2013-01-12 ساعت 10:18
سلام دوستان
ما بالاخره ده ژانويه يعني پريروز باروبندبلو بستيم و با پرواز اليتاليا راهي شديم.پرواز چهار ساعت و نيم تا رم طول كشيد وساعت ٨صبح به فرودگاه رم رسيديم .راستي تو فرودگاه تهران حتي بار داخل هواپيمارو هم وزن مي كردند كه ٨كيلو بيشتر نباشه .مهماندارا عبوس وكم حوصله بودند حتي كيف دستي خانوما رو هم مي گرفتند و داخل كابين بالاي سر مي گذاشتند ولي در كل پرواز بدي نبود.تو فرودگاه رم ٢ ساعت وقت داشتيم كه بايدمي رفتيم تا به پرواز بعدي به اتلانتا كه با هواپيمايي دلتا بود مي رسيديم كه البته كار سختي نبود روي مونيتور نوشته بود كه اين پرواز در گيت G05 انجام ميشه و ما هم با دنبال كردن علامتها رفتيم و گيت رو پيدا كرديم و در قسمتي از مسير هم سوار ترني كه در داخل سألن فرودگاه بود شديم كلا كار سختي نبود فقط بأيد دنبال علامتهاي نوشته شده مي رفتيم.به موقع به گيت رسيديم و با نشان دان بليط هما نجا به ما كارت پرواز دادند و بموقع سوارًهواپيما شديم.هواپيما بزرگ و پر از مسافر بود .صندليها نزديك به هم و پرواز خيلي طولأني بود حدود ١١ ساعت طول كشيد ولي پذيرايى خيلي خوب بود و مهماندارهاي خوش برخورد هر يكي دو ساعت با بستني ساندويچ يا غذائ گرم خستگي. راكه البته نه ولي گرسنگي را كمي رفع مي كردند .ولي تعجب كردم كه هواپيما برخلاف پروازهايي مثل إمارات مونيتور روي هر صندلي نداشت ونگاه كردن به مونيتورهاي نصب شده در قسمت بالا با فواصل نسبنا زياد هم حوصله مي خواست.توي هواپيما فرم آبي رنگ رو بهمون دادند كه پركنيم كه علاوه بر اطلاعات پاسپورت راجع به مقدار ارز همراه و همينطور همراه داشتن مواد غذايي و گياه و دانه و گوشت و محصولات حيواني سؤال كرده بود كه ما هم نوشتيم همراه داريم.اين فرم فقط براي هر خانواده يك عدد لازم بود پر شود و اگر كسي نمي توانست پر كند مهماندار جوان خوش أخلاق براش پر مي كرد.
بعد از پياده شدن از هواپيما مسير طولا نئ رفتيم تا به بازرسي پاسپورت ها برسيم كه با نشان دادن پاكت زرد ما رابه اخرين افسر سمت چپ راهنمايي كردند مدارك را تحويل داديم و بعد از كمي نشستن صدايمان كردند و بعد از گرفتن امضا انگشت نگاري و عكسبرداري قرنيه چشم شديم كه البته ديدم از همه مسافرها انجام ميًشد و ادرس دريافت گيت كارت را عوضً كرديم و دست اخر روي پاسها ويزاي يك ساله زد و گيت كه مي توانيد تا دريافت گيت كارت كه ممكن است تا شش ماه هم طول بكشد با اين ويزا كار كنيد وگواهينامه بگيريد و مدرسه ثبت نام كنيد و غيره.روي فرم ابي هم كه پر كرده بوديم علامتهايي زد شبيه آرم دلار و داد دستمان بعد از دريافت گذرنامه ها به قسمت بار رفتيم كه دوباره افسر أمد و صدايمان كرد و برگرداند كه كلي نگران شديم وبعد از اينكه با تلفن صحبت كرد دوباره گيت مي توانيد برودي كه نفهميديم بالاخره براي چي بود.بإرها را تحويل گرفتيم و بطرف خروج رفتيم كه با ديدن علامة روي فرم آبي ما را بودند به قسمت كنترل چمدانها.پرسيدگوشت مرغ و گوشت قرمز داريد كه من هم گفتم داخل غذائ آماده گوشت قرمز دارم و ديگه چه چيزهايي دائم كه من هم گفتم كنسرو ،آجيل ،نآن و خرما دائم كه خودش بازرسي را شروع كرد و در حين بازرسي مي گيت چون خودتان در فرم آبي اعلام كرده ايد كه غذا و گوشت داريد مشكلي نيست وگرنه ٣٠٠دلار بأيد جرائمه مي داديد.با دقت همه چيز را برسي كرد و سه بسته خورش هاني داشتم كه گرفت و گفت اگر گوشت مرغ پخته داشت مشكلي نبود ولي گوشت قرمز ممنوع است.يك بسته سوپ آماده داشتم كه آن را هم گرفت و گفت چون روي آن نوشته گوشت مرغ دارد و نمي داند چطور فراري شده است ممنوع است.داخل كيسه فريزر انجير خشك داشتم كه گفت چون مي دانم خودتان خيلي دوستش داريد بررسي ميكنيم اگرحشره نداشت مي توانيد ببريد بعد مثل كاراگاه انجيرها را داخل ألكهاي فلزي ريخت و الك كرد تا ببيند حشره از آن مي ريزد يانه و حتي با چاقويي كه از جيبش دراورد يكي از آنها را نصف كرد و داخلش را بررسي كرد و انجيرها خوشبختانه سربلند بيروت آمدند جالب بود كه هرچيزي را كه بررسي مي كرد با خوشحالي با انگشت شصت دستش علامت موفقيت و تاييد رو نشون ميداد.من يك بسته خرما داشتم كه امانت دستي بود كه براي فاميلي مي بردم كه أون رو هم باز كرد و بعد از بررسي تاييد كرد در حالي كه فكر مي كردم بخاطرهسته داشتن حتما خواهد گرفت.نكته مهم اينكه مرتب مي گفت چون اعلام كرده ايد كه اين موارد را داريد هيچ مشكلي نيست.البته داغ غذاهاي هاني را كه خيلي دوست داشتم به دلم گذاشت.آجيل بسته بندي داشتم كه گفت مشكلي ندارد.بعد هم فرم آبي رو گرفت و يك فرم چاپي ديگه دستم داد كه با نشون دادنش از فرودگاه خارج شدم.شنيدم دوستان ايراني گفتند كه برنج خام را هم مي گيرند.دوست عزيز مان دنبال مان آمده بودند فرودگاه كه به همراه شان به هتلي كه تلفني از تهران رزرو كرده بوديم در پيچتري رفتيم كه با شبي ٥٣دلار گرچه كمي گران بنظر مي رسيد ولي در محلي خيلي امن و اتاقهاي تميز و اينترنت رايگان و وسايل آشپزي و غيره داشت و دسترسي خوبي هم به ايستگاه قطار دارد و نزديك پريميتر مال هم هست كه البته پر از فروشگاه برندهاي معروف هست.اتلانتا شهر سر سبز باجنگلهاي كاج و هواي بهاري در اين فصل برخلاف انتظار ما داشت و از ديروز كه آمديم مرتب باران مي بارد.امروز رفتيم فروشگاه تارگت براي خريد ميوه كه خيلي گران بود و از گراني اين كشور كلي ناليديم كه بعد فهميديم بايد مي رفتيم كاسكو كه البته ظاهرا براي ورود و خريد كارت اشتراك مي خواهد كه ما نداشتيم. فردا قصد داريم بريم بانك آو امريكا ببينييم مي توانيم حساب باز كنيم يانه ؟راستي امشب دوستانمان ما را رستوران مكزيكي مهمان كردند كه خيلي خوش گذشت ولي خيلي شرمنده شديم.
ما بالاخره ده ژانويه يعني پريروز باروبندبلو بستيم و با پرواز اليتاليا راهي شديم.پرواز چهار ساعت و نيم تا رم طول كشيد وساعت ٨صبح به فرودگاه رم رسيديم .راستي تو فرودگاه تهران حتي بار داخل هواپيمارو هم وزن مي كردند كه ٨كيلو بيشتر نباشه .مهماندارا عبوس وكم حوصله بودند حتي كيف دستي خانوما رو هم مي گرفتند و داخل كابين بالاي سر مي گذاشتند ولي در كل پرواز بدي نبود.تو فرودگاه رم ٢ ساعت وقت داشتيم كه بايدمي رفتيم تا به پرواز بعدي به اتلانتا كه با هواپيمايي دلتا بود مي رسيديم كه البته كار سختي نبود روي مونيتور نوشته بود كه اين پرواز در گيت G05 انجام ميشه و ما هم با دنبال كردن علامتها رفتيم و گيت رو پيدا كرديم و در قسمتي از مسير هم سوار ترني كه در داخل سألن فرودگاه بود شديم كلا كار سختي نبود فقط بأيد دنبال علامتهاي نوشته شده مي رفتيم.به موقع به گيت رسيديم و با نشان دان بليط هما نجا به ما كارت پرواز دادند و بموقع سوارًهواپيما شديم.هواپيما بزرگ و پر از مسافر بود .صندليها نزديك به هم و پرواز خيلي طولأني بود حدود ١١ ساعت طول كشيد ولي پذيرايى خيلي خوب بود و مهماندارهاي خوش برخورد هر يكي دو ساعت با بستني ساندويچ يا غذائ گرم خستگي. راكه البته نه ولي گرسنگي را كمي رفع مي كردند .ولي تعجب كردم كه هواپيما برخلاف پروازهايي مثل إمارات مونيتور روي هر صندلي نداشت ونگاه كردن به مونيتورهاي نصب شده در قسمت بالا با فواصل نسبنا زياد هم حوصله مي خواست.توي هواپيما فرم آبي رنگ رو بهمون دادند كه پركنيم كه علاوه بر اطلاعات پاسپورت راجع به مقدار ارز همراه و همينطور همراه داشتن مواد غذايي و گياه و دانه و گوشت و محصولات حيواني سؤال كرده بود كه ما هم نوشتيم همراه داريم.اين فرم فقط براي هر خانواده يك عدد لازم بود پر شود و اگر كسي نمي توانست پر كند مهماندار جوان خوش أخلاق براش پر مي كرد.
بعد از پياده شدن از هواپيما مسير طولا نئ رفتيم تا به بازرسي پاسپورت ها برسيم كه با نشان دادن پاكت زرد ما رابه اخرين افسر سمت چپ راهنمايي كردند مدارك را تحويل داديم و بعد از كمي نشستن صدايمان كردند و بعد از گرفتن امضا انگشت نگاري و عكسبرداري قرنيه چشم شديم كه البته ديدم از همه مسافرها انجام ميًشد و ادرس دريافت گيت كارت را عوضً كرديم و دست اخر روي پاسها ويزاي يك ساله زد و گيت كه مي توانيد تا دريافت گيت كارت كه ممكن است تا شش ماه هم طول بكشد با اين ويزا كار كنيد وگواهينامه بگيريد و مدرسه ثبت نام كنيد و غيره.روي فرم ابي هم كه پر كرده بوديم علامتهايي زد شبيه آرم دلار و داد دستمان بعد از دريافت گذرنامه ها به قسمت بار رفتيم كه دوباره افسر أمد و صدايمان كرد و برگرداند كه كلي نگران شديم وبعد از اينكه با تلفن صحبت كرد دوباره گيت مي توانيد برودي كه نفهميديم بالاخره براي چي بود.بإرها را تحويل گرفتيم و بطرف خروج رفتيم كه با ديدن علامة روي فرم آبي ما را بودند به قسمت كنترل چمدانها.پرسيدگوشت مرغ و گوشت قرمز داريد كه من هم گفتم داخل غذائ آماده گوشت قرمز دارم و ديگه چه چيزهايي دائم كه من هم گفتم كنسرو ،آجيل ،نآن و خرما دائم كه خودش بازرسي را شروع كرد و در حين بازرسي مي گيت چون خودتان در فرم آبي اعلام كرده ايد كه غذا و گوشت داريد مشكلي نيست وگرنه ٣٠٠دلار بأيد جرائمه مي داديد.با دقت همه چيز را برسي كرد و سه بسته خورش هاني داشتم كه گرفت و گفت اگر گوشت مرغ پخته داشت مشكلي نبود ولي گوشت قرمز ممنوع است.يك بسته سوپ آماده داشتم كه آن را هم گرفت و گفت چون روي آن نوشته گوشت مرغ دارد و نمي داند چطور فراري شده است ممنوع است.داخل كيسه فريزر انجير خشك داشتم كه گفت چون مي دانم خودتان خيلي دوستش داريد بررسي ميكنيم اگرحشره نداشت مي توانيد ببريد بعد مثل كاراگاه انجيرها را داخل ألكهاي فلزي ريخت و الك كرد تا ببيند حشره از آن مي ريزد يانه و حتي با چاقويي كه از جيبش دراورد يكي از آنها را نصف كرد و داخلش را بررسي كرد و انجيرها خوشبختانه سربلند بيروت آمدند جالب بود كه هرچيزي را كه بررسي مي كرد با خوشحالي با انگشت شصت دستش علامت موفقيت و تاييد رو نشون ميداد.من يك بسته خرما داشتم كه امانت دستي بود كه براي فاميلي مي بردم كه أون رو هم باز كرد و بعد از بررسي تاييد كرد در حالي كه فكر مي كردم بخاطرهسته داشتن حتما خواهد گرفت.نكته مهم اينكه مرتب مي گفت چون اعلام كرده ايد كه اين موارد را داريد هيچ مشكلي نيست.البته داغ غذاهاي هاني را كه خيلي دوست داشتم به دلم گذاشت.آجيل بسته بندي داشتم كه گفت مشكلي ندارد.بعد هم فرم آبي رو گرفت و يك فرم چاپي ديگه دستم داد كه با نشون دادنش از فرودگاه خارج شدم.شنيدم دوستان ايراني گفتند كه برنج خام را هم مي گيرند.دوست عزيز مان دنبال مان آمده بودند فرودگاه كه به همراه شان به هتلي كه تلفني از تهران رزرو كرده بوديم در پيچتري رفتيم كه با شبي ٥٣دلار گرچه كمي گران بنظر مي رسيد ولي در محلي خيلي امن و اتاقهاي تميز و اينترنت رايگان و وسايل آشپزي و غيره داشت و دسترسي خوبي هم به ايستگاه قطار دارد و نزديك پريميتر مال هم هست كه البته پر از فروشگاه برندهاي معروف هست.اتلانتا شهر سر سبز باجنگلهاي كاج و هواي بهاري در اين فصل برخلاف انتظار ما داشت و از ديروز كه آمديم مرتب باران مي بارد.امروز رفتيم فروشگاه تارگت براي خريد ميوه كه خيلي گران بود و از گراني اين كشور كلي ناليديم كه بعد فهميديم بايد مي رفتيم كاسكو كه البته ظاهرا براي ورود و خريد كارت اشتراك مي خواهد كه ما نداشتيم. فردا قصد داريم بريم بانك آو امريكا ببينييم مي توانيم حساب باز كنيم يانه ؟راستي امشب دوستانمان ما را رستوران مكزيكي مهمان كردند كه خيلي خوش گذشت ولي خيلي شرمنده شديم.