کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
گفتگوی آزاد در مورد اعلام نتایج (شمارش معکوس)
.

نظرسنجی جدید در ارتباط با اعلام نتایج لاتاری DV-2018
https://www.mohajersara.org/forum/thread-7409.html

.
(2018-05-11 ساعت 23:20)American Darlin نوشته:  دیشب ... در تاریکی مطلق ... و تنها در خانه ... در حالی که بارانی شدید میبارید ... توام با رعد و برق های سهمگین ... به یاد پیشنهاد ویژه ی ققنوس افتادم ... تصمیمی گرفتم ... پس از چیزی نوشتم ... سعی کردم جامه ی مناسب بر تن کنم ... پیراهن بارسلونایی را درآوردم ... پیراهنی که بر روی آن شماره ی 7 هک شده بود ... جامه ی سفیدی بر تن کردم ... با آستینهای گشاد ... حال وقتش رسیده بود ... در تنهایی مطلق ... در تاریکی مطلق ... ورد اول را خواندم ... خبری نشد ... کسی ظاهر نشد ... من در تاریکی مطلق خیره به نقطه ای ... نقطه ای که نمیدان چیست و کجاست ... رعد و برق سهمگین دیگری زده شد ... نور بنفش رنگش لحظه ای چشمک وار از پنجره ی سمت چپم درون اتاق را روشن کرد ... اتاقی که تا در دیدم بود خالی بود ... برای لحظه ای قطرات آب پشت پنجره نمایان شدند ... قطراتی که به سمت پایین سر میخوردند ... اما لحظه ای کوتاه بود ... مجدد همه جا در تاریکی مطلق فرو رفت ... لحظه ای تامل کردم ... بعد از نفس عمیقی ... ورد دیگری خواندم ... باز هم خبری نشد ... روحی نیامد ... خواستم بلافاصله برای بار سوم تلاش کنم ... در ابتدای ورد بودم که ناگهان پس گردنی محکمی خوردم ... برگشتم اما چیزی ندیدم ... تاریک بود و تاریک ... همانجا بود که صدایی عصبانی آمد : اوشکول ایستگاه گرفتی دو ساعته ، بنال بینیم چه مرگته منو کشوندی اینجا ... من ماندم چه بگویم ... تازه یادم آمد که اصلا دلیلی نداشتم که او را احضار کردم ... فقط به توصیه ی ققنوس بود و بس ... به سرعت گفتم یکی گگگگگفت امشب احضار ررررروح کنم من هم به به به به به به توصیه ی او گگگگگوش کردم ... گفت اولا تو غلط کردی همینجوری دوما کی بوده این یارو ... گفتم یکی از عشاق فرار ... میخواهد برود ... به جهانی دور از اینجا ... در صدد است از طریق ویزای کاری برود ولی هنوز هم موفق نشده کم کم دارد نفرت پیدا میکند از ویزای کاری و هر بار میشنود راجب آن چندین لعن و لعنت میفرستد ... گفت عجبا ... حالا امشب اگر فرصت شد میرم سراغش تا تو یه چشم به هم زدن ببرمش هر جایی که خواست ... البته اگر احضارم کنه ... تو هم بار آخرت باشه منو احضار میکنی پشمک ! ... در حالی که تمام مدت صدایش از روبرو میامد و حس میکردم روبرویم است اما بعد از جمله ی آخرش بلافاصله یک اردنگی خوردم !! برای لحظه ای هنک کردم ... بهرحال دیگر صدایی نیامد ... گویا رفته بود ... به سراغ ققنوس ... فونیکس مواظب باش ... شب بسیار وحشتناک و دهشتناکی خواهی داشت ...

متن بسیار زیبا و گیرایی بود دارلین جان ولی خوب باید خیلی کار کنی و در اویل کار احتیاج به یه مدیوم حرفه ای داری که کار رو اصولی انجام بده.
ولی خوب تو لحظات تنهایی بالاخص در دل طبیعت کارت راحته و سیگنال ارتباطی زود برقرار میشه.
یه زمانی سمت جنوب کشور کار میکردم و نقل مجلس شبانگاهی ما و در زمان مثلا استراحتمان همین خزعبلات روح و جن و ...غیره بود که البته خود من چندین تجربه واقعی برخورد با ارواح و اجنه و موجودات غیر زمینی رو داشتم. اگه هم یه روزی پامون به یگنه دنیا باز شد قطعا از حوالی منطقه ۵۱ در نوادا بازدیدی خواهم داشت. دیشب هم روح اون دوستمون آدولف رو احضار کردم .هیتلر رِ میگم . البته مدعی بود که هنوز نمرده و زندگی مخفیانه ای داره و روسهای پدر سوخته تاریخ رو یه جور دیگه تحریف کردن . انگشت به دهان مبهوت تبحر من شده بود که چه طور تونستم روح یک انسان زنده رو احضار کنم که منم با افتادگی خاصی که مخصوص ما اهالی ترس و لرزه بهش گفتم " نوچَرَم داداچ ؛ آیش مَنو ببوس"
امیدوارم تا صبح بترسید و بلرزید
😎
                                                       روزگارِ غریبیست نازنین
Cool
پاسخ
تشکر کنندگان: American Darlin ، jalayevatan ، farid-nhp


پیام‌های این موضوع
RE: گفتگوی آزاد در مورد اعلام نتایج (شمارش معکوس) - توسط Phoenix7 - 2018-05-11 ساعت 23:44



کاربران در حال بازدید این موضوع: 4 مهمان