ارسالها: 60
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
6
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سفرنامه داغ داغ ارمنستان
سلام دوستان. از آنجایی که سفرنامه برندگان لاتاری سالهای پیش برای من خیلی مفید بود من هم تصمیم به نوشتن سفرنامه کردم.هرچند بیشترش تکراری هستش، سعی کردم از ذکر جزییات اجتناب کنم. امیدوارم براتون مفید باشه.
مقدمه:
از روزی که نامه دوم ما اومد فقط یک ماه تا زمان مصاحبه وقت داشتیم. با توجه به کیس نامبرم و اینکه یک بار هم فرم رو آنلاک کرده بودم توقع نداشتم جزو گروه اول به مصاحبه دعوت بشیم. ولی با این وجود نه تنها در گروه اول بودیم بلکه در اولین ساعت روز اول شروع مصاحبه ها، یعنی 9 صبح اول اکتبر برامون وقت گذاشته بودن!!!! به علاوه خودشون سفارت رو از آنکارا به ایروان تغییر داده بودن.
بنابراین اولین کاری که کردم ایمیل به دکتر آنوش بود. تا فرداش صبر کردم دیدم هیچ پاسخی ندادن به دکتر کریستین ایمیل زم. در عرض دو ساعت برای دو روز قبل از مصاحبه بهمون وقت دادن. واکسنهامون هم نصفه نیمه مونده بود. در اولین فرصت رفتیم انستیتو پاستور تجریش و هر واکسنی که لازم بود رو زدیم وکارت زردها رو گرفتیم.
بعد هم مدارک رو دادم به دارالترجمه.مدارک رو برای گرین کارت خیلی اصرار داشتن که باید حتما به تایید دادگستری برسونن ولی من قبول نکردم. ریز نمرات هم به نظرم نیازی به بردن نداشت پس ترجمه نکردم.
سپس رفتم بانک دی جهت گرفتن تمکن مالی. من تو حسابهای مختلف سپرده داشتم بنابراین چند گواهی لاتین بهم دادن. برخلاف دیگر بانکها، بانک دی حتما گردش سه ماه آخر رو پیوست میکنه به علاوه مجموع موجودی رو به دلار اعلام نمیکنه بلکه در انتها نرخ روز دلار آمریکا رو اعلام میکنه. درضمن یرگه هایی که به من دادن سربرگ رنگی بانک نداشت بلکه کپی بود و فقط مهر انگلیسی زده بودن تازه مهرشم برجسته نبود.تمام اینها مواردی بود که من رو نگران میکرد که نکنه اونجا ازش ایراد بگیرن. جهت محکم کاری همسرم هم یک گواهی از بانکش گرفت که تمام نکات لازم رو رعایت کرده بودن.
حالا دیگه نوبت تهیه بلیط بود. علاوه بر من و همسرم دو نفر دیگه هم مارو همراهی میکردن. از اونجایی که همسفرای حساسی داشتیم خیلی دنبال هتل مناسب گشتم. از طریق سایت ها به دو سه تا نتیجه رسیدم و فقط همون هتل ها رو از آژانسها پیگیری میکردم. بلیط سیستمی هواپیمایی آسمان رو از آژانس معتبری گرفتم وخیالم راحت شد ولی متاسفانه نتونستن برامون هتل هم بگیرن. یک روز درست دو هفته قبل از سفر به صورت گذری چشمم به یه آژانس هواپیمایی خورد و رفتم داخل.این آژانس هر روز در روزنامه ها تبلیغ میکنه و اسمش برام آشنا بود. برای هتل هیلتون به توافق رسیدیم وبرای 7 شب اقامت و ترانسفرفرودگاهی واچر هتل رو گرفتم.
دوروز مونده به سفرشوک بزرگی بهم وارد شد. تجربم رو بهتون میگم که مثل من سرتون رو کلاه نذارن. دوستان فقط از آژانسهای معتبر خرید کنین هر چند که قیمت بیشتری پرداخت کنین. ما دوشنبه عازم بودیم. روز شنبه بعداز ظهر از آژانس زنگ زدن که اون هتل دیگه برای اتاقهای استاندارد جا نمیده و اگر همون هتل رو میخوایم باید بابت اتاقهای دلوکس پول بیشتری رو پرداخت کنیم. شوکه شدم الان وقت این حرف نبود اون هم برای من که از دو هفته قبل واچر رو گرفته بودم. خیلی قشنگ گفتن که اون واچری که دادن اصل نبوده و الان هم دیگه جا گیرتون نمیاد و اگر هم بخواین کنسل کنین باید نفری یکی دو شب جریمه پرداخت کنین یا اینکه هتل سطح پایینتر رو بهمون بدن. انقدر عصبانی شدم که الان هم که یادش میفتم حالم بد میشه.هیچ چاره ای نداشتیم پولمون دستشون بود. وقتی هم برای شکایت کردن نداشتم. از اونجایی که اصلا آدمی نیستم که اجازه بدم دیگران حقم رو پایمال کنن و فکر کنن که نفهمیدم ، ولی مجبور به واریز پول اضافه تر شدم. اصلا دلم نمیخواست پام رو توی آژانس بذارم کسی رو فرستادم تا واچر اصلی رو بگیره. شوک دوم وقتی وارد شد که واچر به دستم رسید. در کمال تعجب دیدم که همون اتاقهای استاندارد رو داخلش ذکر کردن. تمام حرفاشون کلک و دروغ بوده. وقتی به مدیر آژانس اعتراض کردم میدونستم که تفاوتی به حالمون نمیکنه ولی فقط گفتم که بدونن آدمها بیسواد و نفهم نیستن. ایشون فرمودن که خدارو شکر کنین که دوروز قبلش بهتون خبر دادیم وگرنه میرفتین ارمنستان و میفهمیدین از هتل و ترانسفر خبری نیست!!!!!! شدیدا قانع شدم.... خلاصه که خیلی برای خودم و مردم کشورم افسوس خوردم که چطور میتونن به خاطر پول به این راحتی آدمها دروغ بگن و به همدیگه کلک بزنن. من که درکش برام خیلی سخته.
سفر به ایروان
من دومین باری بود که به ایروان سفر میکردم. تقریبا با سیستمشون آشنا بودم. فرم های ویزای ارمنستان رو پرینت گرفته و پر کرده بودیم. حتی یه مقدار درام هم گرفته بودیم که اونجا معطل تبدیل دلار نشیم. وقتی رسیدیم صفهای طولانی جلوی صرافی وقسمت پر کردن فرمهای ویزا تشکیل شد. ما اولین نفرا بودیم که خیلی راحت ویزامون رو گرفتیم. ولی حتما 3000 درام رو آماده کرده باشین چون اگه پول درشت میدادیم بقیه پول نداشتن که بدن. خیلی خوشحال بودیم که کارمون سریع انجام شد و معطل نشدیم. وقتی به لیدرمون رسیدیم که قرار بود ما رو به هتل برسونه فهمیدیم که نباید خوشحال باشیم چون ایشون منتظر دو مسافر دیگه پرواز ما هم بودن و باید همه با هم می رفتیم. خلاصه که دقیقا دو ساعت تو فرودگاه معطل شدیم تا یک زوج میانسال تونستن ویزا بگیرن و تشریف بیارن. این هم از دیگر شاهکارای همون آژانسه بود که ترانسفر اختصاصی به ما نداده بود.
خوشبختانه وقتی رسیدیم هتل دیگه آرامش برقرار شد. هتلمون از همه نظر عالی بود.
بیمارستان موراتسان:
صرافی ها از ساعت 9:30 صبح باز هستند. در تمام سطح شهر هم هستند. نرخشون هم یکی هستش و فرقی نمیکنه.( بچه های مهاجرسرا فروشگاههای ساس رو پیشنهاد داده بودن ولی من دیدم فرق نداره) ما اول صبح پولمون رو چنج کردیم و بعدش یه تاکسی گرفتیم با 1000 درام (معادل 8000 تومان) ما رو تا بیمارستان رسوند. البته آدرس رو به ارمنی داشتم و نشونش دادم وگرنه راننده ها هیچی انگلیسی بلد نیستن. هرچند که بازم دم بیمارستان پیادمون نکرد. کنار یه مرکز نظامی پیادمون کرد ولی خوشبختانه به بیمارستان نزدیک بود و بقیه راه رو پیاده رفتیم. برای ساعت 11 صبح وقت داشتیم. یک ربع قبلش اونجا بودیم. خیلی بیمارستان قدیمی ای هستش شاید در نگاه اول متعجب بشین. از در که وارد میشین سمت چپ راه پله هستش و طبقه دوم دو تا اتاق 222 وجود داره که دو تا دکترها ویزیت میکنن. خیلی خانواده های ایرانی منتظر ویزیت بودن. ولی کار ما خیلی راحت و سریع انجام شد. بعدا فهمیدم بقیه با دکتر آنوش کار داشتن. منشی دکتر کریستین عالی هستند. یک خانم متین که از ارامنه ای ایرانن. خیلی خوب راهنماییمون کردن که تا قبل از اومدن دکتر بریم و کارای آزمایش خون و عکس رادیولوژی رو انجام بدیم. خودشون هم یه سری از سوابق بیماریهامون پرسیدن و یاددداشت کردن. معاینه چشم و قد و وزن و فشار خون هم گرفتن.
بعدش رفتیم طبقه پایین برای رادیولوژی. وای قسمت بدی بود مخصوصا برای من. برای اینکه باید لباسامون رو در میاوردیم. تکنسینش آقا بود. وقی فهمید برای من سخته خندید و جلوی چشماش رو گرفت و با لهجه بامزه ای به فارسی گفت که نگاه نمیکنم. به هر حال قضیه ی هر که طاووس خواهد جور هندوستان کشد است دیگه...
بعدش رفتیم ساختمان پشتی برای آزمایش خون.با اینکه من خیلی ترسو هستم، برخلاف اینکه دوستان میگفتن بد رگ میگیرن و سوزنهاشون بزرگه اصلا اینجور نبود.
در آخر هم برگشتیم پیش دکتر. خانم دکتر کریستین معاینات رو انجام دادن. ایشون دارن فارسی یاد میگیرن. با اینکه من میخواستم انگلیسی باهاشون صحبت کنم ولی خودشون اصرار به فارسی داشتن و از منشیشون کمک میگرفتن. معاینه خاصی نبود. جواب آزماشهای آنتی بادی آبله مرغون و هپاتیت رو اصلا نگاه هم نکردن و پسش دادن. تمام واکسنهای کارت زرد رو قبول کردن و فوتوکپی اون رو گرفتن. یادتون باشه پشت عکساتون رو امضا کنین.کلا هم نفری 45000 درام پرداخت کردیم. در عرض یک ساعت کارمون تموم شد. گفتن فردا ساعت 12 جواب حاضره.
برای برگشت به هتل دیگه عجله ای نداشتیم و به توصیه دوستان مهاجرسرایی سوار مینی بوسهای خط 67 شدیم و با نفری 100 درام برگشتیم. رنگ این مینی بوسها آبی هستش و با بقیه متفاوته.
سه شنبه هم باز تا بیمارستان رفتیم و جواب مدیکال رو گرفتیم.گفتن همه چیز نرماله. یک پاکت در بسته جهت سفارت، به اضافه یک برگه پزشکی و یک سی دی عکس رادیولوژی قفسه سینه برای بردن به آمریکا.
در کل خیلی راحته و جای نگرانی نداره. خانم جنیس (منشی دکتر) خیلی به آدم آرامش میدن و راهنمایی میکنن.
روز مصاحبه:
وقت مصاحبه ما پنج شنبه ساعت 9 صبح بود. نیم ساعت قبلش رسیدیم در سفارت. نگهبان دم در یک لیست اسامی داشت هرچی گشت اسم مارو پیدا نکرد. آخرسر نامه وقت سفارت رو نشونش دادم تا اجازه داد ما وارد حیاط بشیم. قبل از ورود به ساختمون هم، نگهبان جلوی ما رو گرفت گفت چون اسممون توی لیست نیست باید منتظر بمونیم. اونجا با یک آقای جوون آشنا شدیم که کیس لاتاری بود اسم ایشون هم توی لیست نبود و میگفت خیلی وقته اومده و همچنان منتظره. بقیه ایرانیها برای ویزای توریستی اومده بودن که راحت رفتن داخل. یه نیم ساعتی معطل شدیم تا بالاخره گفتن میتونیم بریم داخل. بعد از بازرسی بدنی و تحویل موبایل وارد شدیم.اونجا متوجه شدم که دو باجه جهت تحویل مدارک ایرانیها بود باجه 8 و 10. باجه 11 هم مخصوص مصاحبه ایرانیها بود.چون ما بیرون معطل شده بودیم نوبتمون آخر از همه شد. وقتی نوبت تحویل مدارکمون شد هر دومون جلوی باجه ایستادیم. خانمی که پشت شیشه بود یکی یکی مدارک رو گرفت.همسرم رو هم فرستاد تا هزینه سفارت رو پرداخت کنه و رسیدش رو تحویلش بده. به فارسی چندا سوال هم ازمون پرسید مثلا چند ساله کار میکنی و قبلا ازدواج کردی ، اسم مادرت چیه و ...در صورتی که پروندمون تو کامپیوتر جلوش باز بود و همه اطلاعات رو داشت. مدارکی که گرفتن:
کپی های صفحه اول پاسپورتها
کپی وترجمه های شناسنامه ها
کپی وترجمه لیسانس من
کپی وترجمه دیپلم من
کپی وترجمه پیش دانشگاهی من
کپی و دو نسخه ترجمه سند ازدواج
کپی و ترجمه کارت پایان خدمت همسرم
نامه تمکن مالی من
عکسهای پشت نویسی شدمون
اصلا مدرک تحصیلی همسرم و ترجمه کارت ملی ها و نامه تمکن همسرم و گواهی فوت پدرش رو نخواستن. در تعجب بودم که از اون آقای جوون شماره موبایلش رو خواستن ولی از ما برگه تماسی رو که آماده کرده بودم رو نگرفتن. بعد هم پرسید که میتونم انگلیسی صحبت کنم؟ منم گفتم بله ولی ترجیح میدم مصاحبم فارسی باشه. یک لبخندی زد که من مفهومش رو نفهمیدم. شاید حرف من حرف تکراری همه ایرانیها بود...
از اون به بعد دیگه باید منتظر می موندیم تا اسممون رو صدا کنن به باجه 11. باجه 11 تنها باجه ای هستش که داخل اتاقه.هر کسی که وارد میشد نیم ساعت تا 45 دقیقه مصاحبش طول می کشید. خلاصه که اصلا وقت ساعت 9 صبح ما مهم نبود و هرکسی زودتر مدارکش رو تحویل داده بود زودتر میرفت داخل. همه کسانی که از اتاق بیرون میومدن ناراحت بودن و میگفتن بهشون ویزا ندادن. طرفهای ساعت 11 بود که اسم همسرم رو صدا کردن و با هم رفتیم داخل. دو تا صندلی بود و نشستیم. آفیسر هم پشت شیشه بود. یک آقای میانسال با موی جوگندمی که بسیار جدی بود.
اول به نوبت دست راستمون رو بالا بردیم و قسم خوردیم که هرچه میگیم صحت داره.
آفیسر همش سرش تو کامپیوترش بود. بعد هم شروع کرد به پس دادن اصل مدارکمون. کلا دو تا سوال از من پرسید و دو تا از همسرم.
خانم شما:
رشته تحصیلیتون؟
کدوم بیمارستان کار میکنی؟
آقا شما:
کجا شاغلی؟
سربازی کجا بودی؟
همین.تمام.
همه پاسخهای ما هم تک کلمه ای بود. هیچ توضیحی نخواستن.
فرمودن که همه مدارکتون کامله و باید مراحل اداری طی بشه. یک برگه آبی هم داد که هروقت اسممون توی سایتشون دراومد دوباره با پاسپورتها برگردیم. گفت که بین 3 تا 6 ماه طول میکشه ولی وقتی ازش پرسیدم از کی سایت رو چک کنم گفت از همین امروز بعدش گفت نه نه از فردا!!!!
خلاصه که کل مصاحبه ما برخلاف دیگران بین 5 تا 10 دقیقه طول کشید. وقتی از سفارت اومدیم بیرون و منتظر تاکسی بودیم دیدیم همون آقای جوون که بعد از ما مصاحبش بود از سفارت خارج شد و به طرف ما اومد. خیلی تعجب کردم فکر میکردم مصاحبه ما خیلی کوتاه بوده ولی مال ایشون که 5 دقیقه هم نشد. بهش گفته بودن فردا بیاد و ویزاش رو بگیره.
دیگه فهمیدم همه چیز از پیش تعیین شدست. چون همون اولش شماره تماسش رو خواسته بودن ولی برای ما اینجور نبود.
سعی کردم اهم ماجرا رو براتون بنویسم. ما یک هفته در ایروان بودیم و حسابی خوش گذروندیم. امیدوارم به شما هم خوش بگذره و موفق باشین.
کیس نامبر: 2016AS2xxx
تعداد افراد: 2 نفر
تاریخ مصاحبه: اول اکتبر 2015
سفارت: ایروان
نتیجه مصاحبه: AP
آپدیت کیس اصلی: 3Nov, 10Feb, 11Feb, 12Feb, 21Mar, 25Mar
کلییر کیس اصلی: 12Feb
آپدیت همسر: 16Oct,12Feb,24Mar,25Mar
کلییر همسر: 25Mar
دریافت ویزا: 20April
ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2013
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-10-12 ساعت 20:22
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-31 ساعت 21:18 توسط rezamehrzad.)
اتاق شماره 11
مصاحبه من هم اواخر هفته قبل بود. تجربه من هم شبیه آن چیزیست که بر دوستان گذشتهاست، البته با تفاوتیهایی که در این سفرنامه به اون اشاره میکنم. خانواده من به محض اینکه فهمیدن من در ارمنستان مصاحبه دارم تصمیم گرفتند با من همراه بشوند تا به بهانهی من سفری به ارمنستان هم داشته باشند. بنابراین تصمیم گرفتهشد که با ماشین شخصی تا مرز نوردوز زمینی بریم، در پارکینگ نوردوز ماشین رو پارک کنیم (با ورودی ۵ هزار تومان و شبی ۷ هزار تومان) و بعد از عبور از مرز با کرایه بنز دربست (100 دلار رفت و با همان راننده و ماشین 80دلار برگشت) خودمان را به ایروان برسونیم. حُسن سفر زمینی دیدن جادههای زیباست و بدیاش کوفتگی بدن بعد از رسیدن به شهر است. پیشنهاد من به بقیه دوستان اینه که اگر از ماشینهای دربست دم مرز استفاده میکنند تا میتوانند چانه بزنند، چون لابی رانندگان از قیمت 150 دلار شروع میشود و بعد تا مرز 80 دلار هم میرسند. بهرحال این تجربه خوب سفر زمینی باعث نمیشود که من دفعهی بعد سفر زمینی رو انتخاب کنم، چون فکر میکنم خوبیهایش برای یکبار کافیست.
خلاصه بگم راننده در طول مسیر زیرآب کسی که من تلفنی با اون برای خونه هماهنگ کرده بودم و همچنین آپارتمانهایhyurservice رو زد و ما رو به وسیله یک دلال به آپارتمانی در خیابان "ماشتوت" بُرد. بعد از دیدن آپارتمان ما برای سه شب و قیمت 130 دلار به توافق رسیدیم. بودند ایرانیهایی در همان آپارتمان که شبی 60 دلار هم پرداخت کرده بودند. و حتی بعد از آشنایی ما با صاحبخانه گفت حاضر است آپارتمانش را به شبی 30 دلار هم در این فصل اجاره بدهد. هرچقدر شما دلالها رو حذف کنید به قیمت پایینتری در اجاره آپارتمان خواهید رسید. درکل ما از این آپارتمان دوخوابه با سه تختخواب، وسایل کامل، وایفای برای اینترنت و نزدیکی به مهمترین مراکز شهر راضی بودیم.
مدیکال که با دکتر کریستین هماهنگ شده بود به خوبی گذشت و در اون روز من با دوستان دیگرِ لاتاری که قرار بود همگی اواخر هفته در صبح و بعد ازظهر مصاحبه شویم آشنا شدم، با دو زوج و دو پسر مجرد دیگر مثل خودم. مدیکال مورد خاصی نداشت و منشی خانم دکتر کریستین که فارسی زبان بودند به خوبی راهنماییهای کافی رو میکنند و همه چیز طبق برنامه پیش رفت. یعنی دو روز قبل از مصاحبه انجام کارهای پزشکی (از جمله آزمایش خون و عکس قفسه سینه) و روز بعد (12ظهر) جواب مدیکال که پاکتی بود که باید به سفارت میبردیم و سیدی و برگه معاینات که با خود باید به خاک آمریکا ببریم، انشاءالله!.
ساعت سفارت من ۹ صبح بود و من هشتو نیم دم درب سفارت بودم که با صف به نسبت کوتاهی متشکل از ده و دوازده نفر ایرانی که همه خودشون رو برای مصاحبه شیک و آماده کرده بودند، مواجه شدم. مشخص بود که برخی از هموطنان من استرس دارند و من افسوس پیرمرد و پیرزنی رو میخوردم که قرار بود برای دیدن فرزندانشون آمریکا بروند و به سختی راه میرفتند و من مانده موندم که چرا این سفارت در تهران نیست و این همه رنج سفر برای این بنده خداها بخاطر چیست! بگذریم.
بعد از چک شدن اسامی و عبور از گِیت بازرسی، وارد سالن سفارت شدیم. بعد از ساعت ۹ کارمندان سفارت اومدن و از طرفی سالن با ارمنیها تقریباّ پُر شد. یکی از باجهها مدارک ارمنیها رو چک می کرد و دو باجه مخصوص ایرانیها بود که مدارکشون رو باید تحویل میدادند. ترتیب چک شدن مدارک همان ترتیب ورود ما به سالن بود که هموطنان گرامی بنده حقالنصاف به خوبی در این محل خاص رعایت نوبت را میکردند. ترجمه ریز نمرات به هیچوجه لازم نبود، ترجمه سند خانه لازم نبود، گرفتن سوء پیشینه و ترجمهاش لازم نبود. من از روی محکم کاری(شایدم وسواس) این مدارک اضافی رو ترجمه کرده بودم و به دردم نخورد. تمکن مالی را به همان ترتیبی که در تاپیکها آمده است تهیه کنید، من از بانک ملت گرفتم و مشکلی نداشت. مدارکم رو به تأیید دادگستری و وزارت خارجه نرسونده بودم و مشکلی نداشت. من فوق لیسانس سینما و تئاتر دارم، بنابراین چهار مدرک قبلی رو از من خواست (دیپلم، پیش دانشگاهی، لیسانس، فوق لیسانس). من از حقالتدریسم در دانشگاههای علمی و کاربردی سابقه کاری گرفتهبودم و ترجمه کرده بودم که به دردم نخورد. از من پرسید پدر و مادرم زنده هستند و نام خانوادگی مادرم چیست؟! سربازی کجا خدمت کردم؟ (من در نیروی انتظامی بودم) آیا گرین کارت به همان آدرسی که نوشتهام فرستاده شود؟ و بعد قبض 330 دلار و انتظار برای مصاحبه در اتاق شماره 11.
بعد از خواندن نام فامیلیام وارد اتاق 11 شدم. طبق تعاریف همگی دوستان آمریکایی مو و ریش جوگندمی و چشم آبی، حدودا 50 ساله و میانسال بعد از سلامی که نشانه خستگی میداد از من خواست که قسم بخورم. دلیل خستگیاش رو میشد فهمید چون قبل از من همان پیرمرد و پیرزن و دیگرانی مصاحبه داشتند که به سختی متوجه برخی اصطلاحات و نقص مدارکشون میشدند. مثلا در یک نمونه شگفتانگیز زوج میانسالی بودند که از بکار بردن عبارت "سیّد" در نام فامیلیشون خودداری کرده بودند (شایدم عمدی در کار نبوده!) و آفیسر از اونها خواسته بود که بوسیله کامپیوتر درون سفارت نام خانوداگیشون رو تصحیح کنند و از طرفی اینترنت دچار مشکلاتی شده بود و حالا این بنده خداها که انگلیسی هم خوب بلد نبودند دچار استرس و سرگردانی شده بودند.
بهرحال من قبل از قسم خوردن به آفیسر یادآوری کردم که در شماره موبایلی که از خودم وارد کردم اشتباه کردم و یک عدد دوبار تایپ شده و ایشون گفتند مهم نیست. قسم راستگویی خورده شد و آفیسر به سمت کامپیوترش برگشت و بدون نگاه کردن به من و در حال تایپ کردن چندتا سئوال ساده پرسید، اینکه چرا میخوای بری ایالت تگزاس و من هم پاسخ کلیشهای که اونجا آشنا دارم و برای شروع به نسبت ارزون قیمت است رو دادم. پرسید کجا کار کردی و گفتم در یک سال اخیر حقالتدریس دانشگاه بودم. منتظر بودم که بپرسه قبلش چیکار کردی که هیچی نپرسید. بعد یکی یکی مدارکم رو برگردوند و با تأکید رو کارت سربازی گفت خدمت هم کردی و گفتم آره. و دیگه هیچی نپرسید و برگه آبی رو داد و گفت چند هفته بعد به سایت مورد نظر مراجعه کنید. پرسیدم چقدر طول میکشه گفت ۳ تا ۶ ماه. در این حالت که کمی ناراحتی من رو دید گفت البته ممکنه زودتر هم ویزاتون بیاد. دیگه جا برای موندن نبود، تشکر کردم و خداحافظی. کل مصاحبه کمتر از چند دقیقه طول کشید و همین. دوست بعدی من هم که شرایطشون شبیه من بود عیناً مثل من همون وضعیت رو تجربه کرد. دو زوج جوان دیگر اون روز هم AP خوردن و تنها کسی که اون روز ویزای یکضرب گرفت دوست 25سالهای بود که سربازی نرفته بود و دانشجوی کارشناسیارشد بود.
مسیر برگشت کوتاهتر از مسیر رفت بهنظر رسید. در راه با خودم فکر میکردم که من همهی کارهایی رو که باید انجام میدادم رو انجام دادم و مابقی چیزیست که در اختیار من نیست.
دریافت ویزا
بعد از 145 روز کلییر شدم. سختی این انتظار بعد از سه ماه شروع شد که من با بلاتکلیفی و شک مواجه شدم. ابتدا اوایل ژانویه منتظر بودم که هیچ خبری از آپدیت نبود، اما فعال شدن سایت سیس خودش یک دلگرمی و اطمینان قلب بود. بنا به اطلاعات سال قبل بعد از گذشت چهار ماه و اوایل فوریه منتظر کلییری بودم که باز هم خبری نشد. البته در این مدت دو تا ایمیل زدم و آپدیت شدم. بالاخره اوایل مارچ و بعد از گذشت حدود 5 ماه، آپدیت و کلییر شدم.
بعد از کلییری وقت از پزشک برای تمدید مدیکال گرفتم. متأسفانه پزشک ارمنستان نبود و وقت برای بیست روز بعد داد. روز تمدید مدیکالم دوم فروردین بود و پرداخت مجدد 45هزار درام و گرفتن جوابش در روز بعد و تحویل مدیکال و پاسپورت به سفارت در همان روز. سایت سیس در همان روز برایم آپدیت شد و روز بعد ایشود. من هیجان زده از ایشود شدنم چهارشنبه صبح رفتم سفارت برای گرفتن ویزا. اما افسر دم درب بعد از گرفتن تماس با درون سفارت گفت که تا گرفتن تماس باید منتظر باشم. من ناراحت و نگران از انتظار به هاسلی که گرفته بودم برگشتم. جمعه صبح با من تماس گرفتند و گفتند ساعت یازده و نیم برای گرفتن ویزا به سفارت برم. به سفارت که رسیدم دیدم که همه کسانی که منتظر ویزا بودند دم درب سفارت هستند و زمان تحویل ویزا گروهی ست. اسمم هم برای ورود به سفارت کپی شده بود. پس دوستان هیچ جای نگرانی در روزهایی که پاسپورتتون دست سفارت است، نیست.
همراه پاسپورت یک پاکت زرد رنگ گوش بریده که نباید باز بشه و میباید در ورودی فرودگاه امریکا تحویل داده شود، یک برگ راهنمایی سوشال سکیوریتی و راهنمای پرداخت 165دلار قبل از رفتن به امریکا رو به من دادند. زمان ویزا هم برابر با زمان تمدید مدیکال و شش ماه است.
تا به اینجای کار همه چیز خوب پیش رفته است. امیدوارم مابقی راه هم به همین خوبی باشد.
شماره کیس:2016as2600، ارسال فرمها21مِی، کنسولگری:آنکارا تغییر یافته به ایروان توسط kcc، تعداد افرادِ کیس:1، مصاحبه:اکتبر، آپدیت16اکتبر،9فوریه(ای-میل) کلیرنس:3مارچ دریافت ویزا:25 مارچ ورود به آمریکا:20جولای- Austin-TX دریافت گرین کارت 19سپتامبر سفرنامه
ارسالها: 70
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Apr 2014
رتبه:
3
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-10-31 ساعت 14:55
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-11-01 ساعت 01:39 توسط arminbhz.)
سلام
ما هم مصاحبمون ٢٧ اكتبر در سفارت ايروان بود
بليط
چون مصاحبه ٣ شنبه بود و براي مديكال بچه ها هم وقت بيشتري لازمه ما پرواز ماهان رو براي چهارشنبه رزرو كرديم به قيمت ٩٠٠ هزار تومن البته اسمان هم بود اما قيمتش ٢٠٠ هزار تومن گرونتر از ماهان بود!! و البته رسيدن به اونجا هم با خدا!
واكسن
بعد از فهميدن قبولي، رفتيم سراغ واكسن ها و تا تاريخ مصاحبه هپاتيت و mmr رو هر كدوم ٢ نوبتش رو زده بوديم.
در ضمن مننژيت و آنفولانزا هيچكدومش رو نزديم و براي ابله مرغون هم نتيجه تست آنتي بادي رو گرفتيم.
------
وقتي به ارمنستان رسيديم، جمعيتي از دلالان و تاكسي هايي كه قيمت هاي فضايي ميگن به سمتتون هجوم ميارن كه البته با چونه زدن ميشه قيمت هاي بهتري رو انتخاب كرد. مثلا يك تاكسي اومد گفت ميبرمتون تا دم هتل به قيمت ٧٠٠٠ درام!!! و با چونه زدن رسيد به ٢٥٠٠ تا.
ما از hyur service خونه رزرو كرديم به قيمت ٥٧ دلار هر شب ولي اين تاكسي تو راه باز هم مخ ما رو زد و گفت بياين اين خونه رو ببينين و ... ما هم رفتيم خونه ي خيلي بهتري بود از اوني كه رزرو كرده بوديم. آخر كار سر قيمت گفت شبي ٩٠ دلار!!! و اخرش با 55 دلار كنار اومديم. خونه در خيابان تومانيان نزديك ميدون جمهوري بود.
كلا ارمنستان فقط همين چند تا خيابون دور ميدون جمهوري خوبن و بقيه ي شهر به نظر من جالب نيومد. به هر كسي هم كه بر خورديم يك كلمه انگليسي بلد نبود! در كل غير از هواي خوبش و ارامشش چيز ديگه اي نداشت و اصلا هم به درد خريد كردن و اينها هم نميخورد.
روز مديكال با تاكسي به قيمت ١٠٠٠ درام رفتيم بيمارستان موراتسان و اتاق دكتر كريستين كه منشي ايشون چند تا سوال روتين پرسيدن و خود دكتر هم واكسن ها رو چك كرد و يه سري چيز ها مثل قد و وزن و اعصاب رو معاينه كرد و بعد ما رو فرستاد براي عكس قفسه سينه و آزمايش خون و البته براي بچه هاي زير ١٥ سال بجاي عكس سينه يه تست ديگه انجام ميده. جواب ها رو ٣ روز بعد گرفتيم و فرداش رفتيم براي سفارت.
دم در اسم ها رو چك كردن و رفتيم داخل و موبايل و اينها رو تحويل داديم و از درب امنيت سفارت رد شديم و يك شماره بهمون دادن كه اول فكر كرديم براي نوبت داخل قسمت كنسولي بود اما ديديم كه اونجا براي اعلام مصاحبه فقط ميگن نفر بعد بياد و بايد حواستون باشه كه كي اول اومده. ما رو كه صدا زد شناسنامه و سند ازدواج( ٢نسخه ترجمه) و كارت پايان خدمت و نامه تمكن مالي و مدارك تحصيلي(ديپلم، فوق ديپلم و ليسانس) رو از نفر اصلي( پدرم) همراه با ترجمه هاشون گرفتن و از همراه ها هم شناسنامه و ترجمش رو گرفتن.در ضمن عكس ها و پاسپورت همه رو اول كار گرفتن. يك سري سوال پرسيد از همون فرم ٢٦٠ كه پر كرده بوديم. بعد هم اثر انگشت گرفت و فيش پرداخت ١٣٢٠ دلار رو داد و گفت منتظر باشين تا صداتون كنن.
در ضمن حتما كپي پاسپورت همراهتون باشه چون حتما ميخان و نه توي سفارت و نه بيرون نزديك سفارت نميشه كپي گرفت و مجبورين يكبار بريد و بر گرديد مثل ما.
وقتي صدامون كردن، افيسر گفت متن رو بخونيد و قسم بخوريد كه اينكارو انجام داديم و سوال هايي كه از نفر اصلي پرسيد:
شما فلاني هستيد؟
-بله
مدرك تحصيليتون چيه؟
- مهندسي مكانيك
شغلتون چي هست؟
-بازنشسته
از كجا؟
-فلان جا
سربازي رفتيد؟
-بله
سپاه يا ارتش؟
-ارتش
و كارت پايان خدمت رو گرفت و گفت چند لحظه صبر كنيد و رفت. بعد از ٣-٤ دقيقه اومد و فرم آبي معروف رو داد و گفت بين ٣ تا ٦ ماه سايت رو چك كنيد! و تموم شد.
ما هم كه انتظارش رو داشتيم برگشتيم به همون خونه و فرداش هم راهي وطن شديم.
در ضمن براي كساني كه ١٨ سال رو رد كردن و سربازي نرفتن مثل من، فرمي رو كه براي تعهد سربازي در امريكا هست رو هم ميده كه امضا كنين
ارسالها: 2,997
موضوعها: 167
تاریخ عضویت: Feb 2009
رتبه:
175
تشکر: 0
14 تشکر در 1 ارسال
دوستان سلام
اخیرا با معضلی به نام سفرنامه هایی که با فرمت PDF و در سایتهایی خارج از سایت مهاجرسرا بارگذاری می شود مواجه شدیم که متاسفانه بعضی از این سفرنامه هایی که حجم زیادی دارند غالبا کپی برداری شده از مطالب آزاد همین سایت بنام جمع آوری کننده هستند و مطلب جدیدی ندارند و این امر باعث کم رغبتی سایر دوستان در تولید محتوای جدید می شود و اصل روال سفرنامه نویسی که در این سایت از سالیان گذشته بابت شده بود را به مخاطره می اندازد و وقتی به گردآورندگان این مطالب هم تذکر داده می شود که این امر ترافیک سایت را کم می کند و حلاف قوانین سایت هست و همچنین پیامد های بعدی دارد متاسفانه با فرافکنی سعی در وارونه نشان دادن حقیقت می کنند و با بکار گیری الفاظی نظیر مهم نبودن ترافیک سایت برای ما!!! (سایتی که همه اطلاعاتشان را از آن بدست آوردند و همین مطالب را از همین سایت کپی کردند) و یا رفتار خارج از قاعده شان سعی در بهم ریختن نظم این انجمن دارند.
برای توضیح عرض می کنم که بنده و سایر مدیران مهاجرسرا دوست داریم این سایت با مطالب زیاد و مفید در اختیار همه کاربران قرار گیرد اما راه و روش آن احترام گذاشتن به نام مهاجرسراست و خروج از این سایت باعث پراکنده شدن مطالب می گردد.
برای مثال دوستانی که سفرنامه شان را بصورت PDF که توسط موتور های جستجو قابل ذخیره نیست در سایت های بارگذاری رایگان قرار می دهند و لینک آن را در سایت قرار می دهند نمی دانند که این سایت ها اعتباری ندارند و هر زمانی که دلشان بخواهد می توانند بدون اطلاع مطالب را از دیتابیس های خود خارج کنند. یا بعضی از این سایت ها به ازای هر دانلود مبالغی را به دارنده مطلب پرداخت می کنند که شاید قصد بعضی از این کاربران دریافت این مبالغ است.
بهرحال مدیریت سایت بشدت با این امر برخورد می کند و دست تک تک کسانی که بدون چشمداشت سفرنامه خود را در این تاپیک ها قرار می دهند را می بوسد.
ارسالها: 48
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Jun 2015
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2015-12-21 ساعت 12:41
(آخرین تغییر در ارسال: 2015-12-30 ساعت 12:38 توسط farzadakshi1.)
سلام میخام منم سفرناممو بنویسم سعی میکنم کامل باشه
چند روز قبل ازوقت مدیکالم رفتم ترمینال آزادی تهران بلیط گرفتم برا ارمنستان روز سفر به راننده اتوبوس زنگ زدم که میخام کرج سوار شم کرجم شعبه داره از کرج بلیط برگشتمو خریدم که اگه خدایی نکرده کیفمو دزدیدن یا اتفاقی افتاد بلیط برگشت داشته باشم راه افتادیم به سمت ارمنستان تو اتوبوس یه آقای 33 ساله بود که ترکمنستانی بود باهاش دوست شدم و تو ایران بهش کمک کردم زبان ترکی استانبولی و روسی و انگلیسی رو خوب حرف میزد تا مرز اتفاق خاصی نیوفتاد فقط تبریز که رسیدیم یه مرد زاپنی هم سوار اتوبوس شد من با مرد ترکمنستانی و چند تا پسر ایرانی خیلی صمیمی شدیم هرچی داشتیم به هم تعارف میکردیم و حتی توراه باهم سیب خریدیم و کلا صمصمی شدیم .به مرز که رسیدیم سمت ایران رو رد کردیم و باید وایمیستادیم تا بقیه بیان بعد اتوبوس بیاد همه سوار شیم از روی پل رد بشیم و بریم به سمت ارمنستان ولی من به ترکمنستانی و زاپنیه پیشنهاد دادم بیاین پیاده بریم مسیرو ببینیم قبول کردن و راه افتادیم .
من انگلیسیم زیاد خوب نبود ولی متوجه منظورشون میشدم با هم کنار میومدیم .
توی اولین رستوران ارمنستان که رسیدیم کلی عکس باهم گرفتیم و خوش گذروندیم . راستی اگه میخاین تو ماشین بخابین اصلا قهوه نخورین چون اعصابتون بد جوری به هم میریزه .
به ترمینال ارمنستان که رسیدیم دوست ترکمنستانیم زنگ زد به فامیلشون که بیان دنبالش ژاپنیه هم بین راه پیاده شده بود خیلیا اومدن پیشمون که خونه اجاره میدم و کمکت میکنم و ... وقتی میگفتم هتل گرفتم میگفتن هتل نمیتونی مهمون ببری و اینجور چیزا من برا اینکه از دستشون راحت بشم کارتشون یا شمارشونو میگرفتم میگفتم باشه بهت زنگ میزنم اگه لازم باشه .( من یه هتل 2 تخته همراه با صبحانه گرفته بودم 19 دلار شبی )
بعد از یه ربع ماشین سفارت ترکمنستان اومد دنبالمون وقتی پرسیدم دوستم گفت دامادمون تو ارمنستان ، سفارت ترکمنستان کار میکنه با هم رفتیم هتل و کلی سفارشمو کردن منم یه سیم کارت ارمنستان از ترمینال خریدم 1500درام دادم به سیم کارت که اعتبارم داشت فقط اونجا هم مثل ما مثل ایرانسل و همراه اول و رایتل شرکت های مختلفی هست اگه میتونین سیم کارت been که زرد رنگه رو نخرین چون گرون حساب میکنه مکالماتو از یه شرکت دیگه سیم کارت بخرین چون به دردتون میخوره ایرانسل اونجا آنتن میده ولی خیلی خیلی گرون حساب میکنه مثلا زنگ که میزنن من به دوستم پشت تلفن گفتم بعدا زنگ بزن 3500 تومن پول ازم کم کرد .
به محض رسیدن به هتل یه شماره به من داده بودن که لیدر ایرانی بود زنگ زدم باهاش قرار گزاشتم و رفتم داخل شهر تو یه رستوران منتظر موندم و یه کباب ترکی سفارش دام که بعد فهمیدم گوشت خوک بوده لیدر اومد و دیدمش . قرارامونو گزاشتیم و فرداش رفتیم به مدیکال منشی دکتر ازم پرسید سیگاری هستی (بله) مشروب میخوری (بله)
مواد مخدر (خیر) تاحالا بستری شدی (بله ) دلیل ( ......... ) رفت داخل اتاق و به من گفت صدات می کنم بعد از یه ربع صدام کرد رفتم تو معاینه چشم ، اعصاب زانو ، اعصاب مچ دست ، تنفس ، سوال در مورد دندان ها که گفتم چند تاشو پر کردم و از همه مهمتر مسئله پزشکیم .
به همین دلیل خیلی معاینه کرد و خیلی 3 دکتر خانومی که معاینه میکردن روش وقت صرف کردن و باهم حرف میزدن یه حسی بهم گفت که تمومه و چند روز اینجا باش و از سفرت لذت ببر و برگرد چون با مشکل پذشکی و جای چاقویی که توبدنم بود و صرف زمان زیاد نا امید شدم چون بقیه خیلی کمتر زمان میبرد معاینشون ولی من نه.
اتاق دکتر طبقه بالا بود و فرستادن طبقه همکف برا عکس ریه هیچ زبان انگلیسی یا چیزی لازم نیست فقط به کار بردن اسم دکتر کریستین کافیه بقیشو خود پرستارا و منشی ها راهنماییتون میکن چون بهتون برگه میده که به هرکی نشون بدین میگه کجا برین و چیکار کنین تازه هیچ وقت تنها نیستید همیشه تو هر مرحله چند نفر با شما هستن که ایرانین و میتونین از هم کمک بگیرین . بعد از عکس ریه باید برید سمت دیگه حیاط پشتی برا آزمایش خون . فقط پاسپورت مهمترین چیزیه که همیشه باید آماده تو جیبتون باشه .
از مطب دکتر اومدم بیرون ، داغون ، به لیدر گفتم هزینه من چقدر شده که پرداخت کنم چون فکر کنم تموم شده 120 دلار یعنی 441.600 تومن بابت یه روز گردش و مدیکال ازم گرفت که نمیتونستم بگم نه پرداخت کردم و رفتم هتل تو هتل تا ساعت 3 شب نخابیدم آب میخوردمو نزدیک 2 پاکت سیگار کشیدم .
منشی دکتر کریستین خیلی خوب و مهربانانه همه چیو بهتون میگه .
دکتر بهم گفته بود فردا ظهر بیاین برا گرفتن جواب فرداش خودم تنها رفتم برا گرفتن جواب چون گفتم اگه لیدر بامن بیاد باز میخاد یه 100 دلاری ازم بگیره که ولش کن هرچی شد . رفتم و منشی دکتر کریستین با کمال خوش رویی به من گفت مشکلی از نظر پزشکی نداری این جمله برام به معنی ورود به آمریکا بود .
خوشحال یه تاکسی گرفتم و رفتم هتل و لوازممو گزاشتم هتل و رفتم به یه کلیسا 3 ساعت اوجا نشستم و جای خوبی بود ( راستی من مسلمونم ) با خودم گفتم باید امشبو جشن بگیرم اما باکی ! تنها بودم به یکی از شماره هایی که تو ترمینال گرفته بودم و یه پسر جوون بود زنگ زدم قرار گزاشتیم و دیدمش گفت من ساعتی پول نمیگیرم با هم میگردیم مثل 2 تا دوست هرچی دلت خواست بهم پول بده .
شبو رفتیم یه جایی تا ساعت 5 صبح اونجا بودیم و جشن گرفتیم همین موقع بود که من یادم افتاد فردا ساعت 9 صبح باید برم سفارت یه تاکسی گرفتم و رفتم هتل تا برسم هتل ساعت شده بود 6 صبح دیگه نخابیدم گفتم دیرم میشه و رفتم یه دوش گرفتم و کمی استراحت که حالم بهتر بشه که خابم برده بود ساعت 8ونیم منشی هتل که بهش گفته بودم میرم سفارت بیدارم کرد شانس اوردم لباسامو پوشیده بودم و مدارکمو از ایران آماده برده بودم سریع تاکسی اومد و 9 و نیم رسیدم سفارت با اینکه ساعت 9 وقت داشتم .
رفتم تو منتظر موندم و اسممو به فارسی صدا زد و گفت باجه شماره 10 رفتم فارسی هرچی خواست سریع بهش دادم چون قبلا تو یه کلاسور پاپکو که 30 تا کاور داره گزاشته بودم با آدرس هتل وهمه چی دقیقا هم میدونستم صفحه اول چیه صفحه دوم چیه .
فرستاد به صندوق دلار دادم دوباره برگشتم به همون باجه و رسید دادم بهش و یکی از رسیدا رو پیش خودم نگه داشتم گفت منتظر بمون برا مصاحبه راستی اسم شخصی روکه میخاین پیشش زندگی کنین تو آمریکا رو میخان.
بعد از 1 ربع باز اسممو به فارسی صدا کرد و رفتم باجه 11 برا مصاحبه . سوالات : سربازی ، مدارک دانشگاهی ، محل زندگی تو امریکا و دلیل انتخاب .
تموم که شد همه مدارکمو بهم پس داد به جز پاسپورتم از سفارت اومدم بیرون . راستی توی میدان هراپاراک همون میدان جمهوری شعبه بانک ملت هست که میتونید کارت ملت بدید و دلار یا درام بگیرید تا جایی که میتونید از ایران کم درام بخرید چون اونجا ارزونتر میتونید تهیه کنید درام فقط در حد ویزا 3000درام داشته باشین کافیه ( درام تو ایران 8 تا 8.4 قیمت بود اونجا 7.5 میتونستم بخرم )
فقط توی بانک ملت حتما پاسپورت میخان برای اینکه بتونین پول بگیرین چون من پاسپورتم سفارت بود نمیتونستم پول بگیرم ولی یه جای خیلی بهتر و راحتتر پیدا کردم ، همون میدان هراپاراک برید دفتر رویال سفر روبه روی دفتر رویال سفر آخرید ورودی سمت چپ پله میخوره چند تا یه صرافی هست که میتونید هر کارت عضو شتاب مثل سینا یا ملت رو بکشید و بهتون دلار یا درام بده فقط با هر مدرکی که داشتین مثل شناسنامه یا کارت ملی یا ... نرخ صرافی ها تو ارمنستان همه یکسانه و هیچ نگران نباشید که کی کم میده کی زیاد بانک ملت هم با صرافی ها برابره.
بعد من منتظر بودم ببینم چی پیش میاد این انتظار چند روزی طول کشید که من چند تا نصیحت دارم براتون :
1 – تو night club پول اظافه نبرید و تو نوشیدن نوشابه و اینجورچیزا زیاده روی نکنید همیشه یکم پول جدا از کیفتون نگه دارین واسه برگشت به هتل ورودی 10.000درامه و نوشیدنی خیلی گرون تر از بیرونه شاید 5 برابر گرونتر و زمان رفتن به اتاق شاید 10 دقیقه هم نیست و کمتر از 5.000 درام رو براتون به دلار مخصوص تبدیل نمیکنن کلا جای پر هزینه ایه .
2- چند تا دیسکو ایرانی هست اونی که اسم فارسی گزاشته ماله ایرانیا نیست و براشون زیاد مهم نیست چه اتفاقی براتون میوفته فقط پول ورودی براش مهمه که همشون 5.000 درام ورودی میگیرن نوشیدنی باز هم گرون تر از بیرونه و تقریبا 3 برابر بیرون حساب میکنن به هیچ عنوان با خانواده نرید اینجا چون همه خانومایی که اینجا هستن اوضاع خوبی ندارن و ممکنه پیشنهاداتی به شما یا همسر شما بدن که قابل تحمل نباشه ولی خوب دیسکوهای ارمنستان همینه
3- در سطح شهر پر از بار ها و کلوب ها و اینجور چیزاست هر کدوم هم خدمات متنوعی دارن که نمیتونم تک به تک بگم ولی اگه حس ماجراجویی و کنجکاوی دارین به همشون سر بزنید و نترسید ماجراجو باشید .
4- توی میدان هراپاراک یه کلیسای خیلی بزرگ و خوب هست به ارمنی به کلیسا میگن( وانک ) ویا (یکقدسی) جالب بود برید و ببینید به کلیسای آرتور معروفه ظاهرا .
5- اونجا استخر و سونا هاش مثل اتاق میمونه و میتونین دربست بگیرین خیلی مجهز و شیکه یه استخر 3 طبقه که طبقه بالا اتاق های خاب و حمام و همکف استخر و زیر زمین جکوزی و اتاق بخارو ... خیلی خوبو تمیز و شیکه با خانواده حتما رزو کنین چون تو دربست اجارش میکنین و براشون مهم نیست چند نفرین 1 یا 30 نفر اجاره یک ساعت 15.000 درامه و حد اقل 2 ساعت باید اجارش کنین ولی واقعا می ارزه . اگه متاهلین درو از پشت قفل کنین چون اونا که براشون مهم نیست درو باز میکنه راحت میاد تو و اگه مجردین ناراحت تنها بودنتون نباشید یه روز قبل تو دیسکو میتونین با چند نفر قرار بزارین و با پول خیلی کمی از تنهایی در بیاین خوب خیلیا دوست دان به حساب شما بیان استخر و جکوزی و سونا .
6- توی میدان اوپرا opera یه جایی هست مثل کافی شاپای خودمون میمونه از ساعت 7 شب تا 12 موسیقی زنده داره و محیط خیلی آرومو خوبی داره با غذا های ارزون و خوشمزه حتما برید اونجا بهترین جایی بود که تو ارمنستان رفتم محیط آروم و هنری .
7-حتما از تاکسی هایی استفاده کنید که کیلومتر شمار دارند علامت رنگ سبز روشیشه جلو (روی آینه که از بیرون مشخصه ) نشان دهنده داشتن کیلومتر شماره اگه نداشت سوار نشین چون 5 برابر میگیرن .
8 – اگه نمیخاین خوک بخورین به زبان ارمنی (خوز) میشه خوک بپرسین که خوکه یا نه .چون من هم گوشت و هم خون و هم چربی و هم کالباسشو ندونسته خوردم که البته بدم نبود .
9 – حتما 4 یا 5 برگ کپی از پاسپورتتون بگیرین که همه جا به دردتون میخوره و مشکل گشای این سفر پاسپورت و کپیشه .
10 – پول مفت به کسی ندین مخصوصا تو دیسکو ها و اینجورجاها . راننده تاکسی ها آدمای زیاد خوبی نیستن و میخان فقط بتیغن حواستون جمع باشه و کیلومتر شمار دارشو انتخاب کنید مسیری که 800 درام میشه احتمال داره ازتون 5.000 درام بخان .
11- تو سیرویس های بهداشتی آب ندارن و دستمال گزاشتن گلاب به روتون اگه نمیخاین بار اول مجبور بشین دوش بگیرین یه ظرفی با خودتون حمل کنین مثل بطری اب معدنی یا یه همچین چیزی .
12- ای کاش میشد راحت بگی کدوم شرکتا یا چه کسایی میتونن بهتون کمک کنن ولی چون نوعی تبلیغاته نمیشه گفت .
خوب روزی که قرار بود برم سفارت بعد از ظهر به هتل زنگ زدن چون شماره هتلو داده بودم حتما با هتل هماهنگ کنین که قضیه چیه و برا چه کاری اومدین ارمنستان و اگه زنگ زدن هرطور شده بهتون خبر بدن شماره تلفنتونم بهشون بدین . ساعت 6 قرار شد برم سفارت پاسپورتمو بگیرم ( حتما قبل از رفتن به ارمنستان یا سفارت 4 یا 5 برگ کپی از پاسپورتتون بگیرید چون خیلی مهمه و به دردتون میخوره )
خوب پاسپورتمو گرفتم و همه چی عالی . موقع برگشت چون شبا نمیخابیدم تو اتوبوس خابیدم و فقط تو مرز به ناچار بیدار شدم و چند جا واسه خوردن شام و اینجورچیزا .
این خلاصه ترین چیزی بود که میتونستم بنویسم .
ارسالها: 31
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
0
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-01-31 ساعت 13:00
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-01-31 ساعت 13:01 توسط aha2012.)
سلام. بالاخره نوبت من هم شد که سفرنامه خودمو برای دوستان عزیز مهاجر سرا بنویسم.
سعی میکنم خلاصه باشه تا همه حوصله داشته باشن مطالعه کنن.
برای 14 ژانویه که مصاحبه داشتم تقریبا تمام کارهای ریز و درشتی که برای سفر و مصاحبه باید انجام میدادم و با راهنمایی دوستان مهاجر سرایی و گروهی در تلگرام که برای مصاحبه ایروان رفته بودن محیا کرده بودم. مدیکال من سه شنبه 12 ژانویه بود که به خاطر همین پرواز ماهان روز یکشنبه صبح و رزرو کرده بودم. واکسن ها رو انستیتو پاستور مرکزی زده بودم و آزمایش تیتر آبله که البته جوابش منفی بود و تجریش.
هتل آرارات و برای مدت 7 شب از یه آژانس تو تهران رزرو کردم. برای کنجکاوی ویزای ارمنستان و از سفارتش تو تهران نزدیک پارک دانشجو با هزینه 5 یورو گرفتم که البته برای کسانی که مسیرشون نمیخوره اصلا پیشنهاد نمیشه چون پاسو میگیرن و 3 روز کاری بعد تحویل میدن ولی خوب یه کلاسی که داره وقتی میرسید فرودگاه ایروان همه دارن میرن دست چب فرم ویزا بگیرن ولی شما میرید دست راست برای چک ویزا.خیلی شیک و مجلسی.
وقتی رسیدیم ایروان شهر خیلی سرد بود و چون پیشبینی وضع هوا رو پیگیر بودم دستکش و کلاه برده بودم. من که با پدرم همسفر بودم دو روز اول و حسابی شهر و زیر و رو کردیم.نقشه گوگل و تو گوشی آپدیت کرده بودم که امکان دانلود آفلاین کل نقشه ایروان با تمام جزئیات و حتی مسیر یابی فراهم بود.
روز مدیکال با مینی بوس های 67 به بیمارستان موراتسان رفتم و با اینکه نیم ساعت زودتر رسیده بودم ولی 2 ساعت بعد نوبتم شد. منشی دکتر کریستین میگفت یه پرواز کنسلی داشتیم که باعث شده مدیکالیای دیروز امروز بیان ببخشید. کلا مدیکال خیلی روتین و خوب پیش رفت و با اینکه واکسن آبله نزده بودم دکتر گفت ما هم اینجا نداریم رفتی آمریکا بزن.
فردای روز مدیکال که 13 ژانویه بود و آخرین روز جشنهای سال نو میلادی خیلی بهمون خوش گذشت. شبش هم تو میدون جمهوری یه جشن مفصل همراه با خواننده های مشهور ارمنستان و آتیش باز ی برگزار شد که حسابی انرژی گرفتم برای مصاحبه فردا.
روز مصاحبه: برای مصاحبه ریشامو شیش تیغ کردم و کت و شلوار کراوات زدم. از هتل با یه تاکسی تا دم سفارت رفتم. چون حدود یه ساعت زودتر رسیدم اونجا با چند تا ایرانی که منتظر بودن تا برن داخل داشتیم صحبت میکردیم که یه دفعه از دور دیدیم دو تا ماشین دارن همدیگرو تعقیب میکنن.آقا درست جلوی درب اصلی سفارت خوردن به چراغ قرمز. 4 نفر از ماشین عقبی به سرعت پیاده شدن و ریختن تو ماشین جلویی که مردرو با کتک و دسبند و وضع ناجوری کشوندن بردن تو ماشین خودشون. نگهبان سفارت سریع بیسیم زد و چند نفر برای اینکه امنیت برقرار باشه خودشون به درب اصلی رسوندن و لی خوب اونا دیگه رفته بودن.
کسایی که مصاحبه داشتن و فرستادن داخل. من ساعت 2و نیم وقت داشتم ولی چند دقیقه مونده به 2 داخل سفارت منتظر بودم تا اون خانمی که مدارکو میگیره صدام کنه. با خودم هیچ وسیله اضافی نبرده بودم. مدارکمو تو یه کلاسور که جای مدارکش تفکیک شده بود و بالای هرقسمت اسم مدارکو نوشته بودم، برده بودم. طوری که وقتی خانمی که مدارکو میگیره صدام کرد انقدر مدارک در دسترس و آماده بود در عرض دو دقیقه پروندم تشکیل شد. ازم پرسید انگلیسی میتونی صحبت کنی، منم که فکر کردم در راستای اون سوالی هست که تو فرم 260 بود در مورد زبون دوم انگلیسی ، با اقتدار تمام گفتم بله. گفت پس مصاحبتون انگلیسیه. گفتم نه من میخوام فارسی باشه گفت مگه نمیگی انگلیسی بلدی گفتم اگه میشه فارسی لطفا. اونم که دید یه اشتباه کردم عمیقی تو چشام هست روی نوشته انگلیسی روی پرونده رو لاک گرفت. رفتم 330 دلارو پرداخت کرد و منتظر نشستم.
با اینکه 2و نیم مصاحبه داشتم ولی بیست دقیقه زودتر آفیسر منو صدا زد.
رفتم داخل و قسم خوردم وشروع کرد به سوال کردن. کجا میخوای بری؟ برای چی میخوای بری؟ کار قبلیت چی بود؟ سی وی تو بده؟! گفتم سی وی چی !!؟ گفت سی وی دیگه. منم که ذهنیتم تو سی وی های کاری و مهارتهای تحصیلی بود اصلا نمیدونستم چی داره میگه. یه دفعه گفت سی وی کار قبلی که تازه دوزاریم افتاد فهمیدم گواهی کار میخواد . از سربازی پرسید گفتم ارتش و تمام.
از نامه تمکن بانک هم سوالی نپرسید.
کلا تو پنج دقیقه مصاحبه تموم شد و گفت همه چی خوبه ولی نیاز به مراحل اداری داره. برگه آبی و داد و تمام AP............
روزهای باقی مونده سفر هم تا میتونستیم شهر و گشتیم. تقریبا همه جاهای دیدنی- بازار ها- مال ها- رستوران های خوب ایرانی-
هزار پله رو از دست ندید- اگه شنبه و یکشنبه ایروان هستید بازار صنایع دستی و عتیقه ورنیساج تو ضلع شرقی موزه باستان ایروان تو میدون جمهوری و از دست ندید. اگر هم مثل من به عکاسی علا قه دارید ایروان مناظر زیبایی برای عکاسی داره. من با دوربین حدود 500 تا عکس گرفتم.سینما هم رفتیم.جدید ترین فیلم راکی با کیفیت 4k. تو ارمنستان فیلم ها به زبان روسی دوبله میشه. ولی ما سوال پرسیدیم گفت فردا سانس انگلیسی هم داریم. تو سینما هم فقط 4 تا ایرانی بودیم. ارمنی ها همه سانس روسی فیلم میبینن.
آرزوی موفقیت برای همه دوستان
کیس نامبر :2016AS40XX --> رویت قبولی: May 10 --> تکمیل فرم: May 27 -->تعداد افراد :1 --> کارنت شدن: Nov --> نامه دوم :Nov 17--> سفارت : ایروان -->تاریخ مصاحبه :هفته دوم ژانویه --> مدیکال: دو روز قبل از مصاحبه --> نتیجه : AP --> کلیرینس --> 1 آگوست(200 روز).اولین سفر به آمریکا: 5 اکتبر> مقصد : هیوستن، تگزاس
سفرنامه
ارسالها: 266
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
28
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-01-31 ساعت 20:38
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-03-18 ساعت 07:47 توسط matin86.)
سلام دوستان گل مهاجرسرايى
من هم بنابر وظيفه و اداى دين به اين سايت خوب كه همه اطلاعاتم رو از تاپيك هاى پرمحتواش كسب كردم سفرنامم رو مينويسم هر چند انشاى خوبى ندارم ،به بزرگى خودتون ببخشيد.
من به همراه همسر ،پسر و دخترم ١١ژانويه به ارمنستان رفتيم تنها تفاوت سفر ما با بقيه اين بود كه ما اونجا هم خونه داشتيم و هم ماشين و نياز به اجاره هتل يا خونه و گرفتن تاكسى نداشتيم .و كسى رو داشتيم كه هم ارمنى رو خوب حرف ميزد و هم همه نقاط ديدنى و تاريخى ارمنستان رو بلد بود .
هواى ارمنستان برخلاف تصورى كه داشتيم آنقدرها سرد نبود .منتها سفر كردن با دو بچه كوچك واقعا خسته كننده بود و براى ما كه دوپروازه بوديم خيلى سخت بود .ما فرم ويزا رو از قبل پركرده بوديم و به محض پياده شدن اولين نفرى بوديم كه ويزا رو دريافت كرديم و معطلى نداشتيم .از قبل با خودمون درام برده بوديم به اندازه هزينه ويزا و كرايه گارى .زمانى كه هزينه ويزا روپرداخت كرديم پول ويزاى بچه ها رو بهمون برگردوندن گفتن براى بچه ها لازم نيست .پيش خودمون گفتيم اى كاش سفارت آمريكا هم ياد ميگرفت و بابت بچه ها پولى دريافت نميكرد!به هر حال سريع يه گارى گرفتيم وبه همراه جمعى كه به استقبالمون اومده بودن به خونه مورد نظر رفتيم .خونه هاى اونجا قديمى و بيشترشون متعلق به زمان حكومت كمونيستى و به همون سبك و سياق.نماى بيرون و راه پله ها و آسانسورهاشون تعريفى نداره ولى واردشون كه ميشى همه به سبك روز بازسازى و دكور و مبله شده و با نماى بيرونشون هماهنگى ندارن .طناب رختيهاشون هم كه واسم خيلى جالب بود و هر اپارتمانى يك سيم بوكسل و قرقره جلو پنجرش داره و لباسها رو كه آويزون ميكنن سيم رو ميكشن و لباس بعدى رو ميزارن .خيلى جالبه اما نماى زيبايى اصلا از بيرون نداره و تو خيابون كه ميرى هرچى لباس و جوراب شلوارى و لگينزه كه همينجورى ميبينى آويزونه و خنده دار .
خلاصه ماهنوز تا نوبت مديكالمون كه ١٥ژانويه بود ٤روز وقت داشتيم و در اين مدت بيشتر جاهاى تفريحى و مال ها رو رفتيم و واقعا جالب بود برامون كه اون كشور كوچك و فقير چقدر مردم شادتر و راحت تر زندگى ميكنند با اينكه وضع مالى خوبى هم ندارن .
تمام نمايندگى هاى معروف دنيا اونجا شعبه دارن ولى تو كشور خودمون نميتونيم يك مارك اصل و اوريجينال درست حسابى پيدا كنيم .بازار بنگلادشش زياد جالب نبود و شبيه بازار هاى قديمى خودمون بود كه گذارمون هم بهشون چندسالى يكبار هم نميفته .بازارچه زيرمترو هم جالب نبود اما دالما و يروان مال خيلى خوب بودن و فروشگاههاى معروف كه همه مارك بودند و اكثراحراجى داشتند و تونستم خيلى از پوشاكهايى روكه ميخواستم با قيمت مناسب واسه خودم و بچه ها خريدارى كنم .مواد غذايى رو از يروان سيتى ميخريديم كه يكى از شعبه هاش خيلى بزرگتر بود و تنوع بيشترى داشت.قيمتها هم نسبت به فروشگاههاى ديگه در يروان سيتى مناسب ترن .من از اونجا تعدادزيادى كرنفلكس خريدم چون تو ايران اغلب تاريخ انقضاشون نزديكه و قيمتش هم خيلى مناسب تر بود .شكلاتهاى خوب و خوشمزه اى هم داره كه مناسب سوغاتى هستند يك سرى ويفر هم تو بسته بندى ساده داره كه خيلى خوشمزست و واسه بچه هاتون ميتونين اونجا بخرين .اكه ميخواين سوغاتى بيارين اونجا ميوه خشك هاش خيلى خوشمزه و متنوع و جالبند و قيمتشون هم مناسبه حتى مغز گردو !يك بازار داره اگه اشتباه نكنم به اسم تاشير كه فقط مركز همين ميوه خشكهاست و اونقدر تنوع داره كه نميدونى چى بگيرى وحتما خريد كنين از اونجا.سوسيس گاوش هم خيلى خوشمزست حتما امتحان كنيد .يك نوع كالباس هم داره به اسم موش كه هم خيلى خوشمزست هم قيمتش مناسبه و من خيلى طعمش رو دوست داشتم .غذاهاى ارمنى اونجا رو حتما امتحان كنيد .بازارهفتگيش بد نبود ولى بيشتر صنايع دستى و ...بود كه من خريد نداشتم اما تنوع زيادى داره .خلاصه ٤روز رو حسابى تو بازارها و بازارچه هاو مالهاش گشت زديم و استخر خصوصيهاش كه يه جور هتل ساعتى هستن هم رفتيم كه واقعا عالى بود و به قيمتش ميارزيد .جشن ١٣ژانويه بسيار ديدنى بود به همراه آتيش بازى و رقص و پايكوبيشون كه خيلى خوش گذشت.
تا رسيديم به روز مديكال
ما چون بچه داشتيم بايد چند روز زودتر ميرفتيم بنابراين روز جمعه ١٥ژانويه رو براى ما تعيين كرده بودن و ما جمعه به كلينيك موراتسان رفتيم .خانم جنسيس خيلى راحت روند كار رو براى ما توضيح دادن و ما همه مدارك رو تحويلشون داديم بعد سوالهايى درمورد سابقه بيمارى و مصرف دارو ،سابقه جراحى ،داشتن تاتو، جاى زخم و...پرسيدن و بعد از چند دقيقه وارد اتاق خانم دكتر كريستين شديم .خانم دكتر كمى جدى هستن اما كارى كرديم كه آخر كار قهقهه ميزدن و باهامون شوخى ميكردن .البته همش هم بخاطر شيرين كارى هاى پسرو دخترم بود كه كل اتاق رو به وجد آورده بودن و پسرم حسابى خانم دكتر رو سرگرم كرده بود.كارهايى كه انجام دادن:
فشار خونمون رو گرفتن،نبضمون،وزن ، قد، تست بينايى سنجى،معاينه بدن ، سوالهايى در مورد مشكل دندان و پركردن يانكردن و ...(حواستون باشه اگه عينكى هستين يا داروى خاصى مصرف ميكنيد حتما به همراهتون داشته باشيد خانم دكتر نام يكى از داروهاى مصرفى من رو نميدونستن بنابراين خواستند زمان گرفتن جواب با خودم ببرم ).جالب اين بود هر دارويى ميگفتيم سريع تو نت سرچش ميكرد و حتى تاتو هامون رو كه ميديدن راجع بهشون و اينكه نمادچى هستن يا به چه معنى هستن ميپرسيدن و تو نت در مياوردن عكسشو و اين برام جالب بود .به واكسنهامون اصلا گير ندادن من واكسن آبله مرغان نزدم و تست آنتى بادى هم نداشتم اما چيزى نگفتن .(فقط همسرم تست آنتى بادى داشت )
خلاصه اينوبگم دخترم چون زير دوسالش بود ازش تست سل نگرفتن ولى از پسرم گرفتن و گفتن روز دوشنبه كه سه روز بعد ميشد براى دريافت جواب باخودمون بياريمش تا اگه تورم يا قرمزى داشت ازش عكس بگيرن.بعد از اتاق خانم دكتر و پرداخت پول همونجا ،كه از من و همسرم نفرى ٣٠٠٠٠درام و از دختر و پسرم نفرى ٣١/٥گرفتن به طبقه بالا رفتيم واسه تست سل پسرم كه اونجا ١٠٠٠درام داديم و بعدبه طبقه پايين رفتيم و براى خودم و همسرم نفرى ١٣٠٠٠درام بابت عكس از قفسه سينه داديم و بعد از عكس گرفتن به حياط رفتيم و در ساختمونى ديگه نفرى ٢٠٠٠درام من و همسرم پرداخت كرديم براى آزمايش خون و خلاصه بعد از عبور از اين همه خان ، مديكال تمام شد و جوابش افتاد براى روز دوشنبه .
در اين فاصله هم به كليساهاى زيبايى سرزديم كه يكيشون قديميترين كليساى جهان بود كه بسيار جالب و زيبا بود و ديگرى يكى از معروفترين كليساهاى جهان كه گويا نيزه اى كه حضرت عيسى رو باهاش كشتن اونجا قرار داره و خيلى بزرك و ديدنى بود كه هر دو خارج از شهر بودن.كليساهاى محلى خيلى زيبايى هم دارن كه خالى از لطف نيست ديدنشون .درياچه زيباى سوان و دره هرازدان از ديگر جاهايى بود كه ديديم .اگه مصاحبتون بهار يا تابستون باشه پارك آبى زيبايى هم داره كه تو اين فصل كه ما رفتيم تعطيل بود اما بزرك و جالب بود.كنار مانومنت هم پارك بزرگيه كه باز متأسفانه بخاطر فضاى بازش تعطيل بود .
روز دوشنبه ساعت يك ظهر براى جواب رفتيم و خدارو شكر هم چيز عالى بود و تست پسرم هم موردى نداشت و قرصى رو كه كه خانم دكتر نميشناختن نشونشون دادم .پاكت مديكال و سى دى ها رو گرفتيم و برگشتيم .
روز مصاحبه ١٩ژانويه ساعت ٢:٣٠ظهر بود و ما نيم ساعت قبل اونجا رفتيم اما شلوغ بود و ايرانى ها و ارمنى هاى زيادى اونجا بودن و ما خوشبختانه به خاطر بچه هامون خارج از نوبت زودتر از بقيه به سمت داخل هدايت شديم پس از دريافت پاكت مديكال اونو باز كردن و بعد از ورود از گيت بازرسى وارد ساختمون شديم اونجا همه وسايلمون رو بازرسى كردن هرچى قرص تو كيفم بود به همراه موبايل و آب معدنى و بيسكويت بچه هام رو درآورد وگفت نميتونى ببرى و آب و نوشيدنى داخل هستش
خلاصه از اونجا به ساختمان ديگرى هدايت شديم و به محض ورود ازمون پرسيدن ميخوايد انگليسى مصاحبه كنيد يا فارسى ؟من هم گفتم فارسى و ما رو به باجه ١٠هدايت كردن كه كسى داخلش نبود .روبروش نشستيم تا خانمه اومد و همسرم كه برنده بود به همراه مدارك به اون باجه رفت اما باجه ٨هم مخصوص ايرانى ها بود .(ايرانى هايى ك عضو مهاجرسرانبودن همه نقص مدرك ميخوردن !ارمنى ها همه يكضرب ميگرفتن .)بعد از تحويل مدارك از همسرم ايشون به سمت باجه پرداخت هدايت شدن (كه ١٣٢٠دلار اونجا پرداخت كردن .)و از من و بچهها خواستن به اون باجه بريم و ازمن راجع به اينكه ازدواج قبلى داشتم يا نه ، سركار ميرفتم يا نه و تحصيلاتم پرسيدن اثر انگشت از من گرفتن ( به جاى بچه ها از همسرم اثرانگشت گرفتن.)بچه ها رو هم يك نيم نگاهى كردن و گفتند بشينيد تا صداتون كنن .
بعد از يكى دو دقيقه به اسم صدا شديم براى باجه ١١ (يك ربع نسبت به ساعتى كه واسمون در نامه زده بودن تأخير داشت)
وقتى وارد شديم تعجب كردم چون انتظار آقاى مسنى رو ميكشيدم و برعكس آقاى جوان و خوش قيافه و خوش تيپى كه زياد هم خوب فارسى صحبت نميكردن رو مشاهده كردم .
بعد از احوالپرسى و پرسيدن اسم خواستن قسم بخوريم كه ما هم مثل دوستان ديگه گفتيم يه چند تا مورد تو فرم ٢٦٠هست كه بايد اصلاح بشه و گفتن مثلا؟گفتيم تاريخ ها يكى دو روز اشتباه نوشته شدن در مورد سربازى و ازدواج
كه گفتن موردى نداره دست راستتون رو ببريد بالا و اول آقا بخونن !و به متنى كه پشت شيشه چسبانده بودن اشاره كردن و همسرم خوندن :من تعهد ميدهم ........بعد هم از من خواستن بخونم .
من هم خوندم و مصاحبه كه شروع شد گريه هاى دخترم شروع شد در صورتى كه دخترم عادت به گريه نداره و شايد از بدشانسيمون بود !من و هسرم نوبتى از روى صندلى بلند ميشديم تا اون رو آروم كنيم خلاصه يك جوى بود كه بايد ميديدين !پسره همينطور سرش رو تكون ميداد با گريه هاى دخترم و حسابى حالمون گرفته شده بود در اين بين اثر انگشت داديم و همسرم هم دوباره بجاى بچه ها !همسرم نشست و شروع به جواب دادن به سوالهاى عجيب آفيسر كرد و من بچه بغل گوش ميكردم كه خدا رو شكر دخترم آروم شد و من هم نشستم .همزمان با نشستن من خانم جوانى هم آمدن كنار آفيسر نشستن و گفتن من مترجم هستم سوالهايى كه ايشون ميخوان من از شما ميپرسم و جوابتون رو واسشون ترجمه ميكنم .
آفيسر به انگليسى در مورد كارهمسرم ميپرسيد و اون خانم هم ترجمه ميكرد واسه ما و بعد جواب ما رو ترجمه ميكرد به آفيسر ميگفت .بعد از سوالهاى خيلى زيادى كه پرسيدن در مورد شغل همسرم.رفتن سراغ سربازى و گفتن شما سربازى س بودين ؟همسرم هم با قاطعيت گفت بله!در موردش پرسيدن و اون خانمه هم رفت .بعد انگار مطمئن نبود دكمه اى رو زد و صداشو واسه ما قطع كرد و اون پشت كارت پايان خدمت همسرم رو نشون آقاى مسنى دادن و بعد از چند دقيقه صحبت كردن برگشتن .بعد در مورد ازواج و مراسم عروسيمون كه ١٣سال پيش بود پرسيدن و تعداد مهمانها وديدن حلقه هاى توى دستمون ،از من فقط پرسيد هيچوقت كار نكردى كه من هم جواب منفى دادم .از پسرم هم حالشو پرسيد و اينكه مدرسه ميره يا نه؟كلاس چندمه و به چى علاقه داره و درسش خوبه يا نه .در آخر گفتن كه پروندتون اوكى هستش و هيچ مشكلى نداره اما بايد مراحل ادارى طى بشه كه ٣تا٦ماه ممكنه طول بكشه بعد هم برگه آبى رو كه توش با خودكار چند جا فلش زد و دورش خط كشيد در مورد سايت و ...به ما تحويل داد و اظهار خوشحالى از ديدارمون كرد و خداحافظى كرديم آخر سر هم دخترم كه سرحال شده بود باهاش باى باى كرد و واسش بوس فرستاد .
ما هم دست از پا دراز تر برگشتيم و بعد از خروج از سفارت در ايستگاه با جمع كثيرى از هموطنان روبرو شديم و پس از كمى گفتگو به خانه برگشتيم و يه نفس راحت كشيديم كه بالاخره تمام شد استرسهامون .
دوروز بعد هم ارمنستان مونديم و برگشتيم.
اين بود سفرنامه من !
ببخشيد زياد نوشتم .
كيس نامبر:2016AS00004xxx >>> رؤيت قبولى:12may>>>ارسال فرم:15may >>> تعداد افراد كيس:٤نفر>>> سفارت:ايروان >>>كارنت:9november>>> نامه دوم:17november >>> تاريخ مصاحبه:هفته سوم ژانويه>>>نتيجه:كليرنس>>آپديت ها 19,20,21,22ژانويه) ،(2,19,25,26آگوست)
كليرى 26آگوست بعد از 220روز انتظار دريافت ويزاى برنده اصلى و بچه ها:٣١آگوست
شغل برنده اصلى خصوصى و سربازى س
كيس دوم خانه دار و همچنان كليرنس چون زمان تحويل پاسپورتها ويزا بهم داده نشد بااينكه تو سايت ستاره دار اعلام نشده بود كيس نامبرمون
ارسالها: 15
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: Feb 2016
رتبه:
2
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
سلام دوستان گفتم حالا که مهاجرت کردم سفرنامه پر از فراز نشیبم رو براتون بنویسم،سنم کمه،فک نمکینم کسی تو سن من قدرت و جرات مهاجرت داشته باشه،از اونجایی که من از بچگیم خیلی شر و همیشه کارا بزرگ انجام میدادم بالاخره موفق شدم.
سال قبل اصلا نمیدونستم که این موقع کجام و پی خوش گذرونی رفتن دانشگاه و اومدن بودم عین همه ی هم سن سالا خودم،سالی که کنکور داشتم و قانون لاتاری شامل حالم میشد عمه عزیزم که تا اینجا مدیون لطف ایشون هستم منو لاتاری ثبت نام کرد اواخر مهر 93 بود اصلا یادم رفته بود که لاتاری ثبت نام کردم تا ی روز بهاری اوایل اردیبهشت عمم باهام تماس گرفت گفت لاتاری برنده شدی منم که خواب بودم موضوع جدی نگرفتم و گفتم سرکار نزار منو خوابم میاد اما وقتی چندبار تکرار کرد مطمعا شدم ی خبرایی هست بلند شدم نشستم و بعد کامل شدن توضیحاش فقط جیغ میزدم دور خونه میچرخیدم،با کمک خودش افتادم دنبال کارا ترجمه مدارک،زدن واکسن و کارام راست و ریست کردم،1 اکتبر مطابق با 7 مهر مصاحبه داشتم چند روز قبلشم مدیکال اوایل مهر بود که راه افتادم به سمت ارمنستان برا اینکه مجردی داشتم میرفتم و دوست داشتم هزینم رفت آمدم کم بشه زمینی رفتم که خودش به جذابیت سفرم چندین برابر اضافه کرد،خلاصه بعد ی روز سفر تو جاده های سر سبز رسیدم ایروان از قبل هم با ی تور لیدر داخل ارمنستان هماهنگ کرده بودم اومد دنبالم منو برد ی متل که هفت هشت طبقه بود خیلی قدیمی بود،داخلش اکثرا دانشجوها ایرانی بودن،با مسافرا ایرانی از همه جای ایران،خلاصه اون آقا(ملکومیان) با ی سری راننده هایی که داشت و فارسی هم بلد بودن منو هماهنگ کرد تا منو ببرن شهر نشون بدن،برای روز مدیکال و مصاحبه.
مدیکال رفتم که چون همه واکسن ها و همه کارامو ایران انجام داده بودم دکتر انوشه هیچ ایرادی ازم نگرفت و فردا قراری ترتیب داد تا برم نامه ها که باید میبردم سفارت بگیرم،روز مصاحبه هم رفتم دم سفارت با ی صف از مردم مواجه شدم یکی یکی پس از بازرسی فرستاده میشدن داخل،منم رفتم داخل سر ساعتی که تو فرم مصاحبه بود صدام کردن مدارکمو گرفتن بعد بهم گفت که باید پول بریزی منم رفتم باجه پولو ریختم نشستم تا صدام کنن دوباره این سری برای مصاحبه،خلاصه بعد یکی دو ساعت صدام کردن رفتم داخل ی اتاق که مثل بجه ها دیگه نبو که بایستم و نشستم روبروی افیسری که اونور شیشه ها بود ی مرد بور با ریشا خیلی باحال حدود چهل ساله که خیلی خوب هم فارسی حرف میزد باهام صحبت کرد چندتا سوال پرسید ازم قسم گرفت و گفت دست راتتو بیار بالا و متن روی این کاغذ تکرار کن،بعدم گفت هیچ مشکلی نداری فقط ی آدرس داخل آمریکا و ی شماره تماس داخل ایروان بفرست تا بتونیم باهات تماس بگیریم بیای ویزاتو بگیری خلاصه منم آدر آمریکا و شماره ایروان براشون ایمیل کردم بعد چند روز تماس گرفتن گفتن بیا سفارت ویزاتو بگیر،منم ویزا گرفتم فرداشم برگشتم ایران،چند روز بعدش عمم رفت و منم ی چند ماهی ایران موندم کارامو درست کردم برای وثیغه سربازی سفرم پول جور کردم 17 دی ماه 94 بالاخره پریدم اومدم و الانم یک ماهه که آمریکا هستم.توی سن 19 سالگی وارد خاک آمریکا شدم بعد ی ماه وارد سن 20 سالگی شدم،امیدوارم همه ی هم سن سال های من به همه آرزوهاشون برسن،من خیلی سختی کشیدم سر سربازی ایران و مهاجرت اما خواستم و تونستم البته که نباید از حق بگدریم خانوادم خیلی کمکم کردن و نصف زندگیشونو فروختن برای من.از خدا و از مادر و پدرم همیشه ممنونم.امیدوارم با جایی و بد توضیح نداده باشم آخه من از انشاُِ خیلی ضعیف.شاد باشین
ارسالها: 110
موضوعها: 0
تاریخ عضویت: May 2015
رتبه:
10
تشکر: 0
0 تشکر در 0 ارسال
2016-06-12 ساعت 02:54
(آخرین تغییر در ارسال: 2016-06-15 ساعت 02:28 توسط nimashariat.)
سلام دوستان.بالاخره نوبت من شد که سفر نامه بزارم.البته با 20 روز تاخیر که به این خاطر پوزش می خوام.
اول یه تشکر بکنم از سایت مهاجر سرا و مدیرانش که واقعا تو این یکسال خیلی ازش کمک گرفتیمو به جرات می تونم بگم 80% اطلاعاتمون رو از این سایت پیدا کردیم و همیشه برامون سوال بود که اگه مهاجرسرا رو پیدا نمی کردیم چی میشد.
سعی می کنم کوتاه توضیح بدم و از مسایلی که دوستان دیگه بیان کردن عبور کنم تا طولانی نشه.
شرایط کیس ما: من برنده اصلی با مدرک تحصیلی دیپلم فنی(11ساله)+فوق دیپلم+لیسانس عمران+دانشجوی ارشد عمران.سابقه کار در شرکت خصوصی و معافیت کفالت. همسرم هم لیسانس شیمی کاربردی و خانه دار.
من تمامی مدارک تحصیلی خودم و ریز نمرات دیپلم وکاردانی+لیسانس همسرم رو ترجمه کردم و هر مدرکی که فکر میکردم شاید لازم بشه تهیه کردم.نامه تمکن هم حدود 90 میلیون برای خودم و 35 میلیون برای خانومم گرفتم.سند خونه هم داشتیم که از خیر ترجمش گذشتم.
همون شبی که کارنت شدیم به دکتر کریستسن ایمیل زدم و فرداش جوابمو داد و همون روز به منشیش زنگ زدم و اوکی گرفتم.
مصاحبه ما 19 می بود.ما 17 می با پرواز ماهان رفتیم ایروان.دوستی منو با یک راننده ایرانی به نام شروین آشنا کرد که خیلی کمکمون کرد و پسر بسیار خوب و منصفی بود.با اینکه از بوکینگ هتل رزرو کرده بودیم شبی 53 دلار تو فرودگاه شروین رای مارو زد و برد چند جا مارو نشون داد آخر هم یه خونه 2 خوابه 4 تخته دقیقا روبروی دفتر ماهان بافاصله پیاده 5 دقیقه تا میدون جمهوری برامون گرفت شبی 40 دلار که تو 7-8 روزی که اونجا بودیم از خونه راضی بودیم و مشکلی نداشتیم.18 می ساعت 10:30 وقت مدیکال داشتیم که به علت تصادفی که شده بود و راه بسته بود ساعت11:15 رسیدیم بیمارستان.جنیس یکم غر غر کرد (البته با روی خوش) و در نهایت مدیکال مارو انجام داد.این نکته رو بگم که از دید من مدیکال در ارمنستان واقعا فرمالیتست.ما اگه ابوظبی یا آنکارا بودیم فکر کنم کارت زرد مارو کلا رد می کردن اینقدر ایراد داشت.در باره آبله هم هیچی نپرسیدن.هپاتیت ما هم مال 12-13 سال پیش بود که اونم حرفی نزدن.کلا فکر کنم مدیکالمون 1.5 ساعت زمان بردوفقط هم ما بودیم.
پنجشنبه 19 می مصاحبه ما بود.ساعت 12شروین اومد دنبالمون رفتیم جواب مدیکال رو گرفتیم و ساعت 1 جلو سفارت بودیم.مصاحبمون ساعت 1:30 بود گفتن منتظر باشید صداتون می کنیم.ساعت 1:25 صدا کردن و بعد از چک کردن پاس ها و عبور از چند گیت و چند ساختمون وارد ساختمان اصلی شدیم.بعد از حدود یک ربع بلند گو اعلام کرد کیس مهاجرتی اول به باجه 8. ما اولین نفر پاشدیم رفتیم جلو.خانومه یکی یکی مدارکو خوند و گرفت و یکسری سوال درباره مدارک پرسد.تمام مدارک تحصیلی من به جز کارت دانشجویی ارشدمو گرفت.بعد منو فرستاد برای واریز 660 دلار و مدارک خانومم رو از خودش گرفت.مدرک لیسانس خانومم رو هم گرفت که البته بعد آفیسر بهمون برگردوند و تو پرونده نزاشت.ولی ریز نمرات و کارت ملی هارو نخواستند.بعد گفت بشینین تا کنسول صداتون کنه.بعد 10 دقیقه از بلند گو اسممو صدا زدند و گفتند باجه 11(تنها اتاقی که اونجا بود).وارد شدیم یک آفیسر جوان با موهای بلوند بسیار خوش برخورد و خندان.سلام و تبریک گفت و گفت قسم بخورید که من گفتم قبلش چنتا تغییر در 260 دارم که گفت اوکی بگو.گفتم اسم رشته دیپلم و کاردانیمو چون با گوگل ترنسلیت زده بودم یکم ایراد داره که اصلاح شدشو تو 260 با مداد نوشته بودم نشونش دادم گفت مشکلی نیست و حتی تو کامپیوترشم نزد.و گفتم موقع ثبت نام اولیه جای اسم و فامیل همسرمو جا به جا نوشته بودم که تو 260 اصلاح کردم اونم گفت مهم نیست و اینکه گفتم اون شرکتی که تو 260 زده بودم الان 6 ماهه دیگه توش کار نمی کنم و الان بیکارم که بازم گفت مهم نیست و قسم بخورین.یکی یکی قسم خوردیم.بعد در باره رشتم پرسید گفتم عمران که کاملا عمران رو میشناخت.بعد کاردانیمو نشون داد گفت این معادل پیش دانشگاهیه؟ گفتم فوق دیپلمه گفت اوکی.بعد لیسانس و بعد گفت الان دانشجویی گفتم بله.حتی رشته و گرایشمو نپرسید و کارت دانشجویمو نخواست.بعد 5-6 تا شرکتی که توشون کار می کردمو خودش یکی یکی اسمشونو خوند منم تایید کردم و یکی یکی پرسید توشون چیکار میکردی منم توضیح دادم.بهش گفتم cv دارم بدم؟ گفت بده یه نگاه کلی کرد و برش گردوند(براش مهم نبود).پرسید چه ساختمانهایی می ساختید منم گفتم آپارتمان مسکونی.بعد گفت چجوری معاف شدی و من توضیح دادم.بعد به خانومم گفت تا حالا جایی کار نکردی؟ اونم گفت نه.بعد بهش گفت تو فاصله بین دیپلم و دانشگاه(2سال) چیکار می کردی که اونم گفت پشت کنکور بودم.راستی از من پرسید چه کنکوری دادی منم گفتم کنکور فنی.کل سوال هاش همین بود.نصف مدارکی که برده بودیم لازم نشد و کلی از سوال هایی که از خیلی از بچه های دیگه پرسیده بودند رو هم نپرسید! تمکن مالیه خانومم رو هم نخواستن تازه مال منو هم اصلا نگاه نکردن مبلغشو و گذاشتن لای پرونده.بعد گفت اوکی اجازه بدید بنویسم.حالا ماداشتیم سکته می کردیم!! بعد چند دقیقه گفت با ویزای شما موافقت شده و ظرف یک هفته ویزاتون آمادست.الان میگیرید یا میرید پاساتونو می فرستید؟ (من تعجب کردم چون ارمنستان پیک آپ نداره) گفتیم میمونیم.گفت آره این بهتره.بعد گفت اینجا کجا هستید گفتیم خونه گرفتیم و شماره تلفنمونو خوند که همینه؟ ماهم گفتیم بله وتمام.دوباره تبریک گفت و خداحافظی کرد.هیچ برگه ای هم بهمون نداد.کلا مشخص بود که از فبل تصمیمشونو گرفتن.
روزی که ما مصاحبه داشتیم کلا 3 کیس لاتاری بودیم.ما و دو دختر مجرد که همه یکضرب شدیم.کلا حدود 45 دقیقه تو سفارت بودیم.اجازه بدید برداشت خودمو از مصاحبه بگم.به نظر من و البته خیلی دیگه از دوستان قبل مصاحبه کاملا تصمیمشونو گرفتن که ویزا میدن یا چک می زنن.مگر این که تو مصاحبه سوتی بدید یا به چیزی شک کنه یا متوجه موردی نشه و نتونید توجیحش کنید یا مدارکی که ادعا کردیدو نتونید ارایه بدید.حتی فکر می کنم اونایی که یکضرب هستنو سعی می کنن با هم وقت بدن ap ها رو هم باهم.البته اینا نظر منه و لزوما میتونه صحیح نباشه.
اگر هرکسی ازمن بپرسه کدوم سفارت بزنم من حتما میگم ایروان به دلایل مختلف.هزینه اقامت پایین.مدیکال ارزان و ساده.خورد و خوراک ارزان.مردم خوب و شهر آرام.سفارت خوب.هزینه تاکسی پایین مخصوصا اگه وسط شهر(محدوده کنترون)خونه یا هتل بگیرید که فقط برای مدیکال و سفارت تاکسی می خواید و باقی جاهارو می تونید پیاده برید.کلا راضی بودم.البته قطعا ایروان به اندازه ترکیه و ابوظبی توریستی نیست ولی اینو هم در نظر بگیرید که این سفر تفریحی نیست و استرس مصاحبه تا حدی انرژی ازتون می گیره که حتی بعدش هم زیاد انگیزه واسه دور دور نداری.(حد اقل ما که اینجوری بودیم و بعد مصاحبه بیشتر ترجیح می دادیم داخل شهر قدم بزنیم)ایروان شهر خوب و آرومیه و فکر می کنم بیشتر شبیه اروپای اوایل دهه 90 میلادیه.اینم بگم ما کلا استرسی هستیم ولی تا پامون رسید ایروان مخصوصا بعد مدیکال کلا استرسمون ریخت.
ما 3 شنبه بلیط داشتیم و تا دوشنبه صبح 23 می خبری نبود.ساعت 10:30 تو سیس زد ایشود.من یک ربع این پا اون پا کردم زنگ نزدن.تا اومدم ایمیل بدم بهشون دیدم ایمیل اومده 11:30 اینجا باشید.سریع زنگ زدیم شروین وحاضر شدیم و 11:25 جلو سفارت بودیم.کپی پاسپورت هارو نشون دادیم منو راه دادن ولی خانومم رو گفتن باید بیرون منتطر باشه.خلاصه رفتم تو و بعد از عبور از همون گیت ها رسیدم ساختمان اصلی.همون 2 دختر مجرد بعلاوه 2 پسر مجرد و یک خانوم دیگه هم اومده بودن ویزاشونو بگیرن.البته به اونا زنگ زده بودن.یکم نشستیم تا یکی یکی اسممونو خوندن و رفتم همون باجه ای که مدارکو تحویل داده بودم یه خانوم دیگه پاس ها و پاکت زرد و 2 برگ توضیحات رو بهم داد بعد که باقی بچه ها هم ویزاشونو گرفتن همه اومدیم بیرون.فرداشم برگشتیم.تو فرودگاه ایروان برگ های پاسپورت رو چک کردن و ویزای آمریکارو که دیدن یه نگاه چپ چپ (فکر کنم از حسودی!!) کردن و از ویزای آمریکا اسکن گرفتن بعد پاسمو برگردوندن و لی تو ایران اصلا نگاه به برگه های پاسپورت نکردن فقط مهر زدن و به سلامت! الان هم که در حال آماده سازی مقدمات رفتن هستیم.
واقعا راحت ترین بخش سفارته و اصلا استرس زا نیست.امیدوارم امسال همه بچه ها ویزاشونو بگیرند.اگه طولانی شد ببخشید و اگر سوالی هم بود تو خصوصی خوشحال میشم جواب بدم.
بازم ممنون از مهاجرسرا که تو این یکسال گذشته واقعا کمک حالمون بود.سال پر تنش و استرسی بود ولی خیلی خیلی سریع گذشت و خوشحالم که خوب تموم شد.
کیس نامبر: 2016AS000065XX
نفرات کیس: 2
سفارت: ایروان
رویت قبولی: 8 May
ارسال فرم: 22 May
مصاحبه:May 19
سربازی معاف.کار شرکت خصوصی.دانشجوی ارشد عمران
یییییییییکضربببببببب
مقصد: به امید خدا Houston,Tx