کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
سفرنامه و تجربه مصاحبه در آنکارا
اگر برای مصاحبه به سفارت آمریکا در آنکارا مراجعه کرده اید نکات مهم سفر و مصاحبه خود را در این تاپیک در اختیار سایر اعضاء قرار دهید.
**************************
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2014 اینجا را کلیک کنید
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2013 اینجا را کلیک کنید
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال2012 اینجا را کلیک کنید.
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال2011 اینجا را کلیک کنید.
جهت مشاهده موضوع مشابه در انجمن برندگان سال 2010 اینجا را کلیک کنید.

انجام هرگونه پرسش و پاسخ و در مجموع هر پستی به جز سفرنامه در این تاپیک ممنوع است.
پاسخ
سلام دوستان خوشبختانه مصاحبه به خوبی گذشت با نتیجه یکضرب
ما با پرواز 2شنبه ماهان رفتیم که هزینه ی بلیط 8شب هتل ترانسفر عوارض و بیمه همه با هم شد 2300000!
من 2شنبه 28سپتامبر ساعت 12 وقت دکتر داشتم که سریع بعد از رسیدن به هتل مجبور شدم برم مطب دکتر نزدیک کوگولو پارک تو کوچه بود که انتهای کوچه دفتر ماهان و شیدا تور هم هست طبقه چهارم مطب دکتر اونگان هست..اول وارد که شدم منشی گفت پاسپورت پرینت تعیین وقت کارت زرد واکسن و بشین تا عکس بگیرم بعد یه سری کاغذ داد و گفت برم برای ایکس ری و آزمایش خون و بعد از انجام اونا برگشتم پیش منشی...گفت بشینید تا صداتون کنم و 45دقیقه حدودا طول کشید تا صدا زد و رفتم پیش خانم دکتر که اونروز اصلا خوش اخلاق نبود پرسید دیابت تیرویید فشارخون سل جراحی بیماری روانی چیزی داشتی که گفتم نه و در حین جواب دادن سریع 2تا واکسن زد و اصلا نفهمیدم چی شد ولی بعد از اینکه جوابشو گرفتم فهمیدم واکسن آبله مرغون و آنفولانزا بوده و منشی گفت فردا ساعت 3 بیا جوابشو بگیر...هزینه دکتر 210$ و عکس و آزمایش 47.5$
خوب بریم سراغ اصل مطلب...روز مصاحبه ساعت 7:15 از هتب رفتم بیرون چون مصاحبه ساعت 8 بود وقتی رسیدم دیدم همه منتظر هستن.بعد پلیس گفت که اونایی که 7.5 مصاحبه دارن بیان و بعد از اون 8 که رفتیم تو صف و خلاصه بعد از اینکه پاسپورت و پرینت ایمیل سفارت که روز و ساعت مصاحبه روش بودو دادیم و بعد از کلی چک کردن وسایل و خودمون خلاصه وارد سفارت شدیم یه خانم ایرانی بود که اسمهارو چک میکرد و میپرسید مصاحبه فارسی باشه یا انگلیسی که من گفتم فارسی و به هرکسی یه شماره میداد ورفتیم و نشستیم منتظر اینکه شمارمون رو اعلام کنن و بلاخره اعلام شد به قول دوستان سالهای قبل دینگ 403 باجه ی 9 مدارکی که توی ایمیل گفته بود و پاکت مدیکال رو گرفت و دینگ دوم 330 دلار و بعد از 1 ساعت دقایق پر استرس و البته به یادماندنی بلاخره دینگ سوم به صدا در اومد و رفتیم برای اثر انگشت و مصاحبه
سلام میدونی باید قسم بخوری؟
بله ولی قبلش چندتا اشکال در فرم 260 داشتم...که گفتم بهش
اوکی مشکلی نیست قسم میخوری؟
بله.
مدرکت این هست؟بله
رشتت؟شیمی
کار میکنی؟ خیر
اونجا میخای کار کنی؟ اگه بشه
چرا میخای بری؟ چون فکر میکنم بهتر میتونم پیشرفت کنم
کسیو داری اونجا؟ بله
اوکی از نظر من مشکلی نیست موفق باشید 5 تا 7 روز دیگه پاسپورتتون آماده میشه
و من خوشحال و خندان اومدم پیش بقیه دوستان...اونروز من نفرم دوم بودم برای مصاحبه آخه شماره هارو به ترتیب اعلام نکردن یه خانواده 4نفره قبل از منfbi چک خوردن و زوج بعد از من هم خوشبختانه یکضرب گرفتن فرداش متوجه شدم یه زوج دیگه که پزشک بودن و دوتا خانم دیگه هم یکضرب گرفتن ولی از بقیه دوستان خبری ندارم متاسفانه که انشاالله که هرچی خیرشون هست همون بشه!
پاسپورتمم متاسفانه بعد از 6 روز به دستم رسید و مجبور شدم با پرداخت 30دلار پروازو جابجا کنم و هتل هم شبی 100دلار تمدید کنم.
یادم رفت بگم هتل انکارا پلازا 4ستاره بود هتل خوبی بود به سفارت و دکتر و خیابانهای کیزیلای و تونالی نزدیک بود صبحانه ی خوبی هم داشت و خیلی هم تمیز بود.
چندتا چیز کوچیک که امیدوارم به دردتون بخوره:
اصلا استرس نداشته باشید همه چیز خیلی راحتتر از چیزی که فکر میکنید میگذره و اصلا بهشون دروغ نگید چون میفهمن و خیلی سوال پیچتون میکنن...
حتما اگه پروازتون نزدیک به مصاحبه هست و وقت ندارید منتظر پاستون بمونید بهش یجوری بگید مثلا بگید لازم هست پروازمو جابجا کنم چون فلان روز پرواز دارم..اینجوری پاستون زود میاد و مجبور نمیشید پروازتونو جابجا کنید من متاسفانه یادم رفت ولی به بقیه دوستان که گفتم کارشون راه افتاد و مثلا فرداش پاسشون اومد..
آنکارا هواش سرده تقریبا ولی خوب بعضی روزا هم خیلی گرم بود همه جور لباسی با خودتون ببرید.
فلش کیف موبایل دوربین هیچی با خودتون در سفارت نبرید چون مجبور میشید بندازید دور یا اینکه بدید به دکه ی کنار سفارت.
مرکز خریدای خوبی داره آنکارا اگه بخاید خوب میتونید خرید کنید که چندتاشو مینویسم براتون
کیزیلای...next level...آرمادا...آنکامال...پرونا..و آکواریوم که تو ناتاوگا بود
مقبره و موزه ی آتاتورک حتما برید اگه وقت دارید قشنگه..
هر سوالی داشتید پیام بدید
سعی کردم همه چیز براتون بنویسم تقریبا و خیلی هم طولانی نشه که حوصلتون سر نره...
شرکت پاریز تراول خیلی به من کمک کرد تو این مدت و من از آقای سپهر آقای اسدی و خانم خادم واقعا ممنونم
برای همتون آرزوی موفقیت میکنم انشاالله به همون چیزی که دوست دارید برسید و ی
شاد باشید
شماره کیس : **201600000AS3
تاریخ رویت قبولی : 9 may
تعداد افراد : 1
کنسولگری : آنکارا
تاریخ ارسال فرم :11 may
کارنت شدن کیس : 12 Aug
تاریخ دریافت نامه دوم : 27 Aug
تاریخ مصاحبه : 1 oct
نتیجه : یکضرب
مقصد: کالیفرنیا
تاریخ اولین ورود :18 feb
تاریخ دریافت سوشال سکیوریتی :
تاریخ دریافت گرین کارت : 4 jun بعد از 4ماه انتظار
پاسخ
سلام
اینم اطلاعات دست و پا شکسته من به امید اینکه به کار بیاد.

من روز 1 اکتبر روز مصاحبه ام بود

1- اول از همه بلیط هواپیما با ایران ایر و هتل اتاپ بلوار که جمعا 1300000
• اتاپ بلوار از نگاه من هتل خوبی بود و نزدیک سفارت ، دکتر و دفتر پست بود.تو خیابون هتل پر از رستوران ها و کافه های باحال.صبحانش بد نبود ولی در حد هتل 3 ستاره بود.

2- 27 سپتامبر وارد آنکار شدم چون 28 وقت دکتر داشتم.

3- 28 صبح ساعت 8 مطب بودم که تا ساعت 11 کارم تموم شد.2 تا واکسن نوش جان شد .هزینه :300 دلار و 143 لیر(مطب دکتر کنار پارک هست.تو بلوار آتاتورک از میدان کیزیلای به سمت بالا بعد از سفارت یه چند متری که برید دست چپ پارکو می بینید.مطب دکتر داخل یه کوچه ماننده)

4- 29 سپتامبر از ساعت 3 تا 6 بعد از ظهر برای گرفتن جواب آزمایش می شد رفت که من هم 3 اونجا بودم و جوابو گرفتم.

5- 1 اکتبر ساعت 8 سفارت بودم و بعد از گذروندن مراحل و پرداخت پول 330 دلار و یه سوال جواب ساده ویزا اوکی شد و ساعت 12 کارم تموم شد.

6- 3 اکتبر صبح به پست yeneshehir سر زدم که گفت 2 به بعد بیا.خلاصه همون روز بعد از ظهر ویزا رو دریافت کردم .

*از جاهای دیدنی قونیه ، مقبره و موزه آتاتورک رو دیدم.( قونیه رو با قطار سریع السیر با هزینه بلیط 27 لیر رفت و 27 لیر برگشت رفتم.فقط بلیط رفت و برگشتو با هم بخرید چون برگشت از قونیه بعد از ظهرا پره )

از پاساژ ها که به نظرم ارزش رفتن داره ناتاو گا ، آنکا مال و پاساژ میدان کیزیلای هستند.

پیشنهاد میکنم یه سیم کارت بخرید که فقط اینترنت داشته باشه.من یه ترک سل خریدم و از اینترنتش مواقعی که دنبال یه جایی بودم استفاده میکردم. برای باز کردن GOOGLE MAP


و در پایان 4 اکتبر با دست پر برگشتم تهران.
هر سوالی داشتید خوشحال می شم کمکتون کنم.مختصر نوشتم چون خیلی خوب نمی نویسم. Smile
شماره کیس : **4
تعداد افراد : ۱
کنسولگری : آنکارا
تاریخ مصاحبه : ۱ oct
دریافت ویزا :3 OCT
پاسخ
هوراااا بالاخره نوبت من شد اينجا پست بزرام
تمام مراحل مثل چيزايي هست كه دوستان فرمودن
تنها فرق من با دوستان اينه كه من متاهل هستم و همسر جانم متاسفانه مشغول خدمت سربازي هستند و نتونستند براي مصاحبه منو همراهي كنند و آفيسر چندتا سوال راجب همين موضوع ازم پرسيد و با ويزام موافت كرد.
دوستان مركز خويد آنكا مال ميريد حتماً لير ببريد چون دلار قبول نميكنند و صرافي هم ندارند سيم كارتم حتماً تهيه كنيد چون انگليسي متوجه نميشن بعضي چيزارو ميتونيد براشون ترنسليت كنيد به تركي بهشون نشون بديد فست فوداشون خيلي چرب قرص معده همراه داشته باشيد برنامه maps.me دانلود كنيد خيلي بدرد ميخوره چون بصورت آفلاين هم كار ميكنه. نزديك هتل ددمان هم چندتا رستوران ايراني هست.
شماره كيس:**٦
تعداد افراد:٢نفر(١ نفر ميرم)
كنسولگري:آنكارا
تاريخ مصاحبه:٨ اكتبر
نتيجه:???يكضرب❤️❤️❤️
اولین ورود:20 فوریه2016
مقصد:واشنگتن دی سی
دریافت گرین کارت:14 آپریل2016
درخواست پاس سفيد:22فوريه 2017
پاسخ
شرایط کیس:
برنده: آقا، خدمت سربازی ارتش (نیروی هوایی)، تخصص مهندس نرم افزار، شاغل شرکت خصوصی؛
همراه: من، شاغل شرکت خصوصی (بانک)؛
همراه این هم سفرنامه ما مراحل پیش از مصاحبه:
1- واکسنها:
نوع واکسن، تعداد دفعات تزریق، قیمت تزریق و واکسن
1) (MMR (Measles, Mumps, Rubella، دو بار،هر بار 75
2) TD
(Tetanus and Diphtheria)* مجانی، تو کارت واکسن تمام تزریق های قبلی ما شامل (15 سالگی، ازدواج و سربازی) رو وارد کارت کردند.
3) Hepatitis B،سه نویت،دو نفر هر تزریق 7
4) Influenza، یک بار، دو نفر هر تزریق 7، قیمت واکسن ها 26 تومن بود که ما از داروخانه خریده بودیم، تو یخچال نگه داشتیم و روز تزریق با یخ خشک بردیم پاستور،

2- ترجمه مدارک:
ردیف نوع
سند/ مدرک،تعداد سند/ مدرک ، تعداد نسخه از هر سند/ مدرک، قیمت هر واحد(هزار تومان)
1- شناسنامه، 2، 2، 25
2- کارت ملی، 2، 2، 20
3- کارت پایان خدمت،1 2، 20
4- دیپلم، 2، 2، 15
5- پیش دانشگاهی، 2، 2، 15
6- ریزنمرات، 2، 2 12 (هر ترم)
7- کارشناسی، 1 2 30
8- کارشناسی ارشد، 1 2 30
9- ریزنمرات 1 2 15 (هر ترم)
10- آخرین حکم کاری 2 1 30
11- سند ازدواج 1 3 50
12- سند خونه 1 1 50

نمی دونم چطوری شد 860 هزار تومن ولی قیمت هایی که روز اول به من دادند اینطوری بود. ما مدارک زیادی رو دادیم برای ترجمه که مثلاً کار از محکم کاری عیب نکنه ولی به نظرم کار بیخودی بود.

3- وقت از دکتر اونگان
وقت گرفتن از سایت www.doctorun.com خیلی راحت بود البته من وقتمون رو برای شنبه گرفتم و با توجه به اینکه مصاحبه اول وقت سه شنبه بود آرزو میکردم دوشنبه که جوابمون رو میده هیچ مساله-ای نباشه.
4- تهیه بلیط هواپیما و ووچر هتل
• بلیط سیستمی از ماهان به قیمت 1.400 تومان خیلی گشتم و با چند تا آژانس هم تماس گرفتم ولی برای تاریخ مورد نظرمون نداشت و مجبور شدیم حداقل یه شب بیشتر اقامت هتل رو بگیریم. اگر از آژانس می گرفتیم قیمت بلیط 1.600 میشد و میگفتن که چارتر نیست. یعنی اونا هم سیستمی میخریدند ولی 200 سود می کردن (قوانین مربوطه رو وارد نیستم)
• هتل هیلتون (Hilton SA) برای 6 شب به همراه صبحانه 1.713 تومان از الی گشت.

5- ثبت نام در سایت CSC و انتخاب اداره پست
اینم که از سایت www.ais.usvisa-info.com سخت ترین قسمت برای ما همین مرحله بود که تا چند روز پیغام میداد کیس نامبر ما برای تعیین وقت هنوز آماده نیست که من یک روز تماس گرفتم و چقدر خوب پای تلفن صحبت کرد یه آقایی و گفت صبر کنم تا اطلاعات برسه به دستشون و روز بعد که متوجه شدم همه ایمیل زده اند ما هم یک ایمیل ارسال کردیم که پیغام داد تا چهار روز کاری باید منتظر بمونیم که گفتگوی دوستان به تفصیل در تاپیک هست. خلاصه خوشبختانه 5 اکتبر پس از گذشت تنها یک روز کاری از ایمیل و دو روز کاری بعد از تماس تلفنی مشکل برطرف شد.
6- ارسال مدارک با پست DHL
مدارکی که ما تصمیم گرفتیم ارسال کنیم مطابق فایل سفارت بود و نه یک برگه بیشتر. وزنش 0.287 گرم شد (مبلغ 65500 تومن) که من داشتم سکته میزدم چون بچه های 2015 از 0.5 کیلو کمتر ننوشته بودند.
• کپی و ترجمه پاسپورتها؛
• کپی تاییدیه ثبت مشخصاتدر CSC و تعیین محل ویزا پیک آپ؛
• کپی و ترجمه تمام مدارک تحصیلی آقای همسر (بدون ریزنمرات)؛
• کپی و ترجمه شناسنامه ها و کارت ملی ها؛
• دو نسخه از کپی و ترجمه سند ازدواج؛
• تمکن مالی به انگلیسی (ما کلاً حسابهامون مشترکه و بانک هم سهم الشرکه رو 50% میزنه برای همین ما دو نسخه گذاشتیم که این هم بی معنی بود چون تو هر نسخه نوشته که شرکا کی هستند و مبلغ کل سپرده چقدره)؛
• فرم اطلاعات تماس که نام و نشانی خودمون و آدرس آمریکا رو پر کردیم؛
• نفری دو عکس با همون مشخصات؛

7- سفر به آنکارا
(صبح جمعه)مثل یک سفر معمولی و عادی انجام شد و ما طبق برنامه رسیدیم. ترنسفر خوب بود و اتاق رو قبل از ساعت 14 تحویل دادند. ما راهی مطب دکتر شدیم تا هم موقعیت و مسافت رو بسنجیم و اگه شد بریم برای ویزیت چون وقت ما برای شنبه بود ولی متاسفانه درخواست نکردیم ازشون و وقتی دیدیم یه کم شلوغه اومدیم بیرون. اون روز خانوم دکتر اونگان بود.
8- دکتر اونگان و مدیکال
• اگر تو هتل هیلتون یا سایر هتلهای اطراف اون مثل Mona Hotel, Divan, Sheraton و Houston (من اینا رو دیدم) هستید مطب دکتر از خیابون تونالی (امتداد خیابان ایران) هم راه داره و لازم نیست وارد آتاترک بشید. از کنار پارک کوگولو دو سه تا رستوران رد بشید پله های ساختمان مشخصه که تابلوی Duzen (آزمایشگاه) داره.
ما سر وقت خودمون همون روز شنبه رفتیم روال کار خیلی مشخص بود و خود دکتر هم با رعایت تمام مسائل ایمنی که دوستان توصیه کرده¬اند خوش برخورد بود. به هر دوی ما سه تا واکسن رو در دو تزریق زد. ما هم نه اعتراضی کردیم و نه سوالی پرسیدیم ولی انصافا خیلی حرص خوردم و بیشتر افسوس که چه دقیق همه واکسن ها رو با برنامه ریزی تو ایران انجام داده بودیم.
هزینه مدیکال ما در کل 700 دلار شد. نتیجه رو هم دوشنبه گرفتیم. هر کسی که عکس قفسه سینه اش مشکل داشت رو فرستادند برای تصویربرداری مجدد که برای ما مشکلی نداشت و نمیدونم که لازم بود باز هم پول بدن یا نه.
9- مصاحبه و سفارت
وقت ما سه¬شنبه ساعت 7.5 صبح بود و با اینکه می دونستیم تا 8 در رو باز نمی کنند ما ریسک نکردیم و ساعت 7 با تاکسی و فقط با مدارک رفتیم جلو در سفارت (کرایه 9 لیر). تا روز مصاحبه با تعدادی از دوستان آشناد شده بودیم، بعضی ها هم که یا تو هتل بودند یا با یک پرواز اومده بودیم. خلاصه که روز خیلی خوبی بود و احساس غریبی نداشتیم و خوشبختانه نتیجه اش هم ویزای یک ضرب آقای امیررضا.س و دو تا خانوم مجرد که خیلی خیلی خوشحال شدیم بود.
بعد از یخ زدن جلو در سفارت بالاخره ساعت 7.45 صف تشکیل شد و بعد از کنترل پاسپورت با لیست اسامی دعوت شده ها و سپس بازرسی بدنی وارد سالن شدیم، خانوم معروف ایرانی پاسپورت و عکسها رو چک کرد و یک شماره داد.
سالن تقریبا پر شده بود که شماره ها روی صفحه اعلام می شد. شماره ها مختلف بود مثلا 401، 206 و ... که ما اول فکر کردیم بر اساس نوع ویزاست ولی اینطور نبود. (این خیلی مهم نیست). اول اصل مدارک همسرم رو گرفتند (منم نخودی بودم کلا) گفت بشینید و صداتون میکنیم. بعد بر اساس همون شماره پول رو گرفتند، یخ بار دیگه شماره رو اعلام کردند و اثر انگشت گرفتند و در نهایت با همون شماره برای مصاحبه رفتیم.
شماره ها به ترتیب اعلام نمی شد، اینو میگم که اونجا حواستون جمع باشه. من دیدم یک زوج رو که تا از قسمت تحویل مدارک برگشتند و هنوز نشسته بودند که برای انگشت نگاری شماره شون اعلام شد و خودشون دیر متوجه شدند.
سوالات بسیار ساده و روتین بود مثل اینکه می خواهید کجا برید و چرا، چه کاری می خواهید بکنید، الان کجا کار می کنید، سربازی کجا رفتید. رفتار آفیسر (خانم) محترمانه و مهربان بود و چند بار هم تبریک گفت به ما به طوریکه من کم کم داشتم تصور میکردم ویزا رو میده که گفت پرونده شما نیاز به بررسی اداری داره و بین 3 تا 5 هفته دیگه ویزا آماده میشه. این جمله رو اون روز به همه گفته بودند و آفیسر آقا گفته بودند یک ماه دیگه.
متأسفانه برخی عزیزانی که مصاحبه داشتند نقص مدارک خوردند که واقعا ناراحت کننده بود که خانواده ای هزینه میکنه و تا اونجا میاد ولی به این دلیل ویزاشون به تعویق میوفته. یک خانوم مسن هم بودند که عکسشون ایراد داشت و گفتند روبروی سفارت عکس بگیره و برگرده.
ما بعد از مصاحبه سریع اومدیم بیرون و با تاکسی برگشتیم هتل (10 لیر) به نظرم روز مصاحبه و با در دست داشتن مدارک به هیچ وجه ریسک نکنید و حتما با تاکسی رفت و آمد کنید مگر اینکه هتلهای رکسوس و همون دوروبر هستید.

در پایان از همه دوستان سال های گذشته که بسیار از راهنمایی هاشون استفاده کردم بینهایت تشکر می کنم. برای همه ویزا گرفته ها بهترین ها رو آرزو می کنم و برای منتظران از جمله خودمون هم آرزوی دریافت ویزا و موفقیت زود دارم.
پاسخگوی سوالات احتمالی شما عزیزان خواهم بود.
کیس:2016as1$$(برنده آقاي همسر)،تعداد:٢نفر،ارسال فرم:٢٩مي،سفارت:آنکارا،مصاحبه:٣ نوامبر،وضعيت: AP، آپديتها: ١١ژانويه،٧ مارچ و٩مارچ تبديل به or نَفَر دوم، ٢١ مارچ نَفَر اصلي و تبديل به or ٢٢مارچ،دريافت ايميل كليير ٢٢ مارچ، مديكال مجدد:٢٩مارچ ارسال٣٠،ايشود:٥ آپريل و دريافت پاسها از پست ٦آپريل، ورود به آمریکا (سیاتل):22 جولای
سفرنامه آنکارا
پاسخ
به نام بي نام او


يك ســــــــــــــلام به بزرگيه معرفت و دلگندگيه همتون

به رسم قديم همينجا از تك تك دوستان و همراهان قبلي و فعلي كه كمك شاياني به همه مخصوصا بنده داشتند تشكر و قدرداني ويژه اي ميكنم و آرزوي بهترين ها رو دارم!

ازونجا كه هميشه معتقدم هر آدمي ديدگاه و نظرات به خصوص خودش رو داره و همينطور تجربه ي متفاوتي گفتم كمي بيشتر از ساير دوستان (بجز حسين ho_tasha جانم، تا اين لحظه البته) وارد جزئيات سفر بشم تا شايد جاييش نكته اي براي كسي باشه،البته نه خيلي ولي در حد معقول كه خسته كنند ه هم نباشه.ازونجايي هم كه اسمش سفرنامس از سفر مينويسم نه قبل و مراحل برنده شدن و اينها!!!

شرايط كيس: دو نفر/برنده آقا/سربازي/مصاحبه: سه شنبه سوم نوامبر/ نتيجه —> كيليرنس

تور و هتل
ما تور و هتلمون رو جناب آقاي سپهر (شركت پاريز تراول) برامون زحمتشو كشيدن كه شامل يكهفته اقامت در هتل آنكارا پلازا،با خدمات ترانسفر تهران،آنكارا،همچنين پرداخت عوارض خروجي و اين قبيل خدمات كه بسيار براي ما و در مقايسه با يسري از تورها مناسب دراومد (نكته مثبت هم زياد داشت ولي از همه مهمتر اين بود كه ما اونجا با جمعي حدود ٢٠نفر از دوستاني بوديم كه مصاحبشون تو اون دو سه روز بود و حسابي جاتون خالي به هممون خوش گذشت چون هم ويزا يكضربي زياد داشتيم و هم گشت و گذارامون خيلي زياد بود،بصورتي كه شب ميومديم هتل جدا از هيجان و خوشگذرونيش،پا درد و كمر درده ميومد سراغمون،انقده اينور و اونور بوديم،يه جورايي شده بديم بچه كف آنكارا Smile)
هتل هم به دكتر نزديك بود(حدود ١٠دقيقه پياده روي) هم به سفارت (كمتر از پنج دقيقه)،تا ميدون كيزيلاي هم ٧،٨ دقيقه!اينم بگم كه اكثر هتل ها نزديك همين جاها بودند چون اون مناطق يه جورايي مركزيت اداري داشت دگ!
اين هتلي كه ما بوديم طبق گفته دوستان قبلي ميدونستم كه اتاقهاش كمي بنسبت كوچيكه،ولي برخلاف اونچيزي كه شنيده بودم اينترنت ش فوق العاده بود،حدود ٩مگ بود!هتل آرومي بود،كارمندهاش خوب بودن تا حدودي انگليسي ميفهميدند و مشكلي نداشتن،صبحانش در حد چهار ستاره نبود ولي خيلي خوب بود باز،سونا و حموم تركي و مسائل دگ هم داشت،البته با رعايت شئونات اسلامي(كلا هتل هاي تركيه يك ستاره زيادي دارن بنظر من و خيلي هم تفاوت چشمگيري درونشون وجود نداره)!هتل هاي چهار ستاره تو مشهد يا جاهاي دگ خيلي بهتر ازين ها هستند!
ولي در كل چون جو اونجا ايراني بود و همه باهم آشنا شده بوديم به اين چيزاش اهميت نميداديم چون واقعا نفهميديم يك هفته چطور گذشت!

دُهتُر اونگان
ما جمعه صبح زود پرواز كرديم و حدوداي ساعت ١٠بوقت آنكارا رسيديم و ازونجايي كه ميدونستيم دكتر جان خيلي در قيد و بند وقت اينا نيس از همون فرودگاه ساك ها رو گذاشتيم هتل و راهي مطب شديم(اينم بگم كه اكثر هتل هاي آنكارا هر وقتي برسين بهتون اتاقتون رو ميدن پس نگران زود رسيدن قبل تايم چِكينگ نباشين)
آدرس دكتر رو فك ميكنم دگ همه بلدند ولي پشت پارك كوگولو عه(تو تاپيك ٢٠١٥ محمود جان با رسم شكل و عكس توضيح دادند)!شما وقتي به نزديكاي پارك رسيدي فارسي داد بزني دكتر مطبش كجاس بالاي ده نفر برميگردن با دست بهت نشون ميدن،انقد ملت هميشه در صحنه اي هستيم ما،ولي جدا از شوخي ايراني اون اطراف هست نگران گم شدن نباشين!مجاور پارك ساختمونشه طبقه چهار تشريف ميبريد بالا راهنماييتون ميكنن!
وارد دفتر كه شديد هموطنان مرتب و منظم نشستند و شما بايد كارت زرد و پاس و نامه دعوت به مصاحبه رو تقديم بانو ي پشت پيش خوان كنين و منتظر باشين صداتون كنه!(ماكه نامه وقت دكتر و نداديم بهش)
منشي دكتر فارسي انگليسي صحبت ميكنه و شما نگراني بابت نفهميدن نداريد البته كار خاصي هم نميكنه،پاستون رو ميگه امضا كنيد،ميشينيد با دوربين عكستون رو ميگيره پرينت ميكنه روي برگه و تحويلتون ميده ميگه بريد طبقه بالا براي آزمايش خون و عكس قفسه سينه!
وقتي ميريد بالا كاغذ و پاس و اينها رو تحويل ميديدو صداتون ميكنه براي پرداخت نفري ٤٧.٥ دلار بعدش راهنمايي ميكنن براي نمونه خون و عكس قفسه سينه كه كل قضيه پنج دقيقه هم نميشه!بعد رسيد ازمايشات رو تقديم ميكنن كه اونو نبايد بندازين دور چون جواب رو با همون بهتون ميدن.در ادامه ميريد دوباره همون دفتر براي ويزيت و معاينه!
ما نفر سوم چهارم بوديم نميدونم چي شد كه افتاديم نفر يكي مونده به آخر،يعني حدود يك ساعت نشستيم كه آخرم خودم رفتم سر و صدا كه ما چي شديم پس،نگو پاسامون مونده بود ته هي هركي ميومد ميزاشتن رو پاس هاي ما،انقده تعطيلن!
خلاصه تو همين حين بود كه ديدم خبري از آقاي دكتر نيست و خانومشه،ماهم بشكن و بالا انداختيم كه ايول همه ميگن خانومش خيلي بهتره واكسن الكي نميزنه و...تو همين فكرا بوديم كه رشته افكارمون پاره شد وقتي يكي از دوستان خواست تسويه كنه،دو تا واكسن زده بود بهش ٢٥٠ دلار با ويزيت و واكسن ها بعلاوه پول عكس اينارم حساب كنيد،گفتم يا علي چه غلطي كرديم بريم فردا بيايم شايد شوهر ه باشه،گفتم نكنه تاپيك هارو اشتباه خوندم همه ميگفتن خانومه خوبه كه...
بهرحال ما رفتيم داخل،با خودم گفتم بزار يكم باهاش سر صحبت و وا كنم شايد بشه مخشو زد از در رفاقت بما واكسن نزنه الكي،حدود يك ربع از آب و هوا و منظره مطبش و انتخابات آنكارا و كار من و چيزهاي دگ صحبت كرديم،پيش خودم گفتم ايول،مخرو زدم دگ يكم حرمت نون و نمك آشنايي رو نگه ميداره بالاخره،Winkبعد شرو كرد به معاينه و گير كه چرا خالكوبي نداري،داشت دنبال تتو ميگشت،آخه بيشتر جوونهاي اونجا تتو دارند (قابل توجه كه لباس ها رو بايد در بياريد و ازين روپوش ها بپوشيد) خلاصه يهو ديدم صحبت تموم شد و رفت بيرون،بعد دو دقيقه اومد،يه صداي خش خش پلاستيك شنيدم،با خودم گفتم واي،حرمت نون و نمك و نگه نداشت نامرد!همينكه رسيد گوشه روپوش و دادم پايين كه دسترسي كامل به قسمت سرشونه و محل ورود واكسن ها داشته باشه قبل اينكه بياد،رسيد داخل اتاق ديدم بعلهههه،درست حدس زدم داشت آمپول و در مياورد از تو پلاستيكش،ماهم كه مثل اينايي كه بهشون خيانت شده رفتيم تو لك و تحويلش نگرفتم،فك كنم اينجا دلشو شيكوندم چون دو تا واكسن زد بهم،ماهم كه مات و مبحوت نشسته بوديم بعد واكسن گفتم اينا چي بود؟گفت آبله و تي دي!گفتم خائن منكه همرو زدم آبله مرغون هم جاش اينجاس معلومه!اونم با سنگدليه كامل گفت دليل نميشه و دست از پا درازتر اومديم بيرون!
رفتيم حساب كتاب كنيم گفتيم يا خدا ما اون دو تا اولي هارو ميگفتيم الان خودمون به درد پول دادن دچار شديم،ويزيت كه واسه همه صد دلاره،گفتيم الان ١٥٠تا هم بابت واكسن ها ميگيره كه در كمال تعجب شد ٨٠ تا،همون واكسن هايي كه نفرات قبلي ميزدن و از ما ٨٠ تا گرفت در صورتي كه ازونا ١٥٠ تا گرفته بود(فك كنم آخرين لحظه شعله عشقمون در وجودش جرقه زد و كمي حرمت فك زدنمون رو نگه داشت WinkBig Grin )
فرداش هم ج آماده بود و گرفتيم!

گشت و گذار
بعد از دكتر كه جمعه بود خسته و كوفته و دل شكست ه رسيديم هتل گفتيم استراحت كنيم تا سر حال بريم بيرون!
هواي آنكار زماني كه ما رسيديم سردتر از تهران بود حدود چهار درجه بالاي صفر بود روز اول،يجورايي زيادي خنك بود شبهاش هم همينطور ولي به مرور رفته رفته گرم شد برعكس تهران،طوري كه دو روز آخر ما با تي شرت ميرفتيم اينور اونور و همشون مارو نگاه ميكردن با تعجب!(لامصب ها چه سرد باشه چه آفتاب چهل درجه اينا همشون كاپشن تنشون بود زيپهام كشيده بودن بالا تا كله،ما ميگفتيم اينا چرا گرمشون نميشه ولي نميدونم عادت داشتن شايد ،يا شايد جنس لباساشون با ما فرق ميكرد كه گرم نميشد،اينو هنوز كشف نكردم،تو سفر بعدي ايشالا ته تهشو در ميارم)
عرض كنم،همونطور كه ميدونيد آنكارا خيلي جاهاي گردشگري و جاذبه هاي شهري مثل استانبول نداره و جدا از چند تا آثار معروف تاريخي،پاساژ ها و مراكز خريدش جزو جاذبه هاش حساب ميشن،و ازونجايي كه من و خانوم جفتمون در كل مجذوب جاذبه خريد هستيم همش ، به اتفاق تني چند از دوستان اين پاساژ اون پاساژ بوديم و اتفاقا كلي هم خوش گذشت!

در ابتدا براي اينكه اداي ديني به بنيانگذار راحل اونها كنيم راهي مقبره آتا ترك شديم(ايستگاه مترو كيزيلاي ،بليط تك سفره مترو ٣ليره،سوار خط سبز شديم و در ايستگاه Tandogan سومين ايستگاه ،حدود يه پنج دقيقه اي پياده روي داره كه جاي بدي نيست براي ديدن،جالبه،در اوج سادگي ولي باشكوهه،خلاصه بعد قرائت فاتحه نثار روح پر فتوحش برگشتيم هتل تا نفسي بگيريم و دوباره راهي بيرون شويم!

مسجد كوجا تپه: کوچه ای که هتلهای الیت و اتاپ بلوار هستند،از نظر معماري فوق العاده بود و ديدني،توريستهاي زيادي هم اومده بودند !در زير مسجد داخل پاركينگ وروديه يك شاپ بزرگ همانند هايپر استار خودمون در مقياس كوچكتر هست كه براي خريد انواع شكلات و چيزهاي دگ جاي بدي نبود!

يه چيزي كه كشف كرديم شبها حدود ساعت هاي ٨:٣٠ نهايت ٩دگ برند ها و مغازه ها ميبستن،بعد اون تازه ديدني بود،شب اول كه داشتيم خيابون گردي ميكرديم طرفاي ساعت ٩يهو ديديم همه دارن ميدوئن اينور و اونور،يكي داد ميزنه ممد بساط و پهن كن،اصغر زود باش الان جامونو ميگيرن و ...يه خيابون هست پشت ميدون كيزيلاي كه پر از كافه و رستوران ه،اسمشو نفهميدم متاسفانه،بمحض اينكه مغازه ها ميبندن دست فروش ها و چرخي ها خيابون و پر ميكنن،انقده جالبه كه واقعا تبديل شده بود به تفريح آخر شب هاي ما،هميشه هر شب اونجا بوديم جز البته شب قبل مصاحبه دگ كه استرس اجازه اينكارو نميده لامصب!اونجا همه چي دارن از لباس و كيف و كفش گرفته تا غذاهاي جور واجور،صدف،برنج و ذرت و ساندويچ هاي خوشمزه كه واقعا عالي بودن با اون دوغهاي خوشمزه و معروفشون. آب پرتقالهاي تازشون هم كه عالي بودن،طمعش اصن فرق داشت،خيلي هم ارزون در حد ٢لير!
باور كنيد يه فرعي داشت حتي قشنگ معلوم بود يسري جنسها مشكوكه ، واسه خود فروشنده نيس،همه جور جنس واسه همه جور سليقه موجوده دگ خلاصه،خورده ريز اينا خوب ميشه گرفت ارزونتره،خيلي ارزونتر،صد البته خب كيفيت ها هم خيلي در حد برند ها بالا نيستن دگ، ولي بهتون شديدا توصيه ميكنم شب ها و دستفروشان رو فراموش نكنيد!


روز هاي بعد جاتون خالي رفتيم پاساژ گردي
١-آكواريوم(آخرم نفهميديم اسمش چيه يكي ميگفت IKEA,يكي ميگفت آنتوريوم،ولي به آكواريوم معروفه): م كيزيلاي،جنب پارك،ايستگاه اتوبوس ها،اتوبوس شماره ٣٤٠ ،آخرين ايستگاه ،همونم برتون ميگردونه به جاي اولي،هزينه بليط ٢ تا ٢/٥ لير ه بسته به دوري نزديكي مسير،اين پاساژ كمي دوره و حدود ٣٠ دقيقه اي تو راه هستيد،ولي فوق العاده خوبه، قيمتهاش از همه جا بهتره و مناسب واسه خريد! همه آكواريومش رو توصيه كرده بودند ولي ما تصادفا رفتيم تو پاركينگش ديديم به به،كارتينگ عه كه،خيلي هم ارزون بود نيم ساعت نفري ده لير،عالي بود خدايي،جاي همتون خالي!(البته كارتينگش بيشتر واسمون آب خورد چون گوشيم در حال فيلم برداري افتاد و كرش كرد،نميدونم چرا فك كردم از گوشي ميتونم بجاي گو پرو استفاده كنم) در ادامه رفتيم آكواريم و حيوانات خزندش،بسيار ديدني بود،كوسه هاش به تنهايي قادر به خوردن من و شما بودن ماشالا(بليط دو تاش،آكواريوم و خزنده چرنده هاش فك كنم حدود ٢٠ لير بود اگه اشتباه نكنم كمي گرونتر از بليط تكي آكواريوم كه مي ارزيد،عكسم ميگيرن ازتون خواستيد چاپ ميكنن).طبقه پنجمش هم كه فود كورتش بود كه انوع غذاها بود،ما كه اسكندر شون كه معروفه رو خورديم خيلي خوب بود!از صبح ساعت ١١ تا ٦-٧ چرخيديم بازم نصفش موند نديديم خيلي بزرگه ماشالا،شلوغم بود خوداشونم بيشتر ميومدن اينجا واسه خريد!

٢-پانورا : م كيزيلاي،اتوبوس شماره ١٨٥،ايستگاه اخر ،همونجام بهمين شكل برميگردين
با يه حالت ميني بوس طوري هم دارن ميتونيد بريد كه بهش دُلموش ميگن،كمي سريعتر ه دگ خب(ون عه در واقع)
اين هم پاساژ بزرگي بود،ولي خب ماشالا فقط برند،متفرقه نميديدين،تخفيف و آف هم كه نداشتن دگ،يعني فصلي كه ما رفتيم آف نداشتن كلا،ريا نباشه كمي خريد كرديم ولي از ترس جيبمون زود هم برگشتيم،خلوت هم بود !

٣-آنكا مال : مترو م كيزيلاي،خط قرمز،ايستگاه چهارم آكوپرو Akkopru
اينجا هم بسيار بزرگ وديدني عه،تمام مارك ها اينجا هستن،مثل پانور خيلي لوكس و گرون نيست و بنسبت خيلي خوبه،اگه چيزي خواستيد بهترين و در دسترس ترين پاساژ همينه كه با مترو ميريد و ميايد و همه چي هم داره،غذا هم براي هر سليقه اي يافت ميشه!(ي رستورانش رو ما رفتيم به پيشخدمتش گفتم غذاي خوبتون كدومه؟اونم يه ماهي رو بهم پيشنهاد داد،واقعا كه خيلي خوب بود اسمش و يادم رفته متاسفانه ولي اگه اهل ماهي هستيد از دست نديد ماهي هاشونو خوشمزن،بنظرم گرون هم نبود حدود ٢٦ لير)

٤-پاساژ كيزيلاي : م كيزيلاي (بيرون پاساژ كنار كينگ برگر يه بستني فروشي هست كه به همتون توصيه ميكنم خيلي خوشمزه بود و ارزون،)
پاساژ بنسبت خوبيه،نيت برند خاصي نداشته باشيد خريدهاي خوبي ميتونيد انجام بديد

٦،٥،و ٧ و٨ هم مربوط ميشه به مغازه هاي اطراف كيزيلاي و دور و بر... (اينو بگم براي طرفدارهاي برند پولو،يه مغازش هست كه بزرگه تو همون بلوار بسمت ميدون كيزيلاي،در مقايسه با اينجا و فرض اصل بودن ،بسيار ارزونتر ه،قويا بهتون توصيه ميكنم،ما كه روزي دو سه بار بچه هاي فروشگاه و نميديم روزمون شب نميشد،كم كم داشتن فارسي حرف زدن رو ياد ميگرفتند) Big Grin
پيشنهاد : همونطور كه ميدونيد براي خريد هاي بالاي ١١٠لير شما ميتونيد از فروشنده درخواست فرم تكس فيري كنيد كه همشون دارند و براحتي بهتون ميدن (فقط مشخصاتتون رو توجه كنيد كه درست وارد كنند)كه در فرودگاه ميتونيد اون مقدار ماليات و پس بگيريد،كمي معطلي داره ولي اگه خريدتون زياد باشه و زودتر برسيد فرودگاه ارزشش رو داره،حدود ٨درصد ه مالياتشون!نحوه گرفتن: ابتدا كارت پرواز رو دريافت ميكنيد و به كانتر گمركشون مراجعه ميكنيد كه دو تا خانوم هستند و چمدونتون جنسها و فاكتور هاتون رو ميبينند و مقايسه ميكنند(از هر فاكتوري دو سه تا رو ميگه نشونم بده) بعد پاس كسي كه فاكتور به نامش هست رو ميگيره و تائيد ميكنه ميده بهتون كه شما بايد بريد به قسمت ديگه سالن كه تابلو هم داره و پولتون رو دريافت كنيد و ازتون ميپرسه كه دلار ميخوايد يا لير!بهمين سادگي
مصاحبه

وقت مصاحبه ما ساعت ٨:٣٠ بود ولي ازونجايي كه در جريان شلوغي و ازدحام هميشگي جلوي در ورودي بودم صبح زود ٧:٣٠ از هتل زديم بيرون و رسيديم جلوي سفارت در داخل كوچه،حدود ١٠نفري جلومون بودن و ميدونستم يسري از دوستان هم داخل هستند،بعد حدود ٥دقيقه كه افسر جلوي در پاس هارو چك كرد با ليستش و اسممون رو تيك زد مارو راهنمايي كرد به داخل گيت جهت بازرسي(نامه دعوت به مصاحبه ازمون نخواست،اسممون اونجا تو ليستش بود)،كت،كمربند و هرچيز اضافه رو بايد در بياري و بزاري زير دستگاه و ازونجا كه گفته بودن چيزي جز مدارك باخودتون نياريد واسه همين نه معطلي داشتيم نه چيز دگ اي،نكته اي كه واسم جالب بود اون آقاي داخل گيت تمام آقايون رو ميگشت ولي به خانوم ها دست هم نميزد چون بالاخره به حساسيت هاي ما آگاه هستند،منكه خيلي حال كردم باهاشون،در ادامه رفتيم داخل اون خانوم خوش برخورده پاس هامونو چك كرد،يه قطعه عكس خواست و شماره داد،پرسيد مصاحبتون فارسي باشه يا انگليسي و گفت بشينيد تا شمارتون خونده بشه(ايشون ايراني هستند)
سالن ظرفيت حدود ٨٣ نفر رو داشت كه تا اخر هم پر شد ماشالا
شماره هاي ايراني ها با ٤٠٠ شروع ميشد و تركها با صد،بقيه كيس ها هم از هزار ولي خب ترتيب نداشت!
بعد چند دقيقه شماره دينگ رو صفحه نمايش داده ميشه و شما بايد اصل مداركي كه ازتون در ايميل خواستن رو به اون باجه تحويل بديد و بشينيد تا مجدد شمارتون اعلام شه!
در مانيتور جلوتون تمام مراحل با جزئيات توضيح داده ميشه به سه زبان تركي،فارسي و انگليسي
ما شايد ١٥ امين كيس بوديم كه اونجا بوديم ولي جالب بود كه دقيقا مثل روز مديكال يكي مونده به آخر فراخونده شديم جهت انگشت نگاري و مصاحبه،اين حكمتش واسم جالب بود،حدود دو ساعتي بعد تحويل مدارك صدامون كردن كه بيشتر دوستان رفته بودن!فك كنم فهميده بودن گزارش كيس هارو بهتون ميگم گفتن بمون تا آخر كه موثق گزارش بدي!
خلاصه كيس ها همينطور ميرفتن پول ميدادن ،مصاحبه ميشدن خيلي ها يكضرب و خيلي ها كيليرنس،ماشالا بچه هام كه گذاشته بودن اونجارو رو سرشون ولي جالب بود.
ي نكته اي كه ايراني هارو متمايز ميكرد صحبت كردن اونها باهم بود،همه شرايط رو تجزيه تحليل ميكردند،پيشنهاد ميدادند،ميخنديدن و...خودتون كه ميدونيد دگ(البته اين مسئله سرچمشه از مكانيزم هاي ما ميگيره كه وقتي استرس مياد سراغمون سعي داريم يه همدرد يا شنونده پيدا كنيم تا استرسمون رو شير كنيم و كم شه) برعكس ترك ها،فقط جلو رو نگاه ميكردن و لام تا كام حرف نميزدند،منكه حال نكردم اين مدلي!با بچه ها ميگفتيم ميخنديديم،خانوم هاي پير بودند كه متوجه مراحل نميشدند و دوستان كمكشون ميكردند (خانوم humsun در صدر اين دوستان بودند،با تشكر ازشون)
بعد از حدود دو ساعت نشستن شماره ما ظاهر شد،منكه گفتم اينا يادشون رفته مارو،ولي نميشد اونجا رفت و پرسيد كه،حالا يارو شاكي ميشه كار ميده دست آدم
خلاصه رفتيم پول رو داديم و نشستيم براي انگشت نگاري و مصاحبه
ي خانوم جوون بسيار خوش اخلاق و مهربون،فارسي خوب حرف ميزد !
آفيسر: بهتون تبريك ميگم شما برنده شديد... ،به خاك آمريكا خوش اومديد.
من: استرس و هيجان بالا اصن نفهميدم يارو چي گفت ،يه نگاه به خانومم كردم گفتم ويزامونو اكي كرد يعني الان؟؟؟Rolleyes
بعدش كه گفت لاتاري برنده شديد وا رفتيم،گفتم خو لامصب تبريكت چيه دگ..Cool
آفيسر: انگشت نگاري : دست چپ،راست،انگشت شصت
آفيسر: قسم ميخوري كه ...
من: پريدم وسط حرفش و گفتم من تو فرمهام يكي دو تا مشكل ه،و تا اومدم بگم كار قبليمو ننوشتم و اسپل اينجا و اونجا،خودش گفت مهم نيس قسم بخوريد(جالبه كه بگم من در مورد سوالي كه پرسيده بود در ده سال گذشته شغلي داشتيد نه زده بودم،و شركتي كه يكسال اخير در اون مشغول بودم رو زده بودم ،از دوستان كه پرسيدم گفتند حتما عنوان كن چون ممكنه بپرسه شما كه زدي فقط يكسال داري كار ميكني،اينهمه پول و از كجا آوردي؟منم تا خواستم بگم اصن بهم اجازه نداد و گفت ادامه بده )
آفيسر : شغلت چيه؟
من : بــــوق
آفيسر: مدرك تحصيليت چيه؟
من: بوق بوق
آفيسر: آمريكا كجا ميخواي بري و چيكار كني؟
من: بــــوق بوق ببوق بـــــــــوق
آفيسر: شما خانوم ،ميخواي بري اونجا چيكار كني؟
خانومم: سه نقطه ...
همين،همينطورم داشت سريع تايپ ميكرد،اصل مدارك و بهمون داد و گفت ويزاي شما مشكلي نداره فقط يكسري مراحل اداري داره كه طي سه هفته تا پنج هفته كاري اكي ميشه،به خانومم هم گفت شما هم مشكلي نداري فقط بايد منتظر شوهرت بموني،خانومم با شوخي و خنده: خب اگه مشكلي ندارم ويزاي منو بديد!آفيسر: نه نيميشه،شما بايد منتظر موند!!!
كلا دو دقيقه هم نشد و از سربازي هم نپرسيد ،اصن برگه صورتي عه اون رو بود و ماهم كمي تا قسمتي خوشحال و اينكه ازمون ايراد نگرفت اومديم بيرون(اونروز خيلي ها نقص مدرك ميخوردند)

بعد مصاحبه خيال آدم راحت ميشه و ميفهمه كه واقعا الكي استرس داريم ماها و چيز خيلي خاصي نيست،و چون در آنكارا مدارك مارو دارن واسه همين بيشتر تصميم رو گرفتند و بيشتر نيت ديدن شماست(فقط ديدن بصرف مصاحبس)،ولي خب در مورد سفارت هاي دگ مدت زمان مصاحبه كمي تا قسمتي بيشتره !
تا روز جمعه هم يك شب با بقيه دوستان جمع شديم و ويزاي يكضرب امير رضا رو جشن گرفتيم و زحمت داديم به خودش و باباش كه واقعا عالي بود و شب بياد ماندني اي شد!
الان هم كه در خدمت شما ايم و منتظر دوستان آمريكاييمون كه پروسه رو سريعتر جلو ببرند

چند نكته: يكسري از دوستان قديمي اصرار زيادي داشتند كه شماها رو مانيتور ميكنن ،مراقب باشيد،شنود دارن،لباس رسمي بپوشين،فلان و اينا،منكه خودم كمي تاقسمتي اسپرت بودم ولي مرتب،٨٠ درصد ايراني ها كت وشلوار ولي برعكس تركها اسپرت جز دو نفر كه كت داشتند،منظور كه خيلي حساس نشين هرطور راحتيد و هستيد باشيد و در مورد بقيه موارد بنظر هم نمياد كه در مصاحبه تاثيري داشته باشه وگرنه اونجوري كه ماها باهم ميگفتيم ميخنديدم الان بايد هممون مستقيم ريجكت ميشديم!(ولي آقايون ترجيحا شيش تيغ تشريف ببرند)!
و در آخر اينكه اگه تركي مثل ما خيلي خوب بلد نيستيد (اولش كه اصلا بلد نبوديم تو سفر ياد گرفتيم) نرم افزارهاي مختلفي هستند كه انگليسي رو به تركي ترجمه ميكنند و به طرف ميگه،ميتونيد استفاده كنيد و واقعا كاربرديه چون همونطور كه ميدونيد زبان انگليسي شون در حد خوبي نيست و اين طوري كارتون راه ميوفته!
بعد مصاحبه هم كه بخوبي و گشت و گذار گذشت و كلاغه به خونش رسيد!!!

سوالي بود مثل هميشه در خدمتم.پل هاي ارتباطي رو بلديد دگ.
موفق و مويد باشيد!!!
لاتارى ، درس صبورى، تغيير و قطع وابستگى هاست و بيانگر اينه كه انسان هرچيزي رو كه بتونه تصور كنه قطعا بهش ميرسه!



طلب خير براي همه دوستان
پاسخ
خب بلاخره فرصت پیدا کردم که سفرنامه ی خودم را بنویسم و در اختیار دوستان عزیز مهاجرسرایی خودم که امیدوارم همتون قبول شوید و باهم دور هم اینجا جمع بشیم قرار بدم.ببخشید که یکم تاخیر داشتم.یکمی اینجاکار های کالج و بانک و سوشیال نامبر گرفتارم کرده بود.نوشتن این سفرنامه اون هم در شهردالاس آمریکا همراه با آهنگ چشم من داریوش خیلی فاز خوبیه.امیدوارم همتون این حس خوب را هر چه زودتر تجربه کنید.خب دیگه حاشیه را میذارم کنار و میرم سراغ اصل مطلب:
(این سفرنامه ای که من مینویسم با توجه به شرایطی که من داشتم و تقریبا هنوز دارم خیلی میتواند به درد دوستان دانشجوی عزیز خصوصا آقا پسر های گل بخوره.)


مرحله ی اول:ثبت نام اولیه و آگاهی از نتیجه:

دقیقا خودم هنوز نمیدونم الان که قبول شدم والان در دالاس هستم و دارم براتون این سفرنامه را مینویسم هنوز توی خواب به سر میبرم یا نه!!!!!!!!!!ماجرا از اونجایی شروع شد که دقیقا تاساعاتی دیگه سایت ثبت نام را میبستند که پدر گرانقدر به من زنگ زدن و من را از خواب شیرین بعد از ظهر یک روز پاییزی بیدار کردند و گفتند که چه غافل خفته ای ای پسر که لاتاری روبه اتمام است و تو در خواب غفلتBig Grin؟؟؟؟؟؟؟!!!!!!!!برو بالا خانه ی همسایه که داره اسم خودش را مینویسه.بگو اسم تو را هم بنویسه.خلاصه رفتم بالا با همون قیافه ی خواب آلوده یه عکس با دوربینش انداخت و ثبت نامم کرد و رفت تا سال بعد یعنی درست 12 خرداد تقریبا یک ماه بعد از اینکه نتایج را اعلام کرده بودند دوباره من در خواب ناز بعد از ظهری یک روز تابستانی به سر میبردم که دوباره پدر عزیز زنگ زدند و من را از خواب بیدار کردند.گفتم بابا شما نمیخواین دست از سر کچل من بردارین؟؟؟؟؟!!!!!!!!گفتند بلند شو که چه در خواب غفلت به سر میبری!!!!!!!!!!همسایه زنگ زده گفته لاتاری قبول شدی!!!!!!!!خلاصه این که از اون موقع به بعد به قول آقای فامیل دور هیچ حرف دیگه ای ندارم و همش خوابیدم ببینم بابام کی دوباره زنگ میزنهCool


مرحله ی دوم:تکمیل فرم DS260 و سابمیت فرم:[/align]

خب در مرحله ی بعد از متوجه شدن قبولی خیلی هیجان زده و البته پر استرس بودم.چون اون موقع نمیدونستم که مدت زمان ارسال فرم تا کی است و اینکه تا حالا اسم سایت عزیز مهاجرسرا را هم نشنیده بودم توی عمرم و اینکه اصلا چنین سایتی و جود داره یا نه.خلاصه اولین کارم این بود که رفتم خود سایت dvselectee.state.gov را کامل و دقیق خوندم و یه دفترچه برداشتم و مدارک مورد نیاز را نوشتم.با چند نفر از دوستان هم که از این طریق به بلاد کفر رفته بودند صحبت کردم و نتیجه گرفتم که بهترین و مطمِِئن ترین راه اینه که برم یک دارالترجمه ی خوب و با تجربه تا برام فرم را پر کنه.خلاصه رفتم و 40000 تومان هم پیاده شدم ولی خب ارزشش را داشت چون اون شخص کارش این بود و صد در صد مطمئن بودم که فرمم ایرادی نداره و درسته.چون خودم هم بالای سرش چک میکردم.هر چند که آخر چی بگم به این شهرداری فلان فلان شده که اومد کد پستی ها را عوض کرد در نتیجه کدپستی که توی فرم داده بودم اشتباه شد و همچنین شماره ی پاسپورت قبلیم که از انقضاش حدود 8 ماه مونده بود را عوضش کردم و اون هم در نتیجه اشتباه میشد.ولی خب کاری از دستم بر نمیامد و استرسشا داشتم که اصلا شما دوستان نگرانش نباشید چون اصلا براشون اهمیت نداره ولی سعی خودتون را بکنید که درست وارد کنید.تنها مواردی که براشون مهمه عبارت است از:وضعیت تاهل,سربازی,مدرک تحصیلیتون.اگه این سه تارا اشتباه وارد کرده باشین حتما سعی کنید اگه میتوانید درستش کنید.البته سایر موارد مهمه و نه اینکه الکی بنویسید ولی اگرسهوی اشتباه بنویسید حساسیتشون کمه.


مرحله ی سوم:پیگیری کارهای سربازی(خدا لعنتش کنه) :

این موضوع چون خیلی مهمه بصورت یک مرحله ی جدا و کامل توضیح داده شده.امیدوارم جواب سوالاتتون را بگیرید.
من شرایطم به این صورت است که:من 21 سالم است ودانشجوی کارشناسی سال دوم (ترم 5 که ناقص رهاش کردم و اومدم) ورودی 92 در رشته ی علوم و مهندسی آب (از شاخه های مهندسی کشاورزی) از دانشگاه صنعتی اصفهان هستم و به خاطر تحصیل معافیت تحصیلی دارم و مجرد هستم.
من بعد از ارسال فرم رفتم دنبال کارهای سربازیم و شاید بگم حدود بیست بار رفتم نظام وظیفه و اومدم تا اطلاعاتی بدست آوردم که میخوام براتون بگم و بدست آوردنش از این دوستان خوش اخلاف نظام وظیفه ای خیلی سخته.
قضیه ی از این قرار است که تا حدود دو سه سال پیش به این صورت بود که مشمولان عزیز به ازای هر ترم فقط یکبار حق خروج از کشور را داشتند اونم فقط 30 روز که اونا برای سفر های سیاحتی 25 روز میزنند.ولی جدیدا این قانون عوض شده و این خروج نامحدود شده.یعنی اینکه شما در هر ترم میتونی یکبار خارج شی چه یکبار چه هزار بار.ولی بیشتر از 25 روز نمیتونی خارج از کشور باشی و اگه خواستی باید بیای ایران و دوباره درخواست بدی .این قانون و کلا قانون های نظام وظیفه کاملا لحظه ای و دلبخواهیه و ممکنه همین الان هم تغییر کرده باشه .پس خودتون مجددا بپرسید تا خاطر جمع شوید.پروسش هم به اینصورته که شما میرید نظام وظیفه ی شهرتون(من خودم ساکن اصفهان بودم و مخلص همه بچا اصفانم هستمCool).اونجا یه برگه بهتون میده که شماره ی حساب نظام وظیفه و سایر مدارک مورد نیاز را نوشته.اول میرید آموزش دانشگاه و یک نامه ی گواهی اشتغال به تحصیل برای نظام وظیفه میگیرید.دقت کنید اگه برای درخواست پاسپورت و یا تعویض پاسپورت هم میخواهید اقدام کنید بازهم باید طرف حساب نامتون نظام وظیفه باشه نه اداره گذرنامه یا چیز دیگه!!!!!!!!!!اگر در دانشگاه ازتون سوال کردن نگید برای آمریکا میخواهید اقدام کنید و فقط بگید برای کشور محل سفارتتون میخواهید اقدام کنید به قصد سیاحتی و اصلا حرف از سفارت آمریکا و مصاحبه نزنید چو بلاخره به دلیل مسائلی که خودتون میدونید نسبت به این کشور حساس هستند.لازم هم نیست که درخواست خروج از کشور از دانشگاه بگیرید.اگه آموزش خواست بهشون بگید نه. همون گواهی اشتغال به تحصیل را بده.چون اگه درخواست خروج را بگیرید باید برید حراست جواب بدبن کجا میخواهید برید و برای چی و خلاصه کلی سوال و جواب.در حالی که هم برای خروج از کشور و هم برای کار های پاسورت همون گواهی اشتغال به تحصیل کافیه و تاریخ را هم نمیخواد درونش مشخص کنیذ چون توی نظام وظیف دوباره باید توی فرمی که اونجتا خودتون پر میکنبد تاریخ را بگید.عملا این اونا میخوان بدونند که شما واقعا دانشجوی او دانشگاهی یا نه.دیگه کاری ندارند که نامه درخواست خروج از کشور آوردی یا اشتغال به تحصیل.من خودم هم برای تعویض و هم برای خروج نامه ی اشتغال بردم و دانشگاه هم متوجه نشد خارج شدم.در ضمن ازتون میخواهند که بازه ی زمانی که میخواهید از کشور خارج بشین را بگین.دوباره دقت کنید که فرق نمیکنه که شما میخواهید درخواست پاسپورت بدید یا تعویض کنید یا واقعا قصد سفر دارید.شما به هر دلیلی باید یه بازه ی زمانی بهشون بدین و مهم نیست که توی اون بازه از کشور خارج بشین یا نه.اگر نشدید جریمه ای در کار نیست.پس دوباره خواهشا در این خصوص هی سوال نکنید.اگه خواستید که واقعا خارج بشید یکجور برنامه ریزی بکنید که باتوجه به فرصت 25 روزه کارهای سفارتتون را انجام بدین و همیشه یک چند روز برای خطا هم پیش بینی کنید.چون ممکنه که در ثبت توی سیستم هاشون اشتباه بکنند و شما فرصت داشته باشید که پیگیری های لازمه را بکنید و استرس سفارت و مصاحبتون را نداشته باشید هرچند که احتمالش خیلی کمه ولی بعید نیست.اگر هم فقط قصد دریافت یا تعویض پاسورتتون را دارید و نمیخواهید خارج شید به اون افسر بگید 12 روزه براتون بزنه تا زودتر تموم بشه و شما پولتون را بگیرید.بعد میرید به اون بانکی که بهتون گفتند(مثلا من رفتم قوامین)ممکنه شهر های مختلف فرق بکنه.مبلغ 15میلیون تومان نقد میذارید توی حساب نظام وظیفه و یک حساب پس انداز هم باید به اسم خودتون باز کنید تا بعد از اینکه از مسافرت برگشتید و با پاسپورتتون رفتید نظام وظیفه خودتون را معرفی کردین یک هفته بعد پول به اون حسابتون واریز بشه.بعد فیش واریز حساب را یه کپی بگیرید و اصلش را باید ببرید نظام وظیفه و کپیش را پیش خودتون نگه دارید تا در قسمت بعد بهتون بگم چیکارش کنید.در نظام وظیفه هم یک فرم خروج از کشور است که باید ازشون بگیرید و پرش کنید.ازتون میپرسه که کجا میخواهید برید و به چه علتی و از کی تا کی و اینکه ازتون تعهد مگیره که اگر بر نگشتید وثیقه ی شما ضبط میشه و از اینجور چیزا.نکته ای که اینجا مهمه اینه که دوستانی که پاسپورت ندارند و میخواهند پاسپورت بگیرند یا دارند ولی میخواهند تعویض کنند هرچند که قصد خروج از کشور را نداشته باشند و دوستانی که قصد خروج از کشور را دارند،این پروسشون دقیقا مشابه همه.یعنی باید همه ی این کارها را بکنند.مثلا من خودم به خاطر این که پاسپورتم فقط 8 ماه دیگه اعتبار داشت ریسک نکردم و رفتم همه ی این کارها را کردم و وثیقه را گذاشتم و دوروز بعد رفتم پلیس +10 و درخواست تعویض دادم و یک هفته ی بعد پاسپورتم اومد و 5 سال معتبر شد.بنابراین من خودم دوبار در خواست خروج دادم.یکی برای تعویض پاسپورتم که 15 روزه زد و دیگری برای مسافرتم گه 25 روزه زدم.مثلا من که 12 آبان مصاحبم بود از چون 5 آبان مدیکالم بود از 25مهر پاسپورتما آزاد کردم تا تاریخ 20 آبان که در صورت بروز مشکل فرصت جبران داشته باشم.پس در کل اگه بخوام خلاصه بگم این شد که:
1.نامه اشتغال به تحصیل از دانشگاه
2.شماره حساب نظام وظیفه و بانک مربوطه شهر محل سکونتتون
3.وثیقه ی 15 میلیون تومان
4.دریافت رسید فیش واریز وثیقه
5.دریافت فرم مسافرت خارجی از نظام وظیفه(چه کسانی که برای پاسپورت اقدام میکنند و چه کسانی که واقعا میخواهند مسافرت بکنند)
6.تحویل مدارک فوق به نظام وظیفه
برای بار هزارم میگم چه کسانی که پاسپورت ندارند و فقط میخواهند پاسپورت بگیرند و قصد مسافرت ندارند و چه کسانی که باز پاسپورت دارند ولی انقضاش زیر یکسال است و میخواهند تعویض بکنند و قصد مسافرت ندارند و چه کسانی که واقعا قصد مسافرت دارند تمامیه شرایط فوق صدق میکنه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
بعد از اینکه همه ی این کارها را انجام دادین دو روز بعد کسی که میخواد پاسپورت جدید بگیره یا تعویض کنه میره پلیس+10 و در خواست پاسپورت میده و یک هفته بعد تحویل میگیره و منتظر میشه تا مدت زمانی را که برای خروج ثبت شده تموم بشه و یکروز جلوتر بره با پاسپورت نظام وظیفه خودشا معرفی بکنه و یک هفته بعد پولشا بگیره.کسی هم که میخواد واقعا خارج شه باید بره اداره ی گذرنامه و اونجا قسمت خروج از کشور دانشجویی و پاسپورتشا در سیستم آزاد کنه.
دقت کنید فرایند آزاد سازی پاسپورت یا همون مجوز خروج از کشور یک سیتم کامپیوتریه و بصورت نامه ی کتبی نیست که به شما تحویل بدهند.بلکه اداره ی گذرنامه شماره ی پاسپورت شما را در سیستم کل خروج از کشور وارد میکنه.پس دیگه نگران نباشید که شما مثلا از خوزستان یا اصفهان اقدام به آزادسازیه پاسپورتتون کردین و از فرودگاه امام خمینی پرواز دارید,اسمتون توی سیستمشون هست یا نه.بله هست.
نکته ی بعدی اینکه شما میتوانید بروید همه ی این کارها را برای خروج از کشورتون برای یک ماه جلوترتون انجام بدین.یعنی الزامی نیست حتما نزدیکی های مسافرتتون این پروسه را انجام بدین.مثلا من خودم یک هفته جلوتر همه ی این کارها را کردم تا الکی نذارم دقیقه ی 90 کارهایم را انجام بدم.
کسی هم که از اون مدت 25 روزه ی تعیین شده با تاخیر برگرده بهش گیر میدن و اذیتش میکنند ولی ممکنه پولشا بهش برگردانند ولی در حد چند روز تاخیر البته .ولی اگر در حد چنذ ماه باشه یا چند سال ممنوع الخروج +ضبط وثیقه+خدمت مقدس سربازی


مرحله ی چهارم:گرد آوری مدارک مورد نیاز برای مدیکال و سفارت و مصاحبه :

اولین کاری که من بعد از روشن شدن تکلیف سربازیم انجاک دادم کارهای واکسیناسیونم بود.رفتم به هلال احمر و گفتم که دارم میرم آمریکا و چه واکسن هایی باید بزنم.آن ها هم یه برگه بهم دادن که کسانی که قصد سفر به ]مریکا را دارند باید ای واکسن ها را بزنند:
مننزیت چهار ظرفیتی (ACYW) یک نوبت هزینه:60000 تومان
MMR (سرخک,سرخچه,اریون) دو نوبت هزینه:مجانی (حالا بگین هی اصفهانی ها خسیس هستندSmile)
هپاتیت B سه مرحله بچگی زده بودم و هزینش را نمیدونم
TD (دیفتری و کزاز) سه مرحله بچگی زده بودم و هزینش را نمیدونم
آنفولانزا (ویروسی) یک مرحله هزینه:30000 تومان
هموفیلوس آنفولانزا (باکتریایی) یک مرحله هزینه:20000 تومان
Polio (OPV (فلج اطفال) نمیدونم بچگی زده بودم و هزینش را نمیدونم
خلاصه برای من اول یک تست آنتی باذی نوشت و رفتم تست آنتی بادی را دادم و هفته ی بعد رفتم جوابش را گرفتم.البته من کارت واکسیناسیونم را داشتم ولی برای اینکه میخواستند از میزان دز در بدنم مطئن شوند مجبور شدم آنتی بادی بدم.جواب آنتی بادی را گرفتم و دوباره رفتم اونجا و واکسن ها بهم زدند و واقعا هم دمشون گرم.چون دکتر اوگان نتونست گیر بده.بعد ازحدود یک ماه که دوره ی تزریق واکسنم تمام شد در آخرین تزریق پاسپورتم را به همراه تست آنتی بادی و کارت واکسیناسونم بردم تا کارت زرد رنگ بین المللی را صادر کنه که این کار را هم انجام داد و یک کارت پر از مهر و امضا بهم داد که حدس میزدم دکتراوگان نتونه بهم گیر بده که اینطور هم شد.در ضمن این را هم بگم که من چون سربازی نرفتم فقط یک دوره TD در بچگی زده بودم و همون یک دفعه را برام ثبت کرد.بابت کارت هم 60000 تومان از من گرفت.
قدم بعد جمع آوری مدارک تحصیلیم بود.مدارکی را که باید یرای سفارت بردم به این شرح است:
1.ترجمه ی گواهی اشتغال به تحصیل از دانشگاه به همراه اصل فارسی
2.ترجمه ی ریز نمرات دانشگاهی تا پایان ترم 4
3.اصل و ترجمه ی ریزنمرات پیش دانشگاهی
4.اصل و ترجمه ی ریزنمرات متوسطه
5.اصل و ترجمه ی گواهی نامه ی پایان پیش دانشگاهی
6.اصل و ترجمه ی گواهی نامه ی پایان متوسطه
7.اصل و ترجمه ی معافیت تحصیلی(هنوز که هنوزه علما ی مهاجر سرا بر سر این اتفاق نظر ندارند و خودم هم نمیدونستم این را از کجا جورش کنم.حالا میگم درس عبرتی بشه برای همه.ببینید دوستان.موقع ثبت نام اولیه ی دانشگاه را یادتونه؟همون روزی که رفتین آموزش و بهتون گفتند برید پلیس +10 اونجا یک نامه هست بگیرید و با خودتون بیارید؟دقیقا من که رفتم دوتا نامه بهم دادن اونروز ویکی از اون نامه ها هنوز پیشم هست.جزئیاتی که توی این نامه هست اینه که نوشته ایشون تا تاریخ فلان مشغول به درس خوندن در دوره ی لیسانس میباشند و کد سخای ایشون هم اینه.همین.این نامه بسه بسه و برای سفارت اکتفا میکنه.پس خواهشا نپرسید مجددا این نامه را از کجا باید بگیریم.اگه نداریدش تشریف ببرین پیش آموزش دانشگاهتون و بگید که روز ثبت نام این نامه را بهتون دادیم.حالا چطوری میشه گیرش آورد؟باید از شما بگیریم یا پلیس+10 ؟)
8.اصل و ترجمه ی شناسنامه
9.اصل و ترجمه ی کارت ملی
10.اصل و ترجمه ی کارت دانشجویی
11.اصل و ترجمه ی گواهی عدم سوءپیشینه(اصلا به درد نخورد و نخواست و بیخودی خرج نتراشید)
12.پرینت نامه ی اول
13.پرینت نامه ی دوم
14.پرینت ایمیل و رسید دفتر پستی ترکیه(PTT)
15.پرینت کامل فرم DS260
16.اصل و ترجمه ی سند خانه(یک دونگ به نامم بود)
17.نامه ی تمکن مالی حساب ارزی و نامه ی تمکن حساب ریالی
18.پرینت اعلام داوطلبانه ی خدمت مقدس سربازی در آمریکا در مواقع اضطراری و البته کامل امضاشده(این ایمیل برای سنین بین 18 تا 26 ساله میاد که در صورت شرایط اضطراری و کمبود نیرو باید برید سربازی که من بردم با خودم سفارت ولی آفیسر نه اسمی ازش برد و نه از من گرفتند ولی باید تا 30 روز بعد از اینکه وارد آمریکا شدید برید دفتر پستی و اعلام آمادگی بکنید در غیر اینصورت جریمه ی نقدی سنگین 25000 دلار و چند سال زندان و محرومیت از امکانات بانکی و اقتصادی و به تعویق انداختن پروسه ی سیتیزن شدن میشود پس یادتون نره!!!!!!!!!!!!!!!!!!)
19.پرینت همون ایمیلی که فرم سربازی که در بالا توضیح دادم و یکسری از اطلاعات دیگر درونش گنجونده شده.
20.مدارک مدیکال
21.پاسپورت قبلیم
22.اصل دفترچه های بانکی که ازشون نامه ی تمکن مالی گرفته بودم و وثیقه گذاشته بودم به همراه کپی فیش وثیقه (که بهتون گفتم نگه دارین تا توضیح بدم برای این موقع بود.)
23.دوتا عکس 5×5 رنگی
تمامیه مدارک مورد 22 بدون ترجمه بود و اصلا هم نیازی نشد.ولی بردنش خالی از لطف نیست.
خلاصه به حرف دوست خوبم آقای Ho-tash گوش دادم و رفتم مغازه لوازم التحریر و یک پوشه ها که داراب 20 جلد پلاستیکی شفاف هست و میتوانید مدارکتون را خیلی شیک و زیبا توی هر کدوم از این پلاستیک ها جا بدین و مثل آلبوم عکاسی ورق بزنید و هرکدوم از مدترکتون را که نیاز داشتین سه سوت پیدا کنید.به خدا حتما این کار را انجام بدین.چون دعاش را زمان مصاحبه به جون من و آقایho-tasha میکنید.اون موقع که استرس دارید و حول هستید و ازتون یه مدرکی را خواست به جای اینکه دو ساعت همه ی مدارکتون را زیر و رو کنید به راحتی مثل آلبوم عکاسی ورق بزنید و مدرکتون را که پیدا کردین از توی پلاستیک بر دارید و تحویل بدید.
مورد بعدی اینکه من چون حدس میزدم که ویزام را تکضرب میگیرم و تصمیم را گرفتم که برم و به این زودی ها برنگردم به خاطر مشکل سربازیم یک سری کارهایی را باید انجام میدادم.اول از همه باید مدارک تحصیلیم را به خاطر اینکه سفارتم آنکارا بود دو نسخه حتما ترجمه میکردم که یک نسخه را براشون پست بکنم ودیگری را با خودم ببرم.با این حدس که یکی از نسخه ها را هم بهم برمیگردونند و باخودم میبرم آمریکا برای کارهای درسیم و...
بنابراین تصمیم گرفتم یک نسخه ای را که براشون قراره پست بکنم فقط با مهر مترجم باشه و یکه نسخه ای را که با خودم روز مصاحبه ببرم تمامیه مهر های مربوطه از دادگستری گرفته تا وزارت امور خارجه را داشته باشه.چندتا از دارالترجمه های اصفهان را سرزدم و قیمت هاشون را پرسیدم.قیمت ها مختلف بود و از یک 800 هزار تومان پیدا میشد تا حدود 700 هزار تومان.که در آخر رفتم و همون حدود 700 هزار تومان پرداخت کردم.مرحله ی بعدی رفتن به بانک و گذاشتن وثیقه بود.این هم داستانش مفصله و هوب دقت کنید که دچار ضرر و زیان نشوید.
من در بانک ملی دوتا حساب باز کردم.یکی حساب پس انداز ریالی ویکی حساب پس انداز ارزی.مبلغ 30 میلیون تومان در حساب ارزی و مبلغ 20000 دلار آمریکا در حساب ارزی گذاشتم.
بعد دو روز بعدش چهارتا نامه ی تمکن مالی از دوتا حساب گرفتم.دوتا ارزی و دوتا ریالی.چون دوتا را باید پست میکردم و دوتا دیگه را با خودم میبردم سفارت.البته اون دوتایی را که پست کردم یکیش یه خط خوردگی و اشتباه داشت ولی خدارو شکر سفارت سختگیری نکرد و روز مصاحبه هم نامه ی درست را بهشون دادم و اون ها هم قبول کردند.
نکته اینجاست که اگر قصد دارید که حساب پس انداز ارزی باز کنید حتما از متصدی بانک بپرسید که اگر شما قرار است که دلار در بانک بذارید موقع برداشت بانک بهتون همون اسکناس دلار میده یا حواله ی ارزی.چون اگه بهتون حواله ی ارزی بده ضرر خیلی زیادی بر سر تفاوت نرخ دلار میکنید.همچنین ازش بپرسید که آیا همون اسکناس های خودتون را میده یا اسکناس قدیمی میده؟چون الان اسکناس های 100 دلاری چاپ جدید اومده و برخی از کشور ها دیگه 100 دلاریه قدیمی را برنمیدارند.این ها نکاتی است که خیلی ها بهش توجه نمیکنند و توی دردسر میوفتند.
پیشنهاد من به شما دوستان هم این است که در کل به این بانک ها اعتماد کامل نکنید و همه ی این کارها را یک هفته قبل از مسافرتتون انجام بدین ومخصوصا دلار هاتون را سریع از توی بانک در بیارید.برای سفارت مهم نیست که الان توی بانک چقدر دارید.برای سفارت موجودیتون مهمه که چقدره و نشون بده که شما در ایران سربار نبوده اید ودر صورت نیاز میتونید به هر طریقی از ایران پول بیارید.نکته ی بعدی این که بانک ها هم باهم هیچ فرقی نمیکنه و فرقی نداره تحریم هست یا نه.گفتم این مبلغ پول قرار نیست از اون بانک به حساب شما در اینجا واریز بشه.صرفا فقط میخواهند موجودی شما در ایران را بسنجند.من خودم در بانک ملی حساب داشتم و نامه ی تمکن مالیم را هم از اون بانک گرفتم والان هم در آمریکا هستم و نخوردندم.مورد بعد ثبت نام در سامانه ی دفتر پستی آنکارا(PTT) و گرفتن وقت از دکتر اوگان برای مدیکال است.که من همه ی این کارهارا به کمک دستور العمل های فوق العاده ی دوست خوبم آقای ho-tash انجام دادم و به شما هم توصیه میکنم از سفرنامه ی ایشون حتما بازدید کنید و به راحتی تمامیه این مراحل را پشت سر بگذارید.من خودم با توجه به اینکه مصاحبم 3 نوامبر بود (12 آبان) یک هفته قبل یعنی 27 اکتبر (5 آبان) ساعت 10 صبح مویکالم را کانفیرم کردم.و ایمیل تاییدیه را هم پرینت گرفتم و البته از رسید نهاییه ثبت نام دفتر پستی هم پرینت گرفتم.

***یه نکته ی خیلی خیلی مهم که وجود داره مخصوصا برای دوستان پسر دانشجویی که مشمول هستند و قصد دارند مثل من قید سربازی را بزنند و بلافاصله بعد از این که ویزاشون را گرفتند مستقیم به آمریکا بیایند اینه که وقتی از مدت زمان اجازه ی خروج شما میگذره همونطور که میدونید شما سرباز غایب محسوب میشد و کسی هم که سرباز غایبه نمیتونه اقدام به خرید و فروش بکنه یا سندی را یه اسم خودش یا فرد دیگری بزنه.بنابراین قبل از مسافرتتون اگر ملکی به اسمتونه به اسم فرد مورد اطمینانتون بزنید و چیزی به اسمتون نباشه چرا که بعدا براتون دردسر میشه.همچنین علاوه براین کار یک وکالت تام در تمامیه امور به فرد مورد اطمینانتون مثل پدر یا مادرتون بدید تا اگه مشکلی بود به خاطر اینکه شما حالا حالاها نمیتونید به ایران برگردید آن ها پیگیری کنند.این یک نکته ی خیلی مهمیه که خیلی ها بهش توجه نمیکنند و توی دردسر میفتند.


مرحله ی پنجم:ارسال مدارک به سفارت:

پس از اینکه مدارکم را جمع و جور کردم رفتم سراغ پست DHL و مدارکم را تحویل دادم و رسید و شماره ی مربوط به محموله را هم گرفتم.بعد از پنج روز کاری هم مدارکم به سفارت رسید و شخصی به اسم MEHEMT TURK مدارکم را تحویل گرفت.من تمامیه ترجمه ی مدارکی که در بالا ذکر کردم را فرستادم به این صورت که مدارک ارسالیم فقط مهر مترجم را داشتند و مدارکی که تمامیه مهر و موم های مربوطه را داشت بنا شد بذارم توی پوشه و با خودم ببرم سفارت.


مرحله ی ششم:تهیه ی بلیط و رزرو هتل:

در قدم بعدی رفتم سراغ آژانس هواپیمایی.من باتوجه به شرایطی که قبلا هم بهتون گفتم تصمیم گرفتم که اگر ویرای تکضرب گرفتم مستقیم از همون ترکیه برم آمریکا.بنابراین قرارمون این شد که بنده به همراه پدر گرامی باهم بریم آنکارا و مصاحبم را بدم.اگه بله را دادند مادر و سایر فک و فامیل همه باهم بیان استانبول.و من هم که ویزام را گرفتم برم پیششون.بنابر این خیلی سبک و سنگین کردم و رفتم این آژانس و اون آژانس تا این که نتیجه گرفتم هم برای پدرم و هم برای خودم از ماهان چارتر بگیریم به این صورت که رفت 2 آبان ساعت 6:30 صبح جمعه باشه و برگشت 17 آبان یکشنبه صبح ساعت 11.بلیط ها را گرفتم برای هتل هم واسه ی دوشب هتل best hotel را که دقیقا روبه روی سفارت هست گرفتیم شبی 90 دلار که بریم اونجا اگه پسندیدبم تمدید کنیم که نپسندیدیم چون نسبت به قیمتش خوب نبود و یک هنل قدیمی بود و فقط به خاطر نزدیکی به سفارت گران بود.بنابراین درادامه پس از سه شب رفتیم به هل هیلتون که شبی 120 دلار رزرو کرده بودیم با صبحانه.به شما هم همین توصیه را میکنم که کلا یک هتل را برای همه شب هایی که هستین رزرو نکنید.مثلا برای 2 یا سه شب رزرو کنید و برید از نزدیک ببینید و اگر پسندیدید مجددا تمدیدش کنید و اگر نه میتونید برید و هتل های دیگر را امتحان کنید.چون هتل های ترکیه توی سایتاشون خیلی خوب به نظر میرسند ولی از نزدیک اصلا خوب نیستند.


مرحله ی هفتم:آماده شدن برای سفر و آغاز سفر:

مرحله بعد آماده شدن برای رفتن بود.من همونطوریکه قبلا گفته بودم احتما بالایی میدادم که ویزام را تکضرب بگیرم.بنابراین تمامیه وسایل ضروری و لباس های مورد نیازم را با خودم آوردم.روز موعود فرا رسید و بعد از یک نمایش هندی عازم تهران-فرودگاه امام خمینی شدیم.من از ایران پیما که اتوبوس هاش مستقیم میره فرودگاه برای 9 شب بلیط گرفتم که وقتی میرسیم فرودگاه سه ساعت وقت داشته باشی.در نهایت هم اونجا کارهای خروج انجام شد و بدون هیچ مشکلی سوار هوا پیما شدیم و رفتیم برای آنکارا.


مرحله ی هشتم:شرح ترکیه-آنکارا :

از این جا به بعد دقیقا مثل سایر سفر نامه های سایر دوستان است تارسیدن به هتل و تقریبا آخر مصاحبه.بنابراین من فقط نکات مهم و کلیدی را میگم.در خصوص سایر موارد از قبیل حال وهوای شهر و مکان های گردشگری و ... دوستان اطلاعات کاملی را ذکر کرده اند و من فقط از مدیکال و مصاحبه ی خودم براتون میگم.


مرحله نهم:مدیکال:

من روز 27 اکتبر(5 آیان)صبح ساعت 10 وقت مدیکال داشتم.بنابراین صبح ساعت 8 بیدار شدم و پس از دوش گرفتن و خوردن صبحانه عازم مدیکال شدم که از هتل هیلتون به فاصله ی 5 دقیقه پیاده روی بود.به طوریکه من ساعت 9:30 اونجا بودم و بر خلاف تصورم که الان از بس شلوغه جای نشستن نیست هیچکس اونجا نبود غیر از یک زن و شوهر پیر ترکی و یک دختر خانم ایرانی ترکی به همراه مادر گرامیشون که ایشون هم لاتاری برنده شده بودن و برای مدیکال اومده بودن که دقیقا مصاحبشون با من یک روز و یک ساعت بود و خوشبختانه مثل من ویزای تکضرب گرفتند و صمیمانه بهشون مجددا تبریک میگم.خلاصه سرتون را درد نیارم منشی نیم ساعت جلوتر کار ویزت را شروع کرد.منشی هم یکم فارسی میدونست و هم یکم انگلیسی.اول اومد گفت پاسپورتاتون را بذارین روی میز به همراه برگه ی واکسیناسیون و قرار ملاقات.بعد از ده دقیقه اسم من را صدا زد.رفتم پیشش.بهم گفت بشین و به دوربین وب کم کامپیوترش نگاه کنم.یه عکس از من انداخت و پاسپورتم را بهم داد و گفت برو طبقه ی پنجم برای عکس برداری از قفسه ی سینه و آزمایش خون.رفتم اونجا و پاسپورتم را دادم و بعد از 10 دقیقه انتظار صدام زد وبابت عکس برداری و آزمایش مبلغ 47.5 دلار از من گرفت.بعد از انجام کارهای عکسبرداری و آزمایش خون رفتم طبقهی چهارم پیش منشی و اونم من را هدایتم کرد به سمت همون در دومی که آقای ho-tasha عزیز در سفرنامشون نوشته بودند.(دوستان شاید به این قسمت مربوط نباشه ولی توصیه ی اکید میکنم که سفرنامه ی آقای ho-tasha را از امضاشون حتما دانلود کنید و بخونید.به خاطر این که دقیقا حال و هوای تمامیه این مکان هایی را که باید برید را براتون توصیف میکنه مثل اینکه قبلا هم در گذشته اونجا بودین.صمیمانه از طرف خودم آرزو میکنم که هرچه زودتر کلیر شوند وبه جمع ما بپیوندند).اونجا اتاق اصلی آقا و خانم دکتر اوگان بود.مجددا پاسپورتم را به منشی دادم و 100 دلار بابت حق ویزیت از من گرفتند و بعد از 10 دقیقه انتظار منشی من را صدا زد که دنبالش برم.من را به اتاق معاینه راهنمتیی کرد و یک دست لباس یکبار مصرف برای معاینه به همراه یک جفت دمپایی داد و گفت که لباس هایت را عوض کن و رفت بیرون.من هم لباس هایم را عوض کردم و نشستم روی تخت منتظر دکتر.بعد از 5 دقیقه خوشبختانه خانم دکتر اوگان با لبخند وارد اتاق شد و شروع کرد با انگلیسی به حال و احوال پرسیدن و جزیئات زندگیم را سوال کرد.بعد بهم گفت که روی تخت دراز بکشم و بعد از معاینه ی بدنی بهم گفت که دوباره بشینم و با دستگاه های مخصوصی که داشت گوش و حلق و بینی را چک کرد و با گوشیه مخصوص پزشکی تنفسم را هم بررسی کرد.بعد رفت پشت کامپیوتر نشست و شروع به وارد کردن کارت زرد واکسیناسیونم کرد.در عین حال یکسری سوال و جواب در رابطه با بیماری های روانی و ...از من پرسید و وقتی کار تاپش تموم شد رفت بیرون و 2 دقیقه بعد اومد با یک واکسن داخل.واکسن را باز کرد و با پنبه محل تزریق را روی بازوم ضد عفونی کرد که یهو بهش گفتم چه واکسنیه؟گفت آبله مرغان.گفتم نزن که توی بچگی گرفتم و جاش را هم توی صورتم بهش نشون دادم.قبول کرد ولی بهم گفت بور آنتی بادی بده.گفتم از ایران آوردم ولی قبول نکرد.خلاصه لباس هامو پوشیدم رفتم دوباره طبقه ی پنجم همون جای قبلی ولی این بار برای آنتی بادی.از من 95 لیر پول گرفت و آزمایشم را گرفت.دوباره رفتم همون اتاق اصلی پیش منشی.گفت که معاینات شما تموم شد ولی فقط فردا بعد از ظهر ساعت 5 بیایین جواب آزمایشاتتون را بگیرید که فردا بعد از ظهر ساعت 4 رفتیم و گفت که جواب آزمایش آنتی بادیتون مثبت بوده و نیازی به واکسن نیست و همون پکیج معروف را بهم داد که روی اون دستورالعمل های مربوطه ی بعدی را به فارسی نوشته بود.

***نکته ی مهم اینه که دو روز قبل از مدیکال براتون یک ایمیل میاد از طرف دکتر اوگان که قرار ملاقاتتون را بهتون گوشزد میکنه و میگه که لازم نیست تاکید میکنم لازم نیست برای معایناتتون و آزمایشات روز مدیکالتون روزه باشید یا چیزی نخورید چون تاثیری روی جواب مدیکالتون نداره.پس یادتون باشه اگر هم ایمیل نیومد چیز مهمی نیست و نگرانش نباشید.


مرحله ی دهم:مصاحبه و گرفتن ویزای تکضرب:

بذارید این را از چند روز قبل ترش بگم که اولین روزی که اومدیم هیلتون با دوتا خواهر عزیز تهرانی که قصد داشتند از سفارت ویزای توریستی بگیرند و به خانواده ی محترمشون (که الان هم به واسطه ی معرفی من توسط این عزیزان به خانوادشون نزد این خانواده ی بسیار محترم و خونگرم و عزیز که هرچقدر بگم کم گفتم و شاید بگم که بعد از قبول شدن در لاتاری دومین اتفاق بزرگ در زندگیم تا به الان بوده وکلی از تجربیات تیشان استفتاده کردم) سری بزنند.همچنین دیداری با خانواده ی محترم و دوست داشتنی humsun که به طور اتفاقی در همین سایت مهاجر سرا باهم مکاتبه داشتیم و متوجه شدم ایشان هم قصد سکونت در هیلتون را دارند که خالی از لطف نبود والبته آشنایی من با دوست عزیز و خوب و خلاصه هرچی بگم کم گفتم،با آقای مدیر interuniversal عزیز و خانم محترمشان که مخصوصا شب قبل از مصاحبه روحیه ی خیلی خوبی به من دادند و روز مصاحبه هم که زیارتشان کردیم.برای این دو خانواده ی محترم هم صمیمانه آرزوی هرچه زودتر کلیر شدنشان را میکنم و امیدوارم هرچه زودتر به ما در اینجا بپیوندند.
همانطوری که گفتم با این که خیلی خونده بودم توی انواع تاپیک های ارمنستان و امارات و آنکارا که اصلا استرس نداشته باشید دلی خب بلاخره یکم استرس را آدم داره و دائما در ذهنم مرور میکردم که آفیسر اگه پرسید چی من چی جوابشا بدم و....خلاصه اون شب یکباره ریش های گرانقدر را که سرمایه های من در ایران بودتد شش تیغه کردم به قول آقای interuniversal و رفتم حمام و بعد لباس های روز مصاحبه که اسپرت و مرتب بود آماده گذاشتم و مدارک موردنیاز را در پوشه گذاشتم و رفتم لابی هتل و به قول ما اصفهانی ها دست از دلم ورداشتم ورفتم کفش هایم را یک واکس حسابی زدم و 10 لیر بهش دادم.خداییش گرون بود ولی ازششا داشت. شب موقع خواب با آقای interuniversal که چت میکردم نکات مهم را بهم گوشزد کردند و به من روحبه ی عالی دادند.یک نکته ای که باید بهش اشاره کنم اینه که یک هفته قبل از مصاحبتون براتون از طرف سفارت ایمیلی میاد مبنی بر این که اگر تغییراتی را قصد دارید در فرم DS260 انجام بدین میتوانید که انجام بدین و ممکن است که لحاظ شود.همچنین مدارک کلی را که برای مصاحبه هر شخصی باید با خودش بیاره و همچنین مدارکی که اون شخص خاص باید به همراه داشته باشه را یا آور میشه که همچنین اون رضایت نامه ای که برای خدمت سرابازی در هنگام بسیج اضطراری در امریکا بود برای من در این ایمیل آمده بود.هرچند که در فرمم کدپستی خانه و شماره ی پاسپورتم اشتباه بود ولی اصلاحش نکردم و موقع قسم خوردن به آفیسر گفتم.اونم قبول کرد.در آخر هم گفته که از این ایمیل پرینت بگیرید و با خودتون به سفارت بیارید.خلاصه دیگه ساعت 11 شب بود که خوابم برد.من چون فرداش ساعت 8:30 صبح مصاحبم بود و چون از بچه ها شنیدم که این ساعتی که توی نامه ی دوم اومده دقیق نیست تصمیم گرفتم ساعت 6:45 صبح دم سفارت باشم.بنابراین صبح ساعت 5:30 به همراه پدر گرامی که در تک تک این مراحل با من بودند ولی هنوز که هنوزه بهم زنگ نزدند و دوباره من را ازخواب بیدار کنند ساعت 5:30 صبح از خواب بیدار شدیم و بعد از اینکه لباس های از قبل آماده شده را پوشیدم رفتیم رستوران هتل و صبحانه را خوردیم و با هتل رفتیم به طرف سفارت که 10 لیر ازمون گرفت.اونجا که رسیدیم هوا گرگ و میش بود و بس ناجوانمردانه سرد.بنابراین دوستان عزیزی که اخیرا مصاحبه دادند حتما کاپشن یا اورکت داشته باشند.اونجا دوباره خانواده ی عزیزhumsun را دیدیم.اونجا ایستادیم تا بلاخره درب سفارت را بازکردند.ساعت 7:30 بود.ما که جزو اولین ها بودیم ساعت 7:30 رفتیم تو.از اینجا به بعد تا موقع نحویل مدارک با سایر دوستان دیگر مشابه است و توضیح نمیدم.
بعد از اونکه شمارم را گرفتم و آقای interuniversal عزیز و خام محترمشون را برای اولین بار دیدم ما بندگان لاتاری تقریبا در یک ردیف صندلی نشستیم.شماره ها خوانده شد تا اینکه به من رسید.رفتم پشت باجه گفت مدارکت را از اول دوباره تحویل بده.انگار که نه انگار براشون چیزی پست کردم.دوباره از نو تمامیه اصل و ترجمه ی مدارکم را گرفت.اولش شک کردم که نکنه مدارکی براشون پست کردم به دستشون نرسیده باشه ولی کتری نمیشد کرد.دوباره رفتم نشستم تا تاینکه دوباره شمارم را خوندند و رفتم اثر انگشت دادم.یک نکته ای است دوستان و اون اینه که اصلا پروسه ی شما و دوستان دیگه ای که باهاتون هستند به طور مشابه نیست و ممکنه که هر باری که صداتون میکنند به چیزی ازتون بخواهند که از دیگری نخواسته باشند تا اون موقع.مثلا تا اون لحظه من و خانواده ی humsun را خوانده بودند ولی خانوادهیinteruniversal را نخوانده بودند و تازه از بین ما هم توی این دوبار از خانواده ی humsun پول 300 دلار گرفتند ولی از من نه.پس نگران نباشید.خلاصه نشستیم ونشستیم که دیدم دوباره و این بار برای بار سوم شمارم را خواند برای مصاحبه بدون اینکه هنوز 300 دلار را داده باشم.خلاصه سرتون را دردنیارم مثل شیر رفتم پشت غرفه ی شیشه ای.یک خانم خیلی جوان و خوش خنده آفیسرم بود.اینم از یک شانس دیگم.به فارسی سلام و احوال پرسی کرد و بابت قبولیم بهم تبریک گفت.بعد رفت سراغ اصل مطلب:
آفیسر:سلام.خوبی؟
من:سلام.ممنونم.
آفیس:تبریک میگم بابات قبولیتون خیلی خیلی.
من:Big Grin
آفیسر:قسم میخورید؟
من:قبل از قسم خوردن دوتا نکته بود.بگم؟
آفیسر:بله.بفرمایید.
من:اول اینکه کدپستی خونمون که در فرم وارد کردم تغییر پیدا کرده.دوم این که پاسپورت قبلیم به خاطر اینکه تاریخ انقضاش نزدیک بود تعویض کردم ولی الان پاسپورت قدیمی پیشم است.
آفیسر:همین؟
من:بله.
آفیسر:مشکلی نیست.حالا قسم میخورید؟
من:بله.در حالی که دست راستم را بالا گرفتم گفتم به خدا قسم اگر خورشید را در دست راست و ...اطلاعاتی که در فرم ارائه داده ام و الان به شما خواهم داد کاملا درست و صادقانه است و خوهد بود.(البته نه به این غلظتBig Grin)
آفیسر:ایران چیکار میکنی؟
من:دانشجو هستم.
آفیسر:کدوم دانشگاه؟
من:دانشگاه صنعتی اصفهان.
آفیسر:سربازی رفتی؟
من:نه به خدا(البته نه این طوری.گفتم نه.)من چون دانشجو هستم و درحال درس خواندن هستم معافیت تحصیلی دارم و سربازی نرفتم.
آفیسر:کدوم ایالت میخوای بری؟
من:ایالت کنتاکی.(در اصل برای صدور گرین کارت آدرس یکی از آشنایانم را که در میامی زندگی میکنه را دادم.آدرس سکونتم را هم آدرس یکی از آشنایان دیگرم را که در کنتاکی زندگی میکنه را دادم ولی خب بعد از مصاجبه تصمیم عوض شد و خواستم برم تگزاس در شهر دالاس زندگی کنم.گفتم میرم کنتاکی. هرچند که مشکلی در بدو ورودم به تگزاس نداشتم ولی خب پلیس فرودگاه پرسید چرا اومدی اینجا ومنم گفتم که تصمیمم عوض شده و پس از اینکه سوال پیچم کرد متقاعد شد و گذرنامم را مهر کرد.کلا الان خودمم نمیدونم کجا میخوام ساکن شم چه برسه این بندگان خداCool)
آفیسر:چرا؟
من:چون اولا نسبت به ایالت های دیگه ایالت نسبتا ارزونیه و ثانیا یکی از فامیل هایم اونجا زندگی میکنه و همچنین دانشگاه های خوبی در مرتبط با رشته ی من داره.
آفیسر:تبریک میگم بابت قبولیتون.ویزای شما تا چهار تا پنج روز کاری به دستتون میرسه و اون برگه خوشگل سفیدرنگ را هم بهم داد.
من:نمیشه گفت بی خیال.
خلاصه اون برگه ی سفید و اضافی مدارکم را بهم داد و متاسفانه اون مدارک ترجمه شده ای را که مهر و موم کامل شده بود راگرفت و پیش خودش نگه داشت و اون مدارکی که براش پست کرده بودم و فقط مهر مترجم را داشت بهم برگرداند.
بلافاصله رفتم ببخشید دستشویی چون حدود 3 ساعت و خورده ای بود منتظر نشسته بودیم که یکدفعه یادم افتاد 300 دلار را ندادم.رفتم پیش همون خانم ایرانی معروف و بهش ماجرا را گفتم.اونم پشت تلفن یه چیز هایی گفت و روبه من کرد و گفت بشین دوباره شمارت را صدا میزنند.شماره ی من را دوباره صدا کردند و رفتم پول را دادم و رفتم بیرون از سفارت و...
اون روز مصاحبه ی من علاوه بر من دو تا دختر خانم دیگه را که یکیشون همون دختر خانم ترک ایرانی بود که در مدیکال دیدمشون بهشون ویزای تکضرب دادند که مجددا بهشون تبریک میگم.بعد از خودم را اطلاعی ندارم چی شد چون واقعا دیگه فکرم کار نمیکرد از خوشحالیه زیاد. متاسفانه دوستان عزیزم یعنی خانواده ی محترم humsun و interuniversal عزیز اف بی آی خوردند که امیدوارم هرچه زودتر کلیر بشوند.


مرحله ی یازدهم:دریافت ویزا از اداره ی پست:

دوروز بعد از مصاحبه یعنی صبح پنجشنبه برای من از طرف سفارت ایمیل اومد که ما مدارک شما را تحویل اداره ی پست داده ایم ومیتوانید بین یک تا دوروز کاری دیگه بروید و مدارکتون را دریافت کنید.من هم پنجشنبه بعد از ظهر با جمعی از بچه های دیگه رفتم اداره ی پست تا مکانش را یاد بگیرم که اتفاقی پرسیدم شرایطم را دیدم که مدارکم اومده.بنابراین با نشان دادن برگه ی رسید PTT مدارکم را تحویل گرفتم که همان پاکت زردرنگ معروف بعلاوه ی پاسورت ویزا خوردم بود.


مرحله ی آخر:مرحله ی جشن گرفتن و خوشحالی

پس از قبولی تکضرب در سفارت به همراه دوستان عزیز:خانواده ی interuniversal و دوستانشون و خانواده ی humsun و خانم ترکی ایرانی عزیز به همراه مادر گرامیشان رفتیم به صرف شام و شب نشینی به یکی از رستوران های ترکیه و جای تک تک شما عزیزان را خالی کردیم.


آخرین کلام:

در آخر میخواستم اول از همه از مدیران و سازندگان این وبسایت بسیار مفید نشکر فراوان بکنم که این پروسه ی طولانی را بسیار آسان کرده اند.همچنین از مدیران محترم و باتجربه ی تاپیک ها.از دوستان بسیار خوب و عزیزم،اول از همه جناب آقای ho-tasha عزیز که به کمک دستور العمل ها و سفرنامه ی کامل و فوقالعاده ی ایشان بسیاری از مسایل به راحتی حل شد و بازهم توصیه ی اکید میکنم که حتما حتما سفرنامه ی ایشون را مطالعه کنید.ثانیا از خانواده های محترم humsun و interuniversal عزیز که همواره به من دلگرمی های زیاد دادند تا حتی لحظه ی مصاحبه و صمیمانه به خاطر همه ی دلگرمی هاشون تشکر میکنم.از تمامیه دوستان دیگر مهاجر سرایی که من را از ابتدا راهنمایی کرده و به سوالات پر تکرار ابتدایی من صبورانه جواب میدادند نیز صمیمانه تشکر کرده و بهترین ها را برایشان آرزومندم.امیدوارم همه ی 2016 ها به زودی در اینجا دور هم جمع شویم.در آخر به خاطر این سفرنامه ی طولان عذر خواهی میکنم ولی سعی خودم را کردم که جای سوالی باقی نذارم.به هرحال اگر سوالی داشتید میتونید برای من پیام خصوصی بدین.
کیس نامبر:**2016AS000005/رویت قبولی:3 جون/ ارسال فرم:9 جون/کارنت شدن:12 آگوست/تعداد افراد:1 نفر/ نامه ی دوم:29 سپتامبر- 11:30 شب/ تاریخ مصاحبه:3 نوامبر/ محل سفارت:آنکارا-همون آنکارا/دریافت ویزا:تکضرب 3 نوامبر/دریافت گرین کارت:5 دسامبر(یعنی 22 روز بعد از ورود)/اولین ورود به آمریکا:ایشالا 13 نوامبر ساعت 9:15 صبح به وقت دالاس/مقصد:دالاس/جمع تقریبی مخارج تا حالا:هی داره زیاد میشهBig Grin

پاسخ
با سلام دوستان عزیز ما هم نوبتمون شد مهع اینجا سفرنامه بزاریم همونطور که میدونید ما ترکیه بودیم
و بعد از مصاحبه ای کوتاه آفیسر به ما کلیرنس داد.
امیدوارم مدیران این پیام رو پاک نکنن چون با کلی مشکل و دردسر با آقای کاوه به این نتیجه رسیدیم.
شما دوستان عزیز میتونید سفرنامه رو به همراه جزئیات از این قسمت برداشت نمایید.
.pdf   Lottery Az Ghaboli ta CEAC Ankara.pdf (اندازه 29.79 MB / تعداد دانلود: 6,654) -->
.pdf   Lottery Az Ghaboli ta CEAC Ankara.pdf (اندازه 29.79 MB / تعداد دانلود: 6,654)
البته همه اینها به کمک آقای سیامک و محمد عزیز و آقای کاوه مدیر فنی عزیز بود که تونست این مشکل رو مرتفع کند.
دوستان عزیز بنده قصدم تنها و تنها کمک به دوستان بوده و نه هزینه پرداخت شده و نه هزینه ای به بنده داده شده ولی به نظرم با درایت آقای کاوه این مشکا مرتفع گردید.
مجدداً از ایشون تشکر میکنم.
CN:8**✈IV:Oct.2015✈Per:2✈Status:Clear(A.P.146Day) 4-Mar
Entrance:Houston,TX✈Visa22-March-2016:
Entrance به امید خدا ابتدای Sep.2016
سفرنامه
.pdf   Lottery Az Ghaboli ta CEAC Ankara.pdf (اندازه 29.79 MB / تعداد دانلود: 6,654)
پاسخ
(2015-12-08 ساعت 05:17)Nazem نوشته:  دوستان سلام

اخیرا با معضلی به نام سفرنامه هایی که با فرمت PDF و در سایتهایی خارج از سایت مهاجرسرا بارگذاری می شود مواجه شدیم که متاسفانه بعضی از این سفرنامه هایی که حجم زیادی دارند غالبا کپی برداری شده از مطالب آزاد همین سایت بنام جمع آوری کننده هستند و مطلب جدیدی ندارند و این امر باعث کم رغبتی سایر دوستان در تولید محتوای جدید می شود و اصل روال سفرنامه نویسی که در این سایت از سالیان گذشته بابت شده بود را به مخاطره می اندازد و وقتی به گردآورندگان این مطالب هم تذکر داده می شود که این امر ترافیک سایت را کم می کند و حلاف قوانین سایت هست و همچنین پیامد های بعدی دارد متاسفانه با فرافکنی سعی در وارونه نشان دادن حقیقت می کنند و با بکار گیری الفاظی نظیر مهم نبودن ترافیک سایت برای ما!!! (سایتی که همه اطلاعاتشان را از آن بدست آوردند و همین مطالب را از همین سایت کپی کردند) و یا رفتار خارج از قاعده شان سعی در بهم ریختن نظم این انجمن دارند.

برای توضیح عرض می کنم که بنده و سایر مدیران مهاجرسرا دوست داریم این سایت با مطالب زیاد و مفید در اختیار همه کاربران قرار گیرد اما راه و روش آن احترام گذاشتن به نام مهاجرسراست و خروج از این سایت باعث پراکنده شدن مطالب می گردد.

برای مثال دوستانی که سفرنامه شان را بصورت PDF که توسط موتور های جستجو قابل ذخیره نیست در سایت های بارگذاری رایگان قرار می دهند و لینک آن را در سایت قرار می دهند نمی دانند که این سایت ها اعتباری ندارند و هر زمانی که دلشان بخواهد می توانند بدون اطلاع مطالب را از دیتابیس های خود خارج کنند. یا بعضی از این سایت ها به ازای هر دانلود مبالغی را به دارنده مطلب پرداخت می کنند که شاید قصد بعضی از این کاربران دریافت این مبالغ است.

بهرحال مدیریت سایت بشدت با این امر برخورد می کند و دست تک تک کسانی که بدون چشمداشت سفرنامه خود را در این تاپیک ها قرار می دهند را می بوسد.
پاسخ
تشکر کنندگان: behjan ، matin.sh ، ben123 ، Interuniversal ، Danoosh ، farrokh33 ، عدلی ، samilo ، ostokhan
(2015-12-08 ساعت 05:18)Nazem نوشته:  
(2015-12-08 ساعت 05:17)Nazem نوشته:  دوستان سلام

اخیرا با معضلی به نام سفرنامه هایی که با فرمت PDF و در سایتهایی خارج از سایت مهاجرسرا بارگذاری می شود مواجه شدیم که متاسفانه بعضی از این سفرنامه هایی که حجم زیادی دارند غالبا کپی برداری شده از مطالب آزاد همین سایت بنام جمع آوری کننده هستند و مطلب جدیدی ندارند و این امر باعث کم رغبتی سایر دوستان در تولید محتوای جدید می شود و اصل روال سفرنامه نویسی که در این سایت از سالیان گذشته بابت شده بود را به مخاطره می اندازد و وقتی به گردآورندگان این مطالب هم تذکر داده می شود که این امر ترافیک سایت را کم می کند و حلاف قوانین سایت هست و همچنین پیامد های بعدی دارد متاسفانه با فرافکنی سعی در وارونه نشان دادن حقیقت می کنند و با بکار گیری الفاظی نظیر مهم نبودن ترافیک سایت برای ما!!! (سایتی که همه اطلاعاتشان را از آن بدست آوردند و همین مطالب را از همین سایت کپی کردند) و یا رفتار خارج از قاعده شان سعی در بهم ریختن نظم این انجمن دارند.

برای توضیح عرض می کنم که بنده و سایر مدیران مهاجرسرا دوست داریم این سایت با مطالب زیاد و مفید در اختیار همه کاربران قرار گیرد اما راه و روش آن احترام گذاشتن به نام مهاجرسراست و خروج از این سایت باعث پراکنده شدن مطالب می گردد.

برای مثال دوستانی که سفرنامه شان را بصورت PDF که توسط موتور های جستجو قابل ذخیره نیست در سایت های بارگذاری رایگان قرار می دهند و لینک آن را در سایت قرار می دهند نمی دانند که این سایت ها اعتباری ندارند و هر زمانی که دلشان بخواهد می توانند بدون اطلاع مطالب را از دیتابیس های خود خارج کنند. یا بعضی از این سایت ها به ازای هر دانلود مبالغی را به دارنده مطلب پرداخت می کنند که شاید قصد بعضی از این کاربران دریافت این مبالغ است.

بهرحال مدیریت سایت بشدت با این امر برخورد می کند و دست تک تک کسانی که بدون چشمداشت سفرنامه خود را در این تاپیک ها قرار می دهند را می بوسد.
با سلام آقای ناظم اگر از چیزی مطمئن هستین که چنین افرادی پولی گرفته اند ذکر بفرمایید.
اگر منظور شما بنده هستم بنده نه یک ریال از کسی گرفتم نه از سایتی.
همچنین بنده درابتدار سفرنامه خویش به وضوح به تمامی دوستان اعلام کرده ام که چه اطلاعاتی رو از سفرنامه دوستان کپی برداری نمودم پس لطفا..........
با تشکر و احترام.
CN:8**✈IV:Oct.2015✈Per:2✈Status:Clear(A.P.146Day) 4-Mar
Entrance:Houston,TX✈Visa22-March-2016:
Entrance به امید خدا ابتدای Sep.2016
سفرنامه
.pdf   Lottery Az Ghaboli ta CEAC Ankara.pdf (اندازه 29.79 MB / تعداد دانلود: 6,654)
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، Interuniversal ، farrokh33 ، عدلی ، cupcake ، ostokhan
(2015-12-08 ساعت 05:18)Nazem نوشته:  
(2015-12-08 ساعت 05:17)Nazem نوشته:  دوستان سلام

اخیرا با معضلی به نام سفرنامه هایی که با فرمت PDF و در سایتهایی خارج از سایت مهاجرسرا بارگذاری می شود مواجه شدیم که متاسفانه بعضی از این سفرنامه هایی که حجم زیادی دارند غالبا کپی برداری شده از مطالب آزاد همین سایت بنام جمع آوری کننده هستند و مطلب جدیدی ندارند و این امر باعث کم رغبتی سایر دوستان در تولید محتوای جدید می شود و اصل روال سفرنامه نویسی که در این سایت از سالیان گذشته بابت شده بود را به مخاطره می اندازد و وقتی به گردآورندگان این مطالب هم تذکر داده می شود که این امر ترافیک سایت را کم می کند و حلاف قوانین سایت هست و همچنین پیامد های بعدی دارد متاسفانه با فرافکنی سعی در وارونه نشان دادن حقیقت می کنند و با بکار گیری الفاظی نظیر مهم نبودن ترافیک سایت برای ما!!! (سایتی که همه اطلاعاتشان را از آن بدست آوردند و همین مطالب را از همین سایت کپی کردند) و یا رفتار خارج از قاعده شان سعی در بهم ریختن نظم این انجمن دارند.

برای توضیح عرض می کنم که بنده و سایر مدیران مهاجرسرا دوست داریم این سایت با مطالب زیاد و مفید در اختیار همه کاربران قرار گیرد اما راه و روش آن احترام گذاشتن به نام مهاجرسراست و خروج از این سایت باعث پراکنده شدن مطالب می گردد.

برای مثال دوستانی که سفرنامه شان را بصورت PDF که توسط موتور های جستجو قابل ذخیره نیست در سایت های بارگذاری رایگان قرار می دهند و لینک آن را در سایت قرار می دهند نمی دانند که این سایت ها اعتباری ندارند و هر زمانی که دلشان بخواهد می توانند بدون اطلاع مطالب را از دیتابیس های خود خارج کنند. یا بعضی از این سایت ها به ازای هر دانلود مبالغی را به دارنده مطلب پرداخت می کنند که شاید قصد بعضی از این کاربران دریافت این مبالغ است.

بهرحال مدیریت سایت بشدت با این امر برخورد می کند و دست تک تک کسانی که بدون چشمداشت سفرنامه خود را در این تاپیک ها قرار می دهند را می بوسد.
لطفاً بزارید پیام باشه تا دوستان پاسخ بدن و قضاوت کنن.
برش ندارین
CN:8**✈IV:Oct.2015✈Per:2✈Status:Clear(A.P.146Day) 4-Mar
Entrance:Houston,TX✈Visa22-March-2016:
Entrance به امید خدا ابتدای Sep.2016
سفرنامه
.pdf   Lottery Az Ghaboli ta CEAC Ankara.pdf (اندازه 29.79 MB / تعداد دانلود: 6,654)
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr ، Interuniversal ، farrokh33 ، عدلی ، ostokhan
ho_tasha عزيز
مهاجرسرا پيام هايي كه خلاف مقررات و قوانين سايت نباشه رو بهيچ عنوان كاري باهاش نداره.

بنده عرض كردم بعضي از اين سايت ها مبالغى رو در ازاي هر دانلود پرداخت مي كنند و يك سخن عمومى بود حالا چرا شما به خود گرفتيد رو دليلش رو نمى دونم اما موارد زيادي توي سايت بوده و فقط سفرنامه شما قصد مطلب من نبود.

جالبه كه شما راجع به بحث Pay per download فرموديد ولى راجع به هدايت ترافيك مهاجرسرا به بيرون هيچ حرفي نزديد. بهرحال هر جايي كه ما وارد ميشيم بايد به قواعدش احترام بگذاريم و همه ي دوستان ديدند كه بنده هم در مهاجرسرا و هم در كانال تلگرام پاريز تراول بي دريغ همه دوستان رو حتي اونهايي كه با شركت قرارداد ندارند رو راهنمايي مى كنم و هدف رو چيز بالاتر از مسائل مالى مي دونم و قصدم فقط كوتاه كردن دست كلاهبرداران سو استفاده جويى هست كه در نزديك سفارت ها با ايجاد استرس سعى در سو استفاده دارند و اگر همه ما با هم در چارچوب قوانين سايت متحد باشيم مسلما باعث انزواى هرچه بيشتر اين كلاهبرداران فحاش مى شويم كه مطمئنم قصد شما هم كمك به دوستانه و همونجورى عرض كردم شخصا دست تمامي كسانى كه بدون چشمداشت در اين سايت مطلب ، پاسخ ، سفرنامه و ... مي گذارند رو مي بوسم.
سیدعلی سپهر
مدیر ارشد مهاجرسرا و مدیرعامل شرکت پاریز تراول
ali.sepehr@pariztravel.com


هر آنچه در مورد لاتاری بايد بدانيد.
https://telegram.me/pariztravel
پاسخ
تشکر کنندگان: Interuniversal ، pouyasanat ، omid40 ، matin86 ، Danoosh ، farrokh33 ، storagemeter ، masod3
سلام
ما امروز رسیدیم تهران.خوندن تجارب ما در این سفر خالی از لطف نیست.از اونجایی که تقریبا اصول کار مشخصه وارد جزییات میشم.
کیس ما شامل دو نفر بود.بعد از قبولی ازدواج کردیم کار آزاد و معاف.بخاطر همین احتمال یه ضرب زیادی میدادم.پس بلیط رو سیستمی 11 روزه گرفتم.هتل هم هیلتون رو برای 5 روز رزرو کردم.البته چون طرف آشنا بود قیمت خیلی خوبی گرفتم.ترنسفر هم گرفتم که کاره خوبی بود.مدیکال رو برای 4 زانویه و مصاحبه 7 زانویه.ما 3 زانویه با ماهان رفتیم و ترنسفر اومد و کلی راهنمایی کردن که واقعا بدرد خورد.هتل هم خوب بود.همون موقع هم که رسیدیم رفتم مطب دکتر رو پیدا کردم.



4 زانویه مدیکال
ما صبح زود رفتیم.منشی اومد.دوستان گفته بودن عکس 3*4 ببرین.اما اونجا گفتن که خودشون عکس میگیرن.رفتیم برای تست خون و ایکس ری برای 2 نفر 95 لیر.گفتن فردا جوابش حاضره.بعدم رفتیم برای دکتر.اول خانمم رفت.به خانمم گفتم تا خواست واکسن بزنه به تست آنتی بادی بنویسه.خانمم رفت داخل بعدم من رفتم.دکتر من رو معاینه کرد و خواست واکسن بزنه گفتم تست بنویس.گفت اوکی.گفت برو بیرون (منظورش همسرش بود بیرون اطاق) بگو بنویسه.منم اومدم بیرون دیدم خانمم واستاده گفت بهش واکسن زده اصلا نذاشته بگه.خلاصه زنش نوشت گفت برو آزمایشگاه.رفتم آزمایشگاه اونم زنگ زد بالا.گفت قیمت آنتی بادی سیصد و خورده ای میشه جوابشم پنج شنبه حاضر میشه اگه میخواین چهارشنبه حاضر بشه چهارصد و خوردهای لیر میشه.منم پرسیدم واکسن چنده گفت 130 دلار.که میشه 390 لیر.دیدم واکسن به صرفه تره.پس سرمو عین بچه آدم انداختم رفتم واکسنو زدم.یه حرف زشت خیلی بدم دادم.البته تو دلم.چون کسی جرات اخم کردنم نداره.اونجا بود که فهمیدم خیلی دکتره عوضیه.یکی از دوستانم که با ما بود به زور به خودش واکسن زدن اما واسه خانمش تست نوشته بودن که 4 شنبه حاضر میشد 32 دلار.کلا قیمتا دل بخواهی بود انگار.در ضمن واکسیناسیون ما کامل بود.خلاصه که 200 دلار پول ویزیت شد 260 دلار واکسن



7 زانویه مصاحبه
ما صبح زود رفتیم.از قبل سفارت رو پیدا کرده بودیم.تو صف واستادیمو بعدم رفتیم داخل.من عکسارو یادم رفته بود بیارم اما گفتن عکسایی که فرستادین خوبه.خیلی طول نکشید که وقت مصاحبه شد.طرف که مصاحبه میکرد قیافش شبیه اندونزیایی ها بود.خیلی شاد بود.ما گفتیم فارسی مصاحبه کنن اونام لطف کردن اهمیت ندادن و انگلیسی مصاحبه کردن کیس ما واسش خیلی جالب بود خیلی سوال کرد.البته کیس ما ابهامات زیادی داشت.منم به خانمم گفتم بذار فقط من جواب بدم.سوال زیاد پرسید ولی هر کاری کرد ویزا نده حریف من نشد و جوابشو دادم.از اونجایی که ازدواج ما بعد برنده شدن بود مدارک برده بودیم که اثبات کنبم.خدایی هم خوب جواب دادم.از قبل خیلی تمرین کرده بودم.خلاصه دیدم یه برگه صورتی لای پاسامونه اما مطمئن بودم یه ضرب میده.بعدم گفت پاساتون بمونه 7 روز دیگه ویزا حاضره

چند روز بعد
برگه صورتیو خوندم دیدم نوشته موقتا بهتون ویزا تعلق نگرفته.منم گیج شدم کلی تحقیق کردم.از شانسه بعد مهاجرسرا هم در دست تعمیر بود.11 زانویه ایمیل اومد که پاساتونو تحویل پست دادیم.ما هم رفتیم پست گفت نیومده.12 زانویه رفتیم نیومده بود.دیگه 13 زانویه رفتیم اومده بود.مدارک یا ساعت 11 میرسن یا 3.

سعی کنید قبل از اومدن به ترکیه یه سری چیزای کلیدی رو به ترکی یاد بگیرین چون واقعا به کار میاد.اگه خواستین تاکسی بگیرین با تاکسی متر نرین.قیمت رو از هتل بپرسین بعد با تاکسی طی کنید.حتما نقشه آفلاین داشته باشید.مردم آنکارا بر خلاف تصور خوب و خونگرمن.از هر کس که سوال میکردم هر طور که بود راهنمایی میکرد.حتی باهامون میومدن تا راه رو نشون بدن.کلا آدمای خوبی بودن.
در مورد ترکیه میگن پیکاپ ندارن.اما ازانسی که ما ترنسفر گرفته بودیم پیکاپ میکردن نفری 100 دلار.ما ترجیح دادیم خودمون بگیریم که تو هزینه اشتباه بود
هتل هم از آزانسای ایران بگیرین که قیمت با قیمت board هتل خیلی خیلی فرق داره
دوستان اگه کسی سوالی داشت بپرسه اگه منم چیزی یادم اومد میگم
با تشکر از همه دوستانی که کمک کردن و به امید گرفتن ویزا برای دوستان
شماره کیس:    31xx    تاریخ رویت قبولی:   8jun
کنسولگری:     ankara   تعداد افراد منظور در کیس :    2
ارسال فرمهای سری اول:    24jul     کارنت شدن کیس:   18nov
مصاحبه:      7jan               ویزا یه ضرب
دریافت ویزا:  13 jan      ورود به آمریکا:   21 apr        دریافت گرین کارت: jun 22
پاسخ
با سلام خدمت دوستای عزیز
من ترجیح می دم خیلی توضیح ندم که چطوری گذشت و اما اولش یکم از شرایط خودم میگم شاید شرایط یکم راحت تر پیش بره برای دوستان
من 5 ژانویه مصاحبه داشتم تو انکارا و تنها بودم . برای مدیکال من همه واکنسا رو زده بودم و حتی تست آنتی بادی رو هم در کارت زرد برام وارد کرده بودن . دکتر انیستیو پاستور تجریش گفت بگیر نگیر داره شاید قبول کنه این تست رو شاید نه .
تمام دوستایی که با من مدیکال داشتن اون روز واکسن خودن به غیر از من . مدیکال چند طبقه هست و هر بخش از کار شما تو یه طبقه انجام میشه البته با کمال آرامش و زمان بندی خیلی خوب و احترام
یه مورد که به نظرم لازمه دوستان بدونن اینه که سفارت و شرایطش یک مقدار متفاوته . مصاحبه شما تو یه اتاق یا همچین چیزی نیست . سفارت مثل بانک می مونه . 11 تا باجه داره که با توجه به شماره ای که به شما دادن این شماره تو صفحه دیجیتالی که تو سالن هست ظاهر میشه و شما به اون باجه میرید تا بخشی از کارتون رو انجام بدید . من همیشه نسبت به گفته دوستان فکر می کردم واسه مصاحبه آفیسر تو یه اتاق نشسته و باید برم بشینم جلوی اون و باهاش صحبت کنم . اما اینطور نبود . صندلی برای افرادی که منتظر هستن صداشون کنن وجود داره و پشت باجه صندلی ای نیست .

در نهایت من مدارک رو دادم . نشستم . دوباره شمارم نمایان شد . پول رو پرداخت کردم و دوباره نشستم تا صدا کنن واسه مصاحبه . بعد در نهایت فراخوانده شدم برای قسم و مصاحبه . از کارم پرسید که کجا کار می کنم . زمینه کاری من چیه و کجا خدمت کردم . در نهایت گفت پرونده شما بسیار کامله و ما هیچ مشکلی تو پروندتون نمی بینیم . پرونده شما یه پرسه اداری رو باید طی کنه که حدود 2 ماه زمان می بره و ما به شما ایمیل میزنیم که بیاید و ویزاتون رو دریافت کنید (احتمالا به خاطر خدمت من که تو سپاه بوده).

این هم روند کاری سفارت بنده .
اگر از بنده کمکی برمیاد من در خدمت هستم . D:
شماره کیس  2016as21xx
تاریخ رویت قبولی: 15 می ‎2015‎
کنسولگری: انکارا
تعداد افراد منظور در کیس :2
ارسال فرمهای سری اول:  جولای
کارنت شدن کیس:اکتبر
مصاحبه: jan 5
دریافت ویزا: کلیرنس
کلیر : 16 می  Wink
دریافت ویزا من: 2 june
دریافت ویزای همسرم : سپتامبر
ورود به آمریکا: 2 نوامبر
دریافت گرین کارت:
جمع تقریبی هزینه‌ها: حدود 30 میلیون ناقابل
خدمت س - کارمند شرکت خصوصی کامپیوتری
همسرم کارمند دولت - کارشناس فناوری
پاسخ
Big Grin 
سلام دوستان عزیز مهاجرسرایی Smile
به دلیل اینکه من تمام راه از ابتدای قبولی تا گرفتن ویزای یک ضرب در آنکارا را از طریق سایت مهاجر سرا یاد گرفتم وظیفه ی خودم دونستم که سفرنامه خودمو بنویسم تا دوستان دیگر هم بتونن استفاده کنن.
من اوایل تیر ماه سال 94 یعنی تقریبا 2 ماه دیرتر متوجه قبولی در لاتاری 2016 شدم و البته چون کیس نامبر من بالای 7000 بود تونستم مراحل رو بدون تاخیر پشت سر بذارم.
مصاحبه من تاریخ 6 جون 2016 در سفارت آنکارا بود یک ماه قبل ما از طریق سایت دکتر اونگان وقت گرفتم که روز جمعه 3 جون برای من تاریخ میداد بخاطر تعطیلی یکشنبه که من بتونم جواب آزمایشم رو هم بگیرم و بعد برای پست اقدام کردم که پست من هم همون ینی شهیر معروف بود که روزهای شنبه باز هستش.
من از طرق تور اقدام به خرید بلیط و رزرو هتل کردم برای 5 شنیه 2 جون که ساعت 7:30 صبح پرواز من بود به سمت آنکار با ماهان و هتلم هم گلد هتل بود هتل خوبی بود سه ستاره و همراه با پرسنل مهربون. چون من تنها رفتم و اتاقم سینگل بود یکم گرونتر شد اما خوبی هتل گلد اینکه تمام تختهاش دو نفره است و خیلی راحت.
روز 5 شنبه که رسیدم بعد از یکمی استراحت به همراه دوستانی که در فرودگاه باهاشون آشنا شدم رفتیم مطب دکتر اونگان رو پیدا کنیم بلوار آتاتورک رو به سمت سفارت آمریکا رفتیم و مطب دکتر قبل از پارک داخل یه فرو رفتگی هستش رو پیدا کردیم چون من فرداش ساعت 9 وقت دکتر داشتم.
صبح ساعت 8:30 به سمت مطب رفتم اونجا عکس نیاز نداره خودشون عکس میگیرن به ترتیب افرادی که زودتر رسیدن وقت شما در نظر گرفته میشه 2 نفر جلوی من بودن و من میشدم نفر سوم.
بعد از معاینات معمولی دکتر اونگان لطف کردن 2 تا واکسن به من زدن که یکیش بخاطر اشتباه انیستو پاستور ایران بود  واکسن ام ام ار برام زد که همین باعث شد من روز بعد از معاینه مریض بشم و از تب و لرز و حالت تهوع کلا از هتل بیرون نیام.
روز شنبه ساعت 11 جواب من حاضر بود و چون روز تعطیلی بود و منشی دست تنها من مجبور شدم تا ساعت 12 اونجا بشینم و بعد جواب رو بگیرمو با حال خراب برگردم هتل.
روز یکشنبه من با 3 تا از دوستهای خیلی خوبم که اونجا باز باهاشون آشنا شدم که از بچه های بازمانده لاتاری 2014 بودن رفتیم آنیت کبیر و آنکارا کستل. واقعا بهمون خوش گذشت و زیبا بود.
این رو هم در نظر بگیرید که کلا با تورهایی که لیدرتون بهتون پیشنهاد میده هیچ جا نرید چون اگه خودتون برید 1 سوم قیمت اونها میشه .
مردم آنکارا واقعا مهربونن و بهتون کمک میکنن.
بهترین چیزی رو که من میتونم بهتون پیشنهاد بدم اینکه حتما برنامه مپس.می رو دانلود کنید چون نقشه اش آفلاین هم کار میکنه
Application : Maps.me
صبح روز دوشنبه که من وقت سفارت داشتم ساعت 4 صبح از خواب بیدار شدم کم کم آماده شدم و ساعت 5:30 صبح دم در سفارت بودم حالا چرا انقدر زود
دلیلش تجربه من از سفارت فرانسه در ایران بود که من 4 صبح اونجا بودم کلی شلوغ بود
اما گول نخورید اصلا من بیچاره تک و تنها اونجا منتظر بودم پیشنهاد من اینکه ساعت 7 تا 7:10 جلوی سفارت باشید خوبه
ناگفته نمونه که منی که زود رسیده بودم کلا پلیسها مراقب من بودن که اتفاقی برام نیوفته ازم سوال کردن که چرا اونجام و گفتن که خیلی زود اومدی اما گشتی هاشون هم هر دفعه از جلوی من رد میشدن مراقب من بودن.
جلوی من یه نفر بود که ساعت 7:30 وقت مصاحبه داشت و من نفر دوم ساعت 8.
بعد از چک امنیتی سفارت وقتی وارد شدیم نوبت مصاحبه گرفتیم به زبان فارسی
وقتی شروع کردن به اعلام شماره ها اول رفتم اصل مدارک رو تحویلشون دادم بعد مبلغ 330 دلار و در نهایت مصاحبه.
من یک پیرهن رسمی آستین بلند پوشیدم با یه شلوار که آفیسر از کمر به بالای شما رو میبینه.
بعد از سلام و احوال پرسی با آفیسر و لبخند زدن به همدیگه
2 تا سوال از من پرسیده شد
1- رشته تحصیلی که من گرافیک خوندم
2- شغلم که گرافیست هستم
و در نهایت آفیسر من که آقا بودن با یک لبخند گفت که با ویزای من موافقت میکنه 2 تا 3 روز کاری برم پست پاسپورتمو تحویل بگیرم.
خب اون روز روز خوبی بود توی سفارت من 3 نفر غیر از خودم دیدم برای لاتاری که هر سه ویزای یک ضرب گرفتیم
یه نفر آقا و دو تا خانوم دیگه
تجربه من کلا این بود که اصلا مرحله سختی نیست فقط با آرامش و لبخند صحبت کنید چون تصمیم قبلا گرفته شده
به امید ویزای یک ضرب همه دوستان و کلیر شدن بازم همه دوستان بخصوص 2 دوست گلم که سفر آنکارای منو برام خیلی جذاب کردن
کیس نامبر : 7XXX / کنسولگری: ANKARA / تعداد افراد منظور در کیس : ۱ / ارسال فرمهای سری اول: 30 june / کارنت شدن کیس:  20 April / مصاحبه:  6 June
پاسخ
تشکر کنندگان: sheghi ، storagemeter ، Siamak ، matin.sh ، saeidsh ، ostokhan ، algh90 ، kia_0950




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان