2015-01-06 ساعت 22:54
حدود 450 نفر در يك نظرسنجي به اين سوال پاسخ گفته بودند كه گذشته از ديدگاه هاي سياسي، بقيه نظرات بسيار به همديگه شبيه بودند . اما توانست آمار و ارقام خوبي را درباره طرز فكر ايرانيان ، ارایه دهد.
همه آنهايي كه در خارج از كشور بسر مي برند چه در اينجا، چه اروپا و چه حتي در دبي، به يك نكته بيش از دلايل ديگر اشاره كردند، آنهم عدم رعايت حريم خصوصي توسط ايرانيان است كه به فرهنگ ارتباطي ما برمي گردد.
در ايران افراد نسبت به دوستان، فاميل و همكاران خود بسيار شفاف هستند. همه به خود اجازه مي دهند از خم و چم كارهاي همديگر مطلع شوند. خانمها هم كه الا ماشاءالله كل پرونده ديگران را توي مجالس مي ريزند وسط و درباره آن به بحث و تبادل نظر مي پردازند!
اما وقتي هموطنان ما به خارج مي آيند، دوست دارند اسرار زندگيشون حداقل در اينجا محفوظ بماند و نمي توانند آن روابط صميمي و خودموني را ادامه دهند. بخصوص اينكه مي بينند ساير فرهنگ ها در روابط روزانه خود خيلي متفاوت عمل مي كنند و افراد هنگام آشنايي با يكديگر به سراغ سوالات خصوصي نمي روند.
برعكس ما در اولين ملاقات با يك ايراني بلافاصله سوالات عادي زير را مطرح مي كنيم:
كي اومديد؟ براي چي اومديد؟
كار پيدا كرديد؟ چه جوري؟ درآمدتون چقدره؟ هر دوتون كار مي كنيد؟ ايران چيكاره بوديد؟
كجا مي نشينيد؟ چقدر اجاره مي ديد؟ خونه خريديد؟چند؟
چندتا بچه داريد؟ مدرسه كجا مي رند؟
پدرمادرتون هم اينجان؟ …
اينها مقدمه سوالات خصوصي تر ديگر هست كه بعدش به ملاقات هاي ديگر و رفت و آمدها ختم مي شود و تازه بعد از آشنايي خانواده ها با همديگر در منازل، بخش جديدي از پروژه آگاهي و اطلاع رساني از زندگي روزمره آغاز مي شود.
ايرانياني كه زندگي جديدي را با مشكلات مربوطه آغاز كردند ،مايل نيستند وضعيت زندگيشان در اينجا با جزئيات به ايران منعكس شود. اما اين خطر همواره وجود دارد.
از سوي ديگر اگر ما مجبور بوديم در ايران بدليل انتخابهاي مختلف زندگيمان مدام به ديگران حساب پس بدهيم، به اين شكل با دست خودمان همان روند را وارد زندگي خود در خارج هم مي كنيم.
البته نتيجه هميشه بد نيست، اما اين درصورتي است كه اينگونه ارتباطات صميمي و كوتاه مدت به نفع طرفين تمام شود.مثلا خانواده ها بتوانند در مسير مبارزه با مشكلات محيط جديد زندگي به يكديگر كمك كنند.
اما متأسفانه روابط صميمي دوستانه يا خانوادگي ايرانيان، معمولا بر روي روابط كاري و معاملات تأثير مي گذارد و تعارفات معمول ، جايگزين قرار و مدارهاي رسمي ميشه.
آنهايي كه اينجا هستند مي دانند كه خارجي ها از يك سنت خود در انجام كار براي شما نمي گذرند و سعي مي كنند خيلي شفاف موضوع را از اول با شما طي كنند. حتي اگه كسي براي شما قهوه هم بخرد بايد دونگ خودتان را بپردازيد.
حالا شما اگه بخواهيد از يك هموطن در اينجا مسكن يا ماشين بخريد يا بخواهيد براي شما كاري انجام دهد… واقعا مي توانيد خيلي شفاف راجع به ارزش كالا يا خدمات با او بحث كنيد؟ مي توانيد بعدا درباره مشكلي كه پيش مي آيد به او اعتراض يا شكايت كنيد؟
اينجاست كه حجب و حياي ايراني ، جايگزين مقررات قانوني مي شود و امكان پيگيري موضوع را از شما سلب مي كند.( با اينكه در معاملات كلان ،دولت مراحل قانوني همه كارها را معين كرده است و قراردادها به صورت دقيق نوشته مي شود، اما آنان كه از توانايي زبان كافي برخوردار نيستند باز هم آسيب پذير هستند).
نكته ديگر در حساسيت ايرانيان نسبت به گسترش روابط با يكديگر، عدم اعتماد متقابل به همديگر است. با اينكه انتظار مي رود اعضاي يك جامعه( يا به اصطلاح اينجا كاميونيتي) ترجيح دهند امورات زندگي خود را بين يكديگر حل كنند و سامان دهند. اما تجربه ناخوشايندي كه ايرانيان از حس منفعت طلبي جاري در بين برخي از افراد دارند ، باعث مي شود به شيوه و نرخ ارائه خدمات توسط هموطنان خود بدبين شوند.
اين موضوع مختص ايرانيان نيست و در مليت هاي ديگر هم، هستند كساني كه همواره نفع شخصي را مقدم بر همه ارتباطات و خدمات خود بر ديگران مي كنند و همين امر موجب تلاش براي كم كردن قيمت تمام شده محصول يا خدمات گردد تا سود بيشتري عايد شخص گردد.
اينها چند نمونه از دلايلي بود كه به ذهن نگارنده رسيده قطعا موارد ديگري نيز هست.
اما براي اينكه بتوانيم به مرور بر اين تفكر و عادت غلبه كنيم و در عين حفظ روابط سالم، در جهت همدلي جامعه ايراني پيش رويم، پيشنهادات زيرمطرح مي شود، شايد مفيد واقع گردد:
1_ سعي كنيم در اولين ارتباط با هموطنان خود به سراغ سوالات خصوصي نرويم و رابطه را در حد امور مشترك روزمره محدود كنيم.
2_ ارتباط كاري را بلافاصله به آشنايي خانوادگي و رفت و آمدهاي منازل تبديل نكنيم.
3_ براي ملاقات با يكديگر بجاي دعوت به منزل از يك رستوران يا كافي شاپ استفاده كنيم.
4_ براي همه معاملات خود قرارداد و توافقنامه دقيق و قانوني با شاهد معتبر منعقد نماييم.
5_ قبل از اينكه فرد مورد نظر را دقيقا بشناسيم، از او درخواست كمك يا مساعدت براي حل مشكلمان نخواهيم.
6_ همسران خود را مجبور به مشاركت در ارتباط فيمابين خودمان نكنيم.
7_ ملاقات هاي خود را طولاني نكنيم تا منجر به پرداختن به مسائل خصوصي يكديگر نشود.
بعد از طي مراحل فوق براي مدت معين، درصورتيكه طرفين از ميزان نزديكي افكار، عقايد و خصوصيات اخلاقي يكديگر مطمئن شدند ، راه براي ايجاد روابط صميمانه تر و رفت و آمدهاي خانوادگي باز مي شود.
منبع : ایرانیان استرالیا
همه آنهايي كه در خارج از كشور بسر مي برند چه در اينجا، چه اروپا و چه حتي در دبي، به يك نكته بيش از دلايل ديگر اشاره كردند، آنهم عدم رعايت حريم خصوصي توسط ايرانيان است كه به فرهنگ ارتباطي ما برمي گردد.
در ايران افراد نسبت به دوستان، فاميل و همكاران خود بسيار شفاف هستند. همه به خود اجازه مي دهند از خم و چم كارهاي همديگر مطلع شوند. خانمها هم كه الا ماشاءالله كل پرونده ديگران را توي مجالس مي ريزند وسط و درباره آن به بحث و تبادل نظر مي پردازند!
اما وقتي هموطنان ما به خارج مي آيند، دوست دارند اسرار زندگيشون حداقل در اينجا محفوظ بماند و نمي توانند آن روابط صميمي و خودموني را ادامه دهند. بخصوص اينكه مي بينند ساير فرهنگ ها در روابط روزانه خود خيلي متفاوت عمل مي كنند و افراد هنگام آشنايي با يكديگر به سراغ سوالات خصوصي نمي روند.
برعكس ما در اولين ملاقات با يك ايراني بلافاصله سوالات عادي زير را مطرح مي كنيم:
كي اومديد؟ براي چي اومديد؟
كار پيدا كرديد؟ چه جوري؟ درآمدتون چقدره؟ هر دوتون كار مي كنيد؟ ايران چيكاره بوديد؟
كجا مي نشينيد؟ چقدر اجاره مي ديد؟ خونه خريديد؟چند؟
چندتا بچه داريد؟ مدرسه كجا مي رند؟
پدرمادرتون هم اينجان؟ …
اينها مقدمه سوالات خصوصي تر ديگر هست كه بعدش به ملاقات هاي ديگر و رفت و آمدها ختم مي شود و تازه بعد از آشنايي خانواده ها با همديگر در منازل، بخش جديدي از پروژه آگاهي و اطلاع رساني از زندگي روزمره آغاز مي شود.
ايرانياني كه زندگي جديدي را با مشكلات مربوطه آغاز كردند ،مايل نيستند وضعيت زندگيشان در اينجا با جزئيات به ايران منعكس شود. اما اين خطر همواره وجود دارد.
از سوي ديگر اگر ما مجبور بوديم در ايران بدليل انتخابهاي مختلف زندگيمان مدام به ديگران حساب پس بدهيم، به اين شكل با دست خودمان همان روند را وارد زندگي خود در خارج هم مي كنيم.
البته نتيجه هميشه بد نيست، اما اين درصورتي است كه اينگونه ارتباطات صميمي و كوتاه مدت به نفع طرفين تمام شود.مثلا خانواده ها بتوانند در مسير مبارزه با مشكلات محيط جديد زندگي به يكديگر كمك كنند.
اما متأسفانه روابط صميمي دوستانه يا خانوادگي ايرانيان، معمولا بر روي روابط كاري و معاملات تأثير مي گذارد و تعارفات معمول ، جايگزين قرار و مدارهاي رسمي ميشه.
آنهايي كه اينجا هستند مي دانند كه خارجي ها از يك سنت خود در انجام كار براي شما نمي گذرند و سعي مي كنند خيلي شفاف موضوع را از اول با شما طي كنند. حتي اگه كسي براي شما قهوه هم بخرد بايد دونگ خودتان را بپردازيد.
حالا شما اگه بخواهيد از يك هموطن در اينجا مسكن يا ماشين بخريد يا بخواهيد براي شما كاري انجام دهد… واقعا مي توانيد خيلي شفاف راجع به ارزش كالا يا خدمات با او بحث كنيد؟ مي توانيد بعدا درباره مشكلي كه پيش مي آيد به او اعتراض يا شكايت كنيد؟
اينجاست كه حجب و حياي ايراني ، جايگزين مقررات قانوني مي شود و امكان پيگيري موضوع را از شما سلب مي كند.( با اينكه در معاملات كلان ،دولت مراحل قانوني همه كارها را معين كرده است و قراردادها به صورت دقيق نوشته مي شود، اما آنان كه از توانايي زبان كافي برخوردار نيستند باز هم آسيب پذير هستند).
نكته ديگر در حساسيت ايرانيان نسبت به گسترش روابط با يكديگر، عدم اعتماد متقابل به همديگر است. با اينكه انتظار مي رود اعضاي يك جامعه( يا به اصطلاح اينجا كاميونيتي) ترجيح دهند امورات زندگي خود را بين يكديگر حل كنند و سامان دهند. اما تجربه ناخوشايندي كه ايرانيان از حس منفعت طلبي جاري در بين برخي از افراد دارند ، باعث مي شود به شيوه و نرخ ارائه خدمات توسط هموطنان خود بدبين شوند.
اين موضوع مختص ايرانيان نيست و در مليت هاي ديگر هم، هستند كساني كه همواره نفع شخصي را مقدم بر همه ارتباطات و خدمات خود بر ديگران مي كنند و همين امر موجب تلاش براي كم كردن قيمت تمام شده محصول يا خدمات گردد تا سود بيشتري عايد شخص گردد.
اينها چند نمونه از دلايلي بود كه به ذهن نگارنده رسيده قطعا موارد ديگري نيز هست.
اما براي اينكه بتوانيم به مرور بر اين تفكر و عادت غلبه كنيم و در عين حفظ روابط سالم، در جهت همدلي جامعه ايراني پيش رويم، پيشنهادات زيرمطرح مي شود، شايد مفيد واقع گردد:
1_ سعي كنيم در اولين ارتباط با هموطنان خود به سراغ سوالات خصوصي نرويم و رابطه را در حد امور مشترك روزمره محدود كنيم.
2_ ارتباط كاري را بلافاصله به آشنايي خانوادگي و رفت و آمدهاي منازل تبديل نكنيم.
3_ براي ملاقات با يكديگر بجاي دعوت به منزل از يك رستوران يا كافي شاپ استفاده كنيم.
4_ براي همه معاملات خود قرارداد و توافقنامه دقيق و قانوني با شاهد معتبر منعقد نماييم.
5_ قبل از اينكه فرد مورد نظر را دقيقا بشناسيم، از او درخواست كمك يا مساعدت براي حل مشكلمان نخواهيم.
6_ همسران خود را مجبور به مشاركت در ارتباط فيمابين خودمان نكنيم.
7_ ملاقات هاي خود را طولاني نكنيم تا منجر به پرداختن به مسائل خصوصي يكديگر نشود.
بعد از طي مراحل فوق براي مدت معين، درصورتيكه طرفين از ميزان نزديكي افكار، عقايد و خصوصيات اخلاقي يكديگر مطمئن شدند ، راه براي ايجاد روابط صميمانه تر و رفت و آمدهاي خانوادگي باز مي شود.
منبع : ایرانیان استرالیا