کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
به شدت احتیاج به کمک دارم .
Sad 
با سلام

من يه ايراني تقريبا بي هنرم ، چون نه پارتي دارم و نه پول و سرمايه و مسلما نه حتي مدرک دانشگاهي ايي عالي ، چون صبح تا شب مي دوم براي يه لقمه نون و قرض هايي که تا خرخره امون بالا اومده .
نويسندگي مي دونم و نقاشي و طراحي ، ده سال معلم بودم ، منتهي چون از اول هم قرار دادي بودم نه حتي حق التدريسي يه جورايي ول معطلم و هميشه هشتم ، گرو نهمه !
سي سالمه ، شوهر دارم و يه بچه .
دست به هر کاري که مي خوام بزنم ، مي بينم يا سرمايه مي خواد يا پارتي که اون کار بخواد برام کار بشه .
از اين جا موندن دارم خفه مي شم .

به شدت احتياج به راهنمايي دارم .
1- مهاجرت رو با دستهاي خالي به من توصيه مي کنيد ؟
2- شما که به هر حال دنيا ديده ايد و حتما خيلي پخته تر از مني که تا مدرسه رو تموم کردم بازهم راه خونمون تا مدرسه رو اين بار براي چندرغاز دويدم ، فکر مي کنيد من اگر بخوام زندگيم رو ازصفر شروع کنم ، چي کار بايد بکنم ؟ ، هدفم پوله ، منتهي تو ايران نه اهل خلافم و نه کلاهبردراي بلدم و نه آشناي گنده ايي دارم ، به نظرتون چطور چنين چيزي امکان پذيره ؟
3- بدبختي به اين چيزي هم که هستم راضي نيستم ، از زندگي نباتي متنفرم ولي واقعا چطور مي شه پيشرفت کرد ؟
4- يه نقطه مي خوام که از اون نقطه دوباره زندگيم رو شروع کنم ، بهم پيشنهاد بديد ؟

ممنون
تشکر کنندگان: mehdi_behzadi ، saied-k ، ladanlove ، mansour*** ، lighter ، آقافرد ، maria2000 ، msar ، majidhiro
دوست عزیز به نظر میرسه وضعیت شما مشابه خیلی از ماهاست شما یک هنرمندید ولی باید از توانمندی های خود حداکثر استفاده رو کنید غلبه بر مشکلات اقتصادی که همه ما باهاش درگیریم کار خیلی سختیه که نیاز به پشتکار و تلاش و کوشش داره و نباید ناامید شد با تکیه بر داشته هاتون و با انتخاب یک هدف تلاش کنید و بدونید که موفق میشید سعی کنید به نکات مثبت زندگیتون فکر کنید و افکار منفی رو از خودتون دور کنید بزودی متوجه میشید که چطور همه درها بروتون باز میشه
شاد پیروز سلامت و موفق باشید
شماره کیس: *****ANK20058
کنسولگری: آنکارا
نوع ویزا: خانوادگی F3
تاریخ مصاحبه: January 2012
تاریخ دریافت کلیرنس: March 2012
تاریخ دریافت ویزا:
تاریخ ورود به امریکا:
تعداد افراد: 3

در سرزمینی که سایه آدمهای کوچک، بزرگ شد در آن سرزمین آفتاب در حال غروب است !!!
تشکر کنندگان: ladanlove ، msar
ممنونم دوست عزیز .

یه جا ، یه نقطه رو بهم پیشنهاد بده ، که با توجه به شرایطی که براتون توضیح دادم ، نقطه ی شروع دوباره ه ی من باشه .

در ضمن نگفتی مهاجرت کردن با این وضعیت من رو به من توصیه می کنید یا نه ؟

ممنون .
تشکر کنندگان: amiry ، msar
از مدیران سایت برای حذف پست خودم و اون دوست عزیزمون تشکر میکنم.
راستش من خودم به شدت مخالف منحرف شدن بحث ها هستم و به همین دلیل هم مجبور شدم به ایشون تذکر بدم. البته نتیجه اینجور تذکرات هم کل کل هستش که شما بهش خاتمه دادید. باز هم از زحماتتون سپاسگذاری می کنم.
2012AS58XXX
آنکارا
مصاحبه:June 13 - برگه آبی
کلیرنس:Sep. 25
ورود به امریکا: 15 نوامبر. ویرجینیا
سوشیال: 8 روز بعد- ویرجینیا
گرین کارت:12 روز بعد ایندیانا !
تشکر کنندگان: bija ، msar
(2012-01-05 ساعت 12:54)bija نوشته:  با سلام
من يه ايراني تقريبا بي هنرم ، چون نه پارتي دارم و نه پول و سرمايه و مسلما نه حتي مدرک دانشگاهي ايي عالي ، چون صبح تا شب مي دوم براي يه لقمه نون و قرض هايي که تا خرخره امون بالا اومده ...

سلام دوست عزیز
من فقط یک چیز را می دونم مهاجرت رو با دستهاي خالي دیوانگی است تازه وقتی متاهل باشی دیگه میشه غوز بالا غوزSad
شما اگه خواستی مهاجرت بکنی برو دنبال ...
نوع ویزا: CR1 (ازدواجی)
اولین اقدام: April 2010
محل مصاحبه:ناپل بود که با بدبختی به ابوظبی تغییر دادیم
تاریخ تکمیل مدارک در NVC: 2011 /Feb/18
تاریخ مصاحبه: 4 آپریل 2011
تاریخ گرفتن ویزا:6 آپریل 2011
طول مدت پروسه گرفتن ویزا :یک سال تمام
تشکر کنندگان: alireza62 ، rouzbehdarvishi ، msar
واقعا مهاجرت با دستهای خالی دیوانگی است.هر چه داریو نداری از دست میدی.اگه میتونید ... اقدام کنید.به حرفهای خیلی رویایی گوش نکنید اینو بدونین که اگه 1 چیزیو براتون گفتنو خیلی خوب بود بهش شک کنید.1000 میتونم براتون بیارم که با دست خالی زندگیتونو میبازین.دوست عزیز مهاجرت به هر قیمت خوب نیست.
همیشه دلتنگ پدر ومادر.....
تشکر کنندگان: amiry ، mehdi_behzadi ، bija ، mohammad.maleki ، HB_USA ، msar
من متوجه منظورتون نشدم. منظورتون از مهاجرت با دست هاي خالي چيه؟ ايا از نظر مبلغ نقد ميفرمائيد يا از نظر داشتن اشنايي اون طرف كه كمكتون كنه.يا منظورتون زبان يا نميدونم هر چي كه هست ميشه بيشتر توضيح بدين. چون اكثر دوستان ميفرمايند كه هزينه 6 ماه رو داشته باشيد.آيا شما اين رو هم نداشتيد. يا اينكه از خرج و مخارج اين مدت گلايه داريد.اگر بيشتر توضيح بدين خيلي ممنون ميشم.
2012AS00041XXX
دریافت نامه قبولی: 2011 , 15 Jul
سفارت: آنكارا
ارسال فرمها: 2011 , jul 25
کارنت شدن:june
دریافت نامه دوم:19 april
مصاحبه:12 june
دریافت کلیرنس:در انتظار كلير
2 نفر
هزینه ها:14000عکس+74000 DHl+ عكس12000+10000 بانك+200000 ترجمه+ 64000dhl+واكسنها 141000 +بليط 560000 تركيش فقط رفت

تشکر کنندگان: bija ، msar
(2012-01-05 ساعت 12:54)bija نوشته:  با سلام

من يه ايراني تقريبا بي هنرم ، چون نه پارتي دارم و نه پول و سرمايه و مسلما نه حتي مدرک دانشگاهي ايي عالي ، چون صبح تا شب مي دوم براي يه لقمه نون و قرض هايي که تا خرخره امون بالا اومده .
نويسندگي مي دونم و نقاشي و طراحي ، ده سال معلم بودم ، منتهي چون از اول هم قرار دادي بودم نه حتي حق التدريسي يه جورايي ول معطلم و هميشه هشتم ، گرو نهمه !
سي سالمه ، شوهر دارم و يه بچه .
دست به هر کاري که مي خوام بزنم ، مي بينم يا سرمايه مي خواد يا پارتي که اون کار بخواد برام کار بشه .
از اين جا موندن دارم خفه مي شم .

به شدت احتياج به راهنمايي دارم .
1- مهاجرت رو با دستهاي خالي به من توصيه مي کنيد ؟
2- شما که به هر حال دنيا ديده ايد و حتما خيلي پخته تر از مني که تا مدرسه رو تموم کردم بازهم راه خونمون تا مدرسه رو اين بار براي چندرغاز دويدم ، فکر مي کنيد من اگر بخوام زندگيم رو ازصفر شروع کنم ، چي کار بايد بکنم ؟ ، هدفم پوله ، منتهي تو ايران نه اهل خلافم و نه کلاهبردراي بلدم و نه آشناي گنده ايي دارم ، به نظرتون چطور چنين چيزي امکان پذيره ؟
3- بدبختي به اين چيزي هم که هستم راضي نيستم ، از زندگي نباتي متنفرم ولي واقعا چطور مي شه پيشرفت کرد ؟
4- يه نقطه مي خوام که از اون نقطه دوباره زندگيم رو شروع کنم ، بهم پيشنهاد بديد ؟

ممنون

اگه واقعاً به انگیزه هاتون اطمینان دارین به نظر من مهاجرت برای شما بهتر از هر کس دیگه ای لازم و مفید خواهد بود. البته که این کار براتون می تونه ریسک حساب بشه ، ولی می تونین با آگاهی کافی یک ریسک آگاهانه بکنید .

هیچ قانونی وجود نداره که بگه با وضعیت شما مهاجرت و موفقیت امکان پذیر نیست. همیشه در زندگی سختی هایی لازمه تا تغییرات بزرگ رخ بده . منتها باز میگم که با توجه به اینکه شما خانواده تشکیل دادین ، خیلی باید آگاهانه عمل کنین .
مهاجرت و زندگی در غربت برای انسان ، مانند فردی است که در جاده های وطن خود رانندگی می کرده و حال او را به اقیانوس انداخته اند ! باید اتومبیل خود را تبدیل به قایق کند تا نجات یابد...
تشکر کنندگان: bija ، m9780 ، ساسان ، msar
سلام

دوست عزيز ، مي خوام پاسخ خودم به شما رو با اين نكته شروع كنم كه عدم ارائه اطلاعات تكميلي از خودتون در پاسخ به دوستاني كه مي خوان به شما كمك كنن باعث ميشه تا پاسخ كمتري رو بگيريد. واقعا نيازه كه شما منظور خودتون رو از دست خالي بنويسيد. اگر زبان انگليسي شما در حد خوب نيست ،‌اگر سرمايه نقدي حداقل معادل 50000 دلار براي گذراندن 6 ماه اول مهاجرت را نداريد ، اگر اشنا يا فاميل درجه يك يا دويي كه بشه روش حساب كرد را نداريد و اگر واقعا بستر هاي لازم را براي مهاجرت نداريد ؛ بهتر است براي ايجاد تغيير در زندگيتون خيلي روي مهاجرت پافشاري نكنيد. در ضمن راهي رو كه براي طي پروسه مهاجرت در نظر داريد بيان كنيد ؛ ايا روي لاتاري حساب كرده ايد يا كشور ديگري را در نظر داريد و واجد شرايط هستيد ؟ پاسخي كه به اين سوالات خواهيد داد براي خودتان هم روشنگر خواهد بود !

از خود بپرسيد ايا تغيير در روند زندگي شما با توجه به امكانات و محدوديتهاي همين جامعه اي كه در ان زندگي مي كنيم امكان ندارد؟ به عنوان مثال ايا نمي توانيد از اموزگاري به شغل مرتبط ديگري برويد . مثلا اموزشگاه خصوصي راه بياندازيد يا شاگرد خصوصي بگيريد تا درامدتان بيشتر شود ؟ نمي شود از خلاقيت و هنرتان در طراحي جهت پروژه هايي در شركت هاي مرتبط با تبليغات و ... استفاده كرد ؟


ايا براي تغيير زندگي روزمره خود توانايي داريم ؟؟ كه بتوانيم بار بزرگترين تغيير زندگي ( يعني مهاجرت ) را به دوش بكشيم ؟


به هر حال اميدوارم موفق و شاد باشيد.
تشکر کنندگان: golbano ، ParsTrader ، hitab ، comrun ، alireza62 ، jokers ، bija ، OverLord ، Linspire ، sami_a ، mansour*** ، roeentan ، msar
ممنونم از راهنمایی تون دوست عزیز .
من از شرایط و تجربه های شما اطلاعی ندارم ولی در حال حاضر با توجه به شرایط حاکم در این مملکت متاسفانه هیچ تغییری بدون پارتی گنده یا سرمایه ایی کلان که از باختن آن وحشت نداشته باشی ممکن نیست .

باند بازی ، دزدی ایده ها ، برده داری به شیوه ی نو ( سوء استفاده از توانایی ها بدون دادن حق الزحمه ایی که حق واقعی شماست ) و خلاصه همه ی این تجربه ها ، یا بهتر بگویم بلاها به سرم آمده تا بتوانم تغییری در روند زندگی ام داشته باشم .
واقعا جاهای دیگه دنیا هم همین خبرها ست ؟!
تشکر کنندگان: msar
سلام دوست عزیز
یک چیزی که ذهنم را گفته های شما مشغول کرده این هستش شما عزیزم که با این سن که تقریبا دوره جوانی را دارین پشت سر می گذارید نتوانستید در کشور خودمون و بین هموطنای خودمون با وجود همسر و خانواده کاری انجام بدهید و اندر خم کوچه های پارتی بازی و چشم یاری وکمک دیگران و ... هستید می شه بفرمائید در خارج از ایران چیکاری می توانید انجام بدهید و از دستتون بر می آید ، فکر می کنید ما که یا این جایگاه رسیده ایم از آسمون برامون ریختن و با باند بازی به جایگاهی که داریم رسیده ایم والله از صفر شروع کردیم درس خوندیم و... به نظرم تو همین ایران خودمون بمونید و فکر مهاجرت را هم از سرتون بیارید بیرون ... . در نهایت انشا اله بتوانید به تمام خواسته هاتون برسید و ایام به کام تون خوش باشه Shy



(2012-01-05 ساعت 12:54)bija نوشته:  با سلام

من يه ايراني تقريبا بي هنرم ، چون نه پارتي دارم و نه پول و سرمايه و مسلما نه حتي مدرک دانشگاهي ايي عالي ، چون صبح تا شب مي دوم براي يه لقمه نون و قرض هايي که تا خرخره امون بالا اومده .
نويسندگي مي دونم و نقاشي و طراحي ، ده سال معلم بودم ، منتهي چون از اول هم قرار دادي بودم نه حتي حق التدريسي يه جورايي ول معطلم و هميشه هشتم ، گرو نهمه !
سي سالمه ، شوهر دارم و يه بچه .
دست به هر کاري که مي خوام بزنم ، مي بينم يا سرمايه مي خواد يا پارتي که اون کار بخواد برام کار بشه .
از اين جا موندن دارم خفه مي شم .

به شدت احتياج به راهنمايي دارم .
1- مهاجرت رو با دستهاي خالي به من توصيه مي کنيد ؟
2- شما که به هر حال دنيا ديده ايد و حتما خيلي پخته تر از مني که تا مدرسه رو تموم کردم بازهم راه خونمون تا مدرسه رو اين بار براي چندرغاز دويدم ، فکر مي کنيد من اگر بخوام زندگيم رو ازصفر شروع کنم ، چي کار بايد بکنم ؟ ، هدفم پوله ، منتهي تو ايران نه اهل خلافم و نه کلاهبردراي بلدم و نه آشناي گنده ايي دارم ، به نظرتون چطور چنين چيزي امکان پذيره ؟
3- بدبختي به اين چيزي هم که هستم راضي نيستم ، از زندگي نباتي متنفرم ولي واقعا چطور مي شه پيشرفت کرد ؟
4- يه نقطه مي خوام که از اون نقطه دوباره زندگيم رو شروع کنم ، بهم پيشنهاد بديد ؟

ممنون

تشکر کنندگان: m9780 ، msar
برای رشد و پیشرفت عوامل زیادی هست که باید دست به دست هم بدن تا به سرانجامی برسند .

دوست عزیز ،gilda789 ، من نمی دونم شما در حال حاضر در ایران تشریف دارید یا نه ؟
ولی پیغمبر خدا هم وقتی شرایط اجتماعش را در آن زمان برای پیشرفت آنچه که در نظر داشت مساعد ندید ، باوجود همسر و خانواده و حتی یاری خداوند تصمیم گرفتند که به مدینه هجرت کنند .

من منتظر این نیستم که از آسمان برای من چیزی ببارد .

به دنبال راهی بر روی همین کره ی خاکی می گردم !

به همین منظور هم از کمک دوستان مهاجرسرایی خواستم استفاده کنم تا شاید در پیدا کردن راهم بتونم آگاهانه و با اطلاع و استفاده از تجربیات
دوستان این مجموعه امکان موفقیت بیشتری داشته باشم .
تشکر کنندگان: hassan1358arab ، amiry ، sami_a ، shaman ، msar
دوستان چرا ما سعی میکنیم که سر خودمون کلاه بذاریم؟؟؟؟

وقتی نمیتونیم از یه فرصت استفاده کنیم همه رو ... خطاب میکنیم ولی وقتی تونستیم به جایی برسیم حالا با استفاده از هر اهرمی میگیم که خودون براش زحمت کشیدیم و از این حرف ها!!!!

حالا یه نکته به دوست عزیزمون که این تایپیک رو ایجاد کرده میگم.

دوست گل من بودند کسانی که با دو دلی برای مهاجرت اقدام کردند و در این راه پر پیچ و خم بعضی هاشون موفق شدن و بعضی هاشون هم....
نمیخوام ناراحتتون کنم اما بهترین کسی که میتونه شمارو راهنمایی کنه خودتون هستید نه کس دیگه چون هرکدوم از ما باتوجه به دیدگاه (خوب یا بدی) که از شما داریم راهنمایی میکنیم که این ممکنه درست نباشه اما شما هیچ وقت نمیتونید حقیقت رو از خودتون پنهان کنید.

البته من فقط نظر خودم رو گفتم


پیروز باشید و سرافراز
تشکر کنندگان: frz61 ، bija ، sami_a ، meisamail ، Behdad Peimani ، msar
ممنونم از راهنمایی تون ، دقیقا درست می فرمایید ، مسلما تصمیم آخر با خود بنده می باشد که با توجه به توانایی های خودم و به هر حال شرایطی که دارم می تونم راهم رو انتخاب کنم .
اما هدف من از شنیدن راهنمایی های دوستان در واقع کمک به خودم بوده برای همین تصمیم گیری .
از همه ی صحبت های دوستان درست و نادرست نکته های جالبی رو در وجود خود متوجه اشون شدم .
اما هدفم مهاجرته ، به خاطر دخترم ، نظام آموزشی اینجا رو به هیچ عنوان قبولش ندارم . اما قبل از این که به این هدفم برسم ، باید جایگاه خودم رو پیدا کنم تا بتونم آینده ی دخترم رو توی یک کشور غریب تضمین کنم .
می ترسم ریسک ناآگاهانه زندگیم رو تباه کنه و از این ور رونده و ازاون ور مونده بشم .
به هر حال ممنونم از راهنمایی تون Cool
تشکر کنندگان: frozen mind ، majidusa01 ، mohammad.maleki ، msar
دوستان عزیز ، فکر می کنم لازم باشه اشاره ایی هم داشته باشم به این که من برای رسیدن به همین جایگاهی که الان دارم واقعا زحمت کشیدم . ولی مسئله اینجاست که آیا نتیجه ی زحمت های من با توجه به امکاناتی که در جامعه امون ، باید ، داشته باشیم ، باید ، این باشه ؟

من اگر قرار باشه گذشته هام رو اینجا برای شما تعریف کنم خودش یک کتاب چند صد صفحه ایی می شه .
من چاره ایی ندارم جز این که خیلی از مسائل زندگیم رو که جزو بایدهای سرنوشتم بوده بپذیرم .
قبول دارم که مسائل شخصی و خانوادگی که داشتم خیلی خیلی مهم بوده توی جایگاهی که می تونستم داشته باشم و الان ندارم .
اما شرایط و امکانات جامعه هیچ هیچ کمکی به تلاشهای بیش از اندازه ی من در راستای تغییر سرنوشتم به من و زندگی من نکرد .
در هر حال زندگی من یک زندگی کارگری هستش .
من که اینجا دارم یک زندگی کارگری رو تحمل می کنم ، می خوام بدونم وضعیت کارگرها در جاهای دیگه دنیا هم همینه ؟
و بقیه ی سوالهایی که در بالا توضیحشون دادم .
مرسی
تشکر کنندگان: majidusa01 ، saied-k ، msar




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان