کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی
pick up
سوار کردن، با خود بردن

Jeff was driving home when he saw a hitchhiker. He stopped the car and picked the hitchhiker up.
«جف» هنگامیکه یک مسافر تو راهی را دید، داشت به سمت منزل می راند. او اتومبیل را متوقف کرد و مسافر تو راهی را سوار کرد.

go for
حمله کردن

The dog went for Joe and hurt his arm.
سگ به «جو» حمله و دستش را زخمی کرد.

let off
عفو کردن

Bill should have been sent to prison for six months, but the judge decided to let him off so that he could stay out of prison and take care of his family.
«بیل» می بایست به مدت شش ماه به زندان فرستاده می شد، اما قاضی تصمیم گرفت او را عفو کند تا وی بتواند بیرون از زندان باشد و از خانواده اش مراقبت کند.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان: masmori ، kamranjon


پیام‌های این موضوع
RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - توسط Iaccept - 2015-06-23 ساعت 19:41



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان