ارسالها: 1,697
موضوعها: 15
تاریخ عضویت: Apr 2008
رتبه:
71
تشکر: 0
1 تشکر در 0 ارسال
من يك دوستي دارم كه با همسرش مشكلات اساسي داشت و حتي قرار دادگاه رو واسه طلاق گذاشته بودند. دوستم در لاتاري سال 2005 برنده شد. برنده شدن همانا و زير و رو شدن زندگي و فراموش كردن اختلافات همان. اولش فكر كردم همسر دوستم به خاطر گرين كارت، موقتا از جدا شدن منصرف شده و به محض ورود به آمريكا دوباره اختلافات شروع خواهد شد. اما نتيجه برعكس چيزي شد كه فكر مي كردم. اين دو نفر رفتند آمريكا، و روابظشون روز به روز بهتر شد و هنوز هم به خوبي و خوشي دارن با هم زندگي مي كنند.
چند وقت پيش اين زوج سفري به ايران داشتن و فرصت شد راجع به اون روزها باهاشون حرف بزنم. راستش همسر دوستم تأييد كرد كه اولش فقط به خاطر گرفتن گرين كارت از طلاق منصرف شده، اما با گذشت زمان و زندگي كردن در اون جا متوجه شدن كه دليل مشكلاتشون، دخالت هاي نابجاي اطرافيان در زندگيشون بوده و اين دو نفر اصولا با هم مشكلي ندارند! همسر دوستم مي گفت من با مرد روياهام در ايران ازدواج كردم، اما 3 سال بعد از ازدواج تازه توي آمريكا متوجه شدم مرد روياهام و كسي كه دوستش دارم همون كسي هست كه توي ايران باهاش درگير بودم!!!!!!
ارسالها: 1,504
موضوعها: 46
تاریخ عضویت: Nov 2009
رتبه:
55
تشکر: 0
3 تشکر در 0 ارسال
مهاجرت تحول خیلی بزرگی در زندگی محسوب میشه حتی بنظر من خیلی مهمتر از انتخاب شغل و ازدواج برای همین زندگی یه مهاجر دچار تغییرات اساسی میشه .این مسئله که شما می فرمائین تا اندازه زیادی به مواردی که عنوان میکنم بستگی داره
1-جنبه و ظرفیت زوجین....حقیقت اینه که ما از یه جامعه سنتی مردسالار به کشورای مدرن قانون مدار مهاجرت می کنیم که به انسانها بدون توجه به جنسیت احترام گذاشته میشه...خب حالا چه اتفاقی برای مردانی میفته که عادت کردن همیشه بر زن مسلط باشن و حالا به یکباره خودشون رو در کشوری می بینن که با جدیت از حقوق زن دفاع میکنه و در برابر خشونت مردان می ایسته؟
2-قدرت تطابق با فرهنگ جدید.........افرادی هستن که بعد از مهاجرت همچنان مصر هستن دو دستی به سنتها و عرف جامعه سنتی خودشون بچسبن...اگه همه اعضای خونواده اینطور باشن خب مشکلی چندانی از نظر خانوادگی پیدا نمی کنن هرچند در اجتماع هم هیچ وقت احساس راحتی نمی کنن چون خودشونرو بسیار متفاوت از دیگران می بینن اما وضعیت خانواده هائی که یکی از افراد با شرایط و فرهنگ جدید سازگاری پیدا میکنه و دگری همچنان سنتی باقی میمونه از این هم بدتره و اغلب این افراد کارشون به جدائی می کشه
دلایل زیادی دیگه ای میتونه دخیل باشه که دوستان حتما در این تاپیک بهش میپردازن اما از نظر من مهاجرت دلیل جدائی زوجین نیست بلکه بهونه ای ست برای انجامش...چون اگه واقعا دو نفر هیچ مشکلی با هم نداشته باشن و شناخت کافی از هم داشته باشن مراحل سخت مهاجرت رو هم با صبوری و رفتاری حرفه ای در کنار هم پشت سر میذارن بنظر من افرادی که بعد از مهاجرت از هم جدا میشن مشکلات ریشه ای از قبل با هم داشتن حالا شاید به دلیل محدودیتها و عرف جامعه ما بروز نکرده اما وقتی این دو وارد جامعه ای شدن که با منطق قابل قبول تری جدائی دو نفری رو که علاقه ای به هم ندارن یا قادر به ادامه زندگی با هم نیستن رو راحت تر میپذیره از هم جدا میشن.چون در ایران هنوز خیلی از افراد هستن که ممکنه سالهاست قصد جدا شدن از همسرشون رو داشته باشن ولی بدلایلی که همه میدونیم و نمیخوام بحث رو طولانی کنم اجبارا به زندگی در کنار هم ادامه دادن
ارسالها: 1,064
موضوعها: 57
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
59
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
پس با این حساب زن و شوهرهایی که دل خوشی از هم ندارند باید خودشون رو آماده کنند که ممکنه کارشون به طلاق بیانجامه؟
ارسالها: 106
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2010
رتبه:
11
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2010-06-17 ساعت 19:56
(آخرین تغییر در ارسال: 2010-06-18 ساعت 10:47 توسط loony.)
من یک جای دیگه هم نوشته ام همه ما ایرانیها مشکل فرهنگی داریم تا اسم طلاق میاد وای! بیچاره بدبخت شد طلاق گرفت... بیچاره دیگه روز خوش نمیبینه... دختره بیچاره دیگه شوهر گیرش نمیاد... وای چه بخت سیاهی داشت از اولش هم شانس نداشت!... همین بی فرهنگی ما ایرانی ها موجب می شود خیلی ها بسوزند و بسازند البته همیشه هم به سوختن و ساختن نیست گاهی هم آدمها به اجبار ها و محدودیتها عادت میکنند. در حالی که هنوز هم احساس لذت از زندگی ندارند اما جرءت تغییر هم ندارند. خوب آن خوش شانسهایی که در این وضعیت هستند و پایشان به کشوری آزاد و با فرهنگ میرسد که انسانها برای خودشان شخصیت دارند آنوقت خودشان را خلاص میکنند. هر چند گاهی خودشان خیلی با فرهنگ نیستند و در درون هنوز احساس شرمساری میکنند. حالا توی ایران ازدواج یک امر حیاتی است وگرنه نمیشود زندگی کرد درحالی که در کشورهای اروپایی و آمریکا و... ازدواج بعلت تشکیل خانواده صورت میگیرد و کسی تا زمانی که احساس نکند فرد مورد نظرش را پیدا کرده ازدواج نمیکند و بعد از ازدواج هم اگر بفهمد اشتباه کرده مثل انسان عاقل و آزاد اشتباه خود را با طلاق جبران میکند. بگذریم از قانون نصف شدن مال و... و آدمهای سود جو . منظورمن به انسانهایی است که فقط قصد زندگی دارند و اهل کلاه برداری و خیانت وغیره نیستند.
یک مثال میزنم: به فرض شما یک خانم یا آقای سالم احوال هستید که پیش از ازدواج دوستانی از جنسیتهای مختلف داشته اید بعد از ازدواج هم دوست دارید روابط را حفظ کنید و این روابط بسیار سالم است حالا اگر همسرتان با این موضوع کنار نیاید جدا می شوید.
فرض کنید شما می خواهید ادامه تحصیل دهید یا خانمی هستید که دوست دارید سر کار بروید همسرتان با این موضوع مخالف است( بی دلیل. خوب شما جدا می شوید
فرض کنید شما دوست ندارید بچه دار شوید. همسرتان دوست دارد خوب از هم جدا می شوید.
من با از خود گذشتگی مشکلی ندارم اما کمی با خودتان فکر کنید تا چه حد؟!
طلاق نه گناه است و نه فاجعه یک اتمام است. شما به هدفتان نرسیده اید راه را عوض می کنید به همین سادگی.
برای رسیدن به مقصد به وسیله نیاندیش به مقصد فکر کن. آنوقت خواهی دید که چه آسان وسیله پیش پایت خواهد ایستاد و تو را به مقصد خواهد رساند.
ارسالها: 2,286
موضوعها: 6
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
127
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
نگران نباش محسن جان .......همونطوری که قبلا هم گفتم اینجا مثل کاتالیزور عمل میکنه و خوبیش هم به همینه
اونهائی که مشکل دارند و همیشه دلشون میخواسته جدا بشن اینجا راحت به خواسته هاشون میرسند......اونهائی هم که مشکلی ندارند و رابطه شون از احترام متقابل و تساوی برقراره مطمئن باش که هیچ اتفاقی نمیوفته....
جهت تبلیغات در سایت با رایانامه ads@mohajersara.com تماس بگیرید.
ارسالها: 1,064
موضوعها: 57
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
59
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
البته منظور من از باز کردن این موضوع این نبود که خودمون از الان مشکلی داریم و می ترسی. بلکه برعکس! ما مشکلی نداریم اما وقتی ما آمار بالای طلاق رو دیدیم ترسیدیم و گفتیم نکنه کسایی که مشکل هم ندارند اونجا به مشکل بخورند و از هم جدا شن. یعنی خود مهاجرت باعث ایجا مشکل بشه.
ارسالها: 1,064
موضوعها: 57
تاریخ عضویت: Jul 2009
رتبه:
59
تشکر: 0
2 تشکر در 0 ارسال
ببین اشکان چطوری بحث رو به بیراهه کشیدی!
می خواستیم بحث طلاق مهاجرین رو به طور جدی دنبال کنیم حالا من از الآن برای 60 سال بعد شامپاین بدهکار شدم!
ممنونم از دعای خیر شما. حقیقت اینه که مهاجر ها بعد از مهاجرت بیشتر از اینکه با خانواده هاشون در تماس باشند و رفت آمد کنند با دوستانشون رفت و آمد دارند. امید ما هم به دوستان خوبم در آمریکا است. ایشالا هر سال تو سالگرد جشن «ازدواج و مهاجرت» ما همتون رو بتونم دعوت کنم و با هم جشن بگیریم.
ارسالها: 91
موضوعها: 2
تاریخ عضویت: Dec 2008
رتبه:
13
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
دوست عزیز سلام خیلی خوشحالم از اینکه از من خواستید در این بحث شرکت کنم چون من کلا از طلاق و جدایی خوششم نمی آیدو اصلا این بخش مهاجرسرا را نخوانده ام .
من بر این عقیده هستم وقتی دو نفر با هم ازدواج میکنند باید هم در سختی و هم در خوشی در کنار هم باشند و هیچ چیز نباید باعث جدایی آنها شود.
بله اگر در خاطرات من خوانده باشی گفته ام که همسرم به کوه می رفته و افرادی که در این گروه هستند همه هر یکشنبه برای دیدار و ورزش و بالا رفتن از کوه همدیگر را ملاقات می کند. شما فکر می کنید این گروه شاید بشود گفت بیست تا سی نفره چند نفرشان طلاق گرفته اند؟
بله اگر بیست نفر در نظر بگیرید به غیره از دو نفر بقیه همه طلاق گرفته بودند و حتی این دوست ما هم از همسرش جدا شده بود و وقتی علت را از او جویا شدیم گفت همسرم زیاد خواه شده بود و از من درخواست هایی می کرد که در توانا و بودجه من نبود . و حتی اسپانسر ما (اسپانسر ما وکیل است و این موارد را زیاد دیده است) می گفت که مبادا این مهاجرت باعث جدایی شما شود ایشان می گفتند که وقتی زوج های به اینآمریکا می آیند زرق و برق اینجا و چشم هم چشمی باعث جدایشان می شود .
من و همسرم تقریبا بخاطر مشکلات از همدیگر دور هستیم اما هرگز در فکر جدایی از اون و اینکه اون من را اینجا تنها گذاشته است نیافته ام هرگز و حتی نسبت به گذشته عاشقانه تر اون را دوست دارم.
ارسالها: 183
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2009
رتبه:
25
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
با توجه به تجربهٔ خودم و دیدهها اینطوری میتونم بگم که درصد طلاق اینجا خیلی بالا هست حتا میان کسانی که ۲۰ سال از مهجرتشن گذشته . ۳ تا از دوستای که من اینجا دارم والدینشون بد از ۲۰ ، ۲۵ ، ۱۸ سال زندگی از هم جدا شدن . من فکر میکنم که خیلی از رابطهها بد از مدتی از مرحلهٔ شورو هیجان در میاد و اونوقت تنها چیزی که میتونه زن و شوهرو در کنار هم نگاه داره علاقههای مشترک، حسّ همراهی و زندگی در دنیای یکسانه . متاسفانه یا خوشبختانه تا جای که من دیدم خانمها تو پدیدهٔ مهاجرت خیلی بهتر از آقایون با محیط جدید انس میگیرن و میتونن با فرهنگ جدید کنار بیان در صورتی که برای مردها صرف نظر از اینکه اون مرد از جامعه صنعتی باشه یا مدرن زمان نفوذ پذیری فرهنگ جدید طولانی تره .برای همین تو این فاصلهٔ زمانی بین انس گرفتن با فرهنگ جدید احتمال طلاق بالاتره .
یکی دیگه از چیزهای که هست اینه که تو ایران با توجه به محدودیتها خیلی از سلأیق و گرایشهای افراد پنهان میمونه که بد از مهاجرت با توجه به آزادی بیشتر و با توجه به تبلیغات محیطی آشکار میشه (به قول اینا میگن طرف از تو کمد میاد بیرون و علاقه هاش رو بروز میده ). که بد از این میتونه موجب جدایی بین زوجین بشه . چه بسیار آدمهای رو دیدم که بد از ورود به اینجا کاملا گرایشاتشون و هدفهاشون دگر گون شده و طبیعتأ این قضییه به جدایی انجامیده ،
واصولاً مهاجرت باعث میشه که زن و شوهرهایی که مستعد طلاق هستند سریعاً طلاق بگیرن . و دقیقا نقش یه کاتالیزور رو بازی میکنه.