بر ما چه گذشت، چه می گذرد؟

[shadzad]

یلدا جونم نترس بعضی کیس ها استثناست، امیدوارم همین روزا بیای خبر خوبتو بدی زندگی همینه دیگه، با اینکه ویزارو می گیری بال در میاری همزمان یاد دل کندنا میفتی دلت هرری می ریزه، دیشب با بهترین دوستم رفته بودم بیرون، از وقتی برگشتم از ترکیه هی به هر بهونه ای میریم بیرون که بیشتر با هم باشیم روزای آخر، به روی همم نمی یاریم چرا، فقط دنبال بهونه ایم، من کلن سعی می کنم حرف رفتنو دم رفتن بزنمو زیاد بهش فک نکنم، ولی یهو تو رستوران که نشسته بودیم یه آهنگ گذاشته بود که خیلی ته دلمونو خالی کرد، هی اومدم حرفای مسخره بزنم چیزی یادمون نیاد، دوستمم همینطور، ولی یه جای آهنگ دیگه نشد، یهو سکوت شد، هر کاری کردم برای چند ثانیه انگار حرفم نمی یومد، چند ثانیه به هم خیره شده بودیم و به یه چیز فک می کردیم، یهو بغض هر دومون شکستو همون وسط زار زار تو بغل هم گریه کردیم، فک کنم مردم فک کردن دیوونه ایم که یه لحظه قهقهه خندمون اونجارو بر می داره چند دقیقه بعدش گریه... خیلی حالم گرفته ست یادش میفتم. همه دلخوشیم اینه لا اقل موقع خداحافظی با خانواده نامزدم پیشمه و با هم میریم و می تونه آرومم کنه...
عموسعید موافقم شهر باحالیه آنکارا، ما که با بچه هایی که اونجا با هم آشنا شدیم(که بیشتر لاتاری بودن) واقعن خوش گذروندیم، جوری که ازسفرای تفریحیم با حال تر شد، یکی از بهترین سفرام بود.