چطوري اتفاقات(احتمالات) زندگيمونو كنترل كنيم!؟

[Elf]

آقا حجت.. بسيار از گفته هاتون لذت بردم.. واقعا عرض ميكنم..
فل واقع! موجب شد بيشتر فكر كنم.. ازتون متشكرم..
من وقتي يه سكه رو 100 بار ميندازم هميشه نزديك به 50 50 شير يا
خط مياد.. غير از اينه!؟ ميتونين امتحان كنين.. اگر 1000 بار بندازين ديگه واقعا به 50 50 نزديك ميشه.. نميشه؟!
چند اتفاق 2 حالته(فقط اتفاقاي 2 حالترو عرض ميكنم) تو زندگيمون افتاده كه
يادمون مياد؟! خيلي زياد... مثل سكه بايد نزديك به 50 50 باشن ديگه..مگه نه؟! پس چرا نيستن؟!؟!
احتمالات تا جايي كه من ميدونم يه علمه كه شركتاي بزرگ دنيا بدون استفاده ازش به هيچ جايي نميرسن...
50-50 با 49-51 واسشون آسمون تا زمين فرق داره حتي براي 10 مورد مستقل..
من نميگم احتمالات اتفاقات رو به وجود ميارن!.. احتمالات علم برسي اتفاقاته..همين..كه با استفاده ازش ميشه پيش بيني كرد...

يه مثال.. احتمال اينكه شما يه ماشين تو قرعه كشي بانك برنده بشين چقده!؟
0.00001% يا كمتر..نه؟!
حالا بحث من اينه.. كه اين اتفاق با اين احتمال كنترل ميشه؟!!! به وسيله خدا يا تفكرات خودمون يا هرچي....آره يا نه فقط راندومه؟!

اين پيش بيني كه بهم ميخوره بعضي وقتا و ثابت ميكنه كنترل ميشن اتفاقا.
بازم مثال:
نشده پشت سر هم بد بياري و يا خوش بياري! بيارين؟!؟!
حتما شده... ياذتون نره واسه اين ميگم پشت سر هم چون ديگه اينجا مسقل نيستن..
احتمال 0.25 * 0.25 *0.25* 0.25 *0.25*0.25.......(18 تا از اينا در مورد امتحان فيزيك بنده لازم بود تا من 20 بگيرم)
طبق قوانين پيش بيني احتمالات بنده بايد بيشتر از 1000000000000 بار امتحان ميدادم و شانسي جواب ميدادم تا بلخره 20 بشم!
آره درست ميفرماييد شايد بازم نميشدم! شايدم خيلي زودتر ميشدم...
ولي ....... اين تن بميره...جون من! اين عجيب نيست؟!؟!!
ميدونمممممم عجيبه ولي شدنيييي......
بحث من سر همين عجيب بودنه... چرا اينطوري شد!؟
و 1000 ان مثال ديگه كه تويه ذهن خودتون و ديگر دوستان هست...

فكر اينو بكنين كه زماني اينقد قدرت داشته باشيم رو اتفاقات تاثير بزاريم كه بتونيم 20-30 بار پشت سر هم در سكه انداختن شير بياريم!!!

[Hojjat]

آفرین! مثال خیلی خوبی زدید. در علم احتمالات به سکه‌ای که شانس شیر اومدن و خط اومدنش برابر باشه می‌گن «نا اریب» (به زبان ساده، یعنی که کاملاً متقارنه و اریب یا کجکی نیست که یه طرفش سنگین‌تر باشه و در نتیجه شانس شیر و خط فرق کنه).

یکی از شرایطی که احتمال رخ دادن هر یک از حالات یک پدیدهٔ دوحالته برابر باشه (یعنی ۵۰-۵۰ باشن) اینه که این پدیده نا اریب باشه. اما بسیاری از پدیده‌ها نا اریب نیستن!

سکه مثال خیلی خوبیه! خیلی از سکه‌های واقعی نا اریب نیستن چون عکسی که در دو طرفشون حک شده فرق داره و یک طرف عملاً سنگین‌تره. در نتیجه اگر بارها سکه رو پرتاب کنید نسبت شیر و خط ۵۰-۵۰ نیست بلکه (مثلاً) ۵۱-۴۹ هستش!

اتفاق دیگه‌ای رو مثال می‌زنم: پایین پریدن از بالای یک برج بلند بدون هیچ چتری یا طنابی! این پدیده هم دو حالته است: یا بعد از برخورد با زمین سالمید یا داغون می‌شید! اما احتمال دو حالت با هم برابر نیست! (من فکر می‌کنم که احتمال داغون شدن بیشتر باشه)

و در مورد عجیب بودن هم باید بگم که این که یک اتفاقی که احتمالش کمه رخ بده فقط وقتی عجیبه که شما اون احتمال کم رو پیش خودت نادیده می‌گیری. شانس برنده شدن در لاتاری گرین کارت برای آسیایی‌ها چیزی نزدیک به هفت صدم درصده (اگر درست یادم بیاد). خیلی کمه نه؟! اما ببین الان توی همین انجمن چند نفر دور هم جمع شدن که برنده هستن؟! و ببین چندین نفر دیگه هم اومدن و برای ثبت نام و به امید همین شانس کم دارن سوال و جواب می‌کنن؟! عجیبه؟ نه. چون همه این افراد روی این شانس کم حساب باز کردن.

منتها ذهن ما آدم‌ها خیلی با عددهای خیلی کوچیک یا خیلی بزرگ راحت نیست! شما درست می‌گی؛ اگر نمره شما فقط به خاطر این ۲۰ شده باشه که تصادفی تمام ۱۸ سوالی که شانسی زدی درست در اومده باشه، احتمال رخ دادن این پدیده یک روی صد میلیارده. جالبه بدونی که در بازی حکم چهار نفره، احتمال این که یک نفر بعد از این که کارت‌ها کاملاً بر خورده باشن دستش شامل تمام کارت‌های یه خال باشه، تقریباً دو برابر احتمال درست در اومدن ۱۸ سوالی هست که شانسی زدی! حتی احتمال این که شما فقط با خریدن یک بلیط در بخت آزمایی بزرگ آمریکا برنده جایزه بزرگ بشی، دویست برابر احتمال درست در اومدن ۱۸ سوالی هست که شانسی زدی!!

به قول شما «فی الواقع» باید بگم که اگر واقعاً این اتفاق از روی شانس برای شما رخ داده باید به شانس خودتون تبریک بگید! اما یه نکته دیگه رو هم دوست دارم بگم: همیشه سوال‌هایی که فکر می‌کنیم شانسی می‌زنیم رو کاملاً شانسی نمی‌زنیم! گاهی به طور ناخودآگاه یکی یا دو تا از گزینه‌ها رو حذف می‌کنیم و بین دو تای باقی مونده شانسی می‌زنیم. حتی گاهی چون مطمئن نیستیم که جواب رو درست حدس زدیم، احساس می‌کنیم که داریم شانسی می‌زنیم اما در واقع گزینه رو از روی حدس درستمون انتخاب کردیم. پس لزوماً احتمال بیست گرفتن شما اون قدر هم کم نبوده و مسایلی مثل دخالت ناخودآگاه شما می‌تونه این احتمال رو زیادتر کرده باشه.

در مورد جمله آخر شما هم بگم که این که شما «تاثیری بگذاری» که سکه ۲۰ بار پشت هم شیر بیاد (چه از طریق دست کاری سکه، چه از طریق تمرکز فکر یا هیپنوتیزم یا هر چیز دیگه) عملاً از دید آمار یه معنی بیشتر نداره: شما با روشی تونستی سکه رو از حالت نا اریب خارج کنی! البته از دید آمار حتی اگر سکه نا اریب باشه هم ممکنه که یه روز شما ۲۰ بار پرتش کنی و از شانس شما همه‌اش شیر بیاد، اما این دیگه ناشی از «تاثیر» شما روی اتفاقات نیست، ناشی از تصادفه.

من نه به این سی دی راز علاقه‌ای دارم و نه به ادعاهای عجیبی که می‌گن می‌شه با فکرمون زندگی رو تحت کنترل بگیریم و این‌ها (نه موافقم نه مخالفم، صرفاً علاقه‌ای ندارم) اما ندید می‌تونم بگم که همه این‌ها تلاشی هست برای هر چه نا اریب‌تر کردن رخدادهای زندگی؛ تلاشی برای این که شما شانس رخ دادن یکی از دو حالت یک پدیده دو حالته رو زیاد کنی. شما هیچ وقت نمی‌تونی احتمالات رو نقض کنی یا زیر سوال ببری! تنها کاری که میتونی بکنی این که مقدار احتمال حالت‌های مختلف رو (به روش‌های فیزیکی یا متافیزیکی) تغییر بدی ... و باز هم قوانین قبلی احتمالات (اما این بار برای مقادیر جدید) سازگار خواهند بود! (یعنی چی؟ یعنی شما ممکنه یه وردی بخونی که احتمال برنده شدن در لاتاری رو برای خودت به ۹۹ درصد برسونی، اما باز هم قوانین لعنتی احتمالات بهت خواهند گفت که یک درصد ممکنه برنده نشی! و این اتفاق اجتناب‌ناپذیره!!)

من سوادم خیلی بیشتر از این قد نمی‌ده و اگر دوست دارید بیشتر راجع به این قضیه بدونید شاید بد نباشه که برید سراغ یه نفر که در زمینه آمار یا ریاضیات تحصیلات عالیه داره.

[Elf]

به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید

باهاتون تا حدودي موافقم... ولي قابل درك نيست..كتاب رازو تا حدودي خوندم
يعني نميشه ما فيلتر بزاريم!؟ فقط خوباش بره كائنات؟!
همه مردم كه هميشه آرزوهاي (تفكرات) خوبي واسه خودشون دارن..بهترين چيزا...
پس چرا واسشون اتفاق نميفته!؟
يعني شما فكر ميكنين نيروي برتري وجود نداره واسه كنترل اتفاقات دنيا؟! همه چيز رو تفكرات
انسانها درست ميكنه؟!(اتفاقات رو) يا نه اينا در تعاملن ولي نيروي ذهن انسان ميچربه به
قوانين وضع شده خدا؟!

دوست عزیز فقط فکر کردن نیست! انسان باید با کائنات هم جهت باشه!یعنی هماهنگ باشه طوری هم میشه هماهنگ بود که افکارو گفتارو کردار یکی باشه! برای مثال ما توی افکارمون یه عالمه آرزوهای خوب داریم و توهمشو میزنیم اما یه چیزی ته مغزمون میگه " برو بابا دلت خوشه؟! تو به اینا نمیرسی نمیتونی و ..." باید همشون یکی باشن و به طور کامل "باور" داشته باشیم! اکثره مردم برای مثال عاشق زندگیو تحصیل در آمریکان اما هم باورش ندارن فقط به عنوان یه آرزوی دست نیافتنی میدوننش و کردارشون هم باهاش هماهنگ نیست! هدفشون اون نیست. در حالی که دوست دارن برن آمریکا ولی کله کردارشون مربوط به قبول شدن در همین کنکور و تحصیل تو ایرانه بعدشم که قبول شدن یه کاره ای شنو بعدم یه ازدواجیو خونه ایو و....!باید سرسخت بهش بچسبی!
غیر از افکار انسان از "کلام" هم میتونه رو اتفاقاتی که میوفته تاثیر بذاره. که بهش میگن کلام خلاق. خدا در قرآن گفته : "بگو باش پس میشود"تو میتونی به کائنات دستور بدی چی میخوای اتفاق بیفته! البته عمیق باید باورش داشته باشی! من خودم تجربش کردم! البته کمتر کسی پیدا میشه که به کلام خلاق ایمان پیدا کنه! شما هم میتونین امتحان کنین

خوبببب حالا شد Vampire جان...باهاتون 99% موافقم...(البته خدا وكيلي سر كائناته مشكل دارم...ترجيح ميدم يه چيزي درون خودمو هدف بگيرم تا اون چيز ميزا!(شاياد شما درست بگين..))
حالا ... طرحون مثالتون!
من اينجا گير دارم...كه چي؟!
كه بر فرض مثال.....لطفا خوب بخونيد .. شايد شما گره مشكل منو وا كنيد..
من كل انرژيمو ميزارم رو قبول شدنه گرين كارت.. همه جوره چه كائنات چه ضمير ناخود آگاه.چه تفكرات.رفتارها..لحن صحبت كردن و و و ...
قبول ميشم....تا اينجاش خوبه..
فرض ميكنيم فقط 1000 نفر قبول ميكنن هر سال..و منم جزو اين 1000 نفرم..
حالا اگه من زور نميزدم واسه قبول شدن..در واقع فقط آرزوشو داشتم .. و قبول نميشدم... نتيجتا يكي ديگه قبول ميشد مگه نه؟!؟!
و بازم حالالالالالالا ! نميشه نتيجه گرفت من حق اون يه نفرو كه بجاش قبول شدم رو خوردم؟!
يعني من ميگم يه نيروي بزرگتري كه احتمالات رو كنترول ميكرد.نظمشو به هم زدم!
يعني من جاي كسي كه به وسيله نيروي اصلي(كه صلاح ادمارو بهتر ميدونه و در جهت درست اتفاقات رو براشون پيش مياره) رفتم و سيستمو بهم زدم..
پسسسس كاريو كردم نه به صلاح خودم بوده و نه اون 1 نفر.. پس
مستحق مجازاتم!!!

همه اينا بماند! بازم هست.. ببين من تا كجاش رفتم!..فقط اميدوارم خوب بتونم منظورمو بگم...

گفتيم يه سيستم قويتر هست (فرض ميكنيم) كه همچيو تحت كنترل داره دز بهترين حالت ممكن..
پس شايد بتونيم بگيم كه همون سيستم به من ياد داده كه چطور احتمال قبول شدنمو در دست بگيرم و قبول شم(در مسير نظم جهان)..

گرفتين چي شد؟!

سوالات:

1- نيرو و يا سيستم قويتري از انسان و ارتباطش با كانات به قول شما هست يا نه؟! اگر نه كه خوبه استفاده ميكنيم از نيروي كنترل اتفاقات....
ولي باورش سخته كه نباشه..


2- نيرو قويتري هست...... خوب اگه هست كدوم مورد صادقه؟! كه كل اين ماجراي كنترل اتفاقات هم جزوي ازبرنامه سيستم بوده؟! يا نه ما اشتباه كرديم و گناه كرديم كه برنامرو بهم ريختيم؟!
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
بازم سوالهاي بي جواب در ذهن من هست....در مورد زندگي.خدا..و و و و
اگه كسي تا اين عمق و بيشتر به جواب رسيده مارو بي نسيب نزاره...صواب دره بخدا.
دذ مورد چيزايي كه گفتم..من واقعا وقت صرف كردم براشون..بهشون ايمان دارم.
اگر كسي تا اينجاشو مشكل داره..ميتونين روش حساب كنين..حد اقل بهش فكر كنين..
پيشاپيش از اينكه ميخونين و نظر ميدين ممنونم..

[Elf]

آقا حجت جان شما ديگه حق نداري نظر بدي برادر من!
رفتي آمريكا بي دينو ايمون شدي خب معلومه هي ميگي "تا اريب"! "از اريب" "به اريب" !
نشد كه اخوي...! نرمشي خمشي وزشي آخه!
لول... شوخي كردم...استفاده كردم از نظرتون.. فل واقع! (حرف مرد يكيه) شما اون طرف خطي بنده اين طرف...مشخصا نظرمون در مورد سايه همديگه متفاوته!
خلاصتا ! عرض كنم :
من ميگم اون اتفاق عجيبه كه احتمالش كمه قابل كنترله و اگر 0.000000001% احتمالشه ..ميشه به 99% برسه....
ولي شما ميگي نه دادا! احتمال... احتماله درسته كمه.. ولي شدنيه...

با تشكر

[Hojjat]

شایدم می‌گم که اون احتمال می‌شه به ۹۹ درصد برسه ... و باز هم متاثر از قوانی احتمالات باشه. منتها ما که خبر نداریم احتمال واقعی‌اش چقدره! فقط پیش خودمون یک فرض‌هایی می‌کنیم.

[rs232]

به نظر من حجت خیلی خوب توضیح داد. من هم با او موافقم.

[Elf]

به نظر من حجت خیلی خوب توضیح داد. من هم با او موافقم.

ممنونم ازت كه نظر دادي آرش جان...

فقط يه سوال..پس چرا به "خير" راي دادي تو نظر سنجي؟!

[N0!$!eRv@mp!eR]

به نظر من همه ی آیند و سرنوشت انسان در دست خودشه! از طریق افکار! وقتی انسان فکر میکنه فرکانس هایی رو به کائنات میفرسته و کائنات هم همیشه قبول میکنه حالا اون فکرو بخوای؟ نخوای! منفی باشه یا نه فرقی نداره!
ما خلاق هستیم! و اشرف مخلوقات از روح خداییم و خداهم همه کار میتونه بکنه ما هم همینطور! ما با افکارو احساساتمون زندگیمونو خلق میکنیم! اگه دوس دارید بیشتر بدونید میتونید کتاب راز یا فیلم راز رو حتما بگیرید

باهاتون تا حدودي موافقم... ولي قابل درك نيست..كتاب رازو تا حدودي خوندم
يعني نميشه ما فيلتر بزاريم!؟ فقط خوباش بره كائنات؟!
همه مردم كه هميشه آرزوهاي (تفكرات) خوبي واسه خودشون دارن..بهترين چيزا...
پس چرا واسشون اتفاق نميفته!؟
يعني شما فكر ميكنين نيروي برتري وجود نداره واسه كنترل اتفاقات دنيا؟! همه چيز رو تفكرات
انسانها درست ميكنه؟!(اتفاقات رو) يا نه اينا در تعاملن ولي نيروي ذهن انسان ميچربه به
قوانين وضع شده خدا؟!

دوست عزیز فقط فکر کردن نیست! انسان باید با کائنات هم جهت باشه!یعنی هماهنگ باشه طوری هم میشه هماهنگ بود که افکارو گفتارو کردار یکی باشه! برای مثال ما توی افکارمون یه عالمه آرزوهای خوب داریم و توهمشو میزنیم اما یه چیزی ته مغزمون میگه " برو بابا دلت خوشه؟! تو به اینا نمیرسی نمیتونی و ..." باید همشون یکی باشن و به طور کامل "باور" داشته باشیم! اکثره مردم برای مثال عاشق زندگیو تحصیل در آمریکان اما هم باورش ندارن فقط به عنوان یه آرزوی دست نیافتنی میدوننش و کردارشون هم باهاش هماهنگ نیست! هدفشون اون نیست. در حالی که دوست دارن برن آمریکا ولی کله کردارشون مربوط به قبول شدن در همین کنکور و تحصیل تو ایرانه بعدشم که قبول شدن یه کاره ای شنو بعدم یه ازدواجیو خونه ایو و....!باید سرسخت بهش بچسبی!
غیر از افکار انسان از "کلام" هم میتونه رو اتفاقاتی که میوفته تاثیر بذاره. که بهش میگن کلام خلاق. خدا در قرآن گفته : "بگو باش پس میشود"تو میتونی به کائنات دستور بدی چی میخوای اتفاق بیفته! البته عمیق باید باورش داشته باشی! من خودم تجربش کردم! البته کمتر کسی پیدا میشه که به کلام خلاق ایمان پیدا کنه! شما هم میتونین امتحان کنین

خوبببب حالا شد Vampire جان...باهاتون 99% موافقم...(البته خدا وكيلي سر كائناته مشكل دارم...ترجيح ميدم يه چيزي درون خودمو هدف بگيرم تا اون چيز ميزا!(شاياد شما درست بگين..))
حالا ... طرحون مثالتون!
من اينجا گير دارم...كه چي؟!
كه بر فرض مثال.....لطفا خوب بخونيد .. شايد شما گره مشكل منو وا كنيد..
من كل انرژيمو ميزارم رو قبول شدنه گرين كارت.. همه جوره چه كائنات چه ضمير ناخود آگاه.چه تفكرات.رفتارها..لحن صحبت كردن و و و ...
قبول ميشم....تا اينجاش خوبه..
فرض ميكنيم فقط 1000 نفر قبول ميكنن هر سال..و منم جزو اين 1000 نفرم..
حالا اگه من زور نميزدم واسه قبول شدن..در واقع فقط آرزوشو داشتم .. و قبول نميشدم... نتيجتا يكي ديگه قبول ميشد مگه نه؟!؟!
و بازم حالالالالالالا ! نميشه نتيجه گرفت من حق اون يه نفرو كه بجاش قبول شدم رو خوردم؟!
يعني من ميگم يه نيروي بزرگتري كه احتمالات رو كنترول ميكرد.نظمشو به هم زدم!
يعني من جاي كسي كه به وسيله نيروي اصلي(كه صلاح ادمارو بهتر ميدونه و در جهت درست اتفاقات رو براشون پيش مياره) رفتم و سيستمو بهم زدم..
پسسسس كاريو كردم نه به صلاح خودم بوده و نه اون 1 نفر.. پس
مستحق مجازاتم!!!

همه اينا بماند! بازم هست.. ببين من تا كجاش رفتم!..فقط اميدوارم خوب بتونم منظورمو بگم...

گفتيم يه سيستم قويتر هست (فرض ميكنيم) كه همچيو تحت كنترل داره دز بهترين حالت ممكن..
پس شايد بتونيم بگيم كه همون سيستم به من ياد داده كه چطور احتمال قبول شدنمو در دست بگيرم و قبول شم(در مسير نظم جهان)..

گرفتين چي شد؟!

سوالات:

1- نيرو و يا سيستم قويتري از انسان و ارتباطش با كانات به قول شما هست يا نه؟! اگر نه كه خوبه استفاده ميكنيم از نيروي كنترل اتفاقات....
ولي باورش سخته كه نباشه..


2- نيرو قويتري هست...... خوب اگه هست كدوم مورد صادقه؟! كه كل اين ماجراي كنترل اتفاقات هم جزوي ازبرنامه سيستم بوده؟! يا نه ما اشتباه كرديم و گناه كرديم كه برنامرو بهم ريختيم؟!
----------------------------------------------------------------------------------
----------------------------------------------------------------------------------
بازم سوالهاي بي جواب در ذهن من هست....در مورد زندگي.خدا..و و و و
اگه كسي تا اين عمق و بيشتر به جواب رسيده مارو بي نسيب نزاره...صواب دره بخدا.
دذ مورد چيزايي كه گفتم..من واقعا وقت صرف كردم براشون..بهشون ايمان دارم.
اگر كسي تا اينجاشو مشكل داره..ميتونين روش حساب كنين..حد اقل بهش فكر كنين..
پيشاپيش از اينكه ميخونين و نظر ميدين ممنونم..

راستشو بخواین نمیدونم درست منظورتونو گرفتم یا نه ولی نیروی بزرگتری که باشه و اتفاقاتو تحت کنترل داشته باشه که هست! خدا که هست! اما نمیشه بگی که مثلا سیستمو به هم ریختیو اینا چون هممه چیز هماهنگه خیلی هماهنگه! و در مورده " صلاح بودن" و "صلاح نبودن" یه مطلبی رو بگم که بعضیا قبول دارن زندگیه انسان از قبل نوشته شده و هر چی به صلاحش بوده هم در همونه و اگرم بیانو یه چیزی به جز اون داستان زندگیشون بخوان بهش نرسن میگن " صلاح نبوده" سرنوشته یه چیز دیگه میخواسته و از اینجور چیزا! اما در اصل کله زندگیه انسان در دست خودشه و خودش مینویستش! خدا ما رو فرستاده تا تجربه و "بودن" و زندگی کردنو وجود داشتنو بکنیم زندگیرو هم خیلی لذت بخش آفریده و همه ی کائنات از ما فرمان میپذیرن!(شاید بگید برو بابا با این همه غمو سختیو فلانو فلان کجاش لذت بخشه؟) باید بگم که اگر غم وجود نداشت انسان هیچ وقت نمیتونست درک کنه شادی چیه؟ و اگر تنفر نبود نمیتونست بفهمه عشق چه جوریه؟ و... از بحث زیاد دور نشیم! شما زندگی خودتونو میسازید اون کسی هم که برای مثال میگید من حقه اونو گرفتمو به جاش قبول شدم این حرف درست نیست همه چیز هماهنگه شما به کائنات هماهنگیو دستورو بهش دادیو اونم فرمان پذیرو به آرزوت رسیدی اون کسی هم که نرسیده خب حتما اختلالی تو کارش داشته! دلیل نمیشه که شما سیستم رو بهم بریزید!و جای اونو گرفتید امیدوارم درست منظورتونو فهمیده باشمو جوابو تا حدی رسونده باشم اما بازهم بپرسید من خیلی دوس دارم در این بحث ها باشمو اینا