2013-01-07 ساعت 23:20
من به جاش سرمایی
ظهر که میخواستم برم سفارت = یه یقه اسکی + یه بافت + پالتو + شال گردن + کلاه و دستکش + ساپورت + شلوار لی (که خوب شد پوشیدم چون توی سرمای حیاط یه چیزی حدود نیم ساعت یا بیشتر وایسادیم که همه خشک شدن ولی من نسبتا خوب بودم.
خب مادر من حوصله مریضداری ندارم تو این مملکت غریب
ظهر که میخواستم برم سفارت = یه یقه اسکی + یه بافت + پالتو + شال گردن + کلاه و دستکش + ساپورت + شلوار لی (که خوب شد پوشیدم چون توی سرمای حیاط یه چیزی حدود نیم ساعت یا بیشتر وایسادیم که همه خشک شدن ولی من نسبتا خوب بودم.
خب مادر من حوصله مریضداری ندارم تو این مملکت غریب
ناخودآگاه رو باید تربیتش کرد
هر آنچه دلش بخواد فکر می کنه و عملی می کنه
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره
هر آنچه دلش بخواد فکر می کنه و عملی می کنه
دیر و زود داره ولی سوخت و سوز نداره