شمارش معکوس برای اعلام نتایج لاتاری 2015

[alirezanz]

سلام فردا ساعت چند به وقت ایران نتایج اعلام می شه؟

ساعت 8:30 شب


لیست منتظران 2015 سرور قدیم

لیست منتظران 2015 سرور جدید

یکی میتونه بگه چطور به این لیست باید اضافه شد ؟؟؟؟

مشخصات خودتو به king eagle ارسال کن.

---

---

نه برنده بودن نه بازنده بودن برام زیاد فرق نمی کنه .... از بس که این روز ها تحت فشار بودم و دپرس !!







ببخشید تاپیک شاد وسرار امیدو 344 صفحه شور شوقتون رو با چاشنی واقعیات تلخ بد مزه کردم .. گفتم این روز اخری اینها رو بنویسم که جوونتر ها بدونن مهاجرت یعنی چی ؟ چه اونهاییکه قبول میشن چه نمیشن بدونن فقط اعلام نتایج نیست ها !!!

سلام مهاجر گیرامی. چاره ای نیه. یه نوقطه ای باید گیفتن شون حتی ببوسته بواسه تی زای که تو ایتا محیطی ارام بزرگ ببه و با نظم و ارامیش خاص خودشنه مثل منو شما هی ا دست او داس میشین تیشین تا 2 زار در بواریم. البته بگذریم از همه مسائل شیاشی و اقتشادی. امیدوارم اولبرنده ببید و بعد سبوک سنگین بوکونید . اوتو هم نا امیده نبید اویا درسته پول خوایدی اما گروهن و کسانی هسید که شمارا یاری کنید اوشان ارزش نهیدی و ....

پناه بر خدا !!! این چه زبانی بید؟؟؟؟؟؟؟

اقا اینطوری اینا قاط میزننا

شمالی بود

[satin]

ذوستان آرامش خودتونو حفظ کنین.امید داشته باشین ولی جو گیر نشین
اگه باید برنده بشین میشیم اگرم نه که نمیشیم چون کاری از ما ساخته نیست تو این قضیه.پس سعی کنین ریلکس باشین و خوشحال و امیدوار
واسه همه دعا میکنم که برنده بشین از ته دلم.
خودمم امیدوارم ولی زیاده روی نمیکنم تو رفتارم و افکارم

[poorya-poorya]

این قیافه منه فردا بعد از چک کردن نتایج

[alirezanz]

کاربران در حال بازدید این موضوع: aaraam، aida123، Aras7، asbehzad، ashkan99، azem2014، farbod69، hedyhoney، King Eagle، masi_mm، mus، ricky_may1980، saied-k، مسافر تنها، آرتا، الهه جون، بازگشت، سودی، 7 مهمان

لیست منتظران 2015 سرور جدید

لیست منتظران 2015 سرور قدیم

پس من کوووووو

اصلا من و شما کلا کوووووو هستیم....

So am I

---

از توهینت به کافی نت ها ممنونم دوست عزیز منم کافی نت دارم ولی به هیچکی نگفتم خونه و ماشین همه رو نمیشه با یک چوب راند

دوست عزیز شما که کافی نت دارید چند نفر رو ثبت نام کردید استقبال چطور بود .؟

استقبال امسال زیاد بود البته نسبت به 2014 یکم کمتر بود ولی نسبت به 2012 یا 2011 بیشتر بود بدترین قسمت داستان اینه که هر سال 2-3 نفر از ثبت نامی های خودم اسمشون درمیاد و خودم هنوز بعد از 8 سال با جمله منحوس has not been selected مواجه میشم

حدودا شما چند تا کیس ثبت نام کردی دوست عزیز ؟

حدود 150 کیس

یا قمر بنی ...............................

[poorya-poorya]

[parham1373]

هر کی برد بره رو پشت بوم داد بزنه

[saeed_gh]

اگر عشق عشق باشد، زمان حرف احمقانه ای است!

[poorya-poorya]

ما که داریم میریم ناسا....

[alirezanz]

سلام دوستان خوب .جمع باهالی هستین همتون .. این روزا که کارم بلاتکلیف شده بازار خابیده وحرکتى نیست .من فقط تو این سایت وقت میگذرونم .یک سوال دارم .آیا میشه فرم ثبت نام رو چک کنم ببینم چی زدم مدرک تحصیلی رو ???????? به امید قبولی همه

Never ever

[poorya-poorya]

این قیافه منه فردا بعد از چک کردن نتایج

فکر کنم از خوشحالی اشکم در بیاد

[alirezanz]

کاربران در حال بازدید این موضوع: 1973، abas_kashan*، aidinz14، alireza_guitar، amirghn، ampilehvar، crysis، farbar، h.shayan، Harmony، javad1990، mj_kh، reza700، sadeghifa، sami2004، مسافر تنها، wushu kung fu، zo0op، بازگشت، حامد، 6 مهمان

نازی crysis

پس مممم م م م من ببخشید دیگه تکرار نمیشه

[poorya-poorya]

من فکر نکنم فردا جرات نگاه کردن داشته باشم.... ترافیک سایت هم بالاست ادم و جون به سر میکنه تا نشون بده...

[parham1373]

به امید پیروزی همه ی مامان بزرگای ایران

[مسافر تنها]

ميخوام يه داستان كوتاه فكاهي بگم يه مقدار فضا تلطيف بشه البته خيلي خلاصه اش كردم:

در روزگاران قديم پادشاهي ميخواست دخترشو شوهر بده و قتي جريان رو به دخترش ميگه ، دختر پادشاه ميگه حالا كه شما تصميم به اين كار دارين پس اجازه بدين من بهترين رو انتخاب كنم
به سرتاسر كشور پيكهايي گسيل ميشه و تمام خواستگارا بايد در روز موعود حاضر مي شدند
خواستگارا از همه صنفي بودن ، از فرمانده لشگر تا حكما ، علما ، مهندسين و فلسفه دان ها و ....
رسم بر اين بوده كه به ترتيب بايد تحفه خودشونو پيشكش پادشاه و دخترش مي كردن و بعد خواسته خودشونو كه آيا مرا به غلامي مي پذيريد و اين حرفها....رو اعلام ميكردند
وسط اين ترافيك خواستگارا ( به قول مهران مديري وسط اين هاگير واگير) مي بينن يك كوري عصا كشان به سمت محل جشن نزديك ميشه
اول به خاطر كچلي و كوري و لنگي يارو نميزارن نزديك بشه ولي با اصرار طرف و اجازه پادشاه فرد مذكور به پيش پادشاه مياد تا حرفشو بزنه
پادشاه ميگه خوب منتظريم بگو
طرف ميگه من فقط درگوش شما حرفمو ميزنم همين ....
بالاخره پادشاه راضي مي شه و گوششو مياره جلو و كور عصا كش صورتشو مياره جلو و تو گوش پادشاه چيزي ميگه....
مدتي ميگذره و پادشاه همينطور هاج و واج ميمونه
مرد كور و كچل عصا كشون بر ميگرده و ميره بيرون
وزير به پادشاه نزديك ميشه و ميگه قربان چي شد آن مرد بينوا به شما چي گفت كه شما اينطوري شدين
پادشاه به وزير ميگه من فقط در گوشي ميتونم بهت بگم و وزير گوششو نزديك ميكنه

ميدونيد مرد كور و كچل عصا كش بينوا چي گفته بود
به پادشاه گفته بود :
من اين همه راه رو از دورترين مناطق مملكت كوبيدم اومدم اينجا بهت بگم " يه وقت رو من يكي حساب نكني ها "

دقيقا من اين جمله رو طي يك ايميل كاملا مودبانه به كنتاكي آمريكا فرستادم و عرض كردم:
به استحضار مي رسونم رو من يكي بابت گرين كارت حساب نكنيد
با احترام مسافر تنها

دستم خسته شد بابت تايپ اين قصه

[parham1373]

ميخوام يه داستان كوتاه فكاهي بگم يه مقدار فضا تلطيف بشه البته خيلي خلاصه اش كردم:

در روزگاران قديم پادشاهي ميخواست دخترشو شوهر بده و قتي جريان رو به دخترش ميگه ، دختر پادشاه ميگه حالا كه شما تصميم به اين كار دارين پس اجازه بدين من بهترين رو انتخاب كنم
به سرتاسر كشور پيكهايي گسيل ميشه و تمام خواستگارا بايد در روز موعود حاضر مي شدند
خواستگارا از همه صنفي بودن ، از فرمانده لشگر تا حكما ، علما ، مهندسين و فلسفه دان ها و ....
رسم بر اين بوده كه به ترتيب بايد تحفه خودشونو پيشكش پادشاه و دخترش مي كردن و بعد خواسته خودشونو كه آيا مرا به غلامي مي پذيريد و اين حرفها....رو اعلام ميكردند
وسط اين ترافيك خواستگارا ( به قول مهران مديري وسط اين هاگير واگير) مي بينن يك كوري عصا كشان به سمت محل جشن نزديك ميشه
اول به خاطر كچلي و كوري و لنگي يارو نميزارن نزديك بشه ولي با اصرار طرف و اجازه پادشاه فرد مذكور به پيش پادشاه مياد تا حرفشو بزنه
پادشاه ميگه خوب منتظريم بگو
طرف ميگه من فقط درگوش شما حرفمو ميزنم همين ....
بالاخره پادشاه راضي مي شه و گوششو مياره جلو و كور عصا كش صورتشو مياره جلو و تو گوش پادشاه چيزي ميگه....
مدتي ميگذره و پادشاه همينطور هاج و واج ميمونه
مرد كور و كچل عصا كشون بر ميگرده و ميره بيرون
وزير به پادشاه نزديك ميشه و ميگه قربان چي شد آن مرد بينوا به شما چي گفت كه شما اينطوري شدين
پادشاه به وزير ميگه من فقط در گوشي ميتونم بهت بگم و وزير گوششو نزديك ميكنه

ميدونيد مرد كور و كچل عصا كش بينوا چي گفته بود
به پادشاه گفته بود :
من اين همه راه رو از دورترين مناطق مملكت كوبيدم اومدم اينجا بهت بگم " يه وقت رو من يكي حساب نكني ها "

دقيقا من اين جمله رو طي يك ايميل كاملا مودبانه به كنتاكي آمريكا فرستادم و عرض كردم:
به استحضار مي رسونم رو من يكي بابت گرين كارت حساب نكنيد
با احترام مسافر تنها

دستم خسته شد بابت تايپ اين قصه

یه سوال این یارو چجوری راه و پیدا کرده :p