2014-03-05 ساعت 02:51
ساناز جون ممنونم ازت ...والا خیلی سرگرمش میکنم...ولی خوب بچس دیگه دلش تنگ میشه..دختر هم هست و لوس باباشه......من در واشنگتن دی سی در یکی از تقریبا بهترین جاهاش خونه گرفتم..ولی با اینکه جای خوبی من اینجارو دوست ندارم...به قول شاعر ..این خانه قشنگ است ولی خانه من نیست این خاک چه زیباست ولی خاک وطن نیست!!!!من زبانم خیلی هم بد نبست...کارای اداری و نامه های اداری اصلاااا از پسشون بر نمیام....ولی گلیم خودم رو خوب از اب میکشم.....من صبح تا شب بیرون و موزه و پارک و فروشگاه و....هستم و همش با مردم حرف میزنم و به خودم امیدوار شدم....اونا که خیلی خوب منظور منو میفهمن و منم با کمی دقت در لحجشون خیلی خوب میفهمم چی میگن....با همه فروشنده ها دوست شدم و کلی باهاشون حرف میزنم..از دفعه قبل که امریکا بودم واقعا بهترم.....اسپانسر هم جور شده و مدارکش امادست شکر خدا...منم برای دمسایل مدارکی جور کردم....الان حساب بانکیم و کارتش هست..خرید هایی که کردم رو فیشش رو نگه داشتم که شماره کارت بانکم توشه....در کتابخانه عضو شدم و کارتش رو برای همسرم میفرستم ولی اینجا روی کارت کتابخانه اسم رو نمینویسن ولی بارکد داره..به هر حال با اینکه اسمم روش نیست برای همسرم میفرستم....دیگه نمیدونم چی بفرستم که بهشون ثابت بشه اینجام.....اهان راستی قبض مبایلم هم هست..خانه ای رو هم که اجاره کردم اجاره نامه نداره چون اون خانوم برانکه تکس نده باهام قرارداد نبست..اینجا هم خیلی سرده و دیشب کلی برف اومد....