ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
درود.
دوباره تصمیم گرفتم تا تاپیک انرژی مثبت رو، رو براه کنم .
خوب برای شروع یک متن رو اینجا قرار میدهم. دوستان هر کس آزاد هست تا بپذیرد یا نپذیرد انتخاب با خودتان است اما از دوستان تقاضا میکنم برای مخالفت با این قانون و اگر معتقد هستند این قانون وجود ندارد به خود بنده پیام خصوصی بفرستند تا اونها رو به فروم هایی هدایت کنم تا بتونند به راحتی نظریات و مخالفتهای خودشون رو اعلام کنند و اونجا به بحث بپردازند .
در اینجا هر کس میتواند ابراز نظر کند اما نه مخالفت . با تشکر قبلی.
بخشي از ديالوگهاي فيلم راز، فيلمي كه در جهان سروصداي زيادي كرد.
سراسر اين فيلم نظرات نويسندههاي بزرگ، فيلسوفان، روانشناسان و درمانگراني است كه همه به وجود قانون جذب و اثرات آن اعتقاد دارند و بيننده را هم تشويق ميكنند تا آن را در زندگي جدي گرفته و به تأثيرات شگرف آن ايمان بياورند.
جيمز آرتوري (فيلسوف): هر آنچه كه تا به امروز داريم و يا هستيم، نتيجه افكار و احساسات گذشته ما بوده كه الان نتيجهاش را ميبينيم. پس اگر بخواهيم آيندهاي درخشان (بنا به خواسته خود) داشته باشيم، بايد از هم اكنون تمام افكار و احساسات خود را بهصورت مثبت به آن سمت هدايت كنيم.
دكتر جان ويتال (فيزيكدان كوانتوم): شكرگزاري؛ كليد فراواني و بركت الهي است. وقتي فكري كرده و تشكر ميكنيم بيشتر جذب ميكنيم. هر روز صبح به خاطر آنچه كه داريد و آنچه كه هستيد شكرگزاري كنيد.
مايك دولي (نويسنده): وقتي آرزوي خود را تجسم كرده و با چشماني بسته و با تمام وجود آن را حس ميكنيد قطعاً به آن آرزو خواهيد رسيد. چون ذهن انسان قدرت تشخيص واقعيت از خيال را ندارد. وقتي شما تصور ميكنيد كه مثلاً در يك مسابقه برنده شدهايد. و با تمام وجود جزييات آن را احساس ميكنيد و از برنده شدن لذت ميبريد، ذهن آن را به كاينات ارسال ميكند و آن خيال به واقعيت ميانجامد.
ميكائيل بكويت (روانشناس): احساسي كه همراه با شور و اشتياق فراوان باشد تبديل به قدرت دروني ميشود. در نتيجه قدرت كاينات را افزايش ميدهد.
وظيفه ما چگونگي رسيدن به خواسته نيست، وظيفه ما فقط خواستن از ته دل است، كاينات خودش چگونگي آن را برايمان فراهم ميسازد. فقط ايمان داشته باشيد كه رسيدن به آنها براي شما امكانپذير است و شما لياقتش را داريد.
علاوه بر تجسم آن را احساس كنيد و از آن لذت ببريد و شكر گزارش باشيد.
جك كانفيلد (نويسنده): هر آنچه كه ذهن انسان قادر باشد آن را درك كند، ميتواند واقعيت پيدا كند.
هر روز دقايقي با چشماني بسته و در حالت آرامش خواسته خود را مجسم كنيد و با تمام وجود آن را احساس كرده و از آن لذت ببريد. به افكار الهام شده خود اعتماد كرده و به آن عمل كنيد.
مثلاً وقتي به بدهكاري خود ميانديشيد احساس منفي و بدي پيدا ميكنيد، در نتيجه فركانسي كه به كاينات ميفرستيد، منفي است و شما اين موضوع را قوت ميبخشيد و در نتيجه بدهكاري شما بيشتر ميشود (يعني بدهكاري را جذب ميكنيد).
جيمز آرتوري (فيلسوف): فكرتان را عوض كنيد. ثروت يك قرارداد ذهني است و هر كس قادر به تغيير اين باور است، به شرط خواستن شما، پول، بخشي از ثروت است. زندگي بايد در همه وجوه غني و عالي باشد. بايد ابتدا به آرامش و شادي دروني دست يافت، وقتي آن را به دست آوريد، بقيه خواستهها پديدار خواهند شد.
همه ما خالقان جهان خود هستيم، پس دريابيد كه چه افكار و احساساتي داريد. چرا كه نتيجه آن تعيين كننده نوع زندگي شماست.
خودتان را غني كنيد. از درون عشق و شادي را حس كرده و لذت ببريد زيرا اين احساس به بيرون منعكس ميشود و جهان همان احساسات را چند برابر قويتر به شما بر ميگرداند.
باب پراكتور (فيلسوف): عاشق خودتان باشيد. وقتي عميقاً خود را دوست بداريد، ميتوانيد ديگران را نيز همانطور كه هستند، دوست بداريد.
استرهيگز (درمانگر): احساس خوب را فقط ميتوانيد از درون خودتان بيابيد. هيچكس ديگري قادر نيست اين احساس را به شما بدهد، مگر اين كه خودتان آن را داشته باشيد و ديگران آن را به شما منعكس كنند.
دست از كنترل ديگران برداريد و فقط روي افكار و احساس خود متمركز شويد.
جانگري (نويسنده): افكار و احساسات ما عملكرد جسم ما را هدايت و كنترل ميكنند. توجه داشته باشيد كه تنها يك داروخانه خوشبختي وجود دارد و آن ذهن انسان است كه بزرگترين عامل شفا بخشي است.
دكتر جان دمارتيني (فيلسوف): بيماري و ناراحتي، نتيجه تنش و افكار منفي است. افكار و احساسات منفي، نشانه و علامت به وجود آمدن بيماريها هستند. تفاوت بين ترس و اميدواري، بيماري و سلامتي است.
دكتر مبين جانسون (پزشك): ما قادريم كه از درون، خود را شفا دهيم. هر روزه سلولهاي بسياري در بدن ميميرند و از نو ساخته ميشوند، پس اگر بخواهيم ميتوانيم تنش فيزيولوژيكي را برداريم. بعد خود به خود، بدن، خودش را ترميم ميكند.
جانگري (نويسنده): مهم اين نیست كه ديگران در مور دشما چه فكر ميكنند و چه نظري دارند، مهم آن است كه ما در مورد خودمان چگونه فكر ميكنيم و چگونه ذهنمان را تحت كنترل خود در ميآوريم. اگر قادر باشيم چنين كنيم. همه چيز را ميتوانيم به حالت اوليه و سالم بر گردانيم.
جك كانفليد (نويسنده): انسان همان چيزي ميشود كه به آن ميانديشد. با ناخواستههاي خود نجنگيد، چرا كه قويتر و بزرگتر ميشوند. با اين كار تمام تمركز خود را بر روي چيزهايي كه نميخواهيم، ميگذاريم و ناخواستهها را به سوي خود جذب ميكنيم.
اگر ضد جنگ هستيد در گروه ضد جنگ فعال نباشيد، بلكه به گروه صلح بپيونديد.
ميكائيل بكويت (روانشناس): به ياد داشته باشيد كه در عالم به اندازه همه افراد نعمت و فراواني وجود دارد و اين دروغي بزرگ و يك كابوس است كه به اندازه همه نعمت نيست و كمبود وجود دارد. واقعيت اين است كه بيشتر از نياز همه ما در جهان نيرو، عشق، انرژي و نعمت وجود دارد.
هرگز در مورد چيزهايي كه نميخواهيد، نه چيزي بخوانيد و نه حرفي بزنيد. تمام توجه خود را فقط به روي خواستههايتان متمركز سازيد.
دكتر بين جانسون (پزشك): در بدن ما بعد از مولكولها، به اتم و بعد از اتم به جريان انرژي ميرسيم كه در سر تا سر وجودمان با سرعت در حركت هستند.
به خوبي ميدانيم كه انرژي را هرگز نميتوان به وجود آورد و يا از بين برد، انرژي ابدي و هميشگي است فقط ميتوانمد از شكلي به شكل ديگر درآيد.
به ياد داشته باشيد هر آنچه كه امروز هستيد نتيجه افكار، احساسات و رفتار گذشته شما بوده پس اكنون بخواهيد زندگيتان متحول شود به خوبي قادريد زندگی خود را تغيير دهيد. چرا كه شما هرگز يك قرباني نيستند.
افكارتان را هدفمند انتخاب كنيد، زيرا شما مدير افكار خود هستيد.
قانون جاذبه، انسان را از عادات ارثي و ناتوانيها آزاد ميسازد.
جك كانفليد (نويسنده): شما در مورد خود هر فكري داشته باشيد همان درست است نتيجه همان خواهد بود اگر بگوييد ناتوانم، ناتوان ميشويد و اگر بگوييد قدرتمندم، قدرتمند خواهيد شد.
نيل دونالد والش (نويسنده):
در دنيا هيچ تخته سياهي وجود ندارد كه سرنوشت شما را نوشته باشد. در حقيقت اين خود ما هستيم كه سرنوشتمان را ميسازيم. مأموريت ما توسط خود ما انتخاب ميشود.
احساس و تجربه لذت است. هدف آن است كه در زندگي احساس عشق و آرامش و لذت كنيم. پس هر آنچه را كه به شما احساس عشق و لذت ميبخشد دنبال كنيد. رسالت واقعي شما قطعاً همان كار خواهد بود. كاري در جهان وجود ندارد كه شما نتوانيد انجام دهيد؛ اين خواسته خداوند است.
ميكائيل بكويت (روانشناس): شما فوقالعادهايد نيرويي در درون شماست كه از خودتان هم عظيمتر است كه شما را هدايت و راهنمايي ميكند. نيرويي بسيار قوي و عظيم كه وقتي به آن اجازه رشد و شكوفايي ميدهيم و به آن اعتماد ميكنيم ما را به مقصد نهايي كه همان عشق و آرامش و شادي است.
جان آساراف: در واقع راز بر اساس قانوني به اسم قانون جاذبه قرار دارد و به زبان علمي بايد گفت كه هر چيز فركانس خودش را دارد. همه چيز در حال ارتعاش است.
راز ميخواهد درست فكر كردن را به شما بياموزد تا بدن شما و افكارتان ارتعاش درست داشته باشند تا آنچه را ميخواهيد به زندگي خود جذب كنيد.
ارسالها: 73
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jan 2010
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
انسان خود معمار سرنوشت خویش است! وینستون چرچیل
فکر انسان است که راه ندگی او را مشخص میکند! جیمز بیتی
همیشه طوری رفتار کنید که گویی به هدف خود رسیده اید و بدانید که هدفتان منتظر رسیدن شماست. لورین لی
هیچ وقت برای پیشرفت و موفقیت دیر نیست. لورین لی
همه چیز ممکنه فقط باید باور داشته باشیم!
زندگی رویاهاتو بکن
کسی که به انچه دارد قانع است و برای رسیدن به اهداف بالاتر تلاش نمیکند مرگ تدریجی را تجربه میکند. هلن کلر
مثبت اندیش باشید!
بدونید کائنات همیشه داره از شما فرمان میگیره هاا!
ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تمبر پستی باشید.
مثل تمبر پستی باشید ، وقتی به هدف چسبیدید تا رسیدن به موفقیت (مقصد) آن را رها نکنید.
---------------
چه احساسی دارید اگر امسال به همه هدفهایتان برسید؟ چه احساسی نسبت به خودتان وزندگیتان خواهید داشت؟
پاسخ به این سوالات به شما کمک می کند تا دلایل توجیه کننده ای برای دست یابی به اهدافتان داشته باشید.
داشتن یک "چرایی" قوی به شما کمک می کند تا به "چگونگی" دست یابید.
زمانی را اختصاص دهید و به چرایی مهم بودن اهدافتان بیندیشید!!!!!!!!!!
---------------------------
محدودیت
جی می کوچولو، چهارتا ماهی طلایی داشت که پدرومادرش به عنوان هدیه ی تولد شش سالگی اش برای او خریده بودند. او هر شب قبل ازاین که بخوابد به آن ماهی های ظریف وزیبا و کوچولو که درآن کاسه ی بلورین وکوچک شنا می کردند نگاه می کرد .یک روز متوجه شد که آب داخل کاسه ی بلورین کمی کدر شده و لایه ای، جدارداخلی کاسه را پوشانده است.مادرجیمی برای او توضیح داد که این کاملا طبیعی است وباید آب ظرف را عوض کنند.
جیمی میدانست که چطور باید آب ظرف را عوض کند. این را ازدوستش( هاوی ) یاد گرفته بود.
هاوی همیشه وان حمام شان را ازآب خنک پرمی کرد وسپس ظرف ماهی را داخل وام حمام خالی می کرد. سپس پانزده دقیقه می نشست تا ظرف تمیزوبراق شود.
همین که جیمی خم شد تا ماهی ها را به ظرفشان برگرداند منظره عجیبی دید . گرچه وان حمام خیلی بزرگ بود و بیش از یک مترعرض وحدود یک مترو نیم طول داشت ، ماهی ها همچنان یک گوشه ی وان دریک دایره ی کوچک دورخودشان می چرخیدند . جیمی ازمادرش پرسید: چرا ماهی ها با این که یک عالمه جا دارند فقط یه گوشه شنا می کنند؟
مادرجیمی به پسرش لبخندی زد و گفت : چون نمی دانند داخل وان حمام هستند. آن ها خیال می کنند هنوزتوی همان تنگ قبلی هستند ، همان جایی که همیشه بوده اند.
خیلی ازاوقات ما درزندگی مان تفاوت زیادی با ماهی های جیمی نداریم . حتی موقعی که به ما فرصت رشد می دهند تصمیم می گیریم سرجای مان بما نیم ودر دوایر کوچکی دورخودمان شنا کنیم. بسیاری ازاوقات آشنا را به ناآشنا ترجیح می دهیم ونو را به کهنه ارجح می دهیم . چنان به ماندن درمنطقه ی امن خودمان عادت می کنیم و دربرابر دل به دریا زدن و جاری شدن در جریان تغییر، مقاومت می کنیم و از روبرو شدن با نا شناخته ها سربازمی زنیم که زندگی ما را مجبورمی کند تغییر کنیم
ارسالها: 691
موضوعها: 25
تاریخ عضویت: Jun 2008
رتبه:
68
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
بله؟
نوید باز بساط رمالی پهن کردی؟
آی سرباز! بیا با لگد بزن کاسه کوزه اینو بپاشون.
خودتم بپر پشت ون بریم یه مهر....و.رزی اساسی باهات کنیم جون بگیری.
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
نوید جان.
حالا من به اشعه مثبت کاری ندارم ولی این مثال ماهی که زدی خیلی جالب بود. بیشتر ما مهاجرها هم مثل همان ماهیهایی هستیم که از توی تنگ آب توی وان استخر می افتیم و تازه بعد از چند سال متوجه می شویم که مستقیم هم میشود شنا کرد. من ماههای اولی که به امریکا آمدم طوری زندگی می کردم که در واقع بندرعباس هم اگر بودم هیچ فرقی برایم نمی کرد. من همواره در خانه بودم و اوقاتم را در پای اینترنت می گذراندم . در بندعباس هم در یک محوطه کاری یک کانکس داشتم که دیش دوطرفه اینترنت داشت و من با سرعت بالا وارد اینترنت می شدم. بعد از یک مدت پیش خودم گفتم که خوب پس اصلا فرق سنفرانسیسکو با بندرعباس چیه؟ حالا خبر نداشتم که بعد از اینکه از تنگ آب توی وان حمام افتادم من همینطور داشتم دور خودم می چرخیدم و از آن محوطه بیرون نمی آمدم. برای همین هیچ فرقی هم احساس نمی کردم.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
یکی از علل عمده شکست و ناکامی این است که در برخورد با مشکلات موقتی متوقف می شویم و دست از تلاش بر می داریم . هر کسی را که بگوئید این را زمانی تجربه کرده است . در روزگاریکه همه در اندیشه طلا بودند یکی از عموهای اصغر گرفتار " تب طلا "شد . راهی غرب شد تا با حفاری زمین به ثروت برسد . او هرگز نشنیده بود که در مغز انسان طلایی به مراتب بیش از آنکه او از زمین بیاورد وجود دارد . او با اخذ اجازه نامه با بیل و کلنگ سرگرم کار شد . بعد از هفته ها کار طاقت فرسا به کلوخه های براق طلا رسید . اکنون به وسیله ای نیاز داشت که این کلوخه ها را از دل خاک بیرون بکشد . بی آنکه کسی متوجه شود روی معدن را پوشاند و عازم شهر " شلمرود " شد تا موضوع را برای بستگان و برخی از همسایگان بازگو کند . آنها دور هم جمع شدند و پول خرید دستگاه حفاری را تدارک دیدند ، آن را خریدند و به محل معدن طلا بردند . آنها سرگرم کار شدند .
نخستین کامیون کلوخه ها را به کوره ذوب و استخراج طلا فرستادند . معلوم شد که یکی از غنی ترین معادن را یافتند . حمل چند کامیون کلوخ طلا کافی بود تا همه بدهی های آنها را پاک کند و نوبت به سود کلان برسد . مته های حفاری ، زمین را می شکافتند ، امید صغر و عمویش بیشتر می شد ، تا اینکه اتفاقی افتاد ، رگه های طلایی بی مقدمه ناپدیدشدند . آنها به پایان رنگین کمان رسیده بودند . از معدن طلا دیگر اثری نبود . به کندن زمین ادامه دادند ، مایوسانه می خواستند رگه طلا را از نو بیابند ، اما موفق نشدند .
سرانجام تصمیم گرفتند که دست از کار بکشند .دستگاه حفاری را به چند صد دلار فروختند و با قطار به دیارشان برگشتند . کسی که دستگاه را خریده بود از یک مهندس معدن خواست تا به معدن نگاهی بیاندازد و برای او محاسبه کوچکی انجام دهد . مهندس مزبور نظر داد که پروژه حفاری معدن از آن جهت شکست خورده که صاحبان آن به کار معدن و اصول حاکم بر آن آگاه نبودند . تحقیقات این مهندسان نشان داد که رگه در فاصله 90 سانتی متری از محلی که خانواده اصغر را متوقف کرده بودند از نو پدیدار خواهد شد و دقیقا" این اتفاق افتاد . کسی که دستگاه حفاری را خریده بود ، میلیونها دلار ثروت انباشت کرد . او به حقیقت مهمی توجه کرده بود و آن اینکه قبل از تسلیم شدن و دست از کار کشیدن باید با متخصص به مشورت نشست و این که درست فکر کند و درست بیندیشد اضغر بعد ، جبران زیان خود را کرد . او به ثروتی بیش از اینها دست یافت و این زمانی بود که به کشفی بزرگ نایل آمد . او فهمید که اشتیاق می تواند به طلا تبدیل شود داربی به کار فروش بیمه عمر مشغول شد .اصغرمی دانست به دلیل آنکه در 90 سانتی متری طلا کارش را رها کرده و سود کلانی را از دست داده است با خود گفت " من در فاصله 90 سانتی متری طلا متوقف شدم . اما از این به بعد ، وقتی به اشخاص روجوع می کنم و از آنها جواب نه می گیرم ، تسلیم نمی شوم ."
اصغر در شمار معدود کسانی قرار گرفت که سالانه بیش از یک میلیون دلار بیمه عمر می فروشند . او پیروزی خود را مدیون شکستی می داند که در کار استخراج از معدن طلا متحمل شد . او می داند که قبل از موفقیت باید شکستهای موقتی را پذیرفت . وقتی سایه های شکست از راه می رسند ، ساده ترین و به ظاهر منتقی ترین اقدام دست کشیدن از فعالیت است و این اقدامی است که اغلب می کنند . بیش از 500 نفر ، از موفق ترین افراد می گویند : بزرگترین موفقیت آنها یک قدم فراتر از جایی که شکست خورده بودند نصیبشان شده است.
ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
فقط میخواهم یه چیز بگم و اونم اینه که :باور کنید! باور کنید! باور کنید!!!
شما بیاید به گفتگویی فرضی بین این دو نفر گوش بدهید نفر اول میخواهد این جریانات رو بفهمه و نفر دوم میخواهد این تکنولوژی را یادش بده.
باور کنید! باور کنید !باور کنید!
-حالا چیو باور کنیم؟
-اول از همه خدا رو باور کن
-خب؟
-بعدش خودتو باور کن
- و بعدش؟
-و بعدش قدرت این تفکر رو باور کن .
-میشه بیشتر توضیح بدی؟
-آره فقط حون من خنگ بازی در نیار . ببین ساده میگم انسان دو ضمیر داره :ضمیر آگاه و ضمیر ناخود آگاه
-خوب اینا چی اند؟
-داشتم میگفتم دیگه ضمیر خودآگاه فکر و تعقل شماست و ضمیر ناخودآگاه اونی هست که با فکر شما به طور مستقیم کنترل نمیشه ولی میخواهم یه کاری کنیم کنترلش کنیم.
-خوب کنترلش کنیم که چی بشه؟
-کنترلش کنیم چون ضمیر ناخودآگاه رو هرچی بهش بگید گوش میکنه البته راه داره.یعنی راز موفقیت شما در همینه دیگه . شما با استفاده از ضمیر ناخودآگاه خودتان و با استفاده از فکرتان به تمام کاینات دستور میدهید تا کاری که شما میخواهید رو انجام بدهند و برای موفقیت شما گام بردارند
ببینم اصلا تو کتاب (کیمیاگر) رو خوندی؟
-نه چجوریه؟
-تقریبا بخونیش خیلی چیزا دستگیرت میشه. بخونش همین چیزهایی رو که میگم اونجا بهتر درک میکنی.
-باشه فقط نگفتی تفکر مثبت چیه؟
-خوب همینو دارم میگم تفکر مثبت یعنی این که تو مثبت فکر کنی و مثبت دستور بدی به ضمیر ناخود آگاهت اصلا بیا این نمودار ببین.
ضمیر هشیار-->ضمیر نا هشیار(ناخود آگاه)-->امواج مثبت(دستوری)--->کاینات--->کار مورد نظر
این ها نمودار کارهای که میکنی با مغزت و امواج مثبت تا به یه چیز برسی.
خوب فهمیدی؟
-آره فقط...
-فقط نداره .کافیه باورش کنی تا ۹۰٪ راه رو طی کرده باشی.
-باشه .امتحان میکنم ضرر نداره.
--------------
خوب اینم یه گفتگو مجازی برای درک بهتر شما.
در پناه ایزد منان شاد و سلامت باشید.
ارسالها: 229
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
47
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
حيوانات به سادگي به ما نشان مي دهند که چطور مي توان محدوديتهاي ذهني تحميل شده را پذيرفت . کک و فيل و دلفين مثالهاي خوبي هستند
ککها حيوانات کوچک جالبي هستند آنها گاز مي گيرند و خيلي خوب مي پرند آنها به نسبت قدشان قهرمان پرش ارتفاع هستند.اگر يک کک را در ظرفي قرار دهيم از آن بيرون مي پرد . پس از مدتي روي ظرف را سرپوش مي گذاريم تا ببينيم چه اتفاقي رخ مي دهد . کک مي پرد و سرش به در ظرف مي خورد و با کمي سر درد پايين مي آيد . دوباره مي پرد و همان اتفاق مي افتد . اين کار مدتي تکرار مي شود . سر انجام در ظرف را بر مي داريم کک دوباره مي پرد ولي فقط تا همان ارتفاع سرپوش برداشته شده درست است که محدوديت فيزيکي رفع شده است ولي کک فکر مي کند اين محدوديت همچنان ادامه دارد
فيلها را مي توان با محدوديت ذهني کنترل کرد . پاي فيلهاي سيرک را در مواقعي که نمايش نمي دهند مي بندند . بچه فيلها را با طنابهاي بلند و فيلهاي بزرگ را با طنابهاي کوتاه به نظر مي آيد که بايد بر عکس باشد زيرا فيلهاي پرقدرت به سادگي مي توانند ميخ طنابها را از زمين بيرون بکشند ولي اين کار را نمي کنند علت اين است که آنها در بچگي طنابهاي بلند را کشيده اند و سعي کرده اند خود را خلاص کنند . سرانجام روزي تسليم شده دست از اين کار کشيده اند. از آن پس آنها تا انتهاي طناب مي روند و مي ايستند آنها اين محدوديت را پذيرفته اند
دکترادن رايل يک فيلم آموزشي در مورد محدوديتهاي تحميلي تهيه کرده است . نام اين فيلم “ مي توانيد بر خود غلبه کنيد “ است در اين فيلم يک نوع دلفين در تانک بزرگي از آب قرار مي گيرد نوعي ماهي که غذاي مورد علاقه دلفين است نيز در تانک ريخته مي شود . دلفين به سرعت ماهيها را مي خورد . دلفين که گرسنه مي شود تعدادي ماهي ديگر داخل تانک قرار مي گيرند ولي اين بار در ظروف شيشه اي دلفين به سمت آنها مي آيد ولي هر بار پس از برخورد با محافظ شيشه اي به عقب رانده مي شود پس از مدتي دلفين از حمله دست مي کشد و وجود ماهيها را نديده مي گيرد . محافظ شيشه اي برداشته مي شود و ماهيها در داخل تانک به حرکت در مي آيند آيا مي دانيد چه اتفاقي مي افتد ؟ دلفين از گرسنگي مي ميرد غذاي مورد علاقه او در اطرافش فراوان است ولي محدوديتي که دلفين پذيرفته است او را از گرسنگي مي کشد .
ما دلفين نيستيم فيل و کک هم نيستيم ولي مي توانيم از اين آزمايشات درس بگيريم زيرا ما هم محدوديت هايي را مي پذيريم که واقعي نيستند به ما مي گويند يا ما به خود مي گوييم نمي توان فلان کار را انجام داد و اين براي ما يک واقعيت مي شود محدوديت ذهني به محدوديتي واقعي تبديل مي شود و به همان مستحکمي . چه مقدار از آنچه ما واقعيت مي پنداريم واقعيت نيست بلکه پذيرش ماست
ارسالها: 848
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
61
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-03-15 ساعت 18:09
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-03-15 ساعت 18:36 توسط R.F.)
مرسی بازرس! حرفات کاملا درسته,مرسی از اینکه راز رو رواج میدی. این واقعا کار فوق العاده ای و مطمئنم کائنات جواب این قدم مثبت برای آگاه کردن دیگران رو بهت میده .
دیدن فیلم راز کمک زیادی برای درک این مطالب میکنه. و به نظرم 1 بار دیدنش و خوندن کتابش کافی نیست. چون با مرور زمان آدم یه سری مسائل کلیدی و مهم رو یادش میره. و البته این یه امر طبیعیه. قطعا در یک آن نمیشه تمام افکار منفی رو از ذهن پاک کرد,اما با تکرار و اندیشیدن میشه زودتر به این مهم دست یافت.
هممون معجزات راز رو تو زندگیمون دیدیم, لمس و تجربه کردیم.
اینجا باعث میشه دوباره همه چیز مرور بشه. وقتی با راز همراه شد دیگه هیچ چیزی جلوی قدرتش رو نمی تونه بگیره
امیدوارم همه بتونیم با کمک راز به بهترین ها برسیم...
" باور کن هر آنچه را در دعا و مناجات خود درخواست می کنی, دریافت خواهی کرد "
24 اسفند(امروز!) _ کتاب روز شمار راز
✿چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد. منتظر چیزهایی باش که می خواهی شان, نه چیزهایی که نمی خواهی✿
شماره کیس: 2010AS000016XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه: May 2010
تاریخ دریافت ویزا: فردای روز مصاحبه
ارسالها: 73
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Jan 2010
رتبه:
8
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
فقط کافیه باور کنید The whole world is in you pocket! باورش کنین بعد خواهید فهمید چه حسه خوبیه!
ارسالها: 578
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: May 2008
رتبه:
34
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
تو خالقی (به فضل خدا) و استفاده از قانون جذب روند خلق را آسان تر می کند. بهترین معلمان و اساتید بزرگ از طریق آثار بی نظیرشان دانش خود را در مورد روند خلق کردن به صدها شکل مختلف برای مردم توضیح داده اند. بعضی از معلم های بزرگ تاریخ با خلق داستان های مختلف به دیگران نشان داده اند که اساس کار هستی چیست. حکمت نهفته در داستان ها قرن ها سینه به سینه به نسل های بعد به ارث رسیده است و زبانزد خاص و عام شده است. بسیاری از انسان های امروزی نمی دانند که جوهره این داستان ها همان حقیقت زندگی است.
جیمز ری:
"وقتی به قصه علاء الدین و چراغ جادوی او فکر می کنی، این صحنه در ذهنت مجسم می شود که او چراغ را بر می دارد که گرد و خاکش را تمیز کند که ناگهان غول چراغ از آن بیرون می آید و می گوید: "در خدمتم ارباب، بفرمایید چه آرزویی دارید که برآورده کنم؟"
روایت امروزی این قصه به این صورت است که غول به علاء الدین می گوید که فقط می تواند 3 آرزو بکند. ولی در قصه اصلی علاء الدین هیچ محدودیتی ندارد و هرچه آرزو کند غول آن را برآورده می کند.
بنابراین بهتر است معیارت همان داستان اصلی باشد. حالا بیا و این استعاره را در زندگی خودت استفاده کن. یادت باشد منظور از علاء الدین کسی است که همیشه به دنبال چیزی است که می خواهد. دنیا و کائنات هم همان غول چراغ جادو است که کاملا در خدمت توست. غول نیز همیشه یک حرف می زند: "در خدمتم ارباب چه آرزویی داری تا بر آورده سازم.""
این داستان جالب نشان می دهد که تو چطور می توانی تمام زندگیت و تک تک چیزهایی را که در آن است به دست خودت خلق کنی. فراموش نکن غول فقط خواسته هایی را بر آورده می کند که تو در دل آرزو می کنی. منظور از غول همان قانون جذب است که همیشه حاضر است و همیشه دارد به چیزی که به آن فکر می کنی، درباره اش حرف می زنی و طبق آن عمل می کنی گوش می دهد. از نظر غول، آرزوی تو همان چیزی است که در باره اش حرف می زنی! غول فکر می کند آرزوی تو همان چیزی است که بر اساس آن عمل می کنی. تو ارباب دنیا هستی و غول خدمتگزار توست. غول هیچ وقت آرزویت را زیر سؤال نمی برد و فقط آماده برآورده کردن آن است. بنابراین به محض اینکه به خواسته ات فکر کنی، غول فوراً دست به کار می شود و از طریق افراد، موقعیت ها و اتفاق های مختلف دنیا را به سمت بر آورده کردن خواسته ات سوق می دهد.
***** فرآیند خلق آرزوها *****
فرآیندی که راز از آن استفاده می کند در اصل از انجیل گرفته شده است. این فرآیند دستورالعمل ساده ای است که به تو کمک می کند طی سه مرحله ساده چیزی را که می خواهی خلق کنی:
گام اول: خواسته ات را مطرح کن
استر هیکس:
"اولین گام خواستن است. به دنیا فرمان بده. به دنیا خواسته ات را بگو. بگذار بفهمد چه می خواهی. آن وقت است که به خواسته ات پاسخ می دهد."
باب پراکتور:
"تو واقعا چه می خواهی؟ بنشین و خواسته ات را روی یک صفحه کاغذ بنویس. می توانی اینطور شروع کنی: "من در حال حاضر خیلی خوشحالم و از زندگیم راضی ام چون ..." و بعد توضیح بدهی که دوست داری زندگی ات، در هر جنبه و حوزه ای، چطور باشد."
باید چیزی را که می خواهی انتخاب کنی ولی اول باید در مورد چیزی که می خواهی روشن باشی یعنی دقیقا بدانی که چه می خواهی. اگر در مورد خواسته ات روشن نباشی، در واقع داری فرکانس در هم بر هم می فرستی و به همین دلیل هم نتایج در هم برهم جذب می کنی! در روند خلق آرزو ها خواستن اولین قدم است؛ پس عادت کن که خواسته ات را مطرح کنی.
لازم نیست بارها و بارها خواسته ات را تکرار کنی. فقط یک بار بخواه. این کار دقیقا مثل سفارش دادن از روی کاتالوگ است. وقتی سفارش می دهی، اینطور نیست که چون شک داری، آیا سفارش به دستت برسد یا نه مجبور باشی چندین بار آن را سفارش بدهی. تو فقط یکبار سفارش می دهی! در مورد فرآیند رسیدن به خواسته ها همین طور است. قدم اول روشن شدن در مورد چیزی است که می خواهی. وقتی از نظر ذهنی برایت روشن شد که واقعاً چه می خواهی، در واقع خواسته ات را از دنیا طلب کرده ای.
گام دوم: باور داشته باش که به خواسته ات رسیده ای
استر هیکس:
"گام دوم باور داشتن است. بایدبا تمام وجود این راباور داشته باشی که از همین لحظه به خواسته ات رسیده ای.من این اطمینان را اطمینان مطلق می نامم."
باید صد در صد مطمئن باشی که به خواسته ات رسیده ای ! باید بدانی چیزی که می خواهی، درست از همان لحظه ای که آن را طلب کرده ای،به تو تعلق دارد. بایددر این مورد شک نداشته باشی.
تو باید طوری عمل کنی، حرف بزنی، و فکر کنی، انگار همین حالا به خواسته ات رسیده ای. چرا باید با تمام وجودت باور کنی؟ چون دنیا مانند آینه است و قانون جذب افکار حاکم بر ذهنت را به خودت منعکس می کند. بنابراین آیا عاقلانه نیست که خودت را طوری ببینی که انگار همین حالا به خواسته ات رسیده ای؟ اگر به این فکر کنی که « هنوز به خواسته ام نرسیده ام » ،همچنان عوامل: « هنوز به خواسته ام نرسیده ام » را به خودت جذب می کنی.
وقتی یک بلیط سفر را از قبل می خری، یک ماشین مدل جدید را که هنوز به بازار نیامده پیش خرید می کنی یا قول نامه خانه ای را امضا می کنی، کاملاً مطمئنی که آنها دیگر مال تو هستند و به همین خاطر باز نمی روی بلیط دیگری را پیش خرید کنی یا ماشین یا خانه دیگری را بخری.این دقیقاً همان احساسی است که می گوییم در مورد خواسته ات باید داشته باشی: یعنی از همان موقعی که خواسته ات را روی کاغذ می آوری این احساس را داشته باشی که دیگر تمام شد و به خواسته ات رسیدی. شاید بپرسی چطور می توانم خودم را به نقطه باور برسانم؟ خیلی ساده است. ادای باور کردن را در بیاور! مثل بچه ها باش، و ادا در بیاور. طوری رفتار کن انگار آن چیزی همین حالا متعلق به توست. وقتی ادای باور کردن را در بیاوری، کم کم با تمام وجود باور می کنی که به خواسته ات رسیده ای. بزرگ ترین قدرت تو اطمینان مطلق داشتن به این موضوع است که به خواسته ات رسیده ای. فقط کافی است با تمام وجود باور کنی داری به خواسته ات می رسی، آن وقت فقط بایست و تماشا کن که چطور قانون جذب با جادویش تو را به خواسته ات می رساند!
باب پراکتور:
"با کمی تحقیق می فهمی همه کسانی که به آرزویشان تحقق بخشیده اند نمی دانسته اند که قرار است از چه راهی به آنها برسند. آنها فقط با تمام وجود باور داشته اند که حتماً به
آرزویشان می رسند."
دکتر جو وایتالی:
"نیازی نیست بدانی که قرار است آرزویت چطور بر آورده شود. لازم نیست بدانی هستی قرار است چه آرایش تازه ای به خودش بدهد تا خواسته ات را برآورده کند. تنها کاری که لازم است انجام بدهی این است که با تمام وجود باور کنی به خواسته ات می رسی."
باب پراکتور:
"تو نمی دانی راه رسیدن به خواسته ات را چطور پیدا می کنی. تو این راه رابه خودت جذب می کنی."
استر هیکس:
"بیشتر اوقات وقتی چیزهایی را که خواسته ایم نمی بینیم. مأیوس می شویم، نا امید می شویم و بعد کم کم دچار تردید می شویم. تردید احساس نا امیدی به وجود می آورد. فوراً این تردید را که بر وجودت چنگ انداخته است بشناس و از خودت دور کن. سعی کن این حس تردید را بشناسی و بعد از شناختن آن، «اطمینان راسخ» را جایگزین آن کنی و به خودت بگویی:«من می دونم که به زودی به آرزوم می رسم.»"
گام سوم: احساس کن که به خواسته ات رسیده ای
استر هیکس:
"گام سوم و مرحلۀ نهایی در این روند «استقبال کردن» از خواسته است. سعی کن در مورد رسیدن به خواسته ات احساس فوق العاده ای داشته باشی. سعی کن همان احساسی را داشته باشی که وقتی برآورده می شود خواهی داشت. از همین حالا رسیدن به خواسته ات را احساس کن."
برای رسیدن به خواسته ات باید این کار را بکنی: تنها یک بار آن را بخواه، با تمام وجود باور داشته باش که به خواسته ات می رسی و آن وقت تنها کاری که برای رسیدن به آن باید بکنی این است که احساس خوبی داشته باشی، وقتی احساس خوبی داشته باشی، در فرکانس دریافت قرار می گیری. تا موقعی که از داشتن چیزی احساس خوبی نداشته باشی، آن چیز را به دست نمی آوری، درست است؟ بنابراین خودت را روی فرکانس «احساس خوب داشتن» قرار بده و مطمئن باش که به خواسته ات می رسی. پس از همین حالا احساس خوبی داشته باش.
باب دویل:
"خواسته های تو به شکل های مختلف آشکار می شوند: مثلاً ممکن است از خواب بیدار شوی و ببینی چیزی که می خواستی درست مقابلت است و خواسته ات برآورده شده است. شاید هم ایده ای برای انجام کاربه ذهنت خطور کند، ایده ای که با کمک آن می توانی به خواسته ات برسی. اگر ایده ای به ذهنت برسد اما با خودت بگویی: «می تونم همچین کاری رو بکنم ولی راستش بدم می یاد همچین کاری بکنم»، بدان که این راه رسیدن به خواسته ات نیست و در مسیر درست قرار نداری."
گاهی لازم می شود دست به عمل بزنی. البته اگر آن کار واقعاً همگام با چیزی باشد که دنیا دارد سعی می کند برایت فراهم کند. اگر عملت با سعی هستی هماهنگ باشد، کار برایت بسیار لذت بخش خواهد بود و احساس سر زندگی و شادابی می کنی. گویی زمان متوقف می شود و تو می توانی تمام روز آن کار را انجام بدهی. اقدام الهام بخش و انگیزه دهنده به هیچ وجه مثل اقدام معمولی نیست. تفاوت بین اقدام الهام بخش و اقدام معمولی این است: اقدام الهام بخش این است که تو برای رسیدن به خواسته ات کاری می کنی. البته باید مواظب باشی که سعی نکنی کاری کنی که چیزی به زور اتفاق بیفتد چون در این صورت عقب گرد می کنی. عمل انگیزه دهنده خیلی راحت و بی درد سر است و در ضمن فوق العاده لذت بخش است چرا که روی فرکانس دریافت خواسته قرار گرفته ای.
دکتر جو وایتالی:
"هستی سرعت را دوست دارد. درنگ نکن. حدس و گمان را دور بریز. تردید نکن. وقتی فرصت در اختیارت است، وقتی غریزه ات تو را به جلو می راند، وقتی حس ششم از درون وجودت به تو سقلمه می زند، دست به کار شود. کار تو همین است و این تنها کاری است که باید انجام بدهی."
"هر چه بیشتر تمرین کنی و با تمام وجود باور کنی که قانون جذب خواسته هایت را برایت بر آورده می کند، آهن ربای قوی تری می شوی چون به قدرت ایمان و باور و دانشت اضافه می کنی."
مایکل برناردبک ویت:
"می توانی با هیچ شروع کنی، مطمئن باش از میان هیچ چیز و هیچ کجا ناگهان راهی ظاهر
می شود."
دکتر جو وایتالی:
"سوال دیگری که مطرح می شود این است : «چقدر طول می کشد تا اتومبیل دلخواه، پول مورد نیازمان و... آشکارشود؟» من هیچ قانونی نمی شناسم که بگوید این کار سی دقیقه، سه روز یاسی روز وقت می برد. بیشتر بستگی به این دارد که تو چقدر با هستی هماهنگ شوی."
دنیا برای آشکار کردن چیزی که می خواهی نیاز به زمان ندارد. بنابر این هر تأخیری که برای رسیدن به خواسته ات تجربه می کنی به خاطر تأخیر خودت در رسیدن به این باور،
اطمینان و احساس است که آن چیز همین حالا متعلق به توست و حالا بستگی به تو دارد که بسامد افکارت را بسامد چیزی که می خواهی منطبق بکنی یا نکنی. وقتی روی فرکانس قرار بگیری، آن وقت چیزی که می خواهی ظاهر می شود.
باب دویل:
"اندازه برای هستی معنا ندارد. از نظر عملی، جذب کردن چیزی که در نظر ما بسیار بزرگ است از جذب کردن چیزی که بی نهایت دنیا تمام کارها را بدون هیچ زحمتی انجام می دهد. علف هیچ زحمتی برای رشد کردن نمی کشد. این کار برایش راحت و بدون زحمت است. هستی به همین شگفت انگیزی طراحی شده است. همه چیز به فکری که در ذهن تو می گذرد مربوط است. حرف هایی از این قبیل: «این کار بزرگه و زمان می بره.» و «این کار کوچیکه ، فقط کافیه یه ساعت وقت بذارم.» اینها قوانینی هستند که ما وضع می کنیم. برای هستی هیچ قانونی وجود ندارد. کافی است که تو در خودت این احساس را ایجاد کنی که همین حالابه خواسته ات رسیده ای. آن وقت دنیا بی درنگ جواب می دهد و خواسته ات را، هرچه باشد، برآورده می کند."
باب دویل:
بعضی از مردم با چیزهای کوچک راحت تر می توانند قانون جذب را بشناسد. به همین
خاطر ما بعضی اوقات توصیه می کنیم با چیز کوچکی مانند یک فنجان قهوه شروع
کنید. عزمت را جزم کن تا امروز جذب و به دست آوردن یک فنجان قهوه را تجربه کنی."
تو می توانی از قانون جذب استفاده کنی و تمام زندگی ات را از پیش خلق کنی، درست از همین کاری که می خواهی امروز انجام بدهی. پرنتیس مالفورد، استادی که در آثارش اطلاعات زیادی را درباره قانون جذب و نحوه استفاده از آن در اختیار گذاشته است توضیح می دهد که چقدر مهم است از پیش در ذهنت در مورد روزی که می خواهی شروع کنی فکر کنی.
ارسالها: 848
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
61
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
*تو قادر نیستی مهم ترین تصاویر زندگی خود را ببینی, اما خداوند قادر است... گاهی اوقات خیال می کنی چیزی مناسب حال توست, اما وقتی آن مورد طبق خواسته ات واقع نشود, باید به خداوند ایمان کامل داشته باشی که آرزوهایت جفت و جور خواهند شد.*
1 فروردین_ روز شمار راز
✿چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد. منتظر چیزهایی باش که می خواهی شان, نه چیزهایی که نمی خواهی✿
شماره کیس: 2010AS000016XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه: May 2010
تاریخ دریافت ویزا: فردای روز مصاحبه
ارسالها: 848
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
61
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-03-22 ساعت 12:55
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-03-22 ساعت 12:56 توسط R.F.)
* نیرویی عظیم در قلب تو وجود دارد. برای تجربه کردن این قدرت اصیل, دفعه ی بعد که با فردی حرف می زنی, مجسم کن که کلامت برخواسته از قلب است, نه از ذهن.
هنگام صحبت کردن,حواست را روی کلامی که در قلبت داری معطوف کن. با این عمل, موجی از شعف و شادمانی محض را در وجود خود حس می کنی و متوجه تاثیر قلبت بر فردی که با او حرف می زنی,می شوی.
قدرت قلب تو به افراد دیگر هم می رسد و چیزی نمی تواند مانع تابش این قدرت شود. *
2 فروردین_ روز شمار راز
✿چشم انتظاری جاذبه ای قوی دارد. منتظر چیزهایی باش که می خواهی شان, نه چیزهایی که نمی خواهی✿
شماره کیس: 2010AS000016XXX
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه: May 2010
تاریخ دریافت ویزا: فردای روز مصاحبه