(2015-08-02 ساعت 15:48)پورسیاحی نوشته: [quote='eblam' pid='638090' dateline='1437235562']
سلام
اطلاعات من هم کافی نیست و همش در حد شنیده ها و مطالعه تو این چند ساله . ولی یه چیزه خیلی مهم که از دایی تون و سرمایتون مهم تره
اون وکیلی هست که پروندتون رو قبول میکنه . قصد بی احترامی به وکلای ایرانی رو ندارم ولی حتما آمریکایی بگیرید که تو این زمینه سررشته داشته باشه و اینکه اگه دایی تون حمایتتون کنه تو موفقیت تون تاثیر گذاره ( از همه نظر )
برای تشخیص این که یک شخص خارجی از کشوری است که با آمریکا معاهده تجاری دارد ، باید به جلد ۹ نظامنامه کار برای خارجی ها ، بخش ۴۱.۵۱ مراجعه کرد . اگر کشور مطبوع در لیست نباشد ، دیگر نمیشود برای E2 در خواست کرد . اثبات این که حداقل ۵۰% از یک شرکت آمریکایی متعلق به یک خارجی واجد شرایط است که این بستگی به ملیت او دارد . اگر یکی از صاحبان شرکت یک مقیم قانونی در آمریکا باشد ، آن شخص یک خارجی به حساب نمی آید ، حتی اگر وی شهروند یک کشوری باشد که با آمریکا معاهده تجاری داشته باشد . کارمندان اصلی و سطح بالا نیز به مانند صاحبی که ۵۰% از یک شرکت آمریکایی را دارا می باشد ، می توانند برای ویزای E2 در خواست کنند . یک کارمند اصلی و سطح بالا باید ثابت کند که دارای مهارت خاص و اساسی هست و مهارت او برای معاهده ضروری است ، و یا از مدیران اجرایی است . اثبات مبادله قابل توجه یک کار آسانی نیست ، چون قوانین یک تعریف مشخص از قابل توجه بودن ارایه نکرده اند . یکی از عوامل اصلی این است که بیش از ۵۰% از مبادله شرکت مورد نظر بین آمریکا و کشوری که با آن معاهده تجاری دارد باشد . برای این کار مبلغ خاصی تعیین نشده است ، ولی معمولان حداقل ۲۰۰ هزار دلار در سال باید حجم مبادلاتی باشد . حداقل یک سرمایه گذار باید یک سودی کند که به مقداری باشد که بتواند خانواده خود را حمایت کند . ۳ فاکتوری که باید در نظر داشت عبارتند از : حداقل قصد سرمایه گذاری به مبلغ ۲۰۰ هزار دلار داشته باشد . ولی شرایطی بوده است که با ۵۰ هزار دلار نیز ویزای E2 صادر شده است . اثبات این موضوع که مبلغ مورد نظر به اندازه کافی است که بشود شرکت تجاری را اداره کرد ( این شرط به نسبت به نوع تجارت متغیر است ) سرمایه گذاری باید کارتولید کند . ( نه این که فقط برای شخص سرمایه گذار کار ایجاد کند)
موفق باشید .
نامهی چارلی چاپلین به دخترش
ژرالدین، دخترم! اینجا شب است... شب نوئل؛ در قلعهی کوچک من همهی این سپاهیان بی سلاح خفتهاند، نه تنها برادر و خواهر تو، حتی مادرت. به زحمت توانستم بی آن که این پرندگان خفته را بیدار کنم، خود را به این اتاق کوچک نیمه روشن، به این اتاق انتظار پیش از مرگ، برسانم.
ژرالدین، دخترم! اینجا شب است... شب نوئل؛ در قلعهی کوچک من همهی این سپاهیان بی سلاح خفتهاند، نه تنها برادر و خواهر تو، حتی مادرت. به زحمت توانستم بی آن که این پرندگان خفته را بیدار کنم، خود را به این اتاق کوچک نیمه روشن، به این اتاق انتظار پیش از مرگ، برسانم.