کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
آرشیو سفرنامه های ۲۰۱۲
در تاپیک‌های سفرنامه و تجربه مصاحبه در ابوظبی ٬ سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا و سفرنامه و تجربه مصاحبه در سایر کشورها سفرنامه‌های بسیاری وجود دارد که در حجم عظیم پست‌های تشکر و پرسش و پاسخ تقریباً گم می شوند . در این تاپیک قصد داریم تمام سفرنامه‌های دوستان عزیز برنده 2012 را جمع‌آوری کنیم.

این تاپیک قفل شده و ارسال جدید فقط توسط مدیر‌ها میسر است. لطفا برای نوشتن سفرنامه به همان تاپیک‌های ذکر شده مراجعه کنید و پس از نگارش سفرنامه برای قرار گرفتن در آرشیو لینک سفرنامه خود را به من یا یکی از مدیران انجمن آمریکا پیام خصوصی کنید.

**************************
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2010 اینجا را کلیک کنید.

جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2011 اینجا را کلیک کنید.


[ویرایش توسط Sheriff]
فایل pdf کلیه سفرنامه‌ها تا تاریخ 19 آگوست 2012 جمع آوری شده توسط ASALI عزیز، ضمیمه شد.



فایل‌های پیوست
.pdf   defaultx.pdf (اندازه 2.97 MB / تعداد دانلود: 571)
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-10-07 ساعت 13:46)Masoudpish نوشته:  سلام به همه دوستان عزیز مهاجرسرا
قبل از اینکه سفرنامه مو بنویسم از بچه های که واقعاً بهم کمک کردن بخصوص خانم فرنازکه حتی یک سوال رو برام کم نگذاشتن تشکر ویژه کنم و همچنین از همه کسانی که در راه اندازی این وب سایت سهم بسزایی داشتن و همه دوستانی که مرا در پر کردن این فرم ها یاری کردن و با اطلاعات کاملشون باعث شدن بدون هیچ دق دقه ای این راه رو به خوبی طی کنیم تشکر میکنم و براشون اول از همه ویزای یک ضرب و موفقیت روز افزون آرزو میکنم.
برای نوبت گرفتن از دکتر برای معاینه 2 هفته قبلش با کلینیک تماس گرفتم و برای روز شنبه ساعت 8.5 صبح نوبت داد. چون خانم فرناز گفته بودن هزینه واکسن زیاده به همین خاطر 1 هفته قبلش که ایران بودم همه واکسنامو رفتم پاستور زدم و کارت زرد رنگ رو با خودم اورده بودم روز شنبه که به کلینیک رفتم از من برگه مصاحبه خواست . از اینجا به بعد دقیقا مثل سفرنامه آقا اهورا همسر فرناز(2011) خانم هست ولی تنها فرقش این بود که چون من عمل جراحی چشم داشتم گفت جوابو به دست خودت نمیدیم و خودمون مستقیم میفرستیم.
Dr. L. Khoo and Dr. Tengku Zurina
Drs. Catterall, Khoo, Raja Malek & Partners
Lobby Floor, Bangunan Ming
Jalan Bukit Nanas, 50250 Kuala Lumpur
Tel: 60-3-20783200 / 60-3-20783212 / 60-3-20781497
E-mail: ckbm@qualitas.com.my
اما روز مصاحبه من خودمو ساعت 7.5 برای تحویل مدارک به در سفارت رسوندم یادتون باشه چون ساعت 9 باید تحویل بدید تا قبل 8.5 اصلا نمیزارن کارت ورد بگیرید من 1 ساعت اونجا منتظر شدم بعدش کارت ورود گرفتم و به صفی که کنار دیوار بود رفتم که هر دونفر دونفر رو با بازرسی به داخل ساختمون راهنمایی میکردن اونجا که وارد شدید یه نگهبان دیگه هست که شماره میده یادتون باشه حتما بهش بگید شماره B رو بهتون بده اگه هم پرسید، بگید برای مهاجرت. بعدش داخل سالن سمت راستی منتطر میشینید که صداتون کنه که اینجا هم 1.5 ساعتی طول کشید و من تنها کیس لاتاری بودم و 2 خانم چینی هم ویزای مهاجرت فامیلی که به یکیشون آخر سر نمیدونم چرا بهش ویزا ندادن و بقیه ویزای کار و تفریحی بودن از کانترای دیگه. کانتر شماره 8 کلا کارای مهاجرت انجام میده وقتی صدا زد رفتم کانتر 8 گفت مدارکهایی رو که میگم بهم بده اول نامه مصاحبه بعدش آخرین مدرک تحصلی و کپی . شناسنامه و ترجمه و کپی ترجمه گفت چند وقت اینجایی، بعد پرسید عدم سو پیشینه چون خودتون میدونید که بیشتر از 6 ماه هر جا باشید اینو میخواد و گفت مدارک پزشکی گفتم خودشون فرستادن رفت اون پشت برداشت اورد بازش کرد و عکس X.RAY رو داد به خودم، آخر سر هم زد تو سیستم مبلغ 819 دلار معادل 2539 رینگت رو نشون داد و من بهش دلار دادم که گفت بشین صدات میکنم یادتون نره به هیچ وجه نگید که این مدرکو میخواهید یا نه و همه مدارکتون رو همزمان بیرون نیارید فقط هرچی خواست همونو بهش بدبد. دیگه همه رفته بودن که فقط من تو سالن بودم یه جورایی استرسم گرفته بود بعد از یک ساعت کانتر 3 منو صدا زد رفتم گفت دستاتو بذار روی دستگاه برای اثر انگشت دوباره گفت بشین 10 دقیقه بعد کانتر 9 صدا زد گفت متاهلی یا مجرد چند وقته اینجایی، ریزنمراتو گرفت جلوش پرسید سخترین درسی که خوندی چی بوده و منم جوابش دادم و تاریخ تولدم رو پرسید در کل یه جورایی میخواست مطمئن بشه این مدارک متعلق به خودمه یا نه و اصل مدارک رو بهم برگردوند به جز پاسپورت. بعد گفت دست راستتو بگیر بالا قسم بخور و قسمت پایین فرم رو امضا کن بعدش گفت ویزای شما تایید شد و با این حرفش به همه استرس و انتظار خاتمه داد.دوباره گفت بنشینید تا همکارانم راهنماییتون کنن که 30 دقیقه بعدش کانتر 8 دوباره صدا زد و یه کارت صورتی رنگی بهم داد که روش یه آدرس بود و گفت روز 5شنبه به این آدرس برو و دیگه نیازی نیست بیایی سفارت . روز 5شنبه هم به همون ادرس رفتم که پاسپورت رو با یه پاکت زرد رنگ بهم داد و روش نوشته موقع ورود دستتون بگیرید و داخل بار نگذارید.
اگر جایی رو جا انداختم خودتون ببخشید.
برای همتون آرزوی موفقیت و سربلندی میکنم.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-10-17 ساعت 12:51)ali.narooei نوشته:  با سلام خدمت تمامی دوستان خوبم در مهاجرسرا
فکر کنم این اولین سفرنامه آنکارایی بچه های 2012 باشه پس سعی میکنم که همه چی رو دقیق بگم تا دوستان بتونن استفاده کنن
بعد از اینکه نتیجه قبولی رو تو سایت دیدم تا یه هفته گیج میزدم... اصلا باورم نمیشد... تا اینکه از گیجی اومدم بیرون و شروع کردم به جمع کردن مدارکم و روزی که تاریخ مصاحبه مشخص شد (تقریبا 50 روز زودتر) بلیطم رو خردیم فکر کنم حدود 340 تومن با ترکیش و شروع کردم به مذاکره با هتل های مختلف که بعدا به این نتیجه رسیدم که آژانس بهترین گزینه هستش... و هتل رو از همون آژانسی که بلیط رو گرفته بودم رزرو کردم 7 شب هتل ددمان با ترانسفر 700 تومن...حدود 1 ماه قبل از مصاحبه از دکتر سفارت وقت گرفتم.... و بالاخره لحظه موعود یعنی شروع سفر رسید... من چون 2 شنبه مصاحبه داشتم و با توجه به اینکه اینجا شنبه و یکشنبه تعطیل هست چهارشنبه اومدم آنکارا... توی فرودگاه اومده بودن دنبالم تا رسیدم هتل ساعت 7 صبح بود و تا حدود ساعت 10 که اتاقم رو گرفتم توی لابی الاف بودم... بالاخره اتاق رو تحویل گرفتم و یه چند ساعتی خوابیدم و شب رو هم رفتم خیابون تونالی یه قدمی زدم و شام روهم در مک دونالد خوردم برگشتم و خوابیدم تا صبح سر حال برای رفتن به دکتر آماده باشم...
پنجشنبه ساعت 7 صبح بیدار شدم یه دوش و یه صبحانه مفصل و پیاده راه افتادم به سمت مطب دکتر خیلی راحت اونجا رو پیدا کردم و راس 8:30 که وقت داشتم اونجا بودم ولی منشی دکتر 8:45 اومد... مطب دکتر طبقه چهار هستش... خلاصه پاسپورت و یک قطعه عکس رو ازم گرفت و گفت برو طبقه 3 منم رفتم اونجا وعکس و پاسم و کیس نامبرم و دادم و برای آزمایش خون و عکس از قفسه سینه 78 لیر پرداخت کردم، برگشتم بالا ساعت شده بود 9:15 منشی دکتر گفت ساعت 10:30 اینجا باش واسه معاینه... حالا حدود یک ساعت وقت داشتم که رفتم استار باکس و یه کاپو چینو مشتی به سلامتی شما دوستان خوب خوردم و راس 10:30 اونجا بودم با یکم انتظار رفتم تو و چشمم به جمال خانم دکتر اونگان روشن شد.. من چون کارت واکسنم کامل بود هیچ واکسنی نخوردم و معاینه انجام شد و سوال های خانم دکتر و جواب های من و در اخر هم معاینه بعدشم که اومدم بیرون منشی ازم 70 دلار بابت ویزیت گرفت و گفت فردا ساعت 2 بیا جوابشو بگیر منم فردا که رفتم بهم گفت عکس قفسه سینت خوب نیست و 3 بار دیگه ازم عکس گرفتن تا بالاخره مورد قبول واقع شد و حدود ساعت 3 من جواب مدیکال رو در قالب یک پاکت برای سفارت و یک سی دی گرفتم که گفت سی دی رو باید با خودت ببری آمریکا... من هم خوشحال و خرم اومدم بیرون و حالا تا دوشنیه که بخوام برم سفارت کار خاصی ندارم بجز خوش گذروندن... جای همتون خالی این سه روز رو با دوستایی که اینجا پیدا کردم کلی خوش گذروندم....
راجع به غذا باید بگم یکم از تهران گرونتره هربار در رستوران بین 15 تا 20 لیر آب میخوره و فست فود هم زیر 10 لیر.. واسه خریدم من هم رفتم خیابون اتاتورک قبل از کیزیلای و هم با مترو رفتم آنکامال بچه هایی که هتل ددمان یا هتل های اطراف هستید 10 دقیقه پیاده تا میدان کیزیلای و بعدش متروی قرمز رو سوار شید و ایستگاه آکپورا پیاده شید (چهارمین ایستگاه بعد از کیزیلای) درست جلوی آنکامال ارزون و سریع و راحت میرسید...
دوشنبه صبح یعنی روز مصاحبه صبح ساعت 7:30 دم سفارت بودم و نفر چهارم در صف ورودی. جاتون خالی یه بارون شدید هم میومد ولی خدا بیامرزه پدر و مادر صاحب هتل ددمان که چتر در اختیار مسافرایی مثل من قرار میده وگرنه معلوم نبود توی این بارون چه بلایی سرم بیاد :دی ....خلاصه بعد از اینکه نگهبان محترم اول ترک های محترم تر رو فرستاد داخل نوبت ما شد درب اول و بعدشم درب دوم در نهایت خانمی که اصل مدارک رو گرفت و من حدود ساعت 8:15 وارد سالن اصلی شدم و اول انگشت نگاری بعدشم پرداخت پول 819 دلار و در نهایت مصاحبه با آفیسر ریش قرمز که بسیار راحت بود و واقعا من بیخودی استرس داشتم... از من فقط راجع به کار و سربازی پرسید و همچنین سفر های خارجیم و هیچ سوالی راجع به مدارک مالی نپرسید... من یه مانده حساب 40 میلیون تومنی داشتم و 3 تا سند... :دی .....خلاصه در نهایت گفت پرونده شما کامله و هیچ مشکلی نداری اما باید یه سری مراحل اداری طی بشه که بین 4 ال 6 هفته آینده سایت رو چک کن هروقت کیس نامبرتو دیدی بیا ویزا تو بگیر و یک برگه آبی هم بهم داد...
این بود از سفر نامه من

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-11-03 ساعت 13:26)armtin نوشته:  سلام دوباره به همه ببخشید که معطل شدید ما تازه امروز ساعت 5 صبح رسیدیم تهران ولی حالا بریم سر اصل مطلب یعنی
سفرنامه
ما ساعت 12 شب به وقت ایران به طرف فرودگاه امام خمینی حرکت کردیم و ساعت 3.30 صبح سوار هواپیما شدیم وقتی به آنکارا رسیدیم و حدود 60 لیر تا هتل بیوک ارشان دادیم وقتی رسیدیم ساعت 7.30 بود که ما رفتیم و صبحانه خوردیم و از هتل یک تاکسی گرفتیم و به سمت مطب دکتر اونگان رفتیم تو مطب دکتر دو تا آسانسور هست که یکی برای طبقات فرد و دیگری برای طبقات زوج بود که رفتیم طبقه ی چهارم و مطب دکتر هم خیلی خلوت بود و پرنده پر نمی زد رفتیم پیش منشی دکتر(خیلی با ادب بود) و از ما پرسید که بار اولتون که گفتیم بله و یک عکس از ما گرفت و گفت برین پایین و تست خون و xray رو بدید که بگم هیچ کدوم از این تست ها رو از بچه های زیر 15 سال نمیگیرن و دوباره رفتیم بالا و منتظر موندیم و وقتی منشی دکتر اسم ما رو یکی یکی صدا زد یکی یکی رفتیم تو و سوالات همیشگی رو پرسید سوابق بیماری و چه دارو هایی مصرف می کنی و ... که به هممون دو تا واکسن زد که یکیش آبله مرغون بود از بچه ها هم علاوه بر اون تست سل گرفت که بعد منشی دکتر گفت سه روز دیگه (شنبه) بیاید و جواب رو بگیرید ولی به بچه ها گفت جای تست رو لیف نکشین کیسه نکشین و زخم هم نکنین که ما بعدش رفتیم هتل و تازه اتاقمونو دیدیم (که پیشنهاد میکنم هرگز هرگز به بیوک ارشان نرید چون حتی ساس هم داره) ما اون روز رو استراحت کردیم و فردا صبح رفتیم مقبره آتاتورک که خیلی قشنگ بود بهتون پیشنهاد میکنم حتما برید که کل روز رو اونجا بودیم و فردا رفتیم مراگز خرید در میدان کیزیلای که دو روز رو تو این مراکز گذروندیمBig Grin و شنبه رفتیم دکتر و دکتر تست بچه ها رو دید و منشی شروع کرد به پرینت کردن مدارک که روی مدارک پزشکی ما که یک سی دی بود که گفت باید به آمریکا تحویل بدین ولی مال بچه ها یک برگه تکمیلی واکسن بود که گفت اون مال خودتونه و ما هم رفتیم خونه و اون روز و یک شنبه رو گشتیم تا دو شنبه یعنی
مصاحبه
ما صبحانه رو خوردیم وبه سمت سفارت حرکت کردیم و راس ساعت 8.30 جلوی در سفارت بودیم که بیرون صفی نبود و پاسپورت ها رو گرفتن و رفتیم تو پشت صف دوم که تو محوطه سفارت بود که یکی یکی رفتیم تو که نوبت ما شد و رفتیم که همون خانومی که فارسی بلد بود از ما
1.شناسنامه ها + ترجمه
2.کارت ملی(بدون ترجمه و کپی)
3.مدارک ساپورت مالی(که ما اسپانسر نداشتیم یک سند زمین و دو تا وکالت بلاعزل و یک قولنامه و یک پول تو حساب به مبلغ 15 میلیون
4.سند ازدواج که فقط هم یک کپی خواست
5.آخرین مدرک تحصیلی همسرم
6.پاسپورت
که کارت پایان خدمت و آخرین مدرک تحصیلی من هم نخواستن
که این ها رو تحویل این خانوم دادیم و ایشون یک شماره به ما دادن و رفتیم داخل سفارت که خیلی شلوغ بود و ما اون روز تنها کیس لاتاری بودیم بعد از حدود 3 ساعت معطلی باجه شماره هفت ما رو برای انگشت نگاری صدا زد که همه با روالش آشنا هستیو و پس از حدود بیست دقیقه که تا اون موقع صندوق بسته بود باز شد و اسم ما رو برای باجه سه خوند رفتیم و نفری 819 دلار دادیم و دوباره نشستیم نزدیگ مصاحبه سفارت خلوت خلوت شده بود که آرومم حرف می زدی صداتو همه می شنیدند که باجه شماره شش ما رو صدا زد و رفتیم مصاحبه که یک خانوم بودن که گقت دست راست رو بالا بیارید که ما همون لحظه گفتیم دو سه تا مشکل هست که لطفا برطرف کنید که از ما پرسید چرا این مشکل پیش اومده که ما گفتیم اشتباه تایپی بوده و اون خانوم هم گفت مشکلی نیست و بعد قسم خوردیم و اول سوالشو از همسرم آغاز کرد
1.تو این شرکت هایی که نوشتی کار میکردی و می کنی چه کاره بودی و اون شرکت چه کار میکرد و یا میکنه
2.همینSmile
و بعد از من پرسید چه کاره هستی که منم گفتم ............ و شرکتی نیست و آزاد هست که یک چند لحظه واستادیم تا این که گفتن به همسرم ویزای شما و بچه ها آماده هست ولی آقا یک سری مراحل اداری دارن که از ما پرسید می خواهید ویزاها رو الآن بگیرید یا همه رو با هم می گیرید که ما هم گفتیم همه رو با هم میگیریم و یک برگه آبی دادن و تمام
جواب سوالات دوستان
1.من در ارتش خدمت کردم ولی وقتی کارت پایان خدمت رو نخواستن که نمیشه متوجه شد کجا خدمت کردی
2.بله.مال ما کارت ملی هامون تاریخش گذشته بود
امیدوارم همتون موفق باشید و همه ویزاتونو بگیریدRolleyes

(2011-11-03 ساعت 16:26)ARazmi نوشته:  همانطور که میدونید همسرم برنده اصلی است و توی شهریور ماه بود که زمان مصاحبه ما اعلام شد؛ 3 نوامبر 2011. خوب اولین کار به چنگ آووردن مدارک تحصیلی از دست دانشگاه محترم بود، هر چند که اصلا" برای مصاحبه ازم نخواستند! و من زودتر از موعد 4میلیون ناقابل به دانشگاه دادم تا مدرکم آزاد بشه (کوفتشون بشه). همه مدارک ترجمه و 24 روز قبل مصاحبه با پست DHL برای سفارت فرستادم.
بلیط هواپیما رو 40 روز قبل گرفتم ولی باید زودتر میگرفتم تا ارزونتر تموم بشه. شد نفری 417 تومان، پرواز ترکیش 30 اکتبر ساعت 4:30 صبح. ووچر هتل رو هم از همون آژانس که بلیط رو گرفتم، تهیه کردم؛ 7شب اتاق دو تخته هتل Best Western 2000 همراه صبحانه شد 740 تومان.
ساعت 1 (خیلی زودتر از موعد) فرودگاه بودیم. پرواز سر ساعت حرکت کرد. و ما 6 صبح فرودگاه Ezenboga آنکارا رسیدیم. با یه اتوبوس از فرودگاه در کمتر از نیم ساعت رسیدیم به شهر (بلیطش نفری 10 لیر بود) از اونجا یه تاکسی تا هتل که زیاد فاصله ای هم نداشت (14 لیر شد).
هتل:
هتل در تقاطع خیابان کندی و بستکار واقع شده و به سفارت خیلی نزدیکه. نکته مثبتش صبحانه عالی اونه و نزدیکی به سفارت و مطب دکتره.
دکتر:
بعد از یه خواب، عصر ما رفتیم دنبال مطب دکتر که برای فردا که وقت داریم مشکلی نداشته باشیم ولی چون یکشنبه بود و همه جا تعطیل و مطب دکتر هم تابلویی نداشت. اون شب نتونستیم پیداش کنیم! مطب در تقاطع خیابانهای تونالی، ایران و بلوار آتاتورک و در کنار پارک واقع شده.
فردا صبح رفتیم و منشی اصلا" به اون پرینتهایی که گرفته بودیم از وقت دکتر هیچ توجهی نکرد. همینکه ما رفتیم شلوغ شد.
اول طبقه 4، CASE NO و پاسپورت بعد طبقه 5 برای پرونده
دوباره طبقه 4 برای معاینه. دکتر اونگان یه واکسن به هر دومون زد و چندتا سوال درباره سابقه جراحی و شرح حال و در آخر معاینه ریه و قلب. گفت فردا ساعت 3 بیایید جواب رو بگیرید. بعدش هم نفری 220 دلار گرفت.
دوباره طبقه 5 برای آزمایش خون و CXR. اینجا هم نفری 47.5 دلار شد.
و تمام
فردا هم رفتم و جواب تو پاکت گرفتم، منشی گفت در پاکت رو باز نکنید و یه سی دی بهش چسبیده بود که گفت اینو به سفارت نمیدید ولی باید با خودتون ببرید آمریکا، عکس CXR هست.
سفارت:
وقت مصاحبه ما پنجشنبه بود، و از شانس ما بارونی. ساعت 7:50 راه افتادیم و 8 دم در سفارت بودیم. کارکنان بیرونی از جمله نگهبانها همه ترک هستند. پاسپورتهای ویزاهای مهاجرتی رو گرفتند و بعد از چند دقیقه صدا کردند. رفتیم تو و گیت چک و وسایل با x-ray. نگهبانهای باحالی بودند، کلی خندیدم باهاشون.
و دوباره تو سفارت تو صف مهاجرتی ها تا بریم تو مدارک رو بدیم. شناسنامه، کارت ملی، عقدنامه، و آخرین مدرک تحصیلی برنده لاتاری!! رو گرفت و اصلا" دیپلم رو هم نخواست. و شماره داد.
رفتیم تو نشستیم. 3 بار اسم رو میخونن: انگشت نگاری، پول و در آخر مصاحبه. تقریبا" 2ساعت و نیم طول کشید.
مصاحبه:
کل مصاحبه 2-3 دقیقه بیشتر طول نکشید. اول قسم و بعد امضای فرمها جلوی آفیسر.
شغل همسرم رو پرسید. نوع فعالیت شرکتی که توش کار میکنه.
اسپانسرتون کیه و نحوه آشنایی.
شغل من و خدمت سربازی و دلیل معافیت.
هر سوالی هم که میکرد یه چی تایپ کرد. بعدش هم گفت مدارک تکمیله و یه بررسی نهایی میخواد و برگه آبی رو بهمون داد و گفت تا 2-3ماه دیگه به سایت سر بزنید وقتی Case No. خودتونو دیدید. یکیتون بیاد برای ویزا.
همین
مصاحبه امروز بود و فعلا" آنکارا هستم، این سفرنامه هنوز ادامه دارد و آپدیت میشه.Tongue

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-11-05 ساعت 17:05)shs نوشته:  سلام به دوستان مهاجرسرا از آنکارا
ما هم روز 3 نوامبر رفتیم مصاحبه و برگه آبی رو گرفتیم!خیلی مختصر می نویسم چون اینجا نوشتن ،اونم فارسی یکم برام سخته ولی سعی میکنم زیاد سر بزنم و به سوالات شما جواب بدم.بعداً هم سفر نامه رو می نویسم ان شاء ال...
از من در مورد سربازیم سوال کرد که چرا نرفتی منم گفتم خریدم.در مورد کارم پرسید که توضیح دادم(کارم دولتیه).همین
از خانمم هم در مورد کارش پرسید که اونم توضیح داد.
بعدشم گفت که بعد از انجام بررسی و کارهای اداری 1 الی 2 ماه دیگه سایت رو چک کنید و یکیتون بیاد ویزاها رو بگیره.
در ضمن من اسپانسر دارم و پرینت بانکی(40 میلیون) بردم.
مدارکی هم که از من در آخرین نامه خواستند:اصل شناسنامه و کارت ملی و سند ازدواج و کپی فرم 1040 مالیاتی و کپی پاسپورت آمریکایی اسپانسر و مدارک مالی و پاسپورتها و عکس
همه رو تقریبا خانمی که فارسی حرف می زنه خواست ولی فرم مالیاتی و کپی پاس اسپانسرم رو خودم یادآوری کردم که گفت بده.کارت خرید خدمتو نخواست و من به افسر مصاحبه کننده گفتم اصلش رو آوردم که گفت لازم نیست(ترجمه و کپی اصل رو فرستاده بودم)
در ضمن اینو بگم در جواب یکی از دوستان که گفته بود به کسی مستقیم ویزا ندادند.یک زوج جوان بودند که مستقیم گرفتند(مهاجرسرائی نیستند).کار دولتی نذاشتند و اسپانسر و پرینت بانکی و سند خونه داده بودند.دیگه بیشتر از این در مورد این دوستان نمیگم شاید راضی نباشن.ان شاء ال.. همین قدرشم ناراضی نباشند.امیدوارم هر جا که هستند موفق باشن.
اینجا هوا یکم سرد هست اما اصلاً اذیت کننده نیست.از 6 روزی که ما اینجا هستیم فقط صبح روز مصاحبه بارون آمد!که ما هم به فال نیک گرفتیم و خدا رو شکر کردیم به خاطر برکتی که فرستاد.
افسر مصاحبه کننده بسیار خوش برخورد بود و کل مصاحبه بیشتر از 5 دقیقه طول نکشید.یک چیزی هم که من فهمیدم اینه که اگه دیرتر از بقیه شمارتونو اعلام کردن و شماره های قبل از شما رفته بودن ولی شما هنوز مونه بودید اصلاً ناراحت نشید و خودتونو دچار استرس نکنید بلکه برعکس ممکنه بخوان بتون مستقیم ویزا بدن که طول کشیده.
فعلاً اینو داشته باشید تا بعد ببخشید که پراکنده گویی کردم.


(2011-11-13 ساعت 18:52)Man نوشته:  سلام به همگي دوستان عزيز
ببخشيد كه با كمي تاخير سفرناممو مينويسم. راستش من از مهاجرسرا و اعضاي خوب اون چيزهاي زيادي ياد گرفتم و نميدونم اگه اين سايت نبود چقدر بايد وقت و پول هزينه ميكردم تا اين اطلاعات خوب رو بدست بيارم. به خاطر همين وظيفه خودم ميدونم كه يه سفرنامه كامل با جزئيات بنويسم:

سفر ما يه كم متفاوت بود. به خاطر اينكه بيشتر جنبه تفريحي داشت و كم كم داشت يادمون ميرفت كه واسه چي رفتيم آنكارا.
ما بليط رفت و برگشت رو حدود يكماه قبل از سفر با پرواز ايران اير از يك آژانس با قيمت 427 هزار خريديم. ولي هتل رزرو نكرديم. پرواز قرار بود ساعت 18:25 باشه ولي طبق معمول 3 ساعت تاخير داشت. براي رفتن به فرودگاه امام بهترين كار اينه كه از تاكسي 1833 سرويس بگيريد كه قيمت تويوتا كمري 25000 بود ولي اگه سمند يا پژو ميومد 20000 ميگيره. حتما قبل از رفتن به فرودگاه ساعت پرواز رو چك كنيد چون بعضي از تاخيرها از قبل اعلام ميشه و لازم نيست تو فرودگاه معطل بشيد. هواپيماي ما (رفت و برگشت) ايرباس 320 بود و حدود ساعت 12 شب به وقت محلي رسيديم آنكارا.
سعي كنيد پولتون رو تو فرودگاه چنج نكنيد اگه هم مجبور شديد حداكثر تا 50 دلار چنج كنيد چون اصلا به صرفه نيست. تو فرودگاه به ازاي 100 دلار 161 لير گرفتيم ولي توي صرافيها حداقل 171 لير گرفتيم ولي روزهاي آخر 178 هم گرفتيم.
از فرودگاه با اتوبوسهاي هاواش كه نفري 10 لير ميگيرن تا ترمينال اولوس رفتيم. از اونجا هم با يه تاكسي تا اوزيلهان رفتيم كه تا مسير خيلي كوتاهي بود.
البته وقتي وارد فرودگاه ميشيد تور ليدرهاي ايراني توي هر ساعت شبانه روز كه پرواز باشه اونجا هستن كه با 20 لير شما رو تا هتلتون ميبرن. (پس لازم نيست الكي پول ترانسفر به آژانسها بديد. خودتون خيلي راحت ميتونيد بريد.)

هتل
ما از قبل هتل نگرفته بوديم. با توجه به شناختي كه از خودمون داشتيم ميدونستيم از هتل فقط به عنوان يه خوابگاه استفاده ميكنيم و كلا زياد تو هتل نميمونيم. بخاطر همين دنبال يه هتل ارزون بوديم. توي سفرنامه ها هم خونده بوديم كه اوزيلهان هتل خوبي هست. ما هم ظهر روز پرواز زنگ زديم و يك اتاق رزرو كرديم. البته اگه هم زنگ نميزديم مشكلي پيش نميومد. يكي از دوستان در مورد اين هتل توضيحات و عكسهاي كامل گذاشته كه همه چيزش درسته فقط قيمتاش تغيير كرده. اين هم لينك توضيحات :
http://mohajersara.com/attachment.php?aid=1101
هتل اوزيلهان دو سري اتاق داشت. استاندارد (اتاق دابل شبي 54 دلار) و لوكس (اتاق دابل شبي 70 دلار). وقتي ميخواهيد اتاق استاندارد بگيريد اول اتاقهاي خيلي درب و داغون رو نشونتون ميدن ولي چند تا رو ببينيد بعد بريد سراغ اتاقهاي لوكس. ما دو شب اول رو رفتيم لوكس ولي 2 شب آخر رو يك اتاق 54 دلاري گرفتيم كه نسبتا هم تميز بود. توصيه من اينه كه به هيچ وجه هتل بيوك ارشان نريد. من اونجا چند تا هتل رو ديدم كه به نظر من اتاقهاي 70 دلاري بيوك ارشان از 54 دلاري اوزيلهان هم بدتر بود.
يه هتل خيلي خوب هم پيدا كردم : هتل سياو (SIYAV) .بين هتل ددمان و اوزيلهان هستش.اين هم آدرس سايتش: http://www.siyav.org.tr
البته كلا سايتش تركيه. ولي عكس هاش ببينيد خوبه. تلفني هم ميتونيد با هاشون صحبت كنيد انگليسي شون خوبه
مثل اينكه نوساز بود. قيمتهاش هم به ما مفت گفت. اتاق دابل شبي 80 تله (ليره) . ما رفتيم اتاقهاشو ديديم واقعا تميز بود. به نظرم حتما اونجا بريد. اصلا قابل مقايسه با اوزيلهان و بيوك آرشان نبود. فقط نميدونم چرا اينقدر قيمتش پايين بود. شايد چون تازه باز شده بود. ولي تنها بديش اينه كه پذيرش اين هتل اصلا فارسي بلد نبودن. انشالا براي سري بعد كه رفتيم آنكارا حتما ميريم هتل سياو.
تو پذيرش هتل اوزيلهان يك خانمي هست كه مثلا فارسي بلده ولي نه فارسي متوجه ميشه و نه انگليسي ولي پسرهايي كه تو پذيرش هستن خيلي مودبن و انگليسي رو تقريبا خوب حرف ميزنن و خوب هم راهنمايي ميكنن.

دكتر
صبح كه بيدار شديم پياده رفتيم مطب دكتر اونگان رو پيدا كرديم. از قبل اينترنتي وقت دكتر گرفته بوديم. حدود 15 دقيقه پياده روري از هتل. يك فروشگاه لباس سر ورودي هست. طبقه چهارم پرينت نوبت با يك عكس تحويل داديم و ما رو فرستاد طبقه پنجم براي آزمايش خون و عكس. حتما از نامه دوم 2 تا پرينت داشته باشيد. خيليها راهنما گرفته بودن ولي ما خودمون همه كارها رو انجام داديم. تقريبا همه راهنماها رو اونجا ديديم (عباس-مجيد-آرين-پوريا و كيان ...) اصلا نياز به راهنما نيست. ما حتي كارمون از خيلي از افرادي كه با راهنما اومدن بودن زودتر راه افتاد. بقيه كارها دقيقا طبق مراحلي كه بچه هاي ديگه گفتن پيش رفت. دكتر هم كه معاينه كرد چون كارت واكسن داشتيم هيچ واكسني به ما نزد. 95 دلار بابت آزمايش و عكس داديم (براي 2 نفر) و 140 دلار هم بابت معاينه اونگان. وقتي كارمون تمام شد منشي دكتر گفت فردا ساعت 3 بريم براي جواب. ما حدود يكساعت زودتر رفتيم ولي مجبور شديم تا 3 صبر كنيم چون تا قبل از 3 به هيچ كس جواب نميداد.

مصاحبه
از هتل تا سفارت حدود 8-10 دقيقه پياده راه بود. صف توريستي ها جدا بود. نگهبان اومد پاسپورتها رو جمع كرد و به نوبت صدا ميزد و ميرفتيم داخل. همه لباساي خيلي معمولي پوشيده بودن. پس اصلا نگران پوشش خودتون نباشين. وقتي از دومين در وارد شديم سمت چپ يه خانم مدارك لازم رو از ما گرفت. دو تا عكس هم ازمون گرفت كه بعد از مصاحبه آفيسر به ما پس داد چون قبلا عكس براي آنكارا پست كرده بوديم. مثل بقيه بچه ها اول باجه 7 واسه اثر انگشت بعد باجه 3 واسه پرداخت پول نفري 819 دلار و آخر هم مصاحبه.كلا مصاحبه فارسي در دوباجه 5و6 انجام ميشد كه باجه 5 همون آقاي معروف ريش قرمز بود و باجه 6 يه خانم بود. اگه شما هم مثل ما كنجكاو بوديد وقتي وارد سالن ميشيد بطرف صندليهاي آخر سالن بريد كه از اونجا بتونيد صداي مصاحبه نفرات قبل رو بشنويد. باجه 5 معمولا خيلي سوال پيچ ميكرد ولي اون خانم آفيسر كمتر سوال ميپرسيد. ماهم از شانس بد يا خوبمون با آفيسر آقا مصاحبمون افتاد. پدرمون رو درآورد از بس سوالاي چرت پرسيد. از كاري كه انجام ميديم خيلي پرسيد. ولي از كاري كه ميخواهيم اونجا انجام بديم يا جايي كه ميخواهيم زندگي كنيم چيزي نپرسيد. اول دو تا برگه داد كه من و خانمم امضا كنيم. بعد از من درباره شغلم پرسيد من هم توضيح دادم. پرسيد توي شركت در كدوم قسمت كار ميكني. بعد شروع كرد به گير دادن در مورد ازدواجمون. (تاريخ ازدواج ما يكماه زودتر از زمان اعلام نتايج بود ولي نميدونم چرا بازم اينقدر حساس شده بود.) اينكه چطوري باهم آشنا شديد. از خانمم پرسيد كجا و چطوري ازت خواستگاري كرد. بعد از من پرسيد آيا خانواده خانمت با ازدواجتون مخالف بودن و ... البته من فكر ميكنم اين سوالا بيشتر جنبه روانشناسي داره. ما هم اصلا از قبل آمادگي اينجور سوالا رو نداشتيم. بعد از اون درباره كار خانمم ازش سوال پرسيد. گفت در مورد خدمت اجباريت بگو و اينكه آيا در ارتش بودم؟ من هم گفتم بله و خلاصه توضيح دادم و در آخر هم خنديد و گفت: كار مجاني ميكردي؟
در آخر هم گفت “من براي روشن شدن وضعيت كار شما امشب يك سري سوال براي شما ايميل ميكنم. سوالها رو جواب بديد و براي من بفرستيد. بعد از 4 تا 6 هفته هر وقت توي سايت شمارتون رو ديديد يكي از شما بياد براي ويزا.“
الان هم حدود 10 روز از مصاحبه ميگذره و خبري از ايميل نيست. فكر كنم بيخيال ما شدن.Smile
وقتي هم من در مورد مدارك مالي ازش پرسيدم گفت ما هيچ گونه شكي درباره توانايي مالي شما نداريم و حتي اصل سندي كه ترجمه كرده بوديم رو هم ازمون نخواست. نامه بانك هم حدودا نفري 40-30 ميليون داشتيم.
چند تا نكته خيلي مهم:
1- ما هيچكدوم از مداركمون مهر وزارت خارجه و دادگستري نداشت. هيچ مشكلي هم پيش نيومد. الكي بخاطر محكم كاري و اين حرفا نريد مهر بزنيد.
2- من و خانمم مدركمون فوق ليسانس بود ولي هيچكدوم نه اصل مدرك داشتيم و نه گواهي موقت. فقط مدرك ديپلم و پيش دانشگاهي رو داديم. البته يه سري نامه و مدرك آماده كرده بوديم كه اگر آفيسر گير داد بهش نشون بديم ولي اون هم سوالي نپرسيد.
3- ما هر كدوم 5 سال سابقه كار داشتيم ولي بازهم هيچ نامه از سابقه كار و يا بيمه ارائه نداديم. آفيسر هم چيزي نگفت.
4- فقط مداركي رو كه ازتون خواسته ميشه تحويل بديد. اصلا سوال اضافه يا مدارك اضافه تر نشون نديد.
5- ما كپي ترجمه مدارك رو به سفارت فرستاديم و روز مصاحبه هم فقط اصل بعضي از ترجمه ها رو ازمون گرفت.
6- ما اسپانسر نداشتيم. فقط مانده حساب برديم با سند خونه بدون ارزش گذاري. وقتي نامه بانك ميخواستيم بگيريم مسئول بانك گفت كه بخاطر تحريم گواهي مانده حساب اين بانك رو به هيچ وجه سفارت قبول نميكنه ولي براي ما مشكلي پيش نيومد. اونها اصلا كاري ندارن كه شما از كدوم بانك نامه ميگيرين فقط مانده حساب مهمه. گردش حساب هم نميخواستن.
به نظر من اگه به هر دليلي نميتونيد اصل مدارك تحصيلي ليسانس يا نامه اشتغال بكار آماده كنيد به خودتون استرس وارد نكنيد و فقط مدارك اصليتون كامل باشه. فقط به فكر لذت بردن از اين سفر باشين.

تور ليدر
همونطور كه گفتم شما در فرودگاه و مطب با انواع و اقسام اين افراد برخورد خواهيد داشت كه در ازاي مبلغ 100 دلار براي هر نفر همه كارهاي شمار رو انجام ميدن!!!! بر طبق نصيحت دوستان مهاجرسرا 100 دلار بي زبون رو گذاشتيم تو جيبمون و همه كارها رو خودمون انجام داديم. كارها خيلي ساده تر از اوني هست كه بشه فكرشو كرد. اگه چند تا سفرنامه رو بخونيد چشم بسته هم ميتونيد همه كارها رو انجام بديد. وقتي تصميم داريد كه براي زندگي به يه كشور ديگه بريد بهتره از همين الان خودتون با اعتماد به نفس كارها رو پيش ببريد. البته اينم بگم كه اين ليدرها آدمهاي بدي نبودن و فقط از اين طريق دارن كاسبي ميكنن و حتي براي يه سري از افراد سن بالا كه براي ويزاي خانوادگي اومده بودن خيلي هم مفيد بودن چون ديگه لازم نبود براي هرجا كه ميخوان برن الكي كرايه تاكسي بدن وسردرگم باشن و ليدرها حتي خريد لوازم ضروري رو هم واسشون انجام ميدادن.

استانبول
ما روز اول تو هتل با يه زن و شوهر جوان كه براي انجام مقدمات تحصيل تو آنكارا اومده بودن آشنا شديم و اين بزرگترين شانس ما تو اين سفر بود. چون كلا آدمهاي خوب و پايه اي بودن و زبان تركي رو هم تقريبا بلد بودن. من از قبل از سفر به آنكارا دنبال رفتن به استانبول بودم ولي تو سفرنامه هايي كه خوندم كسي رو نديدم كه رفته باشه. شيدا تور هم كه صحبت كردم قيمت خيلي بالايي براي تور استانبول داد كه براي دو نفر اصلا به صرفه نبود. در نتيجه دل رو زديم به دريا و با دوستان جديدمون تصميم گرفتيم كه بريم استانبول. بعد از 2 شب موندن در هتل و تموم شدن كاراي پزشكي, ظهر وسايلمون رو جمع كرديم و اتاق هتل رو تحويل داديم. (آخه براي اينكه اون روز پول هتل حساب نشه بايد تا قبلاز ساعت 12 ظهر اتاق رو خالي كرد.) بيشتر وسايل رو تو اتاق مجيد (يكي از ليدرهاكه اغلب تو هتل اوزيلهان بود) گذاشتيم و بعد از اون رفتيم كه مثلا زودتر جواب آزمايشات پزشكي رو بگيريم ولي مجبور شديم تا ساعت 3 صبر كنيم. و از اونجا هم به مترو كيزيلاي برگشتيم و با خط قرمز به طرف آنكامال رفتيم تا شب اونجا سرگرم بوديم. كلا همه چيز تو آنكامال مارك بود و خيلي گرون. بعد دوباره به مترو كيزيلاي رفتيم و با خط مترو سبز به طرف ترمينال رفتيم. ايستگاه آشتي كه همون ترمينال بود پياده شديم. طبقه سوم اتوبوسهاي استانبول هستند كه ما بليط نفري 20 لير گرفتيم. اين رو هم بگم كه تو شهر آنكارا آژانسها بليط استانبول رو ميفروشند ولي خوب مطمئنا گرون تر. ساعت 12 شب سوار اتوبوس شديم و حدود 6:30 رسيديم استانبول. از ترمينال استانبول تقريبا كارها خيلي راحت تر هست چون از اونجا هم مترو هست و هم اتوبوس به اكثر نقاط شهر و مردم هم خيلي بهتر انگليسي ميفهمن.
ما طبق پيشنهاد دوستمون با اتوبوس به uminonu رفتيم. اونجا منطقه توريستي هست و مسجد سلطان احمد و بازار بزرگ (البته ما وقتي تصميم گرفتيم بريم بازارش كه بخاطر تعطيلات همه مغازه ها بسته بودن واسه همين در مورد قيمتاش و كيفيت اجناسش چيزي نميتونم بگم.) صبح كه رسيديم استانبول قبل از پيدا كردن هتل پياده به سمت مسجد رفتيم كه واقعا زيبا بود. اينو بگم كه هواي استانبول نسبت به آنكارا يه كم سرماش كمتر بود. يه موزه هم نزديك مسجد بود كه يه صف طولاني داشت و بليطش هم مثل اينكه 20 لير بود ولي ما نرفتيم. توي همون منطقه يه هتل براي يك شب گرفتيم. اتاقهاي چند تا هتل رو ديديم قيمتاش نسبت به كيفيت هتل افتضاح بود. اتاقها در حد ماوراء تصور آدمي كثيف بود. ولي از شانس خوبمون هتلي كه ما پيدا كرديم نسبت به بقيه تميزتر بود. اتاق دابل رو شبي 100 لير گرفتيم. البته هتل تو ميدان تقسيم خيلي ارزونتره و چون uminonu يه منطقه توريستي هست گرونتر بود. چون ما ميخواستيم فقط يه شب بمونيم همونجا رو گرفتيم. بعد از ظهر با تراموا به ميدان تقسيم و خيابان استقلال رفتيم كه خيلي زيبا و ديدني بود ولي فوق العاده شلوغ. (قيمت بليط تراموا نفري 2 لير بود) از ميدان تقسيم هم با اتوبوس به مركز خريد اوليويوم رفتيم كه حتما پيشنهاد ميكنم كه اونجا رو بريد. ما اكثر خريدمون رو اونجا انجام داديم. بازار لباسهايي هست كه ظاهرا از مد خارج شدن ولي نسبت به ايران كه معمولا چند ماهي از مد عقب تر هست خيلي خوبه. قيمتها هم خيلي مناسب بود. تقريبا يه حراج خوب بود. (قبل از اينكه بخواهيد مسير رو انتخاب كنيد حتما از چند جا به جز راننده تاكسيها بپرسيد چون راننده تاكسيها معمولا ميگن هيچ راهي جز تاكسي نيست.)موقع برگشت هم يه مسير تقريبا طولاني رو پياده اومديم تا به يه ايستگاه تراموا رسيديم و از اونجا به هتل برگشتيم. شب ساعت 12 به هتل رسيديم كه خانم من تازه يادش افتاد كه گرسنه هست و ماهم تو خيابوناي اطراف هتل رفتيم كه خريد كنيم. اونجا شبها هم مثل روز شلوغ بود و پر بود از اروپاييهاي سرمست كه در حال خوشگذراني و خنديدن بودن. خلاصه تا ساعت يك و دو مشغول قدم زدن بوديم.
صبح روز بعد اول اتاق رو تحويل داديم و وسايلمون رو تو پذيرش هتل گذاشتيم و با تراموا به ايستگاه كاپاتاش (capatas) كه يكي از اسكله هاي استانبول بود رفتيم. مجموعه جزاير پرنس شامل 5 جزيره است كه بزرگترين آنها جزيره بيوك آدا هست. ما هم با كشتي وبليط نفري 5 لير به طرف جزيره كه فاصله 1:15 داشت رفتيم. تو اين جزيره كه پيشنهاد ميكنم حتما بريد هيچگونه وسيله موتوري اجازه رفت و آمد نداره و تنها با درشكه يا دوچرخه ميشه جزيره رو گشت. ساعتهاي برگشت از جزيره حدود 2 و 4 و 6 عصر بود. از اونجا يه دوچرخه دو نفره گرفتيم و همه جزيره رو گشتيم. واقعا مناظر قشنگي داشت. بعد از صرف ناهار هم برگشتيم و به سمت بازار بزرگ رفتيم كه از شانس ما همه فروشگاهاش بسته بودن. ماهم تصميم گرفتيم دوباره به اوليويوم بريم. تراموا 24 ساعته نيست فكر ميكنم تا ساعت 11 شب بيشتر نباشه. بعد از برداشتن وسايلمون از هتل براي برگشت به ترمينال با تراموا به ايستگاه زيتون بورنو رفتيم و از اونجا با مترو رفتيم ترمينال. بليط برگشتمون هم نفري 27 لير شد. هواي استانبول از آنكارا گرمتر بود و توي اين فصل سال بر خلاف تصور من خيلي توريست داشت. بعضي از هتلها هم اصلا جا نداشتن. البته بيشتر اروپايي بودن و كمتر ايراني.
زبان
توي آنكارا خيلي كم كسي پيدا ميشه كه انگليسي بلد باشه. تازه اونها هم جمله رو متوجه نميشن بنابر اين سعي نكنيد جمله رو كامل بگيد فقط بايد كلمه رو جدا بگيد. خلاصه بايد بتونيد خوب پانتوميم بازي كنيد. سعي كنيد چند تا جمله تركي ياد بگيريد.
يك تجربه: اونجا اگه با كسي برخورد كرديد كه انگليسي بلد نبود و شما مجبور بوديد چيزي ازش بپرسيد اول چند تا كلمه فارسي بپرونيد. اونها لغت مشترك با فارسي زياد دارن مثلا رنگ, آسانسور, پرتقال و... اينطوري احتمال اينكه متوجه بشن 30 درصده ولي اگه انگليسي حرف بزنيد احتمالش يك در ميليونه كه متوجه بشن.
البته خانم من كلا از زبان اشاره استفاده ميكرد كه خيلي هم مفيد بود.

ديدنيهاي آنكارا
Donky chance عزيز در مورد ديدنيهاي آنكارا كامل توضيح دادن. اين هم لينكش:
http://mohajersara.com/showthread.php?tid=4308
بهترين جا هم همون مقبره آتاتورك بود كه از ميدان كيزيلاي و يا خيابان آتاتورك با 6 يا 7 لير ميبرن و ساعت كاريش هم 9 تا 16 هست.

غذاها
خيابونهاي اطراف هتل پر از رستوران هستن. غذاهاشون هم خيلي خوشمزه و با قيمت مناسب هستن. حتما به رستوران HD Iskandar بريد و يك اسكندر كباب بزنيد. همه جا شعبه داره. حتما غذاهاي تركي رو امتحان كنين چون ذائقه اونها به ما خيلي نزديكه. از جمله غذاهاي خوشمزه تركيه: اسكندر كياب-دونر كباب- كمپير و كباب تركي هست. فقط پيتزا نخريد چون خيلي پيتزاهاشون بدمزه هست.

در آخر ببخشيد كه خيييليييييي طولاني شد. فقط خواستم كامل بنويسم. اميدوارم به درد همه بخوره.

سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-11-19 ساعت 18:11)outlaw نوشته:  سلام ، می خوام سفرنامه رو بنویسم اما قبلش اینو میگم که هر چیزی که میگم برداشت شخصی منه نه بیشتر این تضمینی بر درست بودن حرف های من نیست.سعی میکنم الکی مفصل نباشه و در عین حال چیزهایی باشه که کمتر اشاره شده باشه.
آنکارا:شهری که توش دو تا ماشین یک جور نمیبینین!!همیشه همه جا هم ترک ها مقدم هستن از سفارت بگیر تا ..... شهری که توش هیچکس انگلیسی حتی در حد هلو هاو آر یو هم بلد نیست!!!بهتره کمی ترکی بلد باشین.اما کلا مردم مهربونی داشت.رستوران کمی متفاوت = کباب 49 و یه رستوران قنادی خوب هم داشت اسمش شبیه الیزه بود.
هتل :من ددمان رو گرفتم و اصلا پشیمون نیستم واقعا جای مناسبی بود اینو به یاد داشته باشین که این هزینه های جزئی کم همشون رو با هم جمع کنین 1 میلیون هم نمیشه پس در خرید لباس و بار رفتن و... صرفه جویی کنین اما سعی کنین جاتون راحت باشه چون مهمتره !!!
نکته : فکر بیوک آرشام رو هم نکنین اصلا .
دکتر :وقت رو اصلا نخواست اما نامه اینترویو رو واسه کیس نامبر خواست.
هر چند دکتر فوق العاده آدم پولکی هست و از صدقه سر ما میلیاردر شده اما یه ایرانی یه گندی زده که باعث شده همه پول بیشتری بدیم دکتر بهش گفته شما دوبار واکسن زدی؟اونم گفته نه ازم آزمایش خون گرفتن.دکتر هم گفته پس چرا مهر واکسن زدن؟. دکتر به واکسن آبله مرغون یا همون واریسلا گیر داده...از همه آزمایش آنتی بادی میگیره من که رفتم تازه این اتفاق افتاده بود.من انگلیسی باهاش صحبت کردم گفت: ما شواهدی داریم که نشون میده دارن کلاهبرداری میکنن و من گفتم دکتر رشته من همینه خودم میدونم وقتی تیتر آنتی بادی بالا باشه دیگه واکسن نمیخواد اونم گفت چون یه جورایی میدونی و همکاری من باید مطمئن بشم که آنتی بادی داری تو خونت !!!!! 138 لیر بابت دو نفر !!! وقتی سیتیزن شدم سوش میکنم :ِدی
نکته: اصلا راهنما نمیخواد اصلا اصلا!!! کسایی رو دیدم که بهشون تو ایران گفته بودن واکسن نزنین ایران تحریمه قبول ندارن!!ازشون 900 تومن واسه دکتر گرفته بودن !!
اگه انگلیسی بلدین تو مطب مشکل ندارین اگه هم نه عیب نداره به اندازه فارسی بلدن فقط اگه مطب شلوغ بود هم همه باعث نشه که گیج شین یا اعصابتون بهم بریزه کلا پروسه ساده ایه !!! نقشه آنکارا تو سایت هست مطب دکتر رو از بلوار آتاتورک برین سرراست تره کلا چند دقیقه دیرترممکنه بشه !!! اسم لابراتوار دووزّن که زیرش لباس عروسی میفروشه :ِدی
نکته :بهتره یه شب قبل هم برین راه سفارت رو یاد بگیرین هم مطب رو .... این به اعتماد به نفستون کمک میکنه!!!

سفارت: تقاطع خیابان کندی و بلوار آتاتورک قرار داره وقتی از پایین یعنی کندی به سمت سفارت میرین یک در اول هست که با اون کاری ندارین یه کم بالاتر بعد از پیچ در اصلی نمایان میشه.
اگه وقتتون 8.30 هست زودتر از 7.45 رفتن بیخودیه چون معمولا 8 میاد نگهبان و پاسارو جمع میکنه در ضمن دو صف جداست مهاجرتی و غیر مهاجرتی .نترسین هل هم نشین خیلی سادس با یه سوال کوچیک میفهمین کدوم ماله کدومه!!!
نکته: اگه رسیدین به صف و دیدین که پاسارو گرفتن واسه اینکه بیشتر معطل نشین میتونین خودتون برین جلو و پاسو بدین به نگهبان فقط بگین گرین کارد.
موبایل هم بردنش آزاده فقط خامووووش!!
قضیه سه تا زنگو پولو و اثر انگشت هم میدونین!! فقط رو اون تابلو دوتا شماره نشون میده که شماره بالایی شماره اون لحظه است و وقتی بعدی اعلام میشه اون میره ردیف دوم !!! قاطی نکنین :دی
اصلا هم محیط ترسناکی نداشت فقط قدیمی بود.
قبل نوشتن مصاحبه بگم من سربازی س.. بودم و کار کاملا خصوصی و رشته غیر خاص و بعد از لاتاری هم ازدواج کردم.
برگه آبی من پرینت شده بود نمیدونم چرا؟ یعنی اسمم روش بود !! یعنی قبلش شروع شده بود.
متن مصاحبه :
آفیسر ریش قرمز : سلام با خنده
-سلام با خنده
آ- آیا قسم میخوری.....
-نه چند تا اصلاح داریم که باید انجام بدیم
آ- موردی دیگه نیست قسم میخورین؟
-بله قسم میخوریم
اول گفت فلان کارو میکنی؟ که گفتم نه من نماینده دارویی ام ( بعد دیدم تو سایت شرکتم اون مورد هم ذکر شده که ازم پرسیده).

پرسید معاف شدی ؟ گفتم دوست داشتم نشد.خندید گفت چرا ؟که منم توضیح دادم. سربازی کجا بودیو چیکار میکردی ؟ که گفتم تو آشپزخونه مسئول بهداشت مواد غذایی بودم خندید.
خانم شغل شما چی بود ؟ جواب خانمم
آ-شما پروندتون هیچ مشکلی نداره و فقط یه پروسه اداری که باید طی بشه طی 1 یا 2 ماه مراجعه کنین!!
-حداکثر دو ماه؟
آ- نمیخوام بگم چون نمیتونم بگم !!!
همین 4 دقیقه هیچ چیز اضافه ای نبود کلی سوال میشد که نپرسید .
این سوال نپرسیدنو به فال نیک میگیرم که سوالایی که نپرسید براش حل شده بودن.
به نظر((((( من)))))))) مصاحبه خیلی فرمالیته ست بیشتر همون اف بی آی چک مهمه.
اینم بگم امسال ایرانیا خیلی بد شدن همه دوری میکردن کسی نم پس نمیداد.خیلیا بودن عضو اینجا نبودن میگفتن فقط می خونیم. امیدورام که این سفرنامه مفید باشه.
من راضیم به جای تشکر دعا کنینا!!!
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
(2011-12-11 ساعت 19:41)ali1981 نوشته:  خوب، بالاخره نوبت ما شد تا دینمون رو به مهاجر سرا ادا کنیم. سفرنامه ما کمی متفاوته از این نظر که ما از مرز زمینی سرو (ارومیه) رد شدیم و در آنکارا به جای رفتن به هتل در منزل یکی از اقوام ساکن بودیم.
1- رفت: ما صبح ساعت 8به وقت ایران و 6:30 به وقت ترکیه از مرز رد شدیم و با تاکسی به سمت شهر وان راه افتادیم. پس از طی یک مسیر 3 ساعته و عبور از شهر زلزله زده وان ساعت 10 فرودگاه بودیم و بدبختانه بلیطمون برای ساعت 16:45 بود. دمای سالن فرودگاه 2 درجه زیر سفر بود و مردم برای اینکه یخ نزنند هوای بیرون رو که آفتابی بود ترجیح می دادند Smile شانس آوردیم که بلیطمون اپن بود و بعد از کمی سریش بازی بلاخره تونستیم ساعت 11:30 به سمت آنکارا پرواز کنیم. پرواز 1 ساعت و 20 دقیقه طول کشید. اتوبوس های هاواش جلوی فرودگاه منتظر هستن و با پرداخت 10 لیر شما رو تا اولوس می رسونند.
**نکته کنکوری: اتوبوس های شهرداری یا همون خط واحد های خودمون هم 20 قدم جلوتر از هاواش ها ایستگاه دارند و با پرداخت پنج و نیم لیر تا میدان کیزیلای میرن یعنی هم با صرفه تر و هم نزدیک هتل هایی که معمولا ایرانی ها میرن.
هزینه رفت برای ما شد: 22000 تومان عوارض خروج برای 2 نفر + 60 لیر تاکسی تا مرز+ 240000 هزار تومان پرواز از وان تا آنکارا.
2- دکتر: صبح ساعت 9 وقت دکتر داشتیم. دکتر اونگان آدم مودب، خوش برخورد و محترمی هستش (به نظر بنده) و کلی با هم گپ زدیم. 195 دلار برای معاینه و واکسن دیفتیری و کزاز برای خانمم. 95 دلار برای آزمایش و باز هم نکته کنکوری ** 135 لیر برای آزمایش تیترآنتی بادی آبله مرغان که اگر نگرفتیم واکسنشو بزنیم با اینکه هر دومون گرفته بودیم و من اثرش رو رو بدنم دارم دکتر اعتماد نمیکنه و آزمایشو می نویسه پس بحث بی خود نکنین چون این 135 لیر جریمه دروغی هستش که یکی از هموطن های عزیز گفتن پس با لبخند بپردازید. فردای اون روز طبق وعده خانم منشی که پا به ماه هم هستن، ساعت 17:30 برای گرفتن جواب رفتیم که آماده بود و گرفتیم.
3- ولگردی و خرید: به مواردی که بچه ها تو سفر نامه های دیگه ذکر کردن، مرکز خرید 365رو هم اضافه کنید. ( محله چانکایا هستش و کافیه به تاکسی بگید " اوچ یوز آتمیش بش آلیش وریش مرکزی" از کیزیلای 13 لیر می گیره و شما رو می رسونه دم درش. تمام مارک ها اونجا هستن و قیمت ها از آنکامال کمی مناسب تره. کوچه های ضلع شرقی میدان کیزیلای رو برای ولگردی و خوردن و نوشیدن توصیه می کنم. برای خرید لباس به فروشگاه های LCWAIKIKI و DEFACTO و COLIN`S برید. جنس هاشون خوبه و قیمت ها مناسب.
4- سفارت: سفارت در ضلع غربی بلوار آتاترک و 200 متر پایین تر از میدان کیزیلای قرار داره یعنی پیاده می تونید برید بی خود پول ندین به این تاکسی ها ولی نه اگه پول تو جیبتون سنگینی می کنه و دوست دارین خرجش کنید و به من هیچ ربطی نداره، هر جایی تاکسی گرفتین به راننده بگید"آمریکان بویوک ائلچیلیغی". بی خود زور نزنید کسی تو آنکارا یک کلمه انگلیسی بلد نیست.Smile اگر ترکی بلد نیستین کمی زبان اشاره تمرین کنید بیشتر کارتون راه میفته.
کل روند سفارت و مصاحبه فرمالیته هستش و قبلا برگتون حاضره، دعوتتون کردن دو دقیقه صورت ماهتون رو ببینند پس زیادی جوش نزنید و استرس نداشته باشید.
آفیسر: سلاااااااااااااااام خوبید؟
ما: مرسی، خوبیم
آفیسر: آیا قسم می خورید تمام گفته ها و نوشته هاتون درسته؟
ما: بله
آفیسر: شغلتون چیه؟ راستی به پزشک حیوانات فارسی چی میگن؟
ما: (با خنده) دامپزشک
آفیسر: شما تو ....... خدمت سربازی کرذیذ؟ (با شک پرسید و دقیقا به منظور یه دستی زدن)
من: نه من ....... بودم
آفیسر: دقیقا چی کار می کردید؟
من: توضیح در حد یک جمله
آفیسر: شروع کرد به شوخی و چند تا سوال در حد این که شما طرح دارید بعد از فارغ التحصیلی و ....
آفیسر: شما هیچ مشکلی ندارید و پروندتون کامله فقط یه پروسه اداری دارید. بعد از یک هفته سایت و چک کنید و تا یک الی دو ماه دیگه هر وقت اسمتون اومد یکیتون بیاد برای ویزا.
روبروی در سفارت یکی یه بنگاهی زده به نام آژانس بیژن. خدماتشو که ارائه میده زده رو شیشه. حتما بخونید و به حال ایرانی های مهاجر و سطح تواناییهاشون غبطه بخورید. آها داشت یادم می رفتش...... اگر جویای حال ما هستید برگه آبی گرفتیم که از اول رو میز بود.
5- برگشت: برعکس رفت Smile یعنی رفتن به فرودگاه، پرواز آنکارا- وان، تاکسی از وان تا مرز و مهر ورود و روز از نو، روزی از نو.
6- خلاصه کیس: توی لیست احسان عزیز همش رو می تونید پیدا کنید.Cool
هر سوالی عارض شد به قول خارجی ها Do Not HesitateBig Grin
و نهایتا از تمام دوستان مهاجر سرایی و بانیان این سایت ممنونم و برای همتون ویزای یک ضرب و کلیرنس کوتاه مسئلت دارم.
از الی الی عزیز هم ممنونم که تنها عضو مهاجر سرایی بود که نگران ماستTongue

(2011-12-12 ساعت 03:29)alfrede110 نوشته:  سلام به تمامی دوستان خوب مهاجرسرا

من تا به الان فقط مصرف کننده سایت مهاجرسرا بودم...اونم به این دلیل که همه چیز اینجا گفته شده بود و من چیز جدیدی برای اضافه کردن نداشتم...ولی تجربیات دوستان به من خیلی کمک کرد...و من با خودم عهد بستم که بعد از بازگشت از مصاحبه سفرنامه خودمون رو بنویسم:

من و همسرم هفته پیش مصاحبه داشتیم که به لطف خدا و کمک شما دوستان ویزا یکضرب گرفتیم... برنده اصلی همسرم بود و اینو بگم که به قول دوستان مصاحبه خیلی راحت تر از اونی هست که فکرش رو میکنید، اگر فرم هاتون مشکل خاصی نداشته باشه...

همسرم: مهندس عمران - سربازی معاف - مسافرت خارجی نداشت - شرکت خصوصی

خودم: خانه دار - یک مسافرت خارجی


ما برای یک هفته هتل ددمان رو رزو کردیم و با پرواز ایران ایر از تهران به آنکارا رفتیم ...فردای روزی که رسیدیم رفتیم دکتر که از ما حتی نپرسید که آبله مرغان گرفتید یا نه و 2 تا واکسن زد یکی نوبت دوم دیفتیری کزاز و دیگری آبله مرغان...و منشی گفت فردا ساعت 3 بیایید جوابتون رو بگیرید...
ما چون تا روز مصاحبه کلی وقت داشتیم آنکارا رو حسابی گشتیم و چون به فیلم علاقمندیم 4 بار سینما رفتیم که 2 بارش 3 بعدی بود که تجربه جالبی بود...4 روز رو بدون فکر کردن به مصاحبه از فرصت استفاده کردیم تا رسیدیم به روز قبل از مصاحبه که فکر کردیم زیاد خودمون رو خسته نکنیم و اون روز رو فقط سینما رفتیم و غذا هم گیاهی خوردیم که یه وقت مسموم نشیم...Big Grin
روز مصاحبه هم سعی کردیم خونسردیمون رو حفظ کنیم تا اینکه نوبت به ما رسید و یک خانوم خیلی مودب و خوش بر خورد مصاحبه رو انجام داد که فکر کنم 2 دقیقه شد...از من که فقط پرسید چیکار میکنید و از همسرم هم در مورد کار و سربازیش پرسید...ما مصاحبه فارسی رو انتخاب کرده بودیم که بعدش وسطا از همسرم پرسید انگلیسیش خوبه؟ و کمی هم انگلیسی صحبت کرد...در آخر گفت همه جیز خوبه و کارت سفید رو درآورد و گفت برید ups ... به امید اینکه قسمت همه شما دوستای خوب بشه (:

در ضمن ما اسپانسر نداشتیم ولی 2 تا تمکن مالی 40 و 20 میلیونی که به دلار مبلغش نوشته شده بود و یک سند خونه به همراه ارزش گذاری و یک سند ماشین بردیم...
البته ما هزینه های ترجمه زیاد دادیم چون هر چی دستمون رسیده بود رو ترجمه کردیم که شاید خیلی هاش نیازی نبود...فکر کنم هزینه ارزشگذاری هم بی مورد بود چون دوستان با همون تمکن مالی کارشون راه افتاده بود


نکته: ما به توصیه دوستان مهاجرسرایی هتل ددمان رو انتخاب کردیم که هتل خوبی بود مخصوصا اینکه اینترنت رایگان بود و ما دیگه سیم کارت نگرفتیم و از طریق اینترنت با خانواده در ارتباط بودیم و قبل از اینکه از هتل بیرون بریم آدرس جایی که مد نظرمون بود رو از روی گوگل مپ چک میکردیم و تقریبا برای پیدا کردن آدرس ها راحت بودیم...همه جا رو هم با مترو یا پیاده میرفتیم و از تاکسی استفاده نکردیم


توصیه : دوستانی که تو فصل سرد مصاحبه دارن مواظب سلامتیشون باشن خدای نکرده قبل از مصاحبه سرما نخورن...در آنکارا آب میوه فروشی های خوبی هست که میوه تازه رو جلو چشمتون آب میگیره و ما چون اونجا به میوه دسترسی نداشتیم سعی میکردیم روزی یک لیوان آب میوه بخوریم مخصوصا آب سیب که ضد ویروس هست...
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------

شماره کیس :10xxx
تاریخ ارسال فرمهای سری اول: Sep
کنسولگری:آنکارا
تاریخ مصاحبه: Dec
تاریخ دریافت ویزا: یکضرب
تاریخ دریافت گرین کارت : نامعلوم
هزینه ها(2نفر) : حدودا 6000000 T


(2011-12-12 ساعت 10:22)tenesi نوشته:  
سلام به همه
با تشکر از شما دوستان عزیز مهاجرسرا که بدون شک بدون راهنمایی شما موفق به اخذ برگ آبی نمی‏شدم. بر حسب وظیفه خاطرات پروسه لاتاری 2012 خودم رو براتون می‏نویسم تا دین خودم را به شما عزیزان ادا کرده باشم. سعی می‏کنم از روز اول بصورت خلاصه بنویسم تا برسیم به روز مصاحبه.

ثبت نام:
من و همسرم در آخرین ساعات روز آخر ثبت نام، بصورت جداگانه در سایت ثبت نام کردیم.
بعد از ثبت نام پاسپورت همسرم گم شد و مجدداً بعد از طی مراحل قانونی درخواست پاسپورت جدید کردیم. در پاسپورت جدید همسرم، اسم یه جور دیگه نوشته شده بود(به جای y حرف i نوشته شده بود). بعد از دریافت پاسپورت جدید پاسپورت قبلی پیدا شد. بعداً در روز مصاحبه پاسپورت قدیم رو با خودمون بردیم و قبل از قسم خوردن توضیح دادیم که جریان از چه قراره و چرا اسم روز ثبت نام با اسم توی پاسپورت همخونی نداره. مشکلی هم پیش نیومد.
من هم مثل بقیه روز 15 جولای متوجه شدم که قبول شدم.
بعد از تهیه فرم ها و دریافت راهنمایی ها از مهاجرسرا فرم ها رو تکمیل و با پست TNT با 69.000 تومان به KCC ارسال کردیم و منتظر کارنت شدن شدیم. بعد از 15 روز ایمیل زدیم که بپرسیم مدارک ما به KCC رسیده یا نه اما چون بار اول دیر جواب دادن یه بار دیگه به فاصله یک هفته ایمیل زدیم(کلاً 2 بار). یک بار ایمیل اومد که بله مدارک رسیده، یه بار دیگه ایمیل اومد که نه مدارک شما نرسیده!!! فهمیدیم قاطی کردن(زیاد مهم نبود)
تو این فاصله تمام خاطرات مصاحبه دوستان 2011 رو به صورت یک جزوه آماده و چاپ کردم و در اوقات فراغت به همراه همسرم مطالعه می کردیم و نکته یادداشت می کردیم. این کار خیلی کمک کرد که با جو مصاحبه آشنا بشیم یه جوری که انگار 100 بار رفتیم مصاحبه و روز مصاحبه اصلاً استرس نداشتیم. هر روز هم به مهاجرسرا سر میزدم و از تجربه ها و سوال و جواب ها چیزهای جدیدتری یاد می گرفتم.
بعد از کارنت شدن یک ایمیل دریافت کردیم که باید وارد سایت بشیم تا روز مصاحبه رو بفهمیم.
روز مصاحبه مشخص شده بود.
برای ترجمه مدارک اقدام کردیم. هرچی داشتیم رو دادیم برای ترجمه رسمی(با مهر تأیید دادگستری).
تقریباً یک ماه مونده به روز مصاحبه رفتیم انستیتوپاستور و همه واکسن های لازم رو زدیم و کارت واکسن بین‏المللی گرفتیم.
وقت دکتر هم برای 2 روز قبل از مصاحبه گرفتیم. یکی برای خودم و یکی برای همسرم.
موقع پست کردن مدارک متوجه شدیم چندتا از ترجمه ها مشکل دارند. البته چیزهای مهمی نبود. ترجمه گواهی اشتغال بکار همسرم و ترجمه سند ماشین و ... . اشتباه در تایپ و تاریخ و ... بودن.
دوباره دادیم برای ترجمه ولی از اونجایی که فرصت زیادی نداشتیم این بار بدون مهر تأیید دادگستری.
راجع به اینکه بالاخره تایید دادگستری لازمه یا نه باید بگم فکر نمی کنم تایید دادگستری لازم باشه چون خیلی ها هم بدون تایید دادگستری ویزا هم گرفتن. تا حالا روز مصاحبه به کسی نگفتن آفرین حالا که مدارکت به تایید دادگستری رسیده قبوله یا چون فلان مدرکت به تایید دادگستری نرسیده مورد قبول نیست!!! بازهم خودتون تحقیق کنید و بعد تصمیم بگیرید. اما اگر شما هم مثل من آدم نگران و دلواپسی هستید، اگر فرصت دارید و هزینه براتون اهمیت نداره، ترجمه ها رو به تایید دادگستری هم برسونید که روز مصاحبه خیالتون راحت باشه.
خلاصه مدارک رو با آرامکس فرستادیم. مامور آرامکس میاد دم در خونه با ترازو وزن میکنه، حساب میکنه که چقدر میشه و رسید میده. مدارک سری دوم ما شد 80.000 تومان. با رسیدی که داد هرروز تو سایت چک می کردیم که الان بسته های ما کجاست. بعد از 3 یا 4 روز رسیده بود.
بلیط و هتل هم از آژانسی که دیگه همتون میشناسین ( جزیره ... ) تهیه کردیم.یک هفته هتل بیوک آرشان با ایران ایر شد نفری 733 هزار تومان.
ما نمی تونستیم 3 روز بمونیم آنکارا و مجبور شدیم 7 روز بمونیم. چون ما روز یکشنبه صبح پرواز داشتیم و روز چهارشنبه صبح مصاحبه. از اونجایی که پروازهای ایران ایر ، هم رفت و هم برگشت ، صبح بود ما نمی تونستیم چهارشنبه صبح برگردیم(مصاحبه رو از دست میدادیم خوب !!! ) . ولی اگر کسی با 3 روز موندن (یکشنبه صبح تا چهارشنبه صبح) یا 4 روز موندن (چهارشنیه صبح تا یکشنیه صبح) کارش انجام میشه بهتره 3 یا 4 روزه بلیط بگیره و اگر روز مصاحبه یک ضرب ویزا گرفتن بلیط برگشت رو به تعویق بندازه(حواستون به روزهای تعطیلی مطب و سفارت باشه و موارد پیش بینی نشده هم از قبیل تکرار شدن آزمایش و ... رو در نظر بگیرید)
در سایت سفارت ترکیه کیس نامبر ما خیلی دیر اعلام شد. کم کم داشتیم نگران میشدیم. اما بی مورد بود چون تاریخ و ساعت مصاحبه رو دریافت کرده بودیم و حتی اگه کیس نامبرمون هم در سایت اعلام نمیشد روز مشخص شده می رفتیم سفارت.
چند روز قبل از مسافرت هم ارز مسافری خریدیم. نفری 2 هزار دلار. با خودمون دلار بردیم.
چند روز قبل از پرواز از آژانس هواپیمایی زنگ زدن که ساعت پرواز به صبح زود تغییر کرده. قبلاً ساعت پرواز هم رفت و هم برگشت بعدازظهر بود که خیلی بهتر بود چون بعد از تغییر ساعت پرواز ما یکشنبه صبح زود یک روز تعطیل رسیدم آنکارا و عملاً یک روزمون هدر رفت و از طرف دیگه تصمیم داشتیم اگر چهارشنبه صبح روز مصاحبه یکضرب ویزا نگرفتیم همون چهارشنبه بلیط رو عوض کنیم و عصر برگردیم ایران. پرواز ایران ایر مسیر آنکارا - تهران و بالعکس صندلی خالی زیاد داره و مطمئن بودم که حتماً جا گیر میاد که برگردیم. که با عوض شدن ساعت های پرواز این امر میسر نشد و یه توفیق اجباری حاصل شد که بعد از مصاحبه با خیال راحت چند روزی در آنکارا بگردیم.
چند روز قبل از سفر یه ایمیل از سفارت اومد که مدارک شما به دست ما رسید. روز مصاحبه مدارک فلان و فلان همراهتون باشه(همون چیزهای همیشگی و صحبتی از کپی پاسپورت اسپانسر هم نبود)
این نامه رو هم پرینت کردیم و همراه خودمون بردیم.

مسافرت به آنکارا (یک شنبه):
پرواز ایران ایر (ایران ایر یک شنبه ها و چهارشنبه ها به آنکارا پرواز رفت و برگشت داره و شما یک بار به رایگان می توانید تاریخ پرواز خود را عوض کنید، یا عقب بندازید یا جلو). به همین دلیل من ایران ایر رو ترجیح دادم.
هتل (مسافرخانه):
بیوک آرشان: اتاق ها، سرویس ها خیلی خیلی معمولی. واقعاً در حد یک مسافرخانه. واقعاً نقطه ضعف سفر ما همین مسافرخانه بود. البته نمیخوام تو دل کسانی رو که اینجارو برای اقامت چند روزه انتخاب کردن خالی کنم اما از الان بگم اصلاً انتظار یک هتل نداشته باشید. فکر کنید تو میدان راه آهن یا میدان توپ خونه تهران رفتین مسافرخونه.
هوای آنکارا واقعاً سرده. هردوی ما حسابی سرما خوردیم. از آنجا که ما روز یکشنبه وارد آنکارا شدیم، به سراغ مطب دکتر رفتیم تا برای فردا برای پیدا کردنش مشکلی نداشته باشیم. خیلی راحت پیدا کردیم و در راه برگشت هم سفارت رو پیدا کردیم.حدود 20 دقیقه پیاده روی بود تا هتل(مسافرخانه) بیوک آرشان.
هم همراه اول آنتن میده، هم ایرانسل. اما علاوه بر هزینه رومینگ حتی وقتی با شما تماس بگیرن خیلی زیاد هزینه برای شما داره. من یه خط اعتباری ایرانسل با خودم برده بودم. وقتی رسیدم هتل زنگ زدم تهران گفتم: "سلام. خوبید؟ ما رسیدیم هتل. حالا بعداً بهتون زنگ میزنم" بعدش اعتبارمو چک کردم دیدم نزدیک 3 هزار تومن ازش کم شده بود. دیگه حالا خودتون هزینه موبایل رو در نظر بگیرید. بهتره یه سیم کارت از ترکیه بخرید تا از ایران با شما تماس بگیرن. اس ام اس هم از ایران بهتون میرسه.

وقت دکتر(دوشنبه):
2 شنبه ساعت 9 و 9:05 صبح وقت دکتر داشتیم (یکی برای خودم و یکی برای همسرم) که منشی هم راس ساعت 9 آمد درو باز کرد.
منشی دکتر دست و پا شکسته و فقط در حدی که منظورشو بفهمونه فارسی حرف میزنه. البته اگه ترکی گفت هم اصلاً نگران نباشید. چیز زیاد مهمی هم نمیگه. یا داره میگه برو بشین یا میگه منتظر باش یا ... از این جور چیزها دیگه.
مثل اینکه وقت دکتر اصلاً مهم نبود چون منشی به ما گفت : اِ، وقت دارید؟!؟! انگار تا اون روز یکی با تعیین وقت قبلی نرفته بود!!! اما شما حتماً وقت بگیرید که یه وقت به بهونه نداشتن وقت دکتر کارتون به مشکلی بر نخوره.
در ابتدا مدارک لازم برای روز مدیکال رو تحویل منشی دادیم و برای 2 نفرمون 90 دلار (نفری 45 دلار) پرداخت کردیم. منشی گفت منتظر باشید تا صداتون کنم.
بعد از آزمایش خون و عکس قفسه سینه و معاینه به تشخیص دکتر مجدداً از ما نمونه خون گرفته شد که کلاً بابت این آزمایشات و عکس ها کلاً 164 لیر دیگه پرداخت کردیم. چون همه واکسن هارو در تهران در انستیتوپاستور زده بودیم، دکتر هیچ واکسنی به ما نزد. فقط موقع معاینه (که هرکدام جداگانه معاینه شدیم) سوالاتی از قبیل سن، سابقه بیماری، قد، وزن، سابقه عمل جراحی و ... پرسید. مثل اینکه اگه قد و وزنتون رو ندونید یه پولی هم بابت اون ازتون میگیرن که شما رو وزن کنند و سانت بزنن!!!
یه چیز دیگه این که زیاد دنبال اینکه بفهمید بالاخره هزینه دکتر چقدر میشه نباشید. انگار حساب کتاب نداره ،از هرکی یه مبلغی گرفتن، البته حتماً به سن و سال و تعداد و نوع آزمایش ها بستگی داره.
دکتر که فارسی صحبت میکنه یه آدم جدی و خشکه. البته ما یکم باهاش شوخی کردیم و خندشو دیدم. بهش گفتیم همه میگن شما خیلی بداخلاقی. خندید و گفت نه بابا کی میگه؟ گفتیم همه میگن. جواب داد چون کار من خیلی زیاده. ما هم گفتیم برای شما که بد نمیشه، پول بیشتری گیرتون میاد که این دفعه حسابی زد زیرخنده.
کل معاینه و آزمایشات و عکس قفسه سینه در طبقه 3 و 4 انجام میشه.
بعد از این مراحل قبض به ما دادند و خانم منشی گفت فردا (سه شنبه) تا ساعت 5 بعد از ظهر جوابتون حاضره.
فرداش ساعت 3 رفتیم و جواب آزمایش ها را گرفتیم که اتفاقاً خیلی هم خلوت بود مطب.
نفری 2 پاکت که یکی جواب آزمایش ها بود و دیگری سی دی که هیچکدومو نباید باز کنید تحویل میدن و پاکتی که حاوی جواب مدیکال هست رو دربسته روز مصاحبه تحویل سفارت بدید. مثل اینکه سی دی هم باید همون جوری باز نشده با خودمون ببریم آمریکا.
مراحل روز مدیکال واقعاً ساده و راحته و احتیاجی به صرف هزینه برای همراه داشتن مترجم و ... نیست.

روز مصاحبه(چهارشنبه):
ساعت 7:30 صبح دم در سفارت بودیم.
قبل از ساعت 8 کارکنان مودب سفارت مراجعین رو به 2 صف جداگانه 1-مهاجرتی و 2-کیس های دیگر تقسیم کردن. بیشتر نفرات صف ها رو خود ترک ها تشکیل میدن.
ساعت 8 بعد از بازرسی بدنی و تحویل موبایل وارد سفارت شدیم.
در ابتدا خانومی که فارسی صحبت می کرد مدارک رو از ما گرفت و یک شماره به ما داد.
دقت کنید هرچی میگه رو بهش بدید و چیز اضافه ندید(این مطلب رو روی دیوار هم نوشته بود).
رفتیم نشستیم که شمارمون اعلام بشه برای انگشت نگاری.
بر خلاف آنچه از قبل در سفرنامه ها خوانده بودم وقتی شماره ما اعلام شد از انگشت نگاری خبری نبود!!! خانومی به زبان انگلیسی سوالی راجع به کار من (برنده لاتاری) پرسید(چند سال سابقه کار دارید؟) من گفتم مصاحبه من قراره به زبان فارسی باشه، چرا شما انگلیسی صحبت می کنید؟؟؟ در جواب گفت: این فقط یک سواله و مصاحبه شما تا چند لحظه دیگر به زبان فارسی خواهد بود. من هم جواب سوالشو دادم و سرش رو به نشونه OK تکون داد و گفت بفرمائید بنشینید و منتظر اعلام شماره باشید.
مشخص بود که این خانوم محتویات مدارکی رو که در ابتدای ورود به سفارت تحویل دادیم و مدارکی که قبلاً پست کرده بودیم رو داره طبقه بندی و مرتب و منظم و به ترتیب میکنه و در کامپیوتر مواردی رو وارد میکنه (یه همچین چیزی). به هرحال مهم به نظر نمی رسید.
خلاصه دوباره رفتیم نشستیم و منتظر اعلام شماره برای انگشت نگاری شدیم.
شماره ما اعلام شد و رفتیم برای انگشت نگاری. طریقه صحیح انگشت نگاری روی دیوار نمایش داده شده. خیلی راحت انجام شد.
رفتیم نشستیم منتظر اعلام شماره برای پرداخت پول شدیم.
شماره ما اعلام شد و رفتیم برای پرداخت پول. اگه گفتید نفری چقدر؟ بله درست حدس زدید، نفری 819 دلار ;-)
رفتیم نشستیم و منتظر اعلام شماره برای مصاحبه شدیم.
شماره ما اعلام شد و رفتیم برای مصاحبه.
همون آفیسر ریش حنایی معروف و خندان و مودب و سرشار از انرژی مثبت. مطمئن باشید همون لحظه همه استرسی که احتمالاً خواهید داشت رو با برخورد خوب و مناسبش از بین میبره.
آفیسر ضمن خوش آمدگویی به ما گفت: پرونده شما کامله و این فقط یک پروسه و تشریفات اداریه که باید انجام بشه.
پرسید آیا قسم میخورید که فرم ها را با صداقت پر کردید و الان با صداقت جواب خواهید داد؟
ما گفتیم قبل از قسم چند نکته هست که باید توضیح بدیم.همون مشکل اسم همسرم در پاسپورت فعلی و پاسپورت در زمان ثبت نام و چند مشکل در ترجمه مدارک که توضیح دادیم.
آفیسر لبخندی زد و گفت: این چیزها اصلاً مهم نیست و به هرحال خیلی متشکرم و ممنونم از صداقت شما. شاید هم مهم بود و منتظر بود ببینه ما توضیح میدیم یا نه. یه جورایی خیلی حال کرد با این موضوع که ما اشتباهات رو قبل از قسم توضیح دادیم. انگار از این آزمایش سربلند بیرون اومدیم.
بعدش قسم خوردیم (آقا به خدا ما راست می گیم)
دوباره آفیسر گفت مدارک شما تکمیله اما این سوال ها رو از روی کنجکاوی خودم و خارج از روند مصاحبه می پرسم (شاید شگردش این بود!!!)
از شغل من (برنده لاتاری) و اینکه کی و کجا و در چه سمتی کار می کردم پرسید. البته خودش کاملاً به شغل من آشنا و مسلط بود و سوالاتش رو صریح و مستقیم نپرسید. اینجوری می پرسید: تو فلان قسمت فلان کار هم میکنید؟ یا فلان قسمت زیر نظر فلان قسمته؟ مگه تو ایران فلان کار هم می کنید؟
من هم جواب دادم و آفیسر هم گفت بسیار عالی، شما باعث افتخار ما هستید!!! (شغل من دولتی بود)
بعد از همسرم پرسید، اما این بار خیلی ساده و راحت: شما خانوم شغلتون چیه؟ چیکار می کنید؟
همسرم هم جواب داد. آفیسر هم گفت: آفرین آفرین آفرین (دقیقاً 3 بار گفت) واقعاً عالیه و خیلی شغلتون و تجربتون به درد میخوره (شغل همسرم خصوصی بود)
آفیسر برگ آبی رو داشت پر میکرد که همسرم که خیلی ذوق زده شده بود بلند گفت هورااا ، آفیسر هم همراه با خوشحالی ما خوشحالی می کرد و می خندید و دوباره گفت همه مدارکتون کامله و فقط یک پروسه اداریه و باید طی بشه. از یک هفته دیگه سایت رو چک کنید و هروقت در سایت اعلام شدید یکی از شما بیاد ویزاهارو بگیره.
به نظر من قبلاً راجع به ما تصمیم گیری شده بود و مشخص بود برگ آبی خواهیم گرفت. چون تو دستش اصلاً برگ رنگ دیگه ای نبود.
در طی مصاحبه چند دقیقه ای و کوتاه ما آفیسر مدام مطالبی رو از توی کامپیوترش میخوند و گاهی چیزی تایپ می کرد.
در نهایت ساعت 10 صبح کار ما تموم شد و از سفارت اومدیم بیرون.
یه چیز دیگه اینکه روزی که ما سفارت بودیم و منتظر بودیم که شماره هارو اعلام کنند نمیدونم چی شد که یهو همه رو از سفارت بیرون کردند و با کپسول های آتش نشانی اینور اونور می رفتن و با بیسیم هاشون حرف میزدن!!! نمیدونم جایی آتیش گرفته بود، جایی زلزله اومده بود، مانور بود، خشم شب بود، خشم روز بود، بمب گذاری بود، حمله انتحاری بود، حمله تروریستی بود، چی بود ما که نفهمیدیم ولی خیلی نگران شدیم که ای بابا حالا چرا از شانس بد ما درست روزی که ما اومدیم سفارت اینجوری شد! اما بعد از چند دقیقه دوباره همه رو به داخل سفارت راهنمایی کردن و کلی هم عذرخواهی کردن. مخصوصاً از ایرانی ها!!!

توضیحات تکمیلی:
ما اسپانسر داشتیم. اسپانسر ما فرم I-134 رو در 2 نسخه (یکی برای خودم و یکی برای همسرم) تهیه کرده بود و گواهی امضاء کرده بود و همراه با کپی مدارک مالیاتی 3 سال گذشته خودش برامون فرستاده بود.
اسپانسر ما شاغل بود و تو مدارک مالیاتی 3 سال گذشته اسم خودش و همسرش هم بود.
تو بند 11 فرم I-134 چیزی شبیه به این نوشته بود(البته مبلغ ها رو اینجا حذف میکنم)
ROOM AND BOARD, TRAVEL EXPENSES, POCKET MONEY AS NEEDED UP TO MAX $..... MONTHLY.
I HAVE GROSS RENTAL INCOME FROM VARIOUS RENTAL PROPERTIES FOR A TOTAL OF $.....s
پایین فرم I-134 یه تاریخ نوشته شده که در فرم ما این تاریخ مال 7 ماه قبل از روزی بود که اسپانسر اونهارو پر کرده بود.فکر نمیکنم این تاریخ ، تاریخ انقضاء فرم باشه. ولی شما برای احتیاط در آخرین روزها این فرم رو تهیه کنید که تاریخش خیلی قدیمی نباشه.
کپی پاسپورت اسپانسر از ما خواسته نشد(ما هم همراهمون نبود). اصلاً کوچکترین صحبتی از اسپانسر و مدارک اون(فرم I-134 و فرم های مالیاتی 3 سال گذشته) که قبلاً فرستاده بودیم نشد.
گواهی تمکن مالی برای خودم یک 25 میلیون تومان و یک 12 میلیون تومان و برای همسرم هم 20 میلیون تومان (تاریخ افتتاح حساب ها قدیمی بود)(فقط موجودی گرفته بودیم نه گردش ماهانه و سه ماهه و سالانه و این جور چیزا). راجع به مسائل مالی هم صحبتی نشد.
سند ملک و ماشین هم ترجمه کرده بودیم و فرستاده بودیم. راجع به این هم صحبتی نشد.
هیچ صحبتی از سایر مدارک و ترجمه ها از قبیل کارت پایان خدمت و سایر مدارک تحصیلی و سوابق کاری و ... نشد.
اصل ترجمه ها و اصل گواهی های تمکن مالی رو قبلاً با پست آرامکس فرستاده بودیم و اصل مدارک رو همراهمون برده بودیم. ترجمه های ما به تأیید دادگستری هم رسیده بود.
کل سوال های مصاحبه 2 سوال راجع به شغل من و شغل همسرم بود و هیچ سوال دیگری مطرح نشد.
من 2 سفر و همسرم 4 سفر خارج از کشور داشتیم. شینگن هم گرفته بودیم قبلاً.
قبل از سفر به آنکارا هم من هم همسرم مجدداً در لاتاری 2013 ثبت نام کردیم تا اگر به هر دلیلی (نرسیدن به پرواز ، رد شدن در مصاحبه و ... و یا هر دلیل دیگه) امسال موفق نشدیم دوباره برای سال دیگه شانس خودمون رو امتحان کنیم. روز مصاحبه هم مشکلی در این مورد پیش نیومد. پس کسانی که مثل ما دوباره ثبت نام کردند نگران نباشند.

توصیه:
دقت کنید که در ایران مترجم ها خیلی در ترجمه ها اشکال دارند. مخصوصاً در تاریخ ها. حتماً قبل از ارسال خیلی دقیق و کامل خودتون بارها و بارها بررسی کنید که اگر اشکالی داشت فرصت برای اصلاحش داشته باشید. به نظر من بهتره ترجمه ها به تأیید دادگستری برسه هرچند ممکنه برخی از دوستان با نظر من مخالف باشند. شخصاً در آنکارا شخصی رو دیدم که به گفته خودش 2 ماهه تو آنکارا مونده و مشکلش فقط یک اشتباه در ترجمه مدارک بوده. اونهم در تاریخ. پس قبل از ارسال مدارک خیلی دقت کنید تا مدارک درست ترجمه شده باشند و چیزی از قلم نیافتاده باشه تا روز مصاحبه نگرانی نداشته باشید. اگر بعد از ارسال هم متوجه شدید که اشتباهی داشته نگران نباشید، دوباره ترجمه کنید و اگر فرصت ارسال دارید دوباره بفرستید یا اگر فرصت ندارید با خود ببرید سفارت و قبل از قسم برای آفیسر توضیح بدید. مطمئن باشید مشکلی پیش نخواهد آمد.
در کل اصلاً استرس نداشته باشید. پروسه واقعاً ساده و راحته. دوباره تأکید می کنم فقط و فقط هنگام ارسال مدارک دقت کنید مدارکتون کامل و صحیح باشه. به نظر من حالا که شانس به ما رو کرده بهتره خودمون این شانس رو از دست ندیم. حرفم اینکه که دست پر برید برای روز مصاحبه و بهونه ای برای مردود شدن یا طولانی شدن مدت کلرنس دست سفارت ندید. مثلاً ممکنه واقعاً ترجمه مدارک مهر تأیید دادگستری لازم نداشته باشه ولی اگر این مهر رو نداشته باشه تا روز مصاحبه نگران خواهید بود که نکنه باید به تأیید دادگستری میرسوندم؟؟؟ چون یکی میگه لازمه کلی هم سند و مدرک برای حرفش میاره یکی دیگه میگه نه لازم نیست اونم کلی سند و مدرک برای حرفش میاره!!! یا ممکنه واقعاً احتیاجی به ترجمه سند ملک نباشه اما تا روز مصاحبه نگران خواهید بود که نکنه گواهی تمکن مالی من کم باشه؟؟؟ یا مسائلی از این قبیل.

خواهش:
به علت طولانی بودن این پست لطفاً نقل قول نکنید
اگر سوالی داشتید بصورت پیغام خصوصی بپرسید که من در همین پست ویرایش و اضافه کنم و لطفاً اگر به این پست پاسخی میدهید نقل قول طولانی(همین پست) رو به جز اسم من(برای اینکه بفهمم به من پاسخ دادید) رو پاک کنید تا اینجوری صفحات تاپیک بیخودی زیاد نشه.

برگ آبی رو که من دریافت کردم هم رو اینجا(روی صفحه) و اینجا(پشت صفحه) آپلود کردم تا ببینید این برگ آبی که میگن چه شکلیه و چه رنگیه!!! اتفاقاً تو این برگه همه مدارک لازم برای روز مصاحبه رو نوشته که موقع جمع و جور کردن مدارک و ترجمه و ارسال اونها خیلی بهتون کمک میکنه.

این هم تلفن و آدرس سفارت برای آن دسته از دوستانی که نمیتونن سایت رو باز کنند:
AMERICAN EMBASSY ANKARA
110 Atatürk Blvd.
Kavaklıdere, 06100 Ankara - TURKEY
Phone: (90-312) 455-5555
Fax: (90-312) 467-0019
e-mail: webmaster_ankara@state.gov

به امید موفقیت برای تک تک شما عزیزان

(2011-12-12 ساعت 20:40)ali1981 نوشته:  آفیسر: سلاااااااااااااااام خوبید؟
ما: مرسی، خوبیم
آفیسر: آیا قسم می خورید تمام گفته ها و نوشته هاتون درسته؟
ما: بله
آفیسر: شغلتون چیه؟ راستی به پزشک حیوانات فارسی چی میگن؟
ما: (با خنده) دامپزشک
آفیسر: شما تو ....... خدمت سربازی کرذیذ؟ (با شک پرسید و دقیقا به منظور یه دستی زدن)
من: نه من ....... بودم
آفیسر: دقیقا چی کار می کردید؟
من: توضیح در حد یک جمله
آفیسر: شروع کرد به شوخی و چند تا سوال در حد این که شما طرح دارید بعد از فارغ التحصیلی و ....
آفیسر: شما هیچ مشکلی ندارید و پروندتون کامله فقط یه پروسه اداری دارید. بعد از یک هفته سایت و چک کنید و تا یک الی دو ماه دیگه هر وقت اسمتون اومد یکیتون بیاد برای ویزا.

(2011-12-15 ساعت 12:34)roghiyeh نوشته:  با سلام خدمت تمامی اساتید
بالاخره نوبت ما شد که سفرنامه بنویسیم
فکر کنم قبلا قسمت مربوط به مدیکال رو نوشته باشم. پس اینجا بقیشو مینویسم
اول لازم میدونم برای بعضی از کلمات مترادف ملموس تری رو براتون معرفی کنم:
1- کلیر خوردن یا رفتن تو مراحل اداری = به کما رفتن
2-آمدن جواب کلیر = به هوش آمدن و رفتن تو بخش
3- کلیر خوردن در ماههای آخر = مرگ مغزی شدن. چون احتمال به هوش اومدن خیلی کمه و فقط باید دعا کرد. ویا اعضای بدن (فتوکپی فرمهایی که تا حالا پر کردی) رو به نیازمندان اهدا کردن.
4-آمدن جواب کلیر در ماههای آخر = معجزه
خوب از هر چه بگذریم سخن دوست خوشتر است
من و همسرم ساعت دوازده شب با اتوبوس از استانبول به سمت آنکارا حرکت کردیم و ساعت پنج صبح در ترمینال آشتی آنکارا بودیم. چون خیلی زود بود و مترو هم ساعت شش صبح شروع به کار میکرد تصمیم گرفتیم همونجا یه صبحونه ای بخوریم و به این ترتیب ساعت شد پنج و نیم. نیم ساعت هم جلوی کرکره های مترو منتظر شدیم و ساعت شش سوار مترو شدیم. ساعت شش و پانزده دقیقه در میدان کزل آی از مترو پیاده شدیم و چون خیلی زود بود و هوا هم هنوز تاریک بود تصمیم گرفتیم پیاده و خیلی آهسته بسمت سفارت حرکت کنیم. هر چقدر که آهسته رفتیم باز هم یک ربع مونده به هفت جلوی سفارت بودیم. یک دفعه چشممون به یک شیرینی فروشی رو بروی سفارت افتاد که باز بود و چون هوا هم خنک بود رفتیم اون تو و سفارش دو تا چایی با شیرینی دادیم و تا هفت و نیم اون تو نشستیم.بعدش اومدیم بیرون و رفتیم جلوی در سفارت. اونجا دوتا ردیف بود. یکی مال مهاجرها و دیگری توریست ها. در صف مهاجرها ما نفر اول بودیم ولی صف توریستها نسبتا شلوغ بود و اکثرا هم ترک بودند. نکته قابل توجهی که من در سفرنامه های قبلی خونده بودم اینه که بعضی ها نوشته بودن که اونجا پارتی بازی میشه و ترکها رو زودتر میفرستن تو. در صورتی که اصلا اینطور نیست. هر کسی توی برگش یه ساعت مشخص برای مصاحبه داره. مال مهاجر ها از ساعت هشت و نیم شروع میشه و مال توریستها از ساعت هفت و نیم و به فاصله پانزده دقیقه ای. بعد از ما یک مادر و دختر ایرانی و یک دختر خانوم ایرانی هم اومدن. البته دو تا خانواده ایرانی دیگه هم بودن. بعدش نگهبان اومد و پاسپورتها رو جمع کرد و برد داخل تا با لیستش چک کنه و خیلی زود اومد و به ترتیب پاسپورتها رو پس داد و به داخل راهنمایی کرد. بعدش مرحله رد شدن از دستگاه و تحویل موبایل ها بود. بعد رفتیم داخل یک حیاط کوچیک و دوباره منتظر شدیم تا ساعت هشت و نیم بشه و رامون بدن تو. بعد رفتیم تو و با یک خانوم که واستاده بود تا اصل مدارک رو بگیره روبرو شدیم. از ما پاسپورتها و مدارک پزشکی و اصل سند ازدواج و گواهی مالی و آخرین مدرک تحصیلی برنده و شناسنامه و کارت ملی و نفری دو قطعه عکس رو خواست و ماهم تقدیم کردیم.(پایان خدمت رو نخواست و ما هم چیزی نگفتیم) نکته: ما مدارکمون رو بصورت تفکیکی و منظم داخل اون پوشه های پلاستیکی که توشون تفکیک شده هست گذاشته بودیم و این کارمون رو خیلی راحت کرد. بعد یه شماره بهمون داد و گفت برین و بشینین ما هم گفتیم چشم.
اول شمارمون برای باجه شماره هفت اعلام شد و رفتیم پیش یه خانوم خیلی بامزه و خنده رو و انگشت نگاری کردیم. نکته:موج مثبت از سر و روی این خانوم میباره و اصلا بهش نمیاد که در طول عمرش حتی یک بار هم کسی رو ناراحت کرده باشه. بعدش دوباره نشستیم و اینبار شمارمون رو برای پرداخت پول صدا زدن و رفتیم پرداخت کردیم. بعدش هم برای مصاحبه. و اما مصاحببببببببببببببببببببببببببه.....
تا رسیدیم جلوی باجه با یه صحنه رو برو شدیم که نمیدونستم ناراحت بشم یا خوشحال. میدونید چی دیدم؟ این چه سوالیه. خوب معلومه که نمیدونین چون اون موقع اونجا نبودین. بگذریم. دیدیم که خیلی قشنگ اصل مدارک ما رو (شناسنامه و مدرک تحصیلی و ...) گذاشته جلوی شیشه که بهمون پس بده. خوب حالا شاید فکر کنین که این خیلی عادیه و چرا من اینو گفتم. ولی شاید وقتی بدونین که پاسپورتهامون هم بین اون مدارک بود یکم قضیه فرق کنه و این یعنی حداقل کما رو داریم. چون اونایی که قراره یک ضرب بگیرن پاسپوتشون رو پس نمیدن و با یو پی اس براشون میفرستن.بعدش هم قبل از اینکه چیزی بپرسه داشت با برگ آبی ور میرفت و این یعنی صد در صد کما.
و اما سوالاتی که کرد و حتی به جوابشون توجه هم نمیکرد اینا بودن: آیا الان در ترکیه دانشجو هستین و ما گفتیم بله. چه رشته ای و ماهم جواب دادیم. بعدش از خانومم پرسید در ایران چه کاره بودی و بعد از من همین سوال رو کرد. راستی قبل از این سوالها با همدیگه قسم خوردیم. بعدش هم فرمها رو داد امضا کردیم و برگ آبی رو تقدیم کرد و گفت که وقتی شمارتون رو تو سایت دیدین بیاین و ویزاتون رو بگیرین و به این ترتیب ما هم رفتیم تو کما. بعد یه دفعه گفت آها شما در استانبول زندگی میکنید و نیازی نیست که حضوری بیاین و یک برگه سبز رنگ هم ضمیمه برگ آبی کرد و گفت میتونین پاسپورتهاتون رو با یو پی اس بفرستین. در اون برگ سبز رنگ هم دیقیقا همون چیزهایی رو نوشته که تو برگ آبی هست. تنها فرقشون اینه که برگ آبی فارسی و انگلیسیه و برگ سبز ترکی و انگلیسی.
و اما نکات آموزنده:
1- نویسنده این سفرنامه و کامنتهای قبلی آقا هستش نه خانوم. رقیه اسم همسر منه که برنده اصلیه و چون اعصاب معصاب نداره من بجاش مینویسم.
2- فاصله استانبول و آنکارا بین هفت تا پنج ساعته و این بستگی داره که کجا سوار اتوبوس بشین. چون استانبول خیلی بزرگه.
3- تکلیف همه قبل از مصاحبه معلومه و این فقط یه مرحله تشریفاتیه. البته میتونین در مصاحبه سرنوشت مثبتتون رو منفی کنین. مثلا تو سالن بلند شین و علیه آمریکا شعار بدین و ... اما برعکس این موضوع امکان نداره
4- آنکارا خیلی سردتر از استانبوله
در پایان از همه اعضای محترم تقاضا دارم که برای بهوش اومدن ما و تمامی به کما رفتگان دعا کنن.

(2011-12-15 ساعت 21:44)aarshidaaa نوشته:  دروود به همه دوستان مهاجرسرايي
اول لازم مي دونم از مديران اين سايت و دوستاني كه زحمت مي كشن تا به ديگران صادقانه كمك كنند تشكر كنم. چون اين سايت و پاسخهاي دوستان كمك بسيار زيادي به من كرد و اميدوارم من هم بتوانم سهم خودم را در كمك به ديگران ايفا كنم تا اين زنجيره عشق باقي بماند.
يه مدتي بود كه به دلايلي نتونستم به مهاجرسرا سر بزنم ولي الان با دست پر برگشتم.
اما بگم از داستانهاي مربوط به مصاحبه:
حدود 2 ماه قبل به واسطه يكي از دوستاني كه برنده 2010 بود با شخصي آشنا شدم كه فعاليتش در آنكارا و مربوط به كارهاي مهاجرتي بود و در آنكارا كمك خيلي زيادي به ما كرد.
به پيشنهاد ايشان بليط ايران اير تهيه كرده بودم كه البته بهتر از تركيش بود. فاصله صندلي ها. نوع پذيرايي. و ساعت پرواز خيلي بهتر بود.
چهارشنبه ساعت 18:45 پرواز بود و ما براي اينكه بتونيم در رديفهاي جلو جا بگيريم تا بچه دچار گوش درد نشه حدود ساعت 16 فرودگاه بوديم. پرواز بدون تاخير انجام شد و خيلي خوب بود بعد از 2 ساعت و 20 دقيقه در ساعت 17:30 به وقت محلي رسيديم. خانم مرادي طبق قرار قبلي منتظر بود و به آپارتماني كه هماهنگ كرده بودند رفتيم. روز 5شنبه ساعت 9 صبح رفتيم به طرف مطب دكتر اونگان ، 105 لير بابت تشكيل پرونده و 280 $ بابت عكس سينه ،‌معاينه ،‌ و 1 واكسن آبله و 58 $ بابت آزمايش تست آبله و در كل كار 3 نفرمان حدود 500 تومان خودمان هزينه برداشت. تمام كارها تا ساعت 12 تمام شد و روز بعد يعني جمعه بعد از ظهر 3 تا پاكت و 2 تا CD تحويل گرفتيم.
چند تا نكته كه در مورد مديكال پزشكي ممكنه به درد دوستان بخوره:
من چون قبلا بيماري آبله را داشتم احتياجي به واكسن آبله نداشتم و در پاستور بعد از آزمايش مربوطه در كارت واكسنم زدند كه واكسن آبله تزريق شده تا آنجا دوباره كاري نشه ولي ظاهرا چند وقت پيش خانمي به آنكارا رفته بودند و اعلام كردند كه من در ايران واكسن آبله نزدم ولي در كارت واكسن قيد شده كه واكسن زدم. به همين خاطر از حدود 1 ماه قبل به اين طرف دكتر اونگان به كارتهاي واكسن پاستور خيلي اعتماد نداره و براي كسانيكه واكسن آبله در كارتشان قيد شده ،‌يك آزمايش مي نويسه كه هم زمان بره و هم 58$ خرج الكيه.
پس اگر واكسن آبله بايد بزنيد و هنوز اين كار را نكرديد، اجازه بديد اين واكسن را در تركيه بزنيد. هم ارزانتره ( چون اينجا انحصاري شده و قيمتش خيلي گرون شده) و هم كيفيتش بالاتره و هم اينكه اگر اينجا بزنيد در آنجا بايد يه هزينه اضافه بابت تست آبله بديد كه زمان كارتان را هم بيشتر مي كنه.
نكته ديگه اينكه من يه بچه 1 ساله دارم و شنيده بودم كه ممكنه دكتر تست سل بگيره و اگر اينطور باشه 3 روز زمان مي بره. به خاطر همين 1 هفته زودتر رفتيم ولي آنجا تست سل انجام نشد.
قابل توجه كسانيكه فرزند دارند، ‌تست سل بين سنين 2 تا 15 سال انجام مي شه و اين را در برنامه ريزي سفرتان لحاظ كنيد تا دچار مشكل نشويد.
ما از روز جمعه تا 4 شنبه بيكار بوديم و از آنجا كه آنكارا جاي ديدني خاصي نداره، در اين چند روز فقط به مقبره آتا ترك (كه اصلا ترك نبوده) رفتيم . قلعه آنكاراي قديم را ديديم و يه آبشار مصنوعي كه جديدا ساخته شده. يه كمي هم گشت و گذار در مراكز خريد و ...، به طور كلي آنكارا جاي خاصي براي رفتن نداره مخصوصا در فصل سرما
از نظر قيمت هم به ندرت چيزي پيدا مي كرديم كه از ايران ارزانتر باشه، چون تركيه و به خصوص آنكارا شهر گراني هستش.
يه نكته ديگه، دوستان، اگه به بارها يا جاهاييكه نوشته شده كازينو رفتيد (كه البته اين ها نمي دونند كازينو چيه چون به بارها و ديسكوها مي گن كازينو) و يه دفعه بابت يه ليوان نوشيدني يه فاكتور 500 دلاري بهتون دادن اصلا ناراحت نشيد و خيلي آرام اين پول زور را بديد و بيايد بيرون وگرنه با چند تا غول بيابوني مواجه مي شيد و هم كتك مي خوريد و هم مجبور مي شيد اين پول را پرداخت كنيد.(مخصوصا اينكه دادگاههاي آنجا اصلا از غير ترك دفاع نمي كنه و بايد 100 هزار دلار خرج كنيد تا دادگاه تشكيل بشه و بعدش هم راي به ضد شما صادر مي شه) پس اگه يه كمي تحمل كنيد و قيدش را بزنيد بهتره ، اگه نه كه.... ما بلايي را كه به سر يه ايراني اومده بود تعريف كرديم.
و اما روز قشنگ مصاحبه فرا رسيد. البته قبلش حال عجيبي داشتيم. روز چهارشنبه (ديروز) 8 راه افتاديم وقبل از 8:30 جلوي سفارت بوديم.
اول پاسها را گرفتند و اسامي را چك كردند ، از همان ابتدا، صف گريين كارتي ها و ويزاها جدا بود. وارد سفارت كه شديم به اتاقي رسيديم و دستاگاه X-RAY بود و بعد از كنترل پاسپورت، در يك محوطه منتظر بوديم. كيس به كيس به باجه اي رسيديم كه يك خانم با زبان فارسي به ما خوش آمد گفت. و مدارك ما را خواست:
پاسپورت، پاكتهاي پزشكي،آخرين مدرك تحصيلي شخص برنده ، نفري 2 قطعه عكس (حتما اسم را پشت عكسها مطابق پاسپورت بنويسيد)، اصل شناسنامه ، اصل كارت ملي، اصل عقد نامه، و مدارك مالي يا اسپانسر را تحويل داديم. (دقت كنيد در عكسها حتما بايد گوشها معلوم باشد) و از ما پرسيدند كه مصاحبه فارسي مي خواهيد يا انگليسي. ما مصاحبه فارسي را انتخاب كرديم كه يه وقت در صحبت كردن انگليسي اگه چيزي را متوجه نشيم يا نتونيم منظورمان را برسونيم دچار مشكل نشيم. يه نوبت به ما دادند و در سالن انتظار منتظر شديم.
مرتبه اول شماره ما را خواندند و به پشت باجه رفتيم. يه آقايي چند سوال از ما پرسيد مثل اينكه غير از تهران جاي ديگري سكونت داشتيد؟ يا اينكه اعلام كرديد در فلان محل 2 سال كار مي كرديد از چه سالي تا چه سالي بوده و ... و اين اطلاعات را در فرمهايي كه فرستاده بوديم نوشتند. مرتبه دوم براي انگشت نگاري شماره ما را اعلام كردند و بعد از آن براي واريز وجه ويزا به صندوق خوانده شديم. در مرحله آخر هم براي مصاحبه كه يك خانمي كه فارسي صحبت مي كردند. ابتدا سوگند خورديم (اميدوارم كساني كه نخوردند به زودي بخورند...) و بعد به خاطر يه سري روال اداري يه كارت آبي گرفتيم و برگشتيم. و قرار شد تا 1 الي 2 ماه آينده به سايت سر بزنيم و هر وقت كيس نامبر مان را ديديم براي دريافت ويزا بريم. و گفتند كار ما تمام شده و هيچ مشكلي نيست و بعدا يكي از ما ( من يا همسرم) بريم تا 3 تا ويزا را دريافت كنيم و .....، خداييش از آنچه كه فكر مي كردم خيلي راحتتر بود.
اگر كمكي از بنده ساخته باشه با كمال ميل در خدمتم.
به اميد موفقيت همه دوستان
شاد باشيد.

(2011-12-17 ساعت 10:22)ETnakhausetelefonien نوشته:  با سلام
دوستان اين سفرنامه من نيست اما بي واسطه بهم رسيده گفتم بذارمش اينجا.
برنده اصلي يه مرد تقريبا ٧٠ ساله بوده و همسرش ٦٥ سال كه بردن اونها به نوبه خودش خط بطلاني بر اينكه بعضي ها مي گن لاتاري سلكتيو عمل مي كنه و ادم خوبا رو سوا ميكنه.
هر دو دبير بازنشسته بودن
دو سه روز پيش مصاحبشون بوده. كيس حدود ١٥٠٠٠.
اسپانسر داشتن
حساب بانكي حدود نفري ٢٠ ميليون.
نفري يه سند
واكسناشونو پاستور زده بودن
هيچ واكسن اضافه اي هم انكارا بهشون نزدن. فقط معاينه و عكس برداري از سينه. جمع هزينه حدود ٣٠٠ دلار.
مصاحبه فارسي بوده.
افيسر پرسيده شما دبير بازنشسته ايد. گفتن بله. پرسيده چي درس ميدادين. گفتن زبان و رياضي.
خيلي خوشرو و خوش برخورد گفته يعني انگليسي بلديد حرف بزنيد. اونام گفتن بله.
نهايتا گفته بهشون كيستون اوكيه ولي چون معلم بوديد و دولتيه بريد ايران و بين ٤ تا ٦ هفته منتظر كليرنس باشيد.
ارادتمند


[quote='tenesi' pid='148963' dateline='1323669168']
[align=justify]سلام به همه
با تشکر از شما دوستان عزیز مهاجرسرا ک
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: ParsTrader ، SH1A2R3 ، Serendipity ، mansour*** ، pouyakafi ، ساری ، a.r.a.s.h1 ، ASALI ، zina s ، 3pideh ، Ali DV-2013 ، hana_fd ، Omidooo ، smmyp ، ابی22
(2011-12-09 ساعت 14:26)ouife نوشته:  با سلام خدمت همه ی دوستای خوب

خواهر من 8 آذز مصاحبه داشت، که میشد 3شنبه .ما برای جمعه بلیط گرفتیم (میشد شنبه بریم اما از اصفهان پرواز نبود). از قبل برای شنبه ساعت 8 صبح وقت دکتر گرفته بودیم که با خیال راحت بریم. به دوستان پیشنهاد میکنم بیمارستان nmc ابوالحیل برن چون در مقایسه با Middle East قیمتاش مناسب تره. میتونین با این ایمیل وقت بگیرین dr.vinodprabhu@nmc.ae
خلاصه ما سوار هواپیما شدیمو توی راه گفتیم بشینیم فرمایی که فرستادیمو یه نگاهی بهشون بندازیم..که همون اولش دیدیم تاریخ فارغ التحصیلیه خواهرمو توی ترجمه یه ماه جلوتر نوشته بود که دیگه بی خیال بقیش شدیمBig Grin
رسیدیم دوبی رفتیم خونه ی یکی از دوستامون و تا سه شنبه که مصاحبه بود انقدر خوش گذشت که خواهرم یادش رفت استرساشو ( که همشم بی مورد بود)

شنبه صبح رفتیم بیمارستان و مدارک لازمو ( 3 قطعه عکس، نامه مصاحبه و کارت زرد) بهشون تحویل دادیم.اول قد و وزن و فشار و معاینه ی چشم ، بعدم دکتر یه سری سوال کرد (با اینکه هندی بود به فارسی) که یه سری بیماریهارو پرسید داشتی یا نه! بعدم آزمایش خون و x-ray . یه واکسنم بود که دخترهای همسن خواهر من باید میزدن . بقیه واکسنارم همون اصفهان زده بود که همشم قبول کردن. کلا 1130 درهم شد که 500 درهمش مال اون واکسنِ بود. نتیجشم گفت پس فردا ( فرداشم حاضر بود، دید ما وقت داریم گفت پس فردا ).

روز یکشنبم زنگ زدیم با خانوم ملیکا هماهنگ کردیم برای مصاحبه . شماره ی ایشون هم اینها هستن
557388634 971+
567889083 971+
یه کیا موتوره چندین نفره هم دارن که جای همه میشهSmile
توی راهم کلی تعریف کردیم اصلا متوجه نشدیم کی رسیدیم.رفت و برگشت 150 درهم میگیرن که چون ما از شارجه رفتیم 200 درهم دادیم.

خلاصه ساعت 7 رسیدیم ابوظبی . دو سری نیمکت گذاشته بودن . سمت راست مال غیر مهاجرتیا بود سمت چپ برای مهاجرتیا. منتظر نشستیم و از اونجایی که خواهر من یکم استرس داشت براش آهنگ همه چی آرومرو گذاشتم :دی اینجوری حرفای اطرافیانم اذیتش نمیکرد. ساعت 7:45 یه آقایی با کت و شلوار و کلاه هندی اومد پاسپورت و نامه وقت مصاحبرو دید . و یکی یکی میفرستاد دم در سفارت اونجا یکم صبر میکردن تا درو باز کنن و راه بدن داخل. خوب از اینجا به بعد گوشیو میدم به خواهرم:

اول بازرسی بدنی کردن واگه خوردنیو اینا داشتی میگفتن خودت امتحان کن یکم بعد میذاشتن ببری داخل! وارد یک سالن شدیم و بعد از گذشتن از یک محوطه زیبا وارد ساختمان اصلی سفارت شدیم. یک شماره گرفتیم که مال من 3 بود . سمت راست صندلی چیده بودن و سمت چپ 10 باجه کنار هم قرار داشت. روی صندلی ها منتظر نشستیم. ساعت 9 پرده ها کنار رفت و باجه ها باز شدند. من از قبل سفرنامه ها رو خوانده بودم و خانوم تپل گوگولی مگولیه باجه شماره ی 9 را تصور کرده بودم و اتفاقا باجه تحویل مدارک من هم همان باجه بود. رفتم پیشش که بهم گفت برو پولو بریز به باجه ی اول و فیشش رو برای من بیار. 819 دلار ریختم( حتما با خودتون 19 دلارو داشته باشین تا کارتون سریعتر انجام بشه) . بعد به باجه ی 9 برگشتم برای تحویل مدرک. من مدارکمو توی یک کلاسور قسمت بندی شده گذاشته بودم و این خیلی بهم کمک کرد هر مدرکی که میخواستن سریع پیدا میکردم. همه مدارمکو بدون اصل تحویل دادم که شامل اینا بود:
نامه مصاحبه ، شناسنامه، کارت ملی ، مدارک تحصیلی (دیپلم،پیش دانشگاهی، لیسانسو من داشتم ) فرم اسپانسر و حساب بانکی که اسپانسرم فرمای مالیاتیو نفرستاده بود و فک کنم قابل قبول نبود چون حساب بانکیمو پرسید چقدره که گفتم حدوده 20 هزار تاست(توی ترجمه به ریال نوشته بودن!)
بعد منتظر نشستم تا صدا کردند :number 3 counter 12. که باجه انگشت نگاری بود. خانومی که اونجا بود پرسید English or Persian? که من گفتم انگلیسی اوکیه. اول 4 تا انگشت دست چپ و بعد 4 تا انگشت دست راست و سپس دو تا شستو روی یه صفحه ی مربعی لیزری push دادم. من دستم یخ کرده بود که بههم یه دستمال مرطوب داد تا روی انگشتانم بکشم و سپس دوباره انگشت نگاری کرد. بعد از انگشت نگاری دوباره نشستم.

بعد صدا کردند: number 3 counter 3. که رفتیم برای مصاحبه. خانوم آفیسر یک خانوم آمریکایی جوون بود که فارسی صحبت میکرد. اول به من گفت قسم بخور که من گفتم میشه یه چیزی بگم؟ و شروع کردم به گفتن اشتباهاتی که وجود داشت. مثلا پشت فامیلمو توی ثبت نام اولیه ننوشته بودم یا رشتم ترجمش با ترجمه دارالترجمه فرق داشت که خیلی مهربون با اون لهجه ی با نمکش گفت: این چیزا اصلا واسه ما مهم نیست

بعد از قسم یه امضا گفت بکنم( صفحه آخر فرم DS-230که فرستادیم kcc) بعد پرسید شما درستان تمام شده؟ که من گفتم بله.
نسبت اسپانسرو پرسید.
بعد پرسید چند بار لاتری شرکت کردین؟
و سوال آخر هم این بود که پدر و مادرتون چیکارن؟
بعد گفت که پاسپرتتون اینجا میمونه دوشنبه بیاین بگیرین ( به دلیل تعطیلی امارات به خاطر روز ملیشون 5 شنبه تعطیل بود)
ساعت 9:45 بود که من با برگهی آبی کوچیک بیرون اومدم Smile

بلیط برگشت من واسه جمعه بود که با اینکه چارتر بود عوض کردیم انداختیم سه شنبه ی هفته بعدش.

امیدوارم این سفرنامه بتونه به شما کمک کنه مخصوصا به خاطر اشتباهاتی که توی فرما دارین اصلا نگران نباشین چون مهم نیستن Wink از همه ی دوستان مهاجر سرا هم به خاطر کمکاشون مچکرم...

به امید ویزا گرفتن همه...

(2011-12-24 ساعت 12:39)manitala نوشته:  سلام به دوستان عزیز
اولا از مدیرای سایت تشکر میکنم به خاطر این فضایی که در اختیار ما گذاشتن تا بتونیم تجربیاتمونو با هم تقسیم کنیم. من شخصا خیلی از جوابهامو توی این سایت پیدا کردم و حالا که قسمت زیادی از کارهام انجام شده وظیفه خودم میدونم یه سفرنامه اینجا پست کنم تا دوستای عزیز دیگه شاید از تجربیات من استفاده کنن.

کیس نامبر من حدود 13000 بود و روز 20 دسامبر برای مصاحبه من انتخاب شد. من وضعیتی دارم که شاید یه مقدار جالب توجه کسانی که بعد از برنده شدن ازدواج کردن قرار بگیره. در واقع من با همسرم نامزد بودیم که فهمیدم لاتاری برنده شدم. خیلی سریع به KCC نامه زدم و وضعیتم رو اطلاع دادم و اونها هم جواب دادن که باید حتما ازدواج رسمی انجام بدی و مدارک همسرتو به همراه عقد نامه و ترجمه رسمی بفرستی. چون موعد ازدواج ما شهریور بود و نمی خواستم زمان رو از دست بدم اول فرم های خودم رو به همراه عکس فرستادم و بعد از عقد و گرفتن و ترجمه عقد نامه مجددا فرم های خودم رو آپدیت کردم. در واقع من فرم DS-230 رو برای همسرم پر کردم و همین فرم رو مجددا برای خودم بروز کردم و همراه با دو قطعه عکس همسرم و ترجمه عقد نامه برای KCC ارسال کردم. وقتی بعد از یک هفته با KCC برای اطمینان از اینکه مدارک دستشون رسیده مکاتبه کردم به من جواب دادن که کل اطلعات کیس من به ابوظبی منتقل شده. و بعد گفتن که در روز مصاحبه همراه با همسرت حاضر شو. با توجه به اینکه من دوستانی در ابوظبی دارم و بخاطر اینکه روز مصاحبه نزدیک به تعطیلات ژانویه بود برای اینکه از پرواز بعلت ازدهام مسافر جا نمونم دو ماه زودتر بلیط به ابوظبی رو با پرواز اتحاد خریدم. توصیه میکنم پرواز چارتر نگیرید چون اگه به هر دلیل بخواید زمان پرواز رو عقب یا جلو کنید امکانش نخواهد بود. بعنوان مثال ممکنه ویزاتون آماده بشه و بهتون بگن 4 روز دیگه بیا برای گرفتن ویزا که اگه پروازتون چارتر باشه و زمان برگشتنتون دو روز بعد از مصاحبه براتون مشکل پیش میاد. روز مصاحبه من سه شنبه بود پس بلیط رفت رو برای جمعه و برگشت رو هم برای جمعه گرفتم. اول فکر می کردم توی ابوظبی هتل بگیرم بخاطر همین پرواز الاتحاد رو خریدم که مستقیم به ابوظبی میره اما با توجه به اینکه هتل در ابوطبی گرونتره و آزمایشات مدیکال هم توی دبی ارزونتره و همچنین دبی شهر بهتری برای گشت و گذار و خرد هست از اینکار پشیمون شدم. در هر صورت هتل رو توی دبی رزرو کردم. هتل ارکید گرچه سه ستارس و خیلی هم فوق العاده نیست اما با توجه به اینکه توی دیره هست و به ایستگاه مترو، بیمارستان و مراکز خرید نزدیکه و میشه گفت یه هتل ایرانی هندیه گزینه مناسبی هست. این هتل در خیابان الرقه(به تاکسی ها بگید الریگا) در خیابان بطیین واقع شده. می تونید با صبحانه و شام رزرو کنید که حدود 116 هزار تومان برای هر شب میشه. کلا چون شما بیشتر از هتل برای خواب استفاده می کنید گزینه بدی نیست. خدمه بسیار محترم هستن و تور های تفریحی و گشت شهر و خرید و ساحل مجانی هم داره. غذاها تعریفی نداره اما میشه خورد. یه دیسکو هندی هم داره که من نرفتم. برای مدیکال من هم مثل بقیه دوستان NMC یا مرکز جدید پزشکی رو پیشنهاد میدم که در دیره و خیابان ابوهیل روبروی رامادا هتل واقع شده. دکتر کومار شوکلا یه پزشک محترم هندی هست که معتمد سفارت هست و زبان فارسی رو هم خوب صحبت میکنه. کل هزینه برای هر نفر 475 درهم شامل آزمایش خون 100 درهم، رادیوگرافی سینه 125 درهم و حق ویزیت 250 درهم هست که جمعا میشه 475 درهم البته اگه واکسن هاتون کامل نباشه بسته به نوع واکسن ازتون هزینه میگیرن. از من و همسرم نفری 100 درهم برای واکسن یادآور کزاز و دیفتیری گرفتن. کل هزینه ما 1050 درهم یا حدود 400 هزار تومان شد. بهتره روز قبل از مدیکال با بیمارستان تماس بگیرید و با رسپشن خانوم راجیتا صحبت کنید و وقت بگیرید اما اگه نشد هم اشکال نداره ساعت 7:30 صبح اگه برید بدون وقت قبلی هم میتونید ویزیت بشید. حتما با خودتون پول، پاسپورت، نامه وقت مصاحبه و کیس نامبر رو همراه داشته باشید. ممکنه به بعضی از خانوم های زیر 26 سال واکسن سرطان دهانه رحم تزریق بشه که 900 درهم هست ولی من ندیدم دکتر شوکلا به خانومایی که با ما بودن تزریق کنه. وقتی وقت گرفتید کمی باید منتظر بمونید که مدارکتون رو حاضر کنن. بعدش یه خانوم پرستار میاد و راهنماییتون میکنه که کجا پول پرداخت کنید و کجا آزمایش بدید. اول آزمایش خون، بعد رادیوگرافی بعد قد و وزن و نمره چشمتون رو اندازه می گیرن. بعد راهنمایی میشید به ویزیت نهایی توسط دکتر شوکلا. بعد از معاینه ازتون می پرسه که کی وقت مصاحبه دارید و بر اساس اون وقت جواب رو آماده میکنه. با شماره ای که توی برگه های مالی بهتون میدن باید برید و جوابو بگیرید. حتما میدونید که به هیچ عنوان نباید جواب رو باز کنید.
روز مصاحبه اکثر دوستان اول صبح یه تاکسی میگیرن به ابوظبی تا ساعت 7:30 جلوی سفارت باشن. ما شب قبل با اتوبوس رفتیم و شب رو خونه دوستم بودیم. اینطوری خیالمون خیلی راحت بود. اما توصیه میکنم ساعت 5:30 برید به ایستگاه اتوبوس که در بردبی هست و با هزینه 25 درهم برای هر نفر راحت برید ابوظبی. البته این ریسک هم ممکنه داشته باشه. اما برای برگشتن حتما با اتوبوس برگردید چون هزینش نفری 15 درهم هست ولی باید حداق 200 درهم به تاکسی پول بدید.
روز مصاحبه ساعت 7:30 حتما جلوی درب سفارت باشید. اول نامه تعیین وقتو نگاه میکنن بعد دونه دونه صدا میکنن که وارد بشید و چک امنیتی میکنن. موبایل و وسایل الکترونیکی رو میگیرن. وارد حیاط سفارت و بعدش محل مصاحبه خواهید شد. اونجا بهتون شماره میدن. منتظر میشید تا صداتون کنن. اول مدارکتون رو میگیرن. از ما فقط ترجمه خواستن و اصلا مدارک اورجینال رو نگاه نکردن. اگه عکس جدید داشته باشین میگیرن به جای قبلیا میگذارن. خانمی که مدارک منو گرفت کاملا به فارسی مسلط بود. مدارک لازم شامل شناسنامه،پاسپورت، کپی پاسپورت، مدرک تحصیلی، پایان خدمت، عقدنامه، مدارک اسپانسر بود. حتی مدرک سابق کار از من نخواستن. بعد مدارک همسرمو گرفتن که شامل شناسنامه و تحصیلات متوسطه بود. بعد یه فیش داد که مبلغ 819 دلار برای هر نفر واریز کنم. یادتون باشه اگه کپی پاسپورت نبریدد یک دلار هزینه کپی هم میگیرن. حتما و حتما پول خرد یک دلاری به اندازه کافی داشته باشید که به هیچ عنوان خرد نمی کنن و کلی اذیت خواهید شد. حتما هم به دلار بپردازید که به صرفه هست. بعد از پرداخت باید انگشت نگاری بشید و بعدش منتظر مصاحبه خواهید شد. مصاحبه گر سوالاتی در مورد اینکه در امریکا کجا خواهی رفت پرسید و در مورد شغلم سوالاتی مطرح کرد. و بعد از همسرم هم چند تا سوال در مورد کار پرسید. در آخر یه برگه آبی به من داد و گفت باید منتظر باشی تا پروندت بررسی بیشتر بشه. به همه آقایون این پروسه خورد ولی به خانوما گفتن برای گرفتن ویزا دو روز دیگه برگردید.
امیدوارم این نوشته بتونه کمکی برای دوستای گلم باشه
شاد باشید.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
دوستان لطفا لینک پست هاشون برای سفرنامه هاشون رو برای من پیام خصوصی کنند تا توی این تاپیک قرارش بدم.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
فایل pdf کلیه سفرنامه‌ها تا تاریخ 19 آگوست 2012 جمع آوری شده توسط ASALI عزیز، ضمیمه شد.
Serendipity نوشته: سلام، فرموده بودین سفرنامه‌مون ارسال کنیم که بذارین تو تاپیک آرشیو سفرنامه‌ها؛ اینم سفرنامه من:

خب عرضم به حضورتون که؛
- من یه دختر مجرد سی ساله هستم.
- تو شرکت خصوصی کار می‌کردم. مهندس عمران هستم.
- اسپانسر نداشتم، یه حساب بانکی 60 میلیونی برده بودم فقط.

من برای مصاحبه زبان فارسی رو انتخاب کردم. آفیسرم یه پسر جوون خیلی خوش برخورد بود.
مثل همه اول قسم خوردم. بعد ازم پرسید تو شرکتی که بودی چی می‌کردی.
بعد پرسید "برای چی میری آمریکا؟ برنامه‌ات چیه؟" گفتم "می‌خوام کار کنم، اگه بشه دوست دارم درسم رو ادامه بدم". پرسید "تا حالا دانشگاهی ثبت‌نام کردی؟ (تو آمریکا)" گفتم نه. یه چند دقیقه مشغول شد. مجددن پرسید "یعنی تا حالا برای دانشگاهی اقدام نکردی؟" راستش من یه کم نگران شدم. بازم گفتم نه. گفت "چه جالب!"

بعد پرسید کدوم شهر می‌خوای بری؟
در همین حین برگه آبی رو گذاشت تو پوشه و یه فیش سفید برداشت. من نفس راحت کشیدم Big Grin
بعد هم پرسید فامیلی‌ات یعنی چی؟ که من نتونستم براش توضیح بدم، گفتم نمی‌دونم انگلیسی‌اش چی میشه Wink

یه نکته اینکه من فکر نمی‌کردم برای روز مصاحبه عکس هم باید ببرم، اما چون دو تا عکس اضافی داشتم محض احتیاط برده بودم. که اتفاقن همراه باقی مدارک می‌خواستن.
نکته دیگه اینکه نوع پوشش مهم هست، مثل اینکه با پیژامه نمیشه رفت عروسی Big Grin اما اصولن تعیین کننده نیست و مطمئن باشین رو گرفتن ویزا هیچ تاثیری نداره.

من هتل سورملی بودم. ظاهرن هتل 5 ستاره است. هتل خیلی خوبی بود. از مزایاش این بود که ایستگاه مترو خیلی بهش نزدیک بود.
دو مشکل داشت، یکی سرویس دهی‌شون خوب نبود، دوم اینکه سرعت اینترنتش پایین بود و مدام قطع می‌شد.

یه مورد خیلی اعصاب‌خردکن هم برام پیش اومد. قرار بود ویزا رو بفرستن به آدرس هتل، من فردای روز مصاحبه نشستم هتل منتظر ویزا. از تو سایت ups هم چک می‌کردم. دیدم زده دو بار آوردن دم هتل کسی نبوده تحویل بگیره!

منم رفتم با رسپشن هتل صحبت کردم که من تمام مدت تو اتاقم بودم و این مامور ups اومده ولی کسی به من خبر نداده. اونا هم گفتن نه ما چند بار زنگ زدیم اتاقتون کسی نبوده! خلاصه من هی می‌گفتم والا من تو اتاق بودم. اونا باور نمی‌کردن.
بالاخره پس فردای روز مصاحبه خودم پا شدم رفتم دم دفتر ups (که خوشبختانه خیلی به هتل نزدیک بود) و ویزام رو گرفتم.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
تشکر کنندگان: ASALI ، zina s ، Szsanazsz ، 3pideh ، Serendipity ، parsush ، sayeh_m ، hamedhamed ، daria ، smmyp ، homayoon13 ، mohammadrezah ، usa lover ، payan ، ابی22




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان