2012-12-19 ساعت 03:56
به خدا شوهر های همتون از خداشونه که کار شما زودتر درست بشه برین پیششون....شما نمیدونید تنهایی در غربت امریکا چقدر سخته...اونها حالشون از شما بی نهایت بد تره.ولی چون مرد هستن مثل ما هی نمیگن..از این فکر ها هم بیاین بیرون که الان شوهرتون دست تو دست یک خانوم بلوند داره راه میره...باور کنید این (خیلی ببخشید)دختر بازی ها در ایران خیلی راحت تره..اونقدر که کثافت ایران رو گرفته در امریکا نیست..همسران شما اونقدر فکرشون مشغول شما و کار و درس هست که به کارای دیگه نمیرسن....همشونم 10 شب خابن و مثل شما و من تا 4 صبح در اینترنت نیستن...اونا باید نگران باشن نه شما....اینقدر پشت شوهراتون حرف نزنید....شما اشک اونا رو نمیبینید..فقط مردا چون قوی هستن نمیزارن شما چیزی بفهمید....به نظر من دقیقا اونها با این ریلکس بودنشون میخان به خیال خودشون کاری کنن که اب توی دل شما تکون نخوره..گناه دارن به خدا.....گرررل مردم از خنده...اخه ما که مسایل رو کالبد شکافی کردیم چه کمکی به مهاجرتمون کرد,؟؟؟جز این که فقط غصه خوردیم و حرص خوردیم؟به خدا بی خیالی بهترین راهه....نمیدونید چه ارامشی دارم از وقتی بی خیالم...برای شما خیلی سخته بی خیالی ولی امتحان کنید..باور کنید تا چشم به هم میزنید 1 ماه میگذره...شما هم که پروندتون هرچی کم داشته تکمیل کردین..پس بگذارید زمان بگذره تا به رفتن نزدیکتر بشه.با دوستاتون برین شام بیرون...برین خونه دوستاتون...شاد باشید..ترتیب یک دوره همی شب یلدا رو بدین...سر خودتونو تا میتونید گرم کنید