گفتگوی آزاد در مورد اعلام نتایج (شمارش معکوس)

[afshin4749]

افشین خان سلام
میگم اگر حسابداری کار میکنی میشه بگی ایا cpa گرفتی؟؟

سلام عزیزم ،
خیر، متاسفانه آزمون CPA مشکلات بسیاری برای کسانی که مدارج تحصیلی شان خارج از آمریکا بوده را دارد چرا که شما نیازمند هستید تا از روش همسان سازی استفاده کنید تا به استانداردهای مورد قبل و پذیرش اینها برسید. غیر ممکن نیست اما باید کلی هزینه کنید برای این موضوع. هزینه ی آمادگی برای آزمون چهار مرحله ای این سرتیفیکیشن چیزی در حدود هشت هزار دلار است که برای منی که کلی بدهی دارم کلا غیر ممکن است و از طرفی هیچگونه دریافتی هم مثل فایننشیال اید و وام هم برای آن از طرف دولت وجود ندارد و اگر میخواهید فایننس استفاده کنید باید به سازمانهای خصوصی مراجعه کنید که آنها هم پوست شما را میکنند و سرآخر هم هیچ !! برای کسانی که مثل من مدرک لیسانس حسابداری دارند بهتر است که یک فوق لیسانس را در اینجا بگیرند و بدون دردسر بروند آزمون را بدهند و برود پی کارش. که البته حداقل یک فوق لیسانس در یک دانشگاه معتبر آن هم در رشته ی حسابداری چیزی حدود سی هزار دلار آب میخورد و اگر MBA باشد که میرود روی پنجاه تا شصت هزار دلار !!! اگر هم شما خودتان بخواهید بخوانید که تقریبا میسر نیست و دشوار است چرا که وقتی شما وارد کلاس شوید و یا دانشگاه کلا با واژگان درسی خود به زبان انگلیسی خالص آشنا میشوید و این یک نکته ی بسیار با اهمیت است. اگر در ایران فوق لیسانس گرفته باشید باز هم یک پله جلوتر از یک لیسانسیه خواهید بود و نگرانیهایی برای معادلسازی نخواهید داشت. خلاصه اینکه من فعلا روی هوا هستم و هر شب دارم میخوانم و به امید اینکه بتوانم لااقل CAP را بجای CPA بگیرم که آنهم کم اهمیت تر از آن دیگری نیست و خودش میتواند کمک کند که شما قادر باشید که دفتر و دستک خودتان را برای ارائه ی خدمات مالی و حسابداری به راه بیندازید. فعلا که داریم سر پیری معرکه گیری میکنیم تا ببینم خدا چه خواهد.
در مورد مسائل نوشتاری من باید بگویم که من از آرش عزیز الگوبرداری نکرده ام و این بصورت خیلی اتفاقی بوجود آمده. البته کل مطالب آرش را من مطالعه کرده ام و هر قسمت از آن را بدقت مد نظر قرار داده ام ، اما ادبیات نوشتاری من به قدرت ادبیات نوشتاری آرش عزیز نیست و ایشان خیلی خیلی مسلط هستند. حالا اگر شما این احساس را داشته اید که من شبیه ایشان مینویسم ، برایم بسیار باعث افتخار است که نظر شما را جلب کرده باشم و یا اینکه من را با آرش عزیز مقایسه کنید. اما حقیقت چیز دیگریست.
من در سال 2012 و درست از طریق گرین کارت لاتاری وارد آمریکا شدم. تصور میکنم آرش در فاصله سالهای 2008 تا 2010 وارد آمریکا شده اند و ایشان هم تصور میکنم از طریق همین لاتاری مسیر را طی کرده اند. اما در میانه ی را از همسرشان جدا شدند و حدود سه سال پیش مجددا ازدواج کردند. بهرصورت این نهایت لطف شماست که در نوشته های من ردپاهای آرش را میبینید چون خودم قلبا ایشان را خیلی دوست دارم.