کانال تلگرام مهاجرسرا
https://t.me/mohajersara







##### هشدار #####
به تاریخ ارسال مطالب دقت فرمایید.
شرایط و وضعیت پروسه ویزا دائم در حال تغییر است و ممکن است مطالب قدیمی شامل تغییراتی باشد.
مهاجرت: بريم يا نريم
از همگی دوستان ممنونم که اینقدر راهنمایی های قشنگی رو جلوی پای آدم می گذارید.lexington عزیز حرف های شما کاملا متین و درسته که آدم باید به جای مهاجرت وطن مادریش رو بسازه اما این کار مستلزم اینه که جامعه خودش آماده تغییر باشه ولی متاسفانه ما شاهد این مسئله هستیم که روز به روز ایران داره توی یه باتلاق بزرگ فرو میره و راهی برای پیشرفت و سعادت توی این مرز و بوم وجود نداره و همون طوری که می دونید انسان همیشه دنبال بهترین راه و الان با شرایط موجود راهی جز رفتن باقی نمونده و باید یه جوری با این مسئله کنار بیایم من این مسئله رو جاهای دیگه هم مطرح کردم و همه یه جواب دادن و اونم این بود که :"وقتت رو از دست نده و هرچه سریع تر اقدام کن" آدم باید به رای اکثریت توجه بکنه منم تابع اکثریتم و از این لحظه باید در مورد اینکه چه طوری برای همیشه برم تحقیق بکنم.
پاسخ
تشکر کنندگان: Ali Sepehr
دوست عزیز« Stiw » سلامم را پذیرا باشید

همانطور که هیچ کسی ، جای والدین انسان را نمیگیرد، هیچ جای دنیا هم با همه خوبی و بدی هایش، مادر وطن ، نمیشود. آری بنده عرض کرده ام که باید با تلاشمان وطن را ساخت و به نظر این حقیر، یکی از راههای بازسازی وطن، دوباره سازی زیرساخت های اندیشه و فکری هموطنان عزیزمان است و به همین دلیل، همیشه از دوستان اهل قلمم درخواست عاجزانه داشته ام که بنویسند و بیشتر بنویسند.

موضوع، مهم نیست، به طور حتم همه ی مطالب، از موضوع میخانه گرفته تا دخانیات، تاثیر خود را خواهد داشت. مهم این است که با ذکر مطلب روز( که متاسفانه شامل بخش سی.یا .سی نمیشود؛ به همان دلیلی که همه میدانند) ذهن دوستان دیگر را پذیرای تازه های دیگر بنمایید و کم کم با این روشنگری که خواهید داشت، « خرد گرایی» را ترویج و « خرافات ستیزی» را تشویق میکنید.{ از آن روز دشمن به ما چیره گشت / که ما را خرد، تیره گشت } فردوسی

در کنار مورد اول که وظیفه و سهم همه ی ماهاست و باید تا میتوانیم اطلاعات درست را تبادل کنیم و بواسطه ی آن، روشنگری بیشتر. آن کسی که دارای شرایط مهاجرت دارند و در این مورد کوتاهی میکنند، به نوعی باز در امر روشنگری خود و دیگران کوتاهی کرده است.
از اتفاق معتقدم، شاید حتی موهبت خداوندی را نیز قدرناشناسی کرده است؛ چراکه در تقدیر و سرنوشت او ، این بوده که با وجود و پوست و روح خود ، این تجربه ها را لمس کند و از زبان خود و دید خود ، برای دیگران روشنگری نماید.

گفتنی است که معنی روشنگری فقط تعریف خوب یا بد از یک چیز نیست، بلکه فقط بیان واقعیتهااست وبدنبال آن، اجازه دادن به طرف مقابل ، تا با شعور و منطق خود نتیجه گیری لازم را بنماید.
پس ای دوست !! این گوی و این میدان. اگر پس از کسب اطلاعات لازم( و البته صحیح) به این نتیجه رسیده اید که باید کاری کرد، بسم الله. بزن به میدان که مردان مرد، در سختی روزگار ، راست قامتند و بدان که باید با نهایت عزم و اراده، تا آخر بمانید تا شیرینی وصل به خواست قلبی تان را نیز بچشید.
-------------------------------------
به امید روزی که وطنمان به آنچه که شایسته ی اوست و در نهاد او وجود دارد برسد و این ایران ما باشد که مهاجرپذیر باشد نه انرژی گریز.
ارادتمند همگی همون حمید از ....
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید
پاسخ
تشکر کنندگان: ChairMan ، sh-b ، Ali Sepehr ، homa_2020 ، diaz
.....................
چه بگویم؟ چه بنویسم؟ می روم.!!!!
پاسخ
تشکر کنندگان: honareirani
« دوستان عزیز، نوشته ی زیر را شاید یکسال پیش ، آماده کرده بودم، ولی آنرا بعنوان پیشنویس ، ذخیره کرده بودم و ارسال آنرا فراموش. امــّّا اکنون که بعد از سه سال تجربه ی سکونت و زندگی در آمریکا ، میبینم هرچه به این نکته ها بیشتر ایمان پیدا کرده ام،لذا بعنوان یک نظر ، پذیرا باشید»


سلام دوستان؛ من حمید هستم و فقط برای ابراز نظرم مزاحم شدم ؛ خودم اکنون دوسال است که در آمریکا زندگی میکنم و البته از طریق ویزای کاری آمدم و اکنون در تلاشم که بمانم

این دوستانی که دائم نظرشان تغییر میکنه و یا کلافه اند؛ حق دارند؛ ولی اجازه میخوام که تجربه ام را درمیان بگذارم
من هم داغون بودم که زندگی ام؛ شغلم؛بنیان خانواده و ...ام چه میشود؟؟ و البته این حساسیت یا بهتر بگویم وسواسی است که ما شرقی ها داریم؛
راستش اوایل ورودم، برای من سخت دیوانه کننده بود و به خاطراجبار شغلی ام؛ در یک شهری تنها زندگی میکردم و هیچ ایرانی تا دوساعتی رانندگی ام؛ وجود نداشت؛ امـّآ شاید باور نکنید که حالا خدا را شکر میکنم که تنها بودم
چرا که از حرفهای بی اساس و دل خالی کن ایرانیها دور ماندم . از تفاخرهای دنیایی دیگران درامان ماندم؛ و دانستم که خودم هستم و خانواده و تلاش خودمان.
به نظر من همه چیز بستگی به سطح توقع خودتان دارد؛ آری همه چیز اولش حسابی سخت است؛ مشکل زبان، تفاوت فرهنگی؛ کار، وسایل خانه و... امـّا آیا کاری میشود کرد !!؟؟
باید مقاومت کرد و جنگید و به خوبیهایش هم رسید؛ آنانی که عقب گرد کردند شاید مقاومتشان کم بود؛ شاید در محیط و شهری نامناسب بسر برده اند؛ و شایدهایی که هیچ کس نمیداند
این را نباید قضاوت کلـّی کرد که اگه یکی به بن بست رسید؛ همه اینگونه خواهند شد
آخرین حرفم اینه که «گر مرد رهی؛ میان میدان(خون) باید رفت» آری بیایید؛ سختیها را تحمّل کنید؛ ارتباطتان را با فرهنگ ایرانی قطع نکنید؛ در عین بی میلی اولش به بعضی کارهای غیر تخصصی تان تن دردهید
تا نتیجه ی آنرا هم ببینید؛ شاید فکر کنید که من هم ازقشر مـُرفه جامعه ام بودم !!؟؟ خیر . من دبیر دبیرستان بودم و اکنون صاحب دودختر و حتی از خانواده ای مذهبی
ولی تازه دیدگاهم تغییر کرده که حتی بنیان خانواده ام در اینجا مستحکم تر از داخل خود ایران است.
از آنجا که جز آنها و یکی دو دوست همکار و آمریکایی؛ دیگر کسی دور و برمان نیست؛ آن شب نشینیهای ایران و بدنبال آن، هزاران پیامد و حرف و نقل را از دست دادم و بجای آن بیشتر به خانواده ام میرسم؛ در تربیت فرزندانم دخالت بیشتری دارم؛ از همه مهمتر آرامش روحی وخاطرم ،بهترین عامل نزدیکتر شدنم به خانواده ام شده است.

خب ؛مثل اینکه حاشیه زیاد حرف زدم؛
در یک کلام و البته به عنوان شوخی ؛ زندگی در آمریکا مثل «حلوای تن تنانی» است که تا خودتان نخورید ندانید و از هرزبانی ؛ گونه ای دگر است
آرزوی موفقیت همه را دارم و فقط بدانید که این لازمه زندگیتان بوده که این تجربه را داشته باشید و همواره از خدا بخواهید بهترینها را در سر راهمان فرار دهد و آخر و عاقبتمان را بخیر کند. بدرود حمید ایالت میزوری
دوستان گرامی، برای خواندن نوشته های بیشتری از اینجانب، میتوانید با کلیک کردن در«اینجــا- از دیار نجف آباد تا آمریکای جهانخوار»به وبلاگ شخصی ام تشریف بیاورند تا بیشتر درخدمتتان باشم..... موفق و پیروز باشید. ارادتمند حمید
پاسخ
روز جهانی مهاجرت: چرا مهاجرت کردید؟
ایران
2007/12/18
منبع: بی بی سی

سازمان ملل متحد، ۱۸ دسامبر را روز جهانی مهاجرین نام گذاری کرده است، دلیل این نامگذاری اهمیت پدیده مهاجرت و لزوم به رسمیت شناخته شدن حقوق مهاجران عنوان شده است. به مناسبت این روز، نظرات چند تن از مهاجران ایرانی در کشورهای مختلف درباره مهاجرتشان را می خوانید

کامران: مردم جور دیگری به تو نگاه می کنند



کامران در سال ۱۹۹۷ از ایران مهاجرت کرده و در حال حاضر در شهر "نشویل" در ایالت تنسی آمریکا زندگی می کند.
کامران معتقد است که انسان پس از مهاجرت، انتخاب های بسیاری در زندگی در پیش رو دارد و مهاجرت سبب می شود که "انسان آزاد باشد و بتواند آزادی بیان داشته باشد."
کامران معتقد است که عدم تسلط به زبان انگلیسی، عدم دستیابی به شغل دلخواه و مشکلات والدین با فرزندان از جمله مسائل ایرانیان در آمریکاست.
کامران درباره زیان های مهاجرت می گوید: "مهم نیست که از لحاظ زمانی چند سال در آمریکا یا کانادا زندگی کرده باشی، مردم همچنان به تو جور دیگری نگاه می کنند و حضور تو را نادیده می گیرند و سعی می کنند از تو بهره برداری کنند."
کامران برای بازگشت به ایران برنامه ریزی نکرده و از زندگی کردن در آمریکا احساس شادمانی می کند و دلیل آن را چنین بیان می دارد: "من بالاخره توانستم به شغل دلخواهم دست یابم و در حال حاضر آنطوری که دوست دارم زندگی می کنم."
آنجلا: هر چقدر به اینجا عادت کنیم، خلاء درونی مان پر نمی شود
آنجلا در سال ۲۰۰۰ به آمریکا مهاجرت کرده و در حال حاضر در شهر "اشبورن" در ایالت ویرجینیا زندگی می کند.
آنجلا که متخصص مدیریت اطلاعات است در خصوص مشکلات ایرانیان مهاجر در آمریکا می گوید: "به نظر من اولین مشکل، تفاوت های فرهنگی است. شاید حدود ۹۰ درصد از مهاجران دچار افسردگی می شوند، چون زندگی در غرب با آن چیزی که مهاجرین از قبل تصور می کردند متفاوت است. زندگی در غرب از سرعت زیادی برخوردار است و همه چیز خیلی زود می گذرد."
او معتقد است که آزادی بیان و عقیده و برخورداری از حقوق اجتماعی از مزایای مهاجرت به شمار می رود.
آنجلا درباره معایب مهاجرت چنین می گوید: "همه چیزدر اینجا مادی است و معنویت وجود ندارد، آدمها زندگی می کنند که کار کنند نه مثل ما ایرانی ها کار کنند که زندگی کنند. زندگی در غرب در کار خلاصه می شود و این متاسفانه با روحیه ایرانی سازگار نیست. در اینجا انسان بی ریشه است، گم شده است و هویتش معلوم نیست."
آنجلا دوست دارد به ایران برگردد و در این باره می گوید: "هر کجای دنیا که باشیم ایرانی هستیم و هر چقدر که به محیط عادت کنیم باز آن خلا درونی ما پر نمی شود...."
آنجلا از زندگی در آمریکا هم خوشحال است و هم خوشحال نیست و در این باره می گوید: "من از موقعیتی که دارم راضیم و ممنون شانسی هستم که به من داده شده است اما شیوه زندگی در اینجا را نمی پسندم. اما از آنجا که آدمی به همه چیز عادت می کند ما هم عادت کردیم که با وضع موجود، خودمان را شاد نگه داریم. زندگی کوتاه است و باید از آن لذت برد."

محسن: دوست دارم به ایران برگردم، به خاطر تعلقاتم
محسن در سال ۲۰۰۲ از ایران مهاجرت کرده و در حال حاضر مدیر فروش یک شرکت بازرگانی در کشور مالزی است.
او از مشکلات مهاجرین ایرانی در شرق آسیا زیاد مطلع نیست و می گوید: "چون تعداد ایرانیان در مالزی زیاد نیست، من اطلاعات زیادی در این باره ندارم... مالزیایی ها با خارجی ها رفتاری دوستانه دارند."
به نظر محسن، مهاجرت سبب افزایش اعتماد به نفس و خلاقیت در انسان ها می شود. او در خصوص معایب مهاجرت چنین می گوید: "چنانچه فرد از فرهنگ خود دور بماند و اگر شخصی زیاد به خانواده اش وابسته باشد ممکن است دچار افسردگی شود."
محسن معتقد است که فرهنگ و سنت های کشورهایی همچون مالزی یا کشورهای آسیای جنوب شرقی چون با فرهنگ و سنت های ایران متفاوت است ممکن است انسانها را دچار شوک فرهنگی کند و در این باره می گوید: "اگرچه برای من چنین اتفاقی نیفتاده، اما بسیاری وجود دارند که نتوانسته اند با این فرهنگ ارتباط برقرار نمایند."
محسن تمایل دارد در ایران زندگی کند و در این باره می گوید: "من دوست دارم به ایران برگردم اما نه بخاطر حس ملی گرایی، بلکه به خاطر اینکه من تعلقات زیادی همچون زبان فارسی، دوستان و خانواده در آنجا دارم."
به نظر محسن، وقتی انسانها از کشور خود مدت زیادی دور باشند ، یاد می گیرند که متعلق به بخشی از دنیا باشند تا اینکه فقط متعلق به کشور خودشان باشند.
محسن از زندگی در مالزی راضی است و احساس شادمانی می کند و دلیلش را اینگونه بیان می دارد:" طبیعت در اینجا زیباست . همچنین انسانها در اینجا در کمال صلح با هم زندگی می کنند و نسبت به خارجی ها بسیار مؤدب هستند. هزینه های زندگی در مالزی منطقی است و زندگی حقیقی در جریان است و مهمتر از همه انسانها محتاطانه رانندگی می کنند."

مهدی: اگر کانادا را دوست نداشتم به ایران برمی گشتم



مهدی در سال ۱۳۸۱ به کانادا مهاجرت کرده و در حال حاضر درشهر تورنتو زندگی می کند.
مهدی که دبیر دبیرستان است معتقد است که یکسری از مشکلات همچون مشکل آب و هوا، زمستانهای سرد و طولانی و بادهای شدید در ماههای اولیه اقامت برای تمامی مهاجرین به طور یکسان وجود دارد. او در خصوص یافتن کار می گوید: "مشکل کار پیدا کردن و به خصوص انجام کار تخصصی مرتبط با رشته تحصیلی و سابقه کاری برای خیلی ها و نه فقط ایرانی ها در کانادا آسان نیست."
به نظر مهدی، تفاوت های فرهنگی در کانادا برای برخی از ایرانیان بیشتر از دیگران نمود پیدا می کند و نقش زن و شوهر در اداره زندگی، تربیت فرزندان، تقسیم کار، نحوه زندگی، نحوه لباس پوشیدن، تفریح و فرهنگ مدرسه ازجمله این موارد است.
مهدی اعتقاد دارد که مزایای مهاجرت برای هر فرد مهاجر متفاوت است و در این باره می گوید: "برخی افراد آزادی های بیشتر و اختیارات گسترده تر در زندگی را ذکر می کنند و بعضی ها نیز مهاجرت را مسبب باز شدن افق های جدیدی در زندگی می دانند یعنی انسانها به گونه ای دیگر می بینند، به گونه دیگر می شنوند و به گونه دیگر زندگی می کنند. برای برخی نیز مهاجرت به مثابه یک کلاس درس مادام العمر است."
به نظر مهدی، مهاجرت اگر حساب شده و با فکر و برنامه ریزی انجام شود می تواند دنیای جدیدی را برای فرد بسازد. و شخص مهاجر با به دست آوردن انتخاب های بیشتر و امکان آزمایش و تجربه بیشتر، شانس بهتری برای رسیدن به خواسته های فردی خود پیدا می کند.
مهدی می گوید: "مهاجرت هم مثل بسیاری از قدم های بزرگ زندگی همچون ازدواج، کار و تحصیل اگر حساب شده باشد خیلی مثبت خواهد بود."
"شاید بزرگترین نکته منفی مهاجرت، دور شدن و یا حتی گاهی کنده شدن از سرمایه های اجتماعی است. فردی که در یک شهری متولد شده و ۳۰ یا ۴۰ سال در آنجا کار و زندگی کرده از جهات بسیاری با افراد مختلف مناسبت های بی شماری دارد که در حکم سرمایه او محسوب می شوند . با مهاجرت یک بخش آن چشمه خشک می شود و مهاجر در سالهای اول ورودش مجبور است برای ایجاد آن سرمایه اجتماعی تلاش کند که گاهی ممکن است نتواند این کار را انجام دهد."
مهدی از زندگی خود در کانادا راضی است و از اینکه به کانادا مهاجرت کرده احساس پشیمانی نمی کند و می گوید: "اگر پس از پنج و نیم سال، زندگی در کانادا را دوست نداشتم قطعاً به ایران بر می گشتم."
گیلدا: می خواهم با دستی پر از تجربه به ایران برگردم
گیلدا سال ۱۳۸۵ از ایران به آمریکا مهاجرت کرده و در حال حاضر در شهر "رستون" در ایالت ویرجینیا زندگی می کند.
گیلدا که کارمند است اعتقاد دارد یادگیری زبان از مهمترین مشکلات مهاجرین ایرانی در آمریکاست و همچنین باید به "افسردگی که محصول غربت و سرگردانی است" اشاره کرد.
به نظر گیلدا، مهاجرت برای ایرانیانی که سن کمی دارند خوب است چون به سرعت می توانند خودشان را با محیط تطبیق دهند.
گیلدا معتقد است که موقعیت های زیادی برای پیشرفت ایرانیان و به ویژه خانم ها در آمریکا وجود دارد و در مقایسه، در ایران مجال کمتری برای رشد وجود دارد که این موضوع را می توان از مزایای مهاجرت بر شمرد.
به نظر گیلدا، یکی از معایب مهاجرت شکاف نسل هاست و در این خصوص می گوید: "بچه ها خیلی سریع وارد محیط اجتماع می شوند و و زبان یاد می گیرند و دوستان جدید پیدا می کنند، اما والدینشان که مشغول کار هستند، فرصت تحصیل ندارند و از بچه هایشان کم کم دور می شوند و این جدایی باعث می شود که دیگر حرف یکدیگر را نفهمند."
گیلدا اعتقاد دارد که گاهی تعصبات و زمینه فرهنگی والدین، سبب حصول طغیان و از هم پاشیدگی خانواده می شود و معتقد است: "استقلال مادی خانم ها و آزادی موجود در در کشورهای غربی سبب می شود که زن و شوهرها راحت تر به جدایی و طلاق فکر کنند. اگر در ایران زن و شوهرها مجبور بودند که به خاطر حرف مردم و یا نداشتن استفلال مالی به زندگی ادامه بدهند، در غرب این مسائل وجود ندارد و طلاق آمار بیشتری دارد."
گیلدا گاهی از اینکه مهاجرت کرده پشیمان است، اما امیدوار است که بتواند به هدفی که بخاطرش از ایران به آمریکا مهاجرت کرده برسد. گیلدا دوست دارد زمانی به ایران برگردد که "دستی پر" از تجربه داشته باشد و بتواند ایران را با آموخته هایش از نو بسازد.

نظرات شما

در سوئد با مهاجران با رفتار با یک سوئدی فرقی نمیکنه واگر مشگلی پیش میاد غالبا بخاطر قانون شکنی خود مهاجرهاست؛ بی حرمتی و توهین و آزار و اذیت به خارجی جرم محسوب میشه. ایرانی بیشتر از سایر مهاجرین سوئد پذیرفته شده چون اکثرا دارای تحصیلات عالیه اند و شغلهای خوبی دارن. از نظر من مهم نیست که کجا هستیم مهم اینه که راضی باشیم واز زندگی لذت ببریم و درکنار همه اینها ایرانی بودن خودمون رو از یاد نبریم چون ملیت و اصالت چیزائیه که با نوع حکومت و دولت زیر سئوال نمیره. برای مهاجران تحصیلات و دونستن زبون رایج اون کشور تعیین کننده ست طوریکه میتونه از همون روز اول باعث پیشرفت یا منزوی شدن اونا بشه.در قرن 21 نه به سرزمین بلکه به زمین باید فکر کرد. بقول سهراب سپهری: هرکجا هستم باشم / آسمان مال من است؛ پنجره فکر هوا عشق زمین مال منست / چه اهمیت دارد گاه اگر میروید قارچ های غربت ... با رعایت قانون؛ فرهنگ واحترام (نه احساس حقارت) میشه درهرجای دنیا راحت بود. سارا – سوئد

دوران مهاجرت خودم ازلاعلاجي ها سرچشمه گرفته بود ودراولين فرصت ممکنه به آن پايان دادم و بکشورم افغانستان برگشتم ؛ هم اکنون دوستانم از امريکا وکانادا حد اقل ماهی يکبارهمرايم تماس ميگيرند وتاحدود 40 دقيقه باهم صحبت داريم؛ درد دل های شان متفاوت است وسخنان شان مثبت ومنفی چنان در دوراهی ورو درواسی قرارميگيرم که به ستوه و بجان ميآيم ؛ اينطور وانمود ميکنند که هيچ کجای دنيا وطن نميشود و تا هنوز که ازمرز پانزده سال گذشته نتوانستند براساس ريفرم های اجتماعی خودرا وفق دهند ونگرانی و وسواس همچون سايه درزندگی دنبال شان است مشکل پولي ندارند ولي همه چيزرا نميشود پول بحساب آورد؛ قصه ميکنند که چطور زندگی شيرين شان متلاشي شده وزن وشوهر ازهم جداگشتند؛ احساس کمبودی نصايح و ميانجي گيری بزرگان و وابستگان راياد آوری مينمايند و... اما وقتی از آنها ميخواهم که خوب اگر چنين است که رنج ومفارقت عنان اختيار را ازشما ربوده است ؛ اگر رفتن سخت بود برگشت که آسان است ؛ باز به مخالفت آنها مواجه ميشوم که نه ازبرگشت که صحبت نکن وحتي يکي دوبار بوطن آمده ودوباره برگشت نمودند. اين چنين زندگی ها را باهمه داشته هاي شان نميتوان زندگی بي دغدغه ناميد؛ اگرما مشکل بيکاری وآب نان داريم ؛ آنها مشکلات ديگري دارند؛ترديد وشک و دو دلی ؛ اگرما داشتن اوقات فراغت را نميتوانيم تنظيم کنيم؛ کمبود وضيقی وقت آنانهم دردسر شده است ؛ حال چطور راه حلي راجستجود نمود سوالي است برای فعلا بي پاسخ. نور احمد رجاء – دوشنبه

من سه ماهه که به سوئدامده ام وفکر ميکنم سوئد جای خيلی قشنگيه.همچنين مردمش خيلی مهربان هستند.سوئد بهترين جا برای درس خواندن هست وتا دلت بخواد امکانات داره.ولی تا زبان اينجا رو ياد بگيری يه کم سخته. سارا – سوئد

من 6 ساله ساكن هلند هستم، از مهاجرت به اينجا خوشحالم، اينجا آزادی دارم و امکانات کافی برای رشد درست به اندازه خود هلنديها [برابري]. اگر بدونى براى چى مهاجرت كردى، برنامه ريزى درست داشته باشى، توانايى يا هنرى داشته باشى كه چيزى به اين جامعه اضافه كنى، با آغوش باز اينجا پذيرفته ميشى. اوائل فكر نمى كردم كه هيچ وقت به ايران برگردم، اما هرچه بيشتر ميگذره و من اينجا بيشتر جا ميافتم، مستقل و خود کفاتر ميشم، به همان نسبت فكر ميكنم به ريشه هايم، به ايران تعلق دارم. بنابرين برنامه ام براى چند سال آينده اين است كه اينجا خوب درس بخونم و خودم را بسازم و آموخته هايم را به هم شهرى هايم در ايران انتقال بدم و اينجورى براى اونا مفيد باشم. لازم نيست كه حتما برگردم و اونجا زندگى كنم، بلکه هر چند وقت يكبار ميشه پروژه هايى آموزشى در شهر زادگاهم اجرا كنم و به اين امر كاملا مصمم هستم.درستِه كه ايران به اندازه اروپاي غربى پيشرفته نيست، اما من تا اَبَد به آنجا تعلق دارم و عاشقانه دوستش دارم. شیرین – آمستردام

بهترين سن مهاجرت از ايران بين 12 تا 35 سالگی است که هم با فرهنگ ايرانی آشنا شده اند وهم جوانی لازم برای فراگيری را دارند. البته کسانی که تجربه زندگی کردن در خارج را دارند خيلی کمتر مشکل دارند. بعد از 10 سال زندگی کردن در کاليفرنيای آمريکا، اينجا برايم تهران شده و در آمريکا مثل اروپا تبعيض نژادی نيست. البته من 12 سال هم در اروپازندگی کردم.ولی بازهم اگر در کشورخودمان آزديهای نسبی وجود داشت و با فاميل بوديم خيلی خوب بود. علا – آمریکا

مهاجرت باعث پيشرفت اقتصادی و فرهنگی تمدنها و ملتها ميشود ونبايد نگاه منفی به ان داشت. مهاجرت ايرانيها از دهه 1360 به اين طرف باعث رشد فرهنگی و مالی انان شده و طبعات مثبتش از نکات منفی ان بيشتر است. در ضمن مهاجر جزء لاينفک کشور مادری خود باقی ميماند و رشد او درکشور ميزبانش باعث رشد کشور اباء و اجداديش نيز خواهد شد. سبزعلی کیاشربت - کویر لوت


از سال 1984 که 1362 خورشیدی است به سوئد آمدم از نظر کاری راضی هستم.فکر کنم بهترین راه بیان خوبیها و بدیهای مهاجرت را در یک جمله میشود خلاصه کرد (مهاجر کبوتر دو بامه است) به این معنی که نه بطور کامل ایرانی میماند ونه اینجائی میشود!و این حالت افسردگی بهمراه دارد که یا موجب تکامل و یا از بین رفتن انسان میشود.هویت مهمترین گنجینه انسان است که با مهاجرت از بین میرود.تصمیم دارم که تا ده سال آینده باقی زندگی ام را در ایران و سوئد بگذرانم و هر گاه دلتنگ یکی از دو کشور شوم چند ماهی را در آنجا بگذرانم شاید این راه نجات باشد اگر باعث دو هویتی نشود ! سعید – استکهلم

من تازه به انگليس امدم و از اينکه به کشور ديگری مهاجرت کردم پشيمان نيستم چون من 24 سال بيشتر ندارم و زود ميتوانم وارده جامعه بشم و جامعه هم به من احترام ميگذارد اما در ايران اينطور نبود. امیر – لیدز
به تصويب سازمان ملل متحد در سال 2000 روز ۱۸ دسامبر به نام روز جهانی مهاجر نامگذاري شد. . مهاجران گروهی از انسانهای برتر و پيشرو هستند که برای پيشرفت خود، خانواده و دوستانشان فعالانه به پيش می روند.با محاسبات سازمان ملل متحد، ۲۰۰ میلیون انسان امروز در یک سرزمین بیگانه زندگی و کار می‌کنند. در میان آن‌ها بسیاری واقعا رنج می‌برند. وجه مشترک همه این انسان‌ها مهر نامرئی "مهاجر" است که بر پیشانی دارند.با انسان‌ها نباید مثل بردگان رفتار کرد. مهاجران، بزهکار نیستند، بلکه انسان‌هائی هستند که می‌خواهند با حرمت و امنیت زندگی کنند.در بسياري از كشوذ هاي مهاجران مورد تبعیض قرار می‌گیرند و به حاشیه جامعه رانده می‌شوند. هرگز در تاریخ بشریت، انسان ها به اندازه امروز در راه مهاجرت نبوده اند. امروزه از هر ۳۵ شهروند جهان، یکی مهاجر است. در آینده، کمتر انسانی در همانجائی خواهد زیست که به دنیا آمده است. پس زمان آن رسیده است که فرهنگ پذیرش تازه ای در برابر مهاجران تهیه کنیم.

معرفي چند سايت در اين زمينه : http://www.migrantwatch.org/ - http://youthalive.net/resources/ http://www.un.org/depts/dhl/events/migrants/ http://www.un-ngls.org/international_migration.htm http://www.december18.net/web/general/pa...uID=36〈=EN
پاسخ
تشکر کنندگان: laili ، matrix ، sh-b ، seravin ، ana ، WIKIMAN ، Ali Sepehr ، hvm ، shr.jafari ، honareirani ، To USA ، mdtrmd ، armaghani ، مير منصور
Question 
سلام به همه دوستان .
من 16 سالمه و پدرم فوت کرده . من به همراه مادرم شرکت کردم .
می خواستم بدونم در صورت قبول شدن این امکان هست که من توی کالج یا دبیرستان شبانه روزی ثبت نام کنم و در زمان تحصیلم مادرم به خاطر شغلش که دولتی هست به ایران برگرده ؟
پاسخ
تشکر کنندگان:
بله اين امكان هست

شما بايد هر دوتا كار زير رو انجام بدي:

1- در صورت برنده شدن، حتما گذرنامه جدا بگيري (اسمتو نزني تو گذرنامه مادرت).
2- در صورت ويزا گرفتنف همزمان يا بعد از مادرت وارد آمريكا بشي. بعد از ورود نخست شما، ديگه مادرت مي تونن برگردن ايران و خود شما هم همراه مادرت يا بدون مادرت مي توني عين دارنده Green Crad به خارج از امريكا سفر كني.

(2010-10-17 ساعت 23:25)rr9060 نوشته:  سلام به همه دوستان .
من 16 سالمه و پدرم فوت کرده . من به همراه مادرم شرکت کردم .
می خواستم بدونم در صورت قبول شدن این امکان هست که من توی کالج یا دبیرستان شبانه روزی ثبت نام کنم و در زمان تحصیلم مادرم به خاطر شغلش که دولتی هست به ایران برگرده ؟

قرعه كشي 2010 خاطره شد ...
پاسخ
تشکر کنندگان: binahayat_m ، mavarfan ، hasti_banoo ، rr9060 ، Hamid55 ، Snowman ، alif ، pashaneco ، Monica
سلام، إنشالله که قبول شدین، بقیه اش حلّه.
کسی که گرین داره نباید بیشتر از 1 سال از آمریکا بیرون باشه.
اگه بیشتر بیرون باشه گرین کاردش رو باطل می کنند.
یعنی گرین رو که گرفتید إن شالله، رفت و آمدتون بسیار راحته فقط
اینهم مهمه که بهتره تا پای آدم توی آمریکا سفت بشه، تا حد امکان
برنگرده کشورش؛ ولی در هر صورت از ثبت نام تا آمدن، حدود 2 سال
طول می کشه. نگران نباش خدا بزرگه.

سؤال دیگه ای بود شخصاً در خدمتیم.


(2010-10-17 ساعت 23:25)rr9060 نوشته:  سلام به همه دوستان .
من 16 سالمه و پدرم فوت کرده . من به همراه مادرم شرکت کردم .
می خواستم بدونم در صورت قبول شدن این امکان هست که من توی کالج یا دبیرستان شبانه روزی ثبت نام کنم و در زمان تحصیلم مادرم به خاطر شغلش که دولتی هست به ایران برگرده ؟

پاسخ
تشکر کنندگان: frozen mind
اگر انسانهایی که در ایران زندگی میکنن رو به دو دسته ی موفق و نا موفق تقسیم کنیم در مورد هر دسته میتونیم دو دیدگاه داشته باشیم. میخوام به من کمک کنید که درستی یا نادرستی هر کدوم از این دیدگاه ها رو بررسی کنیم.

در مورد انسانهای موفق
(یعنی آدمهایی که در ایران کسب و کاری دارند و زندگی متوسط یا متوسط رو به بالایی دارند)
دیدگاه اول: اگر فردی در ایران در کسب و کار و زندگیش موفق بوده ، حتما در خارج از ایران هم میتونه موفق باشه و کیفیت زندگیش رو بالا ببره.
دیدگاه دوم: فردی که در ایران کسب و کاری داره نباید با مهاجرت کردن، زندگیشو از صفر در آمریکا شروع کنه. این یکجور پسرفت به حساب میاد. ممکنه شرایطی که در آمریکا براش رقم میخوره به خوبی زندگیش در ایران نباشه و از مهاجرتش پشیمون بشه.

در مورد انسانهای نا موفق
(یعنی آدمهایی که یا شغلی ندارند ، یا در مشاغل خود ناموفق بوده اند و از نظر مالی در وضعیت خوبی به سر نمیبرند)
دیدگاه اول: کسی که در ایران به جایی نرسیده و همه ی درها به روش بسته شده ، خوبه با مهاجرت شانسشو برای ساختن یک زندگی جدید امتحان کنه. در آمریکا ممکنه به پیشرفتهای سریعی دست پیدا کنه
دیدگاه دوم: کسی که نتونسته تو ایران گلیمشو از آب بیرون بکشه ، توی آمریکا هم نمیتونه. وقتی فردی در کشور خودش یک آدم شکست خورده تلقی میشه چطور میتونه در کشوری غریب به موفقیت دست پیدا کنه.


منظورم از موفقیت ، موفقیت در همه ی جنبه هاست، و البته بیشتر جنبه ی مادی و کیفیت زندگی و سلامتی و شادمانی و...

نظر شما چیه

راستش من در مورد خودم واقعا دچار شک و تردید شدم. اینکه آیا میخوام مهاجرت کنم یا نه. اینکه برام مفید خواهد بود یا نه. آیا پیشرفت خواهم کرد و به فرض 10 سال آینده از تصمیمم خشنود خواهم بود یا نه. و در نهایت اینکه با توجه به نتیجه ای که خواهیم گرفت، برای فراهم سازی زمینه های مهاجرتم (از جمله یک برنامه ریزی برای تقویت مهارت ها و بالا بردن سطح زبان و...) تلاشی بکنم یا نه.

ویرایش شد /// با ادغام این دو تاپیک ، متوجه شدم که قبلاً اینگونه بحثها انجام شده و با مطالعه ی تاپیک حاضر دارم به جواب سئوالاتم میرسم (به خصوص در صفحه ی 5 و در پستی که M!LAD خان نوشتند، تا حدودی مطالبی که میخواستم رو گرفتم)
عذر میخوام که پیش از جستجوی دقیقتر، تاپیک زدم
پاسخ
تشکر کنندگان: الهه سابق ، siralex ، frozen mind
بسیار تاپیک خوبیه. مرسی
ویزا ازدواجی/اقدام اول ژانویه 2012/ اپروو: اول جون/گرفتن کیس نامبر آخر جولای/تکمیل مدارک در NVC: سوم ژانویه 2013/مصاحبه: آخر اپریل 2013/ویزا یکضرب از ابوظبی
پاسخ
تشکر کنندگان: firstpars ، siralex ، مير منصور
سلام خدمت همه دوستان قدیمی و پیشکسوتان عزیز ،

راستش خیلی خوشحالم که میبینم قدیمیا هم توی سایت مهاجرسرا هنوز هستن و ما رو از بیان تجربیاتشون بهره مند میفرمایند .
تاپیک خوبه و اگه خدا بخواد ، دوستان جدید از این موضوعات میتونن استفاده های زیادی رو بصورت مجانی ببرن . باور کنید که بنده هرچه از مهاجر و مهاجرت میدونم از دو سایت آپلای اپروید و مهاجرسراست . در طول مدت زندگی مهاجرتیم که نزدیک به 11 سال میشه ، بیشترین تجربه های من در سالهای اخیر و آن هم از این دو سایت مفید بوده . امیدوارم با وجود شما دوستان باتجربه ، هر روز این سایت مفیدتر و پربار تر از دیروز باشه .
مسئله مهاجرت ، مسئله ساده ای نیست که هر کسی بتونه به اون فکر کنه . روزی ، به یکی از آشناها که ساکن کشور هلند بود و برای تازه کردن دیدار به ایران اومده بود ، گفتم ، من مدتهاست که دنبال مهاجرتم و دوست دارم که مهاجرت کنم !! ایشون هم در پاسخ من گفت بین دوست داشتن و خواستن تفاوت بسیاری وجود داره ، همه دوست دارن مهاجرت کنن و به کشور دیگه برن و آنچه رو که دیگران براشون تعریف کردن تجربه کنن !! اما در عمل همه نمیخوان که مهاجرت کنن ، چون میگن که زندگی داریم ، کار داریم ، بریم چیکار کنیم ؟ بریم از صفر شروع کنیم ؟ نه بابا ولش کن !! حالا واسه سفر شاید پولامون رو جمع کنیم و مثلاً بریم کانادا ، سوئد ، چه میدونم هرجا ولی زندگی سخته . و ایشون به من گفت که ، حالا شما دوست داری مهاجرت کنی ؟ یا میخوای که مهاجرت کنی ؟ ولی واقعاً از ته دل بگو !! منم گفتم میخوام که مهاجرت کنم . من چند ساله که به هر دری میزنم و نمیشه . ایشون هم گفت که چون میخوای میشه !! مطمئن باش که میشه . خلاصه من ده سال از بهترین سالهای عمرم رو صرف مهاجرت کردم و اصلاً هم پشیمون نیستم . درسته که 42 سالگی اومدم آمریکا ولی مهم نیست ، چون من بارها از صفر شروع کردم و اینبار هم روی همه اون دفعات گذشته !!! گلی به جمال همه شما مهاجران .
میخوام بگم که مهاجرت یه چیزی به آدم میده و ده چیز رو از آدم میگیره !!! اما همون یه چیز ارزشش برابر با خیلی چیزایه که ، تو در طول زندگی ، در کشور خودت بدست میاری . اما باید نق نزنی و به راهت ادامه بدی !! خوبیش در اینه که اولاً وجه تفاوتت رو با دیگران متوجه میشی و دوماً اینکه تجربه کسب میکنی و سوماً اینکه برات خاطرات خوبی در ذهن میمونه . خیلی آدم باید قوی باشه که مهاجرت کنه !! مهاجرت کار ساده ای نیست !! یه روان شناس میگه که مهاجرت پس از مرگ همسر و فرزند ، بزرگترین چالش آدماست !!! ببینید چقدر سخته !! پس شمایی که خونه و کاشونه خودتون رو بهم میریزید و میاید اینجا و از صفر شروع میکنید ، آدمایی هستید با اراده ای پولادین که هیچ چیز و هیچکس مانع پیشرفت شما نخواهد بود . برای تمام کسانی که این تجربه رو کردن آرزوی بهترینها رو دارم و امیدوارم که خداوند یار و یاورشون باشه . موفق باشید .
پاسخ
تشکر کنندگان: ASALI ، firstpars ، leilit ، nahid.t ، gol1 ، siralex ، mdtrmd ، saher ، armaghani
درود

سالهاست كه ميگويند و ميپرسم و ميشنوم حال تصور ميكنم
كه همه آن وصف ها وصف " فيل اندر خانه تاريك " است بايد
خود بدرون خانه پاي گذارم تا آنجا كه امكانش را دارم ببينمش
و لمسش كنم ... پس بايد بروم
پاسخ
تشکر کنندگان: farshadsh ، rezajoon ، h_aghapour




کاربران در حال بازدید این موضوع: 1 مهمان