به دنبال یک دوست در مالزی

[zero_cool]

سلام به همه.

من تازه به مالزی اومدم(کمتر از یگ هفته!!!!)! یه جورایی برای تحصیل اومدم!(عجب شکر خوردم!)

همیشه میگفتن غم غربت و از این چیزا!!! ولی کی بود که گوش کنه!!

دردسرتون ندم!! تنها هستم! با تعدادی ایرانی داخل یک آپارتمان رندگی میکنیم!( هرکس داخل اقاق خودش!) اصلآ نمیشه باهاشون ارتباط برقرار کرد!

نه راهنمایی کنن! و نه اینکه وقت برات بزارن که کمک کنن! هیچی!! خداییش هم سخته! زبانم (انگلیسی) زیاد خوب نیست!

از دوستانی که در مالزی هستن و مثل این هم خونه ای های من نیستن! در خواست دوستی دارم!!

اینجا روابط عاطفی اصلآ وجود نداره!

من علی هستم 27 ساله ساکن تهران بودم!!

خلاصه اینکه یه شیر پاک خورده ای بیاد و مارو از این تنهایی دور کنه!

[anahit_act]

علی جان سلام
من هم میخوام اقدام کنم و برای کار و در حقیقت فرار بیام مالزی میشه از شرایط برام بگی

[mhy_1985]

سلام به همه.

من تازه به مالزی اومدم(کمتر از یگ هفته!!!!)! یه جورایی برای تحصیل اومدم!(عجب شکر خوردم!)

همیشه میگفتن غم غربت و از این چیزا!!! ولی کی بود که گوش کنه!!

دردسرتون ندم!! تنها هستم! با تعدادی ایرانی داخل یک آپارتمان رندگی میکنیم!( هرکس داخل اقاق خودش!) اصلآ نمیشه باهاشون ارتباط برقرار کرد!

نه راهنمایی کنن! و نه اینکه وقت برات بزارن که کمک کنن! هیچی!! خداییش هم سخته! زبانم (انگلیسی) زیاد خوب نیست!

از دوستانی که در مالزی هستن و مثل این هم خونه ای های من نیستن! در خواست دوستی دارم!!

اینجا روابط عاطفی اصلآ وجود نداره!

من علی هستم 27 ساله ساکن تهران بودم!!

خلاصه اینکه یه شیر پاک خورده ای بیاد و مارو از این تنهایی دور کنه!

علی عزیز امیدوارم این سختی ها کمتر بشه برات

رو کسی حساب نکنی بهتره مخصوصا ایرانی جماعت (هموطنهای عزیزمون!!!) که همه جا از هم فراری اند اما تا یه اروپایی میبینن گل از گل شون میشکفه. اهل منم منم زدن و فرار از همدیگه اند. برو بیرون و کم کم سعی کن ببینی کجای شهر بهت آرامش میده. پیاده روی زیاد برو. برو جاهایی که برات جالبتره. گیم خوبی رو کامپیوترت نصب کن بازی کن. درسهاتو هرروز مرور کن. کتاب داستان بخون. فیلم دانلود کن نگاه کن. یه دوست دختر مالایایی یا خارجی پیدا کن. به آینده موفقی که داری فکر کن. به تنهایی فکر نکن زیاد هرچند میدونم نمیشه. اما تو یه مردی و باید دووم بیاری پس سعی ات رو بکن.
سعی کن خودتو مشغول کنی. موفق باشی عزیز

[نسرین .ربا]

سلام من دارم شرایط چند تا کشور بررسی میکنم ببینم کدوم بهتره تا واسه اقامت اقدام کنم ؟ متاسفانه هیچ منبع موثقی وجود نداره .من 25 سالمه و مجرد کاردانی حسابداری دارم و 7سال سابقه فروشندگی مبلمان ؟ بنظرت مالزی واسه زندگی تنهایی یه خانم امنیت داره ؟ واینکه میتونم کار پیدا کنم ؟ فکر میکنی هزینه گرفتن اقامت چقد میشه ؟ممنون میشم جواب بدی؟ خسته شدم بس که گشتم .مرسی

[mojoudi]

سلام عزیزان سرگردان مثل روزهائی که من سرگردان بودم
مشکلی که تمام ما ایرانی ها و عده ای خارجی ها داریم اینه که قبل از سفر میگیم : بریم ببینیم چی میشه
آخرش یه چیزی میشه دیگه - حالا برم ( داغ هستیم و مغزمون درست عمل نمیکنه ) بقیه چکار کردند - شاید ما هم یه پخی شدیم
توی غربت فقط غربت وجود داره - توی همین ایران خودمون یه کسی باهات رفیق میشه یا خودمون با کسی رفیق میشیم که فکر میکنیم برامون سودی داره.
اغراق نکنید - خدائیش فکر کنید و قضاوت کنید - همین جا وقتی میبینیم طرف برامون خیلی ارزش نداره یا کاری باهاش نداریم یعنی نیاز خاصی بهش نداریم یواش یواش میگذاریمش کنار.
توی خارج از ایران - یارو میبینه کسی به کسی نیست - یه مدت بی کسی میکشه - به یه نفر خارجی اعتماد میکنه و سرش رو روی شونه اش میگذاره و زار و راز عقده اش را خالی میکنه و همین طور اسرارش را میگه و با دست خودش خودش رو بدبخت میکنه - میدونی چرا؟؟؟ 3 حالت داره - 1- یا اون خارجیه فکر میکرده یه دوست پیدا کرده که خودش رو که مثل خودمون از بی کسی شما رو پیدا کرده - شما میشین مرحم دردش = که بعد از مدتی میفهمه تو از اون بدتری و دلت داغ بیشتری داره و خودت بی کس تر از اون هستی پس خیلی راحت میگذاره و میره 2- یا طرف مستقیما اومده یه چیزی ازت بکنه و بره - که زود یا دیر این کار رو میکنه 3- اومده خیلی سریع یه چیزی ازت بکنه و بره - اول اعتمادت رو بدست میاره و با گریه و زاری و بدبختم و شام و نهار نخوردم و بدهکارم و پاس پورتم گرو هست و ...... بعد هم میزنه و فرار و بدبختی و بیچاره گی و ................. .
خوشبینانه ترین و بدبینانه ترینش رو گفتم - یه حالت دیگه برات بعد از یه مدت پیش میاد - اونهم اینجوری میشه که به کسی راه ندی و بیخیال هم وطن بشی
خودت هم به هر کسی محبت کنی مطمئن باش ازش ضزبه میخوری - میدونی چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟ الان میگم
ببین توی کشور خودت که هستی اگه مشکل مالی که مهمترین مشکل دنیاست برات پیش بیاد زنگ میزنی به هرکسی تا بلاخره مشکلت حل بشه
توی خارج از کشور اینطوری نیست - با کسی تجارت هم داشته باشی مطمئن باش بهت پول برای 1 روز هم قرض نمیده
شک اول و آخرش اینه کی داری میپیچی به بازی .(فرار)
چون اعتقاداتش میگه اگه پول داشته باشی قرض نمیگیری - پس نداری - وقتی نداری یعنی کسب و کارت بهم ریخته و دخل و خرجت جور در نیومده - پس اگه بهش پول بدم پس احتمال برگشتنش 0 هست - نهایتا نمیتونی بدی و فرار میکنی و بخاطر اون پول ارزش دنبالت گشتن رو نداره و وقتش رو نداره پس از اولش بهت پول نمیده - نتیجه - طرز تفکرش با تمام گریه و زاری که نیازمند بکنه طرف حسابش بهش یه چیزی بعنوان صدقه بهت بده ( رسما داره کمکت میکنه اما توی دلش بعنوان صدقه روش فکر میکنه)
ای داد بیداد - همش از ندانم کاری و بی فکری و ......................
کاش بیائیم درس بخونیم و با مدرک و تحصیلات بالا و پول پس انداز شده بریم جائی که حکومت کنیم نا کارگری و بدبختی و بعضی ها هم فساد و تباهی و ..........
خیلی ها هم هستند فاسد بلفطرف میشن و صبح تا شب و شب تا صبح توی فکر خودکش یا گریه و زجه و ................................................................. خدا نصیب کسی نکنه. بی پولی آدم رو به هر کاری وا میداره - 1- حرف شنوی از هر کس و ناکس 2- دزدی و فرار 3- فساد و اعتیاد و پوچی و خودکشی
عزیزان من قبل از هر سفر گریه هاتون رو بکنید - پولتونو پس انداز کنید - یاد بگیرید به چشمهاتون هم اعتماد نکنید ( ایرانی و خارجی هم نداره - ببخشیدها همه را دزد فرض کنید) یادتون باشه ((( من از همه بدبخت ها , بدبخت ترم ** کسی گریه کرد باور نکنید واقعی باشه - خیلی دلتون براش سوخت و خواستید کمکش کنید و حالش رو دارید برید تحقیق کنید بعد کمکش کنید - یعنی اگر کسی نیازمند این وقت و پولی که دارید باشه اون کس خودتون هستید نه کس دیگه** من از همه خوشبخت ترم ولی خوشبختها کم نیستند ** بخاطر اینکه مغرور نشید - یادتون باشه وقت توی ایران اگه برامون بی ارزش باشه اونجا خیلی خیلی خیلی با ارزش هست - جسارت نباشه اما اونهائی که تجربه دارن میدونن چی میگم - اونجا معنی این جمله را تا عمق وجودتون کشف میکنید - حتی اوقات سوخته شده توسط خودتان یا دیگران را در دوران کودکی یادتون را میاره. بخدا این جملات را هیچ کجا نخواهید خواند که من گفتم.خودم 7 سال داغ غربت کشیدم
حالا اینو بخونین
میدونید چرا یه عده میرن خارج و دیگه بر نمیگردن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
1- خوشبخت شدند = اینقدر پول داشتن که راه را بعد از بدبختی های فراوان یاد گرفتند ( پول دار بودند ولی بدبختی را کشیدند) یعنی در هر صورت بدبختی را دارن
2- فکرشون کار میکرده و با پول کم توانستن باز هم با بدبختی ( کم خوردند - زیاد کار کردند - کم خوابیدند- تفکر کردند - البته زبان بلد بودند و بازار را شناسائی کردند - خیلی از اوقاتشان سوخت ولی خسته و شکست خوردن را باور نکردند به کشورشان برگشتند و دوباره و چندباره با قدرت فکر بالاتر برگشتند و راه را پیدا کردند - باز البته میگن هیچ کجا وطن نمیشه.
3-به کم خوردن و کم گشتن و انتظارات کم قانع شدند = زندگی با بدبختی مطلق = توی ایران زندگی داشتن - اونجا = بدبختی - رو برای برگشتن ندارن - دلائل وحشتناک که نگم بهتره.

بعضی از دلائل و موارد موفقیت
پول - زبان - تخصص - تفکر بازار شناسی و پیداکردن نبض آن - اعتماد و اعتقاد کامل به خدا و توکل به او نه به بنده هاش ( خیلی مهمه )

خودم طراح بزرگترین پروژه اطلاع رسانی و تبلیغاتی هستم -بارها شکست خورد اما هنوز یقین دارم یه روز نوبت من میشه
اگر سئوالی بود xxxxxxxxxx

[mahbube]

پس شما کلن میگی هرکی از ایران رفت هرجای دنیا بدبخت محسوب میشه مام که تو ایرانیم از خوشبختی مفرط ناله میکنیم ! عجب!

[mojoudi]

پس شما کلن میگی هرکی از ایران رفت هرجای دنیا بدبخت محسوب میشه مام که تو ایرانیم از خوشبختی مفرط ناله میکنیم ! عجب!

-----------

نه عزیزم
اما بدون بدبختی کشیدن کسی خوشبخت نمیشه