کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی
go to pieces
درب و داغان شدن، از پا در آمدن، خردشدن

She went to pieces when she received the letter about her father's death.
وقتی نامه ای را که درباره مرگ پدرش بود بدستش رسید، ازپا درآمد.

put forward
پیشنهاد کردن، مطرح کردن

Mr Smith put forward the idea of introducing traffic lights at the crossroads as a way of preventing traffic jams.
آقای «اسمیت» ایده قرار دادن چراغهای راهنمایی در چهارراهها را به عنوان راهی برای جلوگیری از راه بندان مطرح کرد.
2015AS4$$$-Abu Dhabi←Ank-Ds260:14Jul2014-Curr:9Feb-Case:One-Sec Lett:24Feb-Int:15Apr
Up:19,20,21,29Apr,19May,23Jun,29 Jun,1267Jul
Clear:29 Jun-Visa:14 Jul-Entrance:Soon-Distination:WA

خدا خیرش بدهRolleyes، کلیرآ کلیک کنند، پلیز

چک ویزا امارات

سفرنامه




پاسخ
تشکر کنندگان:


پیام‌های این موضوع
RE: اصطلاح و ضرب المثلهای انگلیسی - توسط Iaccept - 2015-07-15 ساعت 04:04



کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان