شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2015

[mona_ir]

[quote='babak_m' pid='483324' dateline='1398237323']
قبل رفتن برید دندانپزشکی دندون خراباتونو درست کنید آخه هزینه دندانپزشکی اونجا خیلی بالاست..........

من که همیشه همه دندونام خرابه چیکار کنم ؟
شانس از دندونم نیوردم!!

مشکلی نیست فقط سعی کن زیاد جلو آفیسر نخندی بهت ویزا نمیدن......

نه دیگه در اون حد
من خودم الان چند وقته دارم تمرین لبخند میکنم تا خندهام هالیوودی بشه و رو گونه هام چاله لبخند بیفته ولی نمیدونم چرا پرانتز باز میشه..

لپ من میخندم چال میفته...یعنی هالیوودی هست ؟؟؟؟//

[Fifi2015]

حالا بچه ها یه بحث جالب میخوام مطرح کنم
فکر کنید همه برنده شدید کارنت هم شدین ویزا هم گرفتین و با همه اون مصیبتها و سختیها حالا نشستین توی پرواز در فرودگاه امام....
هواپیما کمتر از 5 دقیقه دیگه میخواد حرکت کنه و شما از پنجره بیرون و نگاه میکنید.چه احساسی دارید؟چه آهنگی توی ذهنتون میاد؟چه جمله ای دوست داری زیر لب بگی؟

با عرض پوزش ولی خر ذوق میشم مثه دیوونه ها تو دلم میخندم و واقعا سخت خواهد بود باور کردنش و البته دلتنگی مخصوصا خواهرم

بيش از صد بار اين مورد را تجربه كردم ، احساس ارامش ارامش و ارامش ، چون الان هزارتا اما و اگر توي ذهنم است ولي ان موقع تمام مشكلات را پشت سر گذاشتم

[Fifi2015]

تاپیک برندگان 2015 هم که باز شدهههههههههه واییییییییییییییییییی..... اولین نفر خبر قبولی منو اونجا خواهید دید دوستان منو به یاد داشته باشید هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

انشالله

[hedyhoney]

حالا کیا میخوان قبل رفتنشون گودبای پارتی بگیرن؟
جالب میشه.فکر کن.....همه دوستات هستن همه فامیل میان که ببیننت یک جوری هم کانون توجهاتی کلاس هم میزاری که آره دارم میرم USA یکی هم داره فیلم برداری میکنه.صحنه جالبی میشه.شایدم اون با معرفتهاش کادو بهت میدن که خاطره بشه برات.تصورات شما چطوریه؟

من که واقعا این کارو انجام میدم.با یک کارت دعوت که اولش همین شعر توی امضام نوشتم همه رو دعوت میکنم توی باغ یکی از دوستام به صرف شیرینی و چای.تا جایی هم که جا داره عکس و فیلم میگیرم.به نظرم لازمه

[babak_m]

[quote='aida123' pid='483329' dateline='1398237709']
[quote='babak_m' pid='483324' dateline='1398237323']
قبل رفتن برید دندانپزشکی دندون خراباتونو درست کنید آخه هزینه دندانپزشکی اونجا خیلی بالاست..........

من که همیشه همه دندونام خرابه چیکار کنم ؟
شانس از دندونم نیوردم!!

مشکلی نیست فقط سعی کن زیاد جلو آفیسر نخندی بهت ویزا نمیدن......

نه دیگه در اون حد
من خودم الان چند وقته دارم تمرین لبخند میکنم تا خندهام هالیوودی بشه و رو گونه هام چاله لبخند بیفته ولی نمیدونم چرا پرانتز باز میشه..

لپ من میخندم چال میفته...یعنی هالیوودی هست ؟؟؟؟//
مونا شما یک ضرب ویزا رو گرفتی تو هالیوود هم کار میگیری.........

[mona_ir]

ولی من دیشب خواب دیدم 1 می شده و رفتم سایت چک کنم و دیدم نوشته:

HAS NOT BEEN SELECTED

امیدوارم شماها قبول شید ما خوشحال میشیم...

بابک تو به جای من برو هالیوود

[athenaa]

به نظر من کسایی که میخوان واقعا مهاجرت کنن وقت و عمر خودشون الکی برای لاتاری طلف نکنن.
دنبال راه های دیگه باشن چون لاتاری واقعا شانس کمیه.
اینکه آدم هرسال ببینه برنده نمیشه بگه خب سال دیگه به نظر من درست نیست.
آدم میتونه از هر کشور دیگه به عنوان پل استفاده کنه .

[babak_m]

[quote='mona_usa' pid='483351' dateline='1398239041']
ولی من دیشب خواب دیدم 1 می شده و رفتم سایت چک کنم و دیدم نوشته:

HAS NOT BEEN SELECTED

امیدوارم شماها قبول شید ما خوشحال میشیم...

بابک تو به جای من برو هالیوود
منم دیشب خواب دیدم هفت آمریکایی چاق دارن هفت ایرانی لاغر رو میخورن
یعنی تعبییرش چی میتونه باشه؟

[aida123]

فقط 8 روز مانده ...

[mona_ir]

[quote='mona_usa' pid='483351' dateline='1398239041']
ولی من دیشب خواب دیدم 1 می شده و رفتم سایت چک کنم و دیدم نوشته:

HAS NOT BEEN SELECTED

امیدوارم شماها قبول شید ما خوشحال میشیم...

بابک تو به جای من برو هالیوود
منم دیشب خواب دیدم هفت آمریکایی چاق دارن هفت ایرانی لاغر رو میخورن
یعنی تعبییرش چی میتونه باشه؟

بابک خان ولی من جدی گفتم
اون خوابتم اوضاع فعلی ایران رو نشون میده . ی کم دیر خواب دیدی... وگرنه میشد ایرانو نجات داد!

[abas_kashan]

متاسفانه من اصلا تو عمرم خواب نمیبینم !

[aida123]

هرگز
دلم نخواست بگویم: هرگز
مرگ از طنین هرگز می زاید
اما همیشه
از ریشه ی همیشه می آید
رفتن
همیشه رفتن
حتی همیشه در نرسیدن
رفتن!

[mona_ir]

متاسفانه من اصلا تو عمرم خواب نمیبینم !

من همیشه خوابام درست از آب در میاد...

واسه همین تکلیف من معلوم شد

استرس ندارم

امیدوارم شما قبول شید

[babak_m]

متاسفانه من اصلا تو عمرم خواب نمیبینم !

عباس داداش از عکس آواتارت معلومه بیشتر میای تو خواب دیگران

[only_flight]

وحشی بافقی ( حالشو ببرید ) :



ای گل تازه که بویی ز وفا نیست ترا

خبر از سرزنش خار جفا نیست ترا

رحم بر بلبل بی برگ و نوا نیست ترا

التفاتی به اسیران بلا نیست ترا

ما اسیر غم و اصلا غم ما نیست ترا

با اسیر غم خود رحم چرا نیست ترا

فارغ از عاشق غمناک نمی‌باید بود

جان من اینهمه بی باک نمی‌یابد بود

همچو گل چند به روی همه خندان باشی

همره غیر به گلگشت گلستان باشی

هر زمان با دگری دست و گریبان باشی

زان بیندیش که از کرده پشیمان باشی

جمع با جمع نباشند و پریشان باشی

یاد حیرانی ما آری و حیران باشی

ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد

به جفا سازد و صد جور برای تو کشد

شب به کاشانهٔ اغیار نمی‌باید بود

غیر را شمع شب تار نمی‌باید بود

همه جا با همه کس یار نمی‌باید بود

یار اغیار دل‌آزار نمی‌باید بود

تشنهٔ خون من زار نمی‌باید بود

تا به این مرتبه خونخوار نمی‌باید بود

من اگر کشته شوم باعث بدنامی تست

موجب شهرت بی باکی و خودکامی تست

دیگری جز تو مرا اینهمه آزار نکرد

جز تو کس در نظر خلق مرا خوارنکرد

آنچه کردی تو به من هیچ ستمکار نکرد

هیچ سنگین دل بیدادگر این کار نکرد

این ستمها دگری با من بیمار نکرد

هیچکس اینهمه آزار من زار نکرد

گر ز آزردن من هست غرض مردن من

مردم ، آزار مکش از پی آزردن من

جان من سنگدلی ، دل به تو دادن غلط است

بر سر راه تو چون خاک فتادن غلط است

چشم امید به روی تو گشادن غلط است

روی پر گرد به راه تو نهادن غلط است

رفتن اولاست ز کوی تو ، ستادن غلط است

جان شیرین به تمنای تو دادن غلط است

تو نه آنی که غم عاشق زارت باشد

چون شود خاک بر آن خاک گذارت باشد

مدتی هست که حیرانم و تدبیری نیست

عاشق بی سر و سامانم و تدبیری نیست

از غمت سر به گریبانم و تدبیری نیست

خون دل رفته به دامانم و تدبیری نیست

از جفای تو بدینسانم و تدبیری نیست

چه توان کرد پشیمانم و تدبیری نیست

شرح درماندگی خود به که تقریر کنم

عاجزم چارهٔ من چیست چه تدبیر کنم

نخل نوخیز گلستان جهان بسیار است

گل این باغ بسی ، سرو روان بسیار است

جان من همچو تو غارتگر جان بسیار است

ترک زرین کمر موی میان بسیار است

با لب همچو شکر تنگ دهان بسیار است

نه که غیر از تو جوان نیست، جوان بسیار است

دیگری اینهمه بیداد به عاشق نکند

قصد آزردن یاران موافق نکند

مدتی شد که در آزارم و می‌دانی تو

به کمند تو گرفتارم و می‌دانی تو

از غم عشق تو بیمارم و می‌دانی تو

داغ عشق تو به جان دارم و می‌دانی تو

خون دل از مژه می‌بارم و می‌دانی تو

از برای تو چنین زارم و می‌دانی تو

از زبان تو حدیثی نشنودم هرگز

از تو شرمنده یک حرف نبودم هرگز

مکن آن نوع که آزرده شوم از خویت

دست بر دل نهم و پا بکشم از کویت

گوشه‌ای گیرم و من بعد نیایم سویت

نکنم بار دگر یاد قد دلجویت

دیده پوشم ز تماشای رخ نیکویت

سخنی گویم و شرمنده شوم از رویت

بشنو پند و مکن قصد دل‌آزردهٔ خویش

ورنه بسیار پشیمان شوی از کردهٔ خویش

چند صبح آیم و از خاک درت شام روم

از سر کوی تو خودکام به ناکام روم

صد دعا گویم و آزرده به دشنام روم

از پیت آیم و با من نشوی رام روم

دور دور از تو من تیره سرانجام روم

نبود زهره که همراه تو یک گام روم

کس چرا اینهمه سنگین دل و بدخو باشد

جان من این روشی نیست که نیکو باشد

از چه با من نشوی یار چه می‌پرهیزی

یار شو با من بیمار چه می‌پرهیزی

چیست مانع ز من زار چه می‌پرهیزی

بگشا لعل شکر بار چه می‌پرهیزی

حرف زن ای بت خونخوار چه می‌پرهیزی

نه حدیثی کنی اظهار چه می‌پرهیزی

که ترا گفت به ارباب وفا حرف مزن

چین بر ابرو زن و یک بار به ما حرف مزن

درد من کشتهٔ شمشیر بلا می‌داند

سوز من سوخته داغ جفا می‌داند

مسکنم ساکن صحرای فنا می‌داند

همه کس حال من بی سر و پا می‌داند

پاکبازم هم کس طور مرا می‌داند

عاشقی همچو منت نیست خدا می‌داند

چارهٔ من کن و مگذار که بیچاره شوم

سر خود گیرم و از کوی تو آواره شوم

از سر کوی تو با دیده تر خواهم رفت

چهره آلوده به خوناب جگر خواهم رفت

تا نظر می‌کنی از پیش نظر خواهم رفت

گر نرفتم ز درت شام ، سحر خواهم رفت

نه که این بار چو هر بار دگر خواهم رفت

نیست بازآمدنم باز اگر خواهم رفت

از جفای تو من زار چو رفتم ، رفتم

لطف کن لطف که این بار چو رفتم ، رفتم

چند در کوی تو با خاک برابر باشم

چند پا مال جفای تو ستمگر باشم

چند پیش تو ، به قدر از همه کمتر باشم

از تو چند ای بت بدکیش مکدر باشم

می‌روم تا به سجود بت دیگر باشم

باز اگر سجده کنم پیش تو کافر باشم

خود بگو کز تو کشم ناز و تغافل تا کی

طاقتم نیست از این بیش تحمل تا کی

سبزه دامن نسرین ترا بنده شوم

ابتدای خط مشکین ترا بنده شوم

چین بر ابرو زدن و کین ترا بنده شوم

گره ابروی پرچین ترا بنده شوم

حرف ناگفتن و تمکین ترا بنده شوم

طرز محبوبی و آیین ترا بنده شوم

الله ، الله ، ز که این قاعده اندوخته‌ای

کیست استاد تو اینها ز که آموخته‌ای

اینهمه جور که من از پی هم می‌بینم

زود خود را به سر کوی عدم می‌بینم

دیگران راحت و من اینهمه غم می‌بینم

همه کس خرم و من درد و الم می‌بینم

لطف بسیار طمع دارم و کم می‌بینم

هستم آزرده و بسیار ستم می‌بینم

خرده بر حرف درشت من آزرده مگیر

حرف آزرده درشتانه بود ، خرده مگیر

آنچنان باش که من از تو شکایت نکنم

از تو قطع طمع لطف و عنایت نکنم

پیش مردم ز جفای تو حکایت نکنم

همه جا قصهٔ درد تو روایت نکنم

خویش را شهرهٔ هر شهر و ولایت نکنم

دیگر این قصه بی حد و نهایت نکنم

خوش کنی خاطر وحشی به نگاهی سهل است

سوی تو گوشه چشمی ز تو گاهی سهل است