2013-07-25 ساعت 01:10
(2013-07-24 ساعت 10:15)NedaE نوشته: یلدا گلم سعی کن یکم سرت رو با یه کار دیگه یی که دوست داری مشغول کنی.یه کلاسی که دوست داری برو.زندگی خیلی بالا پایین داره.شاید سهم ما هم این بوده که سختش اولش باشه،خوشیش بدن! تو این شرایط سخت، توی این دوری، یه موهبت با ارزشی که داری اینه که همسرت دوستت داره، همسرت برای تو داره زحمت میکشه،همسرت سرد نشده، بی تفاوت نشده، مأیوس نشده، پس با دست خودت، خودتون رو تشویق به کم آوردن و مأیوس شدن نکن.میدونم سخته ولی قوی باش گلم.اینو بدون که تو این شرایط خیلیها رابطهٔ عاطفیشون دچاره بحران میشه پس به فوقالعاده بودن همسرت فکر کن، به اینکه به یک مرد واقعی تکیه کردی و این روزها رو هم با هم پشت سر میذارین.بهش قوت قلب بده بجای اینکه بگی ولن کن بیا ایران.به زندگی قشنگت فکر کن.هر چگگدر هم سخت باشه، به هیچ وجه حتا ارزش مقایسه کردن با موهبتهای دیگه یی که داری را نداره.
ندا جون ، مدارکتون به ان وی سی رسید؟ چقدر برای شما طول کشید برسه؟ شمام آنکارایین؟
بچه ها قراره از ان وی سی به ما نامه بیاد که اعلام کنن مدارک رو گرفتن؟ پس ما چجوری قراره بفهمیم مدارکمون الان کجاست؟ بعد چجوری بفهمیم که فرستادن به آنکارا؟ بگیییییییین من طاقتشو دارم بگیییییییین قراره چه بلایی سرم بیاد!!
سی سی جان محکم سر جات بشین و متین و منطقی برخورد کن ، درست میشه . رگه رد میشه میره اینشالا.