2013-02-10 ساعت 13:26
(2013-02-10 ساعت 03:05)mercedeh2011 نوشته: نوشی جان منم این مراحل رو گذروندم
اینجا هم با تمام بالا بودن استانداردهای زندگی که میگن همین مدلیه که پرونده ها و کارهای اداری به دل صبر انجام میشه
واقعا ها ... الان که دارم فکر می کنم
بچه ها اینجا اونقدر کارهاشون رو با ریلکسی انجام میدن که من کفرم میگیره
یعنی اونقدر صبور هستن
همه کار به سر فرصت
انگار نه انگار که عجله ای هستن
به هرحال ماها فکر می کنیم که عمرمون داره میگذره ولی اینا اینجوری نیستن
شایدهم به خاطر همینه که اینقدر کارها طول میشه
ولی چه همین باشه چه نباشه؛ شماها باید صبرتون رو داشته باشید
آش خاله است ؛ بخوری پاته نخوری پاته
بچه ها من هنوز یک هفته نشده اومدم .... یه کوچولوها ... دعوام نکنیدها ... دلم برای خانواده ام تنگ شده ؛ کم کم کم دارم میفهمم اینایی که میگن حاضریم دنیا رو بدیم پدر و مادرمون رو تو آغوش بگیریم یعنی چی
آره عزیزم میدونم ، اصلا همه جای دنیا مردمشون صبورن به جز ایرانی ها ، تمام این حرفا رو میدونم ، اونایی که رفتن دلشون اینجاست وقتی اینجا هستیم عجله داریم واسه رفتن ، من از بودن پیش مامان اینا ناراحت نیستم فقط میخوام زمان رفتنم معلوم بشه شاید اگه معلوم بشه بیشتر هم بمونم
مرسده جون خیلی برات خوشحالم امیدوارم زودتر کارای اونجا هم انجام بشه و جا بیفتی
نا امیدی
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...
همان امید است
که بوی "نا" میگیرد
از بس که میماند ته دل...