2013-01-20 ساعت 18:34
(2013-01-20 ساعت 18:27)girl نوشته: منم بخاطر این ترسا بچه دوست ندارمآخی ، نگران نیاشین ، وقتش که بشه انقدر دلت بچه میخواد که همه استرس ها یادت میره ، نمیدونم چه زمانی ولی تو زندگی هر کسی هر چیزی یه وقت خاصی داره ،این اعتقاد منه ،اون موقع آدم یادش میره یه زمانی اصلا قصدش چی بوده تازشم ،وقتی مادر بشی یاد میگری وقتی ناراحت شد وقتی درد داشت وقتی عاشق شد چه جوری به دادش برسی ، مگه مامانای ما از اول بلد بودن ؟
میگم الان به اندازه کافی نگران خانوادمو شوهرم هستم حالا بیام به این استرسام یکی دیگرو اضافه کنم که چی بشه؟! بعد اگه روزی ناراحت بشه اگه روزی درد بکشه و همه ناملایمات زندگی که ممکنه واسش پیش بیاد من چکارر کنم؟.. اصلا تو فکر بچه دار شدن نیستم به شوهرمم همیشه میگم که انتظار بچه نداشته باشه فعلا
منم حاضرم کمک کنم ، آخه من بچه خیلی دوست دارم
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...