دیروز مدارک سیتیزنشیپی را آماده کردم و امروز باید آنها را پست کنم. گمان کنم حدود سه ماه طول بکشد که برایم زمان امتحان تعیین کنند و در مجموع بین شش تا هشت ماه هم کل مراحل آن طول می کشد. دارم برای پنج ساله دوم برنامه ریزی می کنم و به احتمال زیاد یک تغییر اساسی در کار و زندگی خودم خواهم داد. راستش یک پیشنهاد کاری از یک شرکت خوب در لندن گرفته ام و برنامه ام این است که برای چند سال امریکا را ترک کنم و به اروپا بروم. خانه ام را هم اجاره می دهم که خرج قسط خودش را در بیاورد و ممکن است با همین اداره فعلی هم صحبت کنم که اگر مایل بودند تا یک مدتی دو ساعت در روز به صورت از راه دور برایشان کار کنم. خوبی این کار این است که می توانم در لندن از ساعت پنج تا هفت بعدازظهر برای امریکا کار کنم که می شود نه تا یازده صبح که بهترین زمان برای رسیدگی به کار است. در برنامه پنج سال گذشته هیچ تبصره ای برای پس انداز کردن پول وجود نداشت و هدف اصلی فقط ماندن در امریکا و گرفتن پاسپورت امریکایی بود. برای همین من هم خیلی به خودم خوش گذراندم و با قایق و ماشین گران و سرگرمی های مختلف از خودم پذیرایی کردم. ولی در برنامه پنج ساله دوم باید پس انداز کردن پول و تشکیل خانواده در اولویت های بالاتری قرار بگیرند. اگر بخواهم به کار و خانه خود در اینجا بچسبم روز به روز تنبل تر می شوم و تغییر در زندگی برایم سخت تر می شود. معلوم نیست که تا ده سال دیگر هم این شرکت من را اخراج کند و آن زمان برای برنامه ریزی های من کمی دیر خواهد بود. مهم تر از همه این است که بزرگ ترین هدف من تا کنون طبق برنامه گرفتن پاسپورت امریکایی بوده است و با گرفتن آن انگیزه و هدف خودم را از دست خواهم داد. اگر هر چه زودتر هدف مهم دیگری برای خودم مشخص نکنم دچار پوچی و بی هدفی خواهم شد و زیبایی های زندگی خیلی زود رنگ خواهد باخت. مثل این است که شما به قله کوه دماوند بروید و همان جا بمانید و برنامه ای برای پایین آمدن و یا جابجایی به نقطه دیگری نداشته باشید. طبیعی است که خیلی زود شکوه و زیبایی مناظر آن قله از چشمان شما خواهد افتاد و دچار بی هدفی خواهید شد و حوصله تان سر خواهد رفت. گرچه یک تازه مهاجر باید تمام تمرکز خودش را بر روی برنامه های کوتاه مدت بگذارد ولی داستان مهاجرت با گذشت پنج سال و گرفتن پاسپورت امریکایی تمام نخواهد شد و یک تازه مهاجر قدم در راهی خواهد گذاشت که آخر آن تبدیل شدن وی به یک کهنه مهاجر است. یک مهاجر باید خصلت تغییر را در خودش نهادینه کند چون یک مهاجر همیشه مهاجر خواهد ماند و تغییر در زندگی یک مهاجر یک امر جدا نشدنی است. سکون در زندگی مهاجر یعنی افسردگی و دلتنگی برای زادگاه و یک مهاجر که برنامه ای برای تغییر در زندگی خود نداشته باشد خیلی زود فیلش به یاد هندوستان خواهد افتاد و انگیزه های خودش را برای زندگی از دست خواهد داد.
ولی برنامه پنج ساله دوم من از این قرار خواهد بود.
1- پس انداز ماهیانه حداقل دو هزار دلار.
2- تغییر شغل و محیط زندگی
3- بالاتر بردن مهارت های اجتماعی و مطالعه تخصصی زبان انگلیسی
4- بالاتر بردن دانش کاری و صعود در رتبه شغلی لااقل یک پله در پنج سال
5- تمرکز بر روی تشکیل خانواده و ازدواج
6- ادامه دادن بیمه بازنشستگی و پس انداز در برنامه 401k در امریکا.
7- حفظ کردن خانه و وسایل زندگی در امریکا.
8- اقدام برای گرین کارت همسر و بازگشت به امریکا پس از پنج سال.
این چکیده ای از برنامه پنج ساله دوم من است و البته به این معنی نیست که من حتما موفق خواهم شد همه این کارها را انجام بدهم ولی باید سعی خودم را بکنم تا پس از پنج سال به بالاترین درصد تکمیل آن برسم. خوشبختانه برنامه پنج ساله اول بسیار بهتر از پیش بینی من تمام شد که چندان هم بدبینانه تنظیم نشده بود. داشتن شغل در پنج سال گذشته کلید اصلی موفقیت در برنامه بود و بدون آن مجبور بودم که پس از اتمام برنامه سه ماهه اول و گرفتن گرین کارت و مدارک اولیه به آغوش وطن برگردم. در برنامه پنج ساله دوم دیگر از ماشین آوودی کیو فایو و یا بی ام دابلیوی اکس تری خبری نخواهد بود و زندگی لوکس تبدیل خواهد شد به یک زندگی متعادل و متوسط با هزینه های حساب شده. تنبلی و تماشای تلویزیون شصت اینج و بازی با پلی استیشن جای خودش را به مطالعه و دو ساعت کار اضافه در روز خواهد داد. به قول معروف برنامه پنج ساله دوم من برنامه ریاضت اقتصادی است. البته شدت این ریاضت تا زمانی خواهد بود که تشکیل خانواده دهم که احتمالا در اواسط برنامه پنج ساله دوم خواهد بود و پس از آن هزینه ها مثل هر خانواده دیگری معقول خواهد شد.
حالا با داشتن این برنامه خیالم راحت شد و دیگر دچار سردرگمی نمی شوم. هدفم مشخص است و به مرور آن را دنبال می کنم. اگر یک مهاجر چنین برنامه ای برای ادامه زندگی خود نداشته باشد در این مقطع به شدت به این فکر خواهد افتاد که به ایران برگردد. اگر هم نتواند به ایران برگردد و یا برگردد و پشیمان شود به افسردگی شدیدی دچار خواهد شد و به قول یکی که نوشته بود وقتی که مهاجر پاسپورت امریکایی خودش را گرفت دیگر هدفی در زندگی ندارد و خودکشی می کند. بله دوستان این هم از برنامه بعدی من که گفتم بهتر است برای شما هم بنویسم.
اگر لازم است دوستان مدیر زحمت بکشند و این نوشته را به پست مربوطه منتقل کنند.
ولی برنامه پنج ساله دوم من از این قرار خواهد بود.
1- پس انداز ماهیانه حداقل دو هزار دلار.
2- تغییر شغل و محیط زندگی
3- بالاتر بردن مهارت های اجتماعی و مطالعه تخصصی زبان انگلیسی
4- بالاتر بردن دانش کاری و صعود در رتبه شغلی لااقل یک پله در پنج سال
5- تمرکز بر روی تشکیل خانواده و ازدواج
6- ادامه دادن بیمه بازنشستگی و پس انداز در برنامه 401k در امریکا.
7- حفظ کردن خانه و وسایل زندگی در امریکا.
8- اقدام برای گرین کارت همسر و بازگشت به امریکا پس از پنج سال.
این چکیده ای از برنامه پنج ساله دوم من است و البته به این معنی نیست که من حتما موفق خواهم شد همه این کارها را انجام بدهم ولی باید سعی خودم را بکنم تا پس از پنج سال به بالاترین درصد تکمیل آن برسم. خوشبختانه برنامه پنج ساله اول بسیار بهتر از پیش بینی من تمام شد که چندان هم بدبینانه تنظیم نشده بود. داشتن شغل در پنج سال گذشته کلید اصلی موفقیت در برنامه بود و بدون آن مجبور بودم که پس از اتمام برنامه سه ماهه اول و گرفتن گرین کارت و مدارک اولیه به آغوش وطن برگردم. در برنامه پنج ساله دوم دیگر از ماشین آوودی کیو فایو و یا بی ام دابلیوی اکس تری خبری نخواهد بود و زندگی لوکس تبدیل خواهد شد به یک زندگی متعادل و متوسط با هزینه های حساب شده. تنبلی و تماشای تلویزیون شصت اینج و بازی با پلی استیشن جای خودش را به مطالعه و دو ساعت کار اضافه در روز خواهد داد. به قول معروف برنامه پنج ساله دوم من برنامه ریاضت اقتصادی است. البته شدت این ریاضت تا زمانی خواهد بود که تشکیل خانواده دهم که احتمالا در اواسط برنامه پنج ساله دوم خواهد بود و پس از آن هزینه ها مثل هر خانواده دیگری معقول خواهد شد.
حالا با داشتن این برنامه خیالم راحت شد و دیگر دچار سردرگمی نمی شوم. هدفم مشخص است و به مرور آن را دنبال می کنم. اگر یک مهاجر چنین برنامه ای برای ادامه زندگی خود نداشته باشد در این مقطع به شدت به این فکر خواهد افتاد که به ایران برگردد. اگر هم نتواند به ایران برگردد و یا برگردد و پشیمان شود به افسردگی شدیدی دچار خواهد شد و به قول یکی که نوشته بود وقتی که مهاجر پاسپورت امریکایی خودش را گرفت دیگر هدفی در زندگی ندارد و خودکشی می کند. بله دوستان این هم از برنامه بعدی من که گفتم بهتر است برای شما هم بنویسم.
اگر لازم است دوستان مدیر زحمت بکشند و این نوشته را به پست مربوطه منتقل کنند.
با آرزوی موفقیت برای شما