2012-09-07 ساعت 20:20
گفتید که چرا آقایون در این تاپیک همکاری نمیکنند واسه همین با اجازه همه اولین پست این فرومم رو اینجا مینویسم. سعی میکنم طوری هم بنویسم که اطلاعاتی داشته باشه برای متقاضیان مهاجرت نه تنها بحث روابط بین زن و شوهر باشه که ربطی به این تالار نداره. خانم من سیتیزن هست و دارم از طریق اون برای گرینکارت اقدام میکنم. البته خودم ۲ سال کانادا بودم و به هر حال با شرایط اونجا آشنا هستم.
یکمین موضوعی که باید در نظر بگیریم اینه که اکثرا ۲ کار بسیار دشوار رو با هم داریم انجام میدیم: ۱- ازدواج ۲- مهاجرت. در این بین زمان طولانی انجام روند ویزا روی روابط تاثیر میزاره و ممکنه مشکلاتی بوجود بیاره. سعی میکنم خودم رو به جای یه آقای سیتیزن آمریکا در نظر بگیرم که بعد از سالها اومده ایران نامزد/ازدواج کرده و حالا برگشته و تقاضای ویزا برای نامزد/همسرش کرده. معمولا چنین مردهایی سنشون خیلی از نامزد/همسرشون بیشتره. اونقدر که شما خانمها تو رویاهاتون زندگی ایدهآل از این ازدواج و مهاجرت رو تصور کردید برای همسرتون/نامزدتون اینطوری نیست. اون هم فکر میکنه که از کجا معلوم شما (که هم احتمالا خیلی خوشکلتر و جوانتر از او هستید و طبق قواعد اجتماعی ایران در رتبه بالاتری از او هستید) بعد از مهاجرت به آمریکا و شهروند شدن از او جدا نشید و فقط به شکل یه پل برای رسیدن به آمریکا از اون استفاده کنید. برای مردها اعتماد در رابطه و قویشدن ارتباط طول میکشه اون هم تنها در یک ارتباط مستقیم زندگی زیر یک سقف. مردها سیستم دفاعی دارن که برای اینکه از نظر روحی ضربه نخورن خیلی احساساتشون رو بروز نمیدن. بنابراین اگر نامزد/شوهرتون خیلی احساسات نشون نمیده چیزبدی نیست. سعی کنید کمتر در مورد وضعیت پرونده ازش بپرسید و بیشتر دربارهٔ برنامههاتون برای زندگی مشترکتون صحبت کنید. سعی کنید این حس رو که شما تنها برای گرینکارت با اون ازدواج کردید ازش دور کنید.
دومین موضوع (که به خصوص در مورد خانم girl مطرح میکنم) اینه که در آمریکا اصل بر صداقت افراده. این روند در همه ارکان دولت و ملت آمریکا برقراره. مثلا خیلی از کارهای بانکی یا خرید از سایتها و غیره با کارت اعتباری انجام میشه و تنها شما اطلاعاتتون رو وارد یه سایت میکنید و یا با تلفن اون اطلاعات رو به کمپانی مورد نظر میدید و اونها خود به خود از حسابتون پول برداشت میکنن و کالا و یا خدمات رو برای شما ارسال میکنن. خیلی مواقع وقتی که زنگ میزنید یک یا دو سوال شخصی از شما میپرسند که اطمینان حاصل کنند که خود شما هستید. معمولا آدرس، شماره تلفن و یا تاریخ تولد و تاریخ انقضاء کارت اعتباری. بنابراین اصولا اطلاعات شخصی رو نباید به هر کسی داد چون به راحتی قابل سوءاستفاده است. اما در مورد همسر شما خانم girl، طبق حرفهای شما، مردی بسیار محتاطه، حتی خیلی بیشتر از خود آمریکاییهای اصیل که در این خصلت مشهور هستند. حتما دیدید که میگن آمریکاییها نسبت به اطرافیانشون بیتفاوت هستند، این موضوع دقیقا به خاطر محافظهکار بودنشونه که خودشون رو وارد هیچ موضوعی نمیکنن که احتمال دردسر داشته باشه. اما شوهر شما دیگه خیلی بیشتر از خود آمریکاییها محتاطه. باید درکش کنید. موبایلش رو از ترس نمیره بگیره و زنگ نمیزنه به NVC و غیره. اینها همش از محتاط بودنشه. اینها به دلیل بیعلاقهگی به شما نیست. تنها و تنها از محافظهکاری بیشازحد اونه. با درایت این موضوع رو جلو ببرید. سعی کنید در مورد هر کاری باهاش حرف بزنید و ترسش رو برطرف کنید. مثلا بگید خودم میخوام ایمیل بزنم. یه دفعه نگین که میخوام به یه نفر دیگه بگم که به جای من زنگ بزنه.
خانم دیگهای گله میکنه که چرا همسرم فقط انتظار داره تلفنی حرف بزنیم و من دوست دارم ویديواسکایپ کنیم. خیلی موضوع مهمی نیست. خوب بهش زنگ بزنید. باهاش یه برنامهای بزارید که مثلا هفتهای یکبار ویديواسکایپ کنید و بقیه مواقع زنگ بزنید. شاید خیلی اهل اینترنت نیست. حتما میدونین که میتونید از طریق اینترنت به صورت رایگان به هر تلفنی در آمریکا زنگ بزنید. اگر بلد نیستید بگید تا براتون روند این کار رو توضیح بدم.
در آخر هم ببخشید از این همه رودهدرازی
یکمین موضوعی که باید در نظر بگیریم اینه که اکثرا ۲ کار بسیار دشوار رو با هم داریم انجام میدیم: ۱- ازدواج ۲- مهاجرت. در این بین زمان طولانی انجام روند ویزا روی روابط تاثیر میزاره و ممکنه مشکلاتی بوجود بیاره. سعی میکنم خودم رو به جای یه آقای سیتیزن آمریکا در نظر بگیرم که بعد از سالها اومده ایران نامزد/ازدواج کرده و حالا برگشته و تقاضای ویزا برای نامزد/همسرش کرده. معمولا چنین مردهایی سنشون خیلی از نامزد/همسرشون بیشتره. اونقدر که شما خانمها تو رویاهاتون زندگی ایدهآل از این ازدواج و مهاجرت رو تصور کردید برای همسرتون/نامزدتون اینطوری نیست. اون هم فکر میکنه که از کجا معلوم شما (که هم احتمالا خیلی خوشکلتر و جوانتر از او هستید و طبق قواعد اجتماعی ایران در رتبه بالاتری از او هستید) بعد از مهاجرت به آمریکا و شهروند شدن از او جدا نشید و فقط به شکل یه پل برای رسیدن به آمریکا از اون استفاده کنید. برای مردها اعتماد در رابطه و قویشدن ارتباط طول میکشه اون هم تنها در یک ارتباط مستقیم زندگی زیر یک سقف. مردها سیستم دفاعی دارن که برای اینکه از نظر روحی ضربه نخورن خیلی احساساتشون رو بروز نمیدن. بنابراین اگر نامزد/شوهرتون خیلی احساسات نشون نمیده چیزبدی نیست. سعی کنید کمتر در مورد وضعیت پرونده ازش بپرسید و بیشتر دربارهٔ برنامههاتون برای زندگی مشترکتون صحبت کنید. سعی کنید این حس رو که شما تنها برای گرینکارت با اون ازدواج کردید ازش دور کنید.
دومین موضوع (که به خصوص در مورد خانم girl مطرح میکنم) اینه که در آمریکا اصل بر صداقت افراده. این روند در همه ارکان دولت و ملت آمریکا برقراره. مثلا خیلی از کارهای بانکی یا خرید از سایتها و غیره با کارت اعتباری انجام میشه و تنها شما اطلاعاتتون رو وارد یه سایت میکنید و یا با تلفن اون اطلاعات رو به کمپانی مورد نظر میدید و اونها خود به خود از حسابتون پول برداشت میکنن و کالا و یا خدمات رو برای شما ارسال میکنن. خیلی مواقع وقتی که زنگ میزنید یک یا دو سوال شخصی از شما میپرسند که اطمینان حاصل کنند که خود شما هستید. معمولا آدرس، شماره تلفن و یا تاریخ تولد و تاریخ انقضاء کارت اعتباری. بنابراین اصولا اطلاعات شخصی رو نباید به هر کسی داد چون به راحتی قابل سوءاستفاده است. اما در مورد همسر شما خانم girl، طبق حرفهای شما، مردی بسیار محتاطه، حتی خیلی بیشتر از خود آمریکاییهای اصیل که در این خصلت مشهور هستند. حتما دیدید که میگن آمریکاییها نسبت به اطرافیانشون بیتفاوت هستند، این موضوع دقیقا به خاطر محافظهکار بودنشونه که خودشون رو وارد هیچ موضوعی نمیکنن که احتمال دردسر داشته باشه. اما شوهر شما دیگه خیلی بیشتر از خود آمریکاییها محتاطه. باید درکش کنید. موبایلش رو از ترس نمیره بگیره و زنگ نمیزنه به NVC و غیره. اینها همش از محتاط بودنشه. اینها به دلیل بیعلاقهگی به شما نیست. تنها و تنها از محافظهکاری بیشازحد اونه. با درایت این موضوع رو جلو ببرید. سعی کنید در مورد هر کاری باهاش حرف بزنید و ترسش رو برطرف کنید. مثلا بگید خودم میخوام ایمیل بزنم. یه دفعه نگین که میخوام به یه نفر دیگه بگم که به جای من زنگ بزنه.
خانم دیگهای گله میکنه که چرا همسرم فقط انتظار داره تلفنی حرف بزنیم و من دوست دارم ویديواسکایپ کنیم. خیلی موضوع مهمی نیست. خوب بهش زنگ بزنید. باهاش یه برنامهای بزارید که مثلا هفتهای یکبار ویديواسکایپ کنید و بقیه مواقع زنگ بزنید. شاید خیلی اهل اینترنت نیست. حتما میدونین که میتونید از طریق اینترنت به صورت رایگان به هر تلفنی در آمریکا زنگ بزنید. اگر بلد نیستید بگید تا براتون روند این کار رو توضیح بدم.
در آخر هم ببخشید از این همه رودهدرازی
نوع ویزا: ازدواجی با سیتیزن/فرستادن مدارک: ۳۰ آگوست ۲۰۱۲/ پذیرش: ۲۶ نوامبر ۲۰۱۲/ دریافت کیس نامبر: ۷ دسامبر ۲۰۱۲/ مصاحبه: سپتامبر ۲۰۱۳/ کلیرنس: در حال انتظار