2013-06-29 ساعت 15:59
صدرای عزیز
من رو هم در غمت شریک بدون...
من هم دوسال پیش مادرم رو از دست دادم انگار از اون به بعد خودم هم مردم ...هر روز و هر لحظه باهاش صحبت می کنم..درددل می کنم ..با اونیکه با همه زیاد شوخی می کنم ولی بیشتر اوقات چشام پر از اشکه طوری که خیلی از همکارام فکر میکنن چون چشام برق میزنه معتاد هستم!!!ولی کسی نمی دونه بخاطر مادرمه...
اینو گفتم که بدونی تنها نیستی و ما همه حالتو میدونیم ...
به امید روزی که همه تا ابد در کنار هم شاد و خوشبخت زندگی کنیم...(تو گرین لند)
من رو هم در غمت شریک بدون...
من هم دوسال پیش مادرم رو از دست دادم انگار از اون به بعد خودم هم مردم ...هر روز و هر لحظه باهاش صحبت می کنم..درددل می کنم ..با اونیکه با همه زیاد شوخی می کنم ولی بیشتر اوقات چشام پر از اشکه طوری که خیلی از همکارام فکر میکنن چون چشام برق میزنه معتاد هستم!!!ولی کسی نمی دونه بخاطر مادرمه...
اینو گفتم که بدونی تنها نیستی و ما همه حالتو میدونیم ...
به امید روزی که همه تا ابد در کنار هم شاد و خوشبخت زندگی کنیم...(تو گرین لند)