گفتگوی آزاد در مورد اعلام نتایج (شمارش معکوس)

[farrokh33]

سلام دوستان عزیز
درچند پست قبلی دوست بسیار عزیز وگرامی جناب ostokhan خاطره ای از من بازگو کردند که برای خودم هم یادآور روزهایی بسیار هیجان انگیز بود ومرا به آن روزهای زیبا بردند میخواستم دنباله سفرهایم به آم ر یکا را بنویسم ومقایسه ای داشته باشم بین دو زندگی متفاوت .تاهم سرمان گرم شود واین روزهای سرنوشت ساز رو بهتر سپری کنیم وهم تجربه ها رو در اختیار همدیگر قرار دهیم تا با چشمانی باز به سرزمین آرزوها نگاه کنیم ولی بد نیست از آن روزها ی لاتاری بیشتر برایتان بنویسم:
1-وقتی نامه اول (قبولی در لاتاری) پسرم را دیدم در یک لحظه زمان برایم متوقف شد نمیدانستم بخندم ویا بترسم یک احساس بسیار گنگ بوداحساسی که نمیتوانم آنرا توصیف کنم .آرزو میکنم درآن موقعیت قرار بگیرید تا آن را احساس کنید.
2-بعد ازبیرون آمدن از شوک اولیه که چند ثانیه ای بیشتر طول نکشید اولین ترس سرغم آمد پسرم که دانشجو است وسربازی نرفته چگونه میتوانم برایش پاسپورت بگیرم واز کشور خارجش کنم تا آن موقع نمیدانستم که میشود وثیقه 15 میلیونی گذاشت ومشکل رو حل کرد .به تکاپو افتادم با یکی از آشنایان تماس گرفتم وپرسیدم راههای گرفتن کفالت سربازی ویا معافیت پزشکی ویا ... دیدم نه این راهها شدنی نیست وبه بن بست میخورم هنوز نمیدانستم از راههای قانونی یعنی گذاشتن وثیقه میشود مشکل پاسپورت وخروج از کشور را حل کرد با یکی از دوستان تماس گرفتم وراه گرفتن پاسپورت زیارتی ورفتن به ع ر ا ق رو پرس وجو کردم دیدم از این راه میشود اقدام کرد فکر کردم وقتی وارد ع ر اق شدیم از راه ار ب یل میتوانیم وارد خاک ترکیه شویم از بابت خروج از کشور تا اندازه ای خیالم راحت شد.
3- آن سال فکر کنم حدود 19 می سایت باز میشد تا فرم ها رو پر کنیم چون فرم ها تغییر کرده بودندواولین سالی بود که فرم جدید باید پرمیکردیم این مدت فرصت خوبی بود تا اطلاعات کسب کنیم هنوز با مهاجرسرا آشنا نشده بودم واطلاعات لاتاری ام درحد صفر بود درست مثل ماشین صفر کیلومتر وحالا که حدود 3سال از اونموقع میگذره به لطف اطلاعاتی که دوستان توسط این سایت دراختیار همدیگر قرا رمیدن فکر کنم همگی اطلاعاتمان درحد یک وکیل مهاجرتی شده است .
4-ما درایران وپسر بزرگم در آم ر کا در تکاپو بودیم برای کسب اطلاعات که قدم بعدی چیه تا اینکه یکروز به من خبر داد که سایتی است به نام مهاجرسرا حتما مراجعه کن واز راهنمای هاوتجربیات اونجا استفاده کن .
5-من با وسواس وبدبینی که از خصوصیات ما ایرانیهاست به این سایت مراجعه نکردم ولی بلاخره پس از چند روز تاخیرسایت را باز کردم درابتدای اون نوشته بود اگر میخواهید از نوشته ها استفاده کنید ویا مطلبی بنویسید باید عضو شوید وقتی ذیدم باید عضو شوم عطایش را به لقایش بخشیدم و از سایت اومدم بیرون فکر میکردم اگر عضو شوم ممکن است اطلاعات قبولی پسرم رو هک کنند و کس دیگه ای جای اونو بگیره آخه گنج بسیار گرانبهایی به دستمون رسیده بود که به هیچ قیمتی حاظر نبودم اونو از دست بدم .یکی دوسالی بود که به پسرم میگفتم زبان بخون تا آماده بشی بعد از لیسانس بفرستمت پیش برادرت ولی از من اصرار واز او بیخیالی و رفیق بازی حتی قرار شد برادرش مقاله ای به اسم اوبرایش بنویسد و از این طریق برای ارایه مقاله برود ا م ر یکا ولی اصلا قدمی حتی کوچک برنمیداشت و در دنیای کودکانه خودش غوطه ور بود وگذر زمان رو که به سرعت سپری میشد اصلا حس نمیکرد(الان که حدود 2سال است که رفته اونجاودرس میخواند هرترم جزو دانشجویان ممتاز و با معدلA میشود وجزو دانشجویان استعدادهای درخشان دانشگاه شده است و کمک هزینه تحصیلی میگیرد یعنی علاوه برا آنکه شهریه نمیدهد هرترم هم مقداری به حسابش میریزند )
6-بلاخره 19می شد وسایت باز شد حالا باید فرم رو پر میکردیم شروع به نوشتن مشخصات کردیم تا رسیدیم به یکی از قسمت هاش که باید شماره پاسپورت رو مینوشتیم .وتا این قسمت پر نمیشد سایت اجازه نمیداد ادامه بدیم(توی فرم های سالهای قبل شماره پاسپورت رو نمیخواست).دوباره به تکاپو افتادیم با خانم لیدری که توی آنکارا بود وکارای مهاجرتی میکرد تماس گرفتم(توی سفرهای قبلی ایشون کارای وقت سفارت وترانسفر و...مارو انجام میداد ) راهنمایی کرد یک شماره ای توی فرم بنویسیدوفرم روبفرستید وبعد از اینکه پاسپورت گرفت ایمیل بزنید وبگید اشتباه شده وتصحیح کنید .این راهنمایی برام جالب نبود وانجام ندادم. رفتم سراغ مهاجرسرا ولی با ترس ولرز ووسواس وبا احتیاط کامل عضو شدم ووارد سایت شدم وشروع کردم خوندن مطالب .بلاخره متوجه شدم با وثیقه میشه مشکل پاسپورت رو حل کرد
7- فردا صبح اول وقت که هنوز هوا تاریک بود دست بکار شدم وبطور خلاصه بعد از 4روز پاسپورت رو گرفتم و23 می فرم رو پر کردیم وفرستادیم حتما میگید مگه میشه درعرض 4روز هم رفت دانشگاه نامه نطام وظیفه رو گرفت وهم رفت نظام وظیفه نامه اجازه خروج از کشور رو برد پلیس+10 ودرخواست پاسپورت کرد و4روزه پاسپورت دستت باشه ولی این کار شدنی بود ومن انجامش دادم از صبح که میرفتیم بیرون شب برمیگشتیم خونه .نامه دانشگاه رو که گرفتم بلافاصله بردم نظام وظیفه. وثیقه رو پرداخت کردم بلافاصله اومدم پلیس+10 مدارک رو تحویل دادم بلافاصله رفتم اداره کل گذرنامه جایی که پاسپورتها رو چاپ میکردند از ابتدای راه گاهی با خواهش وگاهی با التماس وگاهی با ...میانبر میزدم وقتی پاسپورت چاپ شد رفتم از اداره کل پست تحویل گرفتم ونذاشتم چند روزی توی پست اینجا واونجا بره .
8-بعد از پر کردن فرمها وفرستادن اونا وگرفتن تاییدیه تاحدودی خیالم راحت شد.هنوز نمیدونستم کارنتی چیه ونمیدونستم اهمیت شماره (کیس نامبر) چقدر اهمیت داره وازتاریخ مصاحبه وتهیه مدارک تقریبا هیچ اطلاعی نداشتم .دوباره توی مهاجرسرا شروع به مطالعه کردم وقسمتهای مهم رو یادداشت میکردم برای اینکار دفترچه ای تهیه کرده بودم هر صفحه ای روبه تاپیک های مشخصی اختصاص داده بودم .
9-حدودای نیمه خرداد یک روز صبح زود از درد قفسه سینه از خواب بیدار شدم فکر میکردم درد معده است زیاد اهمیت ندادم ولی دیدم نه مثل اینکه درد داشت اذیت میکردونمیگذاشت بخوابم چند ماهی بود میخواستم برم چکاپ ولی امروز وفردا میکردم گفتم حالا فکر کنم وقتشه پاشدم صورت رو اصلاح کردم ولباس پوشیدم ودفترچه بیمه رو تو جیبم گذاشتم ورفتم بیمارستان بعد از معاینه ونوار قلبی بردنم CCUوبطور خلاصه بعد از چند روز عمل قلب باز .تو این مدت یعنی قبل وبعد از عمل حدودای 3هفته وقفه افتاد توی برنامه لاتاری مسابقات فوتبال جام جهانی هم چاشنی اون بود بعد از مرخصی از بیمارستان وبهبود نسبی دوباره اسب رو زین کردم ودنبال کارا رو گرفتیم.
10-...ادامه درپست بعدی