ارسالها: 2
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-05-14 ساعت 23:38
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-05-15 ساعت 00:10 توسط Ali Sepehr.)
با سلام به همه دوستان . من مدت حدودا 2 سال است که با یکی از دخترای فامیل ازدواج رسمی ایرانی کرده ام . بعد از ازدواج ایشان به آمریکا رفتند و فقط چند ماه پیش که مصاحبه داشتیم (درابوظبی) همدیگر را دیدیم ، در سفارت هم همه چیز به خوبی پیش رفت و گفتند که حدود یک تا شش ماه دوره انتظار هست. ولی در این مدت همسرم که در امریکا هست میگه که دیگر به این ازدواج پایبند نیست و حتی ایران هم نمی اید و یک برگه به سفارت فرستاده که پشیمان شده است . از طرفی هنوز من منتظر جواب سفارتم . واقعا در شرایط بدی هستم .کارم - زندگی و خانه و همه چیزمو از دست دادم و بلا تکلیف فقط به امید خدا هستم . آیا من حقی از دید قانون امریکا ندارم؟ واصولا من باید چکار بکنم ؟ چون بغیر از همه این حرفا دوستش هم دارم. لطفا یک جوانمرد منو از این برزخ سخت بیرون بیاره .
ارسالها: 871
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
45
تشکر: 0
4 تشکر در 0 ارسال
درود
وضعیت همسرتان از نظر اقامتی به چه شکل است؟
گرین کارد دارند یا سیتی زنند؟
قرارداد ازدواجتان شامل چه شرایطی بوده؟
منظورم حق سکنی/طلاق و غیره میباشد
کمی توضیح بدهید تا در حد امکان راهنمایی کنم
اگر برایتان سخت است میتوانید جواب را با پی ام اعلام کنید و در همانجا نیز پاسخ خواهم داد
به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
ارسالها: 2,997
موضوعها: 167
تاریخ عضویت: Feb 2009
رتبه:
175
تشکر: 0
14 تشکر در 1 ارسال
دوست عزیز اگر امکان داره در تاپیک اعلام کنید تا تجربه ای هم برای دیگران کسب بشه.
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2010-05-15 ساعت 01:32
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-05-15 ساعت 01:32 توسط rs232.)
خوب دوست عزیز احتمال زیاد می دهم که بین شما درگیری لفظی پیش آمده است و شما از ایشان انتظار داشته اید که همچون یک همسری که در ایران است رفتار کند. این مسئله ای که برای شما پیش آمده است عجیب نیست و برای خیلی ها پیش آمده است. ولی شما می بایست کمی سیاست به خرج بدهید تا گرین کارتتان را بگیرید و چون دو سال از زمان ازدواج شما گذشته است شما گرین کارت دائم می گرفتید و می توانستید به محض ورود به امریکا طلاق دهید. ولی اکنون احتمالا همسرتان از ترس اینکه شما به آنجا بروید و با او درگیر شوید کاری کرده است که پای شما به امریکا نرسد و اگر آن نامه را فرستاده باشد متاسفانه دیگر شما هیچ امیدی نخواهید داشت و پرونده شما مختومه می شود. سعی کنید با او منطقی صحبت کنید و او را راضی کنید که اگر این کار را نکرده است دست نگه دارد تا شما گرین کارت خودتان را بگیرید. من احساس شما را درک می کنم و میدانم که به او علاقه دارید و ازدواجتان صرفا بخاطر گرین کارت نبوده است اگرنه حساسیت به خرج نمیدادید ولی بهرحال کاسه ماست چپ شده است و بر روی زمین ریخته است و شما باید کاری بکنید که لااقل اگر روحیه شما داغون شده است وقت و پولی که صرف کرده اید بی نتیجه نماند و در نهایت گرین کارتتان را بگیرید.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 871
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
45
تشکر: 0
4 تشکر در 0 ارسال
اگر حق طلاق را به ایشان داده باشید متاسفانه کاری نمیتوانید بکنید جز آنکه آرش عزیز گفت
اما اگر حق طلاق با شما باشد و همسرتان هم سیتی زن نباشند مجبور است به خواسته شما تمکین کند چون ازدواج ایرانی (تحت قوانین ایران)رخ داده و اقامت همسرتان را دچار مشکل خواهد کرد و ایشان باید کلی هزینه وکیل کند تا شاید بتواند گرین کاردش را نگه دارد
در هر حال باید اطلاعات بیشتری بدهید تا دقیق راهنمایی کنم
به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
hvm جان خواهش میکنم به عنوان یک وکیل و یک تحصیل کرده کمی هم از نگاه یک زن به موضوع بنگرید.چه ربطی به حق طلاق داره ؟در اثر هر مشکل و مسئله ای که بوده یک زن تصمصم میگیره که راه خودش رو از این آقا جدا کنه .حالا حق داره یا نه رو دیگه ما نمیتونیم قضاوت کنیم و مربوط به خودشه . فقط تنها کاری که میشه کرد اینه که با منطق و ملایمت این موضوع رو بین خودتون حل کنید البته به قول آرش اگه کار از کار نگذشته باشه ولی اینکه اون مجبور هست که به خواسته ی شما تمکین کنه یه مقدار دور از انصافه. شرایط شما قابل درکه ....ولی متاسفانه زندگی زیاد عادل نیست .
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 871
موضوعها: 19
تاریخ عضویت: Oct 2009
رتبه:
45
تشکر: 0
4 تشکر در 0 ارسال
جهت اطلاع دوستان و مخصوصا لیلی عزیز بنده خودم با اینکه مذکر هستم اما با فمینیسم احساس نزدیکی میکنم و از طرفداران آن هستم
معمولا خانمهایی که چنین موقعیتی را دارند در هنگام عقد تقاضای یک عقد خارج لازم نیز دارند که اجازه طلاق را در هر شرایطی به ایشان اعطا میکند
و اگر چنین باشد دست داماد به جایی بند نخواهد بود
اگر خانم سیتی زن باشد و عقد تحت قانون ایران باشد نیز دست داماد خالی میباشد
من فقط قانون را باز کردم اما در جایگاه قضاوت نیستم
و اگر قاضی هم بودم باید حرف دو طرف را میشنیدم
از کجا معلوم که حق با عروس خانم نباشد؟
در هر حال با این اطلاعات کمی که داماد عزیز دادند نمیشود بیشتر نظر داد
اما نهایتا حق با شماست لیلی جان باید شرایط زن را هم در نظر گرفت که متاسفانه اینجا کمتر به آن توجه میشود
به دلایل شخصی از مدیریت استعفا داده ام لطفا سولات مربوط به مدیریت را از من نپرسید
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
2010-05-15 ساعت 03:57
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-05-15 ساعت 03:58 توسط rs232.)
من فکر می کنم از آنجایی که دو سال است ازدواج کرده اند و مصاحبه هم کرده است خانم ایشان و یا خانم سابق ایشان سیتیزن امریکا هستند در غیر اینصورت حداقل پنج سال می بایست برای مصاحبه صبر می کردند. من نمی دانم که ماجرا از چه قراری است ولی می توانم تا حدودی حدس بزنم. خانم ایشان در ایران و در میان قواعد و روابط معمولی یک خانواده ایرانی بوده است ولی چون امریکا بدنیا آمده است پاسپورت امریکایی دارد. از طرفی خانواده دختر خانم شرط رفتن ایشان به امریکا را ازدواج کردن گذاشته اند و از آنجا که فامیل برای ازدواج مصلحتی بهترین و کم خطر ترین گزینه است به آقای داماد ما که جوان رعنا و در طلب آینده ای بهتر بوده است جواب مثبت داده اند. آنها با هم ازدواج کرده اند و خانم عروس بلافاصله به امریکا رفته است تا کار آقای داماد را درست کند. آقای داماد هم با یک دنیا احساس و آرزو و علاقه و عشق به زندگی بهتر در ایران باقی مانده است. کم کم بنا به عادت خانواده های ایرانی, اطرافیان آقای داماد شروع می کنند به خوردن و شستشوی مغز داماد که تو اشتباه کردی او را فرستادی و در امریکا دختر تنها ال می شود و بل می شود و تو نمی توانی او را کنترل کنی و غیره. خانم عروس هم در امریکا تازه خود را آزاد و رها می بیند و به فکر این می افتد که درس بخواند و تمام آرزوهای سرکوب شده در زمان نوجوانی خودش را تجربه کند. آقای داماد شستشوی مغزی شده زنگ میزند و با خانم عروسی که آزادی را تجربه کرده است کل کل می کند که تو کجا بودی و چرا به تلفن من جواب ندادی و چرا با او رفتی بیرون و چرا و چرا. خانم عروس هم که آقای داماد را دوست دارد ولی عاشق و کشته و مرده او نیست شروع می کند به مسامحه و دلیل های مختلف را گفتن. هر چه به زمان آمدن داماد نزدیک می شود دلهره و اظطراب عروس هم بیشتر می شود که تمامی آزادی ها و رهایی خودش را از دست بدهد و دوباره از یک نفر امر و نهی بشنود. بنابراین تصمیم می گیرد که قاطعانه برخورد کند و احساسات واقعی خودش را بروز دهد. آقای داماد با شنیدن حقیقت شکه شده و به یاد توصیه های دایی و عمو و عمه و خاله می افتد و رگ غیرتش می زند بالا و شروع می کند به داد و فریاد و یا حتی تهدید. زن هراسان می شود که اگر داماد بیاید برایش دردسر درست خواهد کرد برای همین سریع دست بکار می شود که جلوی آمدن او را بگیرد. او حتی حاضر است قید ایران آمدن و خانواده خود را نیز بزند ولی از آنچه که بدست آورده است محافظت کند. آقای داماد تازه متوجه می شود که اشتباه کرده است که به حرف این و آن گوش کرده است و ای کاش که با ملایمت با او حرف زده بود چون بهرحال هیچ کسی را نمی شود به زور به زندگی واداشت که دوست ندارد. اگر رضایت می دادند که دوستانه از یکدیگر جدا شوند مطمئن هستم که خانم عروس آنقدر بی معرفت نبود که نگذارد آقای داماد گرین کارت بگیرد.
با آرزوی موفقیت برای شما
ارسالها: 2
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: May 2010
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوستان عزیز بین من و ایشان و خانواده هیچ درگیری نبوده است و حتی برعکس . ولی واقعا من نمی دانم این محیط امریکا انسان ها را چگونه می کند؟ و احساسات نقش می بازند و آدم باید رفتارش مثل ماشین شود و کار کند و خوشگذرانی کند آیا همه زندگی همینه ؟؟؟؟؟در ضمن ایشان سیتی زن هستند ودر آغاز ازدواجمان هیچ شرط وشروطی از قبیل محل زندگی یا ........ با هم نذاشتیم که کتبی نوشته شده باشد . همچنین خود او و بدون هیچ زوری مایل به ازدواج شد . مشکل اساسی ما تفاوت محیط های زندگیمان بوده که در رفتار ما اثر گذاشته است وگر نه هیچ درگیری نبوده است. وفقط اختلاف محیط و طولانی شدن مدت دوری ما دو نفر در اثر مراحل گرفتن ویزا باعث این مشکل گردید. خانواده و فامیل هیچ نقشی نداشته اند .در ضمن این اختلاف سلیقه و تفکر آیا چیز عجیبی است ؟ کدوم دو نفر عینا مثل هم فکر می کنند پس معنی ازدواج یعنی چی؟ دو نفر در طول زندگی نقایص هم را رفع می کنند و رفتار همدیگه دستشون می آد. ولی من بدون هیچ درگیری و حتی یک بار بحث آیا هیچ حقی ندارم؟ من فکر کنم اگه زن وشوهر یک سال در کنار هم زندگی کردند و مشکل داشتند بله . باید با خوبی و خوشی از هم جدا شوند ولی بدون هیچ توجیه یا درگیری صرفا به خاطر طولانی شدن مدت ویزا یا اختلاف محیط زندگی .باید همه چیز را یک طرف دعوا که در دنیای آزاد است به سادگی منکرش شود؟ من فکر کنم محیط تربیتی غرب جوان ها را بسیار جسور و رک و بدون عاطفه و حتی با تربیت ضعیف بار می آورد و فقط پول وکار و تفریح مهم است و بس. یا حق
ارسالها: 106
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-05-16 ساعت 23:11
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-05-16 ساعت 23:14 توسط loony.)
(2010-05-16 ساعت 16:16)hrs نوشته: دوستان عزیز بین من و ایشان و خانواده هیچ درگیری نبوده است و حتی برعکس . ولی واقعا من نمی دانم این محیط امریکا انسان ها را چگونه می کند؟ و احساسات نقش می بازند و آدم باید رفتارش مثل ماشین شود و کار کند و خوشگذرانی کند آیا همه زندگی همینه ؟؟؟؟؟در ضمن ایشان سیتی زن هستند ودر آغاز ازدواجمان هیچ شرط وشروطی از قبیل محل زندگی یا ........ با هم نذاشتیم که کتبی نوشته شده باشد . همچنین خود او و بدون هیچ زوری مایل به ازدواج شد . مشکل اساسی ما تفاوت محیط های زندگیمان بوده که در رفتار ما اثر گذاشته است وگر نه هیچ درگیری نبوده است. وفقط اختلاف محیط و طولانی شدن مدت دوری ما دو نفر در اثر مراحل گرفتن ویزا باعث این مشکل گردید. خانواده و فامیل هیچ نقشی نداشته اند .در ضمن این اختلاف سلیقه و تفکر آیا چیز عجیبی است ؟ کدوم دو نفر عینا مثل هم فکر می کنند پس معنی ازدواج یعنی چی؟ دو نفر در طول زندگی نقایص هم را رفع می کنند و رفتار همدیگه دستشون می آد. ولی من بدون هیچ درگیری و حتی یک بار بحث آیا هیچ حقی ندارم؟ من فکر کنم اگه زن وشوهر یک سال در کنار هم زندگی کردند و مشکل داشتند بله . باید با خوبی و خوشی از هم جدا شوند ولی بدون هیچ توجیه یا درگیری صرفا به خاطر طولانی شدن مدت ویزا یا اختلاف محیط زندگی .باید همه چیز را یک طرف دعوا که در دنیای آزاد است به سادگی منکرش شود؟ من فکر کنم محیط تربیتی غرب جوان ها را بسیار جسور و رک و بدون عاطفه و حتی با تربیت ضعیف بار می آورد و فقط پول وکار و تفریح مهم است و بس. یا حق
اینطور که خودتان میگویید با هم اختلافهای زیادی دارید و خیلی هم طبیعی است. این مدت جدایی هم بیشتر بر این اختلافات دامن زده و ممکن است این خانم حتی با کسی هم آشنا شده باشد و خوب میدونید که اگر بخواین شما به آمریکا بروید چند سالی را باید زیر یک سقف زندگی کنید تا بتوانید گرین کارت را حفظ کرده و بعد سیتی زن شوید و همین موضوع موجب ترس این خانم شده و من فکر کنم موضوع بخیل بودن در کار نیست خودتان را جای کسی بگذارید که فکر می کند باید به صورت ظاهری کسی را تحمل کند که حتی درکش نمی کند و هیچ سودی هم برایش ندارد و جوانیش را هم از دست خواهد داد. زنها خیلی زودتر از مردها جوانیشان و موقعیتشان را از دست می دهند و اگر بخواهند فداکاری کنند زندگی خودشان را بر باد می دهند. شما هم اگر نمی توانید همسرتان را درک کنید باید بدانید اگر به او علاقه مند هستید باید بدانید فداکاری این خانم ممکن است زندگیش را تباه کند هر چند به نظر شما بی رحمی باشد اما اگر خدا بخواهد شما با جدایی از ایشان ممکن است حتی زندگی بهتری برای خودتان رقم بزنید و خودتان را هم سبک نکنید بهتر است.
هر چند همیشه راه اول حل اختلافات است که با پذیرش عقاید دیگران و توهین نکردن به شخصیت یکدیگر و درک موقعیت جغرافیایی و فرهنگی دیگران ایجاد میشود. همیشه باید بدانید شما باید حامی همسرتان باشید نه دشمنش و نه کسی که از او بدگویی میکند.
توصیه من این است که با ایشان صحبت کنید و به ایشان بگویید برای تصمیم ایشان ارزش قاءلید اما مایلید که ایشان فرصتی برای تجدید ارتباط با شما بدهد و از علاقه خود به ایشان بگویید.
موفق باشید
برای رسیدن به مقصد به وسیله نیاندیش به مقصد فکر کن. آنوقت خواهی دید که چه آسان وسیله پیش پایت خواهد ایستاد و تو را به مقصد خواهد رساند.
ارسالها: 284
موضوعها: 1
تاریخ عضویت: Aug 2007
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-05-17 ساعت 00:29
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-05-17 ساعت 00:52 توسط atm849.)
اولا من تو کف این کلمه زوجه هستم. مگه دارید رساله می نویسید.
ثانیا یک پیشنهاده برادرانه اگه هدفتون از رفتن به آمریکا عوض کردن نظر ایشونه این کار را نکنید بهتره.
به نظر من این که بگید آدم ها تو محیط تغییر می کنن درست نیست و گاهی اوقات آدم ها وقت فکر کردن به اعمالشون و اونچیزی که از زندگی می خوان را پیدا می کنن و می بینن که بهش نرسیدن و سعی می کنن مسیر زندگیشون را عوض کنن
ارسالها: 1,061
موضوعها: 33
تاریخ عضویت: Sep 2009
رتبه:
205
تشکر: 0
21 تشکر در 0 ارسال
HRS عزیز. متاسفانه مشکلاتی که ممکن است برای یک زوج جوان در امریکا پیش بیاید غیر قابل انکار است و مخصوصا اگر بین آنها دوری باشد این خطر بیشتر خواهد شد. موضوع فرد نیست بلکه در امریکا تعریف ازدواج و نوع نگاه آنها به یک فرد متاهل با ایران متفاوت است. من خیلی نمی خواهم وارد جزئیات بشوم ولی تنها چیزی که می توانم به شما بگویم این است که هر چه زودتر بر احساسات خودتان غلبه کنید و فقط به فکر این باشید که گرین کارتتان را بگیرید. چون شما بیش از دو سال است که ازدواج کرده اید هیچ نیازی ندارید که پیش او زندگی کنید و به محض ورود می توانید طلاق بگیرید.
با آرزوی موفقیت برای شما