگیر میشود و سپس به خارج فرارمیکند. پس از گشت و گذارهای بسیار در اروپا، سرانجام در بلژیک به عنوان پناهندهٔ سیاسی پذیرفته میشود. اما به عشق یافتن پدر به انگلستان میرود و در مسیر فرار مدارک شناساییاش را نابود میکند تا در آنجا پناهندگی بگیرد. انگلسییها او را به خاطر نداشتن ِ مدارک شناسایی به بلژیک و بلژیکیها او را دوباره به انگلستان بازمیگردانند. در این رفت و آمدها سرانجام هشتم آگوست ۱۹۸۸ از فرودگاه شارل دوگل پاریس سربیرون میآورد. اینبار اما از آنجا که فاقد مدارک شناسایی بوده، فرانسویها نمیتوانند او را به کشوری که از آن آمده بود، برگردانند.
مهران کریمی ناصری از آن تاریخ تا آگوست ۲۰۰۶، یعنی برای هیجده سال، ساکن سالن ِ ترمینال ِ فرودگاه شارل دوگل پاریس میشود. در سال ۱۹۹۹ یک وکیل فرانسوی موفق میشود برای او اجازهٔ اقامت بگیرد، اما او با این استدلال که «من مهران کریمی ناصری نیستم، بلکه سر آلفرد مهران هستم و ایرانی هم نیستم!»، از امضای مدارک سر بازمیزند. پس از آن به خاطر ابتلا به بیماریی که اعلام نشده، به بیمارستانی نامعلوم منتقل میشود. وی کتابی به انگلیسی به نام «مرد ترمینال» نوشتهاست که در آن به شرح ِ سرگذشتاش میپردازد.
ادعاهایش در این کتاب و در مصاحبههای متعددی که با او شده، آنچنان متناقض است که نمیتوان به صحت ِ آنها اعتماد کرد. براساس زندگی «مهران کریمی» یک فیلم سینمایی توسط اسپیلبرگ، یک فیلم مستند توسط حمید رحمانیان و مستندهای متعدد دیگری ساخته شدهاست. روزنامهها و مجلات بسیاری در سراسر جهان دربارهٔ او نوشتهاند.
چه چیزی باعث شده تا این فرد ایرانی پایش به این فرودگاه كشیده شود و این همه سال را در اینجا بماند. این مسئلهای است كه هیچ كس به درستی نمیداند و تا كنون روایتهای بسیاری از آن شنیده شده است. گفته میشود كه مهران كه اكنون 59 سال دارد در دهه 1970 در دانشگاه برادفورد در انگلستان تحصیل میكرده است. او در عین حال دانشجویی بوده كه در فعالیتها و تظاهرات علیه شاه شركت داشته و برای همین پس از مراجعه به ایران در سال 1976 به دلیل فعالیتهایش علیه رژیم از كشور اخراج میشود. زمانی كه او به انگلستان بازمیگردد، دولت انگلیس از اعطای پناهندگی سیاسی به او خودداری میكند.
از آن پس ناصری در كسوت یك بیخانهمان سراسر اروپا را در سفری اودیسهوار زیر پا میگذارد و مدتی نیز به جرم مهاجرت غیر قانونی در زندان به سرمیبرد. سرانجام در سال 1999 مقامات فرانسوی با اعطای پناهندگی به او موافقت میكنند اما این در حالی است كه مهران از امضای این مدارك خودداری میكند، چرا كه معتقد است نامش سر آلفرد مهران است نه آن طور كه در مدارك ذكر شده: مهران كریمی ناصری. مهران از آن پس در فرودگاه میماند و حق رفتن به جایی را هم ندارد. مسوولان فرانسوی و پلیس فرودگاه هم او را نادیده میگیرند. یكی از ماموران پلیس در فرودگاه میگوید: او مزاحم كسی نمیشود و برای كسی دردسر ایجاد نمیكند. ما هرگز با وی مشكلی نداشتهایم. در واقع حالا دیگر او برای ما حكم بخشی از این فرودگاه را دارد.
اما ظاهر مهران هیچ شباهتی به یك آواره ندارد. او موهایش را مرتب شانه میكند و به سر و وضع خود میرسد و آرام و شمرده حرف میزند. با این همه اگر چه 18 سال اقامت در فرودگاه او را از لحاظ جسمی بیمار نساخته، اما به نظر میرسد او را از واقعیتهای دنیای پیرامون دور ساخته است. فیلیپ بارگین مسئول مركز پزشكی فرودگاه كه از لحظه ورود مهران در سال 1988 او را زیر نظر داشته میگوید: ممكن است نشانههای ظاهری آلفرد مثل یكی از ما باشد اما رفتارها و عادات اوست كه متفاوت است. وی میافزاید: یك نكته جالب در مورد این شخص این است كه ما هیچ اطلاعات دقیقی از گذشته و یا اطرافیانش نداریم و در این باره ناچاریم به آنچه خودش میگوید اعتماد كنیم. مهران اكنون برای حق ساختن فیلمی از سرگذشت خودش مبلغ 300 هزار دلار از كمپانی دریم وركس سازنده فیلم ترمینال دریافت داشته است. اما او همچنان زندگی سادهای دارد و مبلغ زیادی از این پول را خرج نكرده است. او با روزی چند یورو در روز، روزنامه، غذا و قهوه میخرد و شبها كه ترمینال خلوت است در فرودگاه حمام میكند.
او هنوز فیلم ترمینال یا هیچ فیلم دیگری از اسپیلبرگ را ندیده است، چرا كه اصلا از فرودگاه بیرون نمیرود. اما بعید نیست در صورت تماشای این فیلم مایوس شود، چرا كه اسپیلبرگ تنها اندكی از سرنوشت مهران الهام گرفته است. در واقع قهرمان ترمینال مهاجری از اروپای شرقی است كه در فرودگاهی در آمریكا سرگردان میشود و ماجراهای متفاوتی برای او اتفاق میافتد. این مهاجر همچنین عاشق مهمانداری (با بازی كاترین زیتا جونز) میشود. این در حالی است كه مهران به گفته خودش در این سالها هرگز دوستی نداشته است. مهران در پاسخ به این سوال كه آیا قصد ندارد فرودگاه را ترك كند میگوید: شاید روزی این كار را بكنم.
گاهی دلم برای رفتن به شهر، سینما و خرید تنگ میشود، اما اینجا برای من زندان نیست. من در اینجا بیكار نیستم و خسته هم نمیشوم، میخوانم و مینویسم. ناصری كه سوژه دهها فیلم و نوشته بوده حالا میخواهد كتابی را در مورد سرگذشت زندگی خودش منتشر كند. او اگر چه در مورد ترك این فرودگاه مطمئن نیست اما هنوز دست از رویاهایش نكشیده است و در حالی كه از پنجره پشت نیمكت خود به به بیرون خیره شده میگوید: همه روزه پروازهای بسیاری این فرودگاه را به مقصد جاهای دیگر ترك میكنند. رفتن از اینجا نباید زیاد سخت باشد
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
خانه جهنمی سوسن تسلیمی هم هست که من نه از اسمش خوشم اومد نه از خود فیلم...کلا مهاجرت رو خیلی منفی و سیاه و بد تصویر کرده و همه شخصیتهای فیلم آدمهای ناله و بدبختی هستن در غربت